25 نتیجه برای غلامی
حسین خلیلی، خیرالله غلامی، محبوبه حاجی عبدالباقی، زهرا صیرفی پور،
دوره 64، شماره 12 - ( 8-1385 )
چکیده
مطالعات الگوی مصرف DUE روشی جهت تعیین، تعریف و بهبود کیفیت کاربرد داروها بوده که به بررسی مراحل تجویز، نسخه پیچی، تحویل و مصرف داروها میپردازد. این روش بخصوص در مورد داروهای با پنجره درمانی باریک، داروهای گرانقیمت و دارای مورد استفاده خاص ارزش پیدا میکند. هماکنون وانکومایسین تنها انتخاب مناسب جهت عفونت با استافیلوکوکها و انتروکوکهای مقاوم به متیسیلین میباشد و مصرف گسترده و غیر ضروری آن میتواند باعث افزایش روند مقاومت به این داروی ارزشمند باشد. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی مصرف وانکومایسین است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی توصیفی بوده که در یک دوره شش ماهه (نیمه دوم سال 1383) در بخش عفونی بیمارستان امام خمینی انجام گرفته است. برای انجام اینDUE از پروتکلهای درمانی CDC و ASHP استفاده گردید. تمام بیماران بستری در بخش عفونی که در این مدت داروی وانکومایسین دریافت مینمودند وارد مطالعه گردیدند.
یافتهها: از مجموع 565 بیمار مورد مطالعه، 39 بیمار (حدود 7%) داروی وانکومایسین دریافت مینمودند. تنها در 28% بیماران الگوی مصرف وانکومایسین با پروتکل CDC و در 35% با پروتکل ASHP منطبق بود.
نتیجهگیری: بیشتر موارد مصرف داروی ونکومایسین بصورت تجربی (Empirical) بوده و این امر میتواند ناشی از روتین شدن مصرف دارو و عدم اطمینان به نتایج آنتیبیوگرام باشد. بنابراین بنظر میرسد برنامههای جامع جهت هدفمندکردن مصرف دارو در تمام مراکز درمانی اجرا و اعمال گردد تا از شیوع و بروز مقاومت جلوگیری شود.
سعیده دهاقین، سیدآرش طهرانی بنیهاشمی، محمد حسین فروزانفر، سیدهطاهره فائزی، الهام نورالهزاده، ژاله غلامی، مژگان برغمدی، فریدون دواچی،
دوره 66، شماره 10 - ( 10-1387 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: مداخلات پیشگیرانه برای کاهش خطر ابتلا
و پیشرفت استئوآرتریت زانو اهمیت ویژهای دارد، چراکه علاوه بر تاثیر روی کیفیت
زندگی بیماران، باعث کاهش بار اقتصادی بر جامعه و خانواده میگردد. طراحی برنامههای
پیشگیری از آرتروز زانو مستلزم شناخت عوامل خطر خصوصاً عوامل خطر قابل اصلاح میباشد.
روش بررسی: مطالعه فاز
سوم برنامه جامعهنگر کنترل بیماریهای روماتیسمی COPCORD،
موردی-شاهدی بوده و انتخاب گروهها بهصورت تصادفی از افراد مرحله اول طرح صورت
گرفته و تعداد 480
بیمار
با تشخیص آرتروز زانو و 490 نفر به عنوان گروه شاهد مورد پرسشگری و معاینه قرار
گرفتند. تشخیص آرتروز زانو درصورت درد زانو همراه وجود حداقل سه معیار از شش معیار
ACR گذاشته شد. عوامل خطر مورد بررسی: سن، جنس،
چاقی، قومیت، مذهب، سطح تحصیلات، سابقه مصرف سیگار و یا انواع تنباکو. ارتباط
عوامل فوق با آرتروز زانو با مدل GEE
با
ارائه 95%CI، OR بررسی گردید. یافتهها: فاکتور سن به همراه فاکتور جنس به صورت معنیدار عامل
خطر برای آرتروز زانو محسوب میگردد و خانمها
بیشتر مبتلا به آرتروز زانو میگردند. اضافه وزن، چاقی و نسبت دور کمر به دور باسن در افراد مبتلا به آرتروز زانو بیشتر از گروه
شاهد بود. هرچه سطح تحصیلات بالاتر باشد احتمال آرتروز زانو کمتر میگردد. افراد
با دیپلم و تحصیلات دانشگاهی نسبت
به افراد بیسواد/ تحصیلات ابتدایی نسبت شانس کمتری برای آرتروز زانو داشتند. نتیجهگیری: عواملی
نظیر سن و جنس، چاقی، اضافه وزن و BMI
بهعنوان عامل
خطر در آرتروز زانو بوده و سطح تحصیلات، یک عامل محافظتکننده میباشد. مذهب،
قومیت، مصرف سیگار و قلیان عوامل خطر برای آرتروز زانو نبودند.
سعیده دهاقین، احمدرضا جمشیدی، سید آرش طهرانی بنیهاشمی، ژاله غلامی، محمدحسین فروزانفر، معصومه اخلاقی، علیرضا خبازی، الهام نورالهزاده، مژگان برغمدی، بزرگمهر عرب زاده، فریدون دواچی،
دوره 67، شماره 6 - ( 6-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : آرتروز از شایعترین بیماریهای روماتیسمی میباشد در این مطالعه به بررسی شیوع آرتروز علامتدار دست در جامعه شهری میپردازیم. رو ش بررسی : ساکنین (15 سال یا بالاتر) مناطق 22گانه تهران در مطالعه جامعهنگر بررسی مشکلات روماتیسمی (COPCORD) شامل آرتروز شرکت کردند. در مجموع، برای 10291 نفر پرسشنامه تکمیل شد (پاسخگویی 75%). در مورد وجود درد دست در هفت روز اخیر/ گذشته و یا سابقهی درد، تورم، تندرنس، خشکی صبحگاهی در استخوانها/ مفاصل دست داشتهاند پرسش گردید. در صورت وجود شکایت مفصلی- استخوانی، یا تظاهرات خارج مفصلی، معاینه کامل فیزیکی انجام شد. آرتروز مفاصل دست به صورت وجود برجستگی قابل لمس (گره هبردن/ بوشارد/ دفرمیتی CMC اول)، درد، سفتی، تورم یا ترکیبی از این علائم در هر یک از مفاصل (DIP-PIP-MCP-CMC1) تعریف گردید. تشخیص آرتروز دست هنگامی مطرح است که حداقل در یکی از مفاصل، تشخیص آرتروز داده شود. یافتهها : میانگین سنی افراد مطالعه شده 1/37 و انحرافمعیار 3/16و 6/52% زن بودند. آرتروز دست در 8/2% موارد مشاهده شد (4/3-3/2 CI , )، شیوع در زنان (4/4% در مقابل 3/1%، 0001/0 p< ) و افراد مسن بیشتر بود (افراد زیر 30سال 1/0% در مقابل افراد بالای 70 سال 23%، 0001/0 p< ). شایعترین علائم در مفاصل DIP, PIP, CMC1 به ترتیب 1- وجود برجستگی (ندول) 2- خشکی 3- درد هنگام حرکت بودند. نتیجهگیری : آرتروز دست بیماری شایع مفصلی- استخوانی میباشد. بررسی شیوع، الگوی درگیری مفاصل و ارتباط آن با سن و جنس در یک جامعه شرقی نشان داد که این آرتروز از جهات فوق مشابه مطالعات غربی است. با توجه به شیوع بالای آرتروز دست، ارائه راهکار مناسب در پیشگیری و درمان آن در مطالعات بعدی ضروری است.
افشین آماری، سید علیرضا رضوی، آرزو جمالی، عباسعلی امینی سردرود، معصومه معتمدی، سعیده شجاعی، بیتا انصاریپور، آرش پورغلامی نژاد، جمشید حاجتی،
دوره 67، شماره 9 - ( 9-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: سلولهای دندریتیک مهمترین سلولهای عرضهکننده آنتیژنهای توموری به سلولهای TCD8+ و TCD4+ میباشند که باعث برانگیختن این سلولها و ایجاد پاسخ اختصاصی ضد تومور میشوند. یکی از راههای ایجاد پاسخ مناسب ضد توموری افزایش کارایی سلولهای دندریتیک در عرضه آنتیژن و تحریک لنفوسیتهای T میباشد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر سلولهای دندریتیک فعال شده با اجزاء پروتیینی توکسوپلاسما گوندی بر نفوذ سلولهای TCD8+ در بافت تومور و پاسخ سیتوتوکسیک آنها است.
روش بررسی: سلولهای مغز استخوان موش بهمدت پنج روز در حضور GM-CSF و IL-4 کشت داده شدند. روز پنجم سلولهای دندریتیک نابالغ حاصله با اجزاء پروتیینی یا عصاره کامل توکسوپلاسما گوندی و یا LPS بهمدت دو روز کشت داده شد. برای القای تومور سلول WEHI-164 بهصورت زیر جلدی به موش تزریق شد. برای ایمونوتراپی ١٠٦ سلول دندریتیک بالغ شده با ترکیبات مختلف به موشها تزریق شد. از روش فلوسایتومتری برای اندازهگیری میزان نفوذ سلولهای CD8+ استفاده شد و قدرت کشندگی لنفوسیتها با روش LDH اندازهگیری گردید.
یافتهها: استفاده از اجزاء پروتیینی توکسوپلاسما برای بلوغ سلولهای دندریتیک در مقایسه با سایر عوامل بهطور معنیداری باعث افزایش نفوذ سلولهای
CD8+ به بافت تومور و تقویت پاسخهای سیتوتوکسیک گردید. میزان بقای موشها در این گروه از گروههای دیگر بیشتر بود (p<0/0001).
نتیجهگیری: ترکیبات میکروبی مانند اجزاء پروتیینی توکسوپلاسما که پاسخ Th1 را سبب میشوند، میتوانند باعث افزایش کارایی سلول دندریتیک در نفوذ سلولهای CD8+ T و افزایش پاسخهای سیتوتوکسیک شوند.
مهین تفضلی، رضا سعیدی، محبوبه غلامی رباطسنگی، سیدرضا مظلوم،
دوره 67، شماره 10 - ( 10-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : شقاق نوک پستان در 96-11% مادران شیرده اتفاق میافتد و جزء شایعترین علل قطع زودرس شیردهی میباشد یکی از درمانهای رایج شقاق نوک پستان لانولین میباشد از طرفی با توجه به اثرات تایید شده آلوورا بر ترمیم زخم، این مطالعه با هدف تعیین اثر ژل آلوورا و پماد لانولین بر درمان شقاق نوک پستان انجام شد. روش بررسی : این مطالعه، یک کارآزمایی بالینی دو گروهه و یکسوکور است، که در آن نمونهگیری به روش مبتنی بر هدف، در کلینیک ویژه دکتر شیخ انجام گردید و 50 شقاق نوکپستان در هر گروه (47 مادر مبتلا به شقاق هر دو پستان و شش مادر مبتلا به شقاق نوک یک پستان)، پس از توضیح روش مطالعه و اخذ رضایتنامه کتبی، به شکل تصادفی به دو گروه درمان با پماد لانولین و یا ژل آلوورا تقسیم شدند، ضمناً به هر دو گروه، آموزش تکنیک صحیح شیردهی و نحوه استعمال دارو داده شد. قبل از مطالعه، روز سوم و روز هفتم پس از مطالعه مقیاس استور، توسط پژوهشگر تکمیل شد. سپس دادهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . یافتهها : میانگین نمره شقاق نوک پستان در گروه ژل آلوورا، قبل از مطالعه 04/3، روز سوم 26/1 و روز هفتم 26/0 بود و در گروه پماد لانولین، قبل از مطالعه 1/3، روز سوم 7/1 و روز هفتم 02/1 بود و دو گروه از نظر میانگین نمره شقاق نوک پستان، قبل از مطالعه، همگن بودند (05/0 p> ) ولی در روز سوم (048/0 p= ) و هفتم (003/0 p= ) ، بین دو گروه اختلاف معنیداری وجود داشت (048/0 p= و 003/0 p= ) . نتیجهگیری : ژل آلوورا در ترمیم شقاق نوک پستان، از پماد لانولین موثرتر میباشد.
رضا سعیدی، مهین تفضلی، محبوبه غلامی رباطسنگی،
دوره 67، شماره 12 - ( 12-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: کولیک
شیرخواران دورههایی از گریههای شدید و مقاوم، بدون علت شناختهشده میباشد روش
کانگورویی، یک روش نسبتا جدید برای درمان آن است. این مطالعه برای تعیین اثر روش
کانگورویی بر کولیک شیرخواران انجام شد.
روش بررسی: این
مطالعه، یک کارآزمایی بالینی از تیر 1387 تا تیر 1388 بود که بر روی 70 کودک 3-12
هفته با کولیک مقاوم و گریههای شدید انجام شد. نمونهها شامل شیرخوارانی بود که
به دلیل گریههای شدید به کلینیک بیمارستان دکتر شیخ ارجاع داده شده بودند. از
مادر و کودک برای دو روز اطلاعات حالات پایه رفتاری مادر و شیرخوار بر اساس مقیاس Barr گرفته شد، سپس نمونهها به شکل
تصادفی به دو گروه، مراقبت کانگورویی و مراقبت سنتی تقسیم شد و از مادر خواسته شد
که مقیاس را تا هفت روز کامل کنند و اطلاعات به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار
گرفتند.
یافتهها: در شروع مطالعه، گروه مراقبت کانگورویی 5/3 ساعت در
روز گریه داشتند، پس از مداخله، ساعات گریه به 7/1 ساعت در روز کاهش یافت و تفاوت
معنیداری بین دو گروه دیده شد،
ولی در مدت زمان تغذیه شیرخوار، تفاوت معنیداری بین دو گروه دیده نشد،
رفتارهای بیداری و آرامش به طور معنیداری، در گروه مراقبت کانگورویی افزایش یافت. مدت زمان خواب، بهطور معنیداری در گروه مراقبت
کانگورویی افزایش داشت.
نتیجهگیری: روش کانگورویی، میتواند به عنوان یک روش ساده و مناسب،
به عنوان درمان برای شیرخواران، مبتلا به کولیک بهکار رود.
رضا سعیدی، عبدالکریم حامدی، محبوبه غلامی رباطسنگی، علی جوادی، شیما دین پرور،
دوره 68، شماره 11 - ( 11-1389 )
چکیده
زمینه و
هدف: بهکارگیری انواع سورفاکتانت طبیعی و مصنوعی در درمان سندرم
دیسترس تنفسی، بهعنوان درمان نجاتبخش، پذیرفته شده است. هدف این مطالعه، مقایسه
اثرات براکتانت (سوروانتا) و پروکتانتآلفا (کوروسورف) در کاهش مرگ و میر و عوارض
این داروها در نوزادان نارس و مبتلا به سندرم زجر تنفسی میباشد.
روش بررسی: این مطالعه، کارآزمایی بالینی
دو گروهه میباشد که در آن، اطلاعات 104 نوزاد مبتلا به سندرم دیسترس تنفسی تحت
درمان با سوروانتا و کوروسورف در بخش نوزادان بیمارستان قائم مشهد جمعآوری میشد.
حجم نمونه با اطمینان 95% و توان آزمون 80%، 30 نفر در گروه کوروسورف و 74 نفر در
گروه سوروانتا محاسبه شد. سطح معنیدار در تمام موارد کمتر از 05/0 در نظر گرفته
شد.
یافتهها: تفاوت معنیداری
در سن حاملگی (7/0p=) و وزن تولد (3/0p=)
در دو گروه وجود نداشت. میزان بروز خونریزی داخل بطنهای مغزی درجه IV و III،
در گروه کوروسورف 3/13% و در گروه سوروانتا 5/13% (76/0p=)، پنوموتوراکس در گروه کوروسورف
3/28% و در گروه سوروانتا 20% (63/0p=)،
مرگ در روز 28 تولد در گروه کوروسورف 6/26% و در گروه سوروانتا 28% (5/0p=)، انتروکولیت نکروزان در گروه کوروسورف 10%
و در گروه سوروانتا 2/8% (01/0p=)،
محاسبه شد. همچنین تفاوت معنیداری در بروز خونریزی داخل بطنهای مغزی (7/0p=)، بازماندن مجرای شریان (63/0p=)، پنوموتوراکس (6/0p=)
انتروکولیت نکروزان (2/0p=) و مرگ و میر در دو گروه (5/0p=) مشاهده نشد.
نتیجهگیری: استفاده از دو داروی سوروانتا و کوروسورف در
نوزادان نارس مبتلا به بیماری غشاء هیالن (RDS)،
تاثیر یکسانی دارد.
معصومه اسدی، فرح فرخی، میثم گنجیبخش، نوروز دلیرژ، وحید نجاتی، کیکاوس غلامی،
دوره 69، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجا که سلولهای دندریتیک (DC) قادر به القای پاسخ ایمنی بر علیه تومور میباشند، امروزه علاقه فزایندهای در بهکارگیری این سلولها در ایمونوتراپی تومور وجود دارد. در مطالعه حاضر سلولهای دندریتیک بهمنظور استفاده در امر تحقیقات و ایمونوتراپی تومور بررسی شدند.
روش بررسی: بخشیاز سلولهای تکهستهای خون محیطی که به پلاستیک میچسبند در حضور GM-CSF و IL-4 بهمدت پنج روز و سپس به مدت دو روز نیز با TNF-α, PLY-IC و مایع رویی لنفوسیت T تحریک شده با PHA، PHA-activated T cells Conditioned Medium کشت داده شد و بررسی مورفولوژیک تعیین فنوتیپ، قدرت بیگانهخواری سلولهای دندریتیک ارزیابی شد. توانایی سلولهای تولیدشده در واکنش مختلط لکوسیتی آلوژن و میزان سایتوکینهای تولید شده مورد سنجش قرار گرفت.
یافتهها: سلولهای دندرتیک تولید شده با این روش دارای افزایش بیان مولکولهای سطحی نظیر CD80، CD83، CD86، HLA-DR بودند. این سلولها دارای توانایی فاگوسیتوز کم و قدرت تحریک بالای لنفوسیتهای T بودند. با سنجش نسبت سایتوکینها مشخص شد سلولهای دندریتیک تولید شده از نوع DC1 میباشند.
نتیجهگیری: این دادهها نشاندهنده القای بلوغ کارامدتر سلولهای دندریتیکی توسط مایع رویی سلولهای لنفوسیت T میباشد که با PHA تحریک شده بودند. استفاده از این مایع رویی بهعنوان فاکتور بلوغ میتواند منجر به تولید سلولهای دندریتیکی کارامدتر با توانایی ایمونوتراپی تومور باشد و امکان تکامل هر چه بیشتر استراتژیهای جدید در ایمونوتراپی بیماریها با استفاده از سلولهای دندریتیک تولید شده در آزمایشگاه را فراهم کند.
کیکاوس غلامی، وحید نجاتی، نوروز دلیرژ، میثم گنجیبخش، معصومه اسدی،
دوره 69، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: پاسخ های ایمنی ذاتی و اکتسابی وابسته به مهاجرت لکوسیت ها از عرض سلول های اندوتلیال
که نقش مهمی در شروع پاسخ های ایمنی سلولی دارند و در مسیر مهاجرت از (DCs) می باشد. سلول های دندریتیک
بافت های محیطی به عقد ههای لنفاوی با سلول های اندوتلیال عروق لنفاوی تماس پیدا م یکنند. در این تحقیق اثرات
سلول های اندوتلیال چسبیده به سطح و غیرفعال بر روی خصوصیات فنوتیپی و عملکردی سلول های دندریتیک
مورد بررسی قرار گرفت. روش بررسی: بعد از جدا نمودن سلول های تک هسته ای از خون محیطی و کشت آن ها
فاکتور محرک- گرانولوسیت و مونوسیت) به مدت پنج ) GM-CSF و FCS ( اینترلوکین- 4 ) IL- حاوی 4 RPMI در محیط
،(MCM) روز سلول های دندریتیک نابالغ ایجاد شد. این سلول ها همراه با فاکتورهای بلوغ (مایع رویی مونوسیت
کشت داده RPMI بر روی سلو لهای اندوتلیال اضافه شد و به مدت 48 ساعت، در محیط کشت (Poly I-C و TNF-α
شد. هفت روز پس از کشت بلوغ سلو لهای کشت داده شده توسط دستگاه فلوسایتومتری، بتا کانتر و کیت الایزا
بررسی شد. یافت هها: یافته های حاصل از این مطالعه نشان داد که سلول های اندوتلیال از طریق تماس سلول به سلول
با سلول های دندریتیک ارتباط برقرار نموده و باعث مهار بلوغ در سلو لهای دندریتیک می گردد. این اثر به علت
می باشد. آن ها هم چنین با مهار نمودن محرک های CD و افزایش بیان 14 HLA-DR و CD83, CD86, CD کاهش بیان 80
موجب کاهش تکثیر آن ها می شوند. نتیج هگیری: براساس یافته های حاصل از این تحقیق می توان T لنفوسیت های
نتیجه گرفت، سلول های اندوتلیال که در مسیر مهاجرت سلول های دندریتیک قرار می گیرند، می توانند به عنوان
تنظیم کننده های بالقوه عملکرد و تمایز سلول های دندریتیک باشند.
مرتضی غلامی، اکبر حاجیزاده مقدم، احسان صبوری،
دوره 70، شماره 10 - ( 10-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: مورفین و ترامادول بر تشنج موثرند اما تاکنون چگونگی عملکرد تشنجی این دو دارو با افزایش سن مقایسه نشده است. هدف این مطالعه مقایسه اثر برخورد با این دو دارو در دوره شیرخواری بر تشنج ناشی از پنتیلن تترازول در دوره قبل از بلوغ موش صحرایی میباشد.
روش بررسی: 46 نوزاد نر موش صحرایی به طور تصادفی انتخاب و به گروههای سالین (21n=)، مورفین (12n=) و ترامادول (13n=) تقسیم شدند. در سن 14-8 روزه به ترتیب سالین، مورفین یا ترامادول تزریق شد. در سن 22 روز بعد از تولد گروه سالین در سه زیر گروه مجدداً سالین (8n=)، مورفین (8n=) یا ترامادول (5n=) دریافت کرد. گروه مورفین در دو زیر گروه برابر مجدداً مورفین یا سالین (6n=) و گروه ترامادول سالین (6n=) یا ترامادول (6n=) دریافت کردند. در روز 29 با تزریق پنتیلن تترازول موشها از نظر تشنج مطالعه شدند.
یافتهها: تعداد تشنج تونیک- کلونیک در تمامی گروهها نسبت به گروه کنترل و گروه ترامادول+ سالین افزایش داشت (05/0P<). دوره تشنج تونیک- کلونیک در گروه ترامادول+ سالین نسبت به سایر گروههای ترامادول کاهش داشت (05/0P<). زمان تاخیری تشنج تونیک- کلونیک در گروه سالین+ ترامادول نسبت به گروه کنترل کاهش داشت (05/0P<)، اما در گروه ترامادول+ سالین نسبت به تمامی گروهها بهجز گروه سالینی افزایش داشت (05/0P<). زمان تاخیری انقباضات میوکلونیک در گروههای سالین+ مورفین و سالین+ ترامادول نسبت به کنترل کاهش داشت (05/0P<).
نتیجهگیری: احتمالا تغییرات وابسته به سن مشابهی در اثر تماس مزمن با مورفین و ترامادول در دوره نوزادی موشهای صحرایی ایجاد میشود که در روزهای 28-22 بعداز تولد بر شدت تشنج اثر افزایشی میگذارد. اثر مورفین و ترامادول در این مورد باهم تفاوت معنیداری ندارند.
رضا یارانی، کامران منصوری، علی بیدمشکیپور، مریم مهرابی، علی ابراهیمی، کیکاووس غلامی، خیراله یاری، علی مصطفایی،
دوره 71، شماره 3 - ( خردادماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف : کشت اولیه بهدنبال جداسازی سلولها از بافت انجام میگیرد. جداسازی و کشت اولیهی ملانوسیتها با توجه به نقش این سلولها در محافظت از بدن در برابر اشعههای مضر خورشید، ایجاد رنگ پوست، قرنیه و مو بسیار بااهمیت است. این مطالعه بهمنظور راهاندازی نحوهی جداسازی، کشت و تکثیر ملانوسیتها از پیشپوست نوزاد و پوست پلک افراد بزرگسال و مقایسهی دو نوع محیط کشت ملانوسیتی انجام شده است.
روش بررسی: برای کشت ملانوسیتها از نمونههای پیشپوست و پلک استفاده شد. اپیدرم از درم، جدا و مخلوط سلولی حاصل از هضم اپیدرم در محیطهای انتخابی ملانوسیتی کشت داده شد. برای تایید ملانوسیتها پس از جداسازی و کشت از تکنیکهای ایمونوسیتوشیمی و واکنش زنجیره پلیمراز معکوس استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که کشت در عدم حضور فربولاستر از لحاظ مورفولوژی و از لحاظ چسبندگی سلولی و ویژگیهای فیزیولوژیکی ملانوسیتها بهمراتب مناسبتر است. بهعلاوه، در این بررسی مشخص شد که ملانوسیتهای جداشده از پلک افراد بزرگسال بهمراتب دندریتیکتر از ملانوسیتهای جداشده از پیشپوست است و تعداد پاساژهای ملانوسیتهای حاصل از پیشپوست بیشتر از ملانوسیت جداشده از پلک میباشد.
نتیجهگیری: بهصورت مرسوم برای کـشت ملانوسیـتها از فربولاسـترها استفـاده میشود کـه در این مطالعه کشت در عدم حضور فربولاستر و با استفاده از فاکتورهای رشد، بهتر و مناسبتر بود. بهعلاوه ملانوسیتهای حاصل از بافتهای جـوانتر همچون پیـشپـوست برای تحقیـقات با توجه میـزان بیشتر قدرت تکثیر توصیه میشود.
کامیار توکلی طبسی، مجتبی عاملی، لیلا غلامی مهتاج،
دوره 71، شماره 9 - ( آذر 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: روشهای جراحی مختلفی برای تصحیح ژنیتالیای خارجی در ترانسسکس مرد به زن شرح داده شده است. در تمامی این روشها، عوارضی همچون تنگی واژن و یا ظاهر نامناسب ژنیتالیای خارجی و یا عدم رضایت بیمار دیده میشود. در این مقاله به توصیف روشهای جراحی ترمیمی برای این عوارض و میزان موفقیت آن پرداختیم.
روش بررسی: در این مطالعه 16 بیمار طی سالهای 1388 تا 1390 در بیمارستان امام رضا (ع) مشهد تحت عمل جراحی ترمیمی مجدد توسط یک جراح قرار گرفتند. در هر بیمار با توجه به عارضه موجود عمل جراحی مناسب شامل کلیتوروپلاستی، فلپ U معکوس پرینهآل، لابیوپلاستی، یورتروپلاستی، حذف پوست و افزایش عمق واژن انجام شد. بیماران پس از عمل بهمدت پنج روز استراحت مطلق بودند.
یافتهها: در مدت زمان بستری پساز عمل جراحی در مجموع 16 بیمار فقط سه مورد عارضه نیاز به مداخله پیدا شد. قبلتر 11 بیمار با ایلئوم و پنج بیمار با پوست پنیس واژینوپلاستی شده بودند. یک مورد هماتوم محل عمل، یک مورد عفونت محل عمل و در یک بیمار نیز نیاز به تزریق خون بود. بیماران پساز ترخیص از سه تا 24 ماه تحت پیگیری قرار گرفتند که تمامی آنان در این مدت عارضه بزرگی نداشتند و بهصورت کلی از مقاربت خود راضی بودند.
نتیجهگیری: پیگیری طولانیمدتتر برای این بیماران مطلوب است. با استفاده از روشهای ترمیم مجدد اکسترنال ژنیتالیا و در صورت تجربه کافی جراح در انجام آن در بیمارانی که نیاز به عمل مجدد دارند، نتایج زیبایی و عملکردی بسیار مطلوبی قابل انتظار است.
خدیجه فنائی، مهدی آجورلو، سید حمیدرضا مژگانی، شیوا ایرانی، علیرضا غلامی،
دوره 72، شماره 5 - ( مرداد 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: هاری (Rabies) یک آنسفالیت حاد است که سالانه سبب مرگ بیش از 60.000 انسان در جهان میشود. تنها راه نجات بیماران استفادهی بهموقع از واکسنهای کارآمد است. هدف از این مطالعه معرفی یک سیستم بیانی یوکاریوتی جدید بهمنظور بیان ژن نوکلئوپروتیین (N) ویروس هاری میباشد. این سیستم جهت ارزیابی و ساخت واکسن ضد هاری بهکار میرود.
روش بررسی: توالی کامل ژن N سویه PV ویروس هاری بهروش Reverse Transcriptase Polymerase Chain Reaction (RT-PCR) تکثیر و در وکتور pCDNA3.1(+) کلون شد. پس از هضم آنزیمی ژن از وکتور خارج و تعیین توالی شد. لکن بهدلیل وجود موتانت در توالی آن، ژن مذکور بهصورت وکتور نوترکیب pGH/N خریداری شد. pGH/N تکثیر و پس از هضم آنزیمی آن، ژن N مجدد در وکتور بیانی pCDNA3.1(+) کلون و کلونینگ تایید شد. وکتور نوترکیب (+)/N pCDNA3.1 به سلولهای BSR کشت داده شده منتقل و بیان پروتیین N با روش آنتیبادی فلورسنت (FAT) بررسی و تایید شد.
یافتهها: تعیین توالی ژن تکثیر شده با RT-PCR وجود جهش در ژن را مشخص نمود. هضم آنزیمی و خارج شدن ژن N از وکتور pGH/N خریداری شده و وکتور نوترکیب (+)/N pCDNA3.1 کلونینگ ژن N و نتایج الکتروفورز تکثیر ژن نوکلئوپروتیین را تایید کرد. کلونینگ مجدد ژن N در وکتور بیانی pCDNA3.1(+) با روش هضم آنزیمی و کنترل سریع (Quick check) نیز تایید و بیان پروتیین N در سلولهای BSR با استفاده از پادتن اختصاصی و میکروسکوپ فلورسنت مشاهده شد.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد پروتیین N ویروس هاری سویه PV، در سیستم بیانی یوکاریوتی pCDNA3.1(+) طراحی شده کلون شده و میتواند بیان شود.
مهرناز طیبی کمردی، آرش پورغلامی نژاد، محمدرضا باغبان اسلامی نژاد، فتاح ستوده نژاد نعمتالهی،
دوره 72، شماره 6 - ( شهریور 1393 )
چکیده
سلولهای بنیادی مزانشیمی (MSCs) بهعنوان عوامل تنظیم کننده سیستم ایمنی شناخته شدهاند. تاثیر ایمونومدولاتوری این سلولها بر انواع سلولهای سیستم ایمنی از جمله لنفوسیتهای T و B، سلولهای کشنده طبیعی، نوتروفیلها، ماکروفاژها و نیز سلولهای دندریتیک سبب شده است تا امروزه از این سلولها در درمان بیماریهای التهابی و بهخصوص بیماریهای خود ایمن مانند مالتیپل اسکلروزیس و آرتریت روماتویید استفاده گردد. منبع اصلی سلولهای بنیادی مزانشیمی بافت مغز استخوان میباشد اما جداسازی این سلولها از بافتهای دیگر بدن از جمله بافت چربی نیز صورت گرفته است. از آنجایی که لنفوسیتهای T بهعنوان مهمترین سلولهای سیستم ایمنی سلولی به حساب میآیند، تاثیر MSCها بر فعالیت این سلولها در هدایت پاسخ ایمنی از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار است. لنفوسیتهای T در شرایط گوناگون، فنوتیپ و عملکرد متفاوتی خواهند داشت و بر اساس نوع شرایط حاکم، به زیر گروه خاصی با عملکرد و فنوتیپ خاص آن شرایط متمایز میشوند. MSCها منجر به تمایز سلولهای T به سلولهای T تنظیمکننده میگردند که نقش حایز اهمیتی در حفظ تولرانس و جلوگیری از ایجاد بیماریهای خود ایمنی دارند. بنابراین در این مقاله مروری، سعی بر آن شده است تا اطلاعات سلولهای بنیادی مزانشیمی موجود در ارتباط با عملکرد ایمونومدولاتوری آنها بر روی سیستم ایمنی، مکانیسمهای احتمالی آن و تاثیر عملکرد این سلولها در بهبودی بیماریهای خود ایمن مورد نقد و بررسی قرار گیرد. به هرحال افزایش اطلاعات ما از نحوه تاثیر این سلولها در سرکوب سیستم ایمنی منجر به استفاده بهتر از آنها بهعنوان یک ابزار امید بخش در درمان بیماریهای خود ایمن خواهد شد.
بیتا سلطانیان، شیوا ایرانی، سروناز هاشمی، سید حمیدرضا مژگانی، مهدی آجورلو، یوسف چراغی، علیرضا غلامی،
دوره 72، شماره 11 - ( بهمن 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: در این مطالعه ردههای سلولی Vero آلوده به مایکوپلاسما، با رقتهای مختلف سیپروفلوکساسین و انروفلوکساسین که مانع همانندسازی DNA و سنتز پروتیین میشوند، تحت درمان قرار گرفتند.
روش بررسی: در این پژوهش اکتشافی که در آزمایشگاه پژوهش و ساخت واکسن هاری انسانی انستیتو پاستور از آبان 1392 تا خرداد 1393انجام گردید، رقتهای مختلف آنتیبیوتیکی مورد استفاده و مقایسه قرار گرفت. عملکرد این روش درمانی با PCR ارزیابی شد. با استفاده از روش تاپسیس (Technique for Order of Preference by Similarity to Ideal Solution, TOPSIS) که یک روش تصمیمگیری چند جانبه است بهترین اثر غلظت بر زمان بهدستآمده در درمان مایکوپلاسما تعیین شد.
یافتهها: بهترین غلظت بهدستآمده جهت درمان مایکوپلاسمایی بهترتیب 20 و μg/ml 200 از سیپروفلوکساسین و برای درمان سلولهای آلوده با انروفلوکساسین بهترتیب 3 و 30 و μg/ml 300 بود.
نتیجهگیری: در مطالعه حاضر درمان خط سلولی Vero آلوده به مایکوپلاسما با آنتیبیوتیکهای سیپروفلوکساسین و انروفلوکساسین بدون نیاز به تغییر آنتیبیوتیک، که در سایر فرایندها معمول است، انجام شد.
علی غلامی، محمدرضا عربستانی،
دوره 73، شماره 11 - ( بهمن 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: در سراسر دنیا عفونتهای جریان خون (Blood Stream Infections, BSI) دارای میزان شیوع و مرگومیر بالایی هستند که بین 20% تا 70% متغیر میباشد. بنابراین هدف از این مطالعه یافتن یک روش کارآمد برای تشخیصی سپتیسمی در کنار روش کشت، با استفاده از پرایمر همگانی 23S rRNA در تشخیص بیماران مشکوک به سپتیسمی بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی میباشد که از مهر 1393 تا خرداد 1394 در بیمارستانهای آموزشی شهر همدان در دو مرحله آنالیتیکی و کلینیکی انجام گرفت. در مرحله آنالیتیکی حساسیت و اختصاصیت پرایمر با دو باکتری استافیلوکوکوس اورئوس، اشرشیاکلی و همچنین آزمایش بر روی نمونههای DNA غیر باکتریایی مانند نمونه سلولی انسان و نمونه سلولی قارچ ارزیابی شد. در مرحله کلینیکی 121 نمونه بیمار مشکوک به سپتیسمی از بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانهای شهر همدان، با روش Real-time polymerase chain reaction (PCR) و روش کشت خون بررسی گشت و نتایج آنها با هم مقایسه گردید.
یافتهها: حساسیت بهدستآمده برای استافیلوکوکوس اورئوس و اشرشیاکلی، دو رونوشت نامبر و پایینترین حد DNA قابل شناسایی برای پرایمر 5fg میباشد. در روش Real-time PCR تعداد 78/57% (70 مورد) از نمونهها مثبت و 22/13% (16 مورد) از نمونهها توسط روش کشت مثبت گردید. همبستگی یا توافق کاپا 2/0 بهدست آمد که نشاندهنده توافق ضعیف بین دو روش است.
نتیجهگیری: حساسیت روش Real-time PCR نسبت به روش کشت خون بیشتر است و بهعلت حساسیت بالا میتوان از این پرایمر برای آزمایشات غربالگری نمونه خون بیماران مشکوک به سپتیسمی استفاده کرد.
میترا غلامی، شهرام نظری، مهدی فرزادکیا، سید محسن محسنی، سودابه علیزاده متبوع، فخرالدین اکبری دورباش، میثم حسننژاد،
دوره 74، شماره 1 - ( فروردین 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از پژوهش کنونی سنتز و بررسی اثرات ضد باکتریایی نانو دندریمر پلیآمیدوآمین-G7 در حذف باکتریهای اشرشیاکلی، پروتئوس میرابیلیس، سالمونلا تیفی، باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس در محیط آزمایشگاهی بود.
روش بررسی: مطالعه بهصورت تجربی در تیرماه 1394 در آزمایشگاه میکروبیولوژی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام گردید، اثر ضدباکتریایی نانو دندریمر پلی آمید و آمین-G7 بهروش انتشار دیسک و رقت لولهای بر روی گونههای استاندارد باکتریایی گرم منفی و گرم مثبت انجام شد. حداقل غلظت بازدارندگی و کُشندگی بر روی باکتریهای گرم منفی و گرم مثبت بر اساس دستورکارهای موسسهی استاندارد و آزمایشگاه پزشکی بهدست آورده شد.
یافتهها: قطر هاله عدم رشد در غلظت µg/ml25 از نانو دندریمر پلی آمید و آمین-G7 برای اشرشیاکلی، پروتئوس میرابیلیس، سالمونلا تیفی، باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس بهترتیب برابر 26، 38، 36، 22 و mm 25 بهدست آمد. در مورد قطر هاله عدم رشد بین باکتریهای گرم منفی و گرم مثبت اختلاف معناداری مشاهده نشد (16/0P=). حداقل غلظت بازدارندگی برای باکتریهای پروتئوس میرابیلیس، باسیلوس سوبتیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس و اشرشیاکلی برابر µg/ml 25/0 و برای باکتری سالمونلا تیفی برابر µg/ml 025/0 میباشد. حداقل غلظت کشندگی نانو دندریمر برای باکتری سالمونلا تیفی برابر 25، برای باکتریهای پروتئوس میرابیلیس و باسیلوس سوبتیلیس برابر µg/ml 50 و برای استافیلوکوکوس اورئوس و اشرشیاکلی برابر µg/ml 100 بهدست آمد.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش کنونی نشان میدهد، دندریمر پلیآمیدوآمین-G7 در حذف باکتریهای گرم منفی و گرم مثبت بسیار موثر است.
میترا غلامی، شهرام نظری، مهدی فرزادکیا، غریب مجیدی، سودابه علیزاده متبوع،
دوره 74، شماره 3 - ( خرداد 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: نانو دندریمرها درشت مولکولهای مصنوعی هستند که در شاخه پزشکی و بهداشت کاربرد فراوانی دارند. هدف از انجام این پژوهش، سنتز و بررسی کارایی دندریمر پلیآمیدوآمینG7- (PAMAM-G7) در حذف باکتریهای اشریشیاکلی، کلبسیلا اوکسی توکا، سودوموناس آئروژینوزا، پروتئوس میرابیلیس و استافیلوکوکوس اورئوس از محلول آبی بود.
روش بررسی: مطالعه بهصورت تجربی از مرداد تا آذر 1394 در آزمایشگاه میکروبیولوژی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام گردید. ابتدا از هر سویه باکتری رقت 103 واحد تشکیلدهنده کلونی بر میلیلیتر تهیه شد. سپس غلظتهای مختلفی (025/0، 25/0، 5/2 و µg/ml 25) از دندریمر در دمای آزمایشگاه (°C 23-25) به نمونه آب اضافه شد. بهمنظور تعیین کارایی دندریمر در حذف باکتریها، در زمانهای مختلف (0، 10، 20، 30، 50 و 60 دقیقه) نمونهبرداری انجام گردید و بر روی محیط نوترینت آگار کشت داده شد.
یافتهها: خاصیت ضد باکتریایی دندریمر در محیط آبی با افزایش غلظت دندریمر و زمان تماس، رابطه مستقیم دارد. در غلظت mg/l 25 و در زمان تماس 60 دقیقه تمامی باکتریها بهجز استافیلوکوکوس اورئوس و در زمان 30 دقیقه باکتریهای اشریشیاکلی و کلبسیلا اوکسی توکا بهصورت 100% حذف شدند. همچنین در غلظت mg/l 5/2 و در زمان 60 دقیقه باکتریهای اشریشیاکلی، کلبسیلا اوکسی توکا و پروتئوس میرابیلیس بهطور 100% حذف شدند.
نتیجهگیری: دندریمر PAMAM-G7 در حذف باکتریهای گرم منفی و گرم مثبت موثر است. در این بین تاثیر آن در باکتریهای گرم منفی بهتر از باکتری گرم مثبت بود.
میترا غلامی، شهرام نظری، احمد رضا یاری، سید محسن محسنی، سودابه علیزاده متبوع،
دوره 75، شماره 2 - ( اردیبهشت 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: گندزدایی آب به روش الکترولیز در سالهای اخیر رو به گسترش است. هدف از انجام این پژوهش بررسی حذف باکتریهای اشرشیاکلی و استافیلوکوکوس اورئوس به روش الکترولیز با الکترود آلومینیم- آهن به حالت تک قطبی موازی از آب آشامیدنی بود.
روش بررسی: مطالعه بهصورت تجربی در خرداد ماه ۱۳۹۵ در آزمایشگاه میکروبیولوژی دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام گردید. نمونههای آب آلوده با افزودن ۱۰۳، ۱۰۴ و ۱۰۵ عدد باکتری اشرشیاکلی و استافیلوکوکوس اورئوس در میلیلیتر آب آشامیدنی تهیه گردید. متغیرهای مستقل فرآیند شامل سویههای باکتریایی اشرشیاکلی و استافیلوکوکوس اورئوس با غلظتهای مختلف باکتریایی ۱۰۳، ۱۰۴ و ۱۰۵ عدد در میلیلیتر (pH اولیه (۷، ۸ و ۹)، زمان واکنش (۵، ۱۰، ۱۵، ۲۰ و ۲۵ دقیقه)، فاصله بین الکترودها (۱، ۲ و cm ۳) و چگالی جریان (۰/۸۳، ۱/۶۷ و mA/cm2 ۳/۳) جهت تعیین شرایط بهینه بررسی شد.
یافتهها: نتایج نشان میدهد که در شرایط بهینه با افزایش pH از هفت به ۹ راندمان حذف سویههای باکتریایی اشرشیاکلی بهطور معناداری از ۹۸ به ۷۳% و استافیلوکوکوس اورئوس از ۹۹/۱ به ۷۶% کاهش پیدا میکند. در غلظت اولیهCFU/ml ۱۰۴ شرایط بهینه برای pH، چگالی جریان، زمان واکنش و فاصله بین الکترودها بهترتیب برابر ۷، mA/cm2 ۱/۶۷، ۲۰ دقیقه و cm ۲ بهدست آمد. افزایش چگالی جریان و زمان واکنش باعث کاهش معناداری در هر دو سویه باکتریها شد. میزان انرژی برق مصرفی در شرایط بهینه 3KWh/m ۰/۵۱۲۸ محاسبه شد. آزمون آماری صورت گرفته نشان از معناداری (۰/۰۱P<) رابطه غلظتهای اولیه سویههای باکتریایی و راندمان فرایند میباشد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج راندمان حذف سویههای باکتریایی اشرشیاکلی و استافیلوکوکوس اورئوس بیشتر از ۹۸% بهدست آمد.
وحید کرمی، منصور ذبیحزاده، نسیم شمس، مهرداد غلامی،
دوره 75، شماره 2 - ( اردیبهشت 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: اثر پاشنه آند به کاهش شدت پرتو در سمت آند تیوب دستگاه پرتو ایکس اشاره دارد. از این اختلاف شدت میتوان برای کاهش دوز دریافتی بیماران در برخی آزمونهای رادیولوژیکی بهرهمند شد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر پاشنه آند بر دوز دریافتی بیضهها در رادیوگرافی لگن بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در شش ماهه دوم سال ۱۳۹۴ در بیمارستان آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اهواز انجام شد. برای اندازهگیری پروفایل تغییرات شدت اشعه، ۱۳ دسته دوتایی تراشه ترمولومینسانس (TLD) چیده شده در امتداد محور مرکزی کاتد-آند بر روی تخت پرتودهی شدند. در رادیوگرافی لگن، برای ۴۰ بیمار آند به سمت پا و برای ۳۹ بیمار به آند به سمت سر پوزیشن دهی شد. برای اندازهگیری دوز ورودی پوست (ESD) و دوز دریافتی بیضهها بهترتیب هشت تراشه در وسط میدان تابش و پنج تراشه بر روی بیضهها قرار داده شد.
یافتهها: بر اساس پروفایل تغییرات شدت پرتو، شدت آن از سمت کاتد به آند کاهش یافت. اختلاف شدت دوز در امتداد محور مرکزی کاتد-آند در حدود ۳۵% محاسبه شد. دوز دریافتی بیضهها در بیمارانی که آند تیوب پرتو ایکس به سمت پا قرار داشت در مقایسه با بیمارانی که آند به سمت سر قرار داشت به میزان ۲۶/۷۴% کمتر بود (۰/۰۵P<). تفاوت آماری معناداری بین مقادیر دوز ورودی پوست (ESD) لگن برای این دو گروه از بیماران مشاهده نشد (۰/۷۸۸P=).
نتیجهگیری: در رادیوگرافی لگن، قرارگیری بیضهها به سمت آند تیوب پرتو ایکس، میتواند دوز دریافتی آنها را بهطور قابل توجهی کاهش دهد.