8 نتیجه برای عارفی
سید حسن عارفی،
دوره 38، شماره 7 - ( 1-1361 )
چکیده
خواص ضد عفونی و ایمنی بخش شیر مادر:آغاز زندگی نوین بعد از تولد ، در حقیقت ادامه زندگی داخل رحمی در خارج رحم است.ادامه سیر تکاملی و رشد سریع سیستمهای عصبی، قلبی و عروق، گوارشی، آنزیمی و فاکتورهای اختصاصی و ایمنی بخش نوزاد، احتیاج به اسیدهای آمینه، چربی ها و مواد قندی، املاح و ویتامینهای اختصاصی متناسب با اعمال فیزیولژیکی نوزادان دارد.رجحان شیر انسان بر شیرهای دیگر تنها از نظر ترکیب و مقدار مواد غذائی نیست، بلکه آب حیاتی است با اثرات عاطفی و روانی فراوان و حاوی فاکتورها و مواد مصونیت بخش بیشمار.تجزیه و کاهش ایمیونوگلبولین مادر در بدن نوزاد بعد از تولد، تجمع میکروبهای پاتوژن در نقاط مختلف بدن نوزاد در موقع عبور از کانال زایمان و تولید نارس و ناقص فاکتورهای ضد عفونی و ایمنی بخش توسط نوزاد بعد از تولد ایجاب می کند، مواد ضد عفونی کننده، ایمنی بخش از خارج توسط شیر به بدن نوزاد وارد شود تا بتواند در مقابل عوامل بیماری زای محیط مقاومت کند و زنده بماند.مواد ضد عفونی و ایمنی بخش شیر مادر عبارتند از:- gA 1- gM 1- gD 1- gE 1- ویتامین B12 متصل به پروتئین- اینتروفرون
- گلبولهای سفید لنفوسیت ماکروفاژ
- فاکتور بی فیدوس
- کمپلمنت
- لاکتوفرمن
- لاکتوپراکسیداز
- لیزوزیم
- اسید نورامین
سید حسن عارفی، داریوش کمال هدایت،
دوره 39، شماره 9 - ( 1-1365 )
چکیده
در این گزارش یک بیمار مبتلا به مارگزیدگی با علائم گانگرن انتهائی هر چهار اندام معرفی شد و علائم بالینی مارگزیدگی و مکانیسم ایجاد این ضایعات بحث گردید در مورد شناخت علائم مارگزیدگی و اقدام سریع درمانی و آموزش های پزشکی و بهداشتی در نواحی زندگی مارهای سمی تاکید گردید.
سید حسن عارفی،
دوره 47، شماره 1 - ( 1-1368 )
چکیده
حسین فخرزاده، مازیار مرادی، محمدجعفر محمودی، نگار نادرپور، محمد باقری راد، مسعود احمدزاداصل، سیدحسن عارفی،
دوره 64، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: کیفیت مراقبت از مبتلایان به سندروم حاد کرونر و تطابق مراقبت های اعمال شده با شواهد علمی، اثر شناخته شدهای در پیشآگهی بیماران دارد. این مطالعه به منظور ارزیابی کیفیت مراقبت در بیماران مبتلا به سندروم حاد کرونر در یکی از بیمارستانهای تابعه دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران صورت گرفت.
روش بررسی: شاخصهای کیفیت مراقبت در این مطالعه شامل شاخصهای فرآیند و نتیجه مراقبت و مطابق با شاخصهای مورد استفاده در پروژه [1]MONICA بود. 320 بیمار (شامل 80 بیمار از هر دوره 3 ماهه از ابتدای مرداد 82 تا انتهای تیر 83) که با تشخیص اولیه سندروم حاد کرونر بستری شده بودند، از نظر تطبیق تشخیص با تعاریف استاندارد پروژه مونیکا، مراقبتهای اعمال شده و حیات در روز 28 پس از حمله مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: نمره درمان معادل ([2]ETS)در بیماران زنده مانده مبتلا به انفارکتوس قطعی میوکارد 4/43 درصد (دامنه اطمینان 95 درصد: 94/53-86/32) و نمره درمان وزن داده شده ([3]WTS) معادل 2/22 درصد (دامنه اطمینان 95 درصد: 03/31-36/13) به دست آمد. مرگ و میر 28 روزه در مجموعه بیماران، 09/9 درصد (دامنه اطمینان 95 درصد: 33/12-85/5) بود.
نتیجهگیری: علیرغم قابل قبول بودن شاخصهای فرآیند و نتیجه درمان در مقایسه با شاخصهای مربوط به مراکز همکار طرح مونیکا، بایستی تفاوت نمونهگیری بیمارستانی این مطالعه را با مطالعات مبتنی بر جمعیت پروژه مونیکا مد نظر داشت؛ شاخصهای کیفیت مراقبت در صورت افزوده شدن موارد مرگ پیش بیمارستانی (که سطح مراقبتی آنان پایینتر از بیماران مراقبت شده در بیمارستانها میباشد) کاهش شدیدی خواهد یافت.
محمد جعفر محمودی، مونا هدایت، فرشاد شریفی، بانو عدالت، مژده میرعارفین، مریم قادرپناهی، حسین فخرزاده،
دوره 69، شماره 12 - ( 12-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات اپیدمیولوژیک رابطه مثبت، منفی، U شکل و یا J شکل بین فشارخون با عملکرد شناختی و زوال عقل گزارش کردهاند در حالیکه در برخی مطالعات هیچ رابطه قابل ملاحظهای گزارش نشده است. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط بین پرفشاری خون و اختلال شناختی در سالمندان ساکن بنیاد خیریه کهریزک بود. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی اطلاعات در ظرف یک هفته از ابتدای تیرماه سال 1387 جمعآوری شد. از بین 850 نفر افراد 65 سال یا بالاتر ساکن آسایشگاه خیریه کهریزک، 185 نفر بهصورت تصادفی انتخاب گردیدند. ارزیابی مختصر شناختی تکمیل شد. میانگین قرائتهای فشارخون ثبت شد. اندازهگیریهای آنتروپومتری و بیوشیمیایی انجام گردید. یافتهها: در افراد دچار اختلال شناختی فشارخون سیستولیک، فشارخون دیاستولیک و میانگین فشارخون بیشتر از افراد با وضعیت شناختی نرمال بود که از نظر آماری قابل ملاحظه نبود. نسبت شانس ابتلا به اختلال شناختی در مبتلایان به پرفشاری خون و در غیرمبتلایان به پرفشاری خون به ترتیب 52/1 و 58/1 بود (05/0
پرویز دیهیمی، محمودرضا عارفیان، پروین محزونی،
دوره 72، شماره 10 - ( دی 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: فیبروماتوزیسها پرولیفراسیونهای فیبروبلاستیک هستند که مشی بیولوژیک و الگوی هیستوپاتولوژیک آنها حد واسط ضایعات خوشخیم فیبروبلاستیک و فیبروسارکوماست. بر این اساس به دلیل هم پوشانی خصوصیات هیستوپاتولوژیک فیبروسارکوما بهخصوص نوع درجه کم با فیبروماتوزیس، پژوهش حاضر برای یافتن معیارهای دقیقتر تمایز هیستوپاتولوژیک و ایمونوهیستوشیمیایی این ضایعات انجام گرفت.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، تعداد 40 نمونه از آرشیوهای آسیبشناسی بیمارستانهای دانشگاههای علوم پزشکی اصفهان و تهران بین سالهای 1382 تا 1392 شامل 20 نمونه فیبروسارکوما و 20 نمونه فیبروماتوزیس، انتخاب شدند و خصوصیات هیستوپاتولوژیک و ایمونوهیستوشیمیایی آنها برای نشانگرهای Ki-67 و بتا-کاتنین با میکروسکوپ نوری بررسی و مقایسه شدند.
یافتهها: میانگین سن (063/0P=، توزیع فراوانی جنس (197/0P=)، میزان نکروز (602/0P=)، میزان وضوح هستک (799/0P=) و میانگین SID نشانگر بتا-کاتنین (369/0P=) تفاوت معناداری بین فیبروماتوزیس و فیبروسارکوما به دست نیامد، اما در رابطه با توزیع فراوانی ناحیه (017/0P=)، میزان میتوز (001/0P<)، میزان طرح استخوان جناغی (043/0P=)، میزان سلولاریتی (001/0P<)، میزان همپوشانی هستهها (001/0P<)، میانگین Ki-67 (046/0P=)، میانگین حدKi-67 (001/0P=) و میزان آتیپیسم (001/0P<) تفاوت معناداری بین فیبروماتوزیس و فیبروسارکوما به دست آمد.
نتیجهگیری: با توجه به تفاوت معنادار بین دو تومور در میزان اشکال میتوتیک، بروز نشانگر میتوتیک Ki-67، طرح جناغی، سلولاریته و آتیپیسم، این خصوصیات میتوانند در افتراق ضایعات پاتولوژیک اشاره شده ملاک قرار گیرند ولی عدم وجود تفاوت معنادار بین دو تومور در بروز و شدت بتاکاتنین، وضوح هستکها و نکروز نشان میدهد که آنها معیارهای افتراق معتبری نیستند.
ناهید عارفی لیسار، پریوش کردبچه، ساسان رضایی، مهین صف آرا، روشنک داعی قزوینی، حیدر بخشی، زهرا امیدوار جلالی،
دوره 75، شماره 12 - ( اسفند 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: ولوواژینیت کاندیدایی دوران بارداری میتواند با عوارضی همچون سقط جنین، پارگی زودرس کیسه آب، تولد نوزاد کم وزن، کوریوآمنیونیتیس و کاندیدیازیس سیستمیک مادرزادی مرتبط باشد. هدف از انجام این مطالعه شناسایی گونههای کاندیدا با روشهای قارچشناسی و مولکولی در زنان باردار مبتلا به کاندیدیازیس واژینال بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی بر روی ۸۰ زن باردار مراجعهکننده به بیمارستان شهید نورانی طالش از فروردین تا آذر ۱۳۹۵ (هشت ماه) انجام پذیرفت. کشت روی کروم آگار کاندیدا به منظور جداسازی و افتراق گونههای مهم بالینی به عمل آمد. کشتها بهمدت ۴۸ ساعت در C° ۳۵ انکوبه و کلنیهای رشد یافته بر اساس رنگ و تعداد، شناسایی گردیدند. تایید نهایی گونهها توسط روش Polymerase chain reaction-restriction fragment length polymorphism (PCR-RFLP) انجام پذیرفت.
یافتهها: ۲۰ مورد (۲۵%) از بیماران مبتلا به واژینیت کاندیدایی بودند. از ۲۲ ایزوله شناسایی شده توسط کشت، گونههای آلبیکنس بهعنوان شایعترین گونه (۷۲/۸%)۱۶، گلابراتا (۲۲/۷%)۵ و کروزهای (۴/۵%)۱ شناسایی گردیدند. دو بیمار دارای عفونت توام (گونههای آلبیکنس و گلابراتا) بودند درحالیکه با روش PCR-RFLP، گونههای شناسایی شده بهترتیب شامل: آلبیکنس (۵۹/۱%)۱۳، گلابراتا (۲۲/۷%)۵، تروپیکالیس (۱۳/۶%)۳ و کروزهای (۴/۵%)۱ مورد گزارش گردیدند. در این پژوهش از نظر آماری ارتباط معنادار بین کاندیدیازیس واژینال با علایم بالینی (۰/۰۰۰۱P<)، دیابت (۰/۰۱۴P<) و استفاده از آنتیبیوتیکها (۰/۰۰۳P<) وجود داشت.
نتیجهگیری: روش PCR-RFLP بهعنوان یک روش تکمیلی توانست گونههای کاندیدا را بهدرستی تعیین هویت نماید.
حمیدرضا عزیزی فارسانی، شایسته خراسانیزاده، نورمحمد عارفیان، هومن تیموریان، غلامرضا محسنی، فرانک بهناز، حمیده آریننیا،
دوره 79، شماره 5 - ( مرداد 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثر بیدردی ایبوپروفن وریدی و آپوتل در مقایسه با رژیم مورفین وریدی در بیماران تحت عمل جراحی دیسک کمر انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه که با روش کارآزمایی دوسوکور بر روی بیماران تحت عمل جراحی دیسک کمر با درد متوسط تا شدید (نمرهی VAS یا Visual analog scale بیشتر از چهار) که در شهریور 1397 به بیمارستان شهدای تجریش مراجعه کرده بودند انجام شد، بیماران به دو گروه تقسیم شدند. برای بیماران گروه A ایبوپروفن با دوز mg 800 در cc 100 نرمال سالین به مدت 30 دقیقه و سپس mg 400 در cc 100 نرمال سالین هر شش ساعت و نیز آپوتل با دوز mg 30 بهازای هر kg وزن در cc 100 نرمال سالین به مدت 15 دقیقه هر هشت ساعت تجویز شد. در گروه B، مورفین با دوز μg70 بهازای هـر kg با دوز بارگیری (Loading dose) بهصورت بولوس و در ادامه برای دوز نگهدارنده ((Maintenance، μg 20 بهازای هر kg بر ساعت (حداکثر یک mg در ساعت) با استفاده از پمپ PCA انفوزیون گردید و 60 دقیقه پس از عمل، درد بیماران با استفاده از مقیاس آنالوگ اندازهگیری شد.
یافتهها: براساس نتایج، بیشترین میزان درد در هر دو گروه مـورد مطالعه پس از گذشت زمان بـهصورت معناداری کاهش پیدا کرد. اما اختلاف معناداری بین دو گروه مشاهده نشد.
نتیجهگیری: مطالعه نشان داد که ترکیب ایبوپروفن و آپوتل با عوارض کمتر نسبت به مورفین توانسته در کنترل درد پس از جراحی مؤثر باشد.