جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای فکور

محمد ابراهیم فکوری،
دوره 24، شماره 1 - ( 2-1345 )
چکیده


محمد ابراهیم فکوری،
دوره 25، شماره 8 - ( 1-1347 )
چکیده


جواد محمودی قرائی، محمد رضا محمدی،  مهدی بینا، محمد تقی یاسمی، یوسف فکور،
دوره 64، شماره 8 - ( 5-1385 )
چکیده

بازگوئی روانشناختی و روشهای شناختی رفتاری و فعالیتهای حمایتی در پیشگیری و درمان نشانه های اختلال استرس پس از سانحه به کار رفته‌اند. در این مطالعه این روشها را به صورت مجزا و در ترکیب باهم در درمان اختلال PTSD ناشی از زلزله بم در نوجوانان بررسی و با گروه کنترل مقایسه می‌نمائیم.
روش بررسی: در یک کارآزمائی عرصه ای چند گروهی کنترل شده، نوجوانانی که نشانه های اختلال استرس پس از سانحه زلزله بم را داشته و نیازمند درمان داروئی نبودند تحت مداخلات گروهی شامل بازگوئی روانشناختی و درمان های شناختی- رفتاری و مداخلات حمایتی ورزشی- هنری قرار گرفته و با گروه شاهد مقایسه شدند.
یافته‌ها: تعداد 200 نفر وارد مطالعه شدند و در سه گروه مداخله و یک گروه شاهد قرار گرفتند. 31 نفر به دلیل مهاجرت و یا تمایل شخصی از مطالعه خارج شدند. فقط بین گروه تحت مداخلات رفتاری - شناختی و گروه شاهد در کاهش میانگین کل نشانه های PTSD و کاهش میانگین نشانه های اجتناب تفاوت از نظر آماری معنی دار بود. تفاوت سایر گروهها با گروه شاهد و با یکدیگر معنی دار نبود.
نتیجه‌گیری: مداخلات رفتاری - شناختی گروهی می‌توانند بر برخی نشانه‌های PTSD موثر باشند.


یوسف فکور، جواد محمودی قرائی، محمد رضا محمدی، مهدی کریمی، ماهیار آذر، مریم ممتاز بخش،
دوره 64، شماره 9 - ( 6-1385 )
چکیده

بازگوئی روانشناختی روشی است که در پیشگیری از بروز نشانه‌های اختلال استرس پس از سانحه در آسیب‌های مختلف به‌کار رفته است. درمان‌های شناختی - رفتاری نیز در درمان این اختلال موثر بوده است. در این مطالعه اثر این روش‌های مداخله بین گروه‌های سنی مختلف بازماندگان زلزله بم مقایسه می‌شود.
روش بررسی: در یک مطالعه تک گروهی از نوع کار آزمایی بالینی نیمه تجربی قبل- بعد، بازماندگان زلزله بم که نشانه‌های اختلال استرس پس از سانحه را داشتند در سه گروه سنی جوانان، میانسالان و سالمندان تحت درمان گروهی شامل یک جلسه بازگوئی روانشناختی و سه جلسه درمان شناختی - رفتاری قرار گرفتند. و نشانه‌های اختلال توسط مقیاس CAPS ارزیابی شد و نتایج قبل و بعد از انجام مداخله مقایسه شدند.
یافته‌ها: تعداد 130 نفر از بازماندگان زلزله وارد مطالعه شدند و 51 نفر از مطالعه خارج شدند. تغییر تواتر نشانه‌های اختلال در یک دوره سه ماهه معنی‌دار بود. ولی مداخلات فقط در کوتاه مدت بر شدت نشانه‌ها مؤثر بودند. تغییر میانگین نشانه‌های اجتنابی قابل توجه بوده و مداخلات بر نشانه‌های یادآوری واقعه در دراز مدت و بر نشانه‌های برانگیختگی در کوتاه مدت و دراز مدت اثری نداشتند. گروه‌های سنی در پاسخ‌دهی به مداخلات با یکدیگر تفاوتی نداشتند.
نتیجه‌گیری: مداخلات حمایتی روانی-اجتماعی شامل مداخلات گروهی رفتاری شناختی در بلایای طبیعی بر برخی نشانه‌های اختلال استرس پس از سانحه مؤثر است ولی در اثر بخشی این مداخلات بین گروه‌های سنی مختلف تفاوتی وجود ندارد.


امیرهوشنگ احسانی، یوسف فکور، فاطمه غلامعلی، لیلا مختاری، محبوبه سادات حسینی، نجمه خسروانمهر، پدرام نورمحمدپور،
دوره 71، شماره 3 - ( خردادماه 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال بدشکلی بدنی (Body Dismorphic Disorder, BDD) با اشتغال ذهنی درباره یک نقص جسمی اغراق شده مشخص می‌شود. در این بیماری هر جنبه‌ای از ظاهر می‌تواند سبب نگرانی باشد. در نتیجه اشتغال ذهنی با ظاهر به تخریب عملکرد اجتماعی و شغلی منجر می‌شود. هدف این پژوهش، تعیین شیوع BDD در بیماران مراجعه‌کننده به درمانگاه زیبایی است.
روش بررسی: مراجعه‌کنندگان به درمانگاه زیبایی در صورت رضایت، وارد مطالعه شدند. پرسش‌نامه دموگرافیک ویژگی‌های بیماران شامل جنسیت، تأهل، تحصیلات، سابقه مراجعه به روان‌پزشک یا روان‌شناس، مصرف دارو، سابقه جراحی زیبایی و رضایت از جراحی و پرسش‌نامه ییل‌براون برای سنجش اختلال BDD تکمیل گردید.
یافته‌ها: 174 بیمار (144 زن و 30 مرد) وارد مطالعه شدند. شیوع BDD بر اساس مقیاس ییل‌براون در بین بیماران مراجعه‌کننده به درمانگاه زیبایی 3/33% بود. شایع‌ترین گروه سنی 20 تا 50 سال بوده است. 7/20 درصد مبتلایان سابقه مراجعه به روان‌پزشک یا روان‌شناس داشتند. 2/17 درصد از مبتلایان، جراحی زیبایی انجام داده بودند که از بین این دسته اخیر، 20% ناراضی و 80% به‌نسبت راضی بودند.
نتیجه‌گیری: اختلال بدشکلی بدنی در بین مراجعه‌کنندگان به درمانگاه زیبایی بیمارستان رازی شیوع بالایی (از هر سه بیمار یک نفر) دارد. این مسأله ضرورت تشخیص اختلال BDD در بیماران زیبایی و ارجاع آن‌ها به روان‌پزشکان را نشان می‌دهد. تشخیص به‌موقع این بیماران، افتادن درمان‌گر در دام اقدام درمانی برای این بیماران و بروز مسایل بعدی را به‌حداقل می‌رساند.

یوسف فکور، نفیسه اسماعیلی، نجمه خسروان مهر، طاهره سوری، کامران بلیغی، مریم دانش پژوه، حسین مرتضوی، لیلا مختاری،
دوره 74، شماره 6 - ( شهریور 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: رابطه بین پوست، سیستم عصبی و روان پیچیده است. پمفیگوس یک بیماری اتوایمن مزمن و دردناک است که وقوع سالیانه آن در حدود 5/0-1 در هر 100000 نفر است. با توجه به نقش انکارناپذیر وضعیت روانی افراد بر بیماری‌های خودایمنی نظیر پمفیگوس، پژوهش حاضر با هدف بررسی اختلالات روانپزشکی بیماران مبتلا به پمفیگوس انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه این پژوهش شامل بیماران مبتلا به پمفیگوس مراجعه کننده به بیمارستان پوست رازی تهران در سال 1392 است. از این میان 200 نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و پس از کنار گذاشتن پرسشنامه‌های ناقص تعداد نمونه 198 نفر حاصل شد. آن‌ها پس از تکمیل فرم رضایتنامه، به وسیله پرسشنامه دموگرافیک و Symptom Checklist-90 (SCL-90) مورد بررسی قرار گرفتند.

یافته‌ها: میزان شیوع اختلالات روانپزشکی همراه در این نمونه 62/62% است که از این میان، 78/28% مبتلایان مرد (57 نفر)، 84/33% (67 نفر) مبتلایان زن بودند. در هر دو گروه زنان و مردان علایم پارانویا (45% در زنان و 60% در مردان) بیشترین شیوع و فوبیا (2/%8 در زنان و 24% در مردان) کمترین شیوع را در بین بیماران داشتند. 45/81% آزمودنی‌های مبتلا به اختلالات روانپزشکی، متأهل و 55/18% مجرد بودند.

نتیجه‌گیری:  یافته‌های این پژوهش نشان داد، همایندی بیماری‌های روانپزشکی در بین بیماران پوستی در مقایسه با جمعیت عادی بسیار بالاتر است و سن بالا، تحصیلات کمتر و تاهل با پیش‌آگهی بدتر در وضعیت روانشناختی بیماران رابطه دارد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb