جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای قوام زاده

اردشیر قوام زاده، طالب آزرم،
دوره 39، شماره 1 - ( 1-1365 )
چکیده


اردشیر قوام زاده، عیسی بایبوردی، محمد جهانی، ماندانا محی الدین،
دوره 51، شماره 2 - ( 2-1372 )
چکیده

از فروردین ماه 1370 تا آخر شهریور ماه 1372 در بخش پیوند مغز استخوان بیمارستان دکتر شریعتی، 18 نفر بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور بستری شدند و از بین دهنده های HLA identical که 17 نفر آنها از میان خواهر و برادر و یک نفر از والدین (پدر) بیمار انتخاب شده بودند، بعد از درمان با دوز بالای بوسولفان و سیکلوفسفامید، پیوند مغز استخوان بر روی آنها انجام شد. یازده نفر از دهنده ها، تالاسمی مینور داشتند، هفت نفر از بیماران پسر و بقیه دختر بودند و متوسط سن بیماران نیز پنج سال و یازده ماه بود. بیماران براساس فیبروز پورتال و هپاتومگالی و فریتین بالا به سه گروه تقسیم شدند: گروه اول شامل بیمارانی می شد که هیچکدام از این معیارها را نداشتند. گروه دوم دو تا از این معیارها را دارا بودند؛ گروه سوم تمام این معیارها را داشتند. 60% از بیماران ما در گروه اول و 40% در گروه دوم قرار داشتند. تمام بیماران بعد از پیوند، علائم GVHD را بصورت اسهال، خارش و اریتم پوست بویژه در کف دستها و پاها نشان دادند و در دو نفر نیز علائم پوستی و گوارشی شدید و علائم کبدی بصورت افزایش بیلی روبین و آنزیمهای کبدی ظاهر شد. بیماران با درمانهای مناسب کنترل شدند، تنها یکی از آنها بعلت عوارض GVHD شدید دستگاه گوارش با تابلوی سوراخ شدن (perforation) روده کوچک و خونریزی داخلی در روز 70+ فوت شد. یک نفر نیز بعد از سپری شدن 9 ماه بعلت رد (reject) پیوند فوت نمود و یکی از بیماران نیز هم اکنون حالت کیمریسم دارد و هنوز بعد از گذشت یکسال وابسته به تزریق خون است. میزان زنده ماندن (survival) بیماران ظرف دو سال و نیم در بخش پیوند مغز استخوان 88% بود که با میزان survival بخشهای اروپایی و آمریکایی که برای گروه اول 94% و گروه دوم 84% می باشد برابری می نماید. ایران بعد از ایتالیا از نظر تعداد بیماران تالاسمی پیوند شده، دومین مقام را در دنیا دارا می باشد.


ماندانا محی الدین بناب، کامران علی مقدم، پویا علیجانی پور، مریم بشتر، اردشیر قوام زاده،
دوره 62، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

مقدمه: پیوند سلول های بنیادی خونساز امکان استفاده از دوزهای بالای داروهای شیمی درمانی را جهت درمان بیماری های خونی بدخیم فراهم نموده است. بهترین روش برای نگهداری کوتاه مدت سلول های بنیادی خونساز جهت استفاده در پیوند اتولوگ خون محیطی نگهداری در دمای 4 درجه سانتیگراد (یخچال) می باشد. ما در این مطالعه تعداد و درصد زنده بودن سلول های هسته دار و واحدهای تشکیل دهنده کلنی نمونه های خون محیطی موبیلیزه نگهداری شده در دمای 4 درجه سانتیگراد را بررسی کردیم.

مواد و روش ها: نمونه های پیوند خون محیطی 37 نفر شامل 13 بیمار خونی کاندید پیوند اتولوگ و 24 نفر دهنده سالم جهت پیوند آلوژن در 5 لوله استریل در دمای 4 درجه سانتیگراد بمدت 8 روز نگهداری شدند. هر نمونه در روزهای صفر (روز اخذ نمونه)، 2، 4، 6 و 8 از لحاظ شمارش سلولی (با لام نئوبار)، درصد زنده بودن (با رنگ تریپان بلو) و تعداد واحدهای تشکیل دهنده کلنی گرانولوسیت-ماکروفاژ تحت بررسی قرار گرفت. مقادیر بدست آمده به درصد مقادیر روز صفر تبدیل و از برنامه SPSS 10.0 جهت تحلیل آماری استفاده شد.

یافته ها: میانگین تعداد سلول های هسته دار در روزهای 2، 4، 6 و 8 برحسب مقادیر روز صفر بترتیب 101.2، 98.7، 96.3 و 88.9 بود. میانگین درصد سلول های زنده در این روزها بترتیب 93.8، 84.7، 78.1 و 73.6 بدست آمد. میانگین تعداد واحدهای تشکیل دهنده کلنی گرانولوسیت-ماکروفاژ بهمین ترتیب 72.3، 54.4، 29.5 و 10.6بود. هیچ ارتباط معنی داری بین سن، جنس، وزن و نوع دهنده اتولوگ یا آلوژن با شمارش سلولی، درصد زنده بودن و تعداد واحدهای تشکیل دهنده کلنی گرانولوسیت-ماکروفاژ یافته نشد.

 نتیجه گیری و توصیه ها: در طول 8 روز نگهداری نمونه های پیوند خون محیطی تعداد سلول ها و درصد سلول های زنده تا بالاتر از 70% باقی می مانند، درحالی که تعداد واحدهای تشکیل دهنده کلنی گرانولوسیت-ماکروفاژ سریعتر افت می کند و بعد از روز چهار به کمتر از 50% می رسد. بنابراین، تعداد سلول های بنیادی خونساز خیلی سریعتر از تعداد کل سلول ها و درصد زنده بودن آنها افت می کند.


مسعود ایروانی، مژگان شایگان، غلامرضا بابائی، علی طالبیان، اردشیر قوام زاده، بابک بهار، مهناز آقائی پور،
دوره 62، شماره 3 - ( 3-1383 )
چکیده

مقدمه: بیماری حاد پیوند علیه میزبان (acute Graft-Versus-Host Disease: aGVHD) یکی از عوارض اصلی پس از پیوند مغز استخوان (Bone marrow transplantations: BMT) است که پیش بینی وقوع آن مشکل می باشد. تصور می شود سایتوکائین های آزاد شده از لنفوسیت های TH1 نقش اساسی در آن ایفا می کنند. توانایی پیش بینی وقوع این عارضه بسیار ارزشمند است. با اندازه گیری دوره ای مقادیر سرمی گیرنده اینترلوکین-2 (IL-2R) و اینترلوکین-18 (IL-18) پس از پیوند آلوژن مغز استخوان تلاش نمودیم رابطه آنها را با aGVHD و بعنوان شاخص مفیدی برای پیشگویی آن تعیین نماییم.

مواد و روش ها: غلظت سرمی IL-2R و IL-18 با استفاده از روش ELISA در 219 نمونه بدست آمده از 39 بیمار (مبتلا به بدخیمی های خونی، قبل و بعد از BMT) و 28 فرد سالم بعنوان کنترل تعیین شدند. همه بیماران پیوند را از خواهر یا برادر خود دریافت نموده بودند.

یافته ها: نتایج ما نشان دادند که 25 بیمار به aGVHD مبتلا شده و غلظت سرمی IL-2R و IL-18 در نمونه های قبل از پیوند در آنها در مقایسه با بیماران فاقد این عارضه aGVHD و گروه کنترل افزایش یافته و بین غلظت سرمی IL-2R و IL-18 در نمونه های قبل از پیوند در بیماران -aGVHD و گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نمی شود. غلظت سرمی IL-18 در گروه +aGVHD طی روزهای 24-3 پس از پیوند بصورت معناداری نسبت به قبل از پیوند افزایش یافت و براساس شدت aGVHD بین (III GVHD-0 GVHD) نیز متفاوت بود. در اکثر بیماران +aGVHD (شصت درصد) غلظت های سرمی IL-2R و IL-18 در روز دهم پس از پیوند به حداکثر مقدار خود رسید و افزایش غلظت آن دو بر ظهور علائم aGVHD (با میانگین 15 روز پس از پیوند) پیشی گرفته است. غلظت سرمی IL-18 در روز دهم رابطه معناداری برحسب شدت aGVHD دارد (با افزایش شدت عارضه غلظت آن نیز افزایش می یابد). غلظت سرمی IL-18 در بیمارانی که تحت درمان با فلودارابین و بوسولفان بودند نسبت به بیماران تحت درمان با سیکلوفسفامید و بوسولفان کمتر می باشد.

نتیجه گیری و توصیه ها: این نتایج نشان دادند که IL-18 نقش مهمی در گسترش aGVHD پس از پیوند مغز استخوان ایفا می کند و مقدار آن ممکن است یکی از شاخص ها برای aGVHD و منعکس کننده شدت آن باشد همچنین این یافته ها مطرح می کنند IL-18 در بیماری زایی این عارضه موثر بوده و اندازه گیری مقادیر سرمی آن میتواند معیار مناسبی در پیش بینی aGVHD باشد.


زهره صناعت، سیدمحمد توانگر، احمد شریف تبریزی، کامران علی مقدم، اردشیر قوام زاده، محمد جهانی،
دوره 62، شماره 4 - ( 4-1383 )
چکیده

مقدمه: بوجود آمدن عروق خونی جدید یکی از علل مهم در رشد سلول های بدخیم می باشد. عوامل موثر در تولید عروق خونی جدید از سلول های بدخیم و ماکروفاژها و ماست سل ها و سلول های لنفوسیت آزاد می شود. هدف از انجام این مطالعه بررسی عروق خونی جدید در بیماران مبتلا به لوسمی حاد میلوئیدی که تحت درمان قرار گرفته اند می باشد.

مواد و روش ها: بیماران مبتلا به لوسمی حاد میلوئیدی قبل و در طول درمان و در انتهای درمان تحت بیوپسی مغز استخوان قرار می گیرند و سپس با رنگ آمیزی اختصاصی فاکتور VIII میزان تغییر در عروق خونی مغز استخوان بررسی می شود. بعد از جمع آوری آنالیز تصویری میانگین چگالی عروق نمونه ها قبل از درمان و بعد از درمان مقایسه گردیدند. یافته ها: میانگین (MVD: Microvascular density) قبل از درمان در بیماران APL 3.58±6.81% بود. این میانگین بعد از خاتمه درمان به 3.06±3.48% می رسید (P<0.0001). در بیماران غیر APL میانگین MVD قبل از درمان 3.38 و میانگین MVD بعد از درمان 3.6 بود که تفاوت معنی داری بین این دو گروه وجود نداشت.

نتیجه گیری و توصیه ها: بنظر می رسد میزان آنژیوژنز در بیماران ALP در شروع درمان بالاتر از حد طبیعی است این میزان با درمان آرسنیک کاهش می یابد داروهای متداول شیمی درمانی قادر به کاهش آنژیوژنز در بیماران غیر APL نبوده اند اثر ضد رگزایی داروهای شیمی درمانی در بیماران لوکمی در صورتی قابل توجه خواهد بود که تاثیر بر روی زنده بودن سلول های آندوتلیوم وجود داشته باشد در صورتیکه صرفا دارو از طریق کاهش تعداد بلاست عمل کند، ممکن است کاهش رگزایی در مغز استخوان مشاهده نگردد.


علی اصفهانی، مسعود ایروانی، محسن خوش نیت، زهره قریشی، احمد رضا شمشیری، زهرا مقدم، محمد جهانی، اردشیر قوام زاده،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده

پیوند مغز استخوان (BMT) درمان بسیاری از بیماریهای بدخیم و غیر‌بدخیم است و عوارض دراز مدت آن مثل استئوپوروز باید در نظر گرفته شود. هدف از این مطالعه بررسی کاهش تراکم استخوان بعد از BMT در بیماران مبتلا به لوسمی یا لنفوم است.

روش بررسی: در این مطالعه همگروهی آینده‌نگر، 63 بیمار که به‌دلیل لوسمی حاد و مزمن و لنفوم تحت پیوند مغز استخوان قرار می‌گرفتند وارد مطالعه و در پایان تعداد 28 نفر بررسی شدند. چگالی معدنی استخوان (BMD) قبل از پیوند، شش و 12 ماه پس از آن اندازه‌گیری شد. استئوکلسین و آلکالین فسفاتاز و تلوپیتید C - ترمینال کلاژن نوع  و غلظت سرمی کلسیم، فسفر، ویتامین D، PTH و هورمونهای جنسی نیز به همین ترتیب بررسی شدند.

یافته‌ها: BMD در گردن فمور از 13/0 ± 01/1 گرم بر سانتی‌متر مربع در زمان پیوند به 13/0 ± 96/0 گرم بر سانتی‌متر مربع در ماه ششم رسید که با 001/0>P افت معنی‌دار داشت. سطح آلکالن فسفاتاز در ماه دوازدهم به‌طور معنی‌داری بیشتر بود (007/0P=). در خصوص استئوکلسین، اختلاف مشاهده شده در دوره‌های زمانی مختلف از نظر آماری معنی‌دار نبود (15/0=P). نوسانات افزایشی متوسط ICTP معنی‌دار شده است (04/0=P). سطح کلسیم در ماه ششم و سطح فسفر در ماه دوازدهم با 002/0=p و 04/0=p افزایش معنی‌دار داشت. سطح ویتامین D و پاراتورمون از ماه ششم تا ماه دوازدهم با 04/0P= و 01/0= P به‌طور معنی‌داری کاهش داشت. کاهش استروژن در خانم‌ها در ماه ششم از نظر آماری معنی‌دار بود (01/0=P) و در سایر شرایط، نوسانات آن از نظر آماری معنی‌دار نبود. به‌طور کلی تغییرات تستوسترون نیز در مردان از نظر آماری معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری: خطر تحلیل استخوان در هر دو نوع پیوند اتولوگ و آلوژن در ناحیه گردن استخوان ران بیشتر از مهره‌های کمری است و این امر، در شش ماه نخست پس از پیوند رخ می‌دهد. راهکارهای پیشگیری و درمان باید مورد توجه قرار گیرند.


سیدرضا یحیی‌زاده، داراب مهربان، سید حمیدالله غفاری، کامران علی مقدم، اردشیر قوام زاده، غلامحسین نادری، سید مجید کاظمینی، مهرناز راسته،
دوره 67، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: کانسر مثانه دومین بدخیمی شایع ادراری- تناسلی می‌باشد و از آنجایی‌که دو سوم این کانسرها عود می‌کنند، پایش دقیق بیماران لازم است. به‌دلیل هزینه بر و تهاجمی بودن سیستوسکوپی و حساسیت ناچیز سیتولوژی ادرار، تلاش‌های فراوانی صورت گرفته تا بیومارکری مناسب برای کانسرهای یوروتلیال یافته شود. بدخیمی‌های سیستم ادراری مانند سایر سرطان‌ها، مقادیر زیادی تلومراز بیان می‌کنند. در این مطالعه به مقایسه حساسیت تست تلومراز و سیتولوژی ادرار در تشخیص کارسینوم سلول ترانزیشنال مثانه پرداخته شده است.

روش بررسی: در این مطالعه 49 بیمار مبتلا به کانسر مثانه که کاندیدای جراحی شده بودند، تحت بررسی با تست‌های سیتولوژی و تلومراز ادرار قرار گرفتند. در این بررسی روش ‏Quantitative Real-time RT-PCR‏ بر پایه تکنولوژی TaqMan راه‌اندازی شد، که در آن از ژن hTERT به‌عنوان تومور مارکر و از ژن GAPDH به‌عنوان کنترل داخلی برای تشخیص و تعیین مقدار سلول‌های توموری در نمونه‌های ادرار بیماران استفاده گردید. نهایتاً نتایج دو تست تلومراز و سیتولوژی ادرار با ‏نتیجه سیستوسکوپی و آسیب‌شناسی نهایی‏ به‌عنوان استاندارد طلایی مقایسه گردید.

 یافته‌ها: حساسیت تست‌های تلومراز و سیتولوژی ادرار بدون در نظر گرفتن درجه و مرحله تومور، به‌ترتیب 5/73 و 3/16 درصد به‌دست آمد که در این بین، حساسیت سیتولوژی ادرار واضحاً با درجه و مرحله تومور ارتباطی مستقیم داشته است، در حالی‌که حساسیت تست تلومراز ادرار بدون توجه به گرید و مرحله تومور مطلوب می‌باشد. اختلاف مشاهده‌شده بین سیتولوژی و تلومراز ادرار از منظر آماری معنی‌دار است (001/0).

نتیجه‌گیری: آنالیز کمّی hTERT-mRNA تلومراز در ادرار به‌عنوان یک بیومارکر غیر تهاجمی، قابلیت جایگزین شدن به‌جای سیتولوژی ادرار را جهت تشخیص و پی‌گیری کانسر مثانه دارد.


فاطمه نویسی، مرجان یغمایی، حسین پاشایی‌فر، کامران علی‌مقدم، مسعود ایروانی، غلام‌رضا جوادی، اردشیر قوام زاده،
دوره 77، شماره 11 - ( بهمن 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان معده یکی از شایع‌ترین انواع سرطان با پیش‌آگهی بد و درمان محدود در جهان می‌باشد. مطالعات اخیر نشان داده‌اند که ژن‌های HER2، MYC، MDM2، MET و TP53 در ایجاد سرطان معده نقش بسیار مهمی دارند. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی میزان تکثیر و حذف این ژن‌ها در این گروه از بیماران می‌باشد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی ۳۷ نمونه بافت سرطان معده از بیماران مراجعه‌کننده به مرکز تحقیقات خون و انکولوژی و پیوند سلول‌های بنیادی بیمارستان شریعتی تهران از فروردین ۱۳۹۴ تا بهمن ۱۳۹۶ شامل ۲۳ (۶۲/۲%) مرد و ۱۴ (۳۷/۸%) زن مورد بررسی قرار گرفتند. سن بیماران در هنگام تشخیص بین ۲۳ تا ۸۵ سال بود. الگوی تکثیر ژن‌های HER2، MDM۲، MYC و MET و حذف ژن TP53 توسط روش هیبریدسازی درجای فلورسنت (FISH) بر روی برش‌های بافتی ۳ تا ۵ میکرونی بررسی شد.
یافته‌ها: تومورها به‌طور غالب (۵۴/۰۵%) در ناحیـه دیـستال معـده قـرار داشـتند. سایز تومورها بین ۲ تا cm ۵ متغیر بود. بیماری در ۷ (۱۹%) مورد از بیماران به‌صورت پیشرفته تشخیص داده شده بود. ژن‌های HER2، MDM2 و c-MYC به‌ترتیب در ۲ (۵/۴۱%)، ۱ (۲/۷%) و ۳ (۸/۱۱%) از ۳۷ نمونه بیماران تکثیر نشان دادند. با‌این‌‌حال تکثیر ژن MET و حذف ژن TP53 مشاهده نشد. هم تکثیری ژن‌های HER2، MDM2 و MYC در یک بیمار مشاهده شد و تکثیر همزمان ژن‌های HER2 و MYC در یک بیمار دیگر شناسایی شد.
نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش نشان‌دهنده تکثیر ژن‌های MDM۲ و HER۲  و MYC با فراوانی کم در بیماران مبتلا به سرطان معده بود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb