مطالعه حاضر، تحقیقی روی 91 نفر از آزادگانی است که در نیمه دوم سال 1369، یعنی 6 ماه پس از آزادی، به سه مرکز روانپزشکی تهران مراجعه نموده اند. 34 نفر از آنها (37/4%) که شدت اختلالشان زیادتر بوده، بصورت بستری و 57 نفر از آنها (62/6%) که شدت اختلال آنها ضعیف تر بوده، بصورت سرپایی مورد ارزیابی دقیق روانشناسی و روانپزشکی قرار گرفتند. در این تحقیق، اختلالات شایع، اختلال سازشی (48/3%)، اختلال خلقی (22%)، اسکیزوفرنی (11%)، اختلالات اضطرابی (9/9%) بوده و اختلالات روانی با منشا عضوی (7/7%) بودند. ضمنا با بررسی های آماری، نگرش منفی افراد خانواده در مورد اعزام به جبهه، طول مدت جبهه قبل از اسارت، شکنجه شدن و شاهد شهادت همرزم بودن در حین اسارت با شدت بیماری از نظر سرپایی و بستری رابطه معنی دار وجود داشت و با مواردی از قبیل اعزام غیرداوطلبانه، مدت اسارت، نوع اسارت بصورت فردی یا گروهی، داشتن سابقه زندانی انفرادی و شاهد خیانت همرزم بودن در حین اسارت و شدت بیماری از نظر سرپایی و بستری وابستگی معنی داری مشاهده نگردید.
براساس پژوهش مشاهده ای مقطعی و بمنظور تعیین شیوع افسردگی در بین دانش آموزان دبیرستانی تهران، پرسشنامه آزمون افسردگی Beck در بین 1478 نفر دانش آموز مناطق 19 گانه تهران توزیع و تکمیل گردید و از تحلیل اطلاعات جمع آوری شده نتایج زیر بدست آمد: 11/4% از دانش آموزان علائم افسردگی مرزی، 12/6% علائم افسردگی متوسط و 4/2% علائم افسردگی شدید و 0/4% علائم افسردگی خیلی شدید داشتند که شیوع علائم افسردگی با افزایش سن دانش آموزان رابطه داشت. درجه شیوع افسردگی دختران بیش از پسران و به نسبت 1/4 به 1 بود. دانش آموزان گروه ریاضی فیزیک کمترین و دانش آموزان گروه فرهنگ و ادب بیشترین شیوع علائم افسردگی را واجد بودند. از نظر نوع مدرسه، دانش آموزان شاغل به تحصیلی در مدارس شاهد و نمونه کمترین و دانش آموزان شاغل به تحصیل در مدارس شبانه بیشترین شیوع علائم افسردگی را داشتند در این پژوهش رابطه ای بین افسردگی دانش آموزان و شغل والدین آنها مشاهده نگردید در حالیکه تحصیلات بالاتر والدین باعث کاهش محسوس افسردگی فرزندان می گردید. سرانجام افراد ساکن در منازل رهنی و اجاره ای در قیاس با افراد ساکن در منزل شخصی از شیوع بالاتری از علائم افسردگی برخوردار بودند.
عدم باروری میتواند منجر به مشکلات روانی و تجربیات استرسزای هیجانی شود. هدف از این مطالعه تاثیر مداخلات روانپزشکی در میزان بروز حاملگی زوجین نابارور میباشد.
روش بررسی: این مطالعه یک کارآزمائی بالینی بوده، از بین 638 مراجعهکننده به مرکز تحقیقات بهداشت باروری ولیعصر(عج)، 140 زوج نابارور داوطلبانه انتخاب شده سپس بهصورت تصادفی 70 زوج در گروه مداخله و 70 زوج در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه مداخله به مدت شش ماه با داروی فلوکستین mg 60-20 روزانه و درمانهای شناختی- رفتاری و روان درمانی حمایتی، تحت درمان قرار گرفتند. سپس میزان حاملگی کلینیکی در طی شش ماه پیگیری هر دو گروه با مشاهده کیسه حاملگی در سونوگرافی، شش هفته بعد ازLMP مقایسه شد. ابزارهای بهکار برده شده شامل آزمون افسردگی بک (BDI)، مقیاس درجهبندی سازگاری مجدد اجتماعی (هولمز- ریهی) و پرسشنامه دموگرافیک- اجتماعی بوده است.
یافتهها: نتایج بررسی نشان داد که 1/47% در گروه درمان و 1/7% در گروه کنترل حاملگی داشتهاند. شانس حاملگی در طبقه تحصیلی سیکل- دبیرستان (در گروه مردان)، طول مدت ازدواج و نازائی کمتر از پنج سال، استرس کمتر و ناباروری با علت نامشخص (Unexplained) بیشتر مشاهده گردید و این ارتباطات از لحاظ آماری معنیدار بود (001/0p<).
نتیجهگیری: با توجه به موثر بودن مداخلات روانی در بروز حاملگی که در این مطالعه اثر آن معنیدار بود باید توجه جدی به درمان این گروه بیماران صورت گیرد. بدون شک این امر منجر به سلامت روان و همچنین افزایش میزان باروری خواهد شد.
914
|
صفحه 1 از 1 |
نشانی: بلوار کشاورز، خیابان قدس، خیابان ایتالیا، پلاک ۴۹، طبقه هفتم، مجله دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تلفکس ۳-۴۲۹۱۰۷۰۲
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.
طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق
© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0
Designed & Developed by : Yektaweb