۴۳ نتیجه برای کرمی
علی موافق، مجید اکرمی، افلاطون مهرآیین،
دوره ۶۲، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۸۳ )
چکیده
مقدمه: موارد تهوع و استفراغ پس از اعمال جراحی که با بیهوشی عمومی انجام می گیرند، ۲۵% تا ۳۵% گزارش شده است که در برخی از اعمال جراحی نظیر ارتوپدی بالاتر می باشد. تهوع و استفراغ پس از عمل، مسئله ای پر اهمیت و گاه توام با عوارض جدی است. تمایل روزافزون برای کنترل و پیشگیری از این عارضه، نیاز به استفاده از ترکیبات کم هزینه و کم عارضه را الزامی ساخته است. هدف این مطالعه ارزیابی اثربخشی لیدوکائین و دگزامتازون (Low dose) در پیشگیری و کاهش موارد بروز تهوع و استفراغ بعد از عمل در جراحی های ارتوپدی اندام فوقانی و مقایسه آنها با گروه های شاهد و پروپوفول بود.
مواد و روش ها: طی یک کارآزمایی بالینی دوسوکور تصادفی شده در بیمارستان شریعتی، ۲۸۰ بیمار مذکر کلاس ASA یک و دو که کاندید عمل جراحی انتخابی ارتوپدی (اندام فوقانی) با بیهوشی عمومی بودند بطور تصادفی در ۴ گروه ۷۰ نفره قرار گرفتند. تمامی بیماران قبل از شروع جراحی با رینگرلاکتات هیدراته شدند (۵cc/kg) و بعد از پیش درمانی با فنتانیل (۲µg/kg) برحسب گروه رژیم القای بیهوشی خود را دریافت کردند، گروه شاهد: ۵mg/kg تیوپنتال سدیم به همراه ۵ml نرمال سالین، گروه لیدوکائین: ۵mg/kg تیوپنتال سدیم به همراه ۱,۵mg/kg لیدوکائین، گروه دگزامتازون: ۵mg/kg تیوپنتال سدیم به همراه ۰.۱mg/kg دگزامتازون و گروه پروپوفول: ۱.۵mg/kg پروپوفول به همراه ۵ml نرمال سالین، جهت شلی عضلانی ۰.۲mg/kg سپس آتراکوریوم تجویز و بیهوشی با N۲O ۵۰% و O۲ ۵۰%، هالوتان (۰.۷%) و فنتانیل (۱µg/kg هر ۳۰ دقیقه) ادامه یافت.
یافته ها: میزان بروز تهوع و استفراغ در گروه دگزامتازون (۲۵,۷۱%) در گروه لیدوکائین (۲۷.۱۴%) و در گروه پروپوفول (۲۴.۲۹%) بطور معنی داری نسبت به گروه شاهد (۴۸.۵۷%) کمتر بود (P=۰.۰۰۵). نتیجه گیری و توصیه ها: لیدوکائین و دگزامتازون (Low dose) در کاهش بروز تهوع و استفراغ پس از جراحی ارتوپدی موثر بوده و اثربخشی آنها به اندازه پروپوفول می باشد.
احمد خداداد، غلامرضا خاتمی، زینت نادیا حتمی، حسن کرمی،
دوره ۶۴، شماره ۳ - ( ۲-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: میلیون ها نفر در سال دچار بیماری پپتیک می شوند. این بیماری گستره ای از ازوفاژیت، گاستریت، دئودنیت تا زخم معده و دوازدهه را در بر می گرد. میکروب گرم منفی هلیکوباکترپیلوری در سبب شناسی این بیماری به ویژه در زخم های دوازدهه و معده دخالت دارد. هدف درمان، ریشه کنی هلیکوباکترپیلوری است که این هدف با به کار بردن رژیم درمانی چند دارویی به دست می آید. درمان چند دارویی موجب ایجاد عوارض، هزینه و مقاومت دارویی بالایی (به ویژه نسبت به مترونیدازول) می شود. پیشنهاد رژیم های درمانی که با حفظ کارآیی دارای عوارض، هزینه و مقاومت دارویی کمتری باشند، از اولویت های درمان این بیماری است. در این پژوهش عسل جایگزین مترونیدازول در درمان چهار دارویی شده است و میزان مؤثر بودن آن بررسی شده است.
روش بررسی: یک بررسی از نوع مطالعه های مداخله ای طراحی شد. این بررسی مرحله دوم از بررسی های مداخله ای بر روی انسان است که برای اندازه گیری میزان مؤثر بودن یا effectiveness یک مداخله به کار می رود. حجم نمونه شامل ۱۵ کودک مبتلا به عفونت هلیکوباکترپیلوری بود که تشخیص آنا توسط بافت شناسی تایید شده بود. رژیم درمانی شامل امپرازول، آموکسی سیلین، بیسموت وعسل بود. ۴-۳ هفته پس از درمان بیماران از نظر میزان ریشه کنی باکتری با انجام بیوپسی یا تست اوره آز تنفسی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: بیماران شامل ۹ پسر و ۶ دختر بودند. میانگین سنی آنها ۴/۹ سال بود. در ۱۲ بیمار از ۱۵ بیمار مورد بررسی (۸۰%) ریشه کنی هلیکوباکترپیلوری دیده شد و در ۳ بیمار (۲۰%) شواهد ریشه کنی دیده نشد.
نتیجه گیری: رژیم درمانی دارای عسل از نظر میزان ریشه کنی میکروب هلیکوباکتر پیلوری شبیه رژیم های چهار دارویی متداول می باشد. در رژیم های متداول چهار دارویی پاسخ به درمان از ۹۰-۷۰ درصد متغیر است.
محمد اکرمی، منوچهر میرشاهی، خسرو خواجه، حسین نادری منش،
دوره ۶۴، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: پلاسمینوژن انسانی یک گلیکوپروتیین پلاسمایی است که به طور عمده در کبد سنتز میشود. فعال شدن پلاسمینوژن به پلاسمین، توسط فعال کنندههای پلاسمینوژن یکی از رویدادهای کلیدی سامانه فیبرینولیتیک انسان است. در این مطالعه ما اثرات دو آنتیبادی منوکلونال ضد پلاسمینوژن انسانی، A۱D۱۲ و MC۲B۸ را بر فعال شدن گلو- پلاسمینوژن در حضور فعال کنندههای نوع بافتی (t-PA) و نوع ادراری پلاسمینوژن (u-PA) و همچنین استرپتوکیناز بررسی نمودیم.
روش بررسی: تولید آنتیبادیهای دو رگه به وسیله ادغام سلولهای طحال موش BALB/C ایمونیزه شده با گلو- پلاسمینوژن انسانی با سلولهای میلومای NS۱، طبق روش Kohler و Milstein انجام شد. فعال شدن پلاسمینوژن با اندازهگیری تولید پلاسمین با استفاده از سوبسترای رنگزای S-۲۲۵۱ سنجش شد. پس از آن اثر آنتیبادیهای منوکلونال، A۱D۱۲ و MC۲B۸، بر فعال شدن پلاسمینوژن در محلول ارزیابی گردید. سرعتهای اولیه و شاخصهای کینتیکی فعال شدن پلاسمینوژن در حضور آنتیبادیهای منوکلونال نیز محاسبه گردید. اثر آنتیبادی منوکلونال MC۲B۸ بر سرعت هیدرولیز پلاسمین سنجش شد. همچنین اثر بخش F(ab&apos)۲ آنتیبادی A۱D۱۲ بر فعال شدن پلاسمینوژن انسانی به وسیله u-PA با اثر آنتیبادی کامل بر این واکنش مقایسه شد.
یافتهها: آزمون ELISA نشان داد که آنتیبادیها به خوبی با آنتیژن واکنش پذیری دارند. آنتیبادی A۱D۱۲ سرعت ماکزیمم (Vmax) فعال شدن پلاسمینوژن به وسیله هر یک از سه فعال کننده را افزایش و آنتیبادی MC۲B۸ آن را کاهش داد. در تمامی واکنشهای فعال شدن، مقدار Km فعال شدن پلاسمینوژن در حضور آنتیبادی A۱D۱۲ تغییر چندانی نکرد در حالی که آنتیبادی MC۲B۸ مقدار Km فعال شدن به وسیله u-PA، t-PA وابسته به منومر فیبرین و استرپتوکیناز را کاهش داد. آنتیبادی منوکلونال MC۲B۸ اثر قابل ملاحظهای بر سرعت هیدرولیز سوبسترای سنتزی S-۲۲۵۱ توسط پلاسمین نداشت. سرعت فعال شدن پلاسمینوژن به وسیله u-PA در حضور غلظتهای پایینتری از بخش F(ab)۲ آنتیبادی A۱D۱۲ برابر با آنتیبادی کامل است.
نتیجهگیری: اتصال آنتیبادی A۱D۱۲ از ناحیه F(ab) خود به گلو- پلاسمینوژن، کارآیی کاتالیتیکی فعال شدن پلاسمینوژن به وسیله فعال کنندههای پلاسمینوژن را افزایش میدهد. بنابراین به لحاظ کلینیکی به کارگیری آنتیبادی A۱D۱۲ برای درمان رویدادهای انسدادی عروق نظیر سکته قلبی، با انسانی نمودن بخش F(ab) آنتیبادی A۱D۱۲ ممکن است مفید باشد. الگوی مهاری آنتیبادی MC۲B۸، با اتصال احتمالی به جایگاه برش گلوتامین- پلاسمینوژن یا نزدیک آن، از نوع مهار آنزیمی چندگانه میباشد.
سید محمد اکرمی، جواد حیدری،
دوره ۶۴، شماره ۱۱ - ( ۷-۱۳۸۵ )
چکیده
بیماریهای شایع غدد نظیر دیابت، چاقی، استئوپروز، اختلالات لیپیدی و سرطان از ژنتیک چند عاملی تبعیت میکنند. این نوشتار بر آن است تا نحوه رویکرد مطالعات مولکولی این نوع بیماریها را برای پزشکان و متخصصین بالینی روشن نماید. تعامل نزدیک متخصصین ژنتیک و بالینی در برقراری پل ارتباطی بین مطالعات علوم پایه و یافتههای بالینی بسیار موثر است.
محبوبه منصوری، مسعود موحدی، زهرا پورپاک، رزیتا اکرمیان، راهله شکوهی شورمستی، حبیبه مظفری، ابوالحسن فرهودی،
دوره ۶۵، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۸۶ )
چکیده
آلرژی به شیر گاو شایعترین آلرژی غذایی در سال اول عمر است. در حال حاضر تنها درمان پذیرفته شده در آلرژی غذایی پرهیز از آلرژن مربوطه میباشد. از آنجاییکه شیر گاو ترکیب عمده رژیم غذایی شیرخواران میباشد این اقدام چندان منطقی و عملی نیست. هدف این مطالعه ارائه یک راهکار درمانی در بیماران مبتلا به آلرژی به شیر گاو است.
روش بررسی: تمامی بیماران با تشخیص قطعی آلرژی به شیر گاو از نوع با واسطۀ IgE که بین اسفند ماه ۱۳۸۳ تا آذر ماه ۱۳۸۴ به درمانگاه آلرژی مرکز طبی کودکان مراجعه نمودند، در دو گروه مداخله و کنترل وارد مطالعه شدند و پس از تکمیل پرسشنامه، در مورد گروه مداخله حساسیتزدایی خوراکی و در مورد گروه کنترل حداقل شش ماه پیگیری و بررسی بالینی و آزمایشگاهی بهعمل آمد. در نهایت هر دو گروه از نظر علائم بالینی و نتایج IgE اختصاصی به شیر مجددا˝ بررسی شدند.
یافتهها: ۲۰ بیمار مورد حساسیتزدایی خوراکی قرار گرفتند و ۱۳ بیمار در گروه شاهد بودند. هر دو گروه از نظر میانگین سنی، جنسیت و علائم بالینی تقریبا˝ مشابه بودند. در پایان مطالعه در ۱۸ نفر گروه مداخله (۹۰%) حساسیتزدایی با موفقیت پیش رفت و در ۱۴ نفر آنها (۷۰%) به اتمام رسید. تمامی افراد گروه کنترل همچنان با مصرف شیر گاو علامتدار باقی ماندند.
نتیجهگیری: بیماران در طی متوسط ۹ ماه حساسیتزدایی شدند، این اقدام در ۹۰% بیماران موفقیتآمیز بوده و روند آن رو به اتمام است. نظر به علامتدار ماندن بیماران گروه کنترل در ۱۰۰% موارد، روش حساسیتزدایی خوراکی میتواند یک درمان امیدوارکننده در آلرژی غذایی باشد.
سید محمد اکرمی، غلامرضا یوسف زاده،
دوره ۶۵، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۸۶ )
چکیده
سندرم Hutchinson Gilford Progeria Syndrome (HGPS) یک بیماری ژنتیکی بسیار نادر با شیوع تخمینی یک در هشت میلیون تولد زنده میباشد. این بیماری همراه با اختلالات متعدد بوده که مهمترین آنها پیری زودرس میباشد. متوسط طول عمر بیماران ۱۳ سال میباشد و علت مرگ در بیشتر موارد آترواسکلروز زودرس و پیشرونده است. در این بیماری وراثت اتوزومال غالب بوده و در اکثر موارد، یک جایگزینی نقطهای جدید در اگزون ۱۱ ژن Lamin A عامل بیماری است. حدود ۱۰۰ بیمار در سراسر جهان با این بیماری گزارش شدهاند.
گزارش مورد: بیمار معرفی شده از جمله موارد بسیار نادری است که طول عمر بیش از معمول داشته و تا سن ۳۶ سالگی تشخیص داده نشده است. بیمار در بررسی امکان وجود اختلال متابولیک یا ژنتیک توسط متخصص قلب به درمانگاه غدد قبل از انجام جراحی قلب معرفی شده بود.
نتیجهگیری: جلب توجه همکاران بالینی به موارد نادر سندرمهای تکژنی و ارجاع آن به متخصص ژنتیک جهت مشاوره از اهداف اصلی این گزارش موردی، در کنار توصیف بیماری میباشد.
علی ملکی، کامران منصوری، منوچهر میرشاهی، علیاکبر پورفتحاله، محمد اکرمی،
دوره ۶۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۸ )
چکیده
زمینه و هدف: پلاسمینوژن توسط یکسری فعالکنندهها (PAs) به آنزیم فعال پلاسمین تبدیل میشود و نقش خود را که انحلال لخته فیبرینی است بهانجام میرساند. سیستم فیبرینولیز همچنین در فرآیند آنژیوژنز نیز دارای نقش اساسی میباشد. فعالیت سیستم فیبرینولیز از طریق پروتئولیز با واسطه فیبرین، مهاجرت و تهاجم سلولی را کنترل میکند. بهعلاوه آنزیم پلاسمین رشد تومور و متاستاز را تنظیم میکند. آنتیبادیهای منوکلونال بهعنوان ابزارهای بیولوژیک کارآمد نقش مهمی را در تحقیقات بنیادین ایفاء میکنند.
روش بررسی: نخست به روشهای مختلف چشمی، سنجش کمی قطعات DD/E بهروش D- دایمر و استفاده از سوبسترای کروموژنیک S-۲۲۵۱ (روش الیزا)، تأثیر آنتیبادیها بر فعالیت سیستم فیبرینولیز در حضور فعالکنندهها بررسی شد. در مرحله بعد اثر آنتیبادیها بر فرآیند آنژیوژنز در یک مدل رگزایی در شرایط آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج حاصله نشان داد که آنتیبادی MC۲B۸ که مهارکننده فعالیت پلاسمینوژن در حضور فعالکنندههای پلاسمینوژن است، بر فرآیند رگزایی نیز اثر مهاری دارد. A۱D۱۲ که یک آنتیبادی علیه بخش N- ترمینال پلاسمینوژن است علاوه بر تسریع فعالیت سیستم فیبرینولیز در حضور فعالکنندهها، باعث فعال شدن فرآیند آنژیوژنز در شرایط آزمایشگاهی میشود.
نتیجهگیری: تشکیل پلاسمین یک مرحله کلیدی در تهاجم و مهاجرت سلولهای اندوتلیال جهت تشکیل عروق خونی است. پلاسمین بهطور مستقیم توسط تجزیه ماتریکس فیبرینی و دیگر ماتریکسها و بهطور غیرمستقیم توسط فعال کردن ماتریکس متالوپروتئازها و فاکتورهای رشد رگزایی در رگزایی نقش دارد. بر طبق نتایج آزمایشگاهی بهدست آمده آنتیبادیهای منوکلونال MC۲B۸ و A۱D۱۲ در یک حالت وابسته به دوز در این فرایند نقش دارند.
علی زمانی، سیدرضا رئیس کرمی، پروین اکبریاسبق، زهره علومییزدی، رضا مطلوب، نرگس زمانی، مامک شریعت،
دوره ۶۷، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۸۸ )
چکیده
زمینه و هدف : آرتریت چرکی عفونت حاد فضای مفصلی است شیوع واقعی آن مشخص نیست و یکی از اورژانسهای طب اطفال میباشد. اکثر بیماران بهعلت تب، درد، تورم و محدودیت حرکت مفصلی و یا لنگیدن مراجعه میکنند. تاخیر در تشخیص و درمان صحیح ضمن طولانیکردن دوره درمان ممکن است منجر به عواقب ناگواری برای بیمار بشود. روش بررسی : این مطالعه مقطعی توصیفی گذشتهنگر بوده که بر روی ۶۰ بیمار یک ماهه تا ۱۴ ساله که در طی سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۴در بخش اطفال بیمارستان امامخمینی بستری شده بودند، انجام شده است. تمام اطلاعات مربوط به بیماران از پرونده آنها استخراج، در فرمهای مربوط ثبت و بررسی شد. یافتهها : تمام بیماران در زمان مراجعه درد و تورم مفصل، حدود ۸۰%( ۵۰ نفر) محدودیت حرکت مفصلی و ۶۴%( ۴۰ نفر) بیماران لنگیدن داشتند. ۸۰%( ۴۸ نفر) آنها تب داشته و در ۸۰%( ۴۸ نفر) بیماران یک مفصل و ۲۰%( ۱۲ نفر) چند مفصل درگیر بود. شایعترین مفصل درگیر، مفصل هیپ ۶۲%( ۳۷ نفر) و صد در صد بیماران ESR بالا و CRP در ۸۵%( ۵۱ نفر) موارد مثبت بود. ۸/۶۵%( ۳۹ نفر) بیماران لکوسیتوز داشتند. در میان ۱۰ مورد میکروبی ۶/۶۵%( ۱۶ نفر) موارد عامل میکروبی استافاورئوس، ۳/۱۲%(سه نفر) کلبسیلا، ۳/۱۲%( سه نفر) استرپتوکوک پنومونیه، ۱/۴%( یک نفر) استرپتوکوک گروه b و ۱/۴%( یک نفر) هموفیلوس آنفولانزا تیپ b بود. بعد از چهار هفته درمان، ESR در ۶۴%( ۳۹ نفر) موارد و CRP در صد در صد موارد نرمال شد. نتیجهگیری : کودکانی که با شکایت تب و درد و محدودیت حرکت مفصلی یا لنگیدن مراجعه میکنند حتماً بایستی از نظر آرتریت سپتیک مورد بررسی قرارگیرند.
مسعود اعتمادی فر، مهردخت مزده، حمیدرضا ترابی، مجید غفارپور، مجتبی عظیمیان، شیوا سلامی، سید محمد امیر شاه کرمی،
دوره ۶۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات اخیر حاکی از شیوع بالای بیماری اسکلروز متعدد (MS) در ایران است. اینترفرونها بهعنوان خط اول درمان در MS کاربرد دارند. در ایران با دستیابی به فنآوری تولید بتا- اینترفرونها، سینووکس CinnoVexTM تولید شده است. در این مطالعه (Postmarketing study) اثربخشی و عوارض سینووکس در مطالعهای کشوری با نام "مطالعه سینا" بررسی شده است.
روش بررسی: این مطالعه در سالهای ۸۷-۱۳۸۶ در شهرهای تهران، اصفهان، مشهد، تبریز و شیراز اجرا شد. مبتلایان به MS عودکننده- بهبودیابنده، با سن ۱۶ تا ۵۰ سال و Expanded Disability Status Scale کمتر از چهار با تشخیص متخصص مغز و اعصاب، سینووکس (mg, Weekly IM۳۰) دریافت کردند. EDSS، عوارض جانبی، و حملات در چهار ویزیت سهماهه ارزیابی شد.
یافتهها: مجموعاً ۱۰۵۰ بیمار وارد مطالعه شدند که در ۶۲۷ بیمار (۶۰%) پرسشنامهها بهصورت صحیح تکمیل گردید. میانگین سنی ۶/۸±۷/۳۰ سال و ۵۱۴ نفر (۸۲%) مؤنث بودند. بررسی تغییرات EDSS طی یکسال، کاهش معنیدار در سه ماهه آخر را نشان داد. عوارض مصرف دارو در سه ماه اول، دوم، سوم و چهارم بهترتیب در ۴۷%، ۵۰%، ۶۱% و ۴/۶۱% بیماران مشاهده شد و عوارض شدید مانند افکار خودکشی (۰%)، اکیموز محل تزریق (۲/۱%)، تشنج (۲/۱%) و سنکوپ (۷۵/۳ %) در درصد بسیار کمی از موارد مشاهده شد. فراوانی حملات بیماری بهترتیب ۴/۱۳%، ۷/۱۵%، ۹/۱۶% و ۴/۲% بود.
نتیجهگیری: سینووکس باعث جلوگیریاز پیشرفت ناتوانی MS میگردد. همچنین، با مصرف سینووکس عوارض شناختهشده در استفاده از اینترفرونها مشاهده میشود.
شیرین نیرومنش، معصومه داداش علیها، مینا اکرمی،
دوره ۶۹، شماره ۷ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
۸۰۰x۶۰۰ Normal ۰ false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer۴
زمینه و
هدف: سرویکس
مطلوب و انقباضات رحمی دو عامل اساسی در زایمان هستند و برای موفقیت القای زایمان حایز
اهمیت هستند. روشهای مختلفی برای القای زایمان وجود دارد که میتوان به
میزوپروستول و اکسیتوسین اشاره کرد. هدف این مطالعه مقایسه کارایی و ایمنی محلول میزوپروستول
با اکسیتوسین جهت القای زایمان در افراد با معاینه نامناسب سرویکس میباشد.
روش بررسی: این پژوهش یک کارآزمایی بالینی دوسوکور
است. ۱۴۰ خانم باردار ۴۲-۳۴ هفته مراجعهکننده به بیمارستان زنان در طی سالهای
۸۹-۱۳۸۸ که کاندیدای ختم حاملگی بوده و سرویکس نامناسب داشتند با استفاده از جدول اعداد
تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. یک گروه محلول میزوپروستول خوراکی با دوز اولیه ۲۰
میکروگرم در ساعت همراه با پلاسبوی وریدی و یک گروه اکسیتوسین با دوز اولیه شش میلییونیت
در دقیقه همراه با پلاسبو خوراکی دریافت نمودند و در هر دو گروه در صورت نامناسب
بودن انقباضات دوز دارو افزوده شد. در ادامه زمان بستری تا زایمان، نوع زایمان و عوارض
دارویی در هر دو گروه بررسی شدند.
یافتهها: در گروه میزوپروستول فاصله زمانی
دریافت اولین دوز تا زایمان طبیعی ۶۲/۳±۰۷/۱۱
ساعت و در گروه اکسیتوسین ۱۱/۳±۸۷/۱۴ ساعت بود که بهمیزان
معنیداری در گروه میزوپروستول کمتر بود (۰۰۱/۰P=). نوع زایمان و همچنین میزان فراوانی عوارض
دارویی در دو گروه اختلاف آماری معنیداری نداشت (۰۵/۰P>).
نتیجهگیری: محلول میزوپروستول خوراکی نهتنها
دارویی ایمن و کارا در القای زایمان در افراد با سرویکس نامناسب میباشد بلکه نسبت
به اکسیتوسین فاصله بین شروع اینداکشن تا زایمان واژینال را کوتاهتر میکند.
علی رشیدی نژاد، لعیا فخری، صدیقه حنطوشزاده، الهه امینی، نگار سجادیان، پیام حسینزاده، فریده نیکنام اسکویی، سید محمد اکرمی،
دوره ۷۰، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: مرگ نوزادان حدود دو سوم تمام مرگهای زیر یک سال را تشکیل میدهد. ناهنجاریهای مادرزادی مسئول ۵/۲۴% موارد میباشد بنابراین توجه جدی به آنها ضرورتی اجتنابناپذیر است. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت قبل، حین و پس از تولد این بیماران در چند بیمارستان دانشگاهی تهران میباشد.
روش بررسی: وضعیت قبل، حین و پس از تولد ۷۷ بیمار با ناهنجاریهای مادرزادی چندگانه از طریق جلسات مشاوره ژنتیک بررسی و تجزیه و تحلیل گردید.
یافتهها: این بیماران پیشآگهی خوبی نداشتند و تشخیص زودهنگام آنها در دوران بارداری ضروری به نظر میرسد. در مواردی که غربالگری تریزومیها و اندازهگیری مقدار مایع پشت گردن جنین (Nuchal Translucency, NT) انجام شده بود، نتایج به صورت کم خطر و نتایج سونوگرافی نیز در اکثر موارد طبیعی گزارش شده بود.
نتیجهگیری: تدوین استانداردهای تشخیص پیش از تولد ناهنجاریهای مادرزادی و نظارت بر انجام آنها جهت کاهش ناهنجاریهای مادرزادی و میزان مرگ و میر شیرخواران (IMR) ضروری به نظر میرسد.
فریبا یارندی، فرحناز سادات احمدی، زهرا رضایی، نرگس ایزدی، سهیلا سرمدی، سلیمان عباسی، شهرزاد آقاعمو، مینا اکرمی،
دوره ۷۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه: تومور سلول استرویید یکی از تومورهای نادر تخمدانی بوده و حدود ۱/۰% از کل تومورهای تخمدان را تشکیل میدهد و به سه زیر گروه تقسیم میشود. تومور سلول استروییدی که هیچ طبقهبندی خاصی ندارد شایعترین نوع بوده و حدود ۶۰ درصد تومورهای سلول استرویید را تشکیل میدهد. از قابل توجهترین علایم این تومور، فعالیت هورمونی، بهویژه خواص آندروژنی تومور میباشد. درمان اولیه شامل ریشهکنی ضایعه اولیه از طریق عمل جراحی است.
معرفی بیمار: بیمار دختر ۲۹ سالهای است که با سابقه ۱۰ سال سندروم تخمدان پلیکیستیک، برای پیگیری درمان بهطور سرپایی در سال ۱۳۸۹ به درمانگاه بیمارستان جامع زنان تهران مراجعه نمود. در سونوگرافی بهعمل آمده در آدنکس راست توده ۴۹×۶۴ میلیمتری حاوی اجزای هموژن وجود داشت که تحت لاپاراتومی قرار گرفت. گزارش آسیبشناسی تومور سلول استرویید بود.
نتیجهگیری: هدف از این مطالعه، گزارش یکی از تومورهای نادر تخمدان و بررسی روش صحیح شناسایی و درمان میباشد.
مهدی مقتدایی، حسین فراهینی، حمید رضا فیض، فرزام مکرمی، راضیه نبی،
دوره ۷۱، شماره ۷ - ( مهرماه ۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف : یکیاز نگرانیهای اصلی بیماران کاندید عمل تعویض مفصل زانو (Total Knee Arthroplasty, TKA) درد میباشد که طی ۷۲ ساعت پساز عمل شدید و طاقتفرسا است ؛ ک نترل مناسب درد، در زود بهراه افتادن بیمار، شروع فیزیوتراپی، کاهش اقامت بیمارستانی و مهمتر جلب رضایت بیمار نقش بهسزایی دارد، در پژوهشهای جدید، روش تزریق بیحسی در اطراف و داخل زانو با استفاده از ترکیب چندین داروی مختلف نتایج امیدوارکنندهای در کاهش درد و جلب رضایت بیماران به همراه داشته است. این مطالعه با هدف مقایسه اثربخشی روش بیحسی موضعی (I) با بلوک عصب فمورال (F) بر کاهش درد، رضایتمندی، مصرف مورفین و نتیجه بالینی پساز عمل TKA انجام شده است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی دوسویهکور، تعداد ۳۶ بیمار در دو گروه ۱۸ نفری F (Femoral nerve block) یا I (Local infiltration analgesia) قرار گرفتند؛ شدت درد (Visual Analog Scale, VAS) ، نتیجه بالینی عمل (براساس دامنه حرکت)، مصرف مورفین و رضایت بیمار از کنترل درد مقایسه شد.
یافتهها: مصرف مورفین گروه I در ۲۴ ساعت اول پساز عمل کمتر از گروه F بهدست آمد؛ همچنین شدت درد (VAS) در شش ساعت اول پساز عمل، کمتر از گروه F بود (۰۵/۰ P< )؛ هرچند میانگین VAS در گروه F طی ۱۲ ساعت پساز عمل پنج بود که بهمیزان یک واحد کمتر از گروه I بود (۰۵/۰ P< ). سایر متغیرها در بین دو گروه تفاوت معنیداری نداشت. کنترل درد در هر دو روش رضایتبخش بود.
نتیجهگیری: روش بیحسی موضعی اطراف زانو نسبت بهروش بلوک عصب فمورال با درد کمتر در شش ساعت اول و مصرف مورفین کمتر طی ۲۴ ساعت اول پساز عمل و افزایش رضایتمندی بیمار همراه بود و بهطور کامل در کنترل جراح قرار داشت.
مهدی مقتدایی، راضیه نبی، علی امیری، فرزام مکرمی،
دوره ۷۱، شماره ۸ - ( آبان ۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجایی که عمل بازسازی لیگامان صلیبی قدامی Anterior Cruciate Ligament (ACL) با بهکارگیری همسترینگهای خود فرد، در سالهای اخیر مقبولیت روزافزون پیدا کرده است و از طرف دیگر همسترینگها خود نیز در حرکات خم کردن و چرخش داخلی زانو موثر هستند، بنابراین، مطالعه حاضر طراحی شد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، ۵۰ مرد (۴۵-۱۸ سال) با پارگی ایزوله ACL که کاندید عمل بازسازی هستند، وارد مطالعه شدند و به طور تصادفی در دو گروه ۲۵ نفره (در یکی بازسازی با همسترینگ خود فرد و در گروه دیگر با آلوگرافت) قرار گرفتند. قبل عمل و شش ماه بعد عمل برای تمام افراد پرسشنامه IKDC پر شد و قدرت خم کردن زانو به صورت ایزوکینتیک با دستگاه Biodex dynamometer IV ثبت شد و همچنین قدرت چرخش داخلی زانو به صورت ایزومتریک مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: در کل، تمامی بیماران افزایش معنادار در امتیاز IKDC و در قدرت خم کردن و چرخش داخلی بعد از عمل نسبت به قبل از عمل نشان دادند، ولی این تغییر، بین دو گروه از نظر آماری معنادار نبود (۷/۰P=). کاهش عملکردی نیز، با هر دو نوع گرافت مشاهده نشد (۸۲/۰P=).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج چون برتری آلوگرافت مشهود نبود، کاربرد اتوگرافت برای بازسازی با توجه به عوارض احتمالی کمتر، توصیه میشود.
نیره علیزاده، سعید عابدیان کناری، قاسم جان بابایی، حسین کرمی، احد علیزاده،
دوره ۷۲، شماره ۱ - ( فروردین ۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا (ITP)، یک بیماری اکتسابی خودایمنی، با مکانیسم پیچیده و ناشناخته میباشد که در آن اتوآنتیبادیهای ضد پلاکت منجر به کاهش تعداد پلاکتهای در گردش خون میشود. در تحقیقات متعدد نقش سلولهای T CD۴+ در بیماران مبتلا به ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا با نتایج متفاوتی همراه بوده است. از اینروی در این مطالعه با هدف تحقیقات کاربردی در پاتوژنز بیماری ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا، رابطه تعداد سلولهای T CD۴+ و سایتوکینهای مرتبط همراه با تعداد پلاکتها مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: در یک مطالعه مورد- شاهدی تعداد ۶۰ بیمار مبتلا به ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا و ۵۰ فرد سالم وارد مطالعه شدند. تعداد سلولهای T CD۴+ بهروش فلوسایتومتری بررسی شدند و علاوه بر این سطح سرمی اینترلوکینهای- ۱۱ و ۱۷ (IL-۱۱, IL-۱۷) با استفاده از روش آنزیمی (الیزا) اندازهگیری شدند.
یافتهها: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که تعداد سلولهای T CD۴+ و سطح پلاسمایی IL-۱۷ در دو گروه تفاوت آشکاری نداشت ولی در بررسی سطح پلاسمایی (IL-۱۱)، در گروه بیمار بهطور معناداری نسبت به گروه کنترل افزایش داشت (۰۳۱/۰P=).
نتیجهگیری: در این تحقیق سطح سایتوکین (IL-۱۱)، در مقایسه با (IL-۱۷) و سلولهای T CD۴+ در بیماران مبتلا به ایمیون ترومبوسیتوپنیک پورپورا افزایش قابل توجهای داشت، لذا پیشنهاد میشود که اندازهگیری سطح سایتوکین (IL-۱۱) در این بیماران میتواند یک مارکر تشخیصی و شاخص مهمی در مراحل پیشرفت بیماری باشد.
عبدالرضا ملک، یحیی عقیقی، بهنام پرویزی عمران، سیدرضا رئیس کرمی، وحید ضیایی،
دوره ۷۲، شماره ۳ - ( خرداد ۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: آرتریت روماتویید جوانان شایعترین بیماری مزمن روماتولوژیک کودکان است. با توجه به اینکه مطالعه اپیدمیولوژیکی در مورد این بیماری در ایران منتشر نشده است این مطالعه بدینمنظور طراحی و انجام شد.
روش بررسی: این بررسی ۱۰ ساله در کودکان بستری با تشخیص آرتریت روماتویید جوانان براساس کرایتریای انجمن روماتولوژی آمریکا در بخش روماتولوژی کودکان در یک بیمارستان ارجاعی صورت گرفت. اطلاعات بیمارانی که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند براساس پروندههای بیمارستانی در پرسشنامههای جداگانه جمعآوری شد و بهلحاظ سن موقع مراجعه، جنس، قومیت، تظاهرات بالینی اولیه، مفاصل درگیر، وجود بیماری همراه و درگیری خارج مفصلی بررسی گردیدند.
یافتهها: جمعیت مورد مطالعه ۱۷۱ بیمار بودند. میانگین سن بیماران در زمان بروز تظاهرات بیماری ۵/۳±۲/۵ و در زمان تشخیص ۶/۳±۷/۵ سال بود. شایعترین نوع بیماری شکل چندمفصلی (پلیآرتیکولار) بود. در توزیع قومیتی بیشترین بیماران بهترتیب فارس و ترک بودند. شایعترین تظاهر عمومی در بیماران تب بود و بهطور معناداری تب و خشکی صبحگاهی در مبتلایان به نوع چندمفصلی بیشتر وجود داشت. شایعترین تظاهر خارج مفصلی درگیری پوستی بود. یووییت در ۸/۵% بیماران وجود داشت. سن شروع علایم و تشخیص بیماری در نوع پلیآرتیکولار بهطور معناداری بالاتر از نوع پاسیآرتیکولار و سیستمیک بود (۰۰۵/۰P=) (۰۴/۶ در مقابل ۴/۴ سال). ارتباطی میان جنس بیماران و زیرگروه آرتریت مزمن پیدا نشد.
نتیجهگیری: شیوع زیرگروههای آرتریت روماتویید جوانان در این مطالعه با جوامع دیگر متفاوت بود و نوع چندمفصلی بیماری شایعتر و برتری جنسیتی در هیچ زیرگروه بیماری وجود نداشت.
نیوشا صمدائیان، سید محمد حسین مدرسی، مریم مباشری، رضا ابراهیمزاده وصال، سید محمد اکرمی،
دوره ۷۲، شماره ۵ - ( مرداد ۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف: ریز RNAها ۲۳-۲۱ نوکلئوتید طول دارند و بیان بعضی از آنها در بافت نرمال و توموری متفاوت است. در این مطالعه ما بیان miRNA-۲۱ را در بافت تومورال روده بزرگ بیماران با نمونه طبیعی کنار آن مورد بررسی و مقایسه قرار دادیم.
روش بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی که از فروردین تا بهمن ۱۳۹۲ در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گردید، ۳۵ نمونه سرطان کولورکتال بر مبنای ویژگیهای کلینیکی و پاتولوژیکی شامل اندازه تومور، Stage سرطان و متاستاز گروهبندی شدند. سپس بررسی بیان با واکنش زنجیره پلیمراز با زمان واقعی (Real Time PCR) انجام شد.
یافتهها: نسبت بیان miRNA-۲۱ در Stageهای I، II و III بهترتیب ۸۰۴/۱ و ۵۷۴/۴ بهدست آمد اما تنها در Stage III این مقدار از نظر آماری معنادار بود (۰۳۷/۰P=). همچنین در بررسی بر اساس سایز تومور (۴ و ۴<) نیز افزایش بیان بهترتیب ۰۴۵/۲ (۵۰۵/۰P=) و ۲۴۲/۱ (۶۵۳/۰P=) مشاهده شد. از طرف دیگر نمونهها بر اساس متاستاز (+ و -) نیز بررسی شدند که هر دو گروه بیان افزایش یافتهی بهترتیب ۵۴۵/۲ (۴۲۳/۰P=) و ۳۴۸/۱ (۷۴۱/۰P=) را نشان دادند ولیکن هیچکدام از نظر آماری معنادار نبود.
نتیجهگیری: miRNA-۲۱ در Stage III سرطان کولورکتال نسبت به بافت نرمال کنار آن بیان افزایش یافته معناداری دارد. این یعنی، شاید بتوان در آینده از miRNA-۲۱ بهعنوان یک بیومارکر پیشآگهیدهنده در تعیین نوع درمان در بیماران Stage III سرطان کولورکتال و یا بهعنوان یک هدف مولکولی در طراحی استراتژیهای جدید کنترل سرطان استفاده کرد.
غلامرضا پورمند، محسن آیتی، علی رازی، علیاکبر کرمی، رشید رمضانی، آیت احمدی، پروین اکبری اسبق، راحیل مشهدی، شادی پورمند،
دوره ۷۳، شماره ۵ - ( مرداد ۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: آنتیژن اختصاصی پروستات (PSA)، بهترین مارکر برای تشخیص زودهنگام سرطان پروستات میباشد. از آنجاییکه سن و نژاد از جمله عوامل تأثیرگذار بر سطح PSA میباشند، تعیین محدوده مرجع وابسته به سن PSA در هر جامعه، برای افزایش میزان کارایی آزمون PSA ضروری میباشد. هدف از این مطالعه بررسی توزیع نرمال TPSA (Total PSA) و FPSA (Free PSA) و تعیین محدوده مرجع مختص سن PSA در مردان ایرانی بوده است.
روش بررسی: در این پژوهش مقطعی، ۱۰۲۰ مرد به ظاهر سالم با محدوده سنی ۵۰ تا ۷۹ سال که از مرداد ۱۳۹۰ تا اردیبهشت ۱۳۹۲ به بیمارستان شهید رجایی استان قزوین مراجعه کرده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. بدینمنظور پس از جداسازی سرم از خون این افراد، سطح سرمی FPSA و TPSA با استفاده از کیتهای تجاری اندازهگیری و محدوده مرجع PSA در هر گروه سنی مشخص شد.
یافتهها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه ۵/۷±۰۳/۶۱ سال و سطح سرمی PSA (۹۵th percentile) در گروه سنی ۵۹-۵۰ سال، ng/ml ۶/۳-۰، در گروه سنی ۶۹-۶۰ سال، ng/ml ۷/۵-۰ و در گروه سنی ۷۹-۷۰ سال ng/ml ۸/۶-۰ تعیین شد. ارتباط سطح سرمی TPSA (۰۰۱/۰P<، ۲/۰ r=) و FPSA (۰۰۱/۰P<، ۲۲/۰ r=) با سن معنادار بود.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه، وجود ارتباط بین سطح PSA با سن را نشان داد. همچنین مشخص شد که محدوده مرجع مختص سن PSA بهدستآمده در این پژوهش، با سایر نژادها متفاوت بوده و فقط مخصوص مردان ایرانی میباشد. بنابراین استفاده از محدوده مرجع ویژه برای سن PSA بهدستآمده در این پژوهش، میتواند با کاهش روشهای تشخیصی غیرضروری و تشخیص زودهنگام سرطان پروستات، حساسیت و دقت تست PSA را در مردان ایرانی افزایش دهد.
مامک شریعت، فرناز اهداییوند، مهستی عطایی، زهرا کرمی، لیلا هادیپور جهرمی، زهرا فراهانی،
دوره ۷۳، شماره ۷ - ( مهر ۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: برای کاهش میزان سزارین به مداخلات پیچیدهای که هدف آن تغییر رفتار است، نیازمندیم. هدف از این مطالعه تعیین میزان اثربخشی مداخله مبتنی بر جامعه در راستای ارتقا فرآیند بارداری، زایمان و کاهش میزان سزارین بود. روش بررسی: مطالعه بهصورت نیمهتجربی روی مادران محله خاکسفید و جوادیه از دیماه ۱۳۸۹ تا شهریور ۱۳۹۳ صورت گرفت. گروه مورد مطالعه شامل ۲۷۴ مادری بودند که برای اولین واکسن نوزادی به مراکز و پایگاههای واکسیناسیون مراجعه کرده بودند. مشخصات دموگرافیک مادران در پرسشنامهای ثبت شد. سپس مداخلات شامل آموزش، مشاوره، ارایه بسته آموزشی بهمدت یکسال در سطح جامعه، مراکز بهداشتی و بیمارستانی انجام گردید. ارزیابی پس از مداخلات بر روی ۲۵۰ مادری که شیرخوار را برای واکسن دو ماهگی آوردهاند، بر مبنای همان پرسشنامه صورت گرفت. تاثیر مداخلات بر کاهش میزان و درخواست سزارین در دو گروه مقایسه شد. یافتهها: از ۲۷۴ مادر در گروه پیش از مداخله، ۱۹۳ نفر (۴۴/۷۰%) و از ۲۵۰ نفر مادر در گروه پس از مداخله، ۱۶۹ نفر (۶/۶۷%) زایمان سزارین داشتند. گرچه تمایل اولیه برای زایمان سزارین کاهش داشت (۰۳۴/۰P=) اما کاهش معناداری در میزان سزارین وجود نداشت (۴۸/۰P=). میزان اپیزیوتومی، اینداکشن و موربیدیته مادر در گروه پس از مداخله پایینتر بود (۰۱/۰ و ۰۰۰۱/۰ و ۰۰۰۱/۰P=). اختلاف معناداری از نظر سن حاملگی در دو گروه مشاهده شد (۰۰۷/۰P=). نتیجهگیری: پس از مداخله، تمایل مادر برای زایمان طبیعی افزایش و موربیدیته کاهش یافته بود. اما بهنظر میرسد میزان سزارین تابع فاکتورهای مهم دیگری میباشد.
وحید کرمی،
دوره ۷۳، شماره ۷ - ( مهر ۱۳۹۴ )
چکیده
سردبیر محترم CT scan تنها ۱۳% از کل آزمونهای رادیولوژیکی را تشکیل میدهد در حالیکه در ۷۰% دوز تجمعی بیماران سهم دارد,۱ پژوهشگران برآورد کردهاند که ۲۹۰۰۰ سرطان آینده ناشی از CT scan های انجامشده در ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۷ است.۲ دوز تحویلی به اندامهای حساس به پرتو بیماران (گناد، چشم، تیرویید و پستان) بهدلیل اثرات ژنتیکی و سرطانزای پرتو باعث ایجاد نگرانی جهانی شده است.۳ بهعنوان مثال دوز ناشی از یک آزمون CT شکم بهتنهایی برابر با دوز ناشی از ۵۰۰ رادیوگرافی قفسه صدری است.۱ از آنجاییکه هیچ دوزی از پرتو بیخطر نیست، هر گونه پرتوگیری در پزشکی باید با رعایت اصول حفاظتی در کمترین مقدار ممکن انجام شود. حفاظ بیسموتی بهعنوان روشی موثر برای حفاظت اندامهای حساس به پرتو بیماران در آزمونهای CT scan پیشنهاد شده است.۳ حفاظهای بیسموت بهعنوان یک فیلتر اضافی عمل میکنند که با عبور پرتوهای پر انرژی و جذب پرتوهای نرم (کم انرژی) دوز اندامهای حساس سطحی را بهطور قابلتوجهی کاهش میدهند. مطالعات وسیعی در سراسر دنیا جهت بررسی کارایی حفاظهای بیسموتی انجام شده است که نتایج آنها گویای سودمندی این حفاظهاست.۳ بهنظر میرسد تا بهحال مطالعهای در این زمینه در ایران منتشر نشده است. در واقع ممکن است تکنولوژیستهای رادیولوژی، آگاهی از وجود چنین حفاظهایی نداشته باشند. چندی پـیش جهت انجام مطالعهای، نیـاز به تهیه حفاظ بیسموتی داشتم. با بیشتر شرکتهای فروش تجهیزات رادیولوژی کشور تماس گرفتم. از انجمن رادیولوژی، انجمن حفاظت در برابر پرتو، تکنولوژیستهای رادیولوژی و مراکز مختلف CT کشور پرسوجو کردم، ولی متاسفانه هیچکدام، هیچگونه آگاهی از وجود چنین حفاظهایی نداشتند. قابل توجه که بیشتر تصور میکردند غیر از حفاظ سربی، حفاظ دیگری وجود ندارد. به اعتقاد کارشناسان، واردات بیرویه و بدون نظارت تجهیزات پزشکی ازجمله CT scan، باعث شده که ایران رکورددار میزان تجویز این خدمات در دنیا باشد. با این حال بهنظر میرسد در مراکز CT scan کشور اصول حفاظت در برابر اشعه برای بیماران رعایت نمیشود که با توجه به گسترش روزافزون کاربردهای پزشکی CT و اثرات سرطانزای آن، نگرانکننده میباشد. بر پایه فصل چهار قانون حفاظت در برابر پرتو مصوب ۱۳۶۸ مجلس شورای اسلامی، تهیه و بهکارگیری تجهیزات حفاظتی برای بیماران در مراکز یونساز امری اجباری است و عدم رعایت این مسئله از جانب پرتوکاران جرم محسوب میشود، بنابراین تهیه، تدارک و بهکارگیری تجهیزات حفاظتی در مراکز CT Scan کشور بیش از پیش فراهم میگردد.