جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای فقیهی

محمد فقیهی،
دوره 21، شماره 2 - ( 1-1342 )
چکیده


محمد فقیهی،
دوره 23، شماره 1 - ( 2-1344 )
چکیده

در یک مورد 48 ساعت بعد از پیدایش گل مژه عارضه ترومبوزسینوس کاورنو با تمام علائم موضعی و عمومی ظاهر شده است و این کسالت که سابقاً پیش آگهی بسیار شومی داشت خوشبختانه در نتیجه تجویز رورین داخل وریدی و پنی سیلین کریستالیزه هر دو ساعت به دو ساعت در عرض ده روز رو به بهبودی کامل گذاشت. ترومبوزسینوس کاورنو یکی از نادرترین عوارض گل مژه می باشد.


سیمین آریامنش، مهدیه فقیهی، مهری کدخدایی،
دوره 61، شماره 2 - ( 2-1382 )
چکیده

مقدمه: پرفیوژن مجدد (رسیدن دوباره خون به بافت) آسیب اولیه حاصل از ایسکمی را بدلیل تولید رادیکال های آزاد شدیدتر می کند. برای کاهش صدمات ناشی از ایسکمی-پرفیوژن مجدد لازم است راه کارهایی در نظر گرفته شود که یکی از آنها آماده سازی بافتی می باشد. بنابراین مدلی که بتوان از دوره های کوتاه مدت متناوب بستن و باز کردن سرخرگ کلیوی (آماده سازی ایسکمیک Ischemic pre-conditioning=IPC) جهت حفاظت عضو از اثرات متعاقب ایسکمی طولانی و پرفیوژن مجدد بر روی کلیه موش صحرایی استفاده کرد، طراحی و برقرار شد.

مواد و روش ها: بدین منظور، 28 موش صحرایی نر بطور تصادفی و مساوی در 4 گروه تقسیم شدند: گروه کنترل (Sham-operated)، گروه ایسکمی-پرفیوژن مجدد (IR: Ischemia-reperfusion)، گروه آماده سازی بافتی ایسکمیک (IPC) و گروه ایسکمی-پرفیوژن مجدد متعاقب آماده سازی ایسکمیک (IPC-IR). آماده سازی ایسکمیک (IPC) شامل بستن متناوب سرخرگ کلیه برای 5 دقیقه و باز کردن آن برای 5 دقیقه، برای سه دوره می باشد. موثر بودن IPC با تعیین میزان تغییرات ویتامین E بافت و پلاسمای خون ورید کلیه بعنوان آنتی اکسیدان اندروژن پس از استخراج که بوسیله دستگاه HPLC اندازه گیری شد، مورد بررسی قرار گرفت.

یافته ها: نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که مقدار ویتامین E بافت و پلاسمای ورید کلیه در گروه IR نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری نشان می دهد (P<0.0001). درحالیکه مقدار این ویتامین در هر دو بافت و پلاسمای وریدی کلیوی بطور معنی داری در گروه IPC-IR بالاتر از گروه IR بوده است (P<0.0001)، ولیکن نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری نشان نمی دهد.

نتیجه گیری و توصیه ها: در این مطالعه، روش آماده سازی بافتی مانع از کاهش مقدار آنتی اکسیدان اندوژن (ویتامین E) در اثر ایسکمی بلندمدت متعاقب گردید. پیشنهاد می شود که آماده سازی بافتی می تواند از جهاتی کلیه را از ضایعات ناشی از ایسکمی-پرفیوژن مجدد حفظ کند.


یونس نوذری، شادی فقیهی لنگرودی، حمیدرضا پورحسینی،
دوره 64، شماره 12 - ( 8-1385 )
چکیده

علیرغم پیشرفتهای اخیر در زمینهPercutaneous Coronary Intervention (PCI) ، هنوز در مورد نتایج آن در بیماران دیابتی اختلاف نظرات زیادی وجود دارد. هدف از این مطالعه مقایسه نتایجPCI بین دو گروه دیابتی و غیر دیابتی در طی مدت بستری در بیمارستان است.
روش بررسی: در این مطالعه 115 بیمار دیابتی و 115 بیمار غیر دیابتی بستری شده جهت انجام PCI در مرکز قلب بیمارستان امام خمینی در سالهای83 و 84 در یک مطالعه تحلیلی از نوع cohort وارد شدند. اطلاعات مربوط به خصوصیات بالینی، آنژیوگرافیک، Proceduralو Post procedural (24ساعت) بیماران در فرم مربوط به هر بیمار وارد شد. داده‌ها از طریق آزمونهای آماری C‏hi-square, Independent t- test و Fisher's Exact test آنالیز شد.
یافته‌ها: بیماران دیابتی مسن‌تر‌‌ بودند. کلاس آنژینی، ریسک فاکتورهای همراه بیشتر و Ejection Fraction پایین‌تری داشتند. ضایعات بیماران دیابتی طولانی‌تر بوده، بیشتر در ناحیه پروگزیمال عروق قرار داشتند، ولی میزان موفقیت، عوارض ماژور (مرگ، روسکولاریزاسیون، Q Wave MI، CVA) و عوارض مینور (عوارض عروق محیطی و کرونر، ادم‌پولمونر و ایسکمی) در دو گروه تفاوت معنی‌دار نداشت.
نتیجه‌گیری: دیابت به عنوان یک فاکتور مستقل بر روی نتایج کوتاه‌مدتPCI مؤثر نبوده و در این بیماران PCI با نتایج مطلوب قابل انجام است.


مریم خوانساری، علیرضا ایمانی، مهدیه فقیهی، مسعود عالی انوری، مریم مقیمیان، حمیدرضا صادقی‌پور رودسری،
دوره 69، شماره 11 - ( 11-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: کراتین کیناز- MB شاخص بیوشیمیایی است که در ارزیابی آسیب‌های ناشی از ایسکمی و انفارکتوس قلبی مورد سنجش قرار می‌گیرد. در این مطالعه اثر تجویز اکسی‌توسین در طی ایسکمی و پرفیوژن مجدد بر سطح کراتین کیناز- MB مایع کرونری و نیز نقش گیرنده اکسی‌توسین، نیتریک اکساید، پروستاسایکلین و کانال‌های پتاسیمی وابسته به آدنوزین تری‌فسفات میتوکندریایی در قلب ایزوله مدل ایسکمی/ پرفیوژن مجدد ارزیابی شده است.
روش بررسی:
پس از بیهوش کردن موش صحرایی، قلب جدا شده و به دستگاه لانگندورف انتقال می‌یافت. در گروه ایسکمی/ پرفیوژن مجدد، ۳۰ دقیقه ایسکمی و متعاقبا 120 دقیقه پرفیوژن مجدد ایجاد شد. در گروه اکسی‌توسین، اکسی‌توسین از پنج دقیقه انتهای ایسکمی به‌مدت 25 دقیقه خون‌رسانی شد. در سایر گروه‌ها، قبل از پرفیوژن اکسی‌توسین به‌ترتیب ال- نیم (مهارکننده نیتریک اکساید سنتاز)، اتوسیبان (مهارکننده غیراختصاصی گیرنده اکسی‌توسین)، 5- هیدروکسی دکویینات (مهارکننده کانال‌های پتاسیمی وابسته به آدنوزین تری‌فسفات میتوکندریایی) و ایندومتاسین (مهارکننده غیراختصاصی سیکلواکسیژناز) پرفیوز شدند. در تمامی گروه‌ها، سطح آنزیم کراتین کیناز- MB در مایع کرونری در انتهای پرفیوژن مجدد اندازه‌گیری گردید. هم‌چنین میزان جریان مایع کرونری در فواصل زمانی مشخصی سنجیده شد. 
یافته‌ها:
استفاده از غلظت 11-10 مولار اکسی‌توسین در گروه اکسی‌توسین، آنزیم کراتین کیناز-MB را در مقایسه با گروه ایسکمی/ پرفیوژن مجدد به‌طور معنی‌داری کاهش داد و استفاده از هر یک از مهارکننده‌ها اثر اکسی‌توسین را حذف نمود.
نتیجه‌گیری:
تجویز اکسی‌توسین سبب کاهش سطح آنزیم کراتین کیناز- MB در مایع کرونری گردیده و استفاده از اتوسیبان، ال- نیم، 5- هیدروکسی دکویینات و ایندومتاسین سبب مهار اثر کاهندگی اکسی‌توسین بر مقدار کراتین کیناز- MB شد.


فریبا جعفری، محمدعلی نیلفروش‌زاده، هانیه شریفیان کوپائی، گیتا فقیهی، سیدمحسن حسینی، فاطمه سخنوری، نازلی انصاری، گیتی صادقیان،
دوره 75، شماره 1 - ( فروردین 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: به‌دلیل بروز عوارض و شکست درمانی تلاش جهت یافتن داروهای جدید برای بیماری آکنه ولگاریس کماکان در جریان است. امپرازول دارای اثرات آنتی‌باکتریال و آنتی‌آندروژنی بوده و می‌تواند درمان بالقوه آکنه ولگاریس باشد. پژوهش کنونی با هدف بررسی اثربخشی امپرازول توام با محلول اریترومایسین در مقایسه با داکسی‌سیکلین طراحی گردید.

روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، بیماران با آکنه متوسط مراجعه‌کننده به مرکز تحقیقات بیماری‌های پوست و سالک اصفهان از مرداد ۱۳۹۳ تا آبان ۱۳۹۴ به‌طور تصادفی تحت درمان سه ماهه امپرازول به‌همراه محلول اریترومایسین ۴%، داکسی‌سیکلین به‌همراه محلول اریترومایسین ۴%، قرارگرفتند. معیارهای ورود شامل آکنه متوسط، عدم حساسیت به مهارکننده‌های پمپ پروتون، نداشتن بیماری فعال کبدی و کلیوی، عدم مصرف وارفارین، فنی‌تویین، دیازپام، سن بالاتر از ۱۲ سال بود. بارداری، شیردهی، سابقه حساسیت دارویی، مصرف فرآورده‌های موضعی (مانند رتینوییدها) و سابقه درمان سیستمیک آکنه یک ماه پیش از مطالعه، الیگومنوره، هیرسوتیسم، مصرف کنتراسپتیوهای خوراکی و بیماران با آکنه کنگولوباتا، آکنه فولمینانتو، آکنه بدن به‌تنهایی، معیارهای خروج بودند. پیش از شروع درمان بیماران از نظر هلیکوباکترپیلوری آزمایش شدند.

یافته‌ها: میزان ضایعات التهابی و غیرالتهابی در هر دو گروه کاهش یافته و با سن ارتباط معکوس داشت (۰/۰۲P=). تست هلیکوباکترپیلوری با کاهش ضایعات ارتباطی نداشت. از لحاظ عوارض درمان و رضایتمندی بین دو گروه درمانی تفاوتی مشاهده نشد. درصد عوارض پوستی در گروه درمانی امپرازول و داکسی‌سیکلین به‌ترتیب ۲۰/۵۸% و ۱۱/۴۲% و عوارض غیرپوستی ۲/۹۴% و ۱۴/۲۸% بود.

نتیجه‌گیری: امپرازول می‌تواند به‌عنوان یک درمان آلترناتیو موثر در درمان بیماران آکنه ولگاریس متوسط، به‌ویژه ضایعات غیرالتهابی مطرح گردد.


منصور بهاردوست، شهرام آگاه، آرش سروآزاد، امیرحسین فقیهی، اسرین باباحاجیان، سیدعلی هاشمی کیاپی، فرناز فارسی، مرجان مخترع،
دوره 76، شماره 3 - ( خرداد 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مهمترین علل بیماری‌های مزمن کبدی، ویروس هپاتیت C است، که باعث بروز سیروز کبدی و سرطان سلول‌های کبدی می‌شود. شناخت عوامل خطر انتقال با کاهش شیوع این بیماری همراه می‌باشد. در این مطالعه عوامل خطر انتقال ویروس هپاتیت C، در دو ژنوتیپ 1a و 3a مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند.
روش بررسی: پژوهش کنونی در قالب یک مطالعه تحلیلی مشاهده‌ای می‌باشد. در این مطالعه بیماران مبتلا به هپاتیت C با دو ژنوتیپ 1a و 3a که از ابتدای تیر 1394 تا ابتدای تیر 1396 به کلینیک کبد بیمارستان رسول اکرم (ص) تهران مراجعه کرده بودند، از نظر عوامل ‌دموگرافیکی (سن، جنس، سابقه‌ی خانوادگی)، سیروز کبدی، هپاتوسلولار کارسینوما، اعتیاد تزریقی، وضعیت آنزیم‌های کبدی و سابقه‌ی حبس با یکدیگر مقایسه شدند.
یافته‌ها: در این مطالعه تعداد 97 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. تعداد (%40)39 و (%60)58 نفر از بیماران به‌ترتیب مبتلا به ژنوتیپ نوع 3a و 1a بوده‌اند. (%87)34 از بیماران دارای ژنوتیپ نوع 3a، سابقه‌ی اعتیاد تزریقی را گزارش کردند که اعتیاد تزریقی به‌طور معناداری با ژنوتیپ نوع 3a در ارتباط بود. [OR adj:3.1,CI(1.3-6.2)] در این مطالعه همچنین ژنوتیپ نوع 3a به‌طور معناداری در افراد جوان‌تر بالاتر گزارش شد. [OR adj:1.7,CI(1.2-4.1)]، درحالی‌که هپاتوسلولار کارسینوما به‌طور معناداری در بیماران با ژنوتیپ نوع1a ، بالاتر گزارش شد. [OR adj:2.8,CI(1.3-5.7)]، همچنین ارتباط معناداری بین سیروز کبدی و ژنوتیپ نوع 1a گزارش شد. [OR:2.05,CI(1.6-5.4)].
نتیجه‌گیری: براساس نتایج این مطالعه عوامل خطر انتقال ویروس هپاتیت C، در ژنوتیپ‌های 3a و 1a متفاوت بود. ژنوتیپ 3a بیشتر در بین معتادان تزریقی جوان و ژنوتیپ 1a در بیماران سیروزی و هپاتوسلولار کارسینوما یافت می‌شود.

عیسی خواهشی، ترانه فقیهی لنگرودی، سیما سلیمی، مرجانه کریمی، عباس ارجمند شبستری، مارال عدالتی، شهاب الدین گرجی، الهام محمودی،
دوره 78، شماره 4 - ( تیر 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری اسکلروز سیستمیک نوعی بیماری بافت هم‌بند است که در سیر آن اختلال عملکرد سیستم ایمنی منجر به آسیب به بافت هم‌بند جلدی، زیرجلدی و عروق و درنتیجه، آسیب ارگان‌های انتهایی می‌شود. عمده‌ی مرگ‌ومیر در این بیماران به‌دنبال آسیب وسیع بافت ریوی می‌باشد. شیوع آترواسکلروز نیز در این بیماران بالاتر از جمعیت سالم بوده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط میان آترواسکلروز عروق کرونر با شدت و وسعت درگیری ریوی در بیماران مبتلا به اسکلروز سیستمیک انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه‌ی مقطعی، 25 بیمار شناخته شده‌ی مبتلا به اسکلروز سیستمیک که از فروردین 1390 تا فروردین 1393 به بیمارستان شهید مدرس تهران ارجاع شده بودند و معیارهای خروج از طرح را نداشتند، وارد مطالعه شده و اسکورهای بیان شده در آنان اندازه‌گیری شد. برای بررسی ابتلای عروق کرونر و آئورت توراسیک به آترواسکلروز از نمره کلسیم کرونری و جهت تعیین شدت و وسعت درگیری ریوی از معیارهای پذیرفته شده‌ی ولز و واریک (Wells & Warrick) که براساس مشاهدات سی‌تی اسکن بدون تزریق از بیمار تعریف می‌شود، استفاده شد.
یافته‌ها: بررسی در 25 بیمار (21 زن و چهار مرد) مبتلا به اسکلروز سیستمیک با میانگین سنی 4±67 سال انجام شد. میانگین نمره ولز در بیماران 59/2±00/13 و نمره واریک 42/14±59/14 بود. هیچگونه ارتباط معناداری میان کلسیفیکاسیون عروق کرونر، آنولوس آئورت و آئورت توراسیک با شدت و وسعت درگیری ریوی رویت نشد.
نتیجه‌گیری: آترواسکلروز عروق کرونر و شدت درگیری پارانشیم ریوی در بیماران مبتلا به اسکلروز سیستمیک با یکدیگر ارتباط معناداری نداشتند.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb