جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای نجاتی

فهیمه کبیری، وحید نجاتی، امیر توکمه‌چی، نوروز دلیرژ، پویان نیک‌بخش،
دوره 68، شماره 12 - ( 12-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: لاکتوباسیلوس‌ها از نظر ژنتیکی شامل گروه متنوعی از باکتری‌های تولید کننده اسید لاکتیک هستند که به دلیل داشتن ویژگی‌هایی مانند اثرات ضد توموری، کمک به تعادل فلور میکروبی روده، تولید ترکیبات ضد میکروبی، تحریک سیستم ایمنی میزبان و غیره تحت عنوان پروبیوتیک معرفی شده‌اند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر عصاره سیتوپلاسمی و دیواره سلولی لاکتوباسیلوس‌های جدا شده از روده ماهی کپور معمولی بر رده سرطانیK562  (سرطان سلول‌های میلوییدی خون انسان) می‌باشد.

روش بررسی: برای این منظور محتویات روده 115 قطعه ماهی کپور معمولی پس از صید از منابع آبی مختلف آذربایجان غربی از نظر وجود باکتری‌های لاکتوباسیلوس بررسی شد. پس از جداسازی، شناسایی به کمک روش‌های معمولی و مولکولی باکتری شناسی انجام و عصاره سیتوپلاسمی و دیواره سلولی آن‌ها به طور جداگانه تهیه شد. برای مطالعه تاثیر عصاره‌ها بر سلول‌های سرطانی K562 از روش رنگ سنجی (MTT) 3-(4,5-Dimethylthiazol-2-yl)-2,5-Diphenyltetrazolium Bromide ‌استفاده شد.

یافته‌ها: بر اساس یافته‌های این مطالعه عصاره‌های سیتوپلاسمی لاکتوباسیلوس‌های جدا شده از روده ماهی کپور معمولی قادر است به طور معنی‌داری رشد سلول‌های سرطانی را مهار سازد. در این ارتباط عصاره سیتوپلاسمی دو باکتری Lactobacillus paracasei و Lactobacillus casei در غلظت موثره µg/ml33/83 به ترتیب با 56/66 و 28/54 درصد دارای بیشترین قدرت سلول‌کشی بودند. از طرف دیگر دیواره سلولی لاکتوباسیلوس‌های فوق نتوانست رشد سلول‌های سرطانی را مهار کند.

نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های حاصل می‌توان نتیجه گرفت که استفاده از عصاره سیتوپلاسمی باکتری‌های لاکتوباسیلوس جدا شده از روده کپور معمولی همانند لاکتوباسیلوس‌های با منشا انسانی دارای اثرات ضد توموری هستند.


معصومه اسدی، فرح فرخی، میثم گنجی‌بخش، نوروز دلیرژ، وحید نجاتی، کیکاوس غلامی،
دوره 69، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: از آنجا که سلول‌های دندریتیک (DC) قادر به القای پاسخ ایمنی بر علیه تومور می‌باشند، امروزه علاقه فزاینده‌ای در به‌کارگیری این سلول‌ها در ایمونوتراپی تومور وجود دارد. در مطالعه حاضر سلول‌های دندریتیک به‌منظور استفاده در امر تحقیقات و ایمونوتراپی تومور بررسی شدند.

روش بررسی: بخشی‌از سلول‌های تک‌هسته‌ای خون محیطی که به پلاستیک می‌چسبند در حضور GM-CSF و IL-4 به‌مدت پنج روز و سپس به مدت دو روز نیز با TNF-α, PLY-IC و مایع رویی لنفوسیت T تحریک شده با PHA، PHA-activated T cells Conditioned Medium کشت داده شد و بررسی مورفولوژیک تعیین فنوتیپ، قدرت بیگانه‌خواری سلول‌های دندریتیک ارزیابی شد. توانایی سلول‌های تولیدشده در واکنش مختلط لکوسیتی آلوژن و میزان سایتوکین‌های تولید شده مورد سنجش قرار گرفت. 

یافته‌ها: سلول‌های دندرتیک تولید شده با این روش دارای افزایش بیان مولکول‌های سطحی نظیر CD80، CD83، CD86، HLA-DR بودند. این سلول‌ها دارای توانایی فاگوسیتوز کم و قدرت تحریک بالای لنفوسیت‌های T بودند. با سنجش نسبت سایتوکین‌ها مشخص شد سلول‌های دندریتیک تولید شده از نوع DC1 می‌باشند. 

نتیجه‌گیری: این داده‌ها نشان‌دهنده القای بلوغ کارامدتر سلول‌های دندریتیکی توسط مایع رویی سلول‌های لنفوسیت T می‌باشد که با PHA تحریک شده بودند. استفاده از این مایع رویی به‌عنوان فاکتور بلوغ می‌تواند منجر به تولید سلول‌های دندریتیکی کارامدتر با توانایی ایمونوتراپی تومور باشد و امکان تکامل هر چه بیشتر استراتژی‌های جدید در ایمونوتراپی بیماری‌ها با استفاده از سلول‌های دندریتیک تولید شده در آزمایشگاه را فراهم کند.


کیکاوس غلامی، وحید نجاتی، نوروز دلیرژ، میثم گنجی‌بخش، معصومه اسدی،
دوره 69، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: پاسخ های ایمنی ذاتی و اکتسابی وابسته به مهاجرت لکوسیت ها از عرض سلول های اندوتلیال که نقش مهمی در شروع پاسخ های ایمنی سلولی دارند و در مسیر مهاجرت از (DCs) می باشد. سلول های دندریتیک بافت های محیطی به عقد ههای لنفاوی با سلول های اندوتلیال عروق لنفاوی تماس پیدا م یکنند. در این تحقیق اثرات سلول های اندوتلیال چسبیده به سطح و غیرفعال بر روی خصوصیات فنوتیپی و عملکردی سلول های دندریتیک مورد بررسی قرار گرفت. روش بررسی: بعد از جدا نمودن سلول های تک هسته ای از خون محیطی و کشت آن ها فاکتور محرک- گرانولوسیت و مونوسیت) به مدت پنج ) GM-CSF و FCS ( اینترلوکین- 4 ) IL- حاوی 4 RPMI در محیط ،(MCM) روز سلول های دندریتیک نابالغ ایجاد شد. این سلول ها همراه با فاکتورهای بلوغ (مایع رویی مونوسیت کشت داده RPMI بر روی سلو لهای اندوتلیال اضافه شد و به مدت 48 ساعت، در محیط کشت (Poly I-C و TNF-α شد. هفت روز پس از کشت بلوغ سلو لهای کشت داده شده توسط دستگاه فلوسایتومتری، بتا کانتر و کیت الایزا بررسی شد. یافت هها: یافته های حاصل از این مطالعه نشان داد که سلول های اندوتلیال از طریق تماس سلول به سلول با سلول های دندریتیک ارتباط برقرار نموده و باعث مهار بلوغ در سلو لهای دندریتیک می گردد. این اثر به علت می باشد. آن ها هم چنین با مهار نمودن محرک های CD و افزایش بیان 14 HLA-DR و CD83, CD86, CD کاهش بیان 80 موجب کاهش تکثیر آن ها می شوند. نتیج هگیری: براساس یافته های حاصل از این تحقیق می توان T لنفوسیت های نتیجه گرفت، سلول های اندوتلیال که در مسیر مهاجرت سلول های دندریتیک قرار می گیرند، می توانند به عنوان تنظیم کننده های بالقوه عملکرد و تمایز سلول های دندریتیک باشند.
میثم گنجی‌بخش، وحید نجاتی، معصومه اسدی، نوروز دلیرژ، فرح فرخی،
دوره 69، شماره 11 - ( 11-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: سلول‌های دندریتیک (DC) قادر به القای پاسخ ایمنی بر علیه تومور می‌باشند و امروزه علاقه فزاینده‌ای در به‌کارگیری این سلول‌ها در ایمونوتراپی تومور وجود دارد. در میان راه‌کارهای ارایه‌شده برای درمان سرطان، استفاده از سلول ‌های دندریتیک جایگاه ویژه‌ای یافته است و محققین تلاش می‌کنند با تحقیقات بیش‌تر به سلول‌های دندریتیک کارآمدتری در شرایط آزمایشگاه دست پیدا کنند. این تحقیق به ‌منظور تولید سلول‌های دندریتیک کارآمد برای استفاده در امر تحقیقات و ایمونوتراپی تومور انجام شده است.

روش بررسی: بخشی از سلول‌های تک‌هسته‌ای خون محیطی (PBMC) که به پلاستیک می‌چسبند در حضور اینترلوکین-4 (IL-4) و محرک گرانولوسیت (GM-CSF) به‌مدت پنج روز و به‌مدت دو روز نیز با TNF-α, PLY-IC و سلول‌های اپیتلیال (A375)، کشت داده شد. سپس بر روی سلول‌های تمایزیافته بررسی مورفولوژیک، تعیین فنوتیپ، قدرت بیگانه‌خواری مورد ارزیابی قرار گرفت؛ همین‌طور توانایی سلول‌های تولید‌شده در واکنش مختلط لکوسیتی (MLR) آلوژن و میزان سایتوکین‌های تولیدشده مورد سنجش قرار گرفت. 

یافته‌ها: سلول‌های دندریتیک تولیدشده با این روش دارای مقادیر بالای بیان مولکول‌های سطحی CD80، CD83، CD86، HLA-DR و مقدار پایین بیان مولکول‌ سطحی CD14 بودند هم‌چنین این سلول‌های دندریتیک دارای توانایی فاگوسیتوز مناسب و قدرت تحریک بالای لنفوسیت‌های T بودند و قادر به ترشح مقادیر بالایی از سایتوکین IL-12 بودند که نشان‌دهنده بلوغ کامل سلول‌های دندریتیک تولید‌شده می‌باشد.

نتیجه‌گیری: سلول‌های اپیتلیال پوست منجر به تولید سلول‌های دندریتیکی کارآمدتر با توانایی ایمونوتراپی تومور و هم‌چنین باعث تولید سلول‌های دندریتیک از نوع یک (DC1) در شرایط آزمایشگاهی می‌گردند.


امیرفرهنگ زندپارسا، سودابه نجاتی، علیرضا استقامتی،
دوره 71، شماره 9 - ( آذر 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: بررسی‌های اخیر در زمینه بیومارکرهای شاخص نارسایی قلبی محققین را با ترکیبات جدیدتری نظیر محصولات نهایی Glycation پیشرفته تحت عنوان Advanced Glycation End-products (AGEs) آشنا نموده است. هرچند اطلاعات موجود گویای نقش آن‌ها در نارسایی مزمن قلبی می‌باشد ولی در خصوص مکانیسم پاتوژنتیک آن‌ها اطلاعات زیادی در دست نمی‌باشد. لذا هدف از مطالعه حاضر یافتن رابطه بین این بیومارکرها (AGEs) با شدت نارسایی قلبی در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی مزمن بود.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 85 بیمار مبتلا به نارسایی مزمن قلبی مورد بررسی قرار گرفتند. از بیماران به‌طور هم‌زمان نمونه خون جهت اندازه‌گیری AGEs و بررسی اکوکاردیوگرافی جهت تعیین کسر جهشی بطن چپ انجام شد. رابطه میان سطح خونی AGEs با شدت نارسایی قلبی بررسی گردید.
یافته‌ها: از 85 بیمار، 48 (5/56%) بیمار مذکر بودند و میانگین سنی بیماران 4/13±8/55 بود. در کل همبستگی معناداری میان AGEs با کسر جهشی بطن چپ (LVEF) مشاهده شد (269/0 :ضریب همبستگی، 013/0P=). مقدار AGEs در بیماران دچار نارسایی ایسکمیک قلبی µg/ml 8/9±8/16 و در بیماران دچار نارسایی غیرایسکمیک قلبی µg/ml3/7±6/11 بوده که هرچند تفاوت از نظر آماری قابل‌ملاحظه نبود ولی تمایل به‌نفع افزایش بیش‌تر در بیماران مبتلا به نارسایی ایسکمیک قلبی بود (141/0P=).
نتیجه‌گیری: محصولات نهایی Glycation پیشرفته (AGEs) می‎توانند در تشخیص، پیش‌آگهی و ارزیابی شدت نارسایی قلبی مزمن مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به یافته‌های ما (بالاتر بودن سطح آن در نارسایی قلبی ایسکمیک)، ممکن است در آینده بتوان از آن در تشخیص افتراقی انواع نارسایی‌های قلبی استفاده جست.


پریناز آهنگر، محمدرضا سام، وحید نجاتی،
دوره 71، شماره 12 - ( اسفند 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: در مراحل پیشرفته سرطان کولورکتال اغلب به درمان‌های کلاسیک مقاوم است. بنابراین جستجو جهت ارایه روش‌های درمانی جدید با حداقل عوارض در مدیریت سرطان کولورکتال مورد توجه است. در این زمینه، تاثیر مهار کننده قدرتمند رشد سلولی، ایکوزاپنتینوئیک اسید و دوکوزاهگزاینوئیک اسید روغن ماهی بر ضدسلول‌های سرطانی نشان داده شده است. در مطالعه حاضر، اثر ضدسرطانی ایکوزاپنتاینوییک اسید (EPA) و دوکوزاهگزاینوییک اسید (DHA) به عنوان اسیدهای چرب غیر اشباع در سلول‌های سرطانی کولورکتال LS174T بررسی گردید. روش بررسی: سلول‌های سرطانی در محیط کشت RPMI-1640 غنی شده با سرم جنین گاوی در 37 درجه و انکوباتور مرطوب کشت داده شدند. سلول‌های سرطانی در غلظت‌های 50، 100 و 150 میکرومول EPA یا DHA به مدت 72-24 ساعت تیمار شدند. پس از تیمار سلولی، پاسخ سلولی به دوزهای به کار رفته در زمان‌های 72-24 ساعت با روش‌های زنده مانی سلولی و آزمون MTT ارزیابی شد. یافته‌ها: در بررسی زنده مانی سلولی نشان داده شد که اسیدهای چرب غیر اشباع، تکثیر سلول‌های تیمار شده را در مقایسه با سلول‌های تیمار نشده در غلظت 150 میکرومول DHA و EPA به میزان معناداری کاهش می‌دهند. در این زمینه میزان زنده مانی سلول‌ها در غلظت 150 میکرومول DHA و EPA به ترتیب 1/5%±31% و 6/2%±30% محاسبه شد. علاوه بر این، تیمار سلول‌ها با غلظت‌های افزاینده DHA و EPA، به میزان معناداری، رشد سلولی را به‌طور وابسته به دوز و زمان کاهش می‌دهد. پس از 72 ساعت تیمار سلول‌ها با 150 میکرومول DHA و EPA، میزان رشد سلولی به ترتیب 5/5%±19% و 5%±20% در مقایسه با سلول‌های کنترل تیمار نشده محاسبه شد. نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهند که اسیدهای چرب امگا-3 تکثیر سلولی را کاهش می‌دهند و می‌توانند دیدگاه‌های جدیدی در درمان تومورهای بدخیم فراهم کنند.
کوثر سادات اشرفی، ناصر سعیدی، پروین سلطانی، علی صدوق عباسیان، محمد رفیعی، فرشته نجاتی، مهدیه غلامزاده، مجتبی احمدلو،
دوره 80، شماره 12 - ( اسفند 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: همودیالیز یکی از راه‌های مهم درمان نارسایی حاد و مزمن کلیه است که با هدف ثبات محیط داخلی بدن و خارج کردن مواد اضافی و سمومی که باعث ضایعات و صدمات دایمی مهلک می‌شود انجام می‌شود. مقایسه مدل‌های آماری کفایت دیالیز در روش‌های مختلف دیالیز بسیار حایز اهمیت است. با توجه به افزایش تعداد بیمارانی که از طریق گروه‌های درمانی فیستول و کاتتر دیالیز می‌شوند و متغیر بودن تعداد وابسته به مراکز درمانی، احتمال کاهش یا افزایش کفایت دیالیز وجود خواهد داشت بنابراین در مرکز حامی اراک این مقایسه‌ها انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی- مقطعی، بیماران دیالیزی مرکز دیالیز حامی اراک از فروردین 1399 تا شهریور 1399 براساس دسترسی عروقی در دو گروه همسان‌سازی شده (گروه اول دارای کاتتر دایم، گروه دوم دارای فیستول شریانی وریدی) قرار گرفتند. مدل‌های آماری کفایت دیالیز بیماران در دو گروه با استفاده از معیار Kt/V سنجیده شد. تجزیه تحلیل داده‌ها با نرم‌افزارهای SPSS software, version 23 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) و AMOS انجام شد.
یافته‌ها: در آنالیز کواریانس BUN پیش از دیالیز اختلاف معنادار آماری در گروه‌های مورد مطالعه وجود دارد (05/0>P). متغیرهای UF و URR، زمان دیالیز و تعداد دفعات دیالیز در سه تکرار متواتر میانگین آنها اختلاف معنادار آماری در گروه‌های مورد مطالعه (فیستول و کاتتر دایم) وجود ندارد (05/0<P).
نتیجه‌گیری: در این مطالعه طی تکرار متواتر میزان کفایت دیالیز در دو گروه به‌طور میانگین 22% از کفایت خوبی برخوردار نبودند و 78% بیماران در دو گروه از کفایت دیالیز مناسب برخوردار بودند.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb