جستجو در مقالات منتشر شده


43 نتیجه برای گیتی

ناصر گیتی ،
دوره 5، شماره 10 - ( 6-1327 )
چکیده


ناصر گیتی،
دوره 6، شماره 1 - ( 6-1327 )
چکیده


ناصر گیتی،
دوره 12، شماره 5 - ( 2-1333 )
چکیده

مطالعات ما نشان داده که در زنان طبیعی مسن سختی نسوج نرم افزایش یافته قدرت انقباضی عضله از سن پنجاه به بعد کم می شود در حالیکه مدت و سرعت انقباض ایزومتریک عضله افزایش می یابد.
این تغییرات میتواند بعلل افزایش نسوج سخت و یا نقصان تعداد الیاف عضلانی و افزایش طول الیاف باقیمانده تغییر سرعت واکنشهای شیمیائی - نقصان آب و افزایش میوگلبین عضله باشد.


ناصر گیتی،
دوره 12، شماره 7 - ( 1-1334 )
چکیده

1- مدت مرحله تحریک ناپذیری ملتقای سیاتیک- گاسترو کنمیوس به طور متوسط 40/0+ 7/2 هزارم ثانیه به دست آمد.
2- پتاسیل کار و فشار مکانیکی عضله در تحریکات سریعتر از 200 در ثانیه تغییراتی را نشان می داد که راجع به عمل و مکانیسم آن نظریاتی داده شد.
3- از ارتباط بین کیفیات الکتریکی و مکانیکی معلوم شد که باید مقدار فشار مکانیکی عضله تابع امپلی تود تعداد و نظم پتانسیل کار عضله باشد. پیدایش انقباض موضعی در فرکانسهای بیشتر از 300 در ثانیه به عنوان عاملی برای فقدان توازی بین امپلی تود پتانسیل کار و فشار مکانیکی تصور شد.


گیتی،
دوره 14، شماره 8 - ( 1-1336 )
چکیده

1- افزایش فعالیت GOT سرم خون در بیماران مشکوک به انفارکتوس ( در صورتیکه خون در سه روز اول بیماری گرفته شود) می توان بعنوان نشانه مثبتی برای وجود آسیب حاد میوکارد بکار رود به شرط آنکه آسیب حاد کبدی وجود نداشته باشد.
2- این افزایش فعالیت فرمانی در 24 ساعت اول بعد از شروع انفارکتوس به حداکثر خود رسیده و تا 2-5 روز ادامه دارد.
3- بین مقدار و مدت این افزایش با وسعت آسیب میوکارد ارتباط مستقیم موجود می باشد و بنابراین اندازه گیری آن می تواند کمک مثبتی به تشخیص انفارکتوس قلب در موارد تغییرات مشکوک ECG و لذا انتخاب مدت درمان اختصاصی بنماید.
4- نقصان مقدار GOT میوکارد توام با افزایش آن در سرم خون معلول خروج مقدار زیادی از این فرمان داخل خون است بیش از حدی که بدن بتواند آن را منهدم یا دفع نماید. برای یک چنین تغییری مکانیسم های دیگر از آن جمله افزایش یا نقصان فعالیت متابولیک عضله قلب احتمالاً ممکن است دخالت داشته باشند.


گیتی،
دوره 17، شماره 6 - ( 2-1338 )
چکیده

به منظور مقایسه درجه تاثیر دو طریقه فعال کننده تنفس تند (3) و نور متناوب (4) در EEG انواع صرع در ایران 170 بیمار را که از نظر بالینی و الکتروانسفالوگرافی تشخیص صرع در آنها مسلم گردید تحت تحقیق قرار دادیم:
1- تعداد موارد صرع بزرگ کانونی در حدود نصف موارد صرع بزرگ بدون کانون بود. اهمیت این موضوع از نظر فیزیوپاتوژنی و درمان بحث گردید.
2- بطور کلی EEG در حال استراحت و پس از فعال کردن بدو طریقه فوق در 4/76% موارد غیر طبیعی بود طریقه تنفس تند بیشتر از دو برابر نور متناوب موجب فعال شدن EEG گردید و بنابراین طریقه اول نسبت به دومی بطور کلی تاثیر بیشتری داشته است.
اثر تنفس تند در صرع پسیکوموتور و صرع بزرگ بیشتر از نوع کوچک بود در صورتیکه اثر نور متناوب در صرع کوچک از دو نوع دیگر بیشتر بود.
3- در 8/15% از مواردی که EEG حال استراحت غیر طبیعی بود تنفس تند موجب طبیعی شدن EEG گردید که درباره مکانیسم احتمالی آن بحث گردید.
روشن ساختن مکانیسم تغییرات EEG در تنفس تند و ارتباط آن با تغییرات شیمیائی خون محتاج به ادامه این تحقیقات است.
4- در 5/10% تعداد کل مصروعین مورد آزمایش ما واکنش وقفه به نور رآکسیون د آرت (1) منفی بود که درباره مکانیسم آن نیز دو نظریه پسیکوفیزیولوژیک و پاتولوژیک عرضه شد.


ناصر گیتی، فتحعلی برهان منش،
دوره 18، شماره 1 - ( 2-1339 )
چکیده

1- به منظور تعیین استاندارد فشار شریانی طبیعی در ایران 1700 نفر از اشخاص سالم را در 27 مؤسسه (آموزشگاه و بیمارستان و کارخانه) تحت آزمایش قرار دادیم. از عده فوق 1541 نفر را برای آمار گیری انتخاب کردیم که از این عده 792 نفر مرد و 719 نفر زن در سنین مختلف 16 به بالا بودند.
2- اندازه گیری فشار شریانی بازو بطریقه غیر مستقیم سمعی کوروتکوف و به توسط فشار سنج انروئید نوع واکز و با رعایت نکات تکنیکی لازم انجام گرفت.
3- بررسی نتایج آمار نشان می دهد که:
اولاً فشار شریانی (سیستولی و دیاستولی و افتراقی) با بالا رفتن سن افزایش می یابد و این افزایش که یک کیفیت فیزیولوژیک مانند سایر هومئوستازیهای بدن در هر گروه سنی دارای حدودی است.
ثانیاً فشار شریانی مراحل بحرانی جنسی (هنگام کمال بلوغ و یاس) افزایش می یابد.
ثالثاً مقایسه آمار ما با آمار غربیها نشان می دهد که مقدار متوسط فشار شریانی در گروههای سنی مختلف در ایرانیها کمتر از غربیهاست.
هر یک از نتایج فوق مورد بحث و تحلیل قرار گرفت.


ناصر گیتی،
دوره 21، شماره 9 - ( 1-1343 )
چکیده


گیتی،
دوره 24، شماره 4 - ( 2-1345 )
چکیده


شموئیل رهبر، پرویز بهادری، گیتی نوذری،
دوره 29، شماره 2 - ( 2-1350 )
چکیده


ناصر گیتی،
دوره 29، شماره 6 - ( 2-1350 )
چکیده

سیبرنتیک یا علم کنترل و ارتباط با سه خاصیت اصلی ( عمل پس نورد - ارتباط و سرومکانیسم - آمار ) کمک زیادی به فهم بسیار پدیده های فیزیولوژی و فیزیوپاتولوژی بویژه دستگاه عصبی مرکزی بر اساس قوانین فیزیکی و مهندسی سیستم نموده است.بدن مجموعه ای از اجزای سازمانی با اعمال فیزیولوژیک معین می باشد. این اعمال فیزیولوژیک با وجود تغییرات مداوم شرایط مهم خارجی و داخلی ( ناشی از ورود و خروج ملکولها) ثابت می نماید. این ثبات ( هومئوستازی) به توسط سیستم مدارهای پس نورد تنظیمی ( سرومکانیسم) که سه قسم مثبت (تقویتی ) ، منفی (مهاری) و نوسانی می باشد تامین می شود.اختلال عمل سرومکانیسم به بیماری هومئوستازی یا سیبرنوز موسوم است.عوامل مهاجم و مولد استرس در زندگی ماشینی امروزی بشر به قدری زیاد و متعدد است که عده زیادی از بیماری های فیزیکی و روانی می توانند از اختلال سرومکانیسم ناشی شوند و یا حداقل بر اساس آن توجیه و تفصیر شوند.بسیاری داروها بویژه داروهای مضعف عصبی مرکزی و ئورمونی بعضی سیبرنوزها را درمان می نماید در حالی که در موارد دیگر خود موجب تولید سیبرنوز دارویی می شود.


ناصر ابراهیمی دریانی، گیتی ثمر، علیرضا یلدا،
دوره 53، شماره 1 - ( 1-1374 )
چکیده

در سالهای اخیر از آلفا انترفرون برای درمان موارد هپاتیت مزمن B و C استفاده شده و نتایج موفقیت آمیزی بدست آمده است. بیمارانی برای درمان با این دارو انتخاب می شوند که دچار نارسایی کبدی نبوده و در بیوپسی کبد، ضایعه هیستولوژیک بصورت هپاتیت مزمن داشته باشند و از طرفی آزمایشهای کبدی این بیماران نیز حاکی از افزایش ترانس آمینازها برای مدتی بیش از شش ماه بوده باشد. البته در بیماران دچار هپاتیت مزمن B لازم است که افراد انتخاب شده جهت درمان با علایم تکثیر ویروس نظیر آنتی ژن e مثبت و یا HBV DNA را دارا باشند. معمولا در کشورهای غربی نتایج موفقیت آمیز درمانی در مورد هپاتیت مزمن B در حدود 40 درصد و در مورد هپاتیت مزمن C حدود 50% گزارش شده و در کنترل بعدی این بیماران، گاهی عود مجدد نیز مشاهده شده است. (البته منظور از موفقیت درمان، طبیعی شدن یا نزدیک به طبیعی شدن ترانس آمینازهای سرم و از بین رفتن علایم تکثیر ویروس می باشد). باید گفت که بطور کلی پاسخ به درمان با انترفرون در کشورهای آسیایی و خاور دور همانند ممالک غربی نمی باشد و شاید این مسئله در این کشورها بعلت دیر مراجعه کردن بیماران یا مبتلا شدن به ویروس از زمان کودکی یا وجود آنتی بادی برعلیه انترفرون، و یا احتمالا وجود فرمهای موتان در رده های ویروسی باشد. تحقیقات ما بر روی 16 بیمار دارای هپاتیت مزمن (که 10 بیمار دچار هپاتیت مزمن B و 6 بیمار مبتلا به هپاتیت مزمن C بوده اند) موید این مساله می باشد.


گیتی ستوده، شیرین لسان،
دوره 55، شماره 3 - ( 2-1376 )
چکیده

در یک مطالعه مقطعی (توصیفی-تحلیلی) شاخصهای تن سنجی 205 زن روستای حسن آباد خالصه اسلامشهر از طریق تعیین وزن، قد، شاخص توده بدن BMI، دور بازو و نسبت دور کمر به دور باسن (Waist to hip) مورد بررسی قرار گرفت. همچنین ارتباط این شاخصها با برخی متغیرهای مستقل تعیین گردید. میانگین وزن، قد، شاخص توده بدن، دور بازو و نسبت دور کمر به دور باسن نمونه های مورد بررسی به ترتیب 62.5kg و 154.6cm و 26.1kg/m² و 278.7mm و 0.78 بود. بین کلیه شاخصهای تن سنجی با سطح سواد، تعداد حاملگی، تعداد فرزندان زنده، سن اولین بارداری ارتباط معنی داری وجود داشت. همچنین بین کلیه شاخصهای تن سنجی به حز قد با وضعیت تاهل و سن ارتباط معنی داری مشاهده شد. یافته های این بررسی نشان داد که مشکل اصلی زنان مورد بررسی اضافه وزن می باشد.


شیرین لسان، گیتی ستوده،
دوره 56، شماره 3 - ( 2-1377 )
چکیده

در یک مطالعه نیمه تجربی (quasi experimental) صد و پنجاه دانش آموز مدرسه راهنمایی پسرانه مسلم ابن عقیل روستای قوچ حصار شهرری که از طریق نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده بودند از نظر تاثیر آموزش بهداشت بر آگاهی شان نسبت به بهداشت فردی و عوامل موثر بر آن مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های این بررسی نشان داد: قبل از آموزش بهداشت به ترتیب 13/3، 68 و 18/7 درصد و بعد از آن به ترتیب 46/7، 51/3 و 2 درصد دانش آموزان آگاهی شان خوب، متوسط و ضعیف بود و میانگین آگاهی بعد از برنامه آموزش بهداشت 1/96 افزایش یافت. بین آگاهی قبل و بعد از برنامه آموزش بهداشت با حداکثر P<0.05 در تمام گروههای متغیرهای اجتماعی، اقتصادی مورد بررسی اختلاف معنی دار یافت شد. از میان عوامل اجتماعی، اقتصادی مورد بررسی تغییرات آگاهی بعد از آموزش فقط با مقطع تحصیلی (P<0.006) رابطه معنی دار داشت. یافته های این بررسی نشان می دهد آموزش بهداشت در ارتقا آگاهی دانش آموزان نسبت به بهداشت فردی موثر بوده است.


سیدریحان میردامادی، گیتی ستوده، فریدون سیاسی، سیدعلی کشاورز،
دوره 58، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

ارتباط بین لیپیدها، هورمون ها و نمایه های تن سنجی زنان در یک کلینیک خصوصی در شمال تهران مورد بررسی قرار گرفت. افراد براساس امتیاز هیرسوتیسم به دو گروه تقسیم شدند (هیرسوت>=8 امتیاز، N=102 و غیر هیرسوت<8 امتیاز، N=83). وزن (Wt)، قد (Ht)، دور کمر (W) و دور باسن (H) در تمام افراد و سطوح لیپیدها، هورمون ها و گلوکز سرم در حدود نیمی از آنان اندازه گیری شد. زنان هیرسوت سنگین تر بودند و نسبت های دور کمر به دور باسن (WHR)، دور کمر به قد (Wc/Ht) و میزان LDL آنان بالاتر و پروژسترون آنها پایین تر بود (در تمام موارد P<0.04). در 26 زن با سطوح بالای اندروژن (تستوسترون و یا اندرستن دیون و یا DHEAS) همبستگی مثبت معنی داری بین سطح تری گلیسرید با تستوسترون وجود داشت (P<0.02). در آنالیز رگرسیون چندگانه، WHR بیشترین ارتباط را با کلسترول و LDL، سن بیشترین ارتباط را با تری گلیسرید، گلوکز بیشترین ارتباط را با HDL و اندرستن دیون بیشترین ارتباط را با نسبت LDL/HDL نشان دادند (در تمام موارد P<0.0001). یافته های این بررسی نشان داد که تغییر سطوح خونی برخی لیپیدها در زنان مبتلا به هیرسوتیسم و یا هیپراندروژنیسم ممکن است ناشی از چاقی، سطوح تستوسترون یا اندرستن دیون خون باشد.


احمد مسعود، گیتی ثمر، مریم دبیر،
دوره 58، شماره 3 - ( 3-1379 )
چکیده

اگرچه ایمنی سلولی و از جمله ماکروفاژها در مقاومت به عفونت بروسلایی اهمیت دارند، عوامل سرمی مانند سلول های PMN نیز در ایجاد پاسخ اولیه در مقابل این میکروارگانیسم نقش دارند. در پژوهش حاضر به بررسی انفجار تنفسی (مسیر اکسیداتیو) سلول های فاگوسیت بیماران مبتلا به بروسلوز مزمن در مواجهه با ارگانیسم غیر بروسلایی (مخمر اپسونیزه) و ارگانیسم بروسلایی غیر فعال شده پرداخته ایم. 51 نفر از بیماران بروسلوزی مزمن از نظر فعالیت انفجار تنفسی پلی مورفونوکلئرها در مواجهه با مخمر بیکر و بروسلاملیتنسیس غیر فعال شده مورد مطالعه قرار گرفتند. یک گروه شامل 41 بیمار بروسلوزی و 210 نفر بعنوان کنترل انتخاب شدند. دو گروه دیگر شامل 10 بیمار و 6 کنترل نیز وارد مطالعه شدند. در مواجهه پلی مورفونوکلئرها با مخمراپسونیزه، متوسط انفجار تنفسی در گروه بیماران 110.3 و در گروه کنترل 129.3 میلی ولت بود که تفاوت معنی دار آماری را نشان نمی داد. در حضور بروسلاملیتنسیس غیر فعال شده، این میزان ها در دو گروه بیمار و سالم بترتیب 67.2 و 112.5 میلی ولت بود که تفاوت معنی داری را نشان نمی داد. لذا این نتیجه گرفته شد که بروسلاملیتنسیس غیر فعال شده قدرت مهار فعالیت میلوپراکسیدازی مسیر اکسیداتیو را ندارد.


منصور جمالی زواره ای، گیتی ایروانلو، سوسن فرزان،
دوره 59، شماره 1 - ( 1-1380 )
چکیده

از آنجا که سرطان پستان از علل عمده مرگ و میر سرطان در زنان و شایعترین سرطان خانمها در ممالک غربی است و در کشور ما نیز براساس بررسی های به عمل آمده، شیوع بالایی دارد، توجه به کلیه یافته های کلینیکی و پاتولوژیکی این بیماری دارای ضرورت فراوان می باشد. در این مقاله رابطه بین درگیری غدد لنفاوی زیر بغل و درجه وخامت گرایی کارسینوم مهاجم مجرایی مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه از نوع گزارش مورد (Case Series) می باشد. مجموعا 90 نفر از زنانی که به علت تشخیص کارسینوم مجرای پستان، تحت عمل جراحی ماستکتومی رادیکال قرار گرفته اند و نمونه بافت ایشان به بخش پاتولوژی بیمارستان امام ارسال شده است در این مطالعه مورد بررسی واقع شدند. همزمان با این بررسی، نمونه های تهیه شده از غدد لنفاوی موارد فوق نیز مورد مطالعه قرار گرفت. شایع ترین سن ابتلا به بیماری، بین 31 تا 40 سال بود. پستان چپ بیشترین محل ضایعه شناخته شد. از مجموع بیماران، 11 نفر در grade I قرار داشتند که از ایشان 27/2% مبتلا به درگیری غدد لنفاوی بودند. از بیماران، 60 نفر در grade II قرار می گرفتند که میزان درگیری غدد لنفاوی ایشان 73/4% محاسبه شد. مابقی بیماران که در grade III قرار می گرفتند 100% درگیری غدد لنفاوی داشتند (P=0.00008). با نتایج آشکار فوق می توان نتیجه گرفت که میزان گرفتاری غدد لنفاوی زیر بغل با درجه وخامت گرایی کارسینوم مجرایی مهاجم پستان، به شدت ارتباط دارد و لذا در برنامه ریزی درمانی اینگونه بیماران باید بطور کامل مورد توجه قرار گیرد.



صفحه 1 از 3    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb