جستجو در مقالات منتشر شده


۱۲ نتیجه برای فلاحی

غلامحسین فلاحی،
دوره ۵۵، شماره ۳ - ( ۲-۱۳۷۶ )
چکیده

هلیکوباکترپیلوری که به عنوان یکی از علل بروز اولسر پپتیک در بالغین شناخته شده، در کودکان نیز مطرح می باشد، ولی شیوع آن میزان کمتری دارد. در میان ۱۱۰ کودک ۳-۱۵ ساله مبتلا به علایم اولسر پپتیک (استفراغ مداوم، دردهای شکمی مزمن، هماتمز و ملنا) که به بیمارستان امیرکبیر تهران مراجعه نمودند، مطالعه ای براساس بیوپسی از طریق آندوسکوپ و بررسی هیستولوژیک با رنگ آمیزی گیمسا و هماتوکسیلین ائوزین انجام شد که نشان داد ۵۰ درصد بیماران از نظر وجود هلیکوباکترپیلوری مثبت بودند. در بیماران مبتلا به اولسر اثنی عشر، بیشترین میزان آلودگی (۸۱/۸ درصد) وجود داشت. بعد از آن به ترتیب در اولسر معده (۸۰ درصد)، دئودنیت (۷۵ درصد) و گاستریت (۵۱/۷ درصد) بالاترین میزان آلودگی دیده شد. با افزایش سن بیماران میزان آلودگی نیز افزایش می یافت.


غلامحسین فلاحی،
دوره ۵۶، شماره ۳ - ( ۲-۱۳۷۷ )
چکیده

آپاندیسیت حاد، به عنوان شایعترین اورژانس شکمی، یکی از مهمترین علل بستری شدن کودکان در بیمارستان بوده و از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این بررسی، تعداد ۱۵۰ بیمار که از سال ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۳ در بخش جراحی کودکان بیمارستان امیرکبیر تهران آپاندکتومی شده اند، مورد مطالعه قرار گرفتند. متوسط روزهای بستری ۴/۷ روز بوده است. سن متوسط بیماران ۸/۵ سال و شایعترین سن ابتلا ۸ سالگی بوده و نسبت ابتلا مذکر به مونث ۱/۲ به ۱ بوده است. درد شکم، شایعترین علامت بیماری بوده (۱۰۰%) و تندرنس در ربع تحتانی و راست شکم در ۹۴/۶% وجود داشت. میانگین درجه حرارت ۳۷/۲ بوده و ۷۶/۳% بیماران، بیش از ده هزار گلبول سفید داشته اند. آپاندیس ۱۴ نفر هنگام آپاندکتومی پرفوره بود (۹/۳%) و شایعترین پاتولوژی آنها آپاندیسیت حاد چرکی بود. درستی تشخیص ۹۶/۶%، آبسه بعد از عمل ۲%، میزان مرگ و میر بیماران یک مورد (۰/۶%) بوده است.


غلامحسین فلاحی، مهرزاد مهدیزاده، فریبرز زندیه،
دوره ۵۹، شماره ۵ - ( ۶-۱۳۸۰ )
چکیده

یکی از مشکلات شایع در اطفال و بخصوص شیرخواران بازگشت محتویات معده به مری G.E.R) Gasteroesophageal Reflux) می باشد. هدف مطالعه حاضر مقایسه ارزش تشخیصی سونوگرافی تحتانی مری با بلع باریوم در این بیماران می باشد. در طی این مطالعه triple-blind بر روی ۵۰ بیمار یک ماهه تا پانزده ماهه که در طی سال ۱۳۷۹ در مرکز طبی کودکان صورت گرفت، بیماران مشکوک به ریفلاکس معده به مری تحت مطالعه سونوگرافی تحتانی مری و بلع باریوم، واقع شده و نهایتا نتایج این دو آزمون با PH متری بعنوان آزمون استاندارد مورد مقایسه قرار گرفته اند. در این بررسی میزان حساسیت سونوگرافی ۹۰ درصد و حساسیت بلع باریوم ۵۰ درصد بود و میزان ویژگی هر دو آزمون یکسان بوده و برابر ۳۵ درصد بود. با توجه نتایج این مطالعه و نیز این نکات که سونوگرافی یک روش غیر تهاجمی، مقرون به صرفه و با عوارض کمتر نسبت به بلع باریوم می باشد پیشنهاد می شود سونوگرافی بجای بلع باریوم در بیماران دارای G.E.R گرفته شود.


ارمغان فرد اصفهانی، وحیدرضا دباغ کاخکی، محمد افتخاری، بهنام زرپاک، محسن ساغری، بابک فلاحی سیچانی،
دوره ۶۱، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۸۲ )
چکیده

مقدمه: درمان بیماری گریوز با ید رادیواکتیو ساده ترین، ارزانترین، موثرترین، مطمئن ترین و سالم ترین روش درمان برای بیشتر بیماران است، اما هنوز توافق عمومی بر روی دوز ¹³¹I وجود ندارد. تعیین یک دوز مناسب حداقل (Optimal) برای تجویز به بیماران از اهمیت خاصی برخوردار است.

مواد و روش ها: در این مطالعه ۵۹ بیمار مبتلا به بیماری گریوز بطور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند، به نحوی که در یک گروه مقدار ۵ میلی کوری و در گروه دیگر ۱۰ میلی کوری ¹³¹I جهت درمان در نظر گرفته شد. همه بیماران در فواصل ۶ ماهه بمدت دو سال از نظر عملکرد تیروئید پیگیری شدند.

یافته ها: از ۵۹ بیمار، ۲۰ بیمار (۳۳,۹%) دچار شکست درمان بصورت عدم پاسخ یا عود هیپرتیروئیدی و ۱۹ بیمار (۳۲.۲%) هیپوتیروئید شدند. از ۳۳ بیماری که تحت درمان با ۵ میلی کوری ¹³¹I قرار گرفتند، پس از دو سال پیگیری، ۱۰ نفر (۳۰.۳%) یوتیروئید، ۶ نفر (۱۸.۲%) هیپوتیروئید (یا بعبارتی میزان درمان موفق هیپرتیروئیدی ۴۸.۵%) و ۱۷ نفر (۵۱.۵%) دچار عود بیماری شدند. از ۲۶ بیماری که با ۱۰ میلی کوری ید رادیواکتیو درمان شدند، ۱۰ نفر (۳۸.۵%) یوتیروئید، ۱۳ نفر (۵۰%) هیپوتیروئید شدند (بعبارتی میزان درمان موفق هیپرتیروئیدی ۸۸.۵% بود) و ۳ نفر (۱۱.۵%) دچار عود بیماری پرکاری تیروئید شدند. از بین متغیرهای سن، جنس، اندازه گواتر، درصد جذب ید و مقدار ید رادیواکتیو تجویزی تنها مقدار ¹³¹I تجویز شده با نتیجه درمان ارتباط معنی دار داشت (P=۰.۰۰۳).

نتیجه گیری و توصیه ها: علیرغم اینکه میزان عارضه هیپوتیروئیدی در دو سال اول با درمان ۵ میلی کوری کمتر از درمان با ۱۰ میلی کوری ید رادیواکتیو می باشد، اما میزان عود بیماری با درمان ۵ میلی کوری ¹³¹I بسیار بالاتر بوده و همچنین شیوع بالایی از هیپوتیروئیدی در طولانی مدت با تمام دزها دیده می شود. باتوجه به موارد فوق بنظر می رسد مقدار ۱۰ میلی کوری ¹³¹I دوز مناسب تری برای درمان بیماران مبتلا به گریوز باشد. .


مهدی کلانتری،  محمدعلی رئیس‌السادات،  جواد احمدی،  هدایت‌اله نحوی، غلامحسین فلاحی،  ولی‌اله محرابی،
دوره ۶۳، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۴ )
چکیده

مقدمه: این مطالعه به منظور بررسی اختلالات الکترونیکی و گازهای خونی در شیرخواران مبتلا به تنگی هیپرترویک پیلور انجام شده و سایر متغیرهای وابسته به مطالعه نیز مورد بررسی قرار گرفته‌اند.
مواد و روشها: در این مطالعه ۱۶۱ شیرخوار مبتلا به تنگی هیپرترویک پیلور که در فاصله فروردین ۱۳۷۵ لغایت اسفند ۱۳۸۰ به مرکز طبی کودکان دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه و تحت عمل جراحی قرار گرفته‌اند مورد بررسی واقع شدند
یافته ها و نتیجه‌گیری: نتایج به دست آمده نشانگر وقوع آلکالوز متابولیک هیپوکالمیک در ۴۰% بیماران بوده است. و نسبت بروز تنگی هیپرترویک پیلور در پسران شایعتر از دختران بود. شایعترین سن بروز بیماری هفته اول تا پنجم زندگی بدست آمد. ۳۰% بیماران ایکتر بالینی داشتند. Olive sign در ۳۷% موارد مثبت بوده است. بهترین روش بررسی تشخیصی سونوگرافی است. میانگین زمان شروع تغذیه دهانی بعد از عمل جراحی ۲۰ ساعت و عارضه بعد از عمل جراحی دو مورد بوده است.


شادی رضایی، محمدعلی حسینی، مسعود فلاحی خشکناب،
دوره ۶۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۵ )
چکیده

زمینه و هدف: استرس شغلی امروزه به مسئله‌ای شایع و پرهزینه در محیط‌های کاری تبدیل شده است. بطوریکه اغلب پژوهش‌های ۳۰ دهه اخیر به این مسئله اختصاص یافته‌اند. گزارشات مختلف حاکی از آنست که شغلهایی مانند پرستاری که از خواسته‌های روانی بالا و دامنه تصمیم گیری کم برخوردارند، استرس شغلی بالائی دارند. این پدیده می‌تواند برای پرستاران اثرات مخرب فیزیولوژیکی و روانشناختی داشته و بر سلامتی آنان اثرات سو بگذارد. از سوی دیگر استرس شغلی با افزایش حوادث کاری تاخیر و غیبت از کار و نیز کاهش بهره‌وری تعهد سازمانی به افت کیفیت مراقبت از بیماران منجر می‌گردد. مطالعات متعددی مهارت‌های ارتباطی را نوعی مهارت‌های تطابقی بر شمرده اند که میتواند استرس شغلی را تعدیل کند. تحقیق حاضر با هدف تعیین تاثیر آموزش مهارت‌های ارتباطی بر میزان استرس شغلی پرسنل پرستاری شاغل در مراکز توانبخشی شهرستانهای ری، تهران و شمیرانات در سال ۱۳۸۲ انجام گرفت.      
روش بررسی: این تحقیق به روش نیمه تجربی انجام شد. آزمودنی‌های پژوهش ۴۸ نفر (۲۱ نفر گروه آزمون، ۲۷ نفر گروه کنترل) بودند. تقسیم کردن نمونه‌ها در دو گروه کنترل و آزمون بطور تصادفی انجام شد. هر دو گروه فرم اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه محتوای شغلی کارازاک و سنجش مهارتهای ارتباطی را در دو مرحله (قبل و یک ماه بعد از آموزش ) تکمیل کردند. آموزش مهارت‌های ارتباطی به شکل کارگاه آموزشی همراه با بحث گروهی در یک روز به مدت۷ ساعت برای گروه آزمون ارائه شد.
یافته‌ها:  یافته‌های این تحقیق حاکی از آنست که ۱) دو گروه کنترل و آزمون قبل از مداخله در سطح متوسطی از مهارت‌های ارتباطی و استرس شغلی قرار داشتند,۲) بعد از مداخله مهارت‌های ارتباطی گروه آزمون بطور معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش یافته و برای یک ماه حفظ شده است ۳) بعد از مداخله سطح استرس شغلی گروه آزمون بطور معنی داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافته و برای مدت یک ماه حفظ شده است پس می‌توان نتیجه گرفت که آموزش مهارتهای ارتباطی بر استرس شغلی پرسنل پرستاری تاثیر گذار بوده و موجب کاهش آن می‌شود.
نتیجه‌گیری:  براساس یافته‌های این پژوهش پیشنهاد می‌شود آموزش مهارتهای ارتباطی برای پرسنل پرستاری شاغل در مراکز توانبخشی به اجرا درآید تا آنان از این مهارتها برای مقابله با استرس شغلی استفاده کرده تا بدین ترتیب کیفیت مراقبت از مددجویان افزایش یابد.

غلامحسین فلاحی، مینا ایزدیار، افشین فتحی،
دوره ۶۴، شماره ۱۰ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده

بیماری تالاسمی ماژور، از بیماری‌های شایع خونی در ایران محسوب می‌شود و با توجه به آلودگی خون تزریقی، تعدادی از این بیماران آلوده به عفونت هپاتیت C شده‌اند. کبد این بیماران در پی تزریقات مکرر دچار افزایش بار آهن بوده و اضافه شدن HCV موجب افزایش و تسریع سیر بیماری کبدی به سمت سیروز و نارسایی و ابتلا به هپاتوسل کارسینوما می‌شود درمان این بیماری اهمیت ویژه‌ای دارد.
روش بررسی: این مطالعه به شکل Prospective Clinical trial در بیماران تالاسمی ماژور و آلوده شده به ویروس هپاتیت C که صورت گرفته ۲۶ بیمار در بیمارستان مرکز طبی کودکان، مبتلا به تالاسمی ماژور و آلوده به HCV بودند. ده بیمار شرایط ادامه مطالعه و درمان پیگیری را پیدا کردند.
یافته‌ها: در ده بیمار که به مدت شش ماه تحت درمان با اینترفرون ۲b  با دوز ۳ میلیون واحد به ازای هر مترمربع سطح بدن سه بار در هفته بصورت زیرجلدی با کپسول آمانتادین با دوزmg ۱۰۰ خوراکی دو بار در روز قرار گرفتند، در پایان دوره، هشت بیمار HCV-RNA منفی پیدا کردند (۸۰%) و در شش بیمار (۶۰%)، ALT نرمال و در دو بیمار دیگر نیز ALT به حد کمتر از ۵۰% قبل از درمان رسید. بین پاسخ به درمان و میزان هموسیدروزیس، سیروز، التهاب کبد و همچنین جنسیت رابطه معنی داری وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: درمان ترکیبی اینترفرون به همراه آمانتادین در درمان هپاتیت مزمن C موثر بوده و نتایج خوبی به همراه داشته است و برای کاهش میزان عود، دوره درمان ۴۸ هفته به جای ۲۴ هفته پیشنهاد می‌شود.


غلامحسین فلاحی، فاطمه فرهمند، عنایت‌اله نعمت خراسانی،
دوره ۶۵، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده

کلستاز نوزادی یکی از بیماریهای مهم کبدی و مجاری صفراوی در شیرخواران می‌باشد که عدم تشخیص به موقع آن می‌تواند عوارض غیر قابل جبرانی بر جا گذارد. هپاتیت ایدیوپاتیک نوزاد، آترزی مجاری صفراوی خارج کبدی با سندرم TORCH و کیست کلدوک از علل مهم آن می‌باشند که فراوانی آنها در مطالعات مختلف متفاوت می‌باشد. هدف از انجام این مطالعه تعیین کلستاز در دو ماهه نخست زندگی در بیماران بستری در مرکز طبی کودکان می‌باشد. تا با استفاده از نتایج آن بتوان قدمی در جهت تشخیص زودرس این بیماران برداشت.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه توصیفی است که بر روی ۱۰۹ بیمار مبتلا به ایکتر انسدادی که طی سالهای ۸۰-۷۵ بستری شده‌اند براساس اطلاعات موجود در پرونده‌های بیمارستان انجام شده است.

یافته‌ها: نتایج در بین ۱۰۹ بیمار ۶۳ پسر و ۴۶ دختر وجود داشتند. میانگین سنی بیماران ۶±۴۰روز بود. شایع‌ترین یافته بالینی در این بیماران به ترتیب زردی- کمرنگ شدن مدفوع و هپاتواسپلنومگالی بود. فراوان‌ترین علت کلستاز در این بیماران به ترتیب هپاتیت ایدیوپاتیک نوزادی و پس از آن آترزی مجاری صفراوی خارج کبدی بود که در مجموع ۵۷% علل را شامل می‌شدند.

نتیجه‌گیری: در کشور ما نیز هپاتیت ایدیوپاتیک نوزادی و آترزی مجاری صفراوی خارج کبدی شایع‌ترین علت کلستاز بوده و با توجه به ماهیت متفاوت این دو بیماری می‌بایست در بیماران مبتلا به کلستاز با تشخیص زودرس بیماری به معالجه به هنگام این بیماران کمک کرد.


محسن محمدی، علی میرجلیلی، غلام رضا حبیبی، شیرزاد فلاحی، عبدالفتاح صراف نژاد، افشار اعتمادی، سید مهدی بوترابی،
دوره ۶۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده

زمینه و هدف: آنتی‌بادی‌های علیه dsDNA به‌صورت فراوان در سرم بیماران لوپوس اریتماتوس سیستمیک وجود دارد امروزه کیت‌های تجاری الایزا از DNAها و اتصال‌گرهای مختلف DNA برای جداسازی آنها استفاده می‌کنند. این مطالعه به‌منظور ارزیابی دو منبع مختلف DNA و نیز دو نوع ماده اتصال‌گر مختلف DNA در سنجش الایزا صورت گرفت.

روش بررسی: در این مطالعه DNA اشریشیا کلی (۲۵۹۲۲ATCC) و تیموس گوساله را با درجه خلوص بالا استخراج گردید و به‌عنوان آنتی‌ژن جهت کوتینگ و از دو ماده پلی-ال-لیزین و Methylated- BSA جهت پیش کوتینگ مورد استفاده و ارزیابی قرار گرفتند. جهت تعیین حساسیت و ویژگی از نمونه‌های سرمی از بیماران لوپوس اریتماتوس سیستمیک و افراد سالم اهدا کننده خون در مقایسه با تست ایمنوفلورسانس (IF) و کیت تجاری استفاده گردید با استفاده از نرم‌افزار SPSS ویراست ۱۵ و آزمون McNemar به‌منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده گردید.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که Methylated- BSA واکنش غیر اختصاصی بسیار کمتری نسبت به پلی-ال-لیزین دارد همچنین حساسیت و ویژگی الایزا با DNA تیموس گوساله در مقایسه با تست ایمنوفلورسنس (IF) و کیت تجاری الایزا به‌ترتیب ۸۰%، ۸۸% و ۱۰۰%، ۹۸% به‌دست آمد و الایزا با DNA اشریشیا کلی در مقایسه با تست ایمنوفلورسنس (IF) و کیت تجاری الایزا به‌ترتیب ۷۳%، ۶۹%، ۸۵% و ۷۹% به‌دست آمد.

نتیجه‌گیری: DNA تیموس گوساله بالقوه منبع آنتی‌ژن مفیدی جهت جداسازی آنتی‌بادی‌های علیه dsDNA توسط آزمون الایزا است. همچنین استفاده از Methylated- BSA می‌تواند نقش موثری در کاهش واکنش‌های غیراختصاصی نسبت به پلی- ال- لیزین داشته باشد.


امیرفرهنگ زند پارسا، حمید ضیایی، بابک فلاحی،
دوره ۶۸، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۹ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در مورتالیته و موربیدیته بیماری قلبی عروقی، محل درگیری عروق کرونر می‌باشد. تعیین این محل می‌تواند در تصمیم‌گیری تشخیصی و درمانی به پزشک کمک کند. این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین محل درگیری عروق کرونر با ریسک فاکتورهای قلبی عروقی (دیابت، هیپرتانسیون، هیپرلیپیدمی و مصرف سیگار) انجام شده است.
روش بررسی:
در این مطالعه که به‌صورت مورد- شاهدی انجام شده است، از بیمارانی که مورد آنژیوگرافی انتخابی قرار گرفتند، ۱۲۵ بیمار که در آنژیوگرافی، حداقل یک تنگی بیش از ۵۰% در قسمت پروگزیمال یکی از عروق کرونر داشتند به‌عنوان مورد و ۱۲۵ بیمار با درگیری منحصر به قسمت‌های میانی یا انتهایی کرونر پس از تطبیق از نظر سن و جنس به‌عنوان شاهد انتخاب شدند و وجود یا عدم وجود ریسک فاکتورهای قلبی عروقی در دو گروه مقایسه شد. 
یافته‌ها:
فراوانی نسبی دیابت در گروه مورد ۶/۳۳% و گروه شاهد ۴/۱۰% بود که تفاوت مشاهده‌شده از نظر آماری معنی‌دار بود (۰۰۰۱/۰>p) ولی در فراوانی هیپرتانسیون، هیپرکلسترولمی، هیپرتری گلیسریدمی و مصرف سیگار در دو گروه مورد و شاهد تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد. درگیری چند رگی با ابتلاء به دیابت ارتباط داشت(۰۰۰۱/۰>p) اما با هیپرتانسیون ۴۱/۰=p، هیپرکلسترولمی ۰۵۲/۰=p، هیپرتری گلیسریدمی ۳۸/۰=p و مصرف سیگار ۳۷۵/۰=p ارتباط نداشت.
نتیجه‌گیری:
دیابت با درگیری پروگزیمال عروق کرونر و درگیری چند رگی ارتباط دارد اما بین سابقه هیپرتانسیون، هیپرکلسترولمی، هیپرتری گلیسریدمی و مصرف سیگار با محل درگیری و تعداد عروق کرونر درگیر ارتباطی دیده نشد.


الهه امینی، بیتا ابراهیم، پدیده دهقان، محدثه فلاحی، ثمانه صدقی، فرشته امینی، مامک شریعت،
دوره ۷۱، شماره ۱۰ - ( دی ماه ۱۳۹۲ )
چکیده

زمینه و هدف: انجام ماساژ، می‌تواند در وزن‌گیری، کالری دریافتی و در رشد نوزاد اثر داشته باشد. روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی در سال ۱۳۹۱ در بخش نوزادان بیمارستان ولیعصر (عج) دانشگاه علوم پزشکی تهران اجرا شد. گروه کنترل شامل ۱۹ نوزادان بود که برای آن‌ها ماساژ انجام نشد. در گروه مداخله ۱۵ نوزاد تحت ماساژ درمانی قرار گرفتند. کلیه نوزادان در محدوده سنی ۷-۲ روز بودند. در گروه مداخله طی ۱۰ روز، روزانه سه بار ماساژ و هر بار به مدت ۱۵ دقیقه، یک ساعت بعد از تغذیه توسط ماساژتراپیست آموزش دیده صورت گرفت. در انتهای مطالعه میزان وزن‌گیری و میزان کالری دریافتی روزانه با هم مقایسه شدند. پس از پایان طرح داده‌ها در نرم‌افزار آماری SPSS ویراست ۱۸ ثبت و ذخیره شده و بر مبنای اهداف تحلیل آماری صورت گرفت. یافته‌ها: ماساژ تداخلی در وضع عمومی و علایم حیاتی نوزادان ایجاد نکرد. میزان وزن‌گیری روزانه بین دو گروه تفاوت معناداری را نشان نداد، اما کالری دریافتی روز پایانی (علی‌رغم کالری دریافتی بدو مطالعه) در گروه ماساژ به‌طور معناداری بیش‌تر از گروه مداخله بود (۰۴/۰P=). نتیجه‌گیری: بعد از ۱۰ روز ماساژ درمانی موجب افزایش دریافت تغذیه‌ی دهانی شد ولی بررسی دقیق‌تر این تاثیر و چگونگی آن نیاز به طراحی مطالعات کامل‌تری دارد.
الهام احمدی، ساسان فلاحی، بهنوش جلالیان، پویان امینی شکیب،
دوره ۷۶، شماره ۵ - ( مرداد ۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: آنتی‌بادی آنتی‌سانترومر با نارسایی غدد اگزوکرین مرتبط است و ممکن است یکی از علل خشکی دهان باشد. هدف از این مقاله، معرفی یک مورد نادر فنوتیپ بینابینی اسکلرودرمی-شوگرن با آنتی‌سانترومر آنتی‌بادی مثبت در بیمار آدیسون بود که با پوسیدگی‌های دندانی مراجعه کرده بود.
معرفی بیمار: یک زن ۲۹ ساله مبتلا به آدیسون با پوسیدگی‌های دندانی عود‌کننده به کلینیک دندانپزشکی مراجعه کرد. در بررسی ضمن تایید آزمایشگاهی آدیسون، خشکی دهان و چشم، رینود، رفلاکس معده به مری، چهره ماسکه و آنتی‌سانترومر مثبت یافت شد. با توجه به دارا بودن بعضی از علایم شوگرن و برخی از علایم اسکلرودرمی محدود و نه معیارهای کامل هر کدام از این دو بیماری، تشخیص فنوتیپ بینابینی اسکلرودرمی-شوگرن برای وی مطرح گردید.
نتیجه‌گیری: در پوسیدگی‌های دندانی عود‌کننده به‌ویژه در مبتلایان به یک بیماری خودایمن، آنتی‌بادی آنتی‌سانترومر می‌تواند در شناسایی عامل خشکی دهان و نیز شناخت زودرس مراحل اولیه اسکلرودرمی یا فنوتیپ بینابینی اسکلرودرمی-شوگرن مفید باشد.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb