۵ نتیجه برای ناظمرعایا
حمیدرضا شتابی، بهزاد ناظمرعایا، محسن آبرون،
دوره ۸۰، شماره ۱۱ - ( بهمن ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: در این مطالعه تاثیر دگزامتازون وریدی بر درد و تهوع و استفراغ پس از جراحی لاپاراسکوپیک تخمدان بررسی شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفیشده، از خرداد تا اسفند ۱۳۹۹ در بیمارستان بهشتی اصفهان بر روی ۸۸ بیمار کاندید سیستکتومی لاپاراسکوپیک تخمدان انجام شد. بیماران بهصورت تصادفی به دو گروه دریافتکننده دگزامتازون (D) و نرمالسالین (S) تقسیم شدهاند. دو دقیقه پیش از القا بیهوشی، گروه اول mg ۸ دگزامتازون و گروه دوم نرمالینسالین دریافت کردند. فراوانی بروز درد، تهوع واستفراغ (PONV) و نیاز به داروی ضددرد و ضدتهوع در ریکاوری، دوساعت اول، ۱۲-۲ و ۲۴-۱۲ ساعت پس از عمل جمعآوری شده و با استفاده از SPSS software, version ۲۳ (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) آنالیز شده است.
یافتهها: تفاوت معناداری از نظر خصوصیات دموگرافیک بین دو گروه دیده نشد (۰۵/۰>P). فراوانی بروز درد در گروه (D) در زمانهای ریکاوری (۴/۰P=)، دو ساعت بعد (۰۰۵/۰P=)، ۱۲ ساعت (۰۰۱/۰P=) و ۲۴ ساعت پس از عمل (۰۰۵/۰P=). کمتر از گروه (S) بود. فراوانی تهوع در گروه D در ریکاوری (۰۰۳/۰P=). دو ساعت بعد (۰۰۱/۰>P)، ۱۲ ساعت (۰۰۲/۰P=) بهطور معناداری کمتر از گروه S بود. اما ۲۴ ساعت پس از عمل بین دو گروه تفاوت معناداری دیده نشد (۱۵/۰P=). در ریکاوری در دو گروه استفراغ نداشتیم (۱P=)، فراوانی بروز استفراغ در دو ساعت (۰۰۳/۰P=)، ۱۲ ساعت (۰۰۲/۰>P) ۲۴ ساعت پس از عمل (۴۸/۰P=)، در گروه D کمتر از S بود. در زمانهای مطالعه دوز دیکلوفناک و متوکلوپرامید دریافتی در بیماران گروه D کمتر از گروه S بود.
نتیجهگیری: دگزامتازون با دوز mg ۸ پیش از القا بیهوشی میتواند در کاهش درد، تهوع و استفراغ پس از عمل جراحی لاپاراسکوپیک تخمدان و کاهش نیاز به آنالژزیک و داروی ضدتهوع موثر باشد.
بهزاد ناظمرعایا، فاطمه کاظمی گورجی، عظیم هنرمند، محمد صالح جعفرپیشه،
دوره ۸۰، شماره ۱۱ - ( بهمن ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و هدف: از دبل لومن در جراحیهای ریه استفاده میشود و برای تایید آن برونکوسکوپ بهکار میرود. حساسیت سونوگرافی در تشخیص موقعیت درست DLT بهطور قطعی مشخص نشده است. هدف از این مطالعه ارزش تشخیصی سونوگرافی و سمع در مقایسه با FOB است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی که در بازه زمانی تیر ۱۴۰۰ تا اردیبهشت ۱۴۰۱ انجام گردید، پس از بیهوشی DLT با سایز مناسب استفاده شد و سپس موقعیت DLT ارزیابی شد. در ابتدا سمع ریه و سپس سونوگرافی انجام شد و دو علامت Lung pulse sign و Lung sliding sign بهعنوان علایم ریه طبیعی و ریه مورد تهویه مورد بررسی قرار گرفتند و در نهایت FOB توسط متخصص بیهوشی انجام گردید. در انتها با باز شدن قفسه صدری بهدنبال عمل جراحی، نظر جراح در مورد کلاپس ریه ثبت گردید.
یافتهها: قرارگیری صحیح لوله ۳۷ مورد و اشتباه سه مورد بود که توسط FOB بررسی و اصلاح شد. حساسیت سمع ۹/۶۴% و سونوگرافی ۹/۹۱% بود. حساسیت سونوگرافی نسبتبه سمع معنادار نبود (۲۴۲/۰P=) اما تفاوت معناداری در ارزش اخباری مثبت وجود داشت بهگونهای که ارزش اخباری مثبت سمع ۹/۸۸% و سونوگرافی ۹/۹۱% محاسبه شد. از نظر درجه رضایتمندی ۲۲ مورد (۵/۵۹%) رضایت عالی و ۱۵ مورد (۵/۴۰%) نیز رضایت متوسط داشتند. حساسیت سونوگرافی در قیاس با رضایت جراح معنادار نبود (۲۳۷/۰P=).
نتیجهگیری: سونوگرافی ریه میتوانند بهخوبی جایگزین مناسبی برای FOB باشد. گرچه سونوگرافی نمیتواند تمام عملکرد FOB را داشته باشد، ولی با داشتن مزایای چون هزینه کمتر، سرعت عمل غیرتهاجمی بودن نسبت به FOB کاربردیتر است.
بهزاد ناظمرعایا، حسین محجوبیپور، الهام صابری،
دوره ۸۱، شماره ۳ - ( خرداد ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از اهداف القا بیهوشی تعدیل تغییرات همودینامیک میباشد که در این مطالعه هدف تاثیر کتامین و لیدوکایین در تغییرات ضربان قلب و فشارخون پس از لولهگذاری تراشه و مقایسه آن با گروه شاهد میباشد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفیشده سه سوکور میباشد که بر روی۹۰ بیمار ۶۵-۱۸ ساله کاندید عمل جراحی انتخابی بیهوشی عمومی در بیمارستان الزهرا اصفهان در آذر تا اسفند ۱۴۰۱ انجام گرفت. بیماران بهشکل تصادفی به سه گروه تقسیم شدند. کتامین mg/kg ۵/۰، لیدوکایین mg/kg ۵/۰ و شاهد تقسیم شدند. سن، وزن، قد، جنسیت و دادههای کلینیکی شامل میانگین فشارخون متوسط شریانی، ضربان قلب، فشارخون سیستولیک، فشارخون دیاستولیک و درصد اشباع هموگلوبین در زمانهای یک، سه، پنج، ۱۰ دقیقه پس از Intubation جمعآوری و با استفاده از روش آنالیز اندازههای مکرر (Repeated measure) موردتجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: هر دو داروی لیدوکایین و کتامین بهطور موثر تغییرات همودینامیک را در طول لولهگذاری داخل تراشه کاهش میدهند ولی لیدوکایین بهطور بالقوه مزایای بیشتری از نظر بهبود اکسیژنرسانی و کاهش تغییرات ضربان قلب و همچنین کاهش زمان بیدارشدن در طول بیهوشی دارد. دو گروه موردمطالعه ازنظر تغییرات فشارخون، اقامت در ریکاوری، مدت اکستوبیشن و نیز گرید لارنگوسکوپی تفاوت معناداری نداشتند.
نتیجهگیری: استفاده از لیدوکایین بهعلت اکسیژنرسانی بهتر، کمترین تغییرات ضربان قلب و همچنین زمان بیدار شدن از بیهوشی کوتاهتر نسبت به کتامین ارجح است. همچنین، درمورد فشارخون بالا یا تاکیکاردی مداوم. این مورد در هیچیک از گروهها مشاهده نشد.
بهزاد ناظمرعایا، عظیم هنرمند، شیما شمس،
دوره ۸۱، شماره ۴ - ( تیر ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: تانسیلکتومی، درمان نهایی بزرگی لوزهها میباشد. هدف از این مطالعه، بررسی تاثیر لیدوکایین و دکسمدتومیدین بر میزان و شدت عوارض فوری پس از جراحی بود.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی است که بر روی ۹۰ نفر بیمار کاندید تانسیلکتومی از دی ۱۴۰۱ تا خرداد ۱۴۰۲ در بیمارستان الزهرا اصفهان انجام شد. بیماران به سه گروه لیدوکایین، دکسمدتومیدین و پلاسبو تقسیم شدند. بیماران از نظر خونریزی، لارنگواسپاسم و لارنژیت مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: در دقایق ۴۵، ۷۵ و ۹۰ پس از ریکاوری میانگین نمرهی درد و در دقایق ۱۵ و ۹۰ از نظر اضطراب حداقل در یکی از سه گروه با بقیه تفاوت معناداری مشاهده شد (۰۵/۰P<). فشارخون سیستولی و میزان اشباع اکسیژن شریانی در دقایق ۳۰ تا ۹۰ و نیز فشارخون دیاستولی در دقایق ۶۰، ۷۵ و ۹۰ بین سه گروه مورد مطالعه اختلاف معناداری را نشان داد (۰۵/۰P<). بین بروز برنکواسپاسم در هر سه گروه اختلاف معناداری دیده شد. ولی در سرفه و تهوع در گروههای مورد مطالعه هیچ اختلاف معناداری مشاهده نگردید. میانگین میزان خونریزی حین جراحی، زمان ریکاوری و اولین زمان تحمل مایعات و جامدات حداقل در یکی از گروهها با بقیه اختلاف معناداری داشت.
نتیجهگیری: دکسمدتومیدین و لیدوکایین هر دو در کاهش درد، ضربان قلب، فشارخون سیستولیک، اولین زمان تحمل مایعات و خونریزی موثر هستند و همچنین کاهشی در اشباع اکسیژن شریانی ایجاد نکردند، در حالیکه تعداد تنفس، اسپاسم حنجره، برونکواسپاسم، سرفه، تهوع و زمان خروج لوله تفاوت قابلتوجهی بین سه گروه مطالعه نداشت.
عاطفه قصوری، میترا جبلعاملی، بهزاد ناظمرعایا، رکسانا نجفیان،
دوره ۸۱، شماره ۷ - ( مهر ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: سردرد پساز اسپاینال یک عارضهی شایع میباشد. باتوجه به اهمیت این مسئله مطالعه حاضر با هدف مقایسهی تاثیر آتروپین–نیوستیگمین و اندانسترون در پیشگیری از بروز سردرد پساز اسپاینال انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی سه سو کور است که از اردیبهشت تا مرداد ۱۴۰۰ بر روی ۶۰ زن کاندید سزارین انجام شد. افراد به سه گروه ۲۰ نفره تقسیم شدند. برای گروه اول ۲۰ میکروگرم نیوستیگمین و ۱۰ میکروگرم آتروپین به ازای هر کیلوگرم وزن تجویز شد و برای گروه دوم چهار میلیگرم اندانسترون تجویز گردید و گروه سوم حجم مشابه نرمال سالین دریافت کردند. بیماران تا هفت روز پساز اسپاینال از نظر شدت سردرد در ۲۴ ساعت اول هر شش ساعت و سپس روزانه با مقیاس NRS پیگیری شدند. اطلاعات پساز جمعآوری با SPSS software, Version ۲۸,۰.۱ (IBM, USA) مورد تجزیهوتحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: در مطالعهی اخیر تفاوت معنادار آماری در میزان بروز سردرد، شدت آن و فاصله زمانی شروع اولین سردرد از زمان انجام پانکچر لومبار، در سه گروه موردمطالعه مشاهده نشد. در نهایت مقایسه نمره میزان رضایتمندی بیماران در سه گروه نشان میدهد که از این نظر نیز تفاوت معناداری در سه گروه وجود نداشته است. شیوع عوارض ناشی از درمانها شامل اختلالات همودینامیک نیز در هر سه گروه اختلاف معنادار آماری نشان نداد.
نتیجهگیری: استفاده از مخلوط آتروپین–نیوستیگمین و یا اندانسترون در مقایسه با گروه کنترل، تفاوت معناداری در جهت پیشگیری از سردرد پساز بیهوشی اسپاینال ایجاد نکردهاند.