جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای قائم مقامی

سیدشهاب الدین صدر، علیرضا شعبان زاده، فاطمه قائم مقامی،
دوره 54، شماره 1 - ( 1-1375 )
چکیده

طرح تحقیقاتی براساس نمونه گیری تصادفی و آزمون مقایسه زوج ها و جهت ارزیابی قدرت اثر استروژن کانژوگه، تحمل زنان یائسه و اثر در گرگرفتگی طراحی شده است. در این روش میزان قند خون و شاخص های بیوشیمیایی استخوان در خون بررسی گردید و کنترل زنان بمدت ده ماه انجام گرفت و به زنان انتخاب شده از روز 1 تا 25 هر ماه پریمارین از نوع 0.625 میلیگرم و از روز 15 تا 25 همان ماه مدروکسی پروژسترون استات خوراکی از نوع 5 میلیگرم تجویز گردید. رژیم مناسب دریافت روزانه حداقل 800 میلیگرم کلسیم برای آنها نیز تدوین گردید. 25 زن حداقل بمدت ده ماه با این طرح تحقیقاتی همکاری کرده و در این مدت کلسیم، فسفات و گلوکز سرم و کلسیم و فسفات ادرار آنها به روش رنگ سنجی اندازه گیری شد. نتایج بصورت مقایسه ای در هر زن قبل از مصرف دارو و پس از مصرف دارو مورد ارزیابی قرار گرفت. مقادیر متوسط نشان می دهند که کلسیم و فسفات سرم و کلسیم ادرار بطور معنی داری پس از مصرف کاهش یافته اند ولی فسفات ادرار بطور معنی داری پس از مصرف دارو افزایش یافته است. گلوکز سرم هنگام ناشتا هیچگونه تغییر معنی داری پس از مصرف دارو نداشته است. کاهش سطح کلسیم سرم (9.6 در مقایسه با 9.1 و P<0.005)، کاهش سطح فسفات سرم (3.77 در مقایسه با 3.39 و P<0.005)، کاهش سطح کلسیم ادرار 149.81 در مقایسه با 121.46 و P<0.005)، افزایش سطح فسفات ادرار (625.83 در مقایسه با 676.06 و P<0.005)، قند خون در حالت ناشتا (92.03 در مقایسه با 91.45 و P>0.02 و P<0.1). باتوجه به اثرات استروژن کانژوگه بر کلسیم و فسفات پلاسما و ادرار و برطرف نمودن علائم بالینی بیماران ما نتیجه گرفتیم که استروژن کانژوگه می تواند بر استئوپوروز زنان یائسه موثر باشد. ولی رابطه ای بین استروژن اگزوژن، قند خون و گرگرفتگی مشخص نگردید.


سید شهاب الدین صدر، فاطمه قائم مقامی، مژگان مستعلی،
دوره 57، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده

این طرح تحقیقاتی براساس آزمون مقایسه زوجها (Paired Comparisons) جهت ارزیابی قدرت استروژن کانژوگه (پریمارین) و پروژسترون طراحی شده است. در این روش 21 زن یائسه که حداقل یک سال از زمان یائسگی آنها می گذرد انتخاب شده اند. در این طرح مقادیر لیپوپروتئین سرم افرد به مدت 6 ماه مورد بررسی قرار گرفت. به زنان انتخاب شده از روز 1 تا 25 هر ماه پریمارین به میزان 0/625 میلی گرم و از روز 15 تا 25، مدروکسی پروژسترون استات به میزان 5 میلی گرم در یک دوره 30 روزه تجویز گردید. 21 نفر، تا انتهای طرح شش ماهه، جهت تعیین مقادیر کلسترول تام، LDL-کلسترول، HDL-کلسترول، VLDL و تری گلیسرید (TG) سرم به روش کالریمتریک با ما همکاری کردند. نتایج حاصله به صورت مقایسه ای قبل از مصرف دارو و شش ماه پس از مصرف دارو در زنان ارزیابی شد. با بررسی تغییرات مقادیر متوسط شاخصهای بیوشیمیایی به این نتیجه رسیدیم که مصرف دارو بطور معنی داری باعث کاهش سطح کلسترول تام سرم (248/85 در مقایسه با 130/6 و P<0.05) شده ولی بطور معنی داری باعث افزایش سطح HDL-کلسترول (53/46 در مقایسه با 61/46 و P<0.05) گردید و از طرفی میزان تری گلیسرید و VLDL سرم بطور معنی داری تغییر نکرد. در پایان ما نتیجه گرفتیم که استروژن کانژوگه در زنان یائسه بر کلسترول تام پلاسما، LDL-کلسترول و HDL-کلسترول موثر می باشد.


فاطمه قائم مقامی، فرشته انسانی، حورا بیگدلی،
دوره 57، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده

در یک مطالعه پروسپکتیو مقطعی، بیوپسی آندومتر به وسیله PIPELLE را به روش سرپایی از نظر تشخیصی، توانایی در تهیه بافت کافی، میزان درد و عوامل موثر در نتایج بیوپسی آندومتر با روش دیلاتاسیون و کورتاژ (D&C) در بیماران مبتلا به خونریزیهای غیرطبیعی رحم (AUB) مقایسه نموده ایم. در 70 خانم با شکایت از خونریزی غیرطبیعی رحم، که 20 نفر آنها در سنین بعد از منوپوز بودند و جهت کورتاژ تشخیصی بستری شده بودند، قبل از عمل بوسیله PIPELLE بیوپسی آندومتر را انجام داده و نتایج را مقایسه نمودیم. بیوپسی آندومتر به وسیله PIPELLE در 96% از کل بیماران (67 نفر) و 90% از کل بیماران بعد از منوپوز به وسیله PIPELLE به طریقه سرپایی، امکان پذیر بود. 79% بیماران، میزان درد کم و 21% درد متوسط داشتند. بیوپسی آندومتر به وسیله PIPELLE در 77% از بیماران تشخیص صحیح و کاملا مشابه با D&C فراهم نمود. PIPELLE در 24 بیمار از کل بیماران (34%) نتوانسته بود بافت کافی از آندومتر جهت تفسیر هیستولوژیک فراهم نماید که البته در 14 نفر (20%) در هر دو روش، هیچ موردی از هیپرپلازی آندومتر و یا کانسر آندومتر وجود نداشت. این مطالعه نشان داد که در 77% از کل بیماران توانستیم به بیوپسی سرپایی با PIPELLE اکتفا کنیم و عمل کورتاژ تشخیصی با ریسک بیهوشی و هزینه بیشتر را منتفی نماییم.


فاطمه قائم مقامی نوری، میترا مدرس گیلانی، نسرین صادقی فرد،
دوره 59، شماره 4 - ( 5-1380 )
چکیده

کانسر تخمدان دومین کانسر شایع دستگاه تناسلی زنان است و اولین رتبه را از لحاظ مرگ و میر دارد. این بیماری، شایع ترین فرم تومورهای بدخیم تخمدانی از نوع اپیتلیال می باشد (95-85 درصد). به منظور تعیین عوامل خطر کانسر اپیتلیال تخمدان، مطالعه ای بصورت موردی-شاهدی در بیمارستان ولیعصر در سال 1377 انجام شد. در این مطالعه، 118 بیمار مبتلا به کانسر اپیتلیال تخمدانی (براساس جواب پاتولوژی) به عنوان گروه مورد و 240 خانم مراجعه کننده به درمانگاه زنان که فاقد هرگونه کانسر ژنیتال بودند، بعنوان گروه شاهد وارد مطالعه شدند. اطلاعات از طریق مصاحبه وارد پرسشنامه شد و سپس آنالیز داده ها توسط t-test، آزمون Z و Logistic Regression در سطح معنی داری 0/05 صورت گرفت. میانگین سنی گروه مورد 13 سال و گروه شاهد 12±49.9 سال، بدون اختلاف معنی دار آماری بود. میانگین تعداد حاملگی و زایمان در گروه مورد بطور معنی دار کمتر از گروه شاهد بدست آمد (P<0.03). میانگین مدت شیردهی در گروه مورد 54.9±61.2 ماه و در گروه شاهد 62.7±82.4 ماه بود (P<0.001). گروه مورد دارای میانگین سنی منارک کمتری نسبت به گروه شاهد بود (1.6±13 در برابر 1.4±13.4) (0.03=P)، پنجاه و هشت درصد از گروه مورد و 21/3 درصد از گروه شاهد سابقه هیچگونه جلوگیری از حاملگی نداشتند (P<0.00001). میانگین مدت زمان جلوگیری از حاملگی بطور معنی دار در گروه مورد کمتر از گروه شاهد بود (P<0.001). در مقایسه با افراد بدون پیشگیری از بارداری، نسبت شانس (Odds Ratio) ابتلا به سرطان اپیتلیال تخمدان در مصرف کنندگان OCP برابر 0/24 (CI95%: 0.13-0.46)، در مورد بستن لوله ها برابر 0/47 (CI95%: 0.005-0.43) و در سایر موارد پیشگیری از بارداری 0/41 (CI95%: 0.22-0.76) بود. از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که خطر کانسر اپیتلیالی تخمدان با پایین تر بودن سن منارک، کمتر بودن تعداد حاملگی، زایمان، مدت شیردهی و نیز استفاده از روش های پیشگیری از بارداری بطور معنی داری افزایش می یابد. مصرف OCP و استفاده از روش بستن لوله ها، خطر ابتلا به این کانسر را کاهش می دهد.


فاطمه قائم مقامی، ایرج حریرچی، رقیه مقیمی، حسن مظاهری،
دوره 60، شماره 2 - ( 2-1381 )
چکیده

مقدمه: هدف از این مطالعه مقطعی (Cross sectional) که بر روی زنان مبتلا به کانسر پیشرفته پستان در بیمارستان امام خمینی در سال 1379 انجام شد، تعیین فراوانی تاخیر مراجعه و عوامل مرتبط با آن در این بیماران بود.

مواد و روشها: از بیماران، 200 خانم مبتلا به کانسر پیشرفته پستان بصورت متوالی در صورت رضایت وارد مطالعه شدند. وسیله جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بود که از طریق مصاحبه تکمیل شد.

یافته ها: از این افراد، 64 بیمار (32 درصد) مراجعه بدون تاخیر و 136 بیمار (68 درصد) مراجعه تاخیری داشتند. مراجعین با تاخیر در مقایسه با مراجعین بدون تاخیر بطور معنی دار دارای میانگین سنی بالاتر (P=0.004) میزان تحصیلات پایینتر (P=0.002) و وضعیت اقتصادی خفیف تر (P=0.001) بودند. میزان فراوانی زنان مجرد در آنها کمتر بود (P=0.001) و درصد کمتری از آنها ساکن شهرهای بزرگ بودند (P=0.01) و میزان دسترسی آنها به پزشک نیز کمتر بود (P=0.004). بیست و چهار و سه دهم درصد مراجعین با تاخیر دارای سابقه فامیلی کانسر پستان بودند، این میزان در مراجعین بدون تاخیر 53/1 درصد بود (P=0.001) و 62/5 درصد مراجعین با تاخیر و 85 درصد مراجعین بدون تاخیر به اهمیت معاینه فردی واقف بودند (P=0.002) و به ترتیب 84/4 درصد و 98/4 درصد آنها نسبت به نشانه های سرطان پستان آگاهی داشتند (P=0.01). در مراجعین با تاخیر و بدون تاخیر به ترتیب 23/5 درصد و 33 درصد با روش معاینه فردی پستان آشنا بودند که از نظر آماری اختلاف معنی دار نبود. نتیجه گیری و

توصیه ها: در این مطالعه، در مراجعین با تاخیر، عدم آگاهی از لزوم مراجعه، ترس، سهل انگاری، عدم دسترسی به پزشک و فقر مالی از علل عمده تاخیر در مراجعه بدست آمده است.


فاطمه قائم مقامی، فرشته انسانی، نادره بهتاش، سیدابراهیم حسینی نژاد،
دوره 62، شماره 4 - ( 4-1383 )
چکیده

مقدمه: (ASCUS: Atypical squamous cells of undetermined significance) تغییرات غیرطبیعی سلولی می باشد که بیش از تغییرات واکنشی بوده اما در دسته SIL نیز قرار نمی گیرند. این مطالعه بمنظور تعیین نتایج هیستولوژی بیوپسی سرویکس خانم هایی که در پاپ اسمیر ASCUS گزارش شده اند انجام شده است.   

مواد و روش ها: مجموعه موارد ASCUS از ابتدای سال 1378 تا انتهای سال 1380 در بیمارستان امام خمینی (N=104) که تحت بیوپسی سرویکس زیر کولپوسکوپی در 103 مورد و یک مورد بدون کولپوسکوپی واقع شده بودند، مرور شدند. یافته ها: بیوپسی 28.8 درصد SIL (چهارده مورد LSIL: Low grade squamous intraepithelial lesions و شانزده مورد HSIL :High grade squamous intraepithelial lesions)، یک مورد کارسینوم مهاجم و یک مورد کارسینوم اندومتر را شناسایی کرد. تکرار پاپ اسمیر در 60 خانم قبل از ارزیابی کولپوسکوپی صورت گرفته بود که در 7 مورد (11.7%) نرمال بود. ASCUS در 45 مورد (75%) پایدار و 8 مورد (13.3%) بصورت SIL درآمده بود (شش LSIL و دو HSIL). از 7 مورد گزارش نرمال در تکرار اسمیر، دو مورد LSIL بوسیله بیوپسی مشخص شد. در ارزیابی کولپوسکوپیک از 103 مورد 22 نفر (21.4%) نمای نرمال داشتند که یکی از آنها هیستولوژی LSIL داشت. 

نتیجه گیری و توصیه ها: براساس این یافته ها بنظر می رسد که کولپوسکوپی فوری و بیوپسی مستقیم اقداماتی مناسب جهت برخورد با موارد ASCUS و کشف SIL زمینه ای باشد.


فاطمه قائم مقامی، اعظم السادات موسوی، زهرا بنفشه آل محمد،
دوره 64، شماره 5 - ( 5-1385 )
چکیده

زمینه و هدف:با توجه به شیوع بالای سرطان گردن رحم در کشورهای در حال توسعه و ارزش تشخیصی و درمانی مخروط‌برداری در ضایعات CIN، در این مطالعه، اندیکاسیون‌ها، عوارض و نتایج سیتوپاتولوژی مخروط‌برداری مورد بررسی قرار گرفته‌اند.
روش بررسی: در این پژوهش گذشته‌نگر و توصیفی، پرونده 44 بیمار که در بیمارستان ولی‌عصر (عج) طی سال‌های 79 تا 82 مخروط‌برداری شده بودند، مورد مطالعه قرار گرفت.
یافته‌ها: توزیع سنی بیماران از 18 تا 75 سال با میانگین 18/43 (9/11=SD) و توزیع پاریتی از 0 تا 10 با میانگین 5-4 (3-2=SD) می‌باشد. 10 بیمار (7/22%) منوپوز هستند. شایع‌ترین اندیکاسیون‌ها جهت مخروط‌برداری سرویکس عدم مشاهده T-Zone (19 مورد معادل 2/43%) می‌باشد که در افراد منوپوز درصد بیشتری را به خود اختصاص داده است (50%  "5 مورد" در افراد منوپوز و 2/41%  "14 مورد" در افراد پره منوپوز). میزان خونریزی 2 مورد (5/4%) و عفونت ادراری 1 مورد (3/2%) است. بیشترین پاپ اسمیر شامل HSIL در 16 مورد (4/36%)، بیشترین نتیجه بیوپسی در زمان کولپوسکوپی شامل دیسپلازی متوسط در 16 مورد (4/36%) و بیشترین هیستولوژی مخروط‌برداری مربوط به دیسپلازی خفیف در 23 مورد (3/52%) می‌باشد. از 2 مورد(5/4%) سرطان مهاجم در کولپوسکوپی - بیوپسی 1 مورد پاپ اسمیر ASCUS و 1 مورد دیگر پاپ اسمیر HSIL دارد. از 4 مورد (1/9%) سرطان مهاجم در هیستولوژی مخروط‌برداری 1 مورد پاپ اسمیر ASCUS و 3 مورد دیگر HSIL می‌باشد.
نتیجه‌گیری: نتایج پاپ اسمیر در غربالگری سرطان گردن رحم قابل اعتماد نیست و انجام کولپوسکوپی در پاپ اسمیر LSIL و حتی ASCUS محتاطانه‌تر است. هر کولپوسکوپیست باید مهارت خود را برای انجام یک مخروط‌برداری صحیح از گردن رحم افزایش دهد، چرا که اندیکاسیون‌های کلاسیک مخروط‌برداری همچنان معتبر باقی مانده‌اند و عوارض آن بسیار کم است.


میترا مدرس گیلانی، اعظم السادات موسوی، میترا محمدی فر، نادره بهتاش، فاطمه قائم مقامی، فاطمه سلطانپور،
دوره 64، شماره 11 - ( 7-1385 )
چکیده

دستیابی به یک رژیم درمانی مناسب در سرطان اپی‌تلیال تخمدان به‌منظور بهبود بقای عمر، یکی از اهداف مهم در انکولوژی زنان محسوب می‌شود. هر چند قدم اول درمان در سرطانهای تخمدان جراحی اپتیمال می‌باشد، بسیاری از بیماران نیاز به کموتراپی دارند. با توجه به تغییر رژیم درمانی از (CP) cisplatin+ cyclophosphamide به taxol+ carboplatin (TC) و نتایج درمانی قابل توجه و هزینه کم رژیم قبلی، این مطالعه به‌منظور مقایسه این دو رژیم درمانی انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه به‌صورت Historical cohort روی 70 بیمار مبتلا به سرطان اپی‌تلیال تخمدان مراجعه‌کننده به بیمارستان ولیعصر بین سال‌های 1383-1376 که پس از عمل جراحی کامل، تحت کموتراپی قرار گرفته‌اند، انجام شده است.
یافته‌ها: در گروه CP، عوارض گوارشی و مخاطی به‌طور معنی‌داری نسبت به گروه TC پایین‌تر بود. همچنین در گروه TC رابطه معنی‌داری بین کاهش CA125 و مدت زمان فروکش بیماری (remission) وجود نداشت اما در گروه CP با منفی شدن CA125 در زیر سه سیکل کموتراپی مدت زمانی که بیمار در remission بسر می‌برد طولانی‌تر شده بود (02/0P=). مدت زمان عاری از تومور در گروه CP طولانی‌تر بود (05/0P<). بقاء کلی در دو گروه تفاوت معنی‌داری نداشت.
نتیجه‌گیری: با توجه به مزایا و نیز مقرون‌به‌صرفه بودن رژیم کموتراپی سیس پلاتین، سیکلوفسفامید به‌نظر می‌رسد استفاده از این رژیم در بیماران با جراحی اپتیمال می‌تواند با رژیم تاکسول، کربوپلاتین برابری کند. بررسی این موضوع به‌صورت وسیع‌تر توصیه می‌شود


اعظم السادات موسوی، نادره بهتاش، مژگان کریمی زارچی، میترا مدرس گیلانی، فاطمه قائم مقامی،
دوره 65، شماره 2 - ( 12-1386 )
چکیده

اگرچه سرطان آندومتر، بیماری خانمهای پس از یائسگی محسوب می‌شود، در 5-3% موارد در زنان 40 سال یا جوان‌تر رخ می‌دهد. این بیماران اغلب تاریخچه‌ای از نازایی و در نتیجه تمایل قوی به حفظ باروری دارند. تجویز هورمون‌ها، در بیماران مبتلا به آدنوکارسینوم آندومتر و هیپرپلازی کمپلکس آتیپیک می‌تواند درمان پیشنهادی باشد.
معرفی بیمار: در سه بیمار جوان مبتلا به هیپرپلازی آتیپیک و آدنوکارسینوم آندومتر نتایج درمان هورمونی گزارش می‌شود.
نتیجه‌گیری: درمان طبی برای بیماران جوان مبتلا به کنسر اندومتر گرید I که تمایل به حفظ باروری دارند، قابل قبول می‌باشد.


فاطمه قائم مقامی، ملیحه حسن زاده، میترا مدرس گیلانی، نادره بهتاش، اعظم السادات موسوی، فاطمه رمضان زاده،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده

هدف این مطالعه مقایسه پیامد درمان بیماران سرطان تخمدان که در بخش‌های فوق تخصصی سرطان‌های زنان جراحی ‌شدند با بیماران جراحی شده در بخش‌های غیرتخصصی بود.

روش بررسی: یک مطالعه کوهورت گذشته‌نگر از فروردین 1377 تا اسفند 1383 بر روی 157 بیمار مبتلا به سرطان تخمدان انجام شد. 60 نفر از بیماران در بخش‌های تخصصی سرطان‌های زنان (گروه اول) و 97 نفر از آنها در بخش‌های غیر تخصصی (گروه دوم) تحت جراحی واقع شده بودند.

یافته‌ها: میزان اعمال جراحی اپتیمال (تومور باقیمانده کمتر از یک سانتی متر) در گروه جراحی شده در بخش‌های تخصصی سرطان‌های زنان بالاتر بود (001/0p<). اکثریت بیماران گروه دوم مقایسه با گروه جراحی شده در بخش‌های تخصصی نیاز به جراحی دوم داشتند (001/0p<). مدت زمان بین جراحی اول و شروع شیمی درمانی در گروه دوم در مقایسه با گروه اول بیشتر بود (001/0p=). بقاء کلی و بقاء عاری از بیماری در گروه جراحی شده در بخش‌های تخصصی بیشتر از گروه جراحی شده در بخش‌های غیرتخصصی بود. جراحی اپتیمال و مرحله بیماری از جمله فاکتورهای مهم مرتبط با مدت بقای کلی و بقای عاری از بیماری بودند.

نتیجه‌گیری: درمان بیماران مبتلا به سرطان تخمدان در مراکز تخصصی سرطانهای زنان می‌تواند با بقای کلی و بقای عاری از بیماری بهتری همراه گردد.


سهیلا امینی مقدم، فاطمه محمودزاده، اندیشه مقصودنیا، فاطمه قائم مقامی،
دوره 72، شماره 9 - ( آذر 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: دقت مشاهده مستقیم برای ارزیابی تهاجم به میومتر در نمونه‌های رحمی سرطان اندومتر در مطالعات مختلف نتایج متفاوتی داشته است. مقاطع منجمد حین عمل برای مشخص کردن بیمارانی که ریسک درگیری لنف نود لگنی و پاراآئورت آنان زیاد است کمک‌کننده است تا از لنفادنکتومی بی‌مورد در بیماران کم‌خطر اجتناب شود. هدف این مطالعه میزان دقت و قابل اعتبار بودن تشخیص با مشاهده مستقیم و مقاطع منجمد حین عمل در مقایسه با نتایج نهایی پاتولوژی در بیماران با سرطان اندومتر بود. روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی (Cross-sectional)، 31 بیمار که در فاصله زمانی بین شهریور 1387 تا تیر 1388 در کورتاژ تشخیصی و یا بیوپسی اندومتر، تشخیص کانسر اندومتر داشته و تحت عمل جراحی لاپاراتومی قرار گرفتند، وارد مطالعه شدند. مرحله‌بندی سرطان اندومتر انجام شد. اندازه تومور، محل آن، میزان تهاجم به میومتر، درگیری سرویکس و آدنکس توسط جراح و پاتولوژیست به‌صورت جداگانه ارزیابی شد. سپس آنالیز مقاطع منجمد، نمونه‌های رحمی و لنف‌نود‌های برداشته‌شده، برای تشخیص نهایی پاتولوژی ارسال شد. یافته‌ها: با مشاهده کلینیکال مستقیم، تهاجم میکروسکوپی به میومتر 6/86% از بیماران با حساسیت 9/88% و اختصاصی بودن 85% و ارزش اخباری منفی 7/72% و مثبت 7/94% و کاپا 70% (0001/0P<) و با ضریب اطمینان 95% (432/0-968/0) به‌دست آمد. مقاطع منجمد در 95% بیماران با نتایج نهایی پاتولوژی همخوانی داشت. حساسیت 9/88% و اختصاصی بودن90% و ارزش اخباری مثبت80% و منفی 7/94% و کاپا 74% و ضریب اطمینان 95% (009/1-51/0) (0001/0) بود. نتیجه‌گیری: با توجه به میزان دقت مشاهده کلینیکال و مقاطع منجمد حین عمل با نتایج نهایی پاتولوژی، می‌توان از لنفادنکتومی لگنی در بیماران با ریسک پایین اجتناب نمود.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb