16 نتیجه برای فرهود
مصطفی معین، مسعود موحدی، ابوالحسن فرهودی،
دوره 55، شماره 3 - ( 2-1376 )
چکیده
سندرم افزایش IgE یک بیماری کمبود اولیه ایمنی است که تظاهرات اصلی آن آبسه های مکرر استافیلوکوکی و افزایش شدید مقدار IgE سرم است. محل این آبسه ها در پوست، ریه ها، مفاصل و سایر نقاط بدن است و مخصوصا بدنبال پنومونی استافیلوکوکی، تمایل به تشکیل پنوماتوسلهای مقاوم وجود دارد. تاکنون علل ایمونولوژیک این بیماری نادر کمبود ایمنی ناشناخته است، ولی نوع نارسایی لنفوسیتهای T مطرح است که منجر به افزایش تعداد ائوزینوفیلها می شود. در این مطالعه جنبه های بالینی و ایمونولوژی در 11 بیمار دچار سندرم HIE مورد بررسی قرار گرفت.
زهرا پورپاک، محبوبه منصوری، ابوالحسن فرهودی،
دوره 60، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
مقدمه: شیوع آلرژی غذایی در شیرخواران در حدود 8-6 درصد می باشد. و گندم که منبع مهم کربوهیدرات و پروتئین دنیا می باشد در زمره 6 آلرژن شایع غذایی در کودکان به حساب می آید. هدف این مطالعه شناسائی بیماران مبتلا به آلرژی به گندم، و تشریح اهمیت آن جهت آشنایی بیشتر با این بیماری می باشد.
مواد و روشها: از میان کودکان با علائم آلرژی (پوستی، گوارشی و تنفسی) مراجعه کننده به درمانگاه ایمونولوژی و آلرژی مرکز طبی کودکان، در مدت 12 ماه، 35 بیمار مشکوک به آلرژی به گندم شناسایی شدند تشخیص آلرژی به گندم بر اساس تست خراش پوستی، ایمونوگلوبولین E مثبت با آلرژن گندم، وجود سابقه واضح آنافیلاکسی با خوردن گندم و یا چالش مثبت با گندم در این بیماران داده شد.
یافته ها: آزمون پریک در 85.1 درصد موارد، ایمونوگلوبولین E در 90.3 درصد موارد انجام شده مثبت بود. آزمون چالش با گندم در 11 مورد انجام شد که27.2 درصد مثبت بود ( و در 21 مورد به دلیل سابقه آنافیلاکسی و یا واکنش حاد انجام چالش مجاز نبود) نهایتا تعداد 24 بیمار با تشخیص قطعی آلرژی به گندم شناسایی شدند. تظاهرات بالینی این بیماران در 87 درصد موارد به صورت آنافیلاکسی به دنبال خوردن گندم بوده که این تظاهرات در 91 درصد موارد تکرار شونده بوده است. همچنین در 50 درصد بیماران تظاهرات مزمن آلرژن به صورت آسم و درماتیت آتوپیک وجود داشت. در بیماران ما سن شروع علائم بالینی با سن شروع تغذیه کمکی مطابقت داشت.
نتیجه گیری و توصیه ها: پیشنهاد می شود تغذیه کمکی با گندم در کودکان آتوپیک حتی الامکان تا یکسالگی به تاخیر افتد همچنین با توجه به عدم رابطه رژیم غذایی مادر و بروز آلرژی به گندم در شیرخوار، پرهیز مادر از گندم در دوران شیردهی ضرورت ندارد. آنافیلاکسی در بین این بیماران و تکرار آن که حاکی از شدت واکنشهای غذایی در این بیماران می باشد، توجه بیشتر هنگام چالش با گندم را می طلبد و از سوی دیگر نمایانگر وجود موارد خفیف تر احتمالی از این آلرژی در جامعه می باشد که به مراکز درمانی مراجعه نکرده و ناشناخته می مانند این مطالعات توجه بیشتر پزشکان را به این نوع آلرژی جلب می کنند.
زهرا پورپاک، محبوبه منصوری، ابوالحسن فرهودی، زهرا غیاثی اصفهانی،
دوره 60، شماره 2 - ( 2-1381 )
چکیده
مقدمه: در میان بیماریهای آلرژی، حساسیت غذایی یکی از مهمترین ها می باشد که اگرچه در بالغین شیوع کمی دارد ولی شیوع آن در شیرخواران 8 درصد گزارش شده است و گندم یکی از 6 آلرژن غذایی شایع، در مطالعات مختلف شناخته شده است و با توجه به تداخل آنتی ژنیک گسترده در خانواده غلات تعیین جانشین غذایی مناسب برای گندم در بیماران حساس به گندم هدف اصلی این مطالعه می باشد.
مواد و روشها: 24 بیمار با تشخیص قطعی حساسیت نوع اول به گندم، در این مطالعه وارد شدند تست پوستی بروش Prick و تعیین IgE اختصاصی به روش ELISA با 6 غله (گندم، یولاف، جو، چاودار، ذرت و برنج) انجام شد و همچنین چالش غذایی بعنوان Gold standard با سه غله در دسترس و رایج فرهنگ غذایی ایران (جو، برنج و ذرت) صورت گرفت. همچنین مقایسه بین پوسته گندم و آرد گندم از نظر آلرژیزا بودن با تست پوستی به روش پریک انجام شد.
یافته ها: در نتایج تست پوستی با خانواده غلات غیر از جو که در 66/7 درصد موارد مثبت بود سایر غلات بین 80-100 درصد موارد پاسخ مثبت داشتند و تست پوستی با پوسته گندم در صددرصد بیماران مثبت بود. در نتایج اندازه گیری IgE اختصاصی بیشترین پاسخ مثبت به ترتیب با گندم و جو (94/5 درصد و 68 درصد) مشاهده شد و آزمون IgE اختصاصی ذرت تنها در 10 مورد انجام شد که 3 مورد آن مثبت بود و در مورد سایر غلات در کمتر از 11 درصد موارد پاسخ مثبت داشتند همچنین در آزمون چالش خوراکی با خانواده غلات چالش با جو در 60 درصد موارد بدست آمد ولی کلیه موارد چالش با ذرت و برنج منفی بود.
نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به عدم تفاوت واکنشهای تست پوستی بین پوسته گندم و آرد گندم بنظر می رسد پرهیز از هر دو ماده در بیماران حساس به گندم الزامی است. براساس نتایج، بهترین جانشین غذایی برای بیماران حساس به گندم به ترتیب ذرت و برنج می باشد. از آنجا که کمترین میزان پاسخ IgE اختصاصی بعد از برنج و ذرت، با یولاف و چاودار مشاهده شده است می توان در صورت در دسترس بودن این مواد، در اولویتهای بعدی، چالش شده و درتغذیه بیماران قرار گیرد ولی لازمست برای شروع تغذیه با جو در بیماران حساس به گندم حتما چالش غذایی در بیمارستان و با فراهم بودن امکانات اورژانس انجام شود.
زهرا پورپاک، اصغر آقامحمدی، ابوالحسن فرهودی، محمد قرگزلو، مصطفی معین، مسعود موحدی، زهرا چاوش زاده، لیلا جدید، نیما رضایی،
دوره 62، شماره 5 - ( 5-1383 )
چکیده
مقدمه: بیماری نقص ایمنی متغیر شایع (Common variable immunodeficiency: CVID) یکی از بیماری های نقص ایمنی اولیه می باشد که با هایپوگاماگلوبولینمی و عفونت های مکرر تظاهر پیدا می کند. دستگاه تنفس یکی از شایعترین ارگان های درگیر در بیماران مبتلا به CVID می باشد و پنومونی از شایعترین تظاهرات گرفتاری در دستگاه تنفس تحتانی است. استفاده از فرآورده های ایمونوگلوبولین در مبتلایان به CVID یک روش درمانی مناسب و انتخابی می باشد که در طی دو دهه اخیر باعث کاهش عفونت ها در بیماران مبتلا به CVID شده است. هدف از این مطالعه تعیین اثر ایمونوگلوبولین وریدی در کاهش دفعات بروز پنومونی در این بیماران می باشد.
مواد و روش ها: بدین منظور 26 بیمار مبتلا به CVID که در بخش ایمونولوژی و آلرژی مرکز طبی کودکان تشخیص داده شده و حداقل 9 ماه تحت نظر و درمان با ایمونوگلوبولین وریدی (IVIg) بودند، وارد مطالعه شدند که اطلاعات مورد نیاز جهت ثبت تعداد دفعات بروز پنومونی و دفعات بستری در بیمارستان قبل و پس از دریافت IVIg از پرونده بیماران استخراج گردیده است.
یافته ها: از میان 26 بیمار مبتلا به CVID، شانزده بیمار مذکر و ده بیمار مونث بوده اند. میانگین سنی آنها 5.1±13.4 سال (محدوده: 4.5 تا 26.5 سال) و میانگین مدت زمان پیگیری 51.8±72.2 ماه (محدوده: 5 تا 189 ماه) بوده است. از 26 بیمار مبتلا به CVID در طی این مطالعه 80.5% آنها قبل از دریافت IVIg مبتلا به پنومونی شده اند که پس از درمان با IVIg به 34.6% تقلیل یافته است (P=0.0017). دفعات ابتلا به پنومونی به ازا هر بیمار در یکسال از 3.3 قبل از درمان به 0.6 پس از دریافت IVIg کاهش یافته است (P<0.0005). همچنین 88.5% بیماران قبل از دریافت IVIg سابقه بستری در بیمارستان بعلت عفونت داشته اند که پس از درمان با IVIg به 46% تقلیل یافته است (P=0.0025). دفعات بستری بیمار به ازا هر بیمار در یکسال از 3.4 قبل از درمان به 0.7 پس از دریافت IVIg کاهش یافت (P<0.0005).
نتیجه گیری و توصیه ها: تشخیص زودرس بیماری CVID و درمان منظم بیماران مبتلا با IVIg می تواند نقش موثری در کاهش ابتلای به پنومونی و دفعات بستری ناشی از عفونت ها و عوارض آنها داشته باشد. این بیماران باید تحت پیگیری های منظم و دقیق قرار گیرند تا با مصرف مرتب و کامل IVIg امید به زندگی با کیفیت مطلوب را در این بیماران افزایش دهد.
سوسن سلطانی محمدی، فرهود توفیقی، گیتا شعیبی،
دوره 63، شماره 12 - ( 1-1384 )
چکیده
مقدمه: لوله گذاری تراشه را می توان با استفاده از رمی فنتانیل و یک هوشبر وریدی غیر مخدری، بدون استفاده از شل کننده عضلانی انجام داد. هدف از اِین مطالعه مقایسه پروپوفول و رمی فنتانیل با تیوپنتال سدیم و رمی فنتانیل بدون استفاده از شل کننده عضلانی از نظر شرایط لوله گذاری تراشه و پاسخ همودینامیک می باشد.
مواد و روشها: 100 بیمار
ASA کلاس 1و 2 که تحت اعمال جراحی انتخابی کمتر از یک ساعت قرار می گرفتند به دو گروه مساوی به صورت تصادفی تقسیم شدند. بعد از تجویز میدازولام 03/0 میکروگرم بر کیلوگرم، رمی فنتانیل 4 میکروگرم بر کیلوگرم تجویز شد در گروه اول پروپوفول 5/2 میلی گرم بر کیلوگرم ودر گروه دوم تیوپنتال 5 میلی گرم بر کیلوگرم به عنوان داروی هوشبر تزریق گردید. پس از 90 ثانیه لوله گذاری تراشه انجام شد. وضعیت لوله گذاری توسط پزشک انجام دهنده لوله گذاری به حالت های عالی، خوب، متوسط و ضعیف تقسیم بندی شد فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و متوسط شریانی و ضربان قلب در قبل از تزریق داروها بعد از القای بیهوشی ودقیقه های 1، 3، 5، 10 و 15 بعد از لوله گذاری ثبت می شد. اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و آزمون های آماری. Chi-square, independent t-test, paired t-test and fisher's exact test ارزیابی شد و P<0/05 معنی دار به حساب می آمد.
یافته ها: وضعیت لوله گذاری تراشه عالی در 60% ، خوب در 32% و متوسط در 16% بیماران گروه اول و در گروه دوم به ترتیب 42%، 42% و 16% بود (P= 0/166). در گروه اول 52% و در گروه دوم 24% نیاز به تزریق وریدی افدرین برای درمان هیپوتانسیون داشتند (P= 0/004)) و آتروپین در 4 بیمار گروه اول به علت برادیکاردی داده شد (P= 0/05).
نتیجه گیری و توصیه ها: نتایج حاصله پیشنهاد می کنند که پروپوفول و رمی فنتانیل در مقایسه با تیوپنتال سدیم و رمی فنتانیل نه تنها برتری برای لوله گذاری تراشه ندارد بلکه با تغییرات همودینامیک بیشتری همراه می باشد، لذا در صورت لوله گذاری با رمی فنتانیل بدون شل کننده عضلانی تیوپنتال سدیم داروی مناسب تری به نظر می رسد.
آفرین رحیمی موقر، علی فرهودیان، رضا راد گودرزی، ونداد شریفی، مسعود یونسیان، محمدرضا محمدی،
دوره 64، شماره 6 - ( 5-1385 )
چکیده
زمینه و هدف :زلزله بم در دی ماه سال 1382 بهوقوع پیوست و تعداد بیشماری کشته و زخمی برجای گذاشت. مصرف تریاک در مردان بزرگسال بم رایج بوده است. هدف از این مطالعه، تعیین تغییرات میزان مصرف مواد اپیوئیدی (افیونی) در ماه هشتم پس از زلزله نسبت به ماه قبل از زلزله و عوامل مؤثر بر آن در بازماندگان زلزله بم میباشد.
روش بررسی: با استفاده از روش نمونهگیری صحرایی، بهطور تصادفی، 779 نفر از میان جمعیت بازماندگان زلزله بم با حداقل سن 15 سال انتخاب شدند. برای بررسی عامل خطر و ارتباط آن با افزایش مصرف مواد از آنالیز یک و چند متغیره (رگرسیون لجستیک) استفاده شد.
یافتهها: افزایش مصرف مواد اپیوئیدی در 3/18 درصد از مردان و 3/2 درصد از زنان گزارش شد. نسبت شانس (OR) افزایش مصرف مواد اپیوئیدی در مردان 4/9 برابر زنان (0/18- 9/4= CI 95%) بود. در مردان، افزایش مصرف مواد اپیوئیدی پس از زلزله با سابقه مصرف این مواد در طول یک ماه قبل از زلزله (1/13- 4/2= CI 95%، 6/5= OR)، سن ( OR در گروه سنی 30 تا 44 ساله 7/4 برابر افراد زیر 30 سال، با فاصله اطمینان 95% برابر با 8/1 تا 1/12، ابتلا به PTSD (2/9- 5/1= CI 95%، 7/3= OR) و در زنان تنها با سابقه مصرف این مواد در طول یک ماه قبل از زلزله (0/154- 5/12= CI 95%، 8/43= OR) ارتباط داشت.
نتیجهگیری: این یافتهها حاکی از آن است که بهویژه در مناطق و گروههایی که مصرف مواد رواج بیشتری دارد، احتمال افزایش مصرف مواد پس از حوادث و بلایا وجود دارد و پیشبینی مداخلات پیشگیرانه بهویژه برای گروههای در معرض خطر ضرورت دارد.
محبوبه منصوری، مسعود موحدی، زهرا پورپاک، رزیتا اکرمیان، راهله شکوهی شورمستی، حبیبه مظفری، ابوالحسن فرهودی،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده
آلرژی به شیر گاو شایعترین آلرژی غذایی در سال اول عمر است. در حال حاضر تنها درمان پذیرفته شده در آلرژی غذایی پرهیز از آلرژن مربوطه میباشد. از آنجاییکه شیر گاو ترکیب عمده رژیم غذایی شیرخواران میباشد این اقدام چندان منطقی و عملی نیست. هدف این مطالعه ارائه یک راهکار درمانی در بیماران مبتلا به آلرژی به شیر گاو است.
روش بررسی: تمامی بیماران با تشخیص قطعی آلرژی به شیر گاو از نوع با واسطۀ IgE که بین اسفند ماه 1383 تا آذر ماه 1384 به درمانگاه آلرژی مرکز طبی کودکان مراجعه نمودند، در دو گروه مداخله و کنترل وارد مطالعه شدند و پس از تکمیل پرسشنامه، در مورد گروه مداخله حساسیتزدایی خوراکی و در مورد گروه کنترل حداقل شش ماه پیگیری و بررسی بالینی و آزمایشگاهی بهعمل آمد. در نهایت هر دو گروه از نظر علائم بالینی و نتایج IgE اختصاصی به شیر مجددا˝ بررسی شدند.
یافتهها: 20 بیمار مورد حساسیتزدایی خوراکی قرار گرفتند و 13 بیمار در گروه شاهد بودند. هر دو گروه از نظر میانگین سنی، جنسیت و علائم بالینی تقریبا˝ مشابه بودند. در پایان مطالعه در 18 نفر گروه مداخله (90%) حساسیتزدایی با موفقیت پیش رفت و در 14 نفر آنها (70%) به اتمام رسید. تمامی افراد گروه کنترل همچنان با مصرف شیر گاو علامتدار باقی ماندند.
نتیجهگیری: بیماران در طی متوسط 9 ماه حساسیتزدایی شدند، این اقدام در 90% بیماران موفقیتآمیز بوده و روند آن رو به اتمام است. نظر به علامتدار ماندن بیماران گروه کنترل در 100% موارد، روش حساسیتزدایی خوراکی میتواند یک درمان امیدوارکننده در آلرژی غذایی باشد.
مرحوم ابوالحسن فرهودی، قاسم آهنگری، زهرا چاوشزاده، اصغر رامیار، مسعود موحدی، محمد قرهگزلو، مرضیه حیدرزاده، محمدرضا فضلالهی، محمد حسن بمانیان، فریبرز زندیه، محبوبه منصوری،
دوره 65، شماره 7 - ( 7-1386 )
چکیده
همراهی موتاسیون ژن کدکننده الاستاز نوتروفیل (ELA2) با اختلالات نوتروپنی مزمن شدید نشان داده شده است و تنوع زیادی در موتاسیون این ژن گزارش شده است. این مطالعه به بررسی آنالیز ژن ELA2، تظاهرات بالینی و آزمایشگاهی بیماران میپردازد.
روش بررسی: طی سالهای 84-1382، 21 بیمار با اختلالCyclic Neutropenia (CN) یا (SCN) Severe Congenital Neutropenia انتخاب و آنالیز ژن ELA2 با دو روش RT-PCR و Automated Capillary Sequencing انجام شد.
یافتهها: سندرم کاستمن و نوتروپنی دورهای بهترتیب برای سه و 18 بیمار مطرح شد. یک یا دو موتاسیون در 18 مورد (7/85%) از کل بیماران مشاهده شد. همه بیماران SCN موتاسیون در ژن ELA2 داشتند، که سه بیمار (7/16%) مبتلا به نوتروپنی CN فاقد موتاسیون این ژن بودند. فراوانترین موتاسیون بهترتیب در اگزونهای چهار و دو بود. هفت بیمار در دو اگزون ژن موتاسیون داشتند. 16 مورد متفاوت از 18 موتاسیون شناسایی شد. متوسط سن بیماران 6/17±4/13 ماه بود. 9/61% از بیماران با هم نسبت فامیلی داشتند. در 21 بیمار، متوسط میزان مطلق نوتروفیل خون محیطی (ANC) 4/491±5/830 در هر mm3 بود. بهطور متوسط هر بیمار 6/1±2/2 بار بستری شده است. بیماران CN بهطور معنیداری میزان مطلق نوتروفیل بیشتری نسبت به گروه SCN داشتند، میزان ANC بین بیماران با و بدون موتاسیون اختلاف معنیداری نداشت. همه بیماران گروه SCN دارای دو یا بیش از دو عارضه عفونی بودند. عوارض عفونی بین دو گروه با و بدون موتاسیون و همچنین CN یا SCN اختلاف معنیدار نداشت.
نتیجهگیری: موتاسیون ژن ELA2 نقش قابل توجه در پاتوژنز اختلالات CN و SCN دارد. اختلال CN بیش از آنچه قبلا تصور میشد تنوع ژنوتیپی دارد. ارتباط معنیداری بین وجود موتاسیون و شیوع تظاهرات بالینی بیماران نوتروپنی CN و یا SCN وجود ندارد.
محمدرضا فضلالهی، زهرا پورپاک، مهدی یگانه، غلامعلی کاردر، انوشیروان کاظم نژاد، مسعود موحدی، محمد قرگزلو، رضافرید حسینی، ابوالحسن مرحوم فرهودی،
دوره 65، شماره 8 - ( 8-1386 )
چکیده
در سالهای اخیر تعداد گزارشات مربوط به واکنشهای ازدیاد حساسیت فوری به کنجد رو به افزایش بوده است. لذا با توجه به مصرف زیاد این ماده غذایی در کشور ما، این مطالعه برای شناخت تظاهرات بالینی و آزمایشگاهی و آلرژی به کنجد و تعیین شیوع آن در بین سایر آلرژنها انجام گردید.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی - مقطعی روی 250 بیمار با علایم بالینی آلرژی، انجام گرفت. بررسی بیماران شامل اطلاعات پرسشنامه مخصوص این مطالعه، انجام تست پوستی به روش پریک و اندازهگیری IgE اختصاصی به روش ELISA بود. تست پوستی با آلرژن کنجد و آلرژنهای غذایی دارای واکنش متقاطع با آن (سویا، بادامزمینی و گردو) و بر حسب سن و شرح حال با آلرژنهای استنشاقی و غذایی شایع انجام گردید. تست IgEاختصاصی فقط با آلرژن کنجد انجام شد.
یافتهها: از 250 بیمار با متوسط سنی 74/11 سال، 35 بیمار (1/14%) پریک مثبت به عصاره کنجد و 27 بیمار (4/18%) IgE اختصاصی مثبت با آلرژن کنجد داشتند. در مجموع با توجه به شرح حال بیماران، نتایج تست پریک و نیز IgE اختصاصی علیه کنجد، میزان شیوع آلرژی به کنجد پنج نفر(2%) محاسبه گردید. از نظر علائم بالینی، در بیماران حساس به کنجد بهطور معنیداری، کهیر و درماتیت شایعترین علایم بیماری بوده و نسبت به افراد غیرحساس به این ماده، بیشتر مشاهده شد (008/0p=). در بیماران حساس به کنجد، بهطور معنیداری فراوانی تست پوستی مثبت با آلرژنهای غذایی دارای واکنش متقاطع با کنجد، نسبت به بیماران غیر حساس بیشتر بود (00/0p=).
نتیجهگیری: در این بررسی برای اولین بار در ایران کنجد را بهعنوان یکی از علل شایع آلرژی غذایی (وابسته به IgE) و به ویژه از علل بروز آنافیلاکسی شناسایی کردیم. توجه به شرح حال بروز علائم با مصرف کنجد، استفاده از تست پریک میتواند در شناسایی این نوع آلرژی بخصوص در بیماران با علائم درماتیت - اگزما و کهیر کمک کننده باشد. همچنین مشاهده یک مورد آنافیلاکسی در بین پنج بیمار دچار آلرژی به کنجد نشانگر اهمیت این آلرژن در بین سایر آلرژنها میباشد.
سیدعلی امامی، امیررضا فرهود، علی گنجعلی خان حاکمی، مسعود گنجی، سیدمحمدجواد مرتضوی،
دوره 67، شماره 4 - ( 4-1388 )
چکیده
800x600 زمینه و هدف: در طی پیشرفت آرتروسکوپی،
در طی سه دهه اخیر، از بلوک داخل مفصلی که با تزریق ماده بیحس کننده به داخل مفصل
صورت میگیرد، برای انجام آرتروسکوپی استفاده شده است. در این مطالعه، تأثیر بلوک
داخل مفصلی زانو به وسیله ترکیب بوپیواکائین، لیدوکایین و آدرنالین در آرتروسکوپی زانو
بررسی شده است.
روش بررسی: در 41 بیمار فاقد
سابقه بیماری زمینهای (محدوده سنی: 18 تا 55 سال)، آنستزی جهت انجام آرتروسکوپی تشخیصی
زانو، با تزریق 10 میلیلیتر بوپیواکائین 5/0 درصد به اضافه 10 میلیلیتر
لیدوکائین دو درصد همراه با آدرنالین 100000/1 به داخل مفصل صورت گرفت. درد و نیاز
به ضد درد در حین انجام آرتروسکوپی، مدت زمان انجام عمل، حجم مایع استفاده شده در آرتروسکوپی،
مدت زمان بیدردی و نیاز به ضد درد بعد از انجام آرتروسکوپی، میزان درد بیمار بر
اساس Visual Analogue Scale (VAS) در حین ترخیص
از بخش مراقبت بعد از عمل و رضایت بیمار و جراح از روش آنستزی، مورد ارزیابی قرار
گرفت.
یافتهها: 68% بیماران درجه درد خفیف و 29% درجه درد متوسط را
گزارش نمودند و تنها یک مورد درجه درد شدید داشت، به همین دلیل برای وی بیهوشی عمومی
در حین انجام آرتروسکوپی به کار برده شد. میانگین VAS معادل 78/2
حاصل شد. 78% بیماران و در 80% موارد جراح، میزان رضایت عالی و خوب را گزارش
نمودند.
نتیجهگیری: با توجه به میزان رضایت بالای بیمار و جراح و میانگین VAS حاصل شده، ساده بودن
انجام بلوک داخل مفصلی و همچنین عوارض مختلف مربوط به روشهای آنستزی دیگر، روش
آنستزی داخل مفصلی میتواند به عنوان یک روش ساده، مؤثر و کمخطر در انجام آرتروسکوپی
زانو مطرح باشد.
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
محمود فرزان، رامین اسپندار، یوسف فلاح، امیر رضا فرهود،
دوره 67، شماره 9 - ( 9-1388 )
چکیده
800x600 زمینه و
هدف: با
توجه به شیوع سندرمهای عصبی ناشی از گیرافتادن در اندام فوقانی، هزینههای مربوط
به درمان و عدم توانایی انجام کار و همچنین همزمانی بعضی از این سندرمها با هم که
گاهی اوقات رویکرد درمانی را تغییر میدهد، در این طرح شیوع این سندرمها، همزمانی
سندرم تونل کارپ CTS بهعنوان شایعترین سندرم با سایر سندرمها و ریسک فاکتورهای
مرتبط و تطابق معاینه بالینی با یافتههای الکتروفیزیولوژیک بررسی شده است.
روش بررسی: در
یک مطالعه گذشتهنگر، اطلاعات مربوط به یکصد و هفتاد بیمار مبتلا به سندرمهای
مذکور که در طی ده سال متوالی تحت جراحی قرار گرفته بودند بررسی شده، متغیرهای جنس،
سن، بیماریهای همراه، نشانههای بالینی و یافتههای حین عمل جراحی و تطابق آنها
با یافتههای الکتروفیزیولوژیک و همچنین همراهی سندرمهای مختلف با هم مطالعه شدند.
یافتهها: محدوده سنی بیماران
بین 91-10 سال (میانگین: 09/48 سال) بود و 5/74% بیماران زن بودند. در اینمطالعه
سندرم تونل کارپال و کوبیتال در بین سایر علل گیرافتادگی، بیشترین شیوعرا داشتند
(بهترتیب شیوع 7/81% و 8/15%). در 5/23% از بیماران مبتلا به CTS، یافتههای
الکتروفیزیولوژیک منفی بود، اما هیچ مثبت کاذبی در نمونههای ما وجود نداشت.
همزمانی ابتلا به CTS، در سه بیمار مبتلا به سندرم تونل کوبیتال، دو بیمار مبتلا به
سندرم خروجی قفسهسینه و یک بیمار مبتلا به سندرم کانال گویان وجود داشت.
نتیجهگیری: تشخیص سندرمهای عصبی ناشی از
گیرافتادن بهتر است بر پایه علائم بالینی، معاینه و مطالعات الکتروفیزیولوژیک باشد
و باید به فکر وجود مشکلات مشابه در سایر قسمتهای عصب مربوطه یا اعصاب محیطی دیگر
هم بود.
Normal
0
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
محمدرضا گیتی، امیررضا فرهود،
دوره 68، شماره 2 - ( 2-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: پارگی عضله پکتورالیس ماژور یک آسیب بسیار نادر و اغلب ورزشی است که امروزه در کشور ما بیشتر از قبل دیده میشود این مسأله میتواند به دلیل رواج یافتن ورزشهای مختلف مانند بدنسازی و وزنهبرداری (خصوصاً پرسسینه) و پرداختن افراد غیرحرفهای بهصورت حرفهای و بدون آمادگی کافی و همچنین بدون دریافت آموزش و رعایت احتیاطات لازم به این ورزشها باشد. در این مقاله سعی شده است تا مروری بر جنبههای مختلف این آسیب از جمله آناتومی پیچیده عضله پکتورالیس ماژور، اپیدمیولوژی، مکانیسم، تظاهرات بالینی، روشهای تصویربرداری کمککننده، اندیکاسیونهای جراحی و تکنیک درمان پارگی این عضله صورت گیرد. آناتومی پیچیده و ویژه عضله پکتورالیس ماژور، مخصوصاً در محل اتصال آن به استخوان بازو، میتواند در آسیب پذیری آن در انقباض اکسنتریک و ناگهانی (بهعنوان شایعترین مکانیسم پارگی) نقش عمدهای داشته باشد. از سوی دیگر اعاده این آناتومی در هنگام ترمیم جراحی، در ایجاد دوباره عملکرد طبیعی عضله مهم به نظر میرسد.
سیدمحمدجواد مرتضوی، تقی بغدادی، امیررضا فرهود، غلامرضا توگه، محمد افتخاری، محمد رضا منقچی، رامین اسپندار،
دوره 68، شماره 6 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه
و هدف: سینوویورتز
رادیواکتیو که با تزریق رادیوایزوتوپهای بیضرر به داخل مفاصل مبتلا به آرتریت
مزمن صورت میگیرد، از جمله روشهای جدید در درمان آرتروپاتی هموفیلیک محسوب میگردد.
این روش درمانی که با هدف اولیه کاهش همارتروز و مصرف فاکتور انعقادی به کار رفته
است، میتواند تاثیر بهسزایی در بهبود کیفیت زندگی و کاهش بار اقتصادی ناشی از
مصرف فاکتور انعقادی داشته باشد. در این مطالعه تاثیر این روش درمانی بر میزان
بروز همارتروز و مصرف فاکتور در آرتروپاتی هموفیلیک بررسی میشود.
روش بررسی: در
یک مطالعه مداخلهای برای 56 مفصل مبتلا به آرتروپاتی هموفیلیک (پس از دارا بودن
شرایط ورود به مطالعه و پس از کسب رضایتنامه)، تزریق داخل مفصلی فسفر رادیواکتیو
صورت گرفت. متوسط سن بیماران 78/16 سال (محدوده 5/2 تا 36، 46/7=SD) و 2/98 درصد آنها مذکر بودند.
مفاصل درگیر شامل زانو، 35/80 درصد و مچ پا 5/12 و آرنج هفت درصد بودند. پیگیری
با متوسط 63/43 (محدوده 3-102) ماه انجام شد که در انتهای پیگیری متغیرهای مختلف
مانند میزان بروز همارتروز و میزان مصرف فاکتور بررسی گردید.
یافتهها: در انتهای پیگیری، میزان بروز همارتروز کاهش 62% (000/0p=) و
میزان مصرف فاکتور، کاهش 84% (000/0p=)،
را نشان میداد، اما درگیری مفاصل جدید دیگر باعث کمتر شدن کاهش متوسط مصرف کلی
فاکتور شد.
نتیجهگیری: سینوویورتز با فسفر رادیواکتیو، میتواند روشی مؤثر و به
صرفه در کاهش همارتروز و مصرف فاکتور در بیماران مبتلا به آرتروپاتی هموفیلیک
باشد.
مهدی امینی، مهرداد روغنی، پیمانه شیرینبیان، محمدتقی جغتایی، علی فرهودیان، محسن روشنپژوه، مرتضی کروجی،
دوره 71، شماره 5 - ( مردادماه 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: کراک نوعی ماده مخدر بوده که مصرف آن در ایران رو به افزایش است و اثرات مخربی بر اعضای مختلف بدن دارد. هدف از این مطالعه، تعیین اثرات کراک مورد مصرف در ایران بر قدرت باروری موشهای نر بالغ میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه 25 سر موش نر بالغ بهطور تصادفی به پنج گروه (کنترل، شم و سه گروه آزمایش) تقسیم شدند. موشهای معتاد به کراک که بهمدت هفت روز با دوز افزایشی کراک معتاد شدند، به سه گروه آزمایش I، II و III تقسیم شدند. به گروه آزمایش I (mg/kg5)، گروه آزمایش II (mg/kg35) و گروه آزمایش III (mg/kg70)، کراک بهصورت درونصفاقی روزانه دو نوبت، بهمدت 35 روز تزریق شد. گروه شم محلول سرم فیزیولوژی بهعلاوه آبلیمو (µl/ml2/6) و گروه کنترل فقط آب و غذا دریافت کردند. سپس موشها جراحی و اسپرمها از قسمت دم اپیدیدیم برداشت شدند و از لحاظ تعداد، تحرک، مورفولوژی (طبیعی/غیرطبیعی) و قابلیت حیات مورد ارزیابی قرار گرفتند. بیضهها نیز برداشت و وزن شدند و مراحل مختلف را جهت مطالعه با میکروسکوپ نوری طی کردند.
یافتهها: نتایج نشان داد که پارامترهای اسپرم و ضخامت اپیتلیوم لولههای اسپرمساز در گروههای آزمایش نسبت به گروههای شم و کنترل بهصورت معنیدار و وابسته به دوز کاهش یافت (05/0P≤). همچنین شاخص گنادوسوماتیک موشهایی که با بیشترین دوز (mg/kg70) مورد تزریق قرار گرفتند بهصورت معنیداری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت (05/0P≤).
نتیجهگیری: این مطالعه برای اولینبار نشان داد که کراک مورد مصرف در ایران اثرات مخربی بر باروری و بهخصوص پارامترهای اسپرم موش نر دارد.
زهرا آریان، عاتکه بهادری، داریوش فرهود،
دوره 77، شماره 1 - ( فروردین 1398 )
چکیده
هدف تشخیص پیش از تولد شامل شناسایی اختلالات دوره جنینی، ایجاد محدودهای از انتخابهای آگاهانه و همچنین ایجاد آمادگی برای زوجهایی است که در معرض خطرِ بهدنیا آوردن کودکی با نوعی اختلال هستند. هدف این مقاله، بررسی تمامی آزمونها در جهت تعیین بهترین تستی است که کمترین خطر و بالاترین حساسیت را داشته باشد. تستهای غربالگری (آزمایش خون مادر و سونوگرافی سه ماهه اول و دوم بارداری) شامل تست افراد بیمار بدون نشانهای است که میزان ابتلای پایینی دارند. این تستها در طی مراحل اولیه بارداری انجام شده و احتمال ابتلا به بیماریهای ژنتیکی تخمین زده میشود. تستهای تشخیصی، تستهای تهاجمی شامل آمنیوسنتز (جهت کاریوتایپ)، نمونهگیری از پرزهای کوریونی، کوردوسنتز، تشخیص ژنتیکی پیش از لانهگزینی، روش تکثیر پروب وابسته به الحاق چندتایی، تکنیک دورگهسازی ژنومی مقایسهای، توالـییابی نسـل اول، دو رگگیری فلوئورسانس درجا و واکنش زنجیرهای پلیمراز فلورسانس کمی و همچنین تستهای غیرتهاجمی شامل اولتراسوند، سونوگرافی پیش از تولد، بررسی DNA آزاد جنینی، غربالگری سهتایی و چهارتایی را در بر میگیرد. این تستها مشمول بیمارانی میشود که دارای علایم ظاهری بوده و جواب تستهای مرحله اول آنها مثبت بوده است. تستهای غیرتهاجمی، هر دو ویژگیهای تستهای غربالگری و تشخیصی را در برمیگیرد، ولی در حال حاضر، تستهای غربالگری بیشتر مورد توجه هستند. تستهای تهاجمی دارای حساسیت و درجه اختصاصی بودن بالایی برای مشخص کردن تمامی ناهنجاریهای ساختاری کروموزومی و شمارشی از جمله تریزومی، ۱۳، ۱۸ و ۲۱ و همچنین تستهای DNA در زنان گروه خطر است.
مهدی اکبرزاده، دانیال حبیبی، گودرز کلیفرهود، محمد بیدخوری، فریدون عزیزی، مریم السادات دانشپور،
دوره 80، شماره 11 - ( بهمن 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: روش تصادفیسازی مندلی نسل جدیدی در روش تحلیل آماری است که از تغییرات ژنتیکی، بهعنوان متغیرهای ابزاری در دادههای حاصل از مطالعات غیرتجربی بهمنظور ارزیابی و برآورد تاثیرات علّی عوامل خطر استفاده میکند.
روش بررسی: دادههای این پژوهش مقطعی از دی 1381 تا مهر 1399 از پایگاه PubMed جمعآوری شده است. روش تصادفیسازی مندلی رویکردی برمبنای روشهای متاآنالیز است.
یافتهها: در این پژوهش به معرفی روش تصادفیسازی مندلی، طرحهای مطالعه آن، روشهای آماری موجود برای برآورد، محدودیتهای این روش و بستههای نرمافزاری موجود برای اجرای آن پرداخته شد.
نتیجهگیری: هنگامی که ما بهدنبال یافتن ارتباط علیتی هستیم اما امکان استفاده از کارآزمایی بالینی بهعنوان روش استاندارد وجود ندارد، میتوان از طرح تخصیص تصادفی مندلی بهعنوان روشی قدرتمند در مطالعات مشاهدهای استفاده کرد.