13 نتیجه برای نخستین
نورالدین نخستین انصاری، محمدرضا هادیان، حسین باقری، صوفیا نقدی، شهره جلایی، طاهره خسرویان عرب،
دوره 64، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: اسپاستیسیته یک اختلال حرکتی است که با افزایش وابسته به سرعت در رفلکس های کششی تونیک (تون عضله) و تشدید تاندون جرک بعلت افزایش تحریکپذیری رفلکس کششی بعنوان جزئی از سندرم نورون محرکه فوقانی مشخص میشود. ارزیابی کلینیکی در درمان و تعیین پیشرفت بیماران اسپاستیک ضروری میباشد. در حال حاضر، پذیرفته شدهترین مقیاس کلینیکی برای ارزیابی تون عضلانی، مقیاس اصلاح شده اشورت است. هدف تحقیق، بررسی پایایی مقیاس اصلاح شده اشورت (اینترریتر ریلایبیلیتی) و مقایسه پایایی در اندام فوقانی و تحتانی، عضلات پروگزیمال و دیستال اندامها بود.
روش بررسی: در این مطالعه 30 بیمار، 14 زن و 16 مرد با میانگین سنی40/59 مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران توسط دو فیزیوتراپیست خانم و با تجربه ارزیابی شدند. اداکتورهای شانه، فلکسورهای آرنج و فلکسورهای مچ دست از اندام فوقانی و اداکتورهای هیپ، عضلات چهار سر رانی و پلانتار فلکسورهای مچ پا از اندام تحتانی تست شدند. برای تعیین سطح توافق بین معاینه کنندهها از Cohen&aposs kappa Test و برابری کاپاها از آزمون مجذور کای استفاده شد.
یافتهها: پایایی مقیاس اصلاح شده اشورت در عضلات ادوکتور شانه و فلکسورآرنج "نسبتاً متوسط" (مقدار کاپا به ترتیب 372/0 و 0.369)، فلکسور مچ دست "خوب" (612/0)، ادوکتور هیپ " نسبتا متوسط" (350/0)، اکستانسوزانو و پلانتارفلکسور مچ پا" متوسط " (مقدار کاپا به ترتیب 518/0 و 542/0)، میانگین کاپا بین عضلات اندام فوقانی (505/0) و تحتانی (516/0) معنیدار نبود (p>0.05). مقدار کاپا در عضلات دیستال اندام فوقانی 612/0 (خوب) و در عضلات پروگزیمال آن 372/0 (نسبتاً متوسط) بود که این اختلاف معنیدار بود (p<0.05 =33.87, df=1,²X). مقدار کاپا در عضلات دیستال اندام تحتانی 0.542 (متوسط) و در عضلات پروگزیمال آن 350/0 (نسبتاً متوسط) بود که این اختلاف معنیدار نبود (p>0.05 =1.315, df=1,²X).
نتیجهگیری: اینتر ریتر ریلایبیلیتی مقیاس اصلاح شده اشورت خوب نیست. اندام در میزان پایایی اثر ندارد و در اندام فوقانی بر خلاف اندام تحتانی بین عضلات پروگزیمال و دیستال اختلاف معنیدار است. هنگام استفاده از مقیاس باید محدودیتهای آن را در نظر گرفت.
حجت مرتضاییان لنگرودی، محمد راد گودرزی، پریدخت نخستین داوری، اکبر شاه محمدی، سید محمد معراجی، محمد یوسف اعرابی،
دوره 68، شماره 6 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه
و هدف: کوارکتاسیون آئورت
به تنگی آئورت اطلاق میشود.
توافق بر سر بهترین روش درمانی حاصل نشده است. هدف از این مطالعه که اولین مطالعه در
کشور ما میباشد بررسی کاربرد استنت در درمان کوارکتاسیون بهویژه در سن کمتر از ده
سال و وزن کمتر از 25 کیلوگرم است.
روشبررسی: گروه
سنی کمتر از 18 سال که طی سالهای 89-1383 جهت درمان کوارکتاسیون- ری کوارکتاسیون درمرکز قلب شهید رجایی
استنتگذاری شدند از نظر کارایی و عوارض این روش درمانی بررسی شد.
یافتهها: مطالعه ما با پیگیری شش ماهه روی 53 بیمار کمتر از 18 سال
صورت گرفت. جمعاً 54 مورد استنتگذاری موفق در 53 بیمار انجام شد. متوسط سنی بیماران
2/4±6/11
سال بود که از این تعداد (32%)17 نفر زیر 10سال و (68%)36 نفر بیشتر یا مساوی آن بودند.
متوسط وزن بیماران 18±24/39 کیلوگرم بود که (30%)16 نفر زیر 25 کیلوگرم و (70%)37
نفر بالای آن بودند (001/0p<). پیک گرادیان سیستولی قبل و پس از کاتتریزاسیون به ترتیب
07/17±26/46
و 19/0±03/1
میلیمتر جیوه بود. این تفاوت معنیدار در گرادیان قبل و پس از استنتگذاری در زیر
گروههای کوارکتاسیون ناتیو، کمتر از 25 کیلوگرم و زیر 10 سال فرقی نداشت (001/0p<).
عوارض در (44%)24 نفر اتفاق افتادند که جز در دو مورد، بقیه مینور بودند.
نتیجهگیری: استنتگذاری کوارکتاسیون آئورت با توجه به تجارب تیمی در
مراکز مختلف توام با پیشرفتی چشمگیر، همراه با کاهش عوارض بوده، حتی در گروه سنی کودکان، بیماران کمتر از 25 کیلوگرم و سن کمتر از 10 سال
قابل استفاده است.
پریدخت نخستین داوری، حجت مرتضائیان لنگرودی، حمیدرضا قائمی،
دوره 69، شماره 8 - ( 8-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: تنگی ایزوله دریچه شریان ریوی 10-8% از نقایص مادرزادی قلب را تشکیل میدهد.
این مطالعه برای بررسی نتایج بالن والولوپلاستی پولمونر در کودکان انجام شده است.
روش بررسی: 78 بیمار تحت بالن والولوپلاستی قرار گرفتند.
در پیگیری طی فواصل یک روزه، یک، سه و شش ماهه و یکساله گرادیان سطح دریچه از طریق
اکوکاردیوگرافی اندازهگیری شد. بیماران به دو دسته بدون تنگی ناحیه انفاندیبول و
با تنگی ناحیه تقسیم شدند. گروه با تنگی ناحیه انفاندیبول نیز به دو دسته دریافتکننده
ایندرال و بدون ایندرال تقسیمبندی شدند.
یافتهها: از 78 بیمار، 35 مورد (9/44%) مونث و 43 مورد (1/59%) مذکر بودند. وزن بیماران
در محدوده 8/8±18/16 کیلوگرم و سن بیماران 5/3±29/4 سال بود. گروه بدون تنگی
انفاندیبولار 33 مورد (43%) و با تنگی انفاندیبولار 45 مورد (57%) این دو گروه از نظر
سن، جنس، وزن، نوع بالن استفاده شده و نسبت سطح بالن به سطح بدن و شدت نارسایی دریچه
ریوی (PR) با هم اختلاف معنیداری نداشتند. از میان 45 بیمار با تنگی
انفاندیبول 27 بیمار (60%) به مدت شش ماه تحت دریافت ایندرال قرار گرفتند و 18 بیمار
(40%) ایندرال نگرفتند. در این دو گروه هم بعد از بالن گرادیان به صورت معنیداری
افت کرد (0001/0P<). در گروه دریافت کننده ایندرال سیر نزولی دایمی و شدیدتر بود.
نسبت سطح بالن به سطح بدن با شدت PR متوسط و شدید رابطه معنیداری داشت (015/0=P).
نتیجهگیری: بالن والولوپلاستی روش درمانی مؤثر برای تنگی پولمونر است. گرادیان باقیمانده
در ناحیه انفاندیبول متعاقب بالن والولوپلاستی پولمونر به مرور زمان کاهش پیدا میکند.
تجویز ایندرال به تسریع این روند کمک میکند.
صوفیا نقدی، فریبا انجهئی، نورالدین نخستین انصاری، مجتبی فتحعلی،
دوره 70، شماره 11 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: تست پیامد سینوس- بینی 20 (SNOT-20) یک مقیاس خود ایفا برای ارزیابی بیماران رینوسینوزیت میباشد. هدف پژوهش حاضر، ترجمه این مقیاس به فارسی و بررسی پایایی و اعتبار آن در بیماران مبتلا به رینوسینوزیت مزمن بود.
روش بررسی: SNOT-20 از انگلیسی به فارسی ترجمه گردید. 30 بیمار مبتلا به رینوسینوزیت مزمن SNOT-20 فارسی را دو بار با فاصله 2–1 هفته تکمیل کردند. برای ارزیابی اعتبار تمایزی، 30 فرد سالم SNOT-20 فارسی را تکمیل کردند.
یافتهها: مقادیر ضریب آلفای کرونباخ بالا بودند با 88/0 برای آزمون و 90/0 برای بازآزمون. مقدار ICC برای پایایی آزمون- بازآزمون 95/0 بود. نمرات بیماران بهطور معنیداری بالاتر از نمرات افراد سالم بود. اثرات بالاترین و پایینترین نمره وجود نداشت.
نتیجهگیری: SNOT-20 فارسی برای ارزیابی بیماران فارسی زبان مبتلا به رینوسینوزیت پایا و معتبر است.
حمیرا رشیدی، حاجیه شهبازیان، فروغ نخستین، محمد بهادرام، سید پیمان پیامی،
دوره 73، شماره 8 - ( 8-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم متابولیک (Metabolic syndrome) مجموعهای از عوامل خطرساز برای بروز بیماریهای قلبی- عروقی و دیابت است. ارتباط بین سطح اسید اوریک سرم و بروز سندرم متابولیک در نوجوانان هنوز بهطور کامل مشخص نشده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی این موضوع در نوجوانان شهر اهواز طراحی شد. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 240 نفر از افراد شرکت کننده در مطالعه بزرگ سندرم متابولیک که مهر سال 1388 تا مهر 1389 در شهر اهواز انجام شده بود به صورت تصادفی انتخاب شده و پس از آنها به دو گروه مبتلا به سندرم متابولیک و سالم سطح سرمی اسید اوریک این دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. در گروه سالم افرادی که حتی یکی از معیارهای سندرم متابولیک ATPIII (چاقی شکمی، فشارخون سیستولی یا دیاستولی بالا، mg/dl 40 HDL&le، mg/dl 110TG&le،mg/dl 100FBS&le) یا دیابت داشتند از مطالعه خارج شدند. سابقه مصرف داروهای ضد تشنج یا کورتون معیار خروج از هر دو گروه بود. یافتهها: در این مطالعه 240 نفر با میانگین سنی 64/2±95/14 شرکت داشتند. میانگین سطح اسید اوریک در گروه سندرم متابولیک mg/dl 4/1±8/4 و در گروه کنترل mg/dl 01/1±18/4 بود (001/0P=). بر اساس سطح اسید اوریک سرمی افراد حاضر در مطالعه به سه گروه تقسیم شدند. ریسک ابتلا به سندرم متابولیک در گروه سوم نسبت به گروه دوم و اول به ترتیب به طور معناداری بیشتر بود. (04/8-70/1= 95%CI، 7/3=OR)، (001/0P<، 35/14-42/2=95%CI، 9/5=OR). نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که هایپراوریسمیا بهطور معناداری ریسک ﻫﺎﯾﭙﺮتریگلیسریدمیا، HDL پایین و چاقی شکمی را افزایش میدهد. در میان نوجوانان شهر اهواز، غلظت سرمی اسید اوریک به شدت با شیوع سندرم متابولیک و برخی از اجزای آن در ارتباط است.
پریسا کمیجانی، صوفیا نقدی، نورالدین نخستین انصاری، فاطمه بوالحسنی، امین نخستین انصاری،
دوره 76، شماره 1 - ( فروردین 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: آزمون بریف بست (Brief-balance evaluation systems test, Brief-BESTest) یک تست بالینی برای ارزیابی تعادل است. هدف این پژوهش، بررسی پایایی بین دو آزمونگر- و یک آزمونگر (inter- and intra-rater) نسخه فارسی بریف بست در ارزیابی تعادل مبتلایان به سکته مغزی بود.
روش بررسی: پژوهش کنونی یک مطالعه مقطعی بود که از مرداد تا آذر ۱۳۹۵ در دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. وضعیت تعادل بیماران با استفاده از نسخه فارسی تست بریف بست ارزیابی گردید. جهت بررسی پایایی بین دو آزمونگر، دو آزمونگر با مشاهدهی فیلم ارزیابی بیماران بهطور جداگانه به وضعیت تعادل بیماران امتیاز دادند. جهت ارزیابی پایایی یک آزمونگر، آزمونگر اول پس از یک هفته، دوباره فیلم را مشاهده و به بیماران امتیاز داد.
یافتهها: در این پژوهش ۳۰ بیمار با میانگین سنی ۱۳/۵±۵۷/۳ سال شرکت کردند. مقدار Intraclass correlation coefficient (ICC) برای هر دو پایایی بین دو آزمونگر (۰/۹۸ICC=) و پایایی یک آزمونگر (۰/۹۹ICC=) عالی بود.
نتیجهگیری: نسخه فارسی آزمون بریف بست دارای پایایی بین دو آزمونگر و پایایی یک آزمونگر بالا برای ارزیابی تعادل بیماران مبتلا به سکته مغزی میباشد.
حجتاله فروتنی، نورالدین نخستین انصاری، صوفیا نقدی، شهره جلایی،
دوره 76، شماره 7 - ( مهر 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از مقیاسی پایا، روا و دارای پاسخدهی جهت ارزیابی پیامدهای درمان اهمیت دارد. هدف این پژوهش، بررسی پاسخدهی شاخص درجهبندی عملکردی فارسی در مبتلایان به گردندرد غیراختصاصی مزمن بود.
روش بررسی: این مطالعه کوهورت آیندهنگر از فروردین تا تیر ۱۳۹۶ در بیمارستان شریعتی تهران انجام شد. بیماران پرسشنامه اصلی، نسخه فارسی شاخص ناتوانی گردن و شاخص درجهبندی نمرهای را پیش و پس از ۱۰ جلسه فیزیوتراپی و مقیاس تغییر درجهبندی گلوبال را پس از درمان تکمیل کردند.
یافتهها: سی بیمار با میانگین سنی ۱۳/۸±۴۵/۶ سال درمان شدند. همبستگی معناداری بین شاخص درجهبندی عملکردی (Functional rating index, FRI) با شاخص ناتوانی و مقیاس تغییر گلوبال وجود داشت (بهترتیب ۰/۷۸r=، ۰/۶۹r=، ۰/۰۰۱P<). اندازه اثر، میانگین پاسخ استاندارد، و شاخص پاسخدهی گویات (Guyatt responsiveness index, GRI) بهترتیب ۰/۷۳، ۰/۷۸ و ۵/۵۸ بود. سطح منحنی راک (Receiver operating characteristic, ROC) ۰/۸۹ (۰/۰۰۱P<) و حداقل تغییرات بالینی مهم ۱۱/۷% بود.
نتیجهگیری: شاخص درجهبندی عملکردی فارسی، برای ارزیابی مبتلایان به گردندرد مزمن غیراختصاصی پاسخدهی دارد.
سعید ولیان، صوفیا نقدی، نورالدین نخستین انصاری، شهره جلائی، ناصر سلسبیلی،
دوره 76، شماره 11 - ( بهمن 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: تنها پرسشنامه معتبر برای ارزیابی مشکلات ران و کشاله ران، مقیاس ارزیابی ران و کشاله ران کپنهاک میباشد که به زبان انگلیسی است. هدف پژوهش کنونی، ترجمه و تطابق فرهنگی این پرسشنامه به فارسی و بررسی پایایی آن در ورزشکاران مبتلا به درد ران و کشاله ران بود.
روش بررسی: این پژوهش از نوع ساخت آزمون و بهصورت مقطعی از خرداد ۱۳۹۳ تا اردیبهشت ۱۳۹۴ در دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. در این پژوهش، ابتدا نسخه فارسی پرسشنامه تهیه گردید و سپس توسط ورزشکاران مبتلا به درد ران و کشاله ران پر شد. برای بررسی پایایی آزمون-بازآزمون، نمونهها پس از یک تا دو هفته، بار دیگر پرسشنامه را تکمیل کردند.
یافتهها: در این پژوهش ۵۰ ورزشکار مرد با میانگین سنی ۳/۳۷±۲۶/۱۲ سال شرکت کردند. مقدار همبستگی درون گروهی برای نمره کل پرسشنامه ۰/۷۴ (۰/۰۰۰۱P<) محاسبه شد.
نتیجهگیری: نسخه فارسی پرسشنامه "مقیاس ارزیابی ران و کشاله ران کپنهاگ" ابزاری پایا برای ارزیابی ورزشکاران مبتلا به درد ران و کشاله ران میباشد.
فاطمه بوالحسنی، صوفیا نقدی، نورالدین نخستین انصاری، زهرا فخاری،
دوره 78، شماره 1 - ( فروردین 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: اسپاستیسیته از علایم مهم سکته مغزی است که موجب محدودیت حرکت و ناتوانی میشود. اسپاستیسیته عضلات پلانتار فلکسور مچ پا و انگشتان، منجر به اختلال در تعادل و راه رفتن بیماران میگردد. از اینرو هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرات فوری سوزن زدن خشک (Dry needling) عضلات پلانتار فلکسور مچ پا و انگشتان بر شدت اسپاستیسیته و تعادل بیماران مبتلا به سکته مغزی بود.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعهی بالینی پیش و پسآزمون (pre- and post-test) بود که در درمانگاه فیزیوتراپی ضایعات مغزی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران، از فروردین ۱۳۹۶ تا فروردین ۱۳۹۷ انجام شد. ۲۰ بیمار مبتلا به سکتهی مغزی (۱۲ مرد و هشت زن با میانگین سنی ۱۳±۵۶/۵ سال) انتخاب شدند. یک دقیقه سوزن زدن خشک برای هر یک از عضلات گاستروکنمیوس، خم کننده بلند و کوتاه انگشتان پای مبتلا، در یک جلسه انجام شد. معیارهای پیامد شامل: مقیاس اصلاح شدهی اصلاح شده آشورث (Modified Modified Ashworth Scale, MMAS) برای ارزیابی اسپاستیسیته، آزمون برخاستن و رفتن زمانگیری شده و ایستادن روی یک پا، برای ارزیابی تعادل، بودند. ارزیابی در سه زمان پیش، بلافاصله و ۱۵ دقیقه پس از سوزن زدن خشک انجام شد.
یافتهها: نتایج پژوهش، نشاندهنده کاهش معنادار اسپاستیسیته عضلات پلانتار فلکسور (۰/۰۰۱P=)، زمان آزمونهای برخاستن و رفتن زمانگیری شده (۰/۰۰۱=P) و افزایش زمان ایستادن روی پای مبتلا (۰/۰۰۱P=) بلافاصله و ۱۵ دقیقه پس از درمان بود.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سوزن خشک توانست اسپاستیسیته عضلات پلانتار فلکسور بیماران سکته مغزی را کاهش داده و منجر به بهبود تعادل بیماران سکته مغزی شود.
سیده سعیده حسینی، نورالدین نخستین انصاری، صوفیا نقدی،
دوره 78، شماره 6 - ( شهریور 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: نمره شانه اکسفورد (Oxford Shoulder Score, OSS) فارسی، پرسشنامهای معتبر و پایا برای ارزیابی عملکرد درد شانه است. هدف پژوهش، بررسی پاسخدهی این پرسشنامه در افراد مبتلا به شانه درد بود.
روش بررسی: این مطالعه کوهورت آیندهنگر با اندازهگیری کلینیکی، از فروردین تا اسفند 1397 در دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. پیش از جلسه اول و پس از جلسه دهم فیزیوتراپی، پرسشنامه آکسفورد، وضعیت عملکردی شانه و مقیاس شدت درد و جلسه آخر، مقیاس تغییر درجهبندی گلوبال تکمیل شدند.
یافتهها: 31 فرد (20 زن و 11 مرد) مبتلا به شانه درد با میانگین سنی 3/15±50 سال در مطالعه شرکت کردند. اندازه اثر و میانگین پاسخ استاندارد نمره شانه آکسفورد بهترتیب 73/1 و 79/1 بود. همبستگی پرسشنامه با شدت درد، خیلی خوب (69/0r=) و با وضعیت عملکرد شانه، عالی (89/0r=) بود. ولی همبستگی با مقیاس تغییر درجهبندی گلوبال معنادار نبود (18/0=P، 25/0r=).
نتیجهگیری: نمره شانه آکسفورد فارسی، برای ارزیابی شانه درد دارای پاسخدهی است.
عارف سادات، خدیجه اوتادی، زهرا فخاری، نورالدین نخستین انصاری، حسین باقری، ارسلان قربانپور،
دوره 78، شماره 7 - ( مهر 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات نشان دادهاند که 75% از مردان و 35% از زنان بالای سن 10 سال دارای کوتاهی همسترینگ هستند. سوزن زدن خشک (Dry needling) یکی از روشهایی است که میتواند در زمان کمتری نسبت به سایر مداخلات باعث بهبود انعطافپذیری همسترینگ شود. هدف تحقیق کنونی بررسی اثر سوزن زدن خشک بر انعطافپذیری و شاخصهای الکتروفیزیولوژیک در مردان سالم با کوتاهی همسترینگ بود.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی دوسویهکور با گروه کنترل که از آذر تا بهمن 1397 در آزمایشگاه دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد، 30 مرد سالم با کوتاهی همسترینگ بهطور تصادفی به دو گروه سوزن خشک (15 نفر) و سوزن شم (Sham needle) (15 نفر) تقسیم شدند. در هر دو گروه سوزن خشک و سوزن شم، در سه نقطه از عضله همسترینگ و در هر نقطه به مدت یک دقیقه مداخله اعمال شد. معیارهای پیامد مورد بررسی شامل انعطافپذیری براساس آزمون باز کردن غیرفعال زانو(Passive knee extension test) ، زمان تاخیر رفلکس اچ (H reflex latency) و تحریکپذیری موتور نورون (Motor neuron excitability)بودند که در سه زمان پیش از مداخله، بلافاصله پس از مداخله و یک هفته پس از مداخله اندازهگیری شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد میانگین آزمون باز کردن غیرفعال زانو پس از مداخله بین دو گروه تفاوت معنادار نداشت (54/0P=). همچنین میانگین زمان تاخیر رفلکس اچ پس از مداخله بین دو گروه تفاوت معنادار نداشت (84/0P=) و میانگین تحریکپذیری موتور نورون نیز پس از مداخله بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت (41/0P=).
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که سوزن زدن خشک اثری بر روی انعطافپذیری همسترینگ و شاخصهای الکتروفیزیولوژیک ثبت شده از عضله سولئوس افراد سالم دارای کوتاهی همسترینگ ندارد.
سید حمید برسی، حانیه راجی، مهرداد درگاهی مالامیر، فروغ نخستین، افروز کارگران،
دوره 79، شماره 4 - ( تیر 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: هپارین با وزن مولکولی کم بهعنوان درمان اول در بیماران مبتلا به سرطان و ترومبوامبولیسم وریدی توصیه میشود، اما بسیاری از بیماران ترجیح میدهند آنتیکوآگولاسیونهای خوراکی و غیرتزریقی مقرون بهصرفه را استفاده کنند. ترومبوآمبولی وریدی یک بیماری بسیار شایع در بیماران مبتلا به سرطان است. از اینرو هدف این مطالعه بررسی اثربخشی و ایمنی ریواروکسابان در مقایسه با انوکساپارین در بیماران مبتلا به سرطان و ترومبوامبولیسم وریدی میباشد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی بر روی 50 بیمار مبتلا به سرطانهای غیرهماتولوژیک و DVT یا VTE در بیمارستان امامخمینی اهواز از آبان 1398 تا فروردین 1399 صورت گرفت. افراد بهطور تصادفی در دو گروه 25 نفره تحت درمان با ریواروکسابان (دوز mg 15 هر 12 ساعت در سه هفته ابتدایی و در ادامه دوز mg 20 روزانه خوراکی) یا انوکساپارین (دوز mg/kg 1 بهصورت تزریق زیرجلدی هر 12 ساعت) قرار گرفتند و جهت بررسی ایمنی، عوارض و اثربخشی درمان به مدت شش ماه فالوآپ شدند.
یافتهها: سه سرطان شایع شامل سینه (11 نفر، 22%)، کولون (10 نفر، 20%) و ریه (هفت نفر، 14%) بود. هیچ موردی از رخداد ترومبوآمبولی عودکننده مشاهده نشد. خونریزی زیاد تنها در یک بیمار (4%) از گروه انوکساپارین (05/0<P) و خونریزی کم نیز تنها در یک بیمار (4%) از گروه ریواروکسابان اتفاق افتاد (05/0<P). یک نفر (4%) در گروه انوکساپارین بهدلیل تب و نوتروپنی فوت شد. اختلاف معناداری میان فراوانی DVT و PTE براساس سن بیمار (154/0=P)، جنسیت (430/0=P)، BMI (490/0=P)، بیماری زمینهای (294/0=P)، سیگار (955/0=P)، نوع سرطان (527/0=P) و متاستازیک بودن سرطان (280/0=P) وجود نداشت.
نتیجهگیری: اثربخشی ریواروکسابان کمتر از انوکساپارین نمیباشد، از اینرو میتواند یک گزینه درمانی مناسب برای بیماران سرطانی غیرهماتولوژیک و ترومبوآمبولیسم وریدی باشد. با این حال، برای تأیید این نتایج، به آزمایشات تصادفی و کنترل شده بیشتری نیاز است.
ریحانه پیرجانی، علی اکبری ساری، محبوبه شیرازی، امین نخستین انصاری، مریم ربیعی، آمنه عبیری،
دوره 80، شماره 3 - ( خرداد 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: استرپتوکک گروه بتا (GBS: Group B Streptococcus) کوکسی گرم مثبت میباشد که در رکتوواژینال کلونیزه میشود. حدود 3/%31-6/4 زنان سنین باروری حامل عفونت GBS میباشند. GBS یک فاکتور خطر برای عفونتهای متعاقب در زنان حامله میباشد، که در 2%-1 موارد منجر به عفونت مهاجم نوزادی میشود. در بیشتر کشورهای دنیا، درمان بر طبق پروتکل CDC (Centers for Disease Control and Prevention) و براساس نتایج کشت انجام میشود. درایران درمان براساس ریسک فاکتورها انجام میشود. بنابراین بر آن شدیم تا در مطالعهای نتایج بهدست آمده از درمان براساس فاکتورهای خطر و براساس نتایج کشت و دیگر عوارض مادری و نوزادی را در این دو گروه با یکدیگر مقایسه کنیم.
روش بررسی: مطالعه مورد-شاهدی است. مطالعه در بیمارستان آرش از فروردین سال 1397 تا پایان اسفند سال 1398 به انجام رسیده است. در گروه مورد، نمونههای ترشحات رکتوواژینال از 98 زن باردار 37-35 هفته، برای کشت ارسال و درمان براساس نتیجه کشت، انجام شد. نمونههای شاهد 200 مادر باردار هستند که براساس فاکتور خطر تحت درمان قرار گرفتند. دو گروه از نظر پیامدهای حاملگی مقایسه شدند.
یافتهها: از 98 فرد مورد برررسی، 24 نفر (5/24%) کشت مثبت رکتوواژینال داشتند. افراد کشت مثبتی که تحت درمان آنتیبیوتیکی قرار گرفتند، تفاوت معناداری از نظر پیامدهای حاملگی در مقایسه با گروه شاهد نداشتند.
نتیجهگیری: در افراد با سابقه ترشحات واژینال، بهطور معناداری شیوع کلونیزاسیون GBS بالاتر بود. بهدلیل تعداد کم مطالعات صورت گرفته در ایران، توصیه میگردد مطالعات با حجم نمونه بیشتر انجام شود تا بتوان پروتکل مناسبتری به لحاظ اثربخشی و اقتصادی تبیین نمود.