جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای موثقی

منوچهر اقبال، محمدعلی مولوی، موثقی، جعفرزاده،
دوره 24، شماره 1 - ( 2-1345 )
چکیده

در پنج ماه اخیر سه کودک مبتلی به کالاآزار به ترتیب سنین 2-4 و 12 ساله در بخش عفونی یک تشخیص و درمان شده اند. بیمار اول (کودک 4 ساله) نسبت به تداوی گلوکانتیم به سرعت جواب داده. به طوری که 7 روز بعد از تداوی بحالت تقریباً طبیعی عودت کرد. در این بیمار اجسام لیشمان در مغز استخوان یافتند.
بیمار دوم ما از جیرفت کرمان بود که بعلت اسهال مزمن و علائم کارانس شدید و تغییرات پوستی و طحال و کبد بزرگ و تبهای نامنظم و آسیت مراجعه کرده بود. پس از تحقیقات تکمیلی در این بیمار اجسام لیشمان را در بزل طحال پیدا کردند. درمان با گلوکانتیم در این بیمار نیز اثر درخشانی داشت به طوری که از روز 6 درمان تب و اسهال قطع شد ولی به سبب آنمی شدید و اسهال سخت یک شیشه خون به بیمار تزریق شد در آخر دوران اول درمان وزن بیمار 6 کیلو افزایش نشان می دهد و به تدریج طحال و کبد کوچک می گردد اکنون در هنگام نگارش مقاله 4 تزریق از دوران دوم تداوی نیز انجام شده است و حالت بیمار فوق العاده رضایت بخش می باشد.
بیمار سوم ما رقیه دو ساله از اهل زرند که بعلت شکم بزرگ و آسیت و کبد خیلی بزرگ و سفت و طحال حجیم و تبهای نامنظم مراجعه کرده فرمول ژلیفیکاسیون در این بیمار بر خلاف دو بیمار دیگر ما منفی بود در بزل طحال و مغز استخوان و خون محیطی انگل را پیدا نکردیم (دو بار بزل مغز استخوان منفی بود) ولی در بیوپسی غده گردن موفق به پیدا کردن انگل و تشخیص حتمی بیماری گشتیم. تداوی این بیمار با سلومتیبوزان انجام شد ولی اثر این تداوی در وی چندان آشکار نبود به طوری که ناچار شدیم بعلت باقی ماندن تب و تغییر نکردن قابل ملاحظه علائم عمومی چهار تزریق گلوکانتیم انجام دهیم حالت عمومی 6 روز بعد از درمان دوره اول بهتر شده تب افتاد وزن افزایش یافته کبد و طحال تغییری فاحشی پیدا نکرده است یعنی اکنون طول طحال 14 سانتیمتر و عرض آن 11 ، طول کبد 7 سانتیمتر و عرض آن 22 سانتیمتر است. آسیت کمی کاهش یافته است.
اکنون دوران دوم تداوی را شروع کرده ایم حال بیمار بتدریج بهتر می شود حجم شکم کاهش پیدا می کند و بدین ترتیب به نظر می رسد که اثر گلوکانتین در این بیمار بهتر و جالب تر از سلوسیتبوزان می باشد.
در خاتمه از آقای دکتر مفیدی و دکتر حاجیان که در تشخیص و اهدای دارو و عکسبرداری از بیماران ما کمک و مساعدت نموده اند کمال سپاسگزاری را داریم. همچنین از بخش خون و آزمایشگاه بیمارستان پهلوی امتنان داریم، ضمناً یادآوری می شود که یک بیمار دیگر اخیراً به بخش مراجعه کرده است که هنوز آزمایشات وی کامل نشده است بعداً نتایج آن گزارش خواهد شد.


علی خلوت، عبدالرحمان رستمیان، سیدرضا نجفی زاده، شفیعه موثقی،
دوره 65، شماره 11 - ( 11-1386 )
چکیده

فاکتور روماتوئید (RF) یکی از معیارهای تشخیصی آرتریت روماتوئید (RA) است که در پاتوژنز و شروع آرتریت روماتوئید، اهمیت زیادی دارد. مطالعات نشان داد، کاربرد روشهای مختلف میزان RF مثبت را افزایش می‌دهد. هدف از این مطالعه اندازه‌گیری ایزو‌تایپ‌های IgM و IgG فاکتور روماتوئید به‌روش ELISA و لاتکس و مقایسه آن با یک گروه شاهد می‌باشد.

روش بررسی: 100 بیمار RA واجد شرایط که بر اساس معیارهای (ACR) تشخیص RA آنها قطعی بود (75 زن و 25 مرد) به‌طور تصادفی انتخاب شدند و برای آنها بررسی RF به‌روش لاتکس- IgM و به‌روش IgG - IgM -ELISA انجام شد. برای افراد سالم شاهد (75 زن و 25 مرد) هم‌زمان RF به‌روش IgG - IgM -ELISA انجام گرفت و در آنالیز آماری متغیرها را با 2 مقایسه نمودیم.

یافته‌ها: اندازه‌گیری RF نزد بیماران RA به‌روش لاتکس IgM و به‌روش IgG - IgM -ELISA تفاوت چندانی ندارد. مثبت شدن IgM در بیماران RA در دو روش مترادف با هم مقایسه شد که در این مورد ارتباط معنی‌داری وجود دارد. (001/0p<، 60/0+r =، Pearson's correlation co efficient).

نتیجه‌گیری: فاکتور روماتوئید IgM در بیماران RA نسبت به افراد سالم شاهد اختلاف معنی‌داری را نشان می‌دهد (001/0 p<، 24/0r =). حدود 75% بیماران RA تأیید شده دارای RF از نوع IgM هستند که اندازه‌گیری آن با دو روش لاتکس و ELISA تفاوت چندانی ندارند و اندازه‌گیری IgG نسبت به IgM به‌عنوان یک معیار تشخیصی ارجحیت ندارد و افراد سالم فاقد RF از نوع IgM و IgG هستند.


محمد سبزیکاریان،  شفیعه موثقی، کیاندخت کریمیان، سیدرضا نجفی زاده، عبدالرحمن رستمیان، علی خلوت،
دوره 66، شماره 1 - ( 1-1387 )
چکیده

بیماری لوپوس اریتماتوی سیستمیک با اتیولوژی ناشناخته و تظاهرات چندگانه است که بیشتر خانم‌های در سنین باروری را مبتلا می‌کند. این مطالعه با توجه به فعالیت‌های دوره‌ای بیماری جهت ارزیابی احتمال دخالت پرولاکتین در پاتوژنز و فعال‌شدن بیماری لوپوس طراحی شد.

روش بررسی: 60 بیمار لوپوس انتخاب و از نظر فعالیت بیماری براساس اندکس SLEDAI امتیازبندی شدند. میزان پرولاکتین در 60 نمونه خون این بیماران (بیمار SLE طبق کرایتریای کالج روماتولوژی) اندازه‌گیری شد. همه این بیماران مونث بودند میزان فعالیت بیماری براساس کرایتریای فعالیت لوپوس تعریف شد و نمره‌بندی آن براساس اندکس فعالیت بیماری لوپوس (SLEDAI) انجام شد. غلظت پرولاکتین سرم به‌وسیله روش ایمونورادیومتریک اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: هایپرپرولاکتینمی (پرولاکتین بیشتر از 21 نانوگرم در میلی‌لیتر) در هفت نفر از بیماران (7/11%) کشف شد. براساس اندکس فعالیت بیماری (SLEDAI) 7/6% بیماران، بیماری فعال را داشتند. در این بیماران سطح پرولاکتین بالاتر بود و بین anti DNA و فعالیت بیماری و پرولاکتین ارتباط مستقیم وجود داشت. ارتباط بین افزایش میزان پرولاکتین و فعالیت بیماری SLE مشاهده شد که در آن 305/0r= و 019/0p= بود.

نتیجه‌گیری: هایپرپرولاکتینمی با استفاده از روش IRMA در بیماران لوپوسی با بیماری فعال یافت شد. لذا نظریه نقش پرولاکتین در پاتوژنز SLE تقویت می‌شود.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb