9 نتیجه برای هاشمیان
جمشید اعلم، جواد هاشمیان،
دوره 25، شماره 7 - ( 1-1347 )
چکیده
با توجه به انواع سرطانهای پوستی و بکار بردن گرف مخصوص در درمان آن نتیجه می شود که :اولا سرطان پوست بینی بطور معمول نوع باز و سلولر است ولی در یک مورد از دو شرح حال فوق که ذکر شد اسپینوسلولر بوده است. که بیوپسی مجدد از نسج برداشته شده هنگام عمل نیز آنرا تائید نموده است.ثانیاً بعلت وضعیت عروقی بخصوص واگذاشتن گرف روی غضروف باید از گرف پدیکوله استفاده نمود ولی در هر دو مورد ما گرف آزاد بکار بردیم و نتیجه کاملاً رضایتبخش بود (یک مورد از پوست پشت گوش و یک مورد از پوست شکم استفاده شد).ثالثاً در موقع برداشتن گرف باید دقت کافی بکار برد و محل گذاشتن گرف را کاملاً از نسج مرضی پاک نمود.
جمشید اعلم، ناصر معین زاده، جواد هاشمیان،
دوره 26، شماره 3 - ( 2-1347 )
چکیده
محمدناصر هاشمیان، شاهین یزدانی،
دوره 56، شماره 6 - ( 4-1377 )
چکیده
در یک مطالعه آینده نگر، اثر دراز مدت 5-فلورواوراسیل (5FU) در حین عمل جراحی گلوکوم بر روی 14 بیمار مورد بررسی قرار گرفته است. بیماران در دو گروه A با ریسک بالا، (10 نفر) و B با ریسک متوسط (14 نفر)، پس از جراحی به مدت میانگین 32 ماه تحت پیگیری قرار گرفتند. در مدت پیگیری، بیماران از لحاظ حدت بینایی، فشار داخل چشم و نسبت Cupping در سه عصب بینایی بررسی شدند. 78% بیماران از لحاظ فشار داخل چشم، در محدوده قابل قبول واقع بودند. از لحاظ کاهش فشار داخل چشم و تعداد داروی مورد استفاده، پس از جراحی تفاوت معنی داری مشاهده شد. هیچ نوع عارضه قابل توجه در طی دوره پیگیری، دیده نشد.
هومان هاشمیان، پرویز طباطبایی، سید احمد سیادتی، نعمتالله عطایی،
دوره 66، شماره 9 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت دستگاه ادراری از علل اصلی اسکار کلیه محسوب میشود که خود عوارضی جدی همچون هیپرتانسیون یا نارسایی مزمن کلیه را در پی دارد. این مطالعه برای تبیین تاثیر درگیری پارانشیم کلیه طی عفونت ادراریاولیه (بر مبنای اسکن DMSA فاز حاد) و ریفلاکس وزیکواورترال (بر مبنای VCUG/RNC) در بروز اسکارکلیوی (بر مبنای اسکن DMSA تأخیری) انجام شده است.
روش بررسی: تعداد 103 کودک بستری در بیمارستان مرکز طبی کودکان مبتلا به اولین نوبت عفونت دستگاه ادراری مورد مطالعه قرار گرفتند. سن، وزن، نتایج اسکن DMSA اولیه و VCUG/RNC آنها ثبت شد. 6-4 ماه بعد، از هر بیمار یک اسکن DMSA تأخیری بهعمل آمد. سپس نتایج اسکن DMSA حاد و تأخیری بهتفکیک نتایج VCUG/RNC مقایسه گردید.
یافتهها: در جمعیت مورد مطالعه ما (103 کودک مبتلا به عفونت ادراری)، میانگینسنی 7/27±2/27 ماه بوده و 16 نفر (5/15%) پسر و 87 نفر (5/84%) دختر بودند. در موارد دچار ریفلاکس وزیکواورترال و فقدان آن، فراوانی ضایعات پایدار یا همان اسکار در کلیههای دچار پیلونفریت خفیف (6/28% و 7/8%) و متوسط (3/33% و 2/18%) فرق معنیداری نداشت ولی در پیلونفریت شدید (6/84% و 1/23%) در صورت وجود ریفلاکس واضحاً بالاتر بود (005/0=p). همچنین فراوانی بروز اسکار در کلیههای دچار ریفلاکس با تشدید پیلونفریت (طبیعی، خفیف، متوسط، و شدید) افزایش معنیداری نشان داد (3/8%، 6/28%، 3/33%، 6/84%، 001/0=p) ولی در گروه فاقد ریفلاکس چنین نبود (صفر، 3/10%، 2/18%، 1 /23%، 062/0=p).
نتیجهگیری: در این مطالعه مشخص شد که نه تنها بروز اسکار در موارد پیلونفریت شدید دارای ریفلاکس بالاست بلکه میتوان بر اساس نتایج اسکن DMSA اولیه و VCUG/RNC، حدود خطر احتمال ابتلا به اسکار کلیوی را تخمین زد.
عزیزه قاسمینژاد، نسرین خدادادی، کرامتا... نوری جلیانی، مامک شریعت، الهام هاشمیان،
دوره 66، شماره 10 - ( 10-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: نشان داده شده است که بین سطح سرمی برخی عوامل آنتیاکسیدان مثل سرولوپلاسمین با وقوع پرهاکلامپسی و شدت آن ارتباطی وجود دارد. هدف از این مطالعه بررسی این ارتباط میباشد.
روش بررسی: در یک مطالعه تحلیلی Case-Control، در درمانگاه و بخش زایمان بیمارستان میرزاکوچک خان تهران 90 زن حامله 38-19 ساله با سن حاملگی بیشتر از w20 در دو گروه مورد (پرهاکلامپسی) و کنترل (مادر سالم) مورد بررسی قرار گرفتند. گروه Case متشکل از دو گروه 30 نفری مبتلا به پرهاکلامپسی خفیف و پرهاکلامپسی شدید بود. این گروه بر اساس سن حاملگی به دو گروه پرهاکلامپسی زودرس با سن حاملگی کمتر از 37 هفته (41=n) و پرهاکلامپسی دیررس با سن حامگی مساوی یا بیشتر از 37 هفته (19=n) تقسیم شدند. گروه کنترل شامل 30 زن حامله با فشارخون نرمال بود. در افراد تحت مطالعه، سطح سرمی سرولوپلاسمین اندازهگیری شد و ارتباط این فاکتور با پرهاکلامپسی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: میانگین سطح سرمی سرولوپلاسمین در زنان مبتلا به پرهاکلامپسی شدید (mg/dl83/390) و پرهاکلامپسی خفیف (mg/dl43/319) به طور معنیداری بیشتر از گروه کنترل (mg/dl7/212) بود. میانگین سطح سرمی سرولوپلاسمین در پرهاکلامپسی شدید (mg/dl83/390) به طور معنیداری بیشتر از پرهاکلامپسی خفیف (mg/dl43/319) و در پرهاکلامپسی زودرس (mg/dl28/373) بیشتر از پرهاکلامپسی دیررس (mg/dl34/298) بود.
نتیجهگیری: در زنان در معرض خطر بالای پره
اکلامپسی، با اندازه
گیری سطح سرمی برخی فاکتور
های بیوشیمیایی از جمله سرولوپلاسمین می توان وقوع پره
اکلامپسی را پیشبینی کرد و احتمال ابتلا به آن را کاهش داد.
کورش بنیهاشمیان، راضیه اعتصامیپور،
دوره 68، شماره 2 - ( 2-1389 )
چکیده
زمینه و هد ف: تغییرات رفتاری در بیماران مبتلا به صرع، سبب شده است که همراهی اختلالات روانپزشکی با صرع
از جمله اختلالات اضطرابی همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است . هدف از انجام این پژوهش، بررسی اختلال
وسواسی- جبری و ارزیا بی حالت وسواسی به عنوان یک صفت در بیماران مبتلا به صرع لوب گیجگاهی است .
روش بررس : ی 76 نفر از بیماران مبتلا به صرع لوب گیجگاهی، 74 نفر مبتلا به صرع منتشر و نیز 76 نفر به عنوان
گروه کنترل که در عرض سه ماه (ابتدای تیرماه تا پایان شهریور 1388 ) به مرکز درمانی تخصصی اعصاب و روان
Y-) شیراز مراجعه کرده بودند ، به طور تصادفی انتخاب شدند که با استفاده از مقیاس وسواسی - جبری ییل - براون
و مصاحبه بالینی مورد ارزیابی قرار گرفتند . یافت هه:ا تعداد مبتلایان به اختلال وسواسی - MMPI فرم کوتاه ،(BOCS
همچنین .(p<0/ جبری در گروه صرع لوب گیجگاهی به طور مع نی داری بیشتر از صرع منتشر و کنترل بود ( 001
میانگین نمرات ضعف روانی در بیماران صرع لوب گیجگاهی ب هطور معنی داری بیشتر از گروه صرع منتشر و کنترل
رابطه مستقیم و مع نی دار وجود دارد MMPI بین نمره کل مقیاس ییل - براون و نمره ضعف روانی در .(p<0/ بود ( 001
نتیجه گیری: بیماران مبتلا به صرع لوب گیجگاهی بیشتر از افراد سالم و بیماران مبتلا به صرع منتشر، به .(p<0/01)
اختلال وسواسی - جبری مبتلا م ی شوند و همچنین حالت وسواسی در این بیماران را م ی توان به عنوان یک صفت
شخصیتی در نظر گرفت. بنابراین مداخلات روانشناختی، علاوه بر درمان دارویی، جهت درمان اختلالات اضطرابی در
بیماران مبتلا به صرع لوب گیجگاهی لازم به نظر م یرسد.
محمد آقازاده امیری، مژگان الوندی، سید محمد ناصر هاشمیان، سید مهدی طباطبایی،
دوره 73، شماره 4 - ( تیر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: قوز قرنیه (Keratoconus) یک بیماری تحلیل رونده قرنیه چشم است که در آن قرنیه نازک شده و شکل آن به صورت برآمده و مخروطی تغییر میکند که در نهایت سبب کاهش وضوح بینایی میشود. این مطالعه با هدف مقایسهی سلولهای اندوتلیوم قرنیه از نظر تراکم، تغییر شکل و تغییر در اندازه سلولها در مبتلایان به قوز قرنیه و افراد سالم انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد- شاهدی، در پاییز و زمستان سال 1392 در بیمارستان چشم پزشکی فارابی تهران انجام شد. 26 چشم مبتلا به قوز قرنیهی خفیف تا متوسط، بدون سابقهی استفاده از لنزهای تماسی و یا جراحی چشمی با 25 چشم سالم بهعنوان گروه کنترل که بر اساس یافتههای توپوگرافی قدرت قرنیهی آنها کمتر از 2/47 دیوپتر بود، از نظر تصاویر Specular microscopy در پنج ناحیه از قرنیه، با استفاده ازN SP-2000P Specular Microscope (Topcon Corp., Tokyo, Japan) مقایسه شدند.
یافتهها: تراکم سلولی در ناحیه فوقانی قرنیه در دو گروه مورد و کنترل بیشترین مقدار را داشت (0005/0P<). ولی اثر متقابل گروه (بیمار یا سالم بودن) بر تراکم سلولی (96/0P=) و ضریب تغییرات اندازهی سلولها (828/0P=) معنادار نبود. همچنین در افراد مبتلا به قوز قرنیه، تغییر شکل سلولی تنها در هفت چشم در گروه مورد و در شش چشم در گروه کنترل دیده شد.
نتیجهگیری: بیماری قوز قرنیه در مراحل خفیف و متوسط تاثیری بر تراکم سلولی، تغییر شکل سلولی و تغییر در اندازهی سلولهای اندوتلیوم نداشته و خطر کدورت قرنیه در جراحیهای داخل چشمی و برخی بیماریها در این بیماران همانند افراد سالم میباشد.
فاطمه ولیپوری گودرزی، جواد حدادنیا، طاهره حبشیزاده، مریم هاشمیان،
دوره 73، شماره 6 - ( شهریور 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: در حال حاضر چندین روش برای اندازهگیری چربی زیرپوستی بدن وجود دارد اما این روشها محدودیتهای زیادی دارند. در این پژوهش سعی شد تا یک الگوریتم خوشهبندی برای اندازهگیری ضخامت بافت چربی زیر پوستی در تصاویر ترموگرافی ارایه شود.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع تحقیقات کاربردی است که بر روی 100 نفر از افراد مراجعهکننده به بیمارستان شهید مبینی سبزوار (از فروردین 1392 تا آذر 1392) صورت گرفت و ضخامت چربی زیرپوستی آنها بر اساس الگوی حرارتی و استفاده از روشهای کلاستربندی K-Means و Fuzzy c-means و الگوریتم اجزای متصل برگشتی محاسبه شد.
یافتهها: تمام اندازهگیریهای انجام شده بر روی تصاویر حرارتی، توسط روش پیشنهادی، با روش سونوگرافی مقایسه شد، که نتیجه این مقایسه یکسان دانستن این اندازهگیریها با تقریب قابل قبول از نظر پزشک رادیولوژیست نسبت به روش سونوگرافی بود. در بررسی فوق مقدار حساسیت تشخیصی برابر با یک و میزان کسر منفی نادرست، صفر بود.
نتیجهگیری: روش ارایه شده در این مقاله به عنوان یک روش غیرتهاجمی و مقرون به صرفه برای اندازهگیری ضخامت چربی زیرپوستی مورد توجه قرار میگیرد.
امیرحسین هاشمیان، سارا منوچهری، داریوش افشاری، زهره منوچهری، نادر سالاری، سوده شهسواری،
دوره 77، شماره 1 - ( فروردین 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: مولتیپل اسکلروزیس (MS) یک بیماری التهابی تخریبکننده است که روش مهم تشخیص آن استفاده از دستگاه Magnetic resonance imaging (MRI) است، اما ازآنجاکه MRI از یک میدان مغناطیسی بسیار پرقدرت استفاده میکند، در صورت وجود اجسام فلزی در بدن بیماران باعث ایجاد اختلال در وضعیت سلامت بیمار، کارکرد دستگاه و نیز انحراف و تاری در تصاویر میشود. با توجه به چنین محدودیتی در استفاده از دستگاه MRI نیاز بهروش کمک غربالگری احساس میشود. بنابراین این مطالعه با هدف مقایسه دو مدل ماشینبردار پشتیبان (Support vector machine, SVM) و جنگل تصادفی (Random forest, RF) انجام شد.
روش بررسی: پژوهش کنونی تحلیلی و از نوع مدلسازی بود که از اردیبهشت ۱۳۹۶ تا شهریور ۱۳۹۷ در دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام شد. روش پیشنهادی پژوهش بر روی مجموعه دادههای بیماری MS که مشخصات آنها در سیستم ثبت سلامت دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه ثبت گردیده، پیادهسازی شد. تعداد افراد مورد مطالعه ۳۱۷ نفر بودند (۱۸۸ نفر مبتلابه بیماری MS و ۱۲۸ نفر فاقد آن). بهمنظور برازش مدل SVM، از تابع کرنل شعاع مبنا (Radial basis function, RBF) که پارامترهای آن با الگوریتم ژنتیک (Genetic algorithm, GA) بهینهسازی شدهاند، استفاده شد. سپس مدل SVM با استفاده از معیارهای صحت، حساسیت و ویژگی با مدل RF مقایسه گردید.
یافتهها: بر اساس نتایج، صحت، حساسیت و ویژگی مدل SVM بهترتیب ۰/۷۹، ۰/۸۰، ۰/۷۸ و برای مدل RF بهترتیب ۰/۷۶، ۰/۸۱، ۰/۷۰ بهدست آمد.
نتیجهگیری: دو مدل عملکرد مناسبی داشتند، اما با توجه به صحت بهعنوان یک معیار مهم برای مقایسه عملکرد مدلها در این حوزه، میتوان گفت مدل SVM کارایی بهتری نسبت به RF در تشخیص بیماری MS داشت.