جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای کهنوجی

عسکر قربانی، حسین کهنوجی، مهران شفیعی، ندا یوسفی،
دوره 65، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

بیماری کروتزفلد ژاکوب یک بیماری نادر است که با افت سریع منتال و پرشهای میوکلونیک مشخص می‌شود. تشخیص بر اساس علائم بالینی، سیر بیماری، الکتروانسفالوگرافی و MRI مغزی داده می‌شود و با بیوپسی مغزی تایید می‌گردد.
معرفی بیمار: خانم 56 ساله با اختلال منتال پیشرونده و پرشهای میوکلونیک و در نهایت فوت که سابقه چندین بار حجامت (غیر استریل) داشته است.
نتیجه‌گیری: در هر بیمار با اختلال منتال پیشرونده و پرشهای میوکلونیک، باید این بیماری به احتمال زیاد مطرح شود. حجامت غیر استریل به عنوان عامل ایجاد‌کننده مورد شک است.

 


حسین کهنوجی، اکبر سلطان‌زاده، ناهید صدیقی،  بابک منشی، ندا یوسفی، علیرضا آلاله،
دوره 65، شماره 10 - ( 10-1386 )
چکیده

مطالعات اخیر، افزایش بروز تخمدان‌های پلی‌کیستیک (PCO) و اختلالات سیکل قاعدگی در خانم‌های مبتلا به صرع را که تحت درمان با سدیم والپروات (VPA) بوده‌اند، مطرح کرده‌اند. به نظر می‌رسد VPA نقش عملکردی در تغییر خصوصیات سیستم اندوکرین خانم‌های مصروع داشته باشد. هدف از انجام این مطالعه مقطعی، تعیین ارتباط بین مصرف VPA و اختلالات ساختمانی تخمدان در خانم‌های مبتلا به صرع بود.

روش بررسی: در کل، 64 بیمار مبتلا به صرع در محدوده سنی 45 - 16 سال مورد مقایسه قرار گرفتند. 32 بیمار فقط از VPA و 32 بیمار دیگر سایر داروها را حداقل به مدت شش ماه مصرف کرده بودند. برای هر دو گروه سونوگرافی تخمدان‌ها به عمل آمد و نمایه توده بدنی (BMI) محاسبه شد. در هر دو گروه اختلالات سیکل قاعدگی نیز مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: PCO در 15 بیمار (46%) از گروه VPA و تنها در هفت بیمار (9/21%) از گروه مصرف‌کننده سایر داروهای ضد تشنج وجود داشت. اختلالات سیکل قاعدگی (الیگومنوره، نامنظمی‌های سیکل قاعدگی و آمنوره) در گروه VPA، نسبت به گروه سایر داروها، بیشتر دیده شد. آمنوره در بیمارانی که با VPA درمان نشده بودند، وجود نداشت. میانگین BMI در گروه والپروات kg/m2 5/22 و در گروه سایر داروها kg/m2 1/20 بود.

نتیجه‌گیری: این مطالعه، ارتباط بین PCO و BMI بالا را در بیماران درمان شده با VPA تأیید می‌کند. میزان اختلالات سیکل قاعدگی تفاوت بارزی در بین دو گروه نداشت.


حسین کهنوجی، عسگر قربانی، ندا یوسفی، علیرضا آلاله،
دوره 66، شماره 4 - ( 4-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: هیپرگلیسمی یافته شایعی بعد از انفارکت‌های ایسکمیک می‌باشد و مطالعات نشان داده‌اند که هیپرگلیسمی وسعت منطقه ایسکمیک و انفارکته را بیشتر می‌کند. از طرفی انسولین به‌دلیل خاصیت ضدالتهابی ممکن است نقش neuroprotective در استروک داشته باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر محلول "گلوکز، انسولین، پتاسیم" (GIK) در مرگ و میر و ناتوانی بیماران استروکی با هیپرگلیسمی بعد از استروک بود.
 روش بررسی: در این کارﺁزمایی بالینی تصادفی شده دوسویه کور 98 بیمار وارد مطالعه شدند که 48 بیمار محلول GIK را دریافت کردند (گروه مداخله) و به 50 بیمار محلول نرمال سالین داده شد (گروه کنترل). میانگین نمرات ناتوانی بیماران پس از یک ماه و سه ماه در هر دو گروه با استفاده از پرسشنامه‌های MRS و  Barthelمحاسبه شد و همچنین میزان مورتالیتی بیماران بعد از یک ماه و سه ماه محاسبه گردید.
 یافته‌ها: میانگین نمرات دو گروه با پرسشنامه‌های MRS و  Barthelپس از ماه اول و ماه سوم تفاوت معنی‌داری از لحاظ آماری نشان نداد. میزان مورتالیتی بین دو گروه نیز پس از یک ماه و سه ماه تفاوت آماری معنی‌داری نداشت.
نتیجه‌گیری
: گرچه در مدل‌های حیوانی و محیط آزمایشگاهی هیپرگلیسمی اثرات مضری روی بافت انفارکته و ایسکمیک دارد و از طرفی انسولین با توجه به خاصیت ضدالتهابی در مطالعات آزمایشگاهی اثرات مفیدی را نشان داده است اما در این مطالعه درمان هیپرگلیسمی و تجویز انسولین با محلول GIK تاثیر مفیدی روی مورتالیتی و موربیدیتی بیماران با استروک ایسکمیک را نشان نمی‌دهد.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb