۱۳ نتیجه برای هادیان
غلامرضا علیایی، محمد اکبری، حسین باقری، محمدرضا هادیان، سعید طالبیان، نوشین احمدوند،
دوره ۵۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۷۹ )
چکیده
در ۳۰ سال اخیر هزینه هایی که صرف امور بهداشتی شده افزایش چشمگیری داشته که از این بین، بیماری های سیستم موسکولواسکلتال، خصوصا کمردرد رقم بالایی را بخود اختصاص می دهد. کار سنگین بدنی، وضعیت های کاری ثابت، خم شدن و چرخش های مکرر تنه، بلند کردن اجسام و کار تکراری از جمله عوامل مهم ایجاد کمردرد هستند. عقیده عمومی براین است که خستگی موضعی عضلانی فرد را در معرض صدمه قرار می دهد. علیرغم اهمیت مساله خستگی و تحمل عضلانی، مطالعات دینامیک زیادی روی عضلات تنه صورت نگرفته است. در این تحقیق سعی بر این است که با استفاده از دینامومتر ایزواینرشیال، که در آن مقاومت در طول حرکت ثابت است، حرکات تکراری خسته کننده در جهت فلکشن-اکستنشن انجام شود تا تاثیر آن بر روی متغیرهای بازده و الگوهای حرکتی بررسی گردد. این بررسی به روش شبه تجربی بر روی ۳۸ زن سالم انجام شد. با استفاده از دستگاه دینامومتر Isostation B-۲۰۰ حرکات فلکشن و اکستنشن تکراری برعلیه مقاومتی حدود ۵۰% حداکثر قدرت ایزومتریک فرد انجام شد. بلافاصله پس از تست دینامیک، حداکثر قدرت ایزومتریک مجددا اندازه گیری شد و تغییرات آن نسبت به قبل از تست دینامیک مورد توجه قرار گرفت. کلیه پارامترهای مربوط به الگو و بازده حرکتی در صفحه ساژیتال کاهش نشان داد، البته کاهش پارامترهای مربوط به الگوی حرکتی افزایش چشمگیری داشت (P<۰,۰۰۰۱). همچنین در صفحات فرعی حرکت، یعنی فرونتال و ترنسورس، افزایش قابل ملاحظه ای در پارامترهای فوق بچشم می خورد (P<۰.۰۰۱). کاهش حداکثر قدرت ایزومتریک بعد از تست دینامیک از نظر آماری معنی دار بود (P<۰.۰۰۰۱). باتوجه به نتایج فوق شاید بتوان تاثیرات خستگی را بر روی پارامترهای قابل اندازه گیری دستگاه، ناشی از عدم اعمال کنترل دقیق از مراکز اصلی حرکتی در دستگاه عصبی مرکزی و مراکز محیطی کنترل عضله دانست. همچنین با مقایسه پارامترهای مربوط به قدرت و تحمل، باید گفت بیش از آنکه کاهش قدرت افراد سبب افت حرکت شود، پارامترهای مربوط به تحمل عضلات و افت آنها سبب متوقف نمودن حرکت می گردد. لذا اهمیت تحمل عضلات در تجویز تمرین درمانی و توانبخشی بیماران بخوبی احساس می گردد.
محمدرضا هادیان، خدیجه اوتادی، غلامرضا علیایی، سعید طالبیان مقدم،
دوره ۶۰، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۸۱ )
چکیده
مقدمه: با توجه به نقشهای پیشنهاد شده برای عضله چهار سر رانی (کوادریسپس) در ثبات و تحرک مفصل زانو در افراد عادی و ورزشکار و اهمیت این عضله در فیزیوتراپی و توانبخشی زانو، در مقاله حاضر به مقایسه میزان قدرت عضله چهار سر رانی در بین دوندگان سرعتی و افراد عادی غیر ورزشکار پرداخته می شود.
مواد روشها: مطالعه برروی ۳۱ زن سالم (۲۰ نفرافراد عادی غیر ورزشکار، ۱۱نفر دونده سرعتی) با استفاده از دینامومتر Kin-Com انجام گرفت. در مرحله بررسی قدرت، افراد ۵ حرکت فلکشن و اکستشن تکراری از نوع انقباض کانسنتریک و اکسنتریک با درنظر گرفتن نیروی Pre-load به اندازه ۲۵ درصد حداکثر نیروی ایزومتریک عضله چهار سر رانی در دو سرعت ۹۰°/s و ۱۳۵°/s انجام دادند.
یافته ها: نتایج حاصل به این صورت بود که قدرت دوندگان سرعتی نسبت به گروه دیگر (P<۰,۰۲) در هر دو سرعت بیشتر بود. میزان قدرت انقباض کانسنتریک با افزایش سرعت در هر دو گروه کاهش یافته و میزان قدرت انقباض اکسنتریک با افزایش سرعت افزایش می یافت. همچنین میزان قدرت انقباض اکسنتریک در هر دو سرعت و در هر گروه از میزان قدرت انقباض کانسنتریک بیشتر بود (P<۰.۰۲).
نتیجه گیری و توصیه ها: با توجه به نتایج ملاحظه شده در این تحقیق اهمیت تمرینات اکسنتریک در دوندگان سرعتی مشخص می شود. نظر به اهمیت تمرینات اکسنتریک و ارتباط آن با آسیب پذیری و ضایعات ورزشی، نقش آن در فصول قبل از ورزش حین و پس از فصل ورزش اهمیت می یابد.
سعید طالبیان، غلامرضا علیائی، حسین باقری، محمد اکبری، محمدرضا هادیان،
دوره ۶۳، شماره ۱۲ - ( ۱-۱۳۸۴ )
چکیده
مقدمه: فعالیت روزانه دارای انقباضات عضلانی دینامیک است که سبب تولید سیگنالهای میوالکتریک غیر ساکن در ثبت الکترومیوگرافی می شود. زمانی که نیروی عضلانی تغییر می کند، تغییراتی در تعداد واحد حرکتی، مناطق عصبی، اندازه و انواع واحدهای حرکتی بوجود می آید. این عوامل روی شکل موج پتانسیل عمل واحد حرکتی (MUAP) تاثیر می گذارند. لذا در ارزیابی الکترومیوگرافی تفاوتهای بارزی را بوجود می آورند. هدف این تحقیق بررسی توانایی شاخصهای طیف فرکانس در اندازه گیری تغییرات متعاقب نیرو است.
مواد و روشها: بیست فرد سالم در این تحقیق شرکت کردند و از عضله دو سر بازویی آنان در دو زاویه ۴۵ و ۹۰ درجه مفصل آرنج ثبت الکترومیوگرافی طی سه انقباض ایزومتریک حداکثر در برابر دینامومتر به مدت ۱۰ ثانیه با استراحت ۲ دقیقه ای بین انقباضات بعمل آمد. فرکانسهای میانه و میانگین فعالیت عضلانی و تخمین قدرت به همراه گشتاور تولید شده محاسبه و مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: فرکانس میانه و میانگین در زاویه ۴۵ درجه نسبت به ۹۰ درجه کاهش می یابد (P<۰,۰۵). همچنین تفاوت معنی داری بین گشتاور تولید شده در دو زاویه وجود دارد بطوریکه در زاویه ۴۵ درجه گشتاور بیشتری نسبت به ۹۰ درجه بوجود می آید (P<۰.۰۵). در زاویه ۹۰ درجه همبستگی منفی بین گشتاور تولید شده و فرکانس های میانگین و میانه وجود دارد (r=-۰.۶۹, P=۰.۰۳), (r=-۰.۷۷, P=۰.۰۱)
نتیجه گیری و توصیه ها: وضعیت هندسی عضله تاثیر عمده ای بر گشتاور و شاخصهای طیف فرکانس در انقباض حداکثر دارد. بدنبال تغییرات طول و زاویه مفصل، میانگین و میانه طیف فرکانس تغییر یافته و لذا این دو متغیر تخمین مناسبی از رفتار عضله را فراهم می سازد.
نورالدین نخستین انصاری، محمدرضا هادیان، حسین باقری، صوفیا نقدی، شهره جلایی، طاهره خسرویان عرب،
دوره ۶۴، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: اسپاستیسیته یک اختلال حرکتی است که با افزایش وابسته به سرعت در رفلکس های کششی تونیک (تون عضله) و تشدید تاندون جرک بعلت افزایش تحریکپذیری رفلکس کششی بعنوان جزئی از سندرم نورون محرکه فوقانی مشخص میشود. ارزیابی کلینیکی در درمان و تعیین پیشرفت بیماران اسپاستیک ضروری میباشد. در حال حاضر، پذیرفته شدهترین مقیاس کلینیکی برای ارزیابی تون عضلانی، مقیاس اصلاح شده اشورت است. هدف تحقیق، بررسی پایایی مقیاس اصلاح شده اشورت (اینترریتر ریلایبیلیتی) و مقایسه پایایی در اندام فوقانی و تحتانی، عضلات پروگزیمال و دیستال اندامها بود.
روش بررسی: در این مطالعه ۳۰ بیمار، ۱۴ زن و ۱۶ مرد با میانگین سنی۴۰/۵۹ مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران توسط دو فیزیوتراپیست خانم و با تجربه ارزیابی شدند. اداکتورهای شانه، فلکسورهای آرنج و فلکسورهای مچ دست از اندام فوقانی و اداکتورهای هیپ، عضلات چهار سر رانی و پلانتار فلکسورهای مچ پا از اندام تحتانی تست شدند. برای تعیین سطح توافق بین معاینه کنندهها از Cohen&aposs kappa Test و برابری کاپاها از آزمون مجذور کای استفاده شد.
یافتهها: پایایی مقیاس اصلاح شده اشورت در عضلات ادوکتور شانه و فلکسورآرنج "نسبتاً متوسط" (مقدار کاپا به ترتیب ۳۷۲/۰ و ۰,۳۶۹)، فلکسور مچ دست "خوب" (۶۱۲/۰)، ادوکتور هیپ " نسبتا متوسط" (۳۵۰/۰)، اکستانسوزانو و پلانتارفلکسور مچ پا" متوسط " (مقدار کاپا به ترتیب ۵۱۸/۰ و ۵۴۲/۰)، میانگین کاپا بین عضلات اندام فوقانی (۵۰۵/۰) و تحتانی (۵۱۶/۰) معنیدار نبود (p>۰.۰۵). مقدار کاپا در عضلات دیستال اندام فوقانی ۶۱۲/۰ (خوب) و در عضلات پروگزیمال آن ۳۷۲/۰ (نسبتاً متوسط) بود که این اختلاف معنیدار بود (p<۰.۰۵ =۳۳.۸۷, df=۱,²X). مقدار کاپا در عضلات دیستال اندام تحتانی ۰.۵۴۲ (متوسط) و در عضلات پروگزیمال آن ۳۵۰/۰ (نسبتاً متوسط) بود که این اختلاف معنیدار نبود (p>۰.۰۵ =۱.۳۱۵, df=۱,²X).
نتیجهگیری: اینتر ریتر ریلایبیلیتی مقیاس اصلاح شده اشورت خوب نیست. اندام در میزان پایایی اثر ندارد و در اندام فوقانی بر خلاف اندام تحتانی بین عضلات پروگزیمال و دیستال اختلاف معنیدار است. هنگام استفاده از مقیاس باید محدودیتهای آن را در نظر گرفت.
محمد رضا هادیان، هوشنگ دادگر، زهرا سلیمانی، محمد رحیم شاهبداغی، شهره جلائی،
دوره ۶۴، شماره ۶ - ( ۵-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف :فلج مغزی، واژهای است که برای توصیف نوعی از اختلال حرکتی بکار میرود که به دنبال آسیب غیر پیشرونده مغزی بوجود میآید و به دلیل آسیب به سامانه اعصاب مرکزی، با اختلالات حرکتی، گفتاری و اختلال در رفلکسهای تغذیهای همراه است. فقدان کنترل و هماهنگی عملکرد های دهانی- حرکتی در نتیجه عدم تکامل رفلکسهای تغذیهای، روی تولید صداهای گفتاری موثر میباشد. هدف از انجام این پژوهش بررسی ارتباط بین وضعیت رفلکسهای تغذیه ای و وضعیت تولید در کودکان فلج مغزی اسپاستیک است.
روش بررسی: این مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی و از نوع مقطعی بر روی ۵۲ بیمار پنج تا ده ساله فلج مغزی اسپاستیک مراکز و مدارس توانبخشی و کلینیکهای خصوصی انجام شد. گردآوری اطلاعات مربوط به وضعیت رفلکسهای تغذیهای از طریق مشاهده و معاینه مستقیم بیماران و ارزیابی تولید، از طریق آزمون اطلاعات آوایی تصویری صورت گرفت. تحلیل آماری از طریق نرمافزار SPSS و آزمونهای Chi-square و Fisher&aposs exact test انجام شد.
یافتهها: وضعیت غیر طبیعی رفلکس های جویدن و زبان نسبت به سایر رفلکس ها فراوانی بیشتری داشت و ارتباط بین وضعیت رفلکس لب با تولید صداهای ĉ/v/m/y/r/p/ و وضعیت رفلکس جویدن با تولید صداهای /z/s/ و رفلکس گاز گرفتن با تولید صداهای š /z/j/l/ معنیدار بود. بین وضعیت رفلکس چرخشی و زبان با تولید صداها ارتباط معنیداری پیدا نشد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این پژوهش، در کل میتوان استنباط کرد که آنچه در تولید صداها تاثیر میگذارد احتمالا وضعیت اندامهای موثر در تولید آن صداها در حین عملکرد تولیدی است و در کودکان فلج مغزی به دنبال عدم تکامل رفلکسهای تغذیهای وضعیت ناهنجار اغلب در حین تلاشهای حرکتی گفتار بروز میکند که میتواند بر روی تولید تاثیر بگذارد.
سعید طالبیان، شیرین بهرامی، غلامرضا علیایی، حسین باقری، محمدرضا هادیان،
دوره ۶۴، شماره ۷ - ( ۵-۱۳۸۵ )
چکیده
هدف از این تحقیق مقایسه حداکثر و متوسط حداکثر گشتاور ایزوکینتیک عضلات اکسترنال واینترنال روتاتور شانه غالب و نسبت آنها طی انقباض کانسنتریک بین ورزشکاران حرفه ای تنیس و والیبال می باشد.
روش بررسی: این تحقیق روی ۱۷ بازیکن حرفه ای که بیش از سه سال بطور ممتد در لیگ های برتر بازی می کنند انجام گرفت. هفت تنیسور و ده والیبالیست با دامنه سنی ۲۸-۱۸ سال در این پژوهش شرکت داشتند. در هر گروه هیچگونه ضایعه ای در مفصل شانه در طی سال گذشته گزارش نشده بود عمل گرم کردن به مدت پنج دقیقه توسط شولدر- ویل انجام شد، سپس از هر شخص خواسته می شد که پنج انقبـاض حـداکـثر کـانـسنـتریـک با دستگاه ایزوکینتیک Biodex system ۳ در زاویـه ۹۰ درجـه ابـداکسیون بازو در سه سرعت ۱۲۰، ۱۸۰ و۲۱۰ درجه در ثانیه با استراحت ۳۰ ثانیه انجام دهد. در تجزیه و تحلیل، حداکثر و متوسط حداکثر گشتاور سه انقباض میانی به عنوان مقدار مطلوب برای محاسبه قدرت و نسبت حداکثر گشتاور به وزن افراد جهت نرمال کردن گشتاور در نظر گرفته شدند.
یافته ها: با افزایش سرعت، حداکثر و متوسط سه حداکثر گشتاور عضلات روتاتور شانه در دو گروه به غیر از اینترنال روتاتور تنیس بازان کاهش می یابد (۰۵/۰P < ). تفاوت معنی داری در سه سرعت بین دو گروه ورزشکاران در حداکثر، متوسط سه حداکثر گشتاور عضلات روتاتور شانه و مقادیر نرمال شده گشتاور نسبت به وزن آنان وجود ندارد. همچنین نسبت عضلات اکسترنال به اینترنال اختلاف معنی داری را بین دو گروه در سرعت ۲۱۰ درجه بر ثانیه نشان داد. (۰۵/۰P < )
نتیجه گیری: دو نوع فعالیت ورزشی تنیس و والیبال در زنان بر قدرت ایزوکینتیکی عضلات روتاتور شانه تاثیر چندانی ندارد. در سرعت بالا نسبت فعالیت عضلات اکسترنال به اینترنال در گروه تنیس بازان کاهش می یابد که نشان می دهد افزایش سرعت سبب بکارگیری بیشتر روتاتورهای داخلی در مقایسه با روتاتورهای خارجی در این گروه از ورزشکاران می شود.
سعید طالبیان، غلامرضا علیایی، محمدرضا هادیان، حسین باقری، سیما مهرداد،
دوره ۶۵، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده
تغییرات کنترل حرکت در استفاده از محافظت کنندهها میتواند به درک و شناخت تاثیر آن در عملکرد انسان کمک نماید. پژوهش حاضر نگرشی دارد بر چگونگی استفاده از داینامومترها در جهت کمّی نمودن اندازههای الگوی حرکتی در رابطه با ستون فقرات به دنبال استفاده از کمربند کمری- خاجی.
روش بررسی: ۵۰ زن سالم به طور داوطلبانه در این تحقیق شرکت کردند. دامنه حرکتی، حداکثر گشتاور ایزومتریک و تغییرات زاویه وقوع حداکثر گشتاور و سرعت حرکتی در نتیجه استفاده از کمربند کمری ـ خاجی در حرکات فلکشن و اکستنشن در حالتهای ایستاده و نشسته اندازهگیری و مقایسه شدند.
یافتهها: دامنه حرکتی ستون فقرات کمری در دو جهت فلکشن و اکستنشن در وضعیتهای ایستاده و نشسته بعد از استفاده از کمربند کاهش معنیداری داشت (۰۱/۰p=). کاهش معنیدار حداکثر گشتاور ایزومتریک در حالتهای فلکشن نشسته و اکستنشن ایستاده و نشسته ملاحظه شد (۰۱/۰p=). فاز زاویه حداکثر گشتاور و سرعت در دو جهت فلکشن و اکستنشن در حالتهای ایستاده و نشسته تغییر معنیداری کردند (۰۱/۰p=).
نتیجهگیری: کمربند کمری خاجی سبب کاهش نیروهای وارده به سطح مهرههای کمری میشود و با جابجایی زاویه وقوع حداکثر گشتاور و سرعت به ابتدای دامنه حرکتی احتمال بروز فشارهای طبیعی وارده را در شرایط استحکام مفصلی فراهم میآورد. این امر می تواند به کاهش استرسهای وارده به مفاصل خلفی ستون فقرات کمری منجر شود و محدودیتی را برای نیروها لحظه ای چندگانه در شروع حرکت مفصلی فراهم میسازد. در این شرایط از ضایعات مفصلی جلوگیری شده و از بروز استرسهای مکانیکال که سبب بیماریهای مفصلی می شوند جلوگیری به عمل می آورد.
سیداحمدرضا خاتونآبادی، حمدرضا هادیان، مجید غفارپور، کریما کهلویی، اکبر حسنزاده،
دوره ۶۶، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده
Normal
۰
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer۴
زمینه و هدف: نتایج مطالعات مختلف نشان داده است ۴۵
تا ۶۵ درصد بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس از انواع اختلالات شناختی رنج میبرند.
یکی از مؤلفههای شناختی، حافظه معنایی است که از عوامل ضروری در برقراری ارتباط
مؤثر روزمره است. در تحقیق حاضر حافظه طبقهبندی معنایی برای بررسی سازماندهی
معنایی در افراد سالم و بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مورد مطالعه قرار
گرفت.
روش بررسی: در این تحقیق تعداد ۹۰ نفر داوطلب در دو گروه افراد
مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس و افراد سالم که از نظر سن و جنس و تحصیلات مطابقت
داده شدند مورد مطالعه قرار گرفتند. متغیرهای مورد مطالعه شامل زمان و تعداد پاسخ
صحیح به اسامی دو طبقه معنایی طبیعی (حیوانات، میوهها) و مصنوعی (اشیاء) بود که
در حین نمایش واژه اندازهگیری گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که بین افراد سالم و
مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس در زمان و تعداد پاسخهای درست به طبقههای معنایی
طبیعی و مصنوعی تفاوت معنیداری وجود دارد. بهعلاوه، در هر گروه بین زمان و تعداد پاسخهای درست به
دو طبقه معنایی طبیعی و مصنوعی تفاوت معنیداری مشاهده شد.
نتیجهگیری: نتایج تحقیق حاضر
نشان داد که سازماندهی طبقهبندی معنایی بهصورت طبقه طبیعی (حیوانات، میوهها) و
طبقه مصنوعی (اشیاء) در گروه بیماران مولتیپل اسکلروزیس نیز حفظ میشود. با وجود
این، پردازش مقولههای مختلف معنایی (طبیعی و مصنوعی) در بیماران مولتیپل
اسکلروزیس و سالم متفاوت میباشد. آنالیز دادههای این مطالعه شواهدی را ارایه میدهد
که در بیماران مولتیپل اسکلروزیس پردازش حافظه معنایی از نظر زمان پاسخدهی و
تعداد پاسخهای درست با کندی قابل توجهی نسبت به افراد سالم صورت میگیرد.
ابوطالب بیگی، هدی طبرستانی، اشرف معینی، فریبا زرینکوب، میترا کاظمیپور، آرش هادیانامری،
دوره ۶۷، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۸۸ )
چکیده
Normal
۰
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer۴
زمینه
و هدف: خونریزی
بعد از زایمان از علل مهم مورتالینی و موربیدیتی مادران باردار است. کنترل فعال
مرحله سوم زایمان یک روش شناختهشده پیشگیری از خونریزی بعد از زایمان است این
مطالعه مقایسه بین دو داروی یوترونیک در پیشگیری از خونریزی پس از زایمان میباشد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی تصادفی بر روی ۵۴۲ بیمار حامله
نخستزا در طی سالهای ۸۵ تا ۸۷ انجام شد. مادران به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم
شدند. در یک گروه ۴۰۰ میکروگرم میزوپروستول زیرزبانی و در گروه دیگر ۲۰ واحد اکسیتوسین
وریدی بلافاصله بعد از تولد نوزاد تجویز شد. دادهها با استفاده از نرمافزار institute,
USA) JMP (Version ۴, SASو آزمونهای ۲ cو تی مستقل آنالیز گردید.
یافتهها:
خونریزی پس از زایمان در بیماران تحت درمان با میزوپرستول به میزان معنیداری کمتر
از گروه تحت درمان با اکسیتوسین بود. طول مرحله سوم زایمان نیز در
گروه میزوپروستول کمتر از گروه اکسیتوسین بود (۴۵/۶ دقیقه در گروه میزوپروستول در
قیاس با ۹/۶ دقیقه در گروه اکسیتوسین. مقایسه تفاوت هموگلوبین قبل و
بعد از زایمان بین دو گروه نشان داد که خونریزی در گروه میزوپرستول کمتر بود و این
گروه افت هموگلوبین کمتری داشت. عوارض جانبی در گروه مصرفکننده
میزوپرستول، بالاتر بود، ولی خطرناک نبودند. شایعترین عارضه در گروه میزوپروستول لرز
(۶۶/۳۵%) و در گروه اکسیتوسین سردرد (۶۳/۹%) بود.
نتیجهگیری: میزوپروستول در کنترل خونریزی بعد از زایمان موثرتر از
اکسیتوسین است.
محمود ابراهیمی، محمد کریمی، فرانک دهقانی، امیر بیریایی، نفیسه فرهادیان، شیوا گل محمدزاده،
دوره ۷۷، شماره ۳ - ( خرداد ۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: روغن کنجد میتواند در زمینه درمان بیماریهای قلبی-عروقی مانند آترواسکلروز از طریق کاهش سطح فیبرینوژن و فاکتور هفت مورد استفاده قرار گیرد. هدف از انجام مطالعه کنونی تهیه میکروامولسیون حاوی روغن کنجد بهعنوان یک نانوحامل دارویی با قابلیت بهبود حلالیت آبی و اثر درمانی مطلوبتر در کاهش فاکتور هفت و فیبرینوژن در محیط حیوانی میباشد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی از اردیبهشت ۱۳۹۴ تا دی ۱۳۹۵ در دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد جهت تهیه انواع میکروامولسیونها و نیز دانشگاه علوم پزشکی مشهد جهت بررسی عملکرد نمونهها در محیط حیوانی انجام شده است. در راستای تهیه میکروامولسیونها با روش تیتراسیون، تویین۸۰ و اسپن۸۰ بهعنوان زوج سورفکتانتی و نسبتهای سورفکتانتی ۸:۱، ۹:۱ و ۱۰:۱ جهت رسم نمودارهای شبهسهفازی تعیین شد. در مرحله تست حیوانی خرگوشهای سفید نیوزلندی در سه گروه دریافتکننده رژیم پایه، رژیم پرکلسترول و رژیم پرکلسترول بههمراه میکروامولسیون دستهبندی شدند.
یافتهها: میانگین اندازه ذرات نمونهها در محدوده ۰/۱±۱۶/۶۴ تا nm ۰/۲±۲۱/۱۶ با توزیع ذرات یکنواخت، پتانسیل زتا در محدوده ۱۰/۷- تا ۱۸/۴- میلیولت، شاخص شکست نور در حدود ۱/۳۹، ضریب هدایت الکتریکی در محدوده ۳۱۱ تا ۲۹۷ میکروزیمنس و pH تمامی نمونهها معادل ۶/۴۲ تعیین شد. تمامی نمونهها پایداری فیزیکی داشته و نمونه تهیهشده با نسبت سورفکتانتی ۹:۱ با توجه به درصد روغن بالاتر نسبت به سایر نمونههای پایدار در مدت زمان ۶ ماه، جهت انجام تست حیوانی انتخاب شد. کاهش معنادار سطح فیبرینوژن و فاکتور هفت در سومین گروه خرگوشها در مقایسه با دیگر گروهها مشاهده شد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشاندهنده عملکرد مؤثر نانوحاملهای دارویی میکروامولسیونی در بهبود حلالیت آبی و اثرات درمانی ترکیبات آبگریز مانند روغنهای گیاهی میباشد.
محمد هادیان، تورج هراتی خلیلآباد، محمدرضا شیخی چمان،
دوره ۷۹، شماره ۴ - ( تیر ۱۴۰۰ )
چکیده
سردبیر محترم
محدود بودن بیشتر منابع موجود مادی و غیرمادی و در مقابل وجود نیازهای نامحدود در جامعه منجر به شکلگیری علم اقتصاد شده است. علم اقتصاد سلامت نیز بهدنبال این است که بودجه و منابع محدود نظامسلامت با چه شیوه و چه ترکیبی بهکار گرفته شوند تا بهترین خروجی ممکن میسر گردد.۱و۲ در راستای حفظ و ارتقای گروههای مختلف جمعیتی، سیاستگذاریهای مختلفی انجام گرفته که این اقدامات مستلزم صرف هزینههایی است که گاها مخارج سلامت بزرگترین بخش از مخارج عمومی دولتها را به خود اختصاص میدهد.
دولتها همواره بهدنبال راهی هستند تا علاوه بر تامین جامع نیازهای سلامت، هزینههای این بخش را نیز کنترل نمایند، اما در اکثر موارد هزینههای سلامت کشورهای مختلف با سیر یکنواختی افزایش یافته است.۳و۴ در نظامسلامت ایران نیز سرانه هزینههای سلامت از ۷۵۹ هزار ریال در سال ۱۳۸۱ به ۱۰۳۵۵ هزار ریال در سال ۱۳۹۳ رسیده که با ۱۴ برابر شدن سالیانه ۸۰۰ هزار ریال افزایش پیدا کرده است.۵
عوامل افزایشدهنده هزینههای نظامسلامت را میتوان در دو حیطه دستهبندی کرد: وقایعی همچون تغییر ترکیب جمعیتی (مسن شدن)، گذارهای اپیدمیولوژیکی، تغییر رفتارهای سلامت و پزشکی شدن جامعه مواردی هستند که در کنترل نظامهای سلامت نمیباشند. در مقابل وقایعی همچون گسترش دسترسی به خدمات مراقبت سلامت، گسترش تنوع و افزایش قیمت خدمات (تعرفه)، ورود و استفاده از تکنولوژیهای گرانقیمت و همچنین مکانیسمهای پرداخت به ارایهکنندگان خدمات که این موارد تا حدودی در کنترل نظامهای سلامت قرار دارند، بنابراین شناسایی و مدیریت حیطه دوم باید در دستورکار قرار بگیرد.۶ راهکارهای مختلفی بهمنظور کنترل هزینههای سلامت در کشور ایران و دیگر کشورها اتخاذ شده است که با جمعبندی آنها، مرور متون جامع، مشورت با اقتصاددانان سلامت، قابلیت اجرا و میزان تاثیرگذاری بر هدف موردنظر و همچنین درنظرگرفتن شرایط فعلی بخش بهداشت و درمان کشور بالاخص وجود اپیدمی کووید-۱۹، میتوان راهکارهای زیر را در راستای بهبود وضعیت موجود پیشنهاد داد:
۱- سرمایهگذاری بیشتر در زیرساختهای بهداشتی کشور و تحقق شعار "پیشگیری بهتر از درمان است" و نهادینه کردن آن در همه اجزای نظامسلامت در راستای کاهش شاخص بیماردهی جامعه (جایگزینی خدمات ارزان قیمت بهداشت عمومی با خدمات گران قیمت درمانی).
۲- اجرای کامل نسخه نویسی الکترونیکی، پرونده الکترونیک سلامت، سطحبندی خدمات سلامت و برقراری نظام ارجاع همراه با اجرای برنامه پزشک خانواده در راستای کاهش موازی کاری و کاهش بار مراجعات غیرضروری گیرندگان خدمات به مراکز پرهزینه ارایه خدمات همچون نظام بیمارستانی و منطقیترکردن استفاده از خدمات سلامت.
۳- کاهش میزان بهکارگیری نظامهای پرداخت گذشتهنگر همچون کارانه (گرانترین مکانیسم پرداخت) و در مقابل افزایش استفاده از نظامهای پرداخت آیندهنگر همچون DRG (گروههای تشخیصی وابسته) برای پرداخت به ارائهدهندگان خدمات سلامت.
۴- انجام مطالعات ارزیابی اقتصادی و ارزیابی فناوری سلامت پیش از اقدام به خرید دارو و تجهیزات پزشکی برای مراکز بهداشتی و درمانی کشور در راستای بررسی اقلام مذکور از منظر اقتصادی، اثربخشی (بازدهی)، ایمنی، اخلاقی و تطابق فرهنگی با فرهنگ گیرندگان خدمات کشور مقصد.
در پایان لازم به ذکر است که اقدامات دیگری همچون تهیه پروتکلهای درمانی (راهنماهای بالینی)، ترویج استفاده از داروهای ژنریک بهجای داروهای برند، توسعه خدمات مراقبت در منزل (هومکِر (Home care)) و کاهش میزان اقامت بیمارستانی، جیرهبندی و ایجاد لیست انتظار برای دریافت خدمات غیرحاد و غیره را نیز میتوان در راستای کنترل هزینههای بهداشت و درمان کشور موثر دانست، اما بهنظر میرسد راهکارهای پیشنهاد شده بنا بر دلایلی که پیشتر بدان اشاره شد در اولویت بالاتری قرار داشته باشند.
زینت آشناگر، محمدرضا هادیان، رحیمه محمودی،
دوره ۸۱، شماره ۹ - ( آذر ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: پوسچر یا وضعیت پا بهعنوان یکی از عوامل موثر بر راستای اندام تحتانی در نظر گرفته میشود. لذا انحرافات آن از حالت طبیعی میتواند در آسیبهای اسکلتی–عضلانی اندام تحتانی و بهویژه مفصل زانو سهیم باشد. باتوجه به ارتباط بین پوسچر پا و انحرافات مفصل زانو، هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه زاویه پنیشن در عضلات اکستانسور زانو با استفاده از سونوگرافی اسکلتی-عضلانی در خانمهای جوان با پوسچر پای پرونیت و پوسچر پای نرمال میباشد.
روش بررسی: این مطالعه مورد-شاهدی روی ۳۱ نفر خانم جوان با پوسچر پای پرونیت (شاخص پوسچر پا بین ۱۲-۶) و ۳۱ نفر خانم با پوسچر پای نرمال (شاخص پوسچر پا بین یک تا پنج) و (دامنه سنی ۳۵-۱۸ سال)، در آزمایشگاه بیومکانیک دانشکده توانبخشی تهران صورت گرفت. نمونهگیری به روش تصادفی غیرساده و از بین دانشجویان خانم دانشگاههای علوم پزشکی سطح شهر تهران و در بازهی مهر تا اسفند ۱۳۹۸ صورت گرفت. زاویه پنیشن عضلات وستوس مایل داخلی، وستوس داخلی و خارجی با استفاده از سونوگرافی اسکلتی-عضلانی اندازهگیری گردید.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد که زاویه پنیشن در عضلات وستوس مایل داخلی، وستوس داخلی و وستوس خارجی بین دو گروه خانمها با پوسچر پای پرونیت و پای نرمال از لحاظ آماری تفاوت معناداری ندارد (۰۵/۰P>).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد میزان زاویه پنیشن عضلات اکستانسور زانو که در حالت عدمتحمل وزن اندازهگیری شد، در خانمهای جوان با پوسچر پای پرونیت پا با خانمها با پوسچر پای نرمال تفاوتی ندارد.
راضیه یوسفی، پیام ساساننژاد، عیسی نظر، علی هادیانفر، محمد تقی شاکری، زهرا جعفری،
دوره ۸۱، شماره ۱۱ - ( بهمن ۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: شناسایی عوامل تاثیرگذار بر طول مدت بستری بیماران مشکوک به سکته مغزی، میتواند در بهینهسازی استفاده از منابع بیمارستانی موثر باشد. لذا این مطالعه با هدف تحلیل بقای عوامل مرتبط با زمان بستری بیماران مشکوک به سکته مغزی، که با اورژانس به بیمارستان قائم (عج) مشهد انتقال داده شده بودند، انجام شد.
روش بررسی: در این کوهورت تاریخی، اطلاعات کلیه بیماران مشکوک به سکته مغزی که از ابتدای فروردین تا آخر اسفند ۱۳۹۷ با اورژانس ۱۱۵ مشهد تماس گرفته و به بخش اورژانس بیمارستان قائم (عج) مشهد منتقل شده بودند جمعآوری شد. دادههای اورژانس پیش بیمارستانی با استفاده از شناسه ماموریت با سوابق بیمارستانی ادغام شدند. پیامد نهایی مطالعه، طول مدت بستری بیماران بود. برای تحلیل دادهها، از نرمافزار Stata استفاده شد.
یافتهها: میانه طول مدت بستری بیماران هفت روز بود. از بین ۵۷۸ بیمار شرکتکننده ۳۸۶ مورد (۶۷%) بهبود یافته و ۱۹۰ مورد (۳۳%) سانسور شده بودند. در تحلیل چند متغیره، رگرسیون کاکس بهدلیل عدمبرقراری فرض خطرات متناسب، نامناسب شناخته شد. پس از برازش مدلهای پارامتری لگ نرمال، لگ لجستیک، نمایی و وایبل، مدل لگ نرمال با کمترین مقادیر AIC و BIC به ترتیب برابر ۹۰۹/۱۲۷۳و ۷۴۰/۱۳۵۶ بهعنوان بهترین مدل انتخاب شد. از بین متغیرهای موردبررسی اولویت پذیرش بیماران، بیمه، فصل بستری و حاشیهنشینی بهعنوان متغیرهای معنادار شناخته شدند.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد مدلهای بقا میتوانند به خوبی جهت تحلیل دادههای طول عمر بهکار گرفته شوند و براساس معناداری متغیرها، به نظر میرسد که با تمرکز بر آمادگی بیشتر مراکز و تخصیص منابع، برنامهریزیهای مفیدتری قابلاجرا باشد.