جستجو در مقالات منتشر شده


2 نتیجه برای مرتضی کریمیان

علی محمد شریفی، بهنام حشمتیان، سیدمرتضی کریمیان، نسرین اکبرلو،
دوره 61، شماره 3 - ( 3-1382 )
چکیده

مقدمه: پرفشاری خون اولیه یکی از مهمترین عوامل خطر در بروز بیماری های قلبی عروقی است. این بیماری ها اولین عامل مرگ و میر بزرگسالان در جوامع کنونی بشر هستند. هرچند اتیولوژی پرفشاری خون کاملا شناخته شده نیست، بنظر می رسد سیستم رنین آنژیوتانسین (RAS: Renin angiotensin system) نقش مهمی در اتیولوژی آن داشته باشد. لذا شناخت بیشتر این سیستم و تغییرات فعالیت و یا تغییر پاسخدهی عروق به اجزا این سیستم در خلال توسعه پرفشاری خون می تواند در درک بهتر بیماریزایی پرفشاری خون و درمان کارآمد آن موثر باشد. در این مطالعه پاسخدهی عروق مزانتر به آنژیوتانسین I و II در حضور و عدم حضور ماده مهارکننده آنزیم مبدل آنژیوتانسین (کاپتوپریل)، در خلال پیشرفت فشار خون کلیوی (2k-1 clip: Two kidney one clip goldblatt hypertension) مورد بررسی قرار گرفت.

 مواد و روش ها: این کار در زمان های دو، چهار، شش و هشت هفته پس از القا فشار خون در گروه های فشار خونی شده، شاهد جراحی و کنترل انجام شد.

یافته ها: این مطالعه نشان می دهد که میانگین پاسخدهی عروق مزانتر به آنژیوتانسین II در حیواناتی که چهار هفته از فشار خونی شدن آنها می گذرد، با P<0.05 و در هفته ششم و هشتم پس از القا فشار خون بترتیب با P<0.01 و P<0.001 اختلاف معنی داری با گروه های شاهد و کنترل دارد. افزایش پاسخدهی به آنژیوتانسین II با افزایش معنی دار میزان فشار خون شریانی گروه فشار خونی شده همراه می باشد. از طرفی با وجود مهار آنزیم تبدیل کننده آنژیوتانسین بوسیله کاپتوپریل در حیواناتی که هشت هفته در معرض پرفشاری خون بوده اند بر خلاف سایر گروه ها، پاسخدهی به آنژیوتانسین II کماکان وجود دارد.

نتیجه گیری و توصیه ها: در این مطالعات نتایج کلی زیر حاصل شد: شش تا هشت هفته پس از القا فشار خون کلیوی پاسخدهی عروق به آنژیوتانسین I و II افزایش می یابد، هشت هفته پس از القا فشار خون کلیوی کاپتوپریل پاسخدهی عروق مزانتر به آنژیوتانسین I را مهار نمی کند. لذا تلاش بر روی مهار کامل تبدیل آنژیوتانسین I به آنژیوتانسین II ممکن است افق روشنی را در درمان فشار خون اولیه نوید دهد.


ایرج میرزایی دیزگاه، مرتضی کریمیان، محمدرضا زرین دست، حمید سوهانکی،
دوره 65، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

اعتیاد به اوپیوئیدها یکی از مشکلات عمده جوامع بشری به‌ویژه ایران است و درمان آن از اولویت‌های بهداشتی جامعه به‌شمار می‌رود، مطالعه در این زمینه نیز از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. مکانیسم دقیق وابستگی به اوپیوئیدها و سندرم قطع مصرف هنوز بدرستی شناخته نشده است. به نظر می‌رسد که سیستم دوپامینی و همچنین هسته لوکوس سرولئوس نقش مهمی در بروز علائم جسمی ناشی از سندرم قطع مصرف دارند. مطالعه حاضر به تأثیر آگونیست و آنتاگونیست گیرنده‌های دوپامینرژیک D2 تجویز شده در هسته لوکوس سرولئوس بر شدت بروز علائم قطع مصرف در موش‌های صحرایی وابسته به مرفین پرداخته است.
روش بررسی: برای این منظور 64 رأس موش صحرایی نر در گروه‌های هشت تایی تقسیم گردیدند. هسته لوکوس سرولئوس به‌صورت دوطرفه طبق اطلس پاکسینوس با دستگاه استریوتاکس کانول‌گذاری شد. یک هفته پس از بهبودی، هفت گروه از حیوانات با تزریق مرفین زیر‌جلدی روزانه به مدت یک هفته وابسته گردیدند. در گروه کنترل سالم نرمال سالین تزریق شد. در روز هشتم ابتدا در هسته لوکوس سرولئوس نرمال سالین و یا سه دوز از آگونیست (کوئین پیرول) یا آنتاگونیست (سولپیراید) گیرنده‌های دوپامینی D2 و سپس جهت القای عوارض قطع مصرف نالوکسان (زیر جلدی) تزریق گردید.
یافته‌ها: امتیاز کل به‌عنوان شاخصی در ارزشیابی شدت عوارض قطع، با تجویز دوز µg/site 1/0 کوئین پیرول و دوزهای µg/site 30 و 15 سولپیراید کاهش یافت.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که احتمالا˝ سیستم دوپامینی گیرنده‌های
 D2 در هسته لوکوس سرولئوس در بروز سندرم قطع مصرف مرفین در موش‌های صحرایی نقش دارد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb