جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای کاظمینی

داراب مهربان، سید محمد کاظمینی،
دوره 39، شماره 3 - ( 1-1365 )
چکیده

امروزه شناخت بیشتری به اختلالات رفتاری مثانه پیدا شده است. بعضی از بیماریهای سیستم ادراری حتی در موارد پیشرفته ای که منجر به نارسائی کلیه می گردد، به این اختلالات نسبت داده می شود. منشاء این اختلالات ، ضایعات عصبی یا ارگانیک نیست، لذا درمان این بیماریها بر اساس شناخت این اختلال فونکسیونی استوار می گردد.


مجتبی سالاریفر، سید مهدی کاظمینی، علی محمد حاجی زینلی،
دوره 65، شماره 1 - ( 12-1386 )
چکیده

بیماری زودرس عروق کرونر شیوع فامیلی دارد. در این مطالعه شیوع بیماری کرونری و ریسک‌فاکتور‌های مرتبط با آن در بستگان درجه اول بیماران با سابقه بیماری زودرس کرونر بررسی گردید.
روش بررسی: هفتصد فرد سالم و بدون علامت با تاریخچه بیماری زودرس عروق کرونر در یکی از بستگان درجه اول بررسی شدند و ریسک‌فاکتورهای قلبی عروقی شامل دیابت، مصرف سیگار، پرفشاری خون، کلسترول، LDL و TG بالا و HDL پایین در آنان مورد بررسی قرار گرفت. تست‌های غیر‌تهاجمی شامل نوار قلب، اکو‌کاردیو‌گرافی تست ورزش و اسکن پرفیوژن میوکارد برای پیدا کردن موارد بیماری کرونر انجام شد. کسانی‌که اسکن پرفیوژن میوکارد مثبت داشتند، تحت آنژیوگرافی کرونر قرار گرفتند.
یافته‌ها: متوسط سن 2/35 (65-15 سال) بود. دیابت در 3/5%، مصرف سیگار در 7/14%، پر‌فشاری خون در 6/20%، کلسترول بالا‌تر از mg/dl 200 در 9/39%، TG بالا‌تر از mg/dl 150 در 6/58%، LDL بالاتر از mg/dl 130 در 38%، HDL پایین‌تر از mg/dl 40 در 6/32%، تغییرات نوار قلب در 4/6% و یافته‌های ایسکمیک در اکو در 3% افراد مشاهده شد. تست ورزش در 3/7% و اسکن پرفیوژن میوکارد در1/2% مثبت گردید. آنژیوگرافی کرونر نشان‌دهنده تنگی لومن به میزان 50 تا 70% در هشت بیمار (1/1%) و بیشتر از 70% در چهار بیمار (6/0%) بود.
نتیجه‌گیری: کلسترول، تری گلیسیرید و LDL بالا و نیز HDL پایین در افراد مورد مطالعه دیده شد. بررسی ریسک‌فاکتور‌ها در همه بستگان درجه اول بیماران با بیماری زودرس عروق کرونر توصیه می‌شود. تست‌های غیر‌تهاجمی به‌علت موارد مثبت واقعی کم در کل جمعیت توصیه نمی‌شوند. در افراد مسن‌تر از 40 سال بخصوص در مردان و در افراد دیابتی این‌گونه تست‌ها ممکن‌ است مفید باشد.


سیدرضا یحیی‌زاده، داراب مهربان، سید حمیدالله غفاری، کامران علی مقدم، اردشیر قوام زاده، غلامحسین نادری، سید مجید کاظمینی، مهرناز راسته،
دوره 67، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: کانسر مثانه دومین بدخیمی شایع ادراری- تناسلی می‌باشد و از آنجایی‌که دو سوم این کانسرها عود می‌کنند، پایش دقیق بیماران لازم است. به‌دلیل هزینه بر و تهاجمی بودن سیستوسکوپی و حساسیت ناچیز سیتولوژی ادرار، تلاش‌های فراوانی صورت گرفته تا بیومارکری مناسب برای کانسرهای یوروتلیال یافته شود. بدخیمی‌های سیستم ادراری مانند سایر سرطان‌ها، مقادیر زیادی تلومراز بیان می‌کنند. در این مطالعه به مقایسه حساسیت تست تلومراز و سیتولوژی ادرار در تشخیص کارسینوم سلول ترانزیشنال مثانه پرداخته شده است.

روش بررسی: در این مطالعه 49 بیمار مبتلا به کانسر مثانه که کاندیدای جراحی شده بودند، تحت بررسی با تست‌های سیتولوژی و تلومراز ادرار قرار گرفتند. در این بررسی روش ‏Quantitative Real-time RT-PCR‏ بر پایه تکنولوژی TaqMan راه‌اندازی شد، که در آن از ژن hTERT به‌عنوان تومور مارکر و از ژن GAPDH به‌عنوان کنترل داخلی برای تشخیص و تعیین مقدار سلول‌های توموری در نمونه‌های ادرار بیماران استفاده گردید. نهایتاً نتایج دو تست تلومراز و سیتولوژی ادرار با ‏نتیجه سیستوسکوپی و آسیب‌شناسی نهایی‏ به‌عنوان استاندارد طلایی مقایسه گردید.

 یافته‌ها: حساسیت تست‌های تلومراز و سیتولوژی ادرار بدون در نظر گرفتن درجه و مرحله تومور، به‌ترتیب 5/73 و 3/16 درصد به‌دست آمد که در این بین، حساسیت سیتولوژی ادرار واضحاً با درجه و مرحله تومور ارتباطی مستقیم داشته است، در حالی‌که حساسیت تست تلومراز ادرار بدون توجه به گرید و مرحله تومور مطلوب می‌باشد. اختلاف مشاهده‌شده بین سیتولوژی و تلومراز ادرار از منظر آماری معنی‌دار است (001/0).

نتیجه‌گیری: آنالیز کمّی hTERT-mRNA تلومراز در ادرار به‌عنوان یک بیومارکر غیر تهاجمی، قابلیت جایگزین شدن به‌جای سیتولوژی ادرار را جهت تشخیص و پی‌گیری کانسر مثانه دارد.


فرامرز کریمیان، ژوبین مقدم یگانه، علی امینیان، علی‌ پاشا میثمی، محمدصادق فاضلی، علی کاظمینی،
دوره 67، شماره 4 - ( 4-1388 )
چکیده

800x600 زمینه و هدف: استفاده از محلول پلی‌اتیلن گلیکول (PEG) به منظور آماده‌سازی روده پیش از عمل می‌تواند با عوارضی همراه باشد. هدف از انجام این مطالعه مقایسه دو روش آمادگی مکانیکی روده در جراحی انتخابی کولون می‌باشد.

روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده، 129 بیمار کاندید آناستوموز الکتیو کولون مراجعه‌کننده به درمانگاه جراحی بیمارستان امام‌خمینی تهران در سال‌های 7-1386 وارد شدند. بیماران بر حسب روش آمادگی مکانیکی روده، به‌طور تصادفی در دو گروه PEG1 (یک لیتر پلی‌اتیلن‌گلیکول یا 70 گرم و 15 میلی‌گرم بیزاکودیل، 63=n) و PEG4 (چهار لیتر پلی‌اتیلن‌گلیکول، 66=n) تقسیم شدند و محلول‌های مورد نظر را در صبح‌ روز قبل از عمل در مدت 240 دقیقه مصرف می‌کردند و روز قبل از عمل آنتی‌بیوتیک خوراکی و رژیم مایعات صاف شده و قبل از عمل آنتی‌بیوتیک تزریقی پروفیلاکسیک دریافت می‌کردند. سپس بیماران تحت جراحی و آناستوموز کولون قرار می‌گرفتند. متغیرهای‌مورد بررسی شامل تهوع، استفراغ، نفخ شکم، مقدار سدیم و پتاسیم خون شب عمل و رضایت جراح و بیمار از آمادگی مکانیکی روده و عفونت زخم و لیک آناستوموز کولون بود.

یافته‌ها: اکثر بیماران مذکر بودند (62%). بروز تهوع (87/28% در برابر 48/98%، 001/0p=)، نفخ (51/36% در برابر 45/95%، 001/0p=) و استفراغ (76/4% در برابر 76/75%، 001/0p=) به میزان معنی‌داری در گروه PEG1 پائین‌تر بود و رضایت بیماران نیز در این گروه بالاتر بود. (02/59% در برابر 52/1% راحت بودند، 001/0p=). سدیم سرم پیش از عمل در گروه PEG4 به میزان معنی‌داری بالاتر (mg/l63/3±21/141 در برابر 97/2±94/139، 001/0p=) و پتاسیم سرم پائین‌تر بود. (mg/l25/0±55/3 در برابر 21/0±76/3، 001/0p=). میزان رضایت جراح از آمادگی مکانیکی روده در گروه PEG4 به میزان معنی‌داری بیشتر بود. (بسیارخوب و خوب 73/72% در برابر 54/43%، 001/0p=) عفونت محل عمل، آبسه شکمی، نشت محل آناستوموز و انتقال به ICU در دو گروه تفاوت معنی‌داری نداشتند.

نتیجه‌گیری: آمادگی روده یک لیتر PEG همراه با سه عدد قرص بیزاکودیل، به جای چهار لیتر PEG  نه تنها میزان تهوع، استفراغ و نفخ شکم بیماران را کاهش می‌دهد بلکه میزان رضایت و تحمل آنها را نیز بالا می‌برد، اختلالات الکترولیتی پیش از عمل را کاهش می‌دهد و موجب افزایش عفونت زخم و لیک آناستوموز نمی‌شود.

Normal 0 false false false EN-GB X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4


محمد صادق فاضلی، سعید صفری، علیرضا کاظمینی، فرنوش لارتی، احسان جنیدی، مژگان رحیمی، علی‌پاشا میثمی،
دوره 69، شماره 8 - ( 8-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: بیماری همورویید یکی از شایع‌ترین مشکلات آنورکتال است و انواع شدید آن، نیازمند درمان جراحی هستند. روش‌های جراحی مختلفی برای درمان بیماری همورویید ارایه شده است. هدف از این مطالعه، مقایسه پیامدهای هموروییدکتومی به وسیله لیگاشور با هموروییدکتومی به روش باز است.

روش بررسی: یک کارآزمایی تصادفی‌شده یک سوکور طراحی شد. 57 بیمار (28 بیمار در گروه لیگاشور و 29 بیمار در گروه هموروییدکتومی باز) وارد مطالعه شدند. تمامی اعمال جراحی توسط دو جراح اصلی مطالعه انجام ‌شد. پیامد اصلی، مدت عمل جراحی (به ازای برداشت هر پاکه) بود. سایر پیامدها عبارت بودند از: درد بعد از عمل (بر اساس دوز مورفین بعد از عمل و نمره مقیاس آنالوگ بصری)، درد پس از ترخیص (دوز ایبوپروفن در منزل و میانگین نمرات مقیاس آنالوگ بصری طی 10-7 روز بعد از ترخیص)، عوارض (خون‌ریزی و احتباس ادراری) و زمان برگشت به فعالیت معمول.

یافته‌ها: دو گروه از نظر داده‌های دموگرافیک به طور همسانی تصادفی شده بودند. متوسط زمان برداشت یک پاکه در گروه لیگاشور، 91/8 دقیقه و خیلی کم‌تر از متوسط گروه هموروییدکتومی باز (35/17 دقیقه) بود (001/0P<). درد بعد از عمل بر اساس دوز مورفین و نمره مقیاس آنالوگ بصری در گروه لیگاشور کم‌تر بود، اما این تفاوت به طور «قاطعانه» معنی‌دار نبود (به ترتیب 055/0P= و 077/0P=). عوارض زودرس و تاخیری و نیز میزان بازگشت به فعالیت معمول در دو گروه مشابه بود.

 نتیجه‌گیری: هموروییدکتومی با لیگاشور روش بی‌خطری است و در دستان با تجربه، می‌تواند مدت عمل را به مقدار زیادی کاهش دهد. این روش ممکن است باعث قدری تخفیف در درد بعد از عمل نیز بشود.


امیر کشوری، محمد صادق فاضلی، علیرضا کاظمینی، علی پاشا میثمی، محمد کاظم نوری طارملو،
دوره 71، شماره 10 - ( دی ماه 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان کولورکتال یک بیماری قابل درمان محسوب می‌گردد ولی درمان موارد عود آن سخت و گاهی غیرممکن می‌باشد. شناخت میزان عود و عوامل موثر در آن در هر مرکز درمانی می‌تواند به کاهش موارد عود کمک نماید. در این مطالعه علاوه بر میزان عود کانسر کولورکتال در مجتمع بیمارستانی امام‌خمینی (ره)، تابلو بالینی و پاتولوژیک و نتایج درمانی موارد عود نیز بررسی شدند. روش بررسی: اطلاعات بالینی 166 مورد رزکسیون درمانی کانسر کولورکتال که طی مهر 1384 تا مهر 1388 تحت جراحی قرار گرفته و قابل پی‌گیری بودند به‌صورت گذشته‌نگر جمع‌آوری و به‌صورت آینده‌نگر تا فروردین 1391 پی‌گیری شدند. گروه بیماران عود کرده که 49 نفر بودند با گروه بیماران بدون عود از نظر عوامل مختلف مقایسه شدند. یافته‌ها: متوسط سنی بیماران 5/53 سال و 47% از بیماران زن بودند. بین دو گروه بیماران عود کرده و بدون عود اختلاف آماری قابل توجهی از نظر سن، جنس، محل آناتومیک تومور و انواع جراحی اولیه وجود نداشت. میزان عود کلی 5/29%، میزان عود موضعی 7/15% و میزان متاستاز دوردست 1/12% بود. در کانسرهای کولون عود موضعی (44/16% در مقایسه با 05/15%) و در کانسرهای رکتوم متاستاز (9/12% در مقایسه با 96/10%) بیش‌تر بوده است. بیماران عود کرده‌ای که تحت عمل جراحی قرار گرفته‌اند در مقایسه با بیماران عود کرده‌ای که فقط کموتراپی یا کمورادیوتراپی شده‌اند بقای کلی عمر (Overall survival rate) بهتری داشته‌اند (7/66% در مقایسه با 8/56%). نتیجه‌گیری: در این مطالعه در کانسرهای کولون عود موضعی و در کانسرهای رکتوم متاستاز بیش‌تر بوده است. بیمارانی که بعد از عود، جراحی مجدد شده‌اند بقای کلی بهتری نسبت به کسانی که فقط کموتراپی یا کمورادیوتراپی شده‌اند، داشته‌اند.
امیر کشوری، محمد صادق فاضلی، علیرضا کاظمینی، علی پاشا میثمی، محمد کاظم نوری طارملو،
دوره 72، شماره 12 - ( اسفند 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: روش‌های جراحی مختلفی برای سینوس پایلونیدال ناحیه ساکروکوکسیژیال (Sacrococcygeal pilonidal sinus) معرفی شده است، فلاپ کاریداکیس (Karydakis flap) کمترین میزان عود را دارد، ولی در مورد سایر عوارض آن گزارش‌های متفاوتی وجود دارد. در این مقاله نتایج موارد جراحی با این روش گزارش می‌شود. روش بررسی: این مطالعه آینده‌نگر با پیگیری تک هم گروه، شامل مواردی از سینوس پایلونیدال بود که در بیمارستان امام‌خمینی (ره) از آبان سال 1385 تا شهریور 1392 به روش کاریداکیس جراحی شدند. معیارهای ورود به مطالعه عدم ابتلا به آبسه در زمان عمل و رضایت جهت ورود به این طرح بود. بیماران پس از ترخیص، به‌صورت آینده‌نگر در مقاطع هفته اول، ماه اول و ماه سوم پس از عمل از نظر عوارض زودرس و سپس سالیانه از نظر عود، مورد پیگیری قرار گرفتند. مدت میانه پیگیری 36 ماه (از سه تا 77 ماه) بود. یافته‌ها: از 141 بیمار مورد بررسی 119 نفر (4/84%) مرد و متوسط زمان عمل 52/55 (35-120) دقیقه بود. متوسط زمان نیاز زخم به پانسمان 92/15 روز و متوسط زمان بازگشت به کار 44/14 روز بود. شایعترین عارضه زودرس پس از عمل، باز شدن سطحی قسمت انتهایی زخم (1/12%) بود. عفونت در 8/5% بیماران رخ داد و اکثر عوارض با درمان محافظه‌کارانه بهبود یافتند. عود در 42/1% از بیماران ایجاد شد. نتیجه‌گیری: جراحی سینوس پایلونیدال ساکروکسیژیال به روش فلاپ کاریداکیس، علاوه بر عود ناچیز با عوارض کم و بهبودی کوتاه‌مدت و بازگشت به کار سریع همراه است.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb