15 نتیجه برای فاضلی
زهرا طوطیان، سیمین فاضلی پور،
دوره 61، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
مقدمه: جفت در مقابل داروهایی که مادر دریافت می کند تاثیرپذیر است. این تاثیرات گاهی در رشد و نمو جنین نیز اثر می گذارد. در این پژوهش اثرات هروئین بر جفت موش های سوری وابسته به هروئین، مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است.
مواد و روش ها: بدین منظور از موش های ماده معتاد در مراحل قبل از آبستنی، بعد از آبستنی، قبل و بعد از آبستنی استفاده و یک گروه نیز از موش های ماده سالم بعنوان شاهد در نظر گرفته شد. موش های نر در دو گروه سالم و معتاد قرار داشتند. هروئین مورد استفاده، بصورت خالص و ناخالص، همراه با آب آشامیدنی با غلظت های 0.1، 0.3 و 0.5 میلی لیتر مصرف گردید. در روز هفدهم بارداری جفت ها را از رحم خارج کرده و با جفت های موش های شاهد از نظر قطر، وزن و حالت های غیرطبیعی که ایجاد شده بود، مقایسه گردید.
یافته ها: نتایج بدست آمده نشان داد که تفاوت معنی داری (P<0.0001) بین قطر و وزن جفت در گروه های تجربی و شاهد وجود دارد. از نظر مرفولوژی، تغییرات در جفت شامل: تغییر در اندازه جفت (جفت کوچک، جفت غول پیکر)، جفت بهم چسبیده و خونریزی در جفت بود.
نتیجه گیری و توصیه ها: براساس نتایج بدست آمده در این بررسی و شواهد ارائه شده از منابع مختلف می توان نتیجه گرفت که تاثیر اوپیوت ها ولو با مقادیر بسیار کم می تواند اثرات زیانبار بر باروری برجای گذارد و هروئین ناخالص مورد مصرف در ایران نسبت به هروئین خالص بسیار مضرتر می باشد.
محمد شادخواست، زهرا طوطیان، سیمین فاضلی پور، سعید بکایی،
دوره 61، شماره 6 - ( 6-1382 )
چکیده
مقدمه: مرفین مهمترین آلکالوئید تریاک است که به مقدار 10% در تریاک یافت می شود و به دو فرم مرفین سولفات و مرفین هیدروکلراید وجود دارد. در این مطالعه تغییرات مرفولوژیکی رحم موش سوری در اثر مصرف خوراکی مرفین مورد مطالعه قرار گرفت.
مواد و روش ها: موش های سوری ماده بدنبال افزایش تدریجی مرفین در آب آشامیدنی (0.01 و 0.1) میلی گرم/میلی لیتر به مرفین وابسته شدند. موش های سوری ماده در دو گروه سنی قبل از بلوغ و طی بلوغ طبقه بندی گردیدند. هر گروه سنی بمدت 21 روز مرفین دریافت داشتند. پس از پایان دوره، موش ها را وزن کرده، سپس بیهوش نموده و رحم از نظر طول و عرض و خصوصیات ظاهری مورد مطالعه قرار گرفت.
یافته ها: در این مطالعه مشخص گردید که از نظر وزن موش، طول و عرض شاخ رحم بین گروه های تجربی و گروه کنترل اختلاف معنی داری وجود داشت (P<0.01) و تغییرات مرفولوژیکی مانند کم خونی، نازکی، شکننده شدن جدار رحم و نخی شکل شدن شاخ رحم مشهود بود.
نتیجه گیری و توصیه ها: در این بررسی مشخص گردید که مرفین بعنوان یک ماده مخدر می تواند در میزان وزن و رشد و نمو اندام تناسلی موثر واقع شود و در عملکرد رحم تاثیر بگذارد.
سیمین فاضلی پور ، حمید رضا صادقی پور رودسری، زهرا طوطیان،
دوره 63، شماره 1 - ( 2-1384 )
چکیده
مقدمه: هروئین یکی از انواع اپیاتها است که در حال حاضر به عنوان اعتیاد آورترین ماده مخدر در ایران مورد سوء مصرف قرار میگیرد. با توجه به اثرات زیانبار این مواد بر سلامتی معتادان، تحقیق درباره تاثیر هروئین مورد مصرف در ایران بر شاخصهای تناسلی نر منجمله: تولید روزانه اسپرم و تکامل آن، که در باروری نقش اساسی دارد، ضروری به نظر میرسد.
مواد و روشها: 70 سر موش سوری نر بالغ نژاد Balb/C را به 5 گروه کنترل، [intact (10=n )، شمI، (10=n )، شمII (10=n )] و گروههای آزمایشی[ I(20=n )، II (20=n ) ] تقسیم کرده، و 50 روز پس از وابستگی به هروئین (50 میلی گرم / کیلو گرم) بطریقه، تزریق داخل صفاقی، از هر گروه 6 سر موش انتخاب و پس از بیهوش کردن آنها، بیضه و اپیدیدیم را خارج کرده و میزان تولید روزانه اسپرم (DSP)، ذخیره اسپرم اپیدیدیمی (ESR) و درصد تحرک اسپرم(motility) اندازه گیری شد.
یافتهها: در مطالعه اثر هروئین بر تولید روزانه اسپرم و ذخیره اسپرم اپیدیدیمی در مقایسه بین گروههای کنترل و گروههای آزمایشی، تفاوت معنیداری مشاهده نشد. ولی در مطالعه اثر هروئین بر میزان تحرک اسپرم بین گروههای کنترل و گروههای آزمایشی، تفاوت معنیدار بود (05/0
نتیجهگیریها و توصیهها: در این بررسی مشخص گردید که هروئین مورد مصرف در ایران، تعداد اسپرمهای سالم را کاهش داده و میزان تحرک آنها را کم میکند و در نتیجه می تواند برشاخصهای تناسلی اثر بگذارد.
سیمین فاضلی پور، عباس شکور، زهرا طوطیان،
دوره 64، شماره 3 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: هرویین مشتق ساده ای از مرفین است که یکی از پر مصرف ترین انواع مواد مخدر در ایران می باشد. اثرات زیانبار این ماده بر اعضای بدن تا حدودی مطالعه شده ولی با توجه به اهمیت دستگاه تناسلی در امر باروری، مطالعه بر روی اثرات هرویین مورد مصرف در ایران بر بافت بیضه ضروری به نظر می رسد.
روش بررسی: جهت مطالعه، تعداد 30 سر موش سوری نر بالغ نژاد Balb/c را انتخاب و آنها را به 5 گروه شاهد (Intact، شم I، شم II)، تجربی I و تجربی II تقسیم نموده و پس از وابستگی گروه های تجربی به هرویین به طریقه تزریق درون صفاقی، ساختار بافتی بیضه ها مورد مطالعه میکروسکوپی قرار گرفتند.
یافته ها: درمطالعه اثرهرویین بر ساختار بافتی بیضه، ضخیم شدگی غشای پایه اپی تلیوم ژرمینال، کاهش تراکم سلولی در اطراف بعضی از لوله های اسپرم ساز، بی نظمی در سلولهای دودمان منوی (اسپرماتوگونی، اسپرماتوسیت و اسپرماتید)، افزایش فاصله بین بعضی از لوله های اسپرم ساز، دژنره شدن بعضی از لوله ها، افزایش بافت همبند بین لوله های اسپرم ساز، کاهش سلول های لیدیگ، کم رنگی و کاهش گرانول های ترشحی در سیتوپلاسم این سلول ها و پر خونی بافت بیضه مشاهده گردید.
نتیجه گیری: نتایج حاصله از مطالعه اخیر نشان داد که هرویین مورد مصرف در ایران موجب تغییراتی در ساختار بافتی بیضه گردیده و در نتیجه می تواند بر شاخص های تناسلی نر اثر بگذارد.
محبوبه حاجی عبدالباقی، جلیل مکارم، مهرناز رسولی نژاد، شیرین افهمی، محمد صادق فاضلی، مسعود یونسیان، فاطمه عدیلی، سیده شهره علوی،
دوره 64، شماره 8 - ( 5-1385 )
چکیده
عفونت زخم جراحی یکی از مهمترین عفونتهای بیمارستانی میباشد. روشهای پایش متفاوتی برای عفونت زخم جراحی مطرح شدهاند. این مطالعه با هدف ارزیابی دو روش مختلف در پایش عفونت زخم جراحی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی آیندهنگر بر روی 3020 نفر بیمار که در طی دو سال در بخشهای جراحی عمومی بیمارستان امام خمینی تحت عمل جراحی قرار گرفته بودند، انجام شد. تب پس از عمل، مصرف آنتیبیوتیک پس از عمل و در زمان ترخیص به عنوان دو روش پایش عفونت زخم جراحی با یک روش استاندارد طلایی ارزیابی شدند.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داد که فراوانی عفونت زخم جراحی در بیماران 4/2% بود. حساسیت شاخص تب 2/59% و ویژگی آن 2/66% بود. در خصوص مصرف آنتیبیوتیک پس از عمل جراحی حساسیت 3/87% و ویژگی 6/18% بود ولی در مورد تجویز آنتیبیوتیک در زمان ترخیص حساسیت 1/21% و ویژگی 2/84% بود. مصرف آنتیبیوتیک بیش از چهار روز دارای حساسیت 3/80% و ویژگی 2/70% بود.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد که شاخص مصرف آنتیبیوتیک یک شاخص مناسب برای پایش عفونت زخم جراحی در بیماران بستری در بخشهای جراحی بود. البته انجام یک مطالعه آیندهنگر که در آن بیماران تا یک ماه پس از عمل جراحی و پس از ترخیص از بیمارستان نیز پیگیری شوند، توصیه میگردد.
محمد رضا فاضلی، محمد عباسپور، محمد حسین قهرمانی، مهرداد علیمیان، هوشمند ایلکا، حسین جمالی فر، سعید آزادی، ابراهیم عزیزی،
دوره 64، شماره 12 - ( 8-1385 )
چکیده
نمکهای آلومینیوم متداولترین ادجوانتها در تهیه واکسنهای انسانی و حیوانی هستند. دو ادجوانت آلومینیوم فسفات و آلومینیوم هیدروکساید با بسیاری از آنتیژنها اثرات ایمونوادجوانتی خوبی نشان میدهند. این دو نمک ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی متفاوتی دارند که هر کدام را برای استفاده با آنتیژن خاصی مناسب میکند. آنتیژن سطحی ویروس هپاتیت ب (HBsAg) اپیتوپهای آنتیژنیک فراوانی داشته که با مکانیسم تعویض لیگاند به ادجوانتهای آلومینیوم اتصال مییابد.
روش بررسی: محلول حاوی HBsAg نوترکیب جهت تهیه فرمولاسیونهای مختلف واکسن با ادجوانتهای آلومینیوم هیدروکساید (Alhydrogel) و آلومینیوم فسفات (Adju-Phos) از شرکت دارو پخش تهیه گردید. میزان پروتئین تام محلول به روش BCA، آنتیژنیسیتی به روش الایزا و خلوص پروتئین HBs به روش SDS-PAGE سنجیده شد. در این تحقیق فرمولاسیونهای مختلف تهیه شده در آزمایشگاه از طریق داخل صفاقی به موشهای Balb/C تجویز گردید. پس از 28 روز خونگیری از قلب حیوانات و تهیه سرم، تعیین تیتر آنتی بادی ضد HbsAgبه روش الایزا با استفاده از کیت مربوطه انجام شد.
یافتهها: این پژوهش نشان میدهد که در حیوانات مورد آزمایش در مقایسه با گروه کنترل منفی (محلول بدون آنتی ژن)، واکسن فرموله شده با ادجوانت آلومینیوم فسفات (Adju-Phos) نسبت به ادجوانت آلومینیوم هیدروکساید (Alhydrogel) و حتی واکسن Engerix موجود در بازار داروئی اثر ایمنی زایی بیشتری ایجاد مینماید.
نتیجهگیری: اگرچه نتایج بیانگر توانائی ایمنیزائی بیشتر واکسن فرموله شده با ادجوانت آلومینیوم فسفات میباشد ولی آزمایشات تائیدی بعدی جهت ارزیابیهای بیولوژیک لازم از نظر سودمندی - عوارض و همچنین پایداری داروئی و در نهایت امکان تولید و عرضه این فرمولاسیون جدید به عنوان واکسن ضد هپاتیت ضروری میباشد.
رسول میرشریفی، سیما مولوی، علی امینیان، فرامرز کریمیان، محمد حسین حریرچیان، محمد صادق فاضلی،
دوره 66، شماره 11 - ( 11-1387 )
چکیده
800x600 Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: میاستنیگراویس یک
اختلال عصبی- عضلانی است که بهشکل ضعف و ناتوانی عضلات اسکلتی خود را نشان میدهد.
در حال حاضر تایمکتومی بهعنوان یک گزینه درمانی در این بیماری مطرح است. هدف از
این مطالعه بررسی بالینی تأثیر تایمکتومی در بیماران مبتلا به میاستنیگراویس میباشد.
روش
بررسی: بیماران مبتلا به
میاستنیگراویس با سابقه تایمکتومی طی
12 سال در یک مرکز
مورد بررسی قرار گرفتند. بیمارانی که حداقل شش ماه از عمل تایمکتومی آنها گذشته
بود، از طریق تماس تلفنی فراخوانده شدند. برای ارزیابی میزان بهبودی از اظهارنظر
بیمار در مورد نوع و دوز داروهای مصرفی و علایم بیماری استفاده شد.
یافتهها: 60
بیمار میاستنیگراویس با اکثریت مؤنث (46 نفر= 7/76%) و میانگین سنی 1/11±4/30
سال وارد
مطالعه شدند. 48 بیمار تحت عمل جراحی با برش استرنوتومی و 12
بیمار تحت جراحی کم تهاجمی از طریق توراکوسکوپی قرار گرفته بودند. در 17 مورد (3/28%) ˝بهبودی کامل˝ و در 34 مورد (6/56%) ˝بهترشدن˝
مشاهده شد. در شش مورد (10%) ˝عدم تغییر˝ و در سه مورد (5%) ˝تشدید بیماری˝ دیده
شد. در مجموع حدود 85% بیماران از عمل جراحی سود بردند. سن، جنس، مدت و شدت بیماری قبل از عمل، میزان مصرف دارو
قبل از عمل، تکنیک جراحی و نوع بافتشناسی تیموس، اثری بر پاسخ به تایمکتومی
نداشتند. رضایت از نتیجه عمل در 17% بیماران در حد عالی، 43%
خوب، 35% متوسط و 5% بد بیان شد.
نتیجهگیری: تیمکتومی یک روش درمانی مناسب در بیماران مبتلا به
میاستنی گراویس بوده است و میتواند در کلیه این بیماران صرفنظر از سن، جنس، مدت
و شدت بیماری و وجود تیموما بهکار رود.
فرامرز کریمیان، ژوبین مقدم یگانه، علی امینیان، علی پاشا میثمی، محمدصادق فاضلی، علی کاظمینی،
دوره 67، شماره 4 - ( 4-1388 )
چکیده
800x600 زمینه و هدف: استفاده از محلول پلیاتیلن
گلیکول (PEG) به منظور آمادهسازی
روده پیش از عمل میتواند با عوارضی همراه باشد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه
دو روش آمادگی مکانیکی روده در جراحی انتخابی کولون میباشد.
روش بررسی: در یک کارآزمایی
بالینی تصادفی شده، 129 بیمار کاندید آناستوموز الکتیو کولون مراجعهکننده به
درمانگاه جراحی بیمارستان امامخمینی تهران در سالهای 7-1386 وارد شدند. بیماران
بر حسب روش آمادگی مکانیکی روده، بهطور تصادفی در دو گروه PEG1 (یک لیتر پلیاتیلنگلیکول
یا 70 گرم و 15 میلیگرم بیزاکودیل، 63=n) و PEG4 (چهار لیتر
پلیاتیلنگلیکول، 66=n) تقسیم شدند و محلولهای مورد نظر را در صبح روز قبل از عمل در
مدت 240 دقیقه مصرف میکردند و روز قبل از عمل آنتیبیوتیک خوراکی و رژیم مایعات
صاف شده و قبل از عمل آنتیبیوتیک تزریقی پروفیلاکسیک دریافت میکردند. سپس
بیماران تحت جراحی و آناستوموز کولون قرار میگرفتند. متغیرهایمورد بررسی شامل
تهوع، استفراغ، نفخ شکم، مقدار سدیم و پتاسیم خون شب عمل و رضایت جراح و بیمار از
آمادگی مکانیکی روده و عفونت زخم و لیک آناستوموز کولون بود.
یافتهها: اکثر بیماران مذکر بودند (62%). بروز تهوع
(87/28% در برابر 48/98%، 001/0p=)، نفخ (51/36% در برابر 45/95%، 001/0p=) و استفراغ
(76/4% در برابر 76/75%، 001/0p=) به میزان معنیداری در گروه PEG1 پائینتر بود
و رضایت بیماران نیز در این گروه بالاتر بود. (02/59% در برابر 52/1% راحت بودند،
001/0p=). سدیم سرم پیش از عمل در گروه PEG4 به میزان معنیداری
بالاتر (mg/l63/3±21/141
در برابر 97/2±94/139، 001/0p=) و پتاسیم سرم
پائینتر بود. (mg/l25/0±55/3
در برابر 21/0±76/3، 001/0p=). میزان رضایت
جراح از آمادگی مکانیکی روده در گروه PEG4 به میزان معنیداری
بیشتر بود. (بسیارخوب و خوب 73/72% در برابر 54/43%، 001/0p=) عفونت محل
عمل، آبسه شکمی، نشت محل آناستوموز و انتقال به ICU در دو گروه تفاوت معنیداری نداشتند.
نتیجهگیری: آمادگی روده یک لیتر PEG همراه با سه عدد قرص
بیزاکودیل، به جای چهار لیتر PEG نه تنها میزان تهوع،
استفراغ و نفخ شکم بیماران را کاهش میدهد بلکه میزان رضایت و تحمل آنها را نیز
بالا میبرد، اختلالات الکترولیتی پیش از عمل را کاهش میدهد و موجب افزایش عفونت
زخم و لیک آناستوموز نمیشود.
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
محمد صادق فاضلی، سعید صفری، علیرضا کاظمینی، فرنوش لارتی، احسان جنیدی، مژگان رحیمی، علیپاشا میثمی،
دوره 69، شماره 8 - ( 8-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: بیماری همورویید یکی
از شایعترین مشکلات آنورکتال است و انواع شدید آن، نیازمند درمان جراحی هستند.
روشهای جراحی مختلفی برای درمان بیماری همورویید ارایه شده است. هدف از این
مطالعه، مقایسه پیامدهای هموروییدکتومی به وسیله لیگاشور با هموروییدکتومی به روش
باز است.
روش بررسی: یک کارآزمایی تصادفیشده
یک سوکور طراحی شد. 57 بیمار (28 بیمار در گروه لیگاشور و 29 بیمار در گروه هموروییدکتومی
باز) وارد مطالعه شدند. تمامی اعمال جراحی توسط دو جراح اصلی مطالعه انجام شد. پیامد
اصلی، مدت عمل جراحی (به ازای برداشت هر پاکه) بود. سایر پیامدها عبارت بودند از:
درد بعد از عمل (بر اساس دوز مورفین بعد از عمل و نمره مقیاس آنالوگ بصری)، درد پس
از ترخیص (دوز ایبوپروفن در منزل و میانگین نمرات مقیاس آنالوگ بصری طی 10-7 روز
بعد از ترخیص)، عوارض (خونریزی و احتباس ادراری) و زمان برگشت به فعالیت معمول.
یافتهها: دو گروه از نظر دادههای دموگرافیک به طور همسانی تصادفی
شده بودند. متوسط زمان برداشت یک پاکه در گروه لیگاشور، 91/8 دقیقه و خیلی کمتر
از متوسط گروه هموروییدکتومی باز (35/17 دقیقه) بود (001/0P<). درد بعد از
عمل بر اساس دوز مورفین و نمره مقیاس آنالوگ بصری در گروه لیگاشور کمتر بود، اما
این تفاوت به طور «قاطعانه» معنیدار نبود (به ترتیب 055/0P= و 077/0P=). عوارض زودرس و تاخیری و نیز میزان بازگشت
به فعالیت معمول در دو گروه مشابه بود.
نتیجهگیری: هموروییدکتومی
با لیگاشور روش بیخطری است و در دستان با تجربه، میتواند مدت عمل را به مقدار
زیادی کاهش دهد. این روش ممکن است باعث قدری تخفیف در درد بعد از عمل نیز بشود.
امیر کشوری، محمد صادق فاضلی، علیرضا کاظمینی، علی پاشا میثمی، محمد کاظم نوری طارملو،
دوره 71، شماره 10 - ( دی ماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان کولورکتال یک بیماری قابل درمان محسوب میگردد ولی درمان موارد عود آن سخت و گاهی غیرممکن میباشد. شناخت میزان عود و عوامل موثر در آن در هر مرکز درمانی میتواند به کاهش موارد عود کمک نماید. در این مطالعه علاوه بر میزان عود کانسر کولورکتال در مجتمع بیمارستانی امامخمینی (ره)، تابلو بالینی و پاتولوژیک و نتایج درمانی موارد عود نیز بررسی شدند.
روش بررسی: اطلاعات بالینی 166 مورد رزکسیون درمانی کانسر کولورکتال که طی مهر 1384 تا مهر 1388 تحت جراحی قرار گرفته و قابل پیگیری بودند بهصورت گذشتهنگر جمعآوری و بهصورت آیندهنگر تا فروردین 1391 پیگیری شدند. گروه بیماران عود کرده که 49 نفر بودند با گروه بیماران بدون عود از نظر عوامل مختلف مقایسه شدند.
یافتهها: متوسط سنی بیماران 5/53 سال و 47% از بیماران زن بودند. بین دو گروه بیماران عود کرده و بدون عود اختلاف آماری قابل توجهی از نظر سن، جنس، محل آناتومیک تومور و انواع جراحی اولیه وجود نداشت. میزان عود کلی 5/29%، میزان عود موضعی 7/15% و میزان متاستاز دوردست 1/12% بود. در کانسرهای کولون عود موضعی (44/16% در مقایسه با 05/15%) و در کانسرهای رکتوم متاستاز (9/12% در مقایسه با 96/10%) بیشتر بوده است. بیماران عود کردهای که تحت عمل جراحی قرار گرفتهاند در مقایسه با بیماران عود کردهای که فقط کموتراپی یا کمورادیوتراپی شدهاند بقای کلی عمر (Overall survival rate) بهتری داشتهاند (7/66% در مقایسه با 8/56%).
نتیجهگیری: در این مطالعه در کانسرهای کولون عود موضعی و در کانسرهای رکتوم متاستاز بیشتر بوده است. بیمارانی که بعد از عود، جراحی مجدد شدهاند بقای کلی بهتری نسبت به کسانی که فقط کموتراپی یا کمورادیوتراپی شدهاند، داشتهاند.
امیر کشوری، محمد صادق فاضلی، علیرضا کاظمینی، علی پاشا میثمی، محمد کاظم نوری طارملو،
دوره 72، شماره 12 - ( اسفند 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: روشهای جراحی مختلفی برای سینوس پایلونیدال ناحیه ساکروکوکسیژیال (Sacrococcygeal pilonidal sinus) معرفی شده است، فلاپ کاریداکیس (Karydakis flap) کمترین میزان عود را دارد، ولی در مورد سایر عوارض آن گزارشهای متفاوتی وجود دارد. در این مقاله نتایج موارد جراحی با این روش گزارش میشود.
روش بررسی: این مطالعه آیندهنگر با پیگیری تک هم گروه، شامل مواردی از سینوس پایلونیدال بود که در بیمارستان امامخمینی (ره) از آبان سال 1385 تا شهریور 1392 به روش کاریداکیس جراحی شدند. معیارهای ورود به مطالعه عدم ابتلا به آبسه در زمان عمل و رضایت جهت ورود به این طرح بود. بیماران پس از ترخیص، بهصورت آیندهنگر در مقاطع هفته اول، ماه اول و ماه سوم پس از عمل از نظر عوارض زودرس و سپس سالیانه از نظر عود، مورد پیگیری قرار گرفتند. مدت میانه پیگیری 36 ماه (از سه تا 77 ماه) بود.
یافتهها: از 141 بیمار مورد بررسی 119 نفر (4/84%) مرد و متوسط زمان عمل 52/55 (35-120) دقیقه بود. متوسط زمان نیاز زخم به پانسمان 92/15 روز و متوسط زمان بازگشت به کار 44/14 روز بود. شایعترین عارضه زودرس پس از عمل، باز شدن سطحی قسمت انتهایی زخم (1/12%) بود. عفونت در 8/5% بیماران رخ داد و اکثر عوارض با درمان محافظهکارانه بهبود یافتند. عود در 42/1% از بیماران ایجاد شد.
نتیجهگیری: جراحی سینوس پایلونیدال ساکروکسیژیال به روش فلاپ کاریداکیس، علاوه بر عود ناچیز با عوارض کم و بهبودی کوتاهمدت و بازگشت به کار سریع همراه است.
افسانه علیخاصی، منیر سادات میرایی آشتیانی، فرشید فرهان، مهدی عقیلی، محمد صادق فاضلی، محمد بابایی، افسانه مداح صفایی، پیمان حداد،
دوره 73، شماره 10 - ( دی 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی میزان تطابق یافتههای حاصل از MRI پس از کمورادیاسیون در کانسر موضعی پیشرفته رکتوم با یافتههای حاصل از بررسی بافتشناسی نمونه جراحی است.
روش بررسی: در این بررسی آیندهنگر ۶۳ بیمار مبتلا به کانسر موضعی پیشرفته رکتوم که از مهر 1390 تا مهر 1392به انستیتو کانسر بیمارستان امامخمینی (ره) ارجاع شده بودند، پس از دریافت رضایتنامه کتبی تحت کمورادیاسیون نئواجونت قرار گرفتند. پیش از درمان کمورادیاسیون مرحلهبندی (Staging) تومور (T) و لنفنود (N) توسط یک رادیولوژیست مجرب بر اساس تصاویر MRI انجام شد و پس از کمورادیاسیون به بیماران توصیه شد بار دیگر MRI را انجام دهند. سپس بیماران تحت عمل جراحی قرار گرفتند. یافتههای MRI پس از کمورادیاسیون با یافتههای حاصل از بررسی آسیبشناسی پس از جراحی توسط رادیولوژیست مورد مقایسه قرار گرفت. کاهش مرحله سرطان به شکل حداقل یک مرحله کاهش در T یا N در پاتولوژی پس از عمل نسبت به MRI پیش از عمل به شرط عدم پیشرفت تومور تعریف شد.
یافتهها: در این بررسی ۳۲ نفر از بیماران دچار کاهش مرحله تومور و ۳۶ نفر دچار کاهش مرحله لنفنود شدند.
نتیجهگیری: با مقایسه تصاویر MRI پس از کمورادیاسیون و گزارش پاتولوژی پس از جراحی دقت MRI در مرحلهبندی تومور رکتوم پس از انجام کمورادیاسیون 5/55% بوده است. از مورفولوژی لنفنود برای تشخیص درگیری آن استفاده شده و دقت MRI در تشخیص آن 8/42% بوده است. دقت MRI در هر دو مورد تا حدودی کمتر از مطالعات پیشین بود.
امیر تاجبخش، فهیمه افضل جوان، مصطفی فاضلی، مهدی ریوندی، محمد مهدی کوشیار، محمدرضا نصیری، علیرضا پاسدار،
دوره 75، شماره 5 - ( مرداد 1396 )
چکیده
سرطان پستان، رایجترین عامل مرگ و میر ناشی از سرطان در میان زنان سرتاسر جهان میباشد. پیشگیری اولیه، با اجتناب از عوامل خطر شناخته شده و پیشگیری ثانویه، با روشهای مختلف غربالگری برای شناسایی اولیه تومور و درمان بهموقع، میتواند نقش مؤثری در کاهش آسیبهای اقتصادی، اجتماعی و جلوگیری از مرگومیر ناشی از سرطان در خانوادهها و جامعه داشته باشد. دو فاکتور ژنتیک و محیط در پاتوژنز سرطان پستان دخیل هستند. فاکتورهای متعدد ژنتیکی افزایشدهنده خطر ابتلا به سرطان پستان میتوانند در گسترش سرطان پستان نقش مهمی داشته باشند. یکی از فاکتورهای مهم ژنتیکی ژن TOX3 میباشد که بر روی بازوی بلند کروموزوم 16 قرار دارد و پروتیین هستهای حاوی HMG-box را کد میکند. محصول پروتیینی این ژن دارای فعالیت رونویسی وابسته به کلسیم و کوفاکتوری برای پروتیینهای اتصالی به عناصر پاسخدهنده به cAMP و همچنین کوفاکتور پروتیینهای اتصالی به CAMP response element binding protein (CREB) میباشد. TOX3 به واسطهی کلسیم با فعالسازی پروموتور ژنهایی چونBCL-2 ، C3 کمپلمان و با پروتیینهایی همچون CITED1 همراهی دارد و همچنین بیان c-fos را القاء کرده و پروموتور c-fos را فعال میکند. مطالعات همراهی در کل ژنوم در جمعیتهای مختلف اروپایی، آسیایی و آمریکایی-آفریقایی، نشان دادهاند که پلیمورفیسمهای تک نوکلئوتیدی ایجاد شده در نواحی نزدیک به ʹ5 این ژن و همچنین پروموتور آن، منجر به تغییر در تمایل اتصال عناصر تنظیمکننده رونویسی به این ژن میشوند و با خطر ابتلا به سرطان پستان همراهی دارند. در این مطالعه اهمیت TOX3، عملکرد، ارتباط آن با خطر ابتلا و تأثیر احتمالی آن در درمان سرطان پستان بررسی میشود، هرچند هنوز بهصورت شفاف نقش TOX3 در مراحل مختلف و همچنین انواع مختلف سرطان پستان مشخص نشده و نیازمند پژوهشهای بیشتری در این زمینه است.
سید محمد حسن عادل، سعاد فاضلی، فاطمه جرفی، هدا ممبینی، حمیرا رشیدی،
دوره 80، شماره 3 - ( خرداد 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: اثرات اضافه کردن مهارکنندههای انتخابی انتقالدهنده سدیم-گلوکز (SGLT2) به درمان استاندارد استاتینها در بیماران با سندرم کرونری حاد (ACS) متناقض میباشد. همچنین تاکنون اثرات درمان ایمپاگلیفلوزین پس از مداخله زیر جلدی کرونری (PCI) بر پروفایل لیپیدی بیماران دیابتی تیپ دو بررسی نشده است.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی کنترل شده دوسویهکور بر روی 93 بیمار (56 مرد و 37 زن، میانگین سنی 55/56 سال) انجام شد. بیماران از بین مراجعهکنندگان دیابتی تیپ دو تحت PCI در بازه زمانی فروردین 1399 تا دی 1399 انتخاب شدند. بیماران بهصورت تصادفی در دو گروه دریافتکننده ایمپاگلیفلوزین (mg 10 یک بار در روز) یا پلاسبو با دوز مشابه در کنار درمانهای استاندارد برای مدت شش ماه قرار گرفتند. تغییرات پارامترهای متابولیک از جمله پروفایل لیپیدی پیش و شش ماه پس از مداخله بررسی شد.
یافتهها: در گروه پلاسبو پس از درمان سطوح LDL-C (متوسط mg/dl 0/90 به 0/82، 008/0=P) و HDL-C (متوسط mg/dl 0/40 به 0/35، 090/0=P) کاهش یافت، در حالیکه در گروه ایمپاگلیفلوزین سطح LDL-C (متوسط mg/dl 0/87 به 0/96، 875/0=P) و HDL-C (متوسط mg/dl 0/38 به 0/48، 007/0=P) افزایش یافت. درمان با ایمپاگلیفلوزین و پلاسبو تاثیر معناداری در تغییر سطوح توتال کلسترول، تریگلیسیرید و eGFR نداشت (05/0<P). میزان کاهش وزن و کاهش FBS در بیماران گروه ایمپاگلیفلوزین بهطور معناداری بیشتر از پلاسبو بود (بهترتیب 001/0=P و 048/0=P).
نتیجهگیری: ایمپاگلیفلوزین در بهبود پارامترهای متابولیک بیماران دیابتی پس از PCI در مقایسه با پلاسبو اثربخشی بهتری ندارد، بنابراین تجویز این دارو در بیماران دیابتی پس از PCI مقرون به صرفه نمیباشد.
پریوش پرواسی، زهرا فاضلینژاد، فاطمه مهدیپور، شهرام باقری، محمد مومن غریبوند،
دوره 80، شماره 7 - ( مهر 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: الاستوگرافی موج برشی (Shear wave elastography)براساس سرعت انتشار shear wave بهوسلیه امواج صوتی، میزان سفتی توده را تخمین میزند.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع آیندهنگر بوده و بر روی بیمارانی که با توده پستان به مرکز درمانی بیمارستان گلستان اهواز از فروردین 1399 تا فروردین 1400 مراجعه کردند انجام شد. تنها بیماران که دارای 5-4 BI-RAD بودهاند بررسی شدند. cutoff SWE برای میانگین و ماکزیمم الاستیسیتی جهت تشخیص تودههای خوشخیم از بدخیم مورد مقایسه قرار گرفتند.
یافتهها: در این مطالعه 115 بیمار مورد ارزیابی قرار گرفتند..5/63% (73) از بیماران دارای توده خوشخیم و 5/36% (42) از نوع بدخیم بودهاند. رابطه معناداری بین سایز تومور با میانگین و ماکزیمم الاستیسیتی دیده شد. (001/0P<). نتایج نشان داد که دقت تشخیصی SWE در شناسایی تودههای بدخیم نسبت به خوشخیم 100% بوده، به طوریکه میانگین (kPa 03/8±61/16) و ماکزیمم (kPa 88/8±14/21) الاستیسیتی در تودههای خوشخیم به طرز معناداری از میانگین (kPa 59/7±21/32) و ماکزیمم (84/8±62/91) الاستیسیتی تودههای بدخیم کمتر بودهاند (001/0P<). همچنین تفاوت معناداری بین زیرگروههای 4 BI-RAD دیده شد، به طوریکه در BI-RAD 4a، کمترین میانگین و ماکزیمم الاستیسیتی دیده شد. (001/0P<)
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که پارامترهای SWE دارای دقت تشخیصی کافی در تشخیص تودههای بدخیم پستان میباشد. بنابراین، استفاده از پارامترهای کمی SWE همراه با سونوگرافی و طبقهبندی BI-RADS میتوان از بیوپسیهای غیرضروری جلوگیری کرد.