جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای نجار

اعظم بختیاریان، راضیه بهزادمهر، عباس پوستی، میر جمال حسینی، فرزانه نجار، سیما سبزه خواه،
دوره 67، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: در سیستم قلبی- عروقی، رسپتورهای آدنوزینی دارای نقش عمدهای در درمان تاکیکاردی‌های فوق بطنی میباشد. این اثرات از طریق تداخل رسپتورهای 1A آدنوزینی با G پروتئین اتفاق میافتد. در این مطالعه اثر سیکلوپنتیل آدنوزین (آگونیست انتخابی گیرنده‌های 1A آدنوزینی) بر آریتمی حاصل از اووآبائین در دهلیز مجزای خوکچه هندی مورد بررسی قرار گرفت.

روش بررسی: ابتدا دهلیز مجزای خوکچه هندی را که در محلول کربس تغییر یافته قرار داده‌شده بود، به دستگاه فیزیوگراف وصل و انقباضات آن رسم گردید. سیکلوپنتیل آدنوزین به‌مقدار 9-10×8 مولار به محلول اضافه و 10 دقیقه بعد اووآبائین با مقادیر آریتموژن (2/1 میکرومول) اضافه گردید.

یافته‌ها: اگر سیکلوپنتیل آدنوزین 10 دقیقه قبل از اووآبائین به محلول حمام اضافه شود، به‌طور مشخصی باعث افزایش زمان شروع آریتمی ناشی از اووآبائین می‌گردد. سیکلوپنتیل آدنوزین به‌تنهایی اثر آریتموژن نداشت ولی تعداد ضربانات دهلیز مجزای خوکچه هندی را به‌طور وابسته به غلظت کاهش می‌داد. اووآبائین (2/1 میکرومول) آریتمی قلبی هفت دقیقه پس از تجویز شروع شد و پس از 22 دقیقه به آسیستول منتهی گردید. مصرف سیکلوپنتیل آدنوزین به مقدار 9-10 ×8 مولار، 10 دقیقه قبل از اضافه کردن اووآبائین شروع آریتمی از هفت دقیقه به بیش از 5/27 دقیقه و طول زمان زنش دهلیز از 22 دقیقه به بیش از 63 دقیقه افزایش یابد. همچنین از وقوع آسیستول جلوگیری کرد.

نتیجه‌گیری: سیکلوپنتیل آدنوزین دارای اثر اینوتروپ و کرونوتروپ قلبی از طریق گیرنده 1A آدنوزین بوده و این دارو تحت شرایط این مطالعه باعث کاهش سمیت اووآبائین در دهلیز مجزای خوکچه هندی می‌گردد.


زینت نادیا حتمی، علی کاظمی سعید، شبنم خوش کار نجار،
دوره 69، شماره 8 - ( 8-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: تاکنون بیماران علامت‌دار با آنژیوگرافی منفی را دارای پیش‌آگهی خوب می‌دانستند اما شواهد اخیر پیشنهاد می‌دهند که پی‌آمدهای بالینی این بیماران شایع‌تر از میزان‌های مورد انتظار و دارای تفاوت‌های قابل توجهی در دو جنس است. هدف این پژوهش مقایسه عوامل موثر در وقوع پیامدهای قلبی- عروقی زنان و مردان با تشخیص سندرم کرونری حاد و نتیجه آنژیوگرافی منفی است.

روش بررسی: در یک مطالعه کوهورت 191 زن با سندرم کرونر حاد و آنژیوگرافی منفی و 146 مرد با آنژیوگرافی منفی مقایسه شدند. پس از یک‌سال پی‌گیری پی‌آمدهای بالینی آن‌ها بررسی شد.

یافته‌ها: پیامدهای بالینی یک سال بعد در زنان و مردان تفاوت معنی‌داری داشت. در زنان سکته قلبی با بالا رفتن قطعه ST (6/1%)3 آنژین صدری ناپایدار (5/11%)22 و سکته قلبی با موج Q (5/0%)1 و هیچ موردی از سنکوپ مشاهده نگردید. در مردان (7/2%)4 سکته قلبی با بالا رفتن قطعه ST- آنژین صدری ناپایدار در (9/19%)29 موارد، (7/0%)1 سکته قلبی با موج Q و (7/0%)1 سنکوپ مشاهده گردید. در زنان: عدم فعالیت فیزیکی (035/0P=)، دیس لیپیدمی با (001/0=P) شاخص مچ پایی بازویی پایین با (024/0P=) و سن 50-40 سال (004/0P=) با پیامدهای بالینی دارای ارتباط معنی‌دار آماری بودند و در مردان، شاخص توده بدنی 99/39-30، با (011/0=P) با بروز بالاتری از پی‌آمدهای بالینی پس از یک سال همراه بود.

 نتیجه‌گیری: پی‌آمدها در زنان و مردان به طور معنی‌داری متفاوت است. این تفاوت‌ها بر اساس فاکتورهای خطر مختلف هم‌چنان معنی‌دار است. استمرار علایم نشان‌دهنده توسعه بیماری عروق کرونر علی‌رغم نتایج منفی آنژیوگرافی است. 


بابک مصطفی‌زاده، محمد حسین کمال‌الدینی، فارس نجاری،
دوره 75، شماره 6 - ( شهریور 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: داده‌های مرگ‌ومیر درست و دقیق به‌منظور برنامه‌ریزی‌ها امری ضروری است. هدف از این مطالعه بررسی انطباق گواهی‌های فوت صادر شده با اصول صحیح علمی می‌باشد. 
روش بررسی: مطالعه به‌صورت مقطعی گذشته‌نگر، با استفاده از داده‌ها در پرونده بالینی از اول فروردین سال ۱۳۹۲ تا پایان اسفند ۱۳۹۳ در دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی پرونده‌های فوتی در بیمارستان شهدای تجریش و مدرس تهران بوده که با روش سرشماری انتخاب و داده‌های آن استخراج شده است.
یافته‌ها: ۴۵/۶% از گواهی‌های فوت توسط متخصص پزشکی قانونی صادر و ۷۶/۴% از گواهی‌های فوت، علت مرگ با پرونده بالینی فرد همخوانی داشته و ۲۳/۶% از موارد همخوانی نداشته است. در ۶۴/۸% موارد کد ۱۰-ICD درست درج شده است.
نتیجه‌گیری: این پژوهش نشان داد که گواهی فوت توسط متخصصین پزشکی قانونی به‌صورت صحیح و اصولی‌تر تکمیل شده است.

فارس نجاری، بابک مصطفی‌زاده، میترا بهرامی، درسا نجاری،
دوره 77، شماره 3 - ( خرداد 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: تروما یکی از علل اصلی مرگ‌ومیر و معلولیت مادران در جوامع است، که سالانه موجب مرگ میلیون‌ها انسان در سراسر جهان شده و بار مالی زیادی را به دستگاه‌های بهداشتی تحمیل می‌کند، هدف از انجام این مطالعه بررسی فراوانی ترومای فیزیکی و عوامل همراه آن در دوران حاملگی می‌باشد.
روش بررسی: این پژوهش با طراحی توصیفی، پرونده زنان بارداری را که در طی سال‌های ۹۳-۱۳۸۳ به بیمارستان مهدیه تهران با شکایت تروما مراجعه نموده‌اند، مورد بررسی قرار داده شد، و داده‌های پژوهش از پرونده پزشکی بیماران با استفاده از یک فرم گردآوری پژوهشگر ساخته، استخراج و ثبت شده است. در این پژوهش تمامی افرادی که واجد شروط ورود به مطالعه (براساس معیارهای ورود و خروج از مطالعه) بودند به‌عنوان نمونه انتخاب شده‌اند. سطح معناداری آزمون‌ها نیز ۵%P< در نظر گرفته شد. از آزمون‌های آماری ضریب همبستگی اسپیرمن و Chi-square test استفاده شده است.
یافته‌ها: تعداد ۶۸ نفر براساس معیارهای انتخاب‌شده وارد مطالعه شدند که در این بین میانگین سنی افراد نمونه برابر با ۲۶ سال و ۱۰۰% فاقد سابقه سقط بودند. الگوی تروما در ۱۰۰% موارد غیرنافذ بوده است و در ۶۳% موارد ضربه به شکم، در ۲۳% به کمر و در ۱۴% موارد به پهلو وارد شده است. ضرباتی که به ناحیه شکم و کمر وارد آمده، به‌ترتیب در ۳% و ۸% موارد موجب سقط جنین شده است. در مواردی که دکولمان جفت از لترال آن بود، در تمام آن‌ها  (۶ مورد) ترومای فیزیکی نیز مطرح بوده است.
نتیجه‌گیری: ترومای فیزیکی در دوران بارداری شایع است و دکولمان جفت از لترال می‌تواند یکی از شواهد بارز ایراد ضربه باشد.

بابک مصطفی‌زاده، فارس نجاری، آزاده سعیدی، درسا نجاری،
دوره 77، شماره 5 - ( مرداد 1398 )
چکیده

زمینه: متوترکسات به‌عنوان یک داروی آنتی‌متابولیت‌، هر چند دارای عوارض متعددی است، ولی بروز پتشی‌های منتشر جلدی (بثورات ماکولوپاپولر) از عوارض بسیار نادر آن حتی در دوزهای پایین می‌باشد.
معرفی بیمار: بیمار یک زن ۷۷ ساله به‌دلیل اجرای نادرست دستور نحوه مصرف داروی متوتروکسات، با راش‌های پوستی منتشر با وجود مصرف داروهای مختلف برای درمان بیماری مزمن روماتیسمی از پیش موجود به بخش اورژانس بیمارستان آورده شده بود، بیمار با شک به مسمومیت با متوتروکسات، پس از بررسی‌های لازم و نیز اقدامات درمانی اولیه، تحت درمان با فاکتور محرک کلونی ماکروفاژ- گرانولوسیت قرار گرفت و به‌طور شگفت‌انگیزی تمام عوارض بالینی و آزمایشگاهی ایجاد شده بهبود یافت.
نتیجه‌گیری: در زمان مصرف متوتروکسات توسط بیمار حتی با تجویز پزشک متخصص، با بروز هرگونه نشانه‌های پوستی مانند راش‌های ماکولوپاپولر منتشر بدون خارش باید به فکر مسمومیت با متوتروکسات بود.

آرش بابایی غازانی، سعیده نجارزاده، پژمان مدنی، مازیار آذر، بهناز تیراندازی،
دوره 77، شماره 6 - ( شهریور 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: استئوآرتریت زانو یک بیماری دژنراتیو است که منجر به تخریب مفصل، درد و کاهش عملکرد آن می‌شود. یکی از درمان‌های غیرجراحی این بیماری، تزریق داخل مفصلی اوزون است. در این مطالعه هدف ما مقایسه اثر درمانی کورتیکواسترویید با اوزون در درمان استئوآرتریت زانو گرید ۳ بود.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی، ۳۲ بیمار با تشخیص استئوآرتریت زانو گرید ۳ که از مهرماه ۱۳۹۶ تا شهریور ۱۳۹۷ به درمانگاه‌های طب فیزیکی و توانبخشی بیمارستان‌های حضرت رسول اکرم (ص) و فیروزگر مراجعه کرده بودند که با توجه به معیارهای ورود و خروج وارد مطالعه شده و به‌صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. در یک گروه مقدار mg ۴۰ تریامسینولون و در گروه دیگر ml ۱۵ اوزون- اکسیژن (μg/ml ۱۵) تحت گاید سونوگرافی داخل مفصل زانو تزریق گردید. ارزیابی بیماران با Visual analog scale (VAS)، دامنه حرکتی، میزان افیوژن مفصل زانو و پرسشنامه Western Ontario and McMaster Universities osteoarthritis index (WOMAC)، در فواصل معین انجام شد.
یافته‌ها: از ۳۲ بیمار وارد شده به مطالعه ۷ بیمار، مرد و ۲۵ بیمار زن بودند. نتایج مطالعه کنونی نشان داد که در هیچکدام از معیارهای (۰/۲۶۱P=)VAS ، (۰/۲۷۰P=) ROM، افیوژن مفصل (۰/۶۳۰P=) و پرسشنامه WOMAC (۰/۲۶۵P=) تفاوت بین دو گروه معنادار نبود. در گروه دریافت کننده استرویید نمره WOMAC در بازه زمانی پیش از تزریق و یک ماه پس از آن معنادار بود (۰/۰۰۸P=). در گروه اوزون کاهش افیوژن مفصل دیده شد (۰/۰۰۹P=).
نتیجه‌گیری: هیچ یک از دو درمان تزریق تحت گاید سونوگرافی کورتیکواسترویید و اوزون در بهبود درد، عملکرد، دامنه حرکتی و افیوژن مفصلی در بیماران مبتلا به استئوآرتریت زانو گرید ۳، برتری نسبت به هم ندارند.

بیتا دادپور، زهرا حاتمی، امیررضا لیاقت، علی اشراقی، فارس نجاری، درسا نجاری،
دوره 77، شماره 7 - ( مهر 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: پراکندگی QT به معنای تفاوت بین فاصله QT حداقل و حداکثر در الکتروکاردیوگرام دوازده لید استاندارد است. هدف پژوهش کنونی در این پژوهش پیدا کردن رابطه‌ای مابین مسمومیت با متادون و تغییر میزان پراکندگی QT در نوار قلبی بیماران بود.
روش بررسی: در یک مطالعه توصیفی، مقطعی، به‌صورت تصادفی، که در بخش مسمومین بیمارستان امام رضا (ع) مشهد از مهر ۱۳۹۴ تا فروردین ۱۳۹۵ صورت گرفت، از تمامی بیمارانی که با شکایت و یا علایم مسمومیت با متادون به بخش اورژانس مراجعه نموده بودند، در بدو ورود یک نوار قلبی با ۱۲ لید از آن‌ها گرفته ‌شد، و سپس میزان پراکندگی QT در نوار قلبی آن‌ها در مقایسه با سایر پارامترها به‌صورت دستی برای بیماران محاسبه ‌گردید، همچنین، از طرفی برای مشخص نمودن میزان الکترولیت‌ها (پتاسیم، کلسیم، منیزیم) یک نمونه خون نیز از بیماران دریافت، و متغیر‌های موصوف نیز از آن استخراج شدند، و برای اطمینان از درستی شرح حال دریافت‌شده نمونه ادرار نیز برای آزمایش آن از نظر وجود متادون به آزمایشگاه ارسال گردید.
یافته‌ها: ۱۰۰ بیمار مورد مطالعه قرار گرفتند، که ۶۵ نفر آن‌ها مرد (۶۵%) و ۳۵ نفر آن‌ها زن (۳۵%) بودند. میانگین سنی آن‌ها ۱۴/۵±۳۳/۸۷ سال بود. متوسط دوز مصرفی متادون در این بیماران mg ۳۵/۷±۳۵/۵ بوده است. میانگین پتاسیم ۰/۵±۳/۹۹، کلسیم ۰/۵±۸/۹۴ و منیزیوم mg/dl ۰/۲۶±۱/۹۸ بود. در داده‌های نوار قلب بیماران میانگین پراکندگی QT میلی‌ثانیه (millisecond) ۰/۰۱۸±۰/۰۴۱ بود.
نتیجه‌گیری: در پژوهش کنونی هیچ رابطه‌ی معناداری مابین میزان پراکندگی QT و مسمومیت با متادون یافت نشد. 

عهدیه کربلایی شعبانی، فارس نجاری، علیرضا جنانی، خدیجه ازوجی، محمدرضا منتظر خراسان، حسین معصومی اصل، محمد مهدی سلطان دلال،
دوره 77، شماره 11 - ( بهمن 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری کشنده‌ی بوتولیسم به‌طور عمده توسط نوروتوکسین کلستریدیوم بوتولینوم ایجاد می‌شود. در این مطالعه وقوع این بیماری در اعضای خانواده‌ای گزارش شد.
روش بررسی: در یک مطالعه بررسی بیماران، تمام علایم و یافته‌های بالینی خانواده‌ای بستری در بخش عفونی بیمارستان لقمان تهران به‌صورت روزانه از تاریخ ۵ تا ۱۲ شهریور ۱۳۹۷ ثبت گردید. با شک بالینی بوتولیسم نمونه‌های سرم، مدفوع، ترشحات معده و کشک مصرفی دو بیمار اول جهت آزﻣﺎﻳﺸﺎت ﺗﺨﺼـﺼﻲ ﺑـﻪ ﺑﺨـﺶ ﻣﻴﻜـﺮوب‌ﺷﻨﺎﺳـﻲ اﻧﺴﺘﻴﺘﻮ ﭘﺎﺳﺘﻮر اﻳﺮان ارﺳﺎل شد.
یافته‌ها: بیماری بوتولیسم ناشی از مصرف کشک خانگی آلوده به نوروتوکسین کلستریدیوم بوتولینوم تیپ A تشخیص داده شد. بیماران شامل دو مرد و دو زن با میانگین سنی ۵۲/۷ سال بودند. تمام بیماران با تشخیص به‌موقع و دریافت آنتی‌توکسین و درمان‌های حمایتی بهبود یافتند.
نتیجه‌گیری: در بیماران هوشیار با علایم فلجی، بیماری بوتولیسم به‌عنوان یک تشخیص افتراقی مهم مطرح می‌باشد.

مجید خادم رضاییان، فارس نجاری، بیتا دادپور،
دوره 78، شماره 8 - ( آبان 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: مسمومیت با اوپیوییدها شایعترین مسمومیت منجر به بستری در بخش مراقبت ویژه می‌باشد. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه قدرت پیشگویی پیش‌آگهی با استفاده از ابزارهای رایج پیش‌بینی مرگ‌ومیر (درجه‌بندی نارسایی ترتیبی ارگان‌ها، نمره فیزیولوژی ساده شده II، درجه‌بندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن II و درجه‌بندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن IV) در روزهای مختلف بستری بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی بر روی تمام بیماران بستری شده در بخش مراقبت ویژه مسمومین بیمارستان امام رضا (ع) مشهد در سال 1395 با مسمومیت اوپیویید انجام شد. چهار ابزار مذکور در پیش‌بینی مرگ‌ومیر در سه روز اول بستری به‌صورت روزانه و پس از آن تا زمان ترخیص از بخش مراقبت‌های ویژه یا فوت بیمار به‌صورت یک روز در میان محاسبه شد.
یافته‌ها: میانگین مدت بستری 57 بیمار بررسی شده در بخش مراقبت‌های ویژه 5/17±5/13 روز و میزان مرگ‌ومیر 5/17% بود. بالاترین دقت تشخیصی (سطح زیر منحنی) در مورد هر چهار ابزار مورد ارزیابی مربوط به هفته دوم بستری بیماران بود. از طرف دیگر در روز اول نمره فیزیولوژی ساده شده II (74%) و در روز سوم درجه‌بندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن II (82%) بالاترین دقت تشخیصی را داشتند.
نتیجه‌گیری: نمره هر چهار ابزار در بدو بستری بیماران دچار مسمومیت با اوپیویید، به‌طور معناداری با فوت بیماران مرتبط بود. دقت سه ابزار نمره فیزیولوژی ساده شده II، درجه‌بندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن II و درجه‌بندی ارزیابی فیزیولوژیک حاد و سلامت مزمن IV جهت تخمین پیش‌آگهی به‌طور کلی و به‌ویژه پس از هفته دوم بستری بالا بود.

قاسم جان‌بابایی، امیر هاشم شهیدی بنجار، آبتین حیدرزاده، مهدی شادنوش، قاسم صادقی، محسن دالبند، امیر رضا رکن، حمید صمدزاده، علی تاجرنیا، سعید ساعی، رضا مسائلی، غلامرضا حیدری، علی یزدانی، بهزاد هوشمند،
دوره 79، شماره 2 - ( اردیبهشت 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: ویروس SARS-CoV-2 عامل بیماری COVID-19 در دسامبر 2019 در شهر ووهان چین ظهور کرد و سپس به‌سرعت به کشورهایی چون کره‌جنوبی، ژاپن، ایران، ایتالیا، اسپانیا، آمریکا و سایر نقاط جهان سرایت کرد و حالت پاندمیک به خود گرفت. دندانپزشکان و حرف‌وابسته (ازجمله پرسنل بهداشتی، درمانی، تریاژ، لابراتوارهای دندانی، مراکز رادیوگرافی و سایر پاراکلینیک‌های مرتبط)، به دلیل تماس زیاد با ترشحات بزاقی، ترشحات تنفسی و آئروسل، ازجمله پرریسک‌ترین مشاغل درگیر هستند. این مطالعه با هدف گردآوری مطالب به‌روز و مبتنی بر شواد علمی جهت قطع زنجیره انتقال در دندانپزشکی و حفاظت از دندانپزشک و حرف‌وابسته گردآوری شده است.
روش بررسی: این مطالعه با روش مرور نظامند در بازه زمانی بهمن 1398 تا اردیبهشت 1399 در وزارت بهداشت صورت پذیرفت. به‌منظور یافتن مطالعات و شواهد مرتبط، پایگاه‌های اطلاعاتی PubMed، MEDLINE، Embase، Scopus، Google Scholar، TripDatabase و سایر پایگاه‌های مرتبط جستجو شدند. همچنین جهت تکمیل نتایج، وب‌سایت‌های ADA، WHO وCDC  جهت بررسی دستورالعمل‌ها و گایدلاین‌های به‌روز و مرتبط، مورد جستجو قرار گرفتند. در نهایت تعداد 110 منبع منتخب، مورد کاوش قرار گرفتند.
یافته‌ها: بررسی مطالعات انجام شده بر روی نحوه انتقال و شیوع بیماری کووید-19، نشان می‌دهد این ویروس می‌تواند به دو روش مستقیم (ترشحات بزاقی، ترشحات تنفسی و آئروسل) و غیرمستقیم (تماس با سطوح آلوده محیط و ابزارها) در محیط کاری دندانپزشکی و حرف‌وابسته به راحتی و به‌وفور پراکنده شده و زنجیره انتقال بیماری ادامه یابد.
نتیجه‌گیری: از این رو التزام به رعایت یک‌سری از دستورالعمل‌ها و گایدلاین‌ها که گزیده‌ای از آنها در این تحقیق گردآوری شده است، جهت پیشگیری از ادامه زنجیره انتقال، ضروری به‌نظر می‌رسد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb