29 نتیجه برای فروغ
مجید فروغ، محسن محسن زاده،
دوره 21، شماره 10 - ( 1-1343 )
چکیده
مجید فروغ، محسن محسن زاده،
دوره 23، شماره 1 - ( 2-1344 )
چکیده
هیالوزونیداز آنزیمی است ترمولابیل که اسید هیالورونیک بافت همبند را دپولیرمیزه و هیدرولیز کرده و بدین ترتیب موجب جذب سریع داروها در این بافت می گردد.
تزریق رتروبولبر هیالورونید از باگزیلوکائین و یانوکائین آکینزی و آنستزی موضعی مطلوبی را ایجاد نموده و فشار چشم را پائین می آورد.
با استعمال هیالورونیداز مقدار مصرف داروی بی حسی بنحو قابل ملاحظه ای تقلیل می یابد. در عمل کاتاراکت شصت و چهار بیمار از تزریق مخلوطی از هیالورونیداز و گزیلوکائین دو درصد نتایج بسیار خوبی از نظر هیپوتونی و آنستزی موضعی بدست آورده ایم و در ده مورد گلوکوم مطلق دردناک و در شش مورد گلوکوم حاد تزریق رترویولبر هیالورونید از مخلوط با گزیلوکائین دو درصد به مقدار قابل توجهی فشار چشم را پائین آورده و درد و التهاب را از بین برده است. کاهش فشار در گلوکوم حاد زمینه مساعدی برای عمل جراحی آماده کرده است.
مجید فروغ،
دوره 23، شماره 2 - ( 2-1344 )
چکیده
مجید فروغ، محسن محسن زاده،
دوره 24، شماره 3 - ( 2-1345 )
چکیده
مجید فروغ، محسن محسن زاده،
دوره 24، شماره 5 - ( 2-1345 )
چکیده
نصرت الله عاملی، مجید فروغ، حسین صالح، حسین امامی،
دوره 24، شماره 7 - ( 1-1346 )
چکیده
دوشیزه 5/3 ساله ای بعلت پائین افتادن دید تحت معاینه چشمی قرار می گیرد در ته چشم های آنروفی کامل پاپی نوع اولیه جلب توجه می کند منظره ته چشم و وجود دو لک قهوه ای روشن در سینه و پشت معاینات عمومی دیگری را ایجاب می کند ابتدا از جمجمه طفل رادیوگرافی ساده بعمل می آید و در این رادیوگرافی گشاد شدن بیش از حد طبیعی هر دو سوراخ اپتیک ما را به تشخیص گلیوم کیاسما متوجه می سازد و لذا بیمار با تشخیص این کسالت در بخش جراحی مغز و اعصاب بستری می شود و در عمل جراحی و حتی بیوپسی از عصب باصره تشخیص گلیوم کیاسما محرز می شود. با توجه به اینکه تشخیص گلیوم کیاسما اصولاً مشکل بوده و گاهی فقط با اکسپلوراسیون اوپتوکیاسماتیک (Exploration Opto - chiasmatique) می توان به وجود این بیماری پی برد لذا این ابسرواسیون از این جهت مهم و قابل توجه است که فقط با معاینه چشم و رادیوگرافی ساده جمجمه حتی پیش از بستری شدن بیمار در بخش جراحی مغز و اعصاب تشخیص گلیوم کیاسما داده شده است.
مجید فروغ، محسن محسن زاده، حسین امامی،
دوره 25، شماره 1 - ( 2-1346 )
چکیده
در هشت سال اخیر تعداد دویست و شصت و پنج نفر از بیماران خصوصی و دویست و هیجده نفر از بیماران درمانگاههای چشم پزشکی بیمارستان امیراعلم را از نظر عروق قرنیه تحت بررسی قرار داده ایم همه افراد این دو گروه از کسانی انتخاب شده اند که سابقه ابتلاء به تراخم نداشته اند و بالاخره به نتایج زیر رسیده ایم:1- مخاط پلک و بن بست های ملتحمه افراد هر دو گروه از نظر ظاهر و از لحاظ بیومیکروسکپی کاملاً طبیعی بوده و در قرنیه و اسکولاریزاسیون شبیه پانوس تراخم جلب توجه کرده است در حالیکه امتحان سیتولژی مخاط از نظر تراخم منفی و حتی سلول التیامی هم در فروتی دیده نشده است.2- امتحان بیومیکروسکپی مخاط و بن بست ها و قرنیه سیتولژی در اکثر بیماران دو گروه چند مرتبه بفاصله یکی دو سال تکرار شده است.3- واسکولاریزاسیون سطحی قرنیه حتی بشکل پانوس در صورتیکه با انفیلتراسیون قرنیه و اوسل و سایر علائم تراخم همراه نباشد به هیچ وجه ارزش تشخیصی نداشته و در اشخاص سالم نیز دیده می شود و بیماران دو گروه فوق الذکر مؤید این نظریه می باشد.
مجید فروغ، محسن محسن زاده، منصور دارا،
دوره 25، شماره 10 - ( 1-1347 )
چکیده
محمدرضا زرین دست، فروغ ابطحی، محمد خوئی،
دوره 28، شماره 2 - ( 1-1350 )
چکیده
تاکی فیلاکسی پدیده ایست که در آن دارو اثر خود را به علت تجویز مکرر از دست می دهد. به طور کلی درباره ایجاد تاکی فیلاکسی تئوری های مختلف بیان شده اما هیچکدام کاملاً مشخص کننده مکانیسم ایجاد تاکی فیلاکسی نیستند.تاکی فیلاکسی با تحمل نسبت به دارو تفاوت دارد چون تحمل با زیاد کردن دارو از بین می رود. تاکی فیلاکسی نسبت به دارو تقریباً اختصاصی است بهترین موادی که تاکی فیلاکسی را ایجاد می کنند و از این نظر مورد مطالعه قرار گرفته اند عبارتند از داروهای مقلد و مسدد پاراسمپا تیک - مقلد سمپاتیک - محرک و فلج عضلات صاف و هورمونهای موضعی . در این مقاله مکانیسم های ممکنه تولید تاکی فیلاکسی در اکثر داروهای فوق ارائه شده و درباره هر یک با ذکر اثرات مشهود بحث شده است.
فروغ السادات ابطحی، مسعود همتی،
دوره 29، شماره 7 - ( 2-1351 )
چکیده
کلسی تونین هورمونی است پلی پپتیدی مرکب از 32 اسید آمینه که از سلولهای پارافولیکولر "C" غدد تیموس و تیروئید پستانداران و از جسم اولتیموبرانیکال حیوانات غیر پستاندار ترشح می شود.چگونگی فعالیت این هورمون در سال 1961 کشف و شرح داده شده است. کلسی تونین از طریق فیدبک منفی باعث کاهش کلسیم خون شده و بدین وسیله نقش عمده ای در تنظیم غلظت کلسیم ایفا می کند.این هورمون نفوذپذیری سلولها را نسبت به کلسیم کاهش داده فعالیت استئوکلاست ها را متوقف کرده از طریق وقفه در برداشت کلسیم از استخوانها و تشدید فعالیت استئوبلاست ها عمل استخوان سازی را تسهیل و تشدید می کند. در نتیجه کلسیم و فسفات خون کاهش یافته باعث کاهش هیدروکسی پرولین خون و ادرار نیز می شود. کلسی تونین غلظت منیزیم خون را به طور متغیر کم می کند.گلوکاگن و ایمیدازول اثرات هیپوفسفاتمیک شبیه کلسیتونین دارند و تئوفیلین ایزوپروترنول و کورتیزون اثرات کلسی تونین را متوقف می کنند.به سبب اثرات هیپوکلسمیک کلسیتونین از این هورمون در درمان بیماریهائی که با اختلال تعادل کلسیم همراه هستند استفاده شده است که از آن جمله بیماری پاژه استخوانی، استئودیستروفی و هیپرپاراتیروئیدیسم را می توان نام برد.
جمال صادقی میبدی، فروغ اعظم غفارپور،
دوره 32، شماره 1 - ( 2-1353 )
چکیده
در این مقاله راجع به گیرنده موجود در روی جدار سلولهای مختلف در برابر واسطه های شیمایی عصبی و انواع داروها بحث شده است و دلایلی که ما را به قبول فرضیه گیرنده ها در سطح سلول وادار می کند و مکانیسم های بیوشیمیایی و آنزیماتیک که تا کنون شناخته شده ذکر شده است. در خاتمه دلایلی چند مبنی بر وجود این گیرنده ها در سلسله اعصاب مرکزی آورده شده است.
پرویز فرخی، فروغ ابطحی،
دوره 33، شماره 8 - ( 1-1355 )
چکیده
دیازوکسید (Hyperstat) یکی از داروهای گروه تیازیدی است که خاصیت دیورتیک نداشته و باعث شل شدن عضلات صاف، بالا رفتن قند خون و احتباس آب و سدیم می شود. در درمان افزایش فشار خون ، هیپوگلیسیمی ، توکسمی حاملگی نتایج جالب توجهی داشته است.اثر مفید دارو در درمان دیابت بیمزه در چند بیمار گزارش شده است.
محمدرضا زرین دست، فروغ ابطحی،
دوره 36، شماره 5 - ( 1-1359 )
چکیده
در دستگاه عصبی مرکزی برای مرفین گیرنده های ویژه ای وجود دارد. این گیرنده ها در غشاء نرونها قرار دارند و تصور می شود که مرفین با نشستن روی این گیرنده ها بعضی از اثرات خود را اعمال می کند. گیرنده ها در دستگاه عصبی مرکزی در ناحیه Periaqueductal خاکستری پایه مغز، قسمت قدامی و جانبی تالاموس سابستانشیاژلاتینوزا نخاع، هسته Solitary و CTZ و آمیگدال های مغز مشخص شده است. در حیوانات آزمایشگاهی دو ماده پپتیدی بنامهای متیونین آنکفالین و لوسن آنکفالین بدست آمده که روی گیرنده های مرفین در مغز می نشیند و اثرات مشابه مرفین دارند. شاید این مواد پپتیدی یکی واسطه شیمیائی نرونهای مغز باشند که روی گیرنده های مرفین اثر کرده و اثرات بخصوصی از جمله تعدیل حس درد و هیجان را بعهده دارند. با بکار بردن مرفین مقدار آنکفالین نرون که در دسترس گیرنده ها قرار می گیرد تغییر می کند و تغییرات شاید در معتادین باعث بروز سندرم قطع دارو می شود.آندروفین ها (آلفا، بتا، گاما و تتاآندروفین ها) مواد پپتیدی هستند. از نظر ساختمان شیمیائی با آنکفالین ها کمی تفاوت دارند و در هیپوفیز روی گیرنده های مرفین می نشینند و بعضی از اثرات مرفین مثل آزاد کردن ADH را نشان می دهند. بعلاوه ممکن است آندورفین ها آزاد کردن ACTH و FSH را تسهیل کنند.احتمالاً هر گونه اختلالی در سنتز یا آزاد شدن آندورفین ها منشاء رفتار غیر طبیعی در موجود زنده می شود.2- بعد از بکار بردن مرفین، آنکفالین داخل نرون افزایش پیدا می کند. نرون با انکفالین در سطح بالاتری در حال تعادل قرار می گیرند. بعد از قطع مرفین چون مقداری از انکفالین آزاد می شود و این تعادل بهم می خورد سندرم قطع دارو حاصل می شود (7).
کرامت اله ایماندل، ایرج موبدی، علیرضا مصداقی نیا، فروغ واعظی،
دوره 56، شماره 2 - ( 2-1377 )
چکیده
فاضلاب ها از مهمترین منابع پخش عفونت زا در محیط زیست محسوب می شوند. استفاده از پساب حاصل از تصفیه فاضلاب با تطابق کیفیت بیولوژیکی با معیارهای سازمان بهداشت جهانی با تاکید بر شاخص های مدفوعی و تخم انگلهای گروه نماتود امکان پذیر است. کلریناسیون پسابها قادر به از بین بردن کیست تک یاخته ها و تخم انگل های کرمی نمی باشد. در این تحقیق کارآئی یک نمونه لامپ فرابنفش در غیرفعال سازی مقاوم ترین تخم انگلهای کرمی گروه نماتود یعنی تخم آسکاریس لومبریکوئید مورد بررسی قرار گرفته است. حداقل دوز لازم پرتو جهت نابودسازی تخم آسکاریس 420 میلی وات ثانیه بر سانتیمتر مربع ذکر شده است. زمان پرتوتابی، 300 ثانیه در فاصله 6 سانتیمتری از لامپ بوده است.
هژیر صابری، محمدعلی شعبانی، مهران مستعان، شهریار شهریاران، سیدمحمد میرباقری، علیرضا فروغی،
دوره 57، شماره 2 - ( 2-1378 )
چکیده
مطالعه ای روی 102 بیمار مبتلا به آسیت که جهت بررسی سونوگرافیک به بخش رادیولوژی بیمارستان امام خمینی (ره) دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه کردند، انجام گرفت. ابتدا بدون آگاهی از تاریخچه، یافته های بالینی و پاراکلینیک و با توجه به یافته های سونوگرافیک، اتیولوژی آسیت را پیشنهاد می کردیم و پس از شناسایی تشخیص نهایی، مقایسه با تشخیص اولیه سونوگرافیک صورت می گرفت. بیشترین شیوع بیماریهای کبدی با 42%، بدخیمی 20/5% و بیماری کلیوی 14/7% دیده شد. حساسیت کلی در تعیین اتیولوژی آسیت حدود 91/1 درصد، ویژگی کلی 97/8 درصد، دقت کلی 94/4 درصد، PPV برابر 97/8% و NVP برابر 91/1 درصد تعیین شد. همینطور پارامترهای فوق در مورد هریک از گروهها (بیماری کبدی، بدخیمی، بیماری کلیوی، ...) بطور جداگانه تعیین شد. علایم فرعی آسیت (رشته های متحرک، سپتوم، ذرات اکوژن) در 28/4 درصد موارد دیده شد که بخصوص در تعیین موارد عفونی آسیت نقش عمده ای داشتند.
فروغ اعظم طرآبادی، مژگان شایگان، غلام رضا بابایی، علی طالبیان،
دوره 60، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
مقدمه: حدود سه دهه می باشد که عفونت (CMV=Cytomegalovirus) بعنوان مشکل انتقال خون در افرادی که سیستم ایمنی نابالغ یا فاقد کارآرائی لازم دارند، شناخته شده است. در صورتی که فرد کاندید پیوند، قبلا با این ویروس آلوده نشده باشد و نتوان آنتی بادیهای ضد CMV را به روشهای سرولوژیک در خون وی ردیابی نمود، ممکن است از طریق انتقال خون یا عضو پیوندی دچار عفونت اولیه گردد. بیماران دیالیزی هم در معرض آلودگی با این ویروس قرار دارند. علاوه بر آن غلظت بتادومیکروگلوبولین (?2-MG=Beta- 2Microglobulin) نیز در آنان افزایش می یابد.
مواد و روشها: با توجه به شیوع آلودگی با CMV و افزایش غلظت بتادومیکروگلوبولین طی عفونت با این ویروس و در بیماران تحت دیالیز، شیوع آنتی بادی های IgG و IgM ضد سیتو مگالوویروس را در 128 بیمار تحت درمان با همودیالیز نگهدارنده نامزد پیوند کلیه مراجعه کننده به آزمایشگاه تشخیص طبی مرکزی سازمان انتقال خون و 1040 فرد سالم اهدا کننده خون و غلظت بتادومیکروگلوبولین، را در سرم 48 نفر از افراد تحت دیالیز با 35 نفر از افراد سالم به روش (ELISA)مقایسه نمودیم. جهت دیالیز برای 15 نفر از افراد تحت دیالیز از فیلتر R5 از جنس (Cuprophan) و 7 نفر از فیلتر از جنس (Polysulphone) استفاده شده است.
یافته ها: نتایج این بررسی نشان دادند که:
1- 90 درصد افراد سالم و 89.8 درصد بیماران تحت درمان با همودیالیز نگهدارنده از نظر CMV IgG مثبت بودند. در بررسی آماری نتایج با (P<0.05)، اختلاف معنی دار مشاهده نشد که این امر نشان دهنده انتشار وسیع ویروس در جامعه است.
2-0.2 درصد از افراد سالم و 2.3 درصد بیماران IgM CMV مثبت بودند که این اختلاف از نظر آماری با (P<0.01) معنی دار می باشد.
3-غلظت بتادومیکروگلوبولین در گروه بیماران تحت دیالیز شدیدا افزایش یافته است و در بین گروه کنترل و بیماران باP=0.001) ) اختلاف آماری معنی داری وجود دارد، بین فیلترهای رایج مصرفی از نظر غلظت این پروتئین تفاوتی وجود ندارد.
نتیجه گیری و توصیه ها: در این مطالعه نتایج CMV IgM بیمارانی که کاندید پیوند کلیه و تحت دیالیز بودند با افراد سالم اختلاف معنی داری را نشان می دهد. نتیجه مطالعه حاضر بیانگر افزایش شدید ?2-MG در بیماران تحت دیالیز میباشد. در مورد بررسی ارتباط غلظت ?2-MG با همه انواع فیلترهای مورد استفاده در مراکز دیالیز، پیشنهاد می گردد مطالعه گسترده تری بعمل آید.
مژگان شایگان، علی اکبر پور فتح الله، مهرناز نمیری، غلامرضا بابائی، فروغ اعظم طرآبادی،
دوره 62، شماره 4 - ( 4-1383 )
چکیده
مقدمه: از آنجا که افزایش سایتوکائین هایی نظیر: IL-1? و IL-6 و IL-8 و TNF-?، طی نگهداری کنسانتره های پلاکتی مسئول ایجاد واکنش های غیر همولیتیک تب زا (Febrile non-heamolytic transfusion reactions=FNHTRs) پس از تزریق پلاکتها می باشند، هدف این مطالعه بررسی غلظت این سایتوکائین ها در کنسانتره های پلاکتی تولید شده در پایگاه انتقال خون تهران می باشد.
مواد و روش ها: این مطالعه جهت تعیین اثر کاهش گلبول های سفید، با استفاده از فیلترهای کاهش دهنده لکوسیتی (قبل از ذخیره سازی)، بر تولید سایتوکائین ها طی نگهداری کنسانتره های پلاکتی انجام شده است. 54 کنسانتره پلاکتی به روش پلاسمای غنی از پلاکت (PRP) از اهداکننده منفرد، تهیه و در 4 گروه تقسیم شدند: 1) کنسانتره پلاکتی فیلتر نشده و اشعه ندیده (N=13) و 2) کنسانتره پلاکتی فیلتر نشده و اشعه دیده (N=16) و 3) کنسانتره پلاکتی فیلتر شده و اشعه ندیده (N=14) و 4) کنسانتره پلاکتی فیلتر شده و اشعه دیده (N=11). غلظت سایتوکائین ها در مایع روئی کنسانتره های پلاکتی به روش الایزا تعیین گردید.
یافته ها: نتایج ما نشان داد، IL-8 در نمونه های فیلتر نشده اشعه دیده و اشعه ندیده در روز سوم نگهداری افزایش یافته اند. در مقایسه با کنسانتره های پلاکتی فیلتر نشده، فیلتراسیون قبل از ذخیره سازی باعث مهار تولید IL-8 و TNF-? در نمونه های فیلتر شده طی نگهداری شده است. غلظت IL-6 فقط در 7 نمونه از کل نمونه های فیلتر شده قابل اندازه گیری بود. غلظت IL-1? از حداقل مقدار قابل اندازه گیری توسط کیت های مصرفی کمتر بود.
نتیجه گیری و توصیه ها: نتایج این مطالعه نشان دادند که کاهش گلبول های سفید قبل از ذخیره سازی کنسانتره های پلاکتی از انباشته شدن IL-6 و IL-8 و TNF-? طی نگهداری آنها ممانعت بعمل می آورد.
امین کشاورز زیرک، سید سهی فروغی آلداوود، اکبر سلطانی، باقر اردشیر لاریجانی،
دوره 63، شماره 3 - ( 3-1384 )
چکیده
مقدمه: سابکلینیکال هیپرتیروئیدی، وضعیتی است که با TSH پایینتر از حد نرمال و سایر اندکسهای تیروئیدی نرمال تعریف میشود و اگرچه معمولاً علایم بالینی ندارد ولی عوارض زیادی را خصوصاً در افراد مسن موجب میگردد. روش اندازهگیری TSH در ایران عمدتاً روش IRMA است. هدف از انجام این طرح، تعیین ارزش TSH پایین در این افراد و کمک به نحوه تصمیمگیری در برخورد با این بیماران میباشد.
مواد و روشها: جمعیت مورد مطالعه در این طرح را افراد با TSH سرمی کمتر از mu/l5/. (به روش IRMA) و و نرمال بدون بیماری واضح تیروئیدی و غیرتیروئیدی که به درمانگاههای غدد شریعتی و امام خمینی مراجعه کرده بودند، تشکیل میدادند. یک نمونه TSH پایه و نمونه دیگر، 30 دقیقه بعد از تزریق وریدی TRH گرفته شد و ارتباط TSH پایه با سابکلینیکال هیپرتیروئیدی در این افراد مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: افراد تحت مطالعه براساس TSH پایه به 5 گروه تفکیک شدند. شیوع سابکلینیکال هیپرتیروئیدیسم در این گروهها بدین قرار بود: در افراد با TSH پایه mu/l1/0 و کمتر، 100%، mu/l2/0-1/0، 75%، mu/l3/0-2/0، 5/38%، mu/l4/0-3/0، 3/14% و در موارد بیشتر از mu/l4/0، هیچکدام سابکلینیکال هیپرتیروئیدیسم نبودند. با آنالیز این دادهها و تعیین حساسیت و ویژگی روش IRMA، مشخص شد که این روش برای تشخیص سابکلینیکال هیپرتیروئیدی به تنهایی مناسب نیست، همچنین بین مقادیر TSH پایه و d.TSH رابطه خطی (001/0P<؛ 68/0r=) و کوبیک (Cubic)، (001/0P<، 79/0r=) وجود داشت.
نتیجهگیری و توصیهها: از آنجا که آزمون TRH پر هزینه است و انجام آن برای تمامی موارد مقرون به صرفه نیست، میتوان مقادیر TSH کمتر از mu/l25/0 را بیمار و مقادیر بیشتر از mu/l4/0 را نرمال قلمداد نمود و برای موارد بین mu/l4/0-25/0، با در نظر گرفتن خطر بیماری برای هر فرد، در صورت لزوم آزمون TRH را انجام داد.
نسرین یزدانی، مهسا محمد آملی، علی مرساقیان، علی باقری حق، فروغ سیاح پور، رضا فتوحی،
دوره 68، شماره 7 - ( 7-1389 )
چکیده
زمینه و
هدف: CD
14 بهعنوان یک گیرنده برای لیپوپلیساکارید باکتریها و شروع واکنش التهابی
و نیز بهعنوان گیرندهای در ماکروفاژهای انسانی برای تشخیص و پاکسازی سلولهای در
حال مرگ برنامهریزی شده سلولی (Apoptotic)، شناخته شده است. در افراد با مواجهه طولانی با ترکیبات
میکروبی ریسک واکنشهای آلرژیک کاهش مییابد و بهطور مشخصی سطوح CD
14 در سلولهای خونی آنان
بالاتر است.
علیرغم اینکه علت بیماری پولیپوز بهطور دقیق مشخص نیست ولی
آلرژی همواره بهعنوان عامل بالقوه این بیماری مطرح شده است. CD
14 در منطقه کروموزومی 31q5 واقع شده و ارتباط آن با آسم مشخص شده است. در این
مطالعه اثر پلی مورفیسم ژن CD
14 روی پولیپوز و شدت بیماری مذکور بررسی گردید.
روش بررسی: در مطالعه حاضر
106 فرد مبتلا به پولیپوز بینی با میانگین سنی 41 سال در گروه بیمار و 87 نفر با
میانگین سنی 7/36 سال در گروه کنترل مورد مقایسه قرار گرفت. پس از استخراج DNA از خون، ژنوتیپهای مختلف CD14 با تکنیک PCR-RFLP تعیین گردید. این تحقیق بهصورت مطالعه مقدماتی بوده و مورد مشابه قبلی
نداشت.
یافتهها: بین آلل CD14 (CT+ CC) C در مقابل TT و پولیپوز بینی ارتباط
معنیداری وجود دارد (03/0p=). در بیماران آسمی مبتلا
به پولیپوز هم شیوع آلل (CC) C در مقابل CT+TT بهطور معنیداری بالاتر
بود (01/0p=). همچنین در بیماران آسمی با آلل CD14 C
احتمال ابتلا به پولیپوز بیشتر بوده و نیز در بیماران مبتلا به پولیپوز شدید بینی که
با Lund Mackay بالاتر مشخص میشوند، آلل C
از ژن مذکور شیوع بالاتری دارد.
نتیجهگیری: بین آلل C
از ژن CD14 و پولیپوز بینی رابطه
معنیداری وجود دارد.
علی اصغر بلوریان، محمود بهشتی منفرد، لطیف گچکار، محمد قمیسی، مهران شاهزمانی، مهنوش فروغی، محمد کاظم عربنیا، کامران قدس، علی دباغ،
دوره 69، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: فیبریلاسیون دهلیزی شایعترین آریتمی پس از عمل جراحی قلب باز است. گرچه این ریتم پس از عمل جراحی قلب خوشخیم بوده و در اکثر موارد بهخودی خود پس از 24 ساعت برطرف میشود. اما میتواند در همین مدت نیز عوارض خطرناک بهدنبال داشته باشد. جهت کاهش این عارضه تمهیداتی اندیشه شده است یکی از این اقدامات انجام پریکاردیوتومی خلفی است که تاثیر آن در کاهش فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل مورد اختلاف نظر است.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده یک سو کور، پس از تایید مطالعه در کمیته اخلاق دانشگاه و اخذ رضایت کتبی آگاهانه، 174 نفر از بیماران کاندیدای بایپس کرونر الکتیو (87 نفر در هر گروه) پس از اعمال معیارهای ورود و خروج و پس از همسانسازی متغیرهای مداخلهگر عمده در سالهای 89-1388 وارد مطالعه شدند. همزمان با انجام جراحی بایپس کرونر، در یک گروه پریکاردیوتومی خلفی و در گروه دیگر، بدون پریکاردیوتومی خلفی عمل جراحی انجام شد. بیماران از لحاظ پیامدهای مهم مطالعه، بهخصوص بروز آریتمی در طی یک هفته اول پس از عمل، مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: شیوع فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل در گروهی که تحت بایپس کرونر با پریکاردیوتومی خلفی قرار گرفتند کمتر از گروه دیگر بود (004/0P<).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد انجام پریکاردیوتومی خلفی همراه با بایپس کرونر الکتیو میتواند باعث کاهش شیوع میزان فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل الکتیو در این بیماران شود.