جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای لارتی

رویا ستارزاده بادکوبه، یونس نوذری، فرنوش لارتی، سعید صفری، فرخ‌لقا احمدی، مهدیه امامی،
دوره 68، شماره 10 - ( 10-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: نقش رادیکال‌های آزاد اکسیژن در ایجاد پاتولوژی‌های مختلف قلبی شناخته شده است. تاثیر آلوپورینول به عنوان یک مهارکننده گزانتین اکسیداز در کاهش تولید رادیکال‌های آزاد و بهبود روند‌های پاتولوژیک قلبی مورد توجه قرار گرفته و مطالعات حیوانی تاثیر آن را در بهبود دیلاتاسیون، هیپرتروفی و فیبروز بطن چپ و نیز قدرت انقباضی میوکارد نشان داده‌اند. هدف از این مطالعه، ارزیابی اثرات آلوپورینول در بهبود اختلال عملکرد دیاستولیک در بیماران مبتلا به بیماری کلیوی مرحله انتهایی (ESRD) و هیپراوریسمی است.

روش بررسی: یک مطالعه مداخله‌ای آینده‌نگر بر روی 28 بیمار (19 مرد و 9 زن) مبتلا به ESRD و هیپراوریسمی انجام گرفت و در پایان یک ماه درمان با آلوپورینول (mg100روزانه)، شاخص‌های اکوکاردیوگرافیک مربوط به اختلال عملکرد دیاستولیک با شاخص‌های متناظر در ابتدای دوره درمان مقایسه شد.

یافته‌ها: میانگین سطح اسید اوریک بیماران mg/dl7/5±0/96 و میانگین کسر جهشی (EF) بیماران قبل و بعد از مطالعه به ترتیب 8/9%±28/44% و 7/9%±64/44% بود (فاقد تغییر معنی‌دار). تنها دو شاخص زمان انقباض ایزوولمیک (IVCT) و موج A معکوس (A reversal) کاهش معنی‌دار با مقدار p معادل 028/0 و 012/0 (به ترتیب) داشتند. تفاوت معنی‌داری بین درجه‌بندی‌ شدت اختلال عملکرد دیاستولیک، قبل و بعد از درمان با آلوپورینول وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: بهبود معنی‌دار حاصل در برخی از شاخص‌های مورد بررسی، فقط در گروه مردان (و نه زنان) تکرار شد که این موضوع می‌تواند حاکی از پاسخ بهتر مردان (در قیاس با زنان) به آلوپورینول باشد. افزایش مدت درمان، انتخاب بهتر بیماران با کسر جهشی دارای توزیع نرمال (و گنجاندن بیمارانی که شدت اختلال دیاستولیک بیشتری در ابتدای مطالعه داشته باشند) و نیز تکرار مطالعه در بیماران هیپراوریسمیک غیردیالیزی می‌تواند به حصول نتایج دقیق‌تری منجر شود.


محمد صادق فاضلی، سعید صفری، علیرضا کاظمینی، فرنوش لارتی، احسان جنیدی، مژگان رحیمی، علی‌پاشا میثمی،
دوره 69، شماره 8 - ( 8-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: بیماری همورویید یکی از شایع‌ترین مشکلات آنورکتال است و انواع شدید آن، نیازمند درمان جراحی هستند. روش‌های جراحی مختلفی برای درمان بیماری همورویید ارایه شده است. هدف از این مطالعه، مقایسه پیامدهای هموروییدکتومی به وسیله لیگاشور با هموروییدکتومی به روش باز است.

روش بررسی: یک کارآزمایی تصادفی‌شده یک سوکور طراحی شد. 57 بیمار (28 بیمار در گروه لیگاشور و 29 بیمار در گروه هموروییدکتومی باز) وارد مطالعه شدند. تمامی اعمال جراحی توسط دو جراح اصلی مطالعه انجام ‌شد. پیامد اصلی، مدت عمل جراحی (به ازای برداشت هر پاکه) بود. سایر پیامدها عبارت بودند از: درد بعد از عمل (بر اساس دوز مورفین بعد از عمل و نمره مقیاس آنالوگ بصری)، درد پس از ترخیص (دوز ایبوپروفن در منزل و میانگین نمرات مقیاس آنالوگ بصری طی 10-7 روز بعد از ترخیص)، عوارض (خون‌ریزی و احتباس ادراری) و زمان برگشت به فعالیت معمول.

یافته‌ها: دو گروه از نظر داده‌های دموگرافیک به طور همسانی تصادفی شده بودند. متوسط زمان برداشت یک پاکه در گروه لیگاشور، 91/8 دقیقه و خیلی کم‌تر از متوسط گروه هموروییدکتومی باز (35/17 دقیقه) بود (001/0P<). درد بعد از عمل بر اساس دوز مورفین و نمره مقیاس آنالوگ بصری در گروه لیگاشور کم‌تر بود، اما این تفاوت به طور «قاطعانه» معنی‌دار نبود (به ترتیب 055/0P= و 077/0P=). عوارض زودرس و تاخیری و نیز میزان بازگشت به فعالیت معمول در دو گروه مشابه بود.

 نتیجه‌گیری: هموروییدکتومی با لیگاشور روش بی‌خطری است و در دستان با تجربه، می‌تواند مدت عمل را به مقدار زیادی کاهش دهد. این روش ممکن است باعث قدری تخفیف در درد بعد از عمل نیز بشود.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb