جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای چیت ساز

محمدمهدی سلطان دلال، محسن چیت ساز،
دوره 54، شماره 1 - ( 1-1375 )
چکیده

یرسینیا آنتروکولیتیکا طیف وسیعی از بیماری های انسانی را باعث می شود که گاستروآنتریت بعنوان وسیعترین تظاهر آن می باشد. دیگر بیماری ها و سندرم های کلینیکی عبارتند از: سپتی سمی، لنفادنیت مزانتریک، آپاندیسیت، فارنژیت اگزوداتیو، آرتریت واکنشی، اریتم ندوزوم و بندرت سندرم رایتر. در بسیاری از کشورهای اروپای غربی اسکاندیناوی، آمریکای شمالی، استرالیا و ژاپن نقش یرسینیا آنتروکولیتیکا بویژه سروتیپ های 3، 8، 9 در بیماری های انسانی بخوبی به اثبات رسیده است. باتوجه به پیشرفت های زیادی که در زمینه جداسازی یرسینیا آنتروکولیتیکا از مدفوع و نمونه های محیطی در ده سال اخیر به عمل آمده است و گزارش رسمی تنها یک مورد مستند ایزولاسیون یرسینیا آنتروکولیتیکا در ایران در سال 1977، تصمیم گرفتیم که طی یک دوره 5 ماهه، 300 نمونه مدفوع را مورد آزمایش قرار دهیم. در این روش سین (CIN) آگار بعنوان یک محیط اختصاصی و محیط مک کانگی آگار بعنوان یک محیط کلاسیک و همچنین تکنیک غنی سازی توسط سرما (Cold enrichment) در تامپون فسفات (PBS) با (pH=7.8) استفاده شد. همچنین برای تعیین اهمیت آنتروکولیتیکا اقدام به جداسازی سایر پاتوژن های روده ای نظیر سالمونلا، شیگلا و اشریشیاکلی آنتروپاتوژنیک نمودیم. نتایج بدست آمده بترتیب فراوانی بشرح زیر می باشند: اشریشیاکلی آنتروپاتوژن 17 سویه (5.66%)، شیگلا 9 سویه (3%)، یرسینیا آنتروکولیتیکا 8 سویه (2.66%)، سالمونلا 6 سویه (2%).


شیرین نیرومنش، فرشته چیت ساز، غلامرضا بابابی،
دوره 56، شماره 2 - ( 2-1377 )
چکیده

خونریزی بعد از زایمان و احتباس جفت، جدی ترین عوارض غیرطبیعی مرحله سوم زایمان می باشند. خونریزی بعد از زایمان یکی از شایعترین علل ناخوشی و مرگ و میر مادران بخصوص در کشورهای در حال توسعه است. شیوع خونریزی بعد از زایمان و احتباس جفت، با استفاده از سنتوسینون و کشش کنترل شده بندناف، کاهش می یابد. اگرچه این روش با ارزش است، اما فقدان وجود مطالعات فیزیولوژیکی و کلینیکی در این رابطه، جای بحث و سوال را برای آن بوجود می آورد. متاسفانه، اکسی توسین در نیمی از کشورهای در حال توسعه در دسترس نیست. علاوه بر این بسیاری از زایمانها، تحت مراقبت ماماهای تحصیل نکرده انجام می گیرد. می دانیم که تحریک نوک پستان با مکیدن نوزاد، موجب انقباضات رحمی در زنان شیرده می شود. انقباضات به علت سطح بالای اکسی توسین پلاسما ابتدا در حین آماده شدن مادر برای شیر دادن، و سپس سه دقیقه بعد از شروع مکیدن ایجاد می شوند. ماماهای دوره دیده سنتی مهارت لازم را در تجویز اکسی توسین ندارند. بنابراین، آموزش ماماهای سنتی جهت گذاشتن نوزاد بلافاصله بعد از تولد به پستان مادر، برای ایجاد انقباضات رحمی، جدا شدن جفت و کنترل خونریزی بعد از زایمان، عملی خواهد بود. این تحقیق به منظور نشان دادن تاثیر مکیدن نوزاد بلافاصله بعد از زایمان، بر مدت زمان مرحله سوم زایمان و خونریزی روز اول انجام گرفت. این مطالعه از نوع نیمه تجربی است. تحقیق در بیمارستان میرزاکوچک خان شهر تهران انجام شد. در یک گروه، 100 خانم اکسی توسین را به طریق عضلانی دریافت کردند، و در گروه دیگر 120 خانم شیر دادند. سپس مدت زمان مرحله سوم زایمان و میزان خونریزی روز اول بین دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج: دو گروه از نظر متوسط زمان مرحله سوم زایمان و تعداد پد اختلاف معنی دار داشتند. متوسط زمان مرحله سوم زایمان در گروه سنتوسینون 4/24 در مقابل 6/08 دقیقه در گروه شیرده بود. تعداد پد در گروه سنتوسینون 10/58 در مقابل 11/72 عدد در گروه شیرده بود. دو گروه از نظر تعداد زایمان، سن حاملگی، فشارخون مینیمم و ماکزیمم مادر، وزن و قد نوزاد، اختلاف معنی دار نداشتند، ولی از نظر سن مادر اختلاف معنی دار داشتند. از نظر همبستگی مدت زمان مرحله سوم زایمان و سن حاملگی، در خانمهای چندزا بین سن حاملگی و مدت زمان مرحله سوم زایمان ارتباط معکوس وجود داشت. یعنی وقتی سن حاملگی کمتر باشد، مدت زمان مرحله سوم زایمان طولانی تر است. نتایج نشان می دهد که بین مدت زمان مرحله سوم زایمان و سن مادر، تعداد زایمان، فشارخون مینیمم و ماکزیمم مادر همبستگی وجود ندارد. همچنین بین مدت زمان مرحله سوم زایمان و وزن، قد و جنس نوزاد همبستگی وجود ندارد.


مریم رهبر، زهرا چیت سازیان، بهرام مسلمی، طیب رمیم،
دوره 73، شماره 1 - ( فروردین 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: بتا-2 میکروگلوبولین (Beta-2 microglobulin, B2M) از جمله توکسین‌هایی است که سطح سرمی آن در بیماران دیالیزی مزمن تحت عوامل مختلفی افزایش می‌یابد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط فاکتور التهابی C-reactive protein (CRP) با بتا-2 میکروگلبولین در بیماران همودیالیزی مزمن تحت دیالیز با PES130HF, High-flux membrane (Meditechsys Co., Tehran, Iran) انجام شد. روش بررسی: مطالعه به‌صورت مقطعی در 44 بیمار همودیالیزی در بیمارستان سینا و امیر‌اعلم تهران در سال 1392 انجام شد. بیماران از طریق فیستول یا کاتتر دایمی همودیالیز شده و حداقل سه ماه از همودیالیز آنها گذشته بود. بیماران در صورت ابتلا به بیماری عفونی شناخته شده، انجام همودیالیز با Low-flux membrane و انجام دیالیز کمتر از سه بار در هفته از مطالعه خارج شدند. تمام بیماران با دستگاه Fresenius (Massachusetts, USA) همودیالیز و با High-flux biocompatible membrane همودیالیز شدند. خونگیری از رگ شریانی انجام گردیده و سطح سرمی اوره، کراتینین، بتا-2 میکروگلبولین و CRP مورد بررسی آزمایشگاهی قرار گرفت. یافته‌ها: از 44 بیمار همودیالیزی مزمن 20 نفر (5/44%) مرد و 24 نفر (5/54%) زن بودند. بیشترین فراوانی نارسایی کلیوی در زمینه بیماری دیابت قندی و هیپرتانسیون بود. بتا-2 میکروگلبولین در 23 نفر (3/52%) بیش از mg/l 12 و در 21 نفر (7/47%) کمتر از mg/l 12 بود که ارتباط آماری معناداری با CRP نداشت (460/0P=). همچنین ارتباط مشخصی میان CRP و بتا-2 میکروگلوبولین وجود نداشت (763/0P=، 47/0- r=). نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج به‌دست‌آمده از مطالعه، ارتباط آماری معناداری بین CRP و بتا-2 میکروگلبولین در بیماران همودیالیزی مزمن تحت دیالیز با High-flux membrane به‌دست نیامد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb