جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای وفایی

باقر وفایی، حسین داداش‌زاده، محمود فرورشی،
دوره ۶۳، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۸۴ )
چکیده

مقدمه: این موضوع که بعضی از تیپ‌های شخصیتی ممکن است در مقایسه با تیپ‌های دیگر از هوش نسبتاً بالائی برخوردار باشند از مدتها پیش به فکر روانشناسان خطور می‌کرد و حتی در اذهان عمومی نیز مطرح شدن این مسئله بعید به‌نظر نمی‌رسد. آیزنگ روانشناس مشهور انگلیسی در توصیف خصوصیات روانی افراد درونگرا آنها را دارای هوش بالاتر نسبت به افراد برونگرا ذکر می‌کند. چیزی که در این بررسی مورد نظر ما است اینکه ببینیم اولاً آیا رابطه‌ای میان بهره هوشی افراد و تیپ‌های شخصیتی آنان وجود دارد یا نه. ثانیاً میانگین بهره هوشی کدامیک از تیپ‌های شخصیتی بالاتر است و ثالثاً اینکه ارتباط میان بهره هوشی و تیپ‌های شخصیتی دانشجویان برحسب جنسیت آنان چگونه است؟
مواد و روشها: آزمودنی‌های پژوهش متشکل از ۲۹۷ نفر دانشجو بودند که بطور تصادفی از دانشکده‌های دانشگاه علوم پزشکی تبریز و دانشگاه تبریز انتخاب شدند. به هر یک از آزمودنی‌ها هم تست هوشی ریون و هم تست شخصیتی آیزنگ داده شد و آزمودنی‌ها، همزمان به هر دو تست پاسخ دادند. هر دو تست براساس نمره‌گذاری استانداردی که معمول است ارزیابی شد و نتایج افراد در هر دو تست استخراج و سپس عملیات آماری کای‌اسکور و T-test بر روی انها انجام گرفت.
یافته ها: در پژوهش حاضر رابطه معنا داری میان بهره هوشی و تیپ‌های شخصیتی آیزنگ (درونگرائی-برونگرائی، نوروز- ثبات هیجانی) در دانشجویان دختر و پسر یافت نشد. همچنین معلوم شد که دانشجویان برونگرا از نظر میانگین بهره هوشی تفاوت معنی‌داری با همدیگر ندارند. هرچند یافته‌های از این دست به نظر جالب می‌رسند،
نتیجه گیری و توصیه ها: اظهارنظر و قضاوت درباره خصوصیات روانی و رفتاری افراد مستلزم بررسی‌های بیشتری است و اصولاً ما نمی‌توانیم در همچون مواردی تنها به اجرای یک تست هوشی یا شخصیتی بسنده کنیم. لذا رسیدن به یک نتیجه قطعی به عنوان یک اصل علمی تنها در سایه پژوهش‌های بیشتر و با اعمال کنترل و وقت بیشتر خواهد بود.


عباسعلی وفایی، علی رشیدی‌پور،
دوره ۶۷، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۸۸ )
چکیده

۸۰۰x۶۰۰ زمینه و هدف: مطالعات قبلی نشان داده‌اند که وقایع استرس‌زا که با ترشح هورمون‌های گلوکوکورتیکوییدی از قشر غدد فوق‌کلیه همراهند و همچنین تزریق آگونیست گیرنده‌های گلوکوکورتیکوییدی احتمالا با اثر بر فرایند یادگیری و حافظه هیجانی، موجب تعدیل آن می‌شوند. هدف‌ این‌ تحقیق‌ تعیین اثرات استرس حاد و تزریق سیستمیک کورتیکوسترون به عنوان آگونیست گیرنده گلوکوکورتیکوییدی بر فاز اکتساب، تثبیت و به‌خاطرآوری اطلاعات ‌در موش‌ سفید بزرگ‌ آزمایشگاهی‌ (صحرایی) در مدل یادگیری احترازی غیرفعال بود.

روش بررسی: در این‌ مطالعه‌ تجربی از ۱۸۰ سر موش نر نژاد ویستار (۲۲۰ تا۲۵۰ گرم)‌ استفاده‌ شد. ابتدا موش‌‌ها در دستگاه‌ احترازی‌ غیرفعال‌ آموزش‌ داده‌ شدند و ۴۸ ساعت‌ بعد از آن ارزیابی به‌خاطرآوری‌ انجام‌ شد که‌ در طی‌ آن‌ مدت‌ زمانی‌ که‌ طول‌ می‌کشید تا حیوان‌ برای اولین بار وارد محفظه‌ تاریک‌ دستگاه‌ شود و کل مدت‌ زمانی‌ که در محفظه‌ روشن و تاریک ‌در طی‌ ۱۰ دقیقه‌ ارزیابی سپری می‌‌نمود به‌ عنوان معیار میزان‌ حافظه‌ در نظر گرفته‌ شد و ثبت گردید. برای ارزیابی اکتساب، تثبیت و به‌خاطرآوری حافظه ۳۰ دقیقه قبل و بلافاصله بعد از آموزش و ۳۰ دقیقه قبل از تست به‌خاطرآوری کورتیکوسترون با دوزهای ۵/۰، یک و سه میلی‌گرم به ازاء هر کیلو وزن و به صورت داخل صفاقی ‌تزریق‌ شد. همچنین از استرس محدودکننده به مدت ۱۰ دقیقه در زمان‌های مشابه در فازهای مختلف حافظه استفاده گردید و در انتها فعالیت حرکتی حیوانات مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج‌ نشان‌ داد که‌ تزریق‌ کورتیکوسترون ۳۰ دقیقه قبل از آموزش با دوز یک میلی‌گرم اکتساب و تزریق آن با دوز یک و سه میلی‌گرم تثبیت را به‌طور معنی‌داری تقویت نمود (۰۵/۰p<) و با همین دوزها به‌خاطرآوری را به‌طور معنی‌‌داری‌ مختل نمود‌ (۰۵/۰p<). استرس حاد همه فازها را دچار اختلال نمود. ضمنا تزریق کورتیکوسترون و استرس حاد تاثیر معنی‌داری بر فعالیت حرکتی حیوانات ندارد.

نتیجه‌گیری: که‌ گیرنده‌های گلوکوکورتیکوییدی بسته به میزان فعال شدن نقش‌ مهمی‌ در تعدیل‌ فازهای مختلف یادگیری (اکتساب، تثبیت و به‌خاطرآوری اطلاعات‌ تازه‌ آموخته ‌شده)‌ مربوط‌ به‌ حوادث‌ هیجانی‌ دارند و این اثرات در فازهای مختلف یادگیری متفاوت است.

Normal ۰ false false false EN-GB X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴


مریم ابوطالبی چالشتری، علی رشیدی‌پور، عباسعلی وفایی،
دوره ۶۷، شماره ۷ - ( ۷-۱۳۸۸ )
چکیده

زمینه و هدف: شواهد نشان می‌دهد تزریق گلوکوکورتیکوییدها بعد از آموزش تثبیت انواع مختلف حافظه‌را افزایش می‌دهند. مکانیسم‌های اثر افزایشی آنها بر تثبیت حافظه روشن نیست. هدف مطالعه بررسی نقش گیرنده‌های NMDA و کانال‌های کلسیمی در اثرات کورتیکوسترون بر تثبیت حافظه است.

روش بررسی: ١۶۶ سر موش سوری نر نژاد آلبینو با وزن میانگین ٣٠ گرم استفاده شد. موش‌ها در مدل یادگیری احترازی غیر فعال آموزش داده شدند (شوک ۵/۰ میلی‌آمپر برای مدت سه ثانیه). در آزمایش یک بلافاصله بعد از آموزش، کورتیکوسترون با دوزهای مختلف (۳/۰، یک و سه میلی‌گرم به‌ازای کیلوگرم) تزریق شد. در آزمایش دو و سه به‌ترتیب اثر موثرترین دوز کورتیکوستر-ون در حضور یا غیاب وراپامیل (یک آنتاگونیست کانال‌های‌کلسیمی با دوزهای ۵/۲، پنج و ۲۰ میلی‌گرم به‌ازای کیلوگرم) یا MK ۸۰۱ (یک آنتاگونیست گیرنده‌های NMDA با دوز ۱/۰ میلی‌گرم به‌ازای کیلوگرم) بررسی شد. در همه آزمایش‌ها، ۴۸ ساعت بعد از آموزش، تست به‌خاطرآوری (مدت زمانی که طول می‌کشید که حیوان وارد بخش تاریک دستگاه شود) انجام شد.

یافته‌ها: کورتیکوسترون در دوز ۳/۰ میلی‌گرم به‌میزان معنی‌داری تثبیت حافظه را افزایش‌داد. وراپامیل در دوزهای ٥/٢ و پنج میلی‌گرم اثرات تقویتی کورتیکوسترون را بر تثبیت حافظه تضعیف نمود. تجویز MK ۸۰۱ نیز به‌طور معنی‌داری اثرات کورتیکوسترون را بر تثبیت حافظه مهار می‌کند.

نتیجه‌گیری: حداقل بخشی از اثرات کورتیکوسترون بر تثبیت حافظه از طریق کانال‌های کلسیمی و گیرنده‌های NMDA اعمال می‌شود.


ثمیله نوربخش، مهدی شکرابی، زهره کلباسی، آذردخت طباطبایی، حسن تنکابنی، لادن افشار خاص، محمد وفایی شاهی،
دوره ۶۸، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۸۹ )
چکیده

زمینه و هدف: عفونت مایکوپلاسمایی در کودکان شایع بوده ‌و شناخت علایم عصبی ناشی‌از آن ازنظر شروع درمان سریع اهمیت ویژه‌ای دارد. هدف مطالعه مقایسه میزان آنتی‌بادی اختصاصی مایکوپلاسما پنومونیه در مایع مغزی نخاعی کودکان تب‌دار با درگیری حاد سیستم عصبی مرکزی (مننگوآنسفالیت، گیلن باره، میلیت عرضی، آتاکسی) با کودکان بدون علایم‌عصبی بود. 

روش بررسی: در یک بررسی مقطعی- مورد شاهدی (۸۸-۱۳۸۶) در بخش کودکان بیمارستان‌های رسول‌اکرم و مفید تهران با روش الیزا، IgG اختصاصی مایکوپلاسما پنومونیه در مایع مغزی نخاعی ۵۵ مورد و ۱۰ شاهد اندازه‌گیری شد. بعد از مقایسه متغیرها، حساسیت و ویژگی تست با تعیین سطح زیر منحنی راک مشخص شد.

یافته‌ها: بیماران بین پنج ماه تا ۱۳سال (میانگین ۸۴/۳±۴۳/۳ سال) بودند. آنتی‌بادی بیماران بالاتر از گروه شاهد بود و هم‌خوانی ضعیفی بین بیماران و شاهد وجود داشت (۲۶/۰±۰۸/۰ در برابر ۰۰۱/۰±۰۰۱/۰، ۰۲/۰p=). در منطقه زیر منحنی ROC معادل ۸۷/۰ (۹۶/۰-۷۸/۰، %۹۵ CI) (۰۰۰۱/۰p<) و Cut off آنتی‌بادی ۰۰۲۵/۰ با حساسیت ۷۳%، ویژگی ۹۰%، ارزش اخباری‌مثبت ۱۰۰% و ارزش اخباری‌منفی ۸/۲۸% بود. کمترین سطح آنتی‌بادی در مننژیت آسپتیک و بالاترین در گیلن باره و علایم نورولوژیک فکال بود.

نتیجه‌گیری: مقادیر اندک (۰۰۲۵/۰) آنتی‌بادی اختصاصی مایکوپلاسما در مایع مغزی نخاعی کودکان تشخیصی است. این تست در کودکان تب‌دار با علایم عصبی‌حساسیت ۷۳% و ویژگی ۹۰% و ارزش اخباری‌مثبت بالا (۱۰۰%) اما ارزش اخباری‌منفی پایین (۸/۲۸%) دارد. مایکوپلاسما یکی از موارد نادر مننژیت آسپتیک کودکان است. وجود DNA مایکوپلاسما در مایع نخاع شایع نبوده (۲%)، اما در موارد مشکوک افزودن این تست به اندازه‌گیری آنتی‌بادی در مایع نخاع کمک‌کننده است.


مهیار غفوری، علی وفایی‌شاهی،
دوره ۷۰، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۱ )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از ویژگی‌های آدنوکارسینوم پروستات چند کانونه بودن آن می‌باشد. به گونه‌ای که این کانون‌ها ممکن است با استفاده از سی‌تی‌اسکن یا Magnetic Resonance Imaging (MRI) قابل تشخیص نباشند. در این مطالعه سعی شده است تا ارزش MRS و توافق آن با Prostatic Specific Antigen (PSA) (به‌عنوان روش قدیمی) برای تشخیص عود بافت تومورال در بیماران مبتلا به سرطان پروستات مورد بررسی قرار گیرد.
روش بررسی: این مطالعه در قالب یک مطالعه مقطعی انجام شد. نمونه‌ی مورد پژوهش عبارت بود از بیمارانی که به‌منظور تشخیص و درمان عود لوکال سرطان پروستات، پس از رادیکال پروستاتکتومی مراجعه کرده بودند. به‌صورت سنتی مقادیر PSA بیش از ۲/۰ نانوگرم در دسی‌لیتر به‌منزله عود لوکال تومور در نظر گرفته شد. نتایج MRS بر حسب نسبت مجموع کراتین و کولین به سیترات و حد تمایزهای مختلف با PSA مقایسه شد.
یافته‌ها: تعداد ۱۳۹ بیمار وارد مطالعه شدند. عود تومور در ۱۰۷ بیمار (۷۷%) بر اساس PSA سرم تشخیص داده شد. میانگین PSA و مجموع میزان کراتین و کولین به سیترات در بیماران دارا و فاقد عود تفاوت آماری معنی‌داری داشت. توافق PSA با MRS در حد تمایز ۵۰، ۱۰۰ و ۱۵۰ به‌ترتیب ۱/۹۴%، ۴/۹۴% و ۱/۸۵% بود. ضریب همبستگی بین این دو روش تشخیصی ۴۸۱/۰ به‌دست آمد.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه ما نشان داد که MRS به‌عنوان یکی از ابزارهای دقیق تشخیص سرطان پروستات و عود آن مطرح می‌باشد. به‌خصوص در حد تمایز ۱۰۰ برای نسبت مجموع کراتین و کولین به سیترات توافقی در حدود ۹۵% با PSA را شاهد بودیم.



صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb