جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای کدیور

ملیحه کدیور، بنفشه درمنش، عباس مدنی،
دوره 57، شماره 1 - ( 1-1378 )
چکیده

از میان 708 بیمار که در طی یک سال (75/1/15 لغایت 76/1/14) در بخش مراقبتهای ویژه مرکز طبی کودکان بستری گردیدند، 100 بیمار (14%) هیپوناترمی (سدیم خون < 130 میلی اکی والان در لیتر) داشتند که از این تعداد 62 نفر (62%) در بدو بستری و 38 نفر (38%) در طی بستری دچار هیپوناترمی شدند. از نظر تقسیم بندی، 7 بیمار (7%) هیپوناترمی کاذب، 49 بیمار (49%) هیپوناترمی یوولمیک و 34 بیمار (34%)، هیپوناترمی هیپوولمیک و 10 بیمار (10%) هیپوناترمی هیپرولمیک داشته اند. در میان 7 بیمار با هیپوناترمی کاذب، هیپرگلیسمی در 6 مورد (85%) مشخص گردید. شایع ترین علل هیپوناترمی یوولمیک به ترتیب SIADH در 27 مورد (55%) و مسمومیت با آب در 22 مورد (45%) در بین 49 بیمار یافته شد. در میان 34 بیمار دچار هیپوناترمی هیپوولمیک، افزایش دفع خارج کلیوی سدیم (62%) شایعترین علت این گروه بوده که مهمترین علت آن نیز افزایش دفع سدیم از دستگاه گوارشی بود. هیپوناترمی هیپرولمیک منحصرا در بیماران در بدو بستری دیده شد که علل آن نارسایی کلیه و دیگر حالات ادماتو بوده که هریک در نیمی از این گروه مشخص گردید. در مجموع 100 بیمار، شایعترین علل هیپوناترمی به ترتیب شامل SIADH با (27%)، مسمومیت با آب (22%) و افزایش دفع خارج کلیوی سدیم (20%) بود.


ملیحه کدیور، سعیده سلمان زاده،
دوره 57، شماره 2 - ( 2-1378 )
چکیده

سپسیس که پاسخ التهابی منتشر به عفونت شدید می باشد، از علل مهم مرگ و میر در شیرخواران و کودکان نوپا است. در پی استقرار عفونت، مراحل سپسیس، سپسیس شدید یا سندرم سپسیس و در نهایت شوک سپتیک ممکن است دیده شود. توجه و رسیدگی بیمار در مراحل اولیه می تواند نقش مهمی در سرنوشت نهایی بیمار داشته باشد. جهت بررسی موارد سپسیس و شوک سپتیک و عوامل موثر و نحوه بروز آنها، این مطالعه به صورت گذشته نگر بر روی بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه مرکز طبی کودکان در طی 5 سال (فروردین 71 الی اسفند 1375) در گروههای سنی 3 ماه تا 12 سال صورت گرفته است. از میان 4018 بیمار بستری در طی 5 سال در این بخش، 138 بیمار (3/4%) با تشخیص سپسیس و شوک سپتیک در بدو بستری مشخص گردیدند. میانگین سنی این بیماران 23/5 ماه و نسبت پسر به دختر 2.1:1 بود. از 138 بیمار یاد شده، (11/6%) دارای علائم سپسیس و 122 مورد (88/4%)، معیارهای سپسیس شدید و شوک سپتیک را دارا بودند. اختلال در عملکرد چند عضو در 96 مورد (69/3%) یافته شد. شایعترین بیماری منجر به سپسیس یا شوک سپتیک در گروه مورد مطالعه، اسهال (66/7%) و از نظر ارگانیسم یافت شده در کشت اشریشیاکلای (8/7%) بود. در کل، موارد مرگ و میر 92 مورد (66/7%) می باشد که میزان مرگ و میر در مبتلایان به شوک سپتیک و اختلال در عملکرد چند عضو بیشتر از سایر موارد بود (P<0.0005). نظر به اهمیت این بیماری در کودکان و بالاتر بودن میزان مرگ و میر بیماران در این بررسی نسبت به مطالعات مشابه، توجه و پیگیری دقیقتر در مراجعات سرپایی به همراه رسیدگی و درمان فوری در بیماران بستری بعلاوه تجهیز بخشهای مراقبت ویژه و آموزش کارکنان این واحدها می تواند در کاهش میزان مرگ و میر آنان موثر باشد.


ملیحه کدیور، حسین محمدی نسب، عباس شاه محمدی،
دوره 59، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده

میزان نمایه توده بدنی (BMI) که از رابطه وزن/قد محاسبه می شود و میزان طبیعی آن که با توجه به گروه سنی و جنسی بیمار تعیین می گردد، در ابتلا به بیماریهای مختلف و پیش بینی مرگ و میر آنها اهمیت دارد. در این مطالعه سعی شده که ارتباط بین نمایه توده بدنی و سرنوشت نهایی در گروه های سنی و جنسی مختلف، در ارتباط با ازمان بیماری، نوع بیماری زمینه ای، وجود سابقه بیماری خانوادگی، سابقه بستری در بخش و طول مدت بستری در PICU و تعداد بستری قبلی در بیمارستان، سابقه تهویه مکانیکی، جراحی، میزان آلبومین خون و معیار PRISM بیماران بستری شده در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان مرکز طبی اطفال تهران در یک مطالعه مقطعی با انتخاب نمونه ها به شکل نمونه گیری متوالی غیرتصادفی در طی 3 ماه در سال 1377 بررسی شود. هدف از این پژوهش مشخص کردن ارتباط بین BMI و میزان مرگ و میر اطفال بستری در PICU با توجه به متغیرهای فوق الذکر می باشد. در یک مطالعه مقطعی، تعداد 160 کودک مشتمل بر 90 نفر پسر (56/2%) و 70 نفر دختر (43/8%) بستری در PICU مورد بررسی قرار گرفتند. براساس این مطالعه به طور کلی، میزان مرگ و میر در بیماران با BMI غیرطبیعی (71 نفر) نسبت به افراد با BMI طبیعی (89 نفر) بررسی شده در PICU مرکز طبی کودکان تهران به طور معنی داری بالاتر (P=0.00001) می باشد. BMI کمتر از 15% و بالاتر از 85% براساس منابع معتبر و جداول خاص سن و جنس مختلف غیرطبیعی تلقی شد. نتیجه فوق در گروه سنی یک تا شش ماه در بیمارانی با طول مدت بستری در PICU کمتر از یک روز و یا بیشتر از 7 روز، در کودکان با معیار PRISM مساوی یا بالاتر از 10، در بیماران بدون سابقه جراحی و سابقه مثبت از نظر تهویه مکانیکی معنی دار شد (P<0.05). از این مطالعه می توان نتیجه گرفت که میزان BMI می تواند به عنوان یکی از معیارها جهت تعیین سرنوشت نهایی بیماران مورد استفاده قرار گیرد.


بابک رمضانی، زهرا مجد، مریم کدیور، سعادت مولانایی،
دوره 69، شماره 9 - ( 9-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: اولین ایزوفرم آنزیم آلدهید دهیدروژناز (ALDH1) مارکر سلول‌های بنیادی و سرطانی پستان بوده و بروز آن احتمالا با پروگنوز بدتر تومور همراه می‌باشد. انجام مطالعاتی در جهت شناسایی سلول‌های ALDH1+ می‌تواند به درمان بیماران سرطان پستان کمک نماید. هدف از این مطالعه تعیین میزان فعالیت آنزیم ALDH1 در سرطان پستان و ارتباط آن با خصوصیات پاتولوژیک تومور می‌باشد. 

روش بررسی: میزان فعالیت ALDH1 در نمونه‌های بافتی پارافینی 121 بیمار مبتلا به کانسر پستان مراجعه‌کننده به بخش پاتولوژی بیمارستان میلاد تهران توسط آزمایش ایمونوهیستوشیمی سنجیده شد، سپس ارتباط آن با خصوصیات پاتولوژیک تومور (سایز، Grade، درگیری لنف نود یا عروق) مورد بررسی قرار گرفت. 

یافته‌ها: 1/85% از نمونه‌های سرطان پستان مورد بررسی با درجات متفاوتی (ضعیف، متوسط، قوی) ALDH1 را در سیتوپلاسم بیان می‌کردند. 18 مورد (9/14%) نیز از نظر ALDH1 منفی بودند. ALDH1 در اکثر موارد (1/97%) در استرومای نمونه‌های تهیه‌شده مثبت بود که شدت آن از رنگ‌آمیزی ضعیف (9/2%) تا قوی (5/73%) متغیر بود. ALDH1 H-score (درصد سلول‌های ALDH1 مثبت ×Intensity ) در سلول‌های تومورال از صفر تا 240 متغیر بوده و میانگین آن 80 بود. میزان ALDH1 H-score در 62 مورد (2/51%) کم‌تر یا مساوی 80 و در 59 مورد (8/48%) بیش‌تر از 80 بود. اما بین ALDH1 H-score با سن بیماران (358/0P=)، سایز تومور (375/0P=Grade تومور (207/0P=)، و میزان تهاجم به لنف نود (125/0P=) یا عروقی خونی (190/0P=) ارتباط معنی‌داری وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: فعالیت ALDH1 در 1/85% از موارد تومور پستان مثبت است و میزان فعالیت آن با ویژگی‌های پاتولوژیک تومور رابطه معنی‌داری ندارد.


نرگس سادات طاهرزاده، فریده زینی، روشنک داعی‌قزوینی، ساسان رضایی، محمود محمودی، ملیحه کدیور، فاطمه سادات نیری، مهین صف آرا، پریوش کردبچه،
دوره 73، شماره 11 - ( بهمن 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: در دو دهه گذشته افزایش موارد کاندیدیازیس مهاجم در بخش مراقبت‌های ویژه نوزادان، قابل توجه بوده است. کلونیزاسیون با کاندیدا، اولین مرحله در پاتوژنز بیماری بوده و تعدد کانون‌های کلونیزه با افزایش احتمال عفونت مهاجم همراه است. این مطالعه با هدف تعیین کلونیزاسیون کاندیدایی نوزادان بستری در بخش مراقبت‌های ویژه به عمل آمد.

روش بررسی: در یک پژوهش مقطعی در طی 9 ماه (مرداد 1392 تا اردیبهشت 1393)، 93 نوزاد در بخش مراقبت‌های ویژه در بیمارستان‌های امام‌خمینی (ره) و مرکز طبی کودکان تهران مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه‌برداری از پوست و مخاط در روزهای اول، سوم و هفتم بستری به عمل آمد. جهت جداسازی و تشخیص مورفولوژیک قارچ از محیـط‌های کشت کـروم آگـار کـاندیـدا و کورن میل آگار+ تویین 80 استفاده گردید و شناسایی نهایی ایزوله‌ها توسط تکنیک PCR-RFLP انجام شد.

یافته‌ها: کلونیزاسیون کاندیدایی در 43/20% بیماران مشاهده گردید. 15 نوزاد با یک گونه و چهار نوزاد با دو گونه کاندیدا کلنیزه شدند. ایزوله‌ها به‌ترتیب فراوانی شامل، کاندیدا پاراپسیلوزیس (10 ایزوله)، کاندیدا آلبیکنس (هفت ایزوله) کاندیدا تروپیکالیس (سه ایزوله)، کاندیدا گیلرموندی (دو ایزوله) و کاندیدا کروزه‌ای (یک ایزوله) بودند. به این ترتیب گونه‌های کاندیدای غیر آلبیکنس (56/69%) غالب بوده و کاندیدا پاراپسیلوزیس بیشترین فراوانی را در بین ایزوله‌های کاندیدایی داشت. در این پژوهش بین کلونیزاسیون کاندیدایی با وزن تولد پایین، نارس بودن نوزاد و طول مدت اقامت در بیمارستان، از نظر آماری ارتباط معناداری (003/0P=) وجود داشت.

نتیجه‌گیری: در این بررسی کلونیزاسیون کاندیدایی نوزادان با غالب بودن گونه کاندیدا پاراپسیلوزیس (47/43%) مشاهده شد. بنابراین خطر عفونت مهاجم با این گونه در نوزادان قابل توجه می‌باشد.


راضیه سنگسری، مریم سعیدی، ملیحه کدیور، مهسا نیکنام،
دوره 78، شماره 5 - ( مرداد 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط سطح منیزیوم سرمی و شدت ایکتر انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی نوزادانی که در بازه‌ی زمانی دو ساله، مهر 1395 تا 1397 در بیمارستان مرکز طبی کودکان تهران به‌دلیل زردی نوزادی بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. نوزادان با بیلی‌روبین         mg/dl 20-16 در دسته‌ی هایپربیلی‌روبینمی متوسط و بیشتر یا مساوی mg/dl 20 در دسته‌ی هایپربیلی‌روبینمی شدید تقسیم شدند. مقدار منیزیوم سرمی و عوارض کلینیکی هایپربیلی‌روبینمی در این نوزادان ثبت شد.
یافته‌ها: تعداد 100 بیمار مورد ارزیابی قرار گرفتند. میانگین سطح سرمی منیزیم در این بیماران mg/dl 32/2 بود. این مقدار در نوزادان دچار تشنج (038/0P=)، تب (048/0P=) و انسفالوپاتی مزمن (003/0P=) به‌صورت معنا‌داری بیشتر بود. میانگین سطح سرمی منیزیم به‌صورت چشمگیری در هایپربیلی‌روبینمی شدید بیشتر از متوسط بود (001/0>P). منیزیم سرم در عوارض انسفالوپاتی مزمن (007/0P=)، فیستینگ (001/0P=)، رتروکولی (001/0P=)، هاپیرتونی (004/0P=)، هایپوتونی (001/0P=) و تشنج (030/0P=) به‌صورت چشمگیری متفاوت بود. سطح سرمی منیزیم با بیلی‌روبین توتال همبستگی مثبتی داشت (443/0r=، 001/0P>) و با احتمال وقوع انسفالوپاتی مزمن ارتباط داشت (15/4OR: ،040/0P=) و منیزیم بالای 15/2 می‌تواند با حساسیت 100%، ویژگی 8/47%، ارزش اخباری منفی 100% و ارزش اخباری مثبت 3/14% پیش‌بینی‌کننده‌ی انسفالوپاتی مزمن باشد.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه‌ی حاضر نشان داد که سطح سرمی منیزیم به‌صورت معنا‌داری با سطح سرمی بیلی‌روبین توتال سرم و شدت هایپربیلی‌روبینمی مرتبط است و می‌تواند احتمال وقوع انسفالوپاتی مزمن را پیش‌بینی کند.

مریم موتمر، مریم کدیور،
دوره 81، شماره 2 - ( اردیبهشت 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان کولورکتال علت مهم مرگ‌ومیر در جهان است. در طبقه‌بندی رایج، بسیاری از رفتارهای بیولوژیک تعیین کننده در تومورهای با مرحله مشابه مشخص نمی شوند. تعیین میزان خطر در Stage پایین حیاتی است، چراکه این بیماران در صورتی که فاکتورهای مرتبط با پروگنوز مانند Vascular invasion (VI)، Perineural invasion (PI) و Serosal involvement (SI) را داشته باشند کموتراپی ادجوانت می‌شوند، با این وجود ارزیابی این فاکتورها در نمونه‌های کولورکتال هنوز دارای ضعف می‌باشد.
روش بررسی: در مطالعه Cross-sectional حاضر، فاکتورهای VI، PI و SI در 180 بیمار مبتلا به سرطان کواورکتال، براساس گزارش‌های اولیه پاتولوژی، بازبینی اسلایدهای پاتولوژی با در نظر گرفتن سرنخ‌های مورفولوژیک Orphan artery و Protruding tongue و همچنین رنگ‌آمیزی الاستین ارزیابی شدند. همچنین Stage، pT و گرید تومور نیز ثبت شدند آنالیز داده‌ها با استفاده از Fisher’s exact test و SPSS software, version 26 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) انجام شد. ارزش 05/0P< معنادار است.
یافته‌ها: موارد مثبت VI در بازبینی مجدد با توجه به نشانه‌های مورفولوژی و همچنین پس از رنگ‌آمیزی الاستین به‌طور معناداری بیشتر از گزارش‌های اولیه پاتولوژی بود (05/0P<)، اما از نظر (118/0P=)PI و (00/1P=)SI تفاوت معناداری مشاهده نشد. افزون‌براین، تفاوت معناداری بین VI، PI و SI براساس Stage، pT و گرید تومور دیده شد (05/0P<).
نتیجه‌گیری: با توجه به اهمیت تشخیص VI در بیماران مبتلا به سرطان کولورکتال، توجه به سرنخ‌های مورفولوژیک و استفاده از رنگ‌آمیزی الاستین در نمونه‌های روتین سرجیکال پاتولوژی توصیه می‌شود.

 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb