جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای قبائی

مژده قبائی، حسین قلیچ‌نیا عمرانی، محسن روستایی‌زاده،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده

اسکلروز متعدد (MS) شایع‌ترین بیماری میلین‌زدای سیستم اعصاب مرکزی می‌باشد. این مطالعه با هدف آگاهی از اپیدمیولوژی این بیماری در جامعه ایرانی ترتیب داده شد.

روش بررسی: 70 بیمار با تشخیص قطعی MS بر اساس کرایتریای مک‌دونالد در فاصله زمانی 82-1381 در مرکز تحقیقات بیماریهای مغز و اعصاب ایران مجتمع بیمارستانی امام خمینی وارد مطالعه شدند. پس از اخذ رضایت کتبی، اطلاعات مورد نیاز شامل سن، جنس، سن شروع علایم بالینی، محل زندگی، سابقه مثبت خانوادگی، میزان تحصیلات، استعمال دخانیات، فصل تشدید، شروع یا عود علایم، به‌دست آمد.

یافته‌ها: میانگین سن بیماران 24/10±58/32 با محدوده 42 سال بود. یک سوم بیماران مذکر بودند. علایم بیماری در سن 42/10±55/27 شروع شده بود. 9/92% این بیماران در شهرها زندگی می‌کردند. 6/8% از بیماران سابقه مثبت خانوادگی ابتلا به اسکلروز متعدد و 3/14% تحصیلات دانشگاهی داشتند. درصد مشابهی از بیماران از دخانیات استفاده می‌کردند. علایم بیماران به‌صورت شایعی (4/31%) در بهار شروع شده بود.

نتیجه‌گیری: با توجه به تغییرات درجه حرارت و نور خورشید می‌توان به علت احتمالی بالا بودن میزان بروز بیماری در بهار و پاییز پی‌ برد. الگوی بیماری MS در کشور ما بسیار مشابه با سایر کشورها می‌باشد. لذا بهره‌گیری از روش‌های تشخیصی و درمانی رایج در این کشورها، می‌تواند در بهبود کیفیت زندگی بیماران ما موثر باشد.


مژده قبائی، مجید غفارپور، محسن روستایی‌زاده،
دوره 65، شماره 9 - ( 9-1386 )
چکیده

اسکلروز متعدد یک بیماری مزمن دستگاه عصبی مرکزی است که با تخریب غلاف میلین و در موارد شدید صدمه به آکسون‌ها ایجاد ناتوانی می‌کند. این مطالعه درجه ناتوانی بیماران مبتلا به اسکلروز متعدد را قبل و بعد از درمان با متیل پردنیزولون ارزیابی نموده است.

روش بررسی: این مطالعه از نوع مطالعات مقطعی و شامل تمام 63 بیماری بود که در عرض یک‌سال با تشخیص اسکلروز متعدد قطعی در مرکز تحقیقات بیماری‌های مغز و اعصاب ایران بستری شدند. پس از اخذ رضایت کتبی اطلاعات مورد نیاز بیماران شامل سن و جنس، وضعیت فعالیت سیستم عصبی مرکزی و نمره "وضعیت ناتوانی گسترش‌یافته" بر اساس معاینه بیمار قبل و بعد از درمان با دوز بالای متیل پردنیزولون وریدی، به‌دست آمد.

یافته‌ها: درمان با دوز بالای متیل پردنیزولون، نمره وضعیت ناتوانی گسترش‌یافته (EDSS) بیماران را از میانگین 595/4 به 635/3 کاهش داد. در بین سیستم‌های عملکردی نیز بیشترین تغییرات ایجاد شده مربوط به فعالیت هرمی با کاهشی به‌میزان 13/1 واحد بود. میزان کاهش ناتوانی پس از درمان در بقیه سیستم‌ها بین 38/0 تا 57/0 بود.

نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد که هر چه تعداد دفعات عود کمتر باشد، تاثیر درمان به‌مراتب بهتر می‌باشد. ارتباط معنی‌داری بین سن بیمار و میزان تاثیر درمان در این مطالعه حاصل نشد، هرچند که تاثیر درمان در کاهش ناتوانی در بیماران مذکر بیشتر از بیماران مونث بود (05/0p=). درمان با متیل پردنیزولون دارای اثرات فوری و کوتاه‌مدت (یک ماه) در سیستم ایمنی می‌باشد که بهبودی رادیولوژیک و کلینیکی احتمالا دلیلی بر آن می‌باشد.


غلامرضا رضامند، مژده قبائی، ناصر ابراهیمی دریانی، هدی قدمی،
دوره 72، شماره 1 - ( فروردین 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیرالکلی (Nonalcoholic Fatty Liver Disease, NAFLD) یکی‌از شایع‌ترین بیماری‌هایی است که با افزایش مقاومت عروقی بر همودینامیک مغز تاثیر می‌گذارد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر کبد چرب غیر‌الکلی و شدت درگیری آن بر مقاومت شریان‌های داخل جمجمه بود. روش بررسی: این مطالعه به‌صورت یک مطالعه مقطعی- تحلیلی در 55 بیمار کبدی مراجعه‌کننده به کلینیک خصوصی شهر تهران و بخش سونوداپلر مرکز تحقیقات بیماری‌های مغز و اعصاب ایران در سال‌های 92-1391 انجام شد و طی آن شاخص‌های همودینامیک (Pulsatility Index, PI) شریان‌های مغزی بیماران به‌روش سونوگرافی داپلر ترانس کرانیال (TCD) اندازه‌گیری و با مقادیر نرمال مقایسه شد. هم‌چنین ارتباط این شاخص‌ها با سطح سرمی آنزیم‌های کبد و شدت درگیری کبد در سونوگرافی ارزیابی شد. یافته‌ها: شاخص ضربانی (PI) در شریان قاعده‌ای با 053/0P= و مغزی میانی با 166/0P= تفاوت معناداری با مقادیر نرمال نداشت. هم‌چنین این شاخص ارتباطی با شدت درگیری سونوگرافیک کبد نداشت (789/0P=) ولی در شریان بازیلار ارتباط معکوسی با سطح سرمی آنزیم‌های کبد وجود داشت (014/0P=). از نظر شدت کبد چرب در سونوگرافی 42% خفیف، 38% متوسط و 20% شدید گزارش شده بود که هیچ‌کدام از بیماران دچار اختلال عملکرد کبدی نبودند. نتیجه‌گیری: با توجه به افزایش مقاومت عروقی شریان‌های مغزی در بیماری‌های کبدی پیشرفته، عدم تغییرات عروقی را می‌توان ناشی‌از مدت کوتاه بیماری از زمان تشخیص تا انجام TCD، عدم پیشرفته بودن درگیری کبد و تاثیرات درمان انجام‌شده بر بیماران دانست، از این‌رو جهت بررسی تغییرات عروقی در طی زمان، داپلر عروق مغزی و مارکرهایی مانند K18 و فیبرواسکن مکرر کمک‌کننده خواهد بود.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb