۴۷ نتیجه برای قربانی
مهدی قربانی،
دوره ۲۷، شماره ۷ - ( ۱-۱۳۴۹ )
چکیده
با توجه به مطالعات و مشاهداتی که تاکنون درباره توکسوپلاسما و راههای انتقال آن انجام گرفته است، می توان مطالب زیر را باختصار بیان داشت:۱- تغذیه فراورده های حیونی نقش بزرگی در انتقال توکسوپلاسما دارد بویژه مصرف گوشت خام که خطر اصلی انتقال بیماری را می توان مربوط بآن دانست. شیر گاو و تخم مرغ اگر بصورت خام هم مصرف گردند نمی توانند از نظر انتقال حائز اهمیت چندانی باشند با وجود آنکه در موارد نادری انگل در آنها مشاهده شده است,۲- نگهداری حیوانات خانگی بخصوص سگ و گربه و تماس معمولی با این حیوانات خطر بزرگی برای انسان محسوب نمی گردد مگر در موقعیتهای استثنایی مانند گزیده شدن بوسیله حیواناتی که توکسوپلاسموز حاد دارند.۳- حیوانات آزمایشگاهی که بطور تجربی آلوده شده اند مدتی پس از تلقیح موقتاً توکسوپلاسما را با بزاق دفع می نمایند. چنانچه در این موقع حیوان مریض انسان را گاز بگیرد ممکن است بیماری را انتقال دهد از این نظر خطر آلوده شدن برای مستخدمینی که از حیوانات آلوده نگهداری می نمایند وجود دارد.۴- خطر آلودگی شغلی برای افرادیکه با گوشت و پوست حیوانات سروکار دارند وجود ندارد.۵- انتقال توکسوپلاسموز از طریق هوا طبق مطالعاتی که تاکنون درخصوص صفات توکسوپلاسما انجام گرفته است عملی نیست.۶- بندپایان در شرایط معمولی ظاهراً در انتقال بیماری نقشی ندارند.۷- آزمایشهایی که تاکنون در مورد انتقال توکسوپلاسما بوسیله تخم کرمها بعمل آمده است نشان می دهد که تخم توکسوکاراکتی قدرت انتقال این انگل را دارد. آلوده شدن انسان از این راه مهم بنظر نمی رسد ولی این امکان وجود دارد که از این طریق بتوان چگونگی آلوده شدن حیوانات علفخوار را روشن نمود و این امر در انتقال بیماری اهمیت بسزائی دارد.۸- با وجود بررسی های زیادی که انجام گرفته و نتایجی که در مورد انتقال توکسوپلاسمو بدست آمده هنوز هم مسائل زیادی در مورد اپیدمیولوژی این بیماری بدون جواب مانده است و راه های انتقالی که به آنها اشاره گردید برای پاسخ به انتشار وسیع این انگل کافی بنظر نمی رسد.
مهدی قربانی،
دوره ۳۰، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۵۱ )
چکیده
با وجود گذشت بیش از نیم قرن از کشف توکسوپلاسماگوندیی و با آنکه مطالعات وسیعی در تمام زمینه ها بر روی این انگل انجام گرفته است باز تا سالهای اخیر دوره زندگی آن روشن نبود.مطالعاتی که منتهی به روشن شدن دوره زندگی این انگل گردید در سال ۱۹۶۵ بوسیله هچی سن (Hutchison) آغاز و توسط محققین دیگر پیگیری شد.با آنکه نتایج این مطالعات در ابتدا بدرستی توجیه نگردید ولی دیری نپائید که همین نتایج محققین را بکشفی قابل توجه یعنی دوره زندگی انگل راهنمائی کرد و روشن ساخت که این تک یاخته نوعی کوکسیدیا، همانند ایزوسپورا است و در دوره زندگی، دارای دو مرحله توکسوپلاسمایی و ایزوسپوری می باشد. مرحله توکسوپلاسمائی در بدن انسان و حیوانات آلوده انجام می گیرد و در این مرحله تروفوزوئیت ها، کیست های کاذب و کیست های نسجی دیده می شوند.مرحله ایزوسپوری در سلولهای اپیتلیال روده گر به انجام می یابد و شامل مراحل شیزوگونی و گامتوگونی است که منتهی بایجاد ااسیست (Oocyst) می گردد. ااسیست با مدفوع گربه به محیط خارج وارد و پس از اسپورولاسیون (Sporulation) آلوده کننده می شود. بعبارت دیگر این انگل نه تنها از راه خوردن فرآورده های حیوانی آلوده به انسان و سایر جانوران منتقل می شود، بلکه از طریق خاک و مواد آلوده به مدفوع گر به مبتلا به توکسوپلاسموز نیز انتقال می یابد.
حمید محسنین، مهدی قربانی، عباس حفیظی،
دوره ۳۱، شماره ۶ - ( ۱-۱۳۵۳ )
چکیده
نظر به اینکه رات یکی از حیواناتی می باشد که از نظر آلودگی به توکسوپلاسما مورد توجه می باشد وجود یارازیتمی توکسوپلاسما در این حیوان مورد مطالعه قرار گرفت. در این مطالعه جمعاً ۱۵۵ موش رات از طریق تجربی به موش RH توکسوپلاسما آلوده شدند و سپس وجود توکسوپلاسما در خون آنها با تلقیح خون به موش سفید آزمایشگاهی ( سوری) مورد بررسی قرار گرفت. در نتیجه پارازیتمی از روز اول تا روز ششم مشاهده گردید و بعد از آن دیگر دیده نشد.
نادر علیپور قربانی، عبدالفتاح صراف نژاد، اکبر میرصالحیان، رضا ملک زاده، زهره جدلی، قربانعلی بهزادیان، مرتضی ستاری،
دوره ۵۷، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۷۸ )
چکیده
هلیکوباکترپیلوری میکروارگانیسمی است که بعنوان یکی از عوامل اتیولوژیک ناراحتیهای دستگاه گوارش نظیر زخمهای معده و دوازدهه و گاستریتهای مزمن در دهه اخیر مطرح شده است. با توجه به شیوع بالایی که این بیماریها در جامعه دارند، معرفی روش های تشخیصی آسان، کم هزینه و غیرتهاجمی که در عین حال از حساسیت و کارآیی هم برخوردار باشند، ضروری بنظر می رسد. بهمین دلیل مطالعه ای بر روی ۲۱۵ نفر از بیماران مراجعه کننده به بخش آندوسکوپی بیمارستان دکتر علی شریعتی و ۵۰ نفر داوطلب سالم که آزمون تنفسی آنها منفی بود، انجام گرفت. پس از بررسی های اولیه و آندوسکوپی از بیماران، جهت انجام آزمایشهای میکروبشناسی، بافت شناسی و سرولوژی نمونه بیوپسی و خون تهیه گردید. در این مطالعه، روش ایمونوفلورسانس غیرمستقیم جهت تشخیص بیماری، اجرا و راه اندازی شد و با روش رنگ آمیزی گیمسا و اوره آز بعنوان روشهای استاندارد، مورد مقایسه قرار گرفته است. در این تحقیق حساسیت، ویژگی و دقت ایمونوفلورسانس غیرمستقیم به ترتیب ۹۴%، ۸۶%، ۹۰% محاسبه شده است. ضمنا روش کشت باکتری از نمونه های بیوپسی شده نیز با روشهای فوق مورد مقایسه قرار گرفته است. همچنین با توجه به گزارشاتی که در مورد احتمال وجود واکنش متقاطع بین کمپیلوباکتر ژژونی (فلور نرمال طیور) و هلیکوباکترپیلوری در دست می باشد، بخش دیگری از مطالعه حاضر، به آزمون جذب آنتی بادیهای غیراختصاصی توسط کمپیلوباکتر ژژونی اختصاص داده شد و نتایج حاصله نشان داد که قبل و بعد از جذب، تغییر محسوسی در تیتر آنتی بادی برعلیه هلیکوباکترپیلوری بوجود نمی آید. به این ترتیب بنظر می رسد که روش ایمونوفلورسانس غیرمستقیم یک روش غیرتهاجمی با ارزش، حساس، سریع و مناسب در تشخیص عفونت هلیکوباکترپیلوری می باشد. ضمنا مشخص گردید که منفی بودن جواب آزمون اوره آز سریع نشانه ریشه کنی یا نبود باکتری در نمونه های بیوپسی نمی باشد، بلکه در اکثر موارد موید مقدار اندک باکتری در نمونه بیوپسی می باشد که توسط آزمون اوره آز قابل ردیابی نمی باشد.
محمد صادقی، سیدموسی صدرحسینی، جهانگیر قربانی،
دوره ۶۰، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۱ )
چکیده
آتلکتازی سینوس فکی، بیماری نادر و نسبتا ناشناخته ای است که اغلب با علائم غیر مرتبط با سینوس تظاهر می کند. به نظر می رسد فشار منفی داخل سینوس ناشی از انسداد منفذ آن، علت رتراکسیون جداره ها باشد. دو بیمار با تشخیص آتلکتازی سینوس فکی معرفی می شوند: بیمار اول به علت انوفتالمی مراجعه و در بررسی ها، کدورت و آتلکتازی سینوس فکی، مشخص شده است. بیمار دوم به علت فرورفتگی ناحیه وسط صورت مراجعه و در بررسی های رادیولوژیک و آندوسکوپیک، تشخیص آتلکتازی سینوس فکی مطرح شده است. جهت بیمار اول با تکنیک جراحی آندوسکوپیک سینوس uncinectomy و انتروستومی میانی و برای بیمار دوم جراحی Caldwel-Luc همراه انتروستومی تحتانی انجام شد. در پیگیری یکساله در هر دو بیمار پیشرفت بیماری متوقف و بیماران بدون سمپتوم بودند.
عسکر قربانی، حسین کهنوجی، مهران شفیعی، ندا یوسفی،
دوره ۶۵، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۶ )
چکیده
بیماری کروتزفلد ژاکوب یک بیماری نادر است که با افت سریع منتال و پرشهای میوکلونیک مشخص میشود. تشخیص بر اساس علائم بالینی، سیر بیماری، الکتروانسفالوگرافی و MRI مغزی داده میشود و با بیوپسی مغزی تایید میگردد.
معرفی بیمار: خانم ۵۶ ساله با اختلال منتال پیشرونده و پرشهای میوکلونیک و در نهایت فوت که سابقه چندین بار حجامت (غیر استریل) داشته است.
نتیجهگیری: در هر بیمار با اختلال منتال پیشرونده و پرشهای میوکلونیک، باید این بیماری به احتمال زیاد مطرح شود. حجامت غیر استریل به عنوان عامل ایجادکننده مورد شک است.
حسین کهنوجی، عسگر قربانی، ندا یوسفی، علیرضا آلاله،
دوره ۶۶، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: هیپرگلیسمی یافته شایعی بعد از انفارکتهای ایسکمیک میباشد و مطالعات نشان دادهاند که هیپرگلیسمی وسعت منطقه ایسکمیک و انفارکته را بیشتر میکند. از طرفی انسولین بهدلیل خاصیت ضدالتهابی ممکن است نقش neuroprotective در استروک داشته باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر محلول "گلوکز، انسولین، پتاسیم" (GIK) در مرگ و میر و ناتوانی بیماران استروکی با هیپرگلیسمی بعد از استروک بود.
روش بررسی: در این کارﺁزمایی بالینی تصادفی شده دوسویه کور ۹۸ بیمار وارد مطالعه شدند که ۴۸ بیمار محلول GIK را دریافت کردند (گروه مداخله) و به ۵۰ بیمار محلول نرمال سالین داده شد (گروه کنترل). میانگین نمرات ناتوانی بیماران پس از یک ماه و سه ماه در هر دو گروه با استفاده از پرسشنامههای MRS و Barthelمحاسبه شد و همچنین میزان مورتالیتی بیماران بعد از یک ماه و سه ماه محاسبه گردید.
یافتهها: میانگین نمرات دو گروه با پرسشنامههای MRS و Barthelپس از ماه اول و ماه سوم تفاوت معنیداری از لحاظ آماری نشان نداد. میزان مورتالیتی بین دو گروه نیز پس از یک ماه و سه ماه تفاوت آماری معنیداری نداشت.
نتیجهگیری: گرچه در مدلهای حیوانی و محیط آزمایشگاهی هیپرگلیسمی اثرات مضری روی بافت انفارکته و ایسکمیک دارد و از طرفی انسولین با توجه به خاصیت ضدالتهابی در مطالعات آزمایشگاهی اثرات مفیدی را نشان داده است اما در این مطالعه درمان هیپرگلیسمی و تجویز انسولین با محلول GIK تاثیر مفیدی روی مورتالیتی و موربیدیتی بیماران با استروک ایسکمیک را نشان نمیدهد.
راهب قربانی، سیدمهدی سادات هاشمی، رامین پازوکی،
دوره ۶۶، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: ژیاردیا لامبلیا تک یاختهای شایع در روده باریک انسان است. گرچه بالغین هم ممکن است به این انگل آلوده شوند اما کودکان و زنان باردار نسبت به ژیاردیا حساسترند. این انگل میتواند سوء تغذیه، اسهال، سوءجذب و عدم هضم چربی ایجاد نماید. در این مطالعه توانایی شیر مادر در جلوگیری از ابتلا به ژیاریا لامبلیا مورد بررسی قرارگرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، ۴۸۲ نفر از کودکان ۲۴-۶ ماه مناطق شهری شهرستانهای سمنان، دامغان و گرمسار انتخاب شدند. پس از انتخاب کودکان، ضمن انجام مصاحبه با مادران آنها و تکمیل پرسشنامه پژوهش، با هماهنگی با مادران آنها در سه روز متوالی مقداری از مدفوع کودک و مادر را به طور مجزا اخذ و به دو روش مستقیم و روش رسوبی فرمالین- اترورنگآمیزی با تیونین، تشخیص آلودگی با مشاهده تروفوزوئیت یا کیست در مدفوع صورت گرفت. همچنین متغیرهای جنس، رتبه تولد، سن و شیر مصرفی کودک، بعد خانوار، سن و سطح سواد مادر و پدر با مصاحبه از مادر در پرسشنامه ثبت شد. از آزمون c۲ و رگرسیون لجستیک برای تحلیل دادهها استفاده گردید.
یافتهها: میانگین (± انحرافمعیار) سنی شیرخواران مورد بررسی۶/۵±۸/۱۳ ماه بود. ۶/۴۵% آنها دختر و مابقی پسر بودند. شیوع آلودگی به ژیاردیا در شیرخواران تحت بررسی ۵/۸% بود. ارتباط بین آلودگی به ژیاردیا در شیرخواران با سن وی، سطح سواد مادر و همچنین نوع شیرمصرفی معنیدار بود (۰۵/۰>p). به طوری که آنهایی که از شیر مادر مصرف نمیکردند ۳۸/۲ برابر مصرفکنندگان شیر مادر شانس آلودگی داشتند.
نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهد تغذیه با شیر مادر (حتی توأم با سایر شیرها) نقش محافظتی در ابتلا به ژیاردیا دارد. آموزش مادران از طریق کارکنان محترم مراکز بهداشتی در این راستا ضروری است.
محمد جواد زهتاب، غلامرضا قربانی امجد، سید میر مصطفی سادات،
دوره ۶۶، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: اکثر شکستگیهای خردشده پلاتوی تیبیا از لحاظ نسج نرم در وضعیت مناسبی نمیباشند درمان مورد بحث است. روش جااندازی غیرمستقیم و هیبرید به عنوان یک روش درمانی مناسب در حال جایگزینی روشهای سنتی میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه case-series که از سال ۱۳۸۴-۱۳۸۲ در بیمارستان سینای تهران انجام شد، ۱۵ بیمار مبتلا به شکستگی پیچیده پلاتوی تیبیا که تحت درمان با هیبرید- اکسترنال فیکساتور قرار گرفته و شش ماه پیگیری داشتند، وارد مطالعه شدند. اطلاعات اولیه بیمار و مراحل پیگیری در پرسش نامههای که شامل نتایج جراحی و عوارض آن بود، ثبت و بررسی شد.
یافتهها: ۲۰ بیمار وارد مطالعه اما پنج نفر از مطالعه خارج شدند، تمام بیماران مرد و میانگین سن آنها ۶/۳۸ سال (۷۴-۱۸) و متوسط زمان پیگیری ۶/۱۱ ماه (۲۶-۶) بود، شایعترین مکانیسم (۴۰%) تصادف موتور با ماشین و میانگین زمان تروما تا جراحی ۷/۴ روز (۱۵-۱) بود. در نهایت ۸۰% بیماران دارای فلکشن ۹۰> درجه و ۶۰% دارای kneescore >۸۰ و همگی در نهایت جوش خوردند اما درجاتی از درد زانو را داشتند. ۱۰۰% دارای آسیب نسج نرم زانو بودند اما موردی از نکروز پس از عمل نداشتیم، دو مورد (۱۱%) عفونت عمقی داشتیم که در مقایسه با شدت آسیبها قابل قبول میباشد.
نتیجهگیری: هر چقدر فاصله تروما تا جراحی، آسیب نسج نرم و دستکاری بافت نرم کمتر و جا اندازی مفصلی و راستای آن آناتومیکتر و با ثباتتر بود، بیماران نتایج بهتری داشتند. استفاده از این روش میتواند منجر به کاهش عوارض خصوصاً عفونت و نکروز نسج نرم، راهاندازی سریعتر و ایجاد یک زانوی با ثبات مناسب و با عملکرد قابل قبول شود. میتوان با فیکساسیون محدود داخلی نتایج جراحی را بهتر کرد.
میترا بختیاری، کامران منصوری، علی مصطفایی، یوسف صادقی، هادی مظفری، رستم قربانی، مصطفی رضایی طاویرانی،
دوره ۶۸، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۸۹ )
چکیده
۸۰۰x۶۰۰ زمینه و
هدف: سلولهای پیشساز مشتق از پوست نوعی سلول پیشساز هستند که
از کشت درم پستانداران بهدست آمده و در محیط کشت دو ردۀ نورونی و مزودرمی را
تولید میکنند. دستیابی به این سلولها بهعنوان یک منبع اتولوگ و در دسترس سلولهای
پیشساز عصبی، گزینهمناسبی در درمان بیماریهایمختلف سیستم عصبی میباشد. این مطالعه
بهمنظور راهاندازی نحوه جداسازی، کشت، تکثیر و تمایز سلولهای پیشساز مشتق از پوست
انسانی در کشور انجام شده است.
روش
بررسی: ابتدا نمونههای پوست فور اسکین انسانی به قطعات کوچک تقسیم
و پس از هضم آنزیمی در محیط تکثیری کشت داده شدند. پس از پاساژ پنجم با کشت سلولهای
حاصله در شرایط تمایزی عصبی، تمایز انجام شد. برای شناسایی هویت سلولها از تکنیکهای
ایمونوسیتوشیمی و RT-PCR
استفاده شد. توانایی تمایز به نورون و سلول گلیال پس از رنگآمیزی با آنتیبادیهای
اختصاصی در سه تکرار بیولوژیک بررسی شد.
یافتهها: پس از تمایز، سلولهای β- III توبولین مثبت و نوروفیلامنت- M
مثبت مشاهده شدند که مارکرهای اختصاصی سلول عصبی هستند. همچنین سلولهای Glial fibrillary acid protein (GFAP)
مثبت و S۱۰۰
مثبت دیده شدند که این مارکرها بهطور اختصاصی در سلولهای گلیال بیان میشوند.
خصوصیات مورفولوژیک نیز ماهیت سلولهای تمایز یافته را بهعنوان نورون و سلول
گلیال تایید نمود.
نتیجهگیری: سلولهای
بهدست آمده از پوست فور اسکین انسانی در محیط کشت، بسته به شرایط القایی محیط
توانایی تمایز به نورون و سلول گلیال را دارند.
Normal
۰
false
false
false
EN-GB
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer۴
علی اصفهانی، زهره قریشی، علیرضا نیکانفر، زهره صناعت، امیر قربانی حقجو، نادره رشتچی زاده،
دوره ۶۸، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه
و هدف: بسیاری از داروهای شیمیدرمانی موجب تولید
رادیکالهای آزاد میشوند که میتواند بخشی از مکانیسم اثربخشی آنها باشد. هدف از
این مطالعه، بررسی اثر شیمیدرمانی بر وضعیت اکسیداتیو در بیماران مبتلا به لوسمی
حاد میلوییدی (AML) است.
روش
بررسی: ۳۸ بیمار مبتلا به AML (۱۷ زن و ۲۱
مرد) با میانگین سنی ۴۹/۱۲±۰۵/۳۴ وارد
مطالعه شدند. این بیماران رژیم سیتارابین و داناروبیسین دریافت کردند. سطح سرمی
مالون دآلدیید (MDA)، وضعیت تام
آنتیاکسیدانی (TAS) و فعالیت آنزیمهای
سوپراکسید دیس موتاز (SOD) و گلوتاتیون
پراکسیداز (GPX) در
اریتروسیتها قبل از شروع شیمیدرمانی و ۱۴ روز پس از شیمیدرمانی مورد بررسی قرار
گرفتند.
یافتهها: مقادیر سرمی MDA در طی ۱۴
روز پس از شیمیدرمانی افزایش یافت (از nmol/L۸۹/۰±۶۸/۲ به nmol/L۲۹/۱±۱۴/۳ با ۰۴/۰p=). سطح پلاسمایی
TAS از mmol/L۱۵/۰±۰۹/۱ قبل از شیمیدرمانی به mmol/L۱۴/۰±۰۲/۱ بعد از شیمیدرمانی کاهش یافت (۰۰۵/۰p=). فعالیت
آنزیمهای SOD و GPX در اریتروسیتها
نیز در طی این دوره کاهش یافت و از Hb مقادیر U/g۶۱/۵۴۳±۲۴/۱۱۵۷ به Hb در مقادیر U/g۰۹/۴۱۹±۰۱/۹۸۴ (۰۴/۰p=) برای SOD و از U/g Hb۷۰/۱۳±۹۶/۴۶ به U/g Hb۴۴/۶±۴۰/۴۱ (۰۲/۰p=) برای GPX رسید.
نتیجهگیری: در این
مطالعه، افزایش سطح MDA بهعنوان شاخص پراکسیداسیون لیپیدها و کاهش
فعالیت SOD، GPX و TAS مشاهده
شد که نشان میدهد شیمیدرمانی با سیتارابین و داناروبیسین در بیماران مبتلا به AML موجب تولید رادیکالهای آزاد میگردد. ولی توصیه به مصرف مکملهای آنتیاکسیدان
در حین شیمیدرمانی باید با احتیاط انجام شود چرا که تولید رادیکالهای آزاد ممکن
است بخشی از مکانیسم اثربخشی این داروها باشد.
مریم عزیز زاده، مریم یحیایی، راهب قربانی،
دوره ۶۹، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۰ )
چکیده
Normal
۰
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer۴
زمینه
و هدف: آکنه ولگاریس یکی از
بیماریهای شایع پوستی میباشد. یکی از درمانهای موجود موثر بر آکنههای شدید،
ایزوترتینویین میباشد که علیرغم کارایی بالا دارای عوارض جانبی میباشد. این
تحقیق با هدف بررسی اثر ایزوترتینویین بر روی سطح سرمی آنزیم کراتین فسفوکیناز Creatine Phosphokinase (CPK) و علایم
عضلانی ناشی از مصرف این دارو در مبتلایان آکنه ولگاریس انجام گرفت.
روش
بررسی: این مطالعه بر روی ۴۰
بیمار ۳۰-۱۵ سال مبتلا به آکنه ولگاریس متوسط تا شدید مراجعهکننده به کلینیکهای
پوست و مو در شهر سمنان که کاندیدای دریافت ایزوترتینویین بودند، انجام شد. اندازهگیری
سطح سرمی CPK بیماران بههمراه شرح حال و معاینات لازم در
مورد علایم عضلانی- اسکلتی، قبل از شروع درمان و سپس هر دو ماه تا شش ماه انجام
شد. درمان با ایزوترتینویین (ساخت شرکت Roche) با دوز mg/Kg۱-۵/۰
شروع شد و با همان دوز ثابت ادامه پیدا کرد.
یافتهها: ۳۳ نفر (۵/۸۲%) از بیماران
زن بودند. میانگین (± انحرافمعیار) سن بیماران ۴/۳±۳/۲۲
سال بوده است. میانگین سطح CPK در بیماران تحت درمان با ایزوترتینویین در
پایان ماههای دو، چهار و شش پس از شروع درمان نسبت به قبل از درمان افزایش معنیدار
داشت (۰۵/۰P<) اما در تمام بیماران، بهجز در یک بیمار،
در محدوده نرمال (IU/L۱۶۰-۴۵) بود. علایم عضلانی بهصورت میالژی
خفیف تنها در ۱۰% بیماران گزارش شد که بهتدریج علایم برطرف گردید.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد افزایش CPK با یا بدون علایم عضلانی، در بیمارانی که از ایزوترتینویین استفاده میکنند
یک پدیده خوشخیم میباشد. لذا اندازهگیری سطح سرمی CPK در
بیماران با درد عضلانی خفیف توصیه نمیشود.
عباس محققی، علیرضا پناهی، داریوش کمال هدایت، بتول قربانی یکتا،
دوره ۶۹، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۰ )
چکیده
۸۰۰x۶۰۰ Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴
زمینه و هدف: گرفتگی کرونر اصلی چپ با مرگ و میر فراوان همراه و تشخیص زودرس آن میتواند از
مرگ و میر سالهای آتی جلوگیری نماید. عوامل خطرساز متابولیک و فیزیولوژیک بیماریهای
قلبی و عروقی تحت عنوان سندرم متابولیک نامیده میشود و ریسک فاکتور برای بیماریهای
عروقی کرونر است. تاثیر سندرم متابولیک بر گرفتگی کرونر اصلی چپ مشخص نبوده و هدف
این مطالعه ارزیابی این اثرات بر گرفتگی کرونر اصلی چپ است.
روش بررسی: تعداد ۴۹۵ نفر
بیمار تحت آنژیوگرافی قرار گرفته و براساس تعاریف استاندارد جهانی سندرم متابولیک
در آنها مشخص شد و سپس در کل بیماران آنژیوگرافی شده میزان گرفتگی کرونر اصلی سمت
چپ و میزان همراهی آنها با هم و با ریسکفاکتورها سنجیده شد.
یافتهها: ۲۴۹ (۳/۵۰%) مرد و ۲۴۶
(۷/۴۹%) زن بودند. میانگین سن آنها ۱۰±۰۱/۵۸ بود. سندرم
متابولیک در ۸۶ نفر (۴/۱۷%) حضور داشت. گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ در ۲۵ بیمار (۵%)
حضور داشت. بین سندرم متابولیک و گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ ارتباط معنیدار بود
۰۱۲/۰P=، ۳۰۵/۰r= بین سن ۰۵/۰P=، ۱۹۲/۰r=، جنس ۰۰۷/۰P=، ۳۳۴/۰r= دیابت ۰۳/۰P=، ۲۵۳/۰r= و سیگار ۰۳/۰P=، ۲۵۳/۰r= و گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ ارتباط معنیدار بود.
نتیجهگیری: سندرم متابولیک میتواند با گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ همراه باشد. احتمال
همراهی سندرم متابولیک برای گرفتگی کرونر اصلی سمت چپ با افزایش قند خون، سن، جنس
مرد و استعمال سیگار وابسته است. این عوامل بهطور همکار ریسکفاکتور گرفتگی کرونر
اصلی سمت چپ را در بیماران سندرم متابولیک بالا میبرند.
محسن صدقیپور، سید عبدالحسین طباطبایی، فرشته سدادی، داریوش کمال هدایت، فرحناز نیکدوست، حسین ساطع، بتول قربانی یکتا،
دوره ۶۹، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده
۸۰۰x۶۰۰ Normal
۰
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer۴
زمینه و هدف: هیپرتروفی
بطن چپ Left Ventricular Hypertrophy (LVH)
یکی از مهمترین علل مرگ و میر در گیرندگان پیوند کلیه است و رگرسیون هیپرتروفی در
بطن چپ یک هدف مهم در گیرندگان پیوند کلیه میباشد. هدف پژوهش حاضر در یک مطالعه
بالینی بررسی اثرات سیرولیموس Sirolimus (SRL) و سیکلوسپورین بر LVH و مقایسه آنها میباشد.
روش بررسی: جمعیت مورد مطالعه بیماران
دریافتکننده کلیه در بیمارستان دکتر شریعتی تهران در سالهای ۸۹-۱۳۸۸ میباشند. بیماران
بر اساس نوع داروی ایمونوساپرسیو تجویز شده به دو گروه تقسیم شدند. گروه سیرولیموس
و سیکلوسپورین. شاخصههای اکوکاردیوگرافی و بالینی آنها در ابتدا و پس از یکسال
بررسی، ثبت و آنالیز شد.
یافتهها: در مجموع ۵۵
بیمار (۳۳ نفر ۶۰% مرد و ۲۲ نفر ۴۰% زن) بررسی شدند که ۳۶ نفر آنها ۵/۶۵% در گروه
(سیکلوسپورین) و ۱۹ نفر آنها ۵/۳۴% در گروه (سیرولیموس) طبقهبندی شدند. eGFR در گروه SRL
از ۷±۷۱۳/۵۳ به ۲m۷۳/۱ml/min ۶±۰۵/۵۴ رسید،
بهعلاوه ترشح پروتیین در ادرار در گروه SRL
از ۱۰±۷/۳۵ به h۲۴/mg ۹/۷±۷/۳۳ رسید
که این اختلاف معنیدار بوده و در گروه CNI
از ۱۱±۸۶/۳۶ به ۸±۱۹/۳۶
رسید. در ارتباط با دادههای اکوکاردیوگرافی کاهش IVSD, PWD, LVMi, LVM بعد از پیگیری نسبت به حالت
پایه در گروه SRL در مقایسه با گروه شاهد معنیدار
بود (۰/۰۵>P). دادههای اکوکاردیوگرافی EF, RWT, EDD, FS گروه SRL
تفاوت معنیداری نسبت به گروه شاهد بعد از یکسال نداشت (۰/۰۵
نتیجهگیری: مطالعه حاضر اولین مطالعه در ایران با بررسی جزیی
اکوکاردیوگرافیک در مصرف SRL بهصورت مطالعه بالینی بوده که
نشاندهنده اثرات کاهنده SRL بر LVH
میباشد.
لیلی صفدریان، نوش آفرین ستاری دیبازر، آرش احمدزاده، بتول قربانی یکتا،
دوره ۷۰، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
۸۰۰x۶۰۰ Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴
زمینه و هدف: اختلال اندوتلیال، میتواند
بر میزان باروری در زنان مبتلا به تخمدان پلیکیستی موثر باشد. شاخص اتساع
وابسته به جریان Flow Mediated Dilatation (FMD) در بیماران دچار تخمدان پلیکیستی مختل میباشد. هدف
این طرح مقایسه دو روش تحریک تخمکگذاری به وسیله لتروزول (Letrozole) یا
لتروزول همراه با گنادوتروپین منوپازی انسانی Human Menopausal
Gonadotropins (HMG) در بیماران نابارور با سندرم تخمدان پلیکیستی مقاوم به کلومیفن
سیترات بر اساس یافتههای سونوگرافی شریان براکیال میباشد.
روش
بررسی: مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی شده دوسوکور میباشد. افراد
مراجعهکننده به مرکز ناباروری بیمارستان دکتر شریعتی در سال ۱۳۹۰-۱۳۸۹ که دارای
معیارهای ورود بودند بررسی اتساع وابسته به جریان (FMD) و سونوگرافی ترانس واژینال
به عمل آمد و به دو گروه تحت درمان با لتروزول و تحت درمان با لتروزول +HMG تقسیم شدند.
پس از پایان دریافت برنامه دارویی متغیرها ثبت و آنالیز شد.
یافتهها: نتایج درمان در گروه
لتروزول در ۱۵ بیمار (۷/۵۷%) موفق و در ۱۱ بیمار (۳/۴۲%) شکست خورد در ارتباط با
گروه لتروزول +HMG، ۱۸ بیمار
(۵/۵۴%) دارای درمان موفق و در ۱۵ بیمار (۵/۴۵%) درمان شکست خورد. میانگین FMD در گروه با
نتایج درمانی موفق ۱۰±۴۲/۱۹%
و در گروه با نتایج ناموفق ۲/۷±۵۷/۱۸% بود این اختلاف از لحاظ آماری معنیدار نبود (۷۱۲/۰P=).
نتیجهگیری: در
زنان مبتلا به سندرم تخمدان پلیکیستی مقاوم به کلومیفن، لتروزول به تنهایی میتواند
به اندازه لتروزول همراه با گنادوتروپین در تحریک تخمکگذاری موثر باشد. بین یافتههای
سونوگرافی داپلر شریان براکیال در گروه لتروزول در ترکیب با گنادوتروپین با
لتروزول به تنهایی تفاوت معنیداری وجود نداشت.
سید وحید حیدری، سید محمود رمک هاشمی، عنایتالله عباسنژاد، فاطمه عباسی گراوند، بتول قربانی یکتا،
دوره ۷۰، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۱ )
چکیده
}
زمینه و هدف: دانستن
عوامل مرتبط با عوارض ریوی و شکست در اکستوباسیون در جراحیهای مغزی میتواند در
جلوگیری از ابتلا به این عوارض موثر باشد مطالعه حاضر به بررسی ریسک فاکتورها و
شیوع عوارض ریوی و شکست اکستوباسیون در جراحیهای داخل جمجمهای میپردازد.
روش
بررسی: تعداد ۲۵۴ بیمار تحت اعمال جراحی اینتراکرانیال را در
بیمارستان فیروزگر، در سال ۸۹-۱۳۸۷، بهطور گذشتهنگر مطالعه نمودیم.
یافتهها: عوارض ریوی
در بیماران با شکست اینتوباسیون (۰۰۲/۰P=)،
تهویه مکانیکی بهمدت بیش از ۲۴ ساعت (۰۰۱/۰P=)،
فشار خون (۰۰۱/۰P=)، مصرف سیگار (۰۴۰/۰P=)،
نیاز دوباره به جراحی (۰۰۳/۰P=) و مورتالیتی (۰۰۱/۰P=) بیشتر بود.
نتیجهگیری: مدت زمان بیهوشی، مدت زمان جراحی، نیاز به اینتوباسیون و
مدت زمان آن و نیز مدت زمان اقامت در ICU از ریسک عوامل
مرتبط با عوارض ریوی بوده و هوشیاری قبل از جراحی و شکست اینتوباسیون بهطور مستقل
از سایر متغیرها با عوارض ریوی همراه هستند.
نگار امیدی، بابک شریف کاشانی، محمد اسد پور پیرانفر، محمد رفیع خورگامی، بتول قربانی یکتا، حامد امیدی،
دوره ۷۰، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: تعیین روشهای تشخیصی با حساسیت بالا و در دسترس بودن آن در مراکز بیمارستانی میتواند در بهبود وضعیت بیماران عروق کرونر بهترین نقش را داشته باشد. هدف این پژوهش، بررسی ارتباط اختلال عملکرد دیاستولیک و شمارش فریمهای آنژیوگرافیک در بیماران عروق کرونر میباشد.
روش بررسی: بیماران به دو گروه مورد و کنترل تقسیم شدند. هر دو گروه دارای آنژین پایدار قلبی بودند. اطلاعات بیماران بر اساس چک لیستهای تهیهشده بر اساس دادههای آنژیوگرافی TIMI و دادههای اکوکاردیوگرافی اختلال عملکرد دیاستولیک در بیماران مبتلا به آنژین پایدار قلبی جمعآوری گردیده و بعد از آنالیز، نتایج بهدستآمده جهت تعیین ارتباط اختلال عملکرد دیاستولیک در اکوکاردیوگرافی با شمارش تعداد فریمهای حاصل از آنژیوگرافی (TFC) در دو گروه تحلیل شد.
یافتهها: در مطالعه حاضر میانگین TFC در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل بهطور معنیداری بیشتر بود. همراهی Em با میانگین TFC در هر سه رگ معنیدار بود (۰۰۰۱/۰P=). در مطالعه حاضر میانگین Sm بهطور معنیداری در گروه آزمایش کمتر بود (۰۰۰۱/۰P=). میانگین E/A در افراد با ۲۱TFC≥ (۷/۰) و در افراد با TFC زیر ۲۱ مقدار آن یک بود. مدت زمان رسیدن موج E از پیک به خط پایان (Deceleration time) در مطالعه حاضر در افرادی که میانگین ۲۱TFC≥ داشتند بهطور معنیداری بیشتر بود (۰۰۰۱/۰P=) و همراهی آن با TFC نیز توسط آزمون آماری معنیدار تلقی گردید (۰۰۰۱/۰P=). ارتباط میانگین نمرات آنژیوگرافی و نقص دیاستولیک معنیدار بود (۰۰۰۱/۰P=).
نتیجهگیری: این مطالعه با توجه به اهمیت شاخص عملکرد دیاستولیک همراهی TFC را با شاخصهای مهم اکوکاردیوگرافی نشان داد.
بتول قربانی یکتا، محمد ناصحی، شهرزاد خاکپور، محمد رضا زرین دست، یزدان شفی خانی،
دوره ۷۱، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: شناخت مسیرهای نورونی درگیر در هسته اکومبنس قاعده مغزی بر اساس گزارشهای قبلی نقش مهمی در اتیولوژی و پاتوفیزیولوژی افسردگی، اضطراب و اعتیاد دارد. اما چگونگی این مکانیسمها در مغز روشن نیست. در این راستا نیکوتین به طور مستقیم در هسته اکومبنس مغز تزریق شد تا نقش فرآیندهای شبه اضطرابی آن در این هسته در دستگاه ماز بهعلاوهای شکل مرتفع (Elevated plus maze) موش صحرایی نر بررسی گردد.
روش بررسی: در این تحقیق از موشهای صحرایی استفاده شد. پس از بیهوشی ابتدا در ناحیه پوسته هسته اکومبنس مغز، با استفاده از دستگاه استریوتاکسی عمل جراحی و کانولگذاری دو طرفه انجام شد. بعد از کانولاگذاری به مدت یک هفته به موشهای جراحیشده اجازه داده شد تا بهبودی کامل را بهدست آورند. بعد از بهبودی، رفتار اضطرابی و فعالیت حرکتی حیوانات با استفاده از ماز بهعلاوهای شکل مرتفع آزمایششده و اثر تزریق داروهای مورد نظر در هستهی اکومبنس بر روی رفتار اضطرابی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: آزمایشهای انجام گرفته نشان داد که تزریق دو طرفه نیکوتین (Nicotine)، آگونیست گیرنده نیکوتینی استیلکولین دوز ۱/۰ از میان دوزهای (۵/۰ و ۲۵/۰، ۱/۰، ۰۵/۰) میکروگرم بر رت، درون هسته نوکلئوس اکومبنس مغز باعث افزایش معنیداری در درصد زمان سپریشده در بازوهای باز نسبت به گروه کنترل میشود (۰۱/۰P=).
نتیجهگیری: گیرندههای نیکوتینی نورونهای موجود در پوسته هسته اکومبنس قاعده مغز در رفتارهای شبه اضطرابی در موش صحرایی نر موثر است.
نسرین مقدمی تبریزی، خدیجه ادبی، عذرا آزموده، سپیده نکوئی، بابک دبیر اشرافی، کامیار دبیر اشرافی، بتول قربانی یکتا،
دوره ۷۱، شماره ۴ - ( تيرماه ۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: اندومتریوز تخمدانی یکی از بیماریهای زنان در سنین باروری است. اثرات سیستکتومی در باروری این بیماران مورد بحث است. در این مطالعه، ما به بررسی اثر جراحی سیستکتومی لاپاراسکوپیک اندومتریوز تخمدانی از نظر پاسخ به تحریک تخمکگذاری در مقایسه با تخمدان مقابل پرداختیم.
روش بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی، ۳۰ بیمار مبتلا به اندومتریوما یک طرفه تخمدان که سابقه جراحی سیستکتومی لاپاراسکوپیک به روش Stripping داشتند، از سال ۱۳۸۸ الی ۱۳۹۱ در بیمارستان زنان دانشگاه علوم پزشکی تهران تحت تحریک تخمکگذاری در سیکل In Vitro Fertilization (IVF) قرار گرفتند. سپس تخمدان سیستکتومی شده با تخمدان مقابل از نظر تعداد فولیکولهای تولید شده مقایسه شد.
یافتهها: میانگین سنی بیماران (۴/۳±۳/۳۲) سال بود. میانگین اندازه کیست اندومتریومای جراحی شده (۲/۱۰±۴/۴۲) میلیمتر بود. میانگین تعداد فولیکولها در تخمدانهای جراحی شده (۲/۱±۵/۲) با دامنه (۵-۱) بود و در تخمدانهای کنترل میانگین تعداد فولیکولها (۴/۱±۹/۳) با دامنه (۶-۱) بود. آزمون آماری نشان داد که اختلاف معنیداری بین تعداد فولیکولها در تخمدانهای جراحی شده در مقایسه با تخمدانهای جراحی نشده، وجود داشت به طوریکه کاهش معنیدار در ذخیره تخمدانی و تولید فولیکولها در تخمدانهای جراحی شده مشاهده شد (۰/۶- الی۰/۲-). ۹۵%CI و (۰۰۱/۰>P).
نتیجهگیری: سیستکتومی لاپاراسکوپیک اندومتریوما باعث کاهش پاسخ تخمدان به تحریک تخمکگذاری در سیکل IVF میشود. این کاهش پاسخ تخمدان ارتباط معنیداری با سن، شاخص توده بدنی، اندازه و محل کیست و فاصله زمانی از جراحی تخمدان نداشت.
رضا پوررشیدی، شروین شریف کاشانی، هاشم شریفیان، حبیب مظاهر، پیمان سلامتی، بتول قربانی یکتا،
دوره ۷۱، شماره ۴ - ( تيرماه ۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: جسم خارجی در مری از وضعیتهای اورژانسی بوده و علاوه بر اضطرابی که برای بیمار ایجاد میکند باعث عوارض بالقوه خطرناک میگردد. با توجه به مدیریت اورژانس در خروج جسم خارجی از مری و پرهیز از عواقب ناگوار آن، این مطالعه به بررسی همخوانی سونوگرافی و رادیوگرافی در تشخیص جسم خارجی در مری میپردازد.
روش بررسی: این مطالعه به شکل مقطعی طراحی شد. نمونهگیری به روش آسان، از ۶۰ بیمار مراجعهکننده مشکوک به جسم خارجی در قسمت فوقانی مری در بخش اورژانس بیمارستان امیراعلم از فروردین تا اسفند ۸۹ انجام شد. ارتباط نتایج رادیوگرافی و سونوگرافی بررسی شد.
یافتهها: در ۲۸ مورد (۲/۴۸%) بیماران جسم خارجی در دستگاههای گرافی تشخیص داده شد. نتایج رادیوگرافی در بیماران دارای جسم خارجی در ۲۶ بیمار (۹/۹۲%) مثبت و در دو بیمار (۱/۷%) منفی بود. نتایج سونوگرافی در ۲۷ بیمار (۴/۹۶%) مثبت و در یک بیمار (۶/۳%) منفی گزارش شد. ضریب همراهی نتایج رادیوگرافی با سونوگرافی در بیماران با شکایت از جسم خارجی معنیدار بود (۰۰۱/۰P=) و از ضریب توافق خوبی (۰۱/۰P= و ۸۹۶/۰kappa=) برخوردار بود.
نتیجهگیری: وجود ضریب بالای همراهی بین نتایج سونوگرافی و رادیوگرافی نشان میدهد که این سیستمهای تصویربرداری با توجه به شرایط بیمار و شرح حال بیمار میتوانند به جای هم بهکار برده شوند.