جستجو در مقالات منتشر شده


14 نتیجه برای فارس

بابک مصطفی‌زاده، محمد حسین کمال‌الدینی، فارس نجاری،
دوره 75، شماره 6 - ( شهریور 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: داده‌های مرگ‌ومیر درست و دقیق به‌منظور برنامه‌ریزی‌ها امری ضروری است. هدف از این مطالعه بررسی انطباق گواهی‌های فوت صادر شده با اصول صحیح علمی می‌باشد. 
روش بررسی: مطالعه به‌صورت مقطعی گذشته‌نگر، با استفاده از داده‌ها در پرونده بالینی از اول فروردین سال ۱۳۹۲ تا پایان اسفند ۱۳۹۳ در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی پرونده‌های فوتی در بیمارستان شهدای تجریش و مدرس تهران بوده که با روش سرشماری انتخاب و داده‌های آن استخراج شده است.
یافته‌ها: ۴۵/۶% از گواهی‌های فوت توسط متخصص پزشکی قانونی صادر و ۷۶/۴% از گواهی‌های فوت، علت مرگ با پرونده بالینی فرد همخوانی داشته و ۲۳/۶% از موارد همخوانی نداشته است. در ۶۴/۸% موارد کد ۱۰-ICD درست درج شده است.
نتیجه‌گیری: این پژوهش نشان داد که گواهی فوت توسط متخصصین پزشکی قانونی به‌صورت صحیح و اصولی‌تر تکمیل شده است.

منصور بهاردوست، شهرام آگاه، آرش سروآزاد، امیرحسین فقیهی، اسرین باباحاجیان، سیدعلی هاشمی کیاپی، فرناز فارسی، مرجان مخترع،
دوره 76، شماره 3 - ( خرداد 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مهمترین علل بیماری‌های مزمن کبدی، ویروس هپاتیت C است، که باعث بروز سیروز کبدی و سرطان سلول‌های کبدی می‌شود. شناخت عوامل خطر انتقال با کاهش شیوع این بیماری همراه می‌باشد. در این مطالعه عوامل خطر انتقال ویروس هپاتیت C، در دو ژنوتیپ 1a و 3a مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند.
روش بررسی: پژوهش کنونی در قالب یک مطالعه تحلیلی مشاهده‌ای می‌باشد. در این مطالعه بیماران مبتلا به هپاتیت C با دو ژنوتیپ 1a و 3a که از ابتدای تیر 1394 تا ابتدای تیر 1396 به کلینیک کبد بیمارستان رسول اکرم (ص) تهران مراجعه کرده بودند، از نظر عوامل ‌دموگرافیکی (سن، جنس، سابقه‌ی خانوادگی)، سیروز کبدی، هپاتوسلولار کارسینوما، اعتیاد تزریقی، وضعیت آنزیم‌های کبدی و سابقه‌ی حبس با یکدیگر مقایسه شدند.
یافته‌ها: در این مطالعه تعداد 97 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. تعداد (%40)39 و (%60)58 نفر از بیماران به‌ترتیب مبتلا به ژنوتیپ نوع 3a و 1a بوده‌اند. (%87)34 از بیماران دارای ژنوتیپ نوع 3a، سابقه‌ی اعتیاد تزریقی را گزارش کردند که اعتیاد تزریقی به‌طور معناداری با ژنوتیپ نوع 3a در ارتباط بود. [OR adj:3.1,CI(1.3-6.2)] در این مطالعه همچنین ژنوتیپ نوع 3a به‌طور معناداری در افراد جوان‌تر بالاتر گزارش شد. [OR adj:1.7,CI(1.2-4.1)]، درحالی‌که هپاتوسلولار کارسینوما به‌طور معناداری در بیماران با ژنوتیپ نوع1a ، بالاتر گزارش شد. [OR adj:2.8,CI(1.3-5.7)]، همچنین ارتباط معناداری بین سیروز کبدی و ژنوتیپ نوع 1a گزارش شد. [OR:2.05,CI(1.6-5.4)].
نتیجه‌گیری: براساس نتایج این مطالعه عوامل خطر انتقال ویروس هپاتیت C، در ژنوتیپ‌های 3a و 1a متفاوت بود. ژنوتیپ 3a بیشتر در بین معتادان تزریقی جوان و ژنوتیپ 1a در بیماران سیروزی و هپاتوسلولار کارسینوما یافت می‌شود.

مریم عامری، سهیلا قربانی، ابراهیم عامری، فروزان فارس،
دوره 76، شماره 8 - ( آبان 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: در پزشکی قانونی استفاده از بقایای اجساد برای تعیین جنسیت فرد، امری رایج است. هدف از انجام این مطالعه، تخمین جنسیت افراد با استفاده از اندازه‌گیری استخوان‌های فالانژ و متاکارپال بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی، از فروردین ۱۳۹۶ تا شهریور ۱۳۹۶، بر روی تصاویر پرتوی ایکس دست افراد بالغ، در مرکز آموزشی درمانی شفایحیاییان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. در پزشکی قانونی استفاده از بقایای اجساد برای تعیین جنسیت فرد، امری رایج است. ۲۰۰ فرد بالغ که فاقد بیماری زمینه‌ای استخوانی بودند، در این مطالعه وارد شدند. طول بند دیستال، بند میانی، بند پروگزیمال، طول متاکارپ، طول انگشت بدون محاسبه بافت نرم نوک انگشت و طول انگشت با محاسبه بافت نرم نوک آن اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: مقایسه میانگین نسبت اندازه استخوان‌های انگشتان و کف دست در هر دو جنس نشان داد که بین نسبت طول انگشتان اول به دوم، اول به سوم و اول به چهارم، با و بدون محاسبه بافت نرم، در هر دو دست، بین دو جنس تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۰۱P<) و بیشترین معناداری در نسبت انگشت اول به سوم مشاهده شد. در بین استخوان‌های متاکارپال نیز معنادارترین تفاوت بین دو جنس در نسبت متاکارپ چهارم به پنجم دست راست بود (۰/۰۰۱P=). در بین بندهای مختلف انگشتان نیز بیشترین تفاوت‌های جنسیتی در بندهای دیستال دست چپ و مدیال و پروگزیمال دست راست مشاهده شد (۰/۰۰۱P<).
نتیجه‌گیری: یافته‌های به‌دست آمده نشان داد نسبت طول انگشت اول به سوم و همچنین طول متاکارپ چهارم به پنجم، در دو جنس به‌طور معناداری متفاوت است.

فارس نجاری، بابک مصطفی‌زاده، میترا بهرامی، درسا نجاری،
دوره 77، شماره 3 - ( خرداد 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: تروما یکی از علل اصلی مرگ‌ومیر و معلولیت مادران در جوامع است، که سالانه موجب مرگ میلیون‌ها انسان در سراسر جهان شده و بار مالی زیادی را به دستگاه‌های بهداشتی تحمیل می‌کند، هدف از انجام این مطالعه بررسی فراوانی ترومای فیزیکی و عوامل همراه آن در دوران حاملگی می‌باشد.
روش بررسی: این پژوهش با طراحی توصیفی، پرونده زنان بارداری را که در طی سال‌های ۹۳-۱۳۸۳ به بیمارستان مهدیه تهران با شکایت تروما مراجعه نموده‌اند، مورد بررسی قرار داده شد، و داده‌های پژوهش از پرونده پزشکی بیماران با استفاده از یک فرم گردآوری پژوهشگر ساخته، استخراج و ثبت شده است. در این پژوهش تمامی افرادی که واجد شروط ورود به مطالعه (براساس معیارهای ورود و خروج از مطالعه) بودند به‌عنوان نمونه انتخاب شده‌اند. سطح معناداری آزمون‌ها نیز ۵%P< در نظر گرفته شد. از آزمون‌های آماری ضریب همبستگی اسپیرمن و Chi-square test استفاده شده است.
یافته‌ها: تعداد ۶۸ نفر براساس معیارهای انتخاب‌شده وارد مطالعه شدند که در این بین میانگین سنی افراد نمونه برابر با ۲۶ سال و ۱۰۰% فاقد سابقه سقط بودند. الگوی تروما در ۱۰۰% موارد غیرنافذ بوده است و در ۶۳% موارد ضربه به شکم، در ۲۳% به کمر و در ۱۴% موارد به پهلو وارد شده است. ضرباتی که به ناحیه شکم و کمر وارد آمده، به‌ترتیب در ۳% و ۸% موارد موجب سقط جنین شده است. در مواردی که دکولمان جفت از لترال آن بود، در تمام آن‌ها  (۶ مورد) ترومای فیزیکی نیز مطرح بوده است.
نتیجه‌گیری: ترومای فیزیکی در دوران بارداری شایع است و دکولمان جفت از لترال می‌تواند یکی از شواهد بارز ایراد ضربه باشد.

بابک مصطفی‌زاده، فارس نجاری، آزاده سعیدی، درسا نجاری،
دوره 77، شماره 5 - ( مرداد 1398 )
چکیده

زمینه: متوترکسات به‌عنوان یک داروی آنتی‌متابولیت‌، هر چند دارای عوارض متعددی است، ولی بروز پتشی‌های منتشر جلدی (بثورات ماکولوپاپولر) از عوارض بسیار نادر آن حتی در دوزهای پایین می‌باشد.
معرفی بیمار: بیمار یک زن ۷۷ ساله به‌دلیل اجرای نادرست دستور نحوه مصرف داروی متوتروکسات، با راش‌های پوستی منتشر با وجود مصرف داروهای مختلف برای درمان بیماری مزمن روماتیسمی از پیش موجود به بخش اورژانس بیمارستان آورده شده بود، بیمار با شک به مسمومیت با متوتروکسات، پس از بررسی‌های لازم و نیز اقدامات درمانی اولیه، تحت درمان با فاکتور محرک کلونی ماکروفاژ- گرانولوسیت قرار گرفت و به‌طور شگفت‌انگیزی تمام عوارض بالینی و آزمایشگاهی ایجاد شده بهبود یافت.
نتیجه‌گیری: در زمان مصرف متوتروکسات توسط بیمار حتی با تجویز پزشک متخصص، با بروز هرگونه نشانه‌های پوستی مانند راش‌های ماکولوپاپولر منتشر بدون خارش باید به فکر مسمومیت با متوتروکسات بود.

بیتا دادپور، زهرا حاتمی، امیررضا لیاقت، علی اشراقی، فارس نجاری، درسا نجاری،
دوره 77، شماره 7 - ( مهر 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: پراکندگی QT به معنای تفاوت بین فاصله QT حداقل و حداکثر در الکتروکاردیوگرام دوازده لید استاندارد است. هدف پژوهش کنونی در این پژوهش پیدا کردن رابطه‌ای مابین مسمومیت با متادون و تغییر میزان پراکندگی QT در نوار قلبی بیماران بود.
روش بررسی: در یک مطالعه توصیفی، مقطعی، به‌صورت تصادفی، که در بخش مسمومین بیمارستان امام رضا (ع) مشهد از مهر ۱۳۹۴ تا فروردین ۱۳۹۵ صورت گرفت، از تمامی بیمارانی که با شکایت و یا علایم مسمومیت با متادون به بخش اورژانس مراجعه نموده بودند، در بدو ورود یک نوار قلبی با ۱۲ لید از آن‌ها گرفته ‌شد، و سپس میزان پراکندگی QT در نوار قلبی آن‌ها در مقایسه با سایر پارامترها به‌صورت دستی برای بیماران محاسبه ‌گردید، همچنین، از طرفی برای مشخص نمودن میزان الکترولیت‌ها (پتاسیم، کلسیم، منیزیم) یک نمونه خون نیز از بیماران دریافت، و متغیر‌های موصوف نیز از آن استخراج شدند، و برای اطمینان از درستی شرح حال دریافت‌شده نمونه ادرار نیز برای آزمایش آن از نظر وجود متادون به آزمایشگاه ارسال گردید.
یافته‌ها: ۱۰۰ بیمار مورد مطالعه قرار گرفتند، که ۶۵ نفر آن‌ها مرد (۶۵%) و ۳۵ نفر آن‌ها زن (۳۵%) بودند. میانگین سنی آن‌ها ۱۴/۵±۳۳/۸۷ سال بود. متوسط دوز مصرفی متادون در این بیماران mg ۳۵/۷±۳۵/۵ بوده است. میانگین پتاسیم ۰/۵±۳/۹۹، کلسیم ۰/۵±۸/۹۴ و منیزیوم mg/dl ۰/۲۶±۱/۹۸ بود. در داده‌های نوار قلب بیماران میانگین پراکندگی QT میلی‌ثانیه (millisecond) ۰/۰۱۸±۰/۰۴۱ بود.
نتیجه‌گیری: در پژوهش کنونی هیچ رابطه‌ی معناداری مابین میزان پراکندگی QT و مسمومیت با متادون یافت نشد. 

عهدیه کربلایی شعبانی، فارس نجاری، علیرضا جنانی، خدیجه ازوجی، محمدرضا منتظر خراسان، حسین معصومی اصل، محمد مهدی سلطان دلال،
دوره 77، شماره 11 - ( بهمن 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری کشنده‌ی بوتولیسم به‌طور عمده توسط نوروتوکسین کلستریدیوم بوتولینوم ایجاد می‌شود. در این مطالعه وقوع این بیماری در اعضای خانواده‌ای گزارش شد.
روش بررسی: در یک مطالعه بررسی بیماران، تمام علایم و یافته‌های بالینی خانواده‌ای بستری در بخش عفونی بیمارستان لقمان تهران به‌صورت روزانه از تاریخ ۵ تا ۱۲ شهریور ۱۳۹۷ ثبت گردید. با شک بالینی بوتولیسم نمونه‌های سرم، مدفوع، ترشحات معده و کشک مصرفی دو بیمار اول جهت آزﻣﺎﻳﺸﺎت ﺗﺨﺼـﺼﻲ ﺑـﻪ ﺑﺨـﺶ ﻣﻴﻜـﺮوب‌ﺷﻨﺎﺳـﻲ اﻧﺴﺘﻴﺘﻮ ﭘﺎﺳﺘﻮر اﻳﺮان ارﺳﺎل شد.
یافته‌ها: بیماری بوتولیسم ناشی از مصرف کشک خانگی آلوده به نوروتوکسین کلستریدیوم بوتولینوم تیپ A تشخیص داده شد. بیماران شامل دو مرد و دو زن با میانگین سنی ۵۲/۷ سال بودند. تمام بیماران با تشخیص به‌موقع و دریافت آنتی‌توکسین و درمان‌های حمایتی بهبود یافتند.
نتیجه‌گیری: در بیماران هوشیار با علایم فلجی، بیماری بوتولیسم به‌عنوان یک تشخیص افتراقی مهم مطرح می‌باشد.

رویا امیری‌نژاد، زینب شیروانی فارسانی، بهار نقوی گرگری،
دوره 78، شماره 1 - ( فروردین 1399 )
چکیده

مولتیپل اسکلروزیس (MS)، بیماری عصبی مزمن و التهابی است که سیستم عصبی را گرفتار می‌کند. اتیولوژی آن ناشناخته است اما عوامل ژنتیکی و محیطی را در بیماری‌زایی آن دخیل می‌دانند. شواهدی در مورد نقش مکانیسم‌های اپی‌ژنتیکی در مولتیپل اسکلروزیس وجود دارد. کمبود ویتامین D، کشیدن سیگار و ویروس اپشتین بار سبب تغییرات اپی‌ژنتیکی می‌شوند. مطالعات متعددی، تنظیم نامناسب متیلاسیون را در ژن‌هایی نشان دادند که با واکنش‌های ایمنی غیرطبیعی و تغییرات بُعد ترجمه‌ای پروتیین‌های میلین در نمونه‌های مغز بیماران MS ارتباط دارد. همچنین پروفایل‌های غیرطبیعی microRNA در بافت‌های مغز و سلول‌های ایمنی خون محیطی حاصل از بیماران MS گزارش شده‌اند. در MS پیشرونده، افزایش استیلاسیون هیستون و سیترولینی‌شدن پروتیین بازی میلین ممکن است دوره بیماری را تشدید نمایند. فعال شدن سلول‌های T به‌واسطه Histone deacetylase (HDAC) ممکن است در بیماری‌زایی بیماری MS نقش داشته و شدت بیماری را افزایش دهد. همچنین می‌توان افزایش رونویس‌های HDAC را در هنگام فعال‌شدن سلول ایمنی مشاهده کرد. تمایز (Th1)  T helper type 1توسط HDACs انجام گرفته و مهار این آنزیم‌ها سبب کاهش تولید IFN-γ می‌گردد. بیان 364 miRNA در Peripheral blood mononuclear cell (PBMC) بیماران مبتلا در مراحل عود و خاموشی و افزایش تنظیم miR-18b و miR-599 در مرحله عود گزارش شده است. افزون‌براین، بیان miRNAs در آسترویت‌ها، میکروگلیا و سلول‌های CD8+ T نیز افزایش می‌یابد. نقش اپی‌ژنوم را از مطالعات اپیدمیولوژیکی تاثیر موقعیت جغرافیایی، ماه تولد، وضعیت تغذیه می‌توان استنباط کرد. باوجود پیشرفت‌های روزافزون، مکانیسم دقیق اپی‌ژنتیکی MS تاکنون به‌طور کامل شناسایی نشده است. 

سید حسین ابطحی، محمد حسین محمدی، مهدی ‌ الله‌بخشیان فارسانی،
دوره 78، شماره 2 - ( اردیبهشت 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: لوسمی میلوییدی حاد با افزایش تکثیر و تمایز غیرطبیعی پیش‌سازهای میلوییدی مشخص می‌شود که  با انباشت سلول‌های نابالغ در مغز استخوان باعث ایجاد تغییرات مولکولی و سلولی در ساختار ریزمحیط مغز استخوان می‌شود. هورمون آدیپونکتین از بافت چربی مغز استخوان منشاء می‌گیرد که عملکردهای مختلفی از جمله مهار متاستاز، آنژیوژنز و تکثیر باعث سرکوب سرطان می‌گردد. هدف این مطالعه بررسی میزان بیان ژن آدیپونکتین در نمونه مغز استخوان بیماران مبتلا به لوسمی حاد میلوییدی و ارتباط آن با انواع زیرگروه‌های این بیماری است.
روش بررسی: مطالعه حاضر به‌صورت بنیادی-کاربردی در مرکز تحقیقات دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و با همکاری آزمایشگاه پیوند بیمارستان طالقانی از فروردین ۱۳۹۳ تا اسفند ۱۳۹۵ انجام گرفت. تعداد ۴۰ نمونه مغز استخوان از بیماران تازه شناخته شده مبتلا به لوسمی میلوییدی حاد و ۱۵ نمونه مغز استخوان از افراد داوطلب سالم به‌عنوان گروه شاهد گردآوری شد. سپس از روش Real-time polymerase chain reaction (RT-PCR) جهت تشخیص میزان بیان ژن آدیپونکتین در نمونه مغز استخوان بیماران مبتلا و افراد سالم استفاد گردید.
یافته‌ها: نتایج نشان داد سطح بیان آدیپونکتین در مغز استخوان بیماران در مقایسه با افراد سالم کاهش بیان معناداری داشت (۰/۰۰۲=P). درحالی‌که اختلاف بیان آدیپونکتین بین زیرگروه‌های میلوبلاستیک، پرومیلوسیتیک و میلومنوسیتیک/مونوسیتیک از لحاظ آماری اختلاف معناداری را نشان نداد (۰/۰۵P<).
نتیجه‌گیری: کاهش بیان ژن آدیپونکتین در بیماران لوسمی میلوییدی حاد می‌تواند به‌عنوان یک نشانگر کلیدی در میزان تغییرات در ساختار ریزمحیط مغز استخوان در بیماران لوسمی میلوییدی حاد باشد.

مجید خادم رضاییان، فارس نجاری، بیتا دادپور،
دوره 78، شماره 8 - ( آبان 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: مسمومیت با اوپیوییدها شایعترین مسمومیت منجر به بستری در بخش مراقبت ویژه می‌باشد. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه قدرت پیشگویی پیش‌آگهی با استفاده از ابزارهای رایج پیش‌بینی مرگ‌ومیر (درجه‌بندی نارسایی ترتیبی ارگان‌ها، نمره فیزیولوژی ساده شده II، درجه‌بندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن II و درجه‌بندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن IV) در روزهای مختلف بستری بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی بر روی تمام بیماران بستری شده در بخش مراقبت ویژه مسمومین بیمارستان امام رضا (ع) مشهد در سال 1395 با مسمومیت اوپیویید انجام شد. چهار ابزار مذکور در پیش‌بینی مرگ‌ومیر در سه روز اول بستری به‌صورت روزانه و پس از آن تا زمان ترخیص از بخش مراقبت‌های ویژه یا فوت بیمار به‌صورت یک روز در میان محاسبه شد.
یافته‌ها: میانگین مدت بستری 57 بیمار بررسی شده در بخش مراقبت‌های ویژه 5/17±5/13 روز و میزان مرگ‌ومیر 5/17% بود. بالاترین دقت تشخیصی (سطح زیر منحنی) در مورد هر چهار ابزار مورد ارزیابی مربوط به هفته دوم بستری بیماران بود. از طرف دیگر در روز اول نمره فیزیولوژی ساده شده II (74%) و در روز سوم درجه‌بندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن II (82%) بالاترین دقت تشخیصی را داشتند.
نتیجه‌گیری: نمره هر چهار ابزار در بدو بستری بیماران دچار مسمومیت با اوپیویید، به‌طور معناداری با فوت بیماران مرتبط بود. دقت سه ابزار نمره فیزیولوژی ساده شده II، درجه‌بندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن II و درجه‌بندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن IV جهت تخمین پیش‌آگهی به‌طور کلی و به‌ویژه پس از هفته دوم بستری بالا بود.

سید حسین موسوی‌نژاد، آرزو امیری، فروزان فارس،
دوره 78، شماره 12 - ( اسفند 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: مرگ ناشی از صاعقه به‌طور طبیعی جز حوادث محسوب شده و مشکل خاصی برای پاتولوژیست قانونی ایجاد نمی‌کند. ولی گاه جسد در فضای باز و بدون آثار خاصی پیدا می‌شود و ممکن است در خصوص مرگ تردیدهایی وجود داشته باشد.
معرفی بیمار: اصابت ناگهانی صاعقه به یک مرد 23 ساله در عصر یک روز در مهر 1397 که جهت تفریح همراه با دوستان خود به یکی از پارک‌های جنوب تهران رفته بود منجر به مرگ وی گردید. پس از انتقال جسد جوان مذکور به پزشکی قانونی طی حدود 14 ساعت بعد معاینه ظاهری صورت گرفت که نمای لیخنبرگ (برگ سرخس) روی قسمت فوقانی میانی قدام تنه مشهود بود.
نتیجه‌گیری: نمای لیخنبرگ به‌عنوان تصویری از صاعقه شناخته شده و سرنخ مهم برای برخورد صاعقه با افراد یا اجساد است. این نما یک پدیده فیزیکی با نواحی قرمز رنگ و درختی شکل روی پوست است که ظرف یک ساعت پس از اصابت آذرخش ایجاد می‌شود و معمولا 24 تا 48 ساعت بعد ناپدید می‌گردد.

حمیدرضا شتابی، سیدمرتضی حیدری، داریوش مرادی فارسانی، زهرا بچاری،
دوره 79، شماره 1 - ( فروردین 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: جراحی فکومولسیفیکاسیون یکی از رایج ترین جراحی ها در جهان است. داروهای مختلفی بهتنهایی و یا در ترکیب با یکدیگر برای ایجادآرام‌بخشی موثروایمن دربیماران استفاده شده‌اند اما تاکنون روش دارویی مورد توافق متخصصان بیهوشی پیشنهاد نشده است. هدف از این تحقیق ارزیابی کیفیت آرام بخشی میدازولام یا پروپوفول با دوز کم کتامین در جراحی فاکومولسیفیکاسیون بود.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادقی دو سو کور که از آذر 1396 تا شهریور 1398 در بیمارستان فیض اصفهان انجام شد. در این مطالعه، 68 بیمار با استفاده از نرم‌افزار تصادفی در گروه‌های میدازولام (M) و پروپوفول (P) قرار گرفته و وارد مطالعه شدند.
گروه(M) میدازولام mg/kg 04/0 و گروه (P) پروپوفول mg/kg 5/0 دریافت کردند سپس در هر دو گروه، کتامین mg/kg 3/0 به‌صورت وریدی تزریق شد. کیفیت آرام‌بخشی، پاسخ قلبی عروقی و رضایت بیمار و جراح ارزیابی و ثبت شد. داده‌ها وارد SPSS software, version 23 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA)  شدند و توسط روش‌های آماری ANOVA و Independent samples t‐test مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: در این مطالعه از نظر مشخصات دموگرافیک بین دو گروه تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>). درگروه KM درصد بیشتری از بیماران به کیفیت آرام‌بخشی مطلوب رسیدند، اما از نظر آماری تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت (75/0=P). رضایت جراح در گروه KP بیشتر بود (18/0P=)و رضایت بیمار در گروه KM بود (18/0P=) اما اختلاف معناداری وجود نداشت (05/0P>). زمان ریکاوری نیز بین دو گروه مشابه بود. بین دو گروه از نظر آماری تفاوت معناداری وجود نداشت (98/0P>). در گروه KM در دقیقه پنجم جراحی فشارخون سیستولی به‌صورت معناداری بیش از گروه KP (02/0P=) بود و فشارخون دیاستولی به‌صورت غیرمعناداری بالاتر از گروه دیگر بود (08/0P=).
نتیجه‌گیری: می‌توان اظهار داشت که اضافه کردن دوز کم کتامین به میدازولام و پروپوفول همراه با آرام‌بخشی موثر و پاسخ قلبی عروقی مشابه در طی جراحی فیکوامولسیفیکاسیون می‌باشد.

حمیدرضا عزیزی فارسانی، شایسته خراسانی‌زاده، نورمحمد عارفیان، هومن تیموریان، غلامرضا محسنی، فرانک بهناز، حمیده آرین‌نیا،
دوره 79، شماره 5 - ( مرداد 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثر بی‌دردی ایبوپروفن وریدی و آپوتل در مقایسه با رژیم مورفین وریدی در بیماران تحت عمل جراحی دیسک کمر انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه که با روش کارآزمایی دوسوکور بر روی بیماران تحت عمل جراحی دیسک کمر با درد متوسط تا شدید (نمره‌ی VAS یا Visual analog scale بیشتر از چهار) که در شهریور 1397 به بیمارستان شهدای تجریش مراجعه کرده بودند انجام شد، بیماران به دو گروه تقسیم شدند. برای بیماران گروه A ایبوپروفن با دوز mg 800 در cc 100 نرمال سالین به ‌مدت 30 دقیقه و سپس mg 400 در cc 100 نرمال سالین هر شش ساعت و نیز آپوتل با دوز mg 30 به‌ازای هر kg وزن در cc 100 نرمال سالین به مدت 15 دقیقه هر هشت ساعت تجویز شد. در گروه B، مورفین با دوز  μg70 به‌ازای هـر kg با دوز بارگیری (Loading dose) به‌صورت بولوس و در ادامه برای دوز نگهدارنده ((Maintenance، μg 20 به‌ازای هر kg بر ساعت (حداکثر یک mg در ساعت) با استفاده از پمپ PCA انفوزیون گردید و 60 دقیقه پس از عمل، درد بیماران با استفاده از مقیاس آنالوگ اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: براساس نتایج، بیشترین میزان درد در هر دو گروه مـورد مطالعه پس از گذشت زمان بـه‌صورت معناداری کاهش پیدا کرد. اما اختلاف معنا‌داری بین دو گروه مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: مطالعه نشان داد که ترکیب ایبوپروفن و آپوتل با عوارض کمتر نسبت به مورفین توانسته در کنترل درد پس از جراحی مؤثر باشد.

زهرا عزیزی فارسانی، مهرداد فیضی، آرش تفریشی‌نژاد، مونا خرم‌جوی، حمیدرضا عزیزی فارسانی،
دوره 81، شماره 2 - ( اردیبهشت 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: گلودرد پس از عمل، دومین علت شایع عارضه در ریکاوری است و تاکنون طیف وسیعی از رویکردها برای پیشگیری و درمان آن مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه با هدف مقایسه اثرات غرغره سولفات منیزیم و کتامین بر بروز گلودرد پس از عمل لامینکتومی انجام شد.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی شده، از خرداد 1400 لغایت دی 1401 در بیمارستان شهدای تجریش تهران، 69 بیمار کاندید لامینکتومی به‌طور تصادفی به سه گروه کتامین، منیزیم و کنترل تخصیص یافتند. گروه سولفات منیزیم (mg/kg 30) و گروه کتامین (mg/kg 5/0) هر کدام در ml 30 سرم دکستروز 5% و گروه کنترل (ml 30 دکستروز 5%) 15 دقیقه پیش از القای بیهوشی غرغره شد. پروتکل‌های استاندارد بیهوشی مشابه برای همه بیماران اعمال شد. در ریکاوری پس از صفر، دو، چهار و 24 ساعت، گلودرد با استفاده از مقیاس بینایی آنالوگ ارزیابی شد.
یافته‌ها: بررسی بروز گلودرد به‌عنوان پیامد اصلی این مطالعه نشان داد که بروز گلودرد در گروه منیزیم کمتر از کتامین بود. مقایسه سه گروه در زمان‌های ورود به ریکاوری و دو، چهار و 24 ساعت پس از عمل نشان داد که تفاوت سه گروه از نظر بروز گلودرد معنادار است. همچنین تفاوت بروز گلودرد درون هر گروه در چهار زمان مذکور در هر سه گروه از نظر آماری معنادار بود (001/0P=).
نتیجه‌گیری: اثر پیشگیرانۀ «غرغره سولفات منیزیم» بر گلودرد پس از عمل لامینکتومی در مقایسه با غرغره «کتامین» یا «دارونما» به مراتب بهتر می‌باشد.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb