جستجو در مقالات منتشر شده


19 نتیجه برای فقیه

محمد علی فقیه،
دوره 18، شماره 3 - ( 2-1339 )
چکیده


محمد فقیهی،
دوره 21، شماره 2 - ( 1-1342 )
چکیده


محمد فقیهی،
دوره 23، شماره 1 - ( 2-1344 )
چکیده

در یک مورد 48 ساعت بعد از پیدایش گل مژه عارضه ترومبوزسینوس کاورنو با تمام علائم موضعی و عمومی ظاهر شده است و این کسالت که سابقاً پیش آگهی بسیار شومی داشت خوشبختانه در نتیجه تجویز رورین داخل وریدی و پنی سیلین کریستالیزه هر دو ساعت به دو ساعت در عرض ده روز رو به بهبودی کامل گذاشت. ترومبوزسینوس کاورنو یکی از نادرترین عوارض گل مژه می باشد.


شیرین نیرومنش، سقراط فقیه زاده، مینور لمیعیان،
دوره 54، شماره 2 - ( 2-1375 )
چکیده

در این تحقیق تعداد 986 زن در دو گروه به شرح زیر: الف: زنانی که از قرصهای خوراکی استفاده کرده اند (737 نفر) ب: زنانی که از قرصهای خوراکی استفاده می نمایند (249 نفر) مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان می دهد: 95/8 درصد با این روش آشنایی داشته و 6/40 درصد افراد نیز این روش را بعنوان روش مطلوب خود ذکر کرده اند. بیشترین مشکل عنوان شده در هر دو گروه، ناراحتی عصبی بوده است. طول مدت استفاده در هر دو گروه بالای چهار سال می باشد (33 درصد) بررسی دلائل قطع روش مذکور نشان می دهد که اکثریت افراد، به دلایل پزشکی آن را قطع نموده اند (49/6 درصد) به نظر می رسد با توجه به اینکه بیشترین درصد تمایل زنان به استفاده از این روش اعلام شده است باید برنامه های آموزشی مناسب جهت استفاده صحیح از قرصها، تدوین و ارائه گردد.


سیمین آریامنش، مهدیه فقیهی، مهری کدخدایی،
دوره 61، شماره 2 - ( 2-1382 )
چکیده

مقدمه: پرفیوژن مجدد (رسیدن دوباره خون به بافت) آسیب اولیه حاصل از ایسکمی را بدلیل تولید رادیکال های آزاد شدیدتر می کند. برای کاهش صدمات ناشی از ایسکمی-پرفیوژن مجدد لازم است راه کارهایی در نظر گرفته شود که یکی از آنها آماده سازی بافتی می باشد. بنابراین مدلی که بتوان از دوره های کوتاه مدت متناوب بستن و باز کردن سرخرگ کلیوی (آماده سازی ایسکمیک Ischemic pre-conditioning=IPC) جهت حفاظت عضو از اثرات متعاقب ایسکمی طولانی و پرفیوژن مجدد بر روی کلیه موش صحرایی استفاده کرد، طراحی و برقرار شد.

مواد و روش ها: بدین منظور، 28 موش صحرایی نر بطور تصادفی و مساوی در 4 گروه تقسیم شدند: گروه کنترل (Sham-operated)، گروه ایسکمی-پرفیوژن مجدد (IR: Ischemia-reperfusion)، گروه آماده سازی بافتی ایسکمیک (IPC) و گروه ایسکمی-پرفیوژن مجدد متعاقب آماده سازی ایسکمیک (IPC-IR). آماده سازی ایسکمیک (IPC) شامل بستن متناوب سرخرگ کلیه برای 5 دقیقه و باز کردن آن برای 5 دقیقه، برای سه دوره می باشد. موثر بودن IPC با تعیین میزان تغییرات ویتامین E بافت و پلاسمای خون ورید کلیه بعنوان آنتی اکسیدان اندروژن پس از استخراج که بوسیله دستگاه HPLC اندازه گیری شد، مورد بررسی قرار گرفت.

یافته ها: نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که مقدار ویتامین E بافت و پلاسمای ورید کلیه در گروه IR نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری نشان می دهد (P<0.0001). درحالیکه مقدار این ویتامین در هر دو بافت و پلاسمای وریدی کلیوی بطور معنی داری در گروه IPC-IR بالاتر از گروه IR بوده است (P<0.0001)، ولیکن نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری نشان نمی دهد.

نتیجه گیری و توصیه ها: در این مطالعه، روش آماده سازی بافتی مانع از کاهش مقدار آنتی اکسیدان اندوژن (ویتامین E) در اثر ایسکمی بلندمدت متعاقب گردید. پیشنهاد می شود که آماده سازی بافتی می تواند از جهاتی کلیه را از ضایعات ناشی از ایسکمی-پرفیوژن مجدد حفظ کند.


پروین رهنما، سقراط فقیه زاده، احیاء گرشاسبی،
دوره 63، شماره 12 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: در سالهای اخیر میزان عمل جراحی سزارین به دلایل متعدد در کشور ما افزایش یافته است که یکی از مهمترین علل آن را می توان دخالت نا بجا در مسیر زایمان نام برد- پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی تحلیلی به منظور برسی ارتباط بین بستری شدن خانم های اول زا در مرحله فعال و نهفته زایمان با میزان سزارین و علل سزارین می باشد.
مواد وروشها: این مطالعه بر روی 795 خانم زائوی شکم اول که به بیمارستان مراجعه کرده بودند انجام شده است. افراد مورد مطالعه خانم های زائوی شکم اول بودند که به دلیل درد زایمان یا فرا رسیدن روز زایمان به بیمارستان مراجعه کرده بودند و به غیر از انجام زایمان واژینال هیچ مشکل دیگری جهت بستری شدن نداشتند و در مورد تمام افراد تصمیم اولیه زایمان واژینال بوده است.
در این مطالعه گروه اول شامل 466 نفر خانم باردار اول زا بوده که در مرحله نهفته زایمان بستری شده اند و گروه دوم شامل 329 نفر خانم باردا ر اول زا بوده اند که در فاز فعال زایمان بستری شده بودند.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که میزان انجام سزارین در گروه اول 65 درصد و در گروه دوم 3/24 درصد بوده است و اختلاف بین دو گروه از نظر روش زایمان معنی دار بوده است(P=0) یافته های این تحقیق نشان می دهد که بیشترین علت سزارین در دو گروه زجر جنین بوده است. در گروهی که در فاز نهفته بستری شده بودند در 37 درصد و در گروهی که در فاز فعال بستری شدند در 2/51 درصد موارد زجر جنین مشاهده شده است و عدم پیشرفت در هر دو گروه دومین علت سزارین گزارش شده است بنابراین بین زمان بستری شدن و عدم پیشرفت در دو گروه اختلاف آماری معناداری مشاهده نشده است (P=0/13 ) با توجه به یافته های پژوهش بستری کردن خانم باردار اول زا در فاز نهفته باعث افزایش میزان سزارین می شود که بیشترین علت آن زجر جنین می باشد.
نتیجه گیری و توصیه ها: بنابراین پیشنهاد می گردد تا زمانی که زائو وارد مرحله فعال زایمان نشده است در صورتی که اندیکاسیون برای بستری شدن ندارد از پذیرش وی خودداری گردد. 


علیرضا اکبرزاده باغبان، غلامرضا بابایی، انوشیروان کاظم نژاد، سقراط فقیه زاده، فاطمه برادران انارکی، زهرا الهی پناه،
دوره 64، شماره 3 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: پایایی نظرات ارائه شده از مشاهده سونوگرافی مربوط به توده های تخمدان، دارای اهمیت زیادی می باشد. قابلیت تشخیص که یکی از موضوعات مهم مرتبط با این مبحث است، توانایی متخصصان در تشخیص صحیح وخامت توده ها را مورد ارزیابی قرار می دهد. در این مقوله می توان بررسی نمود که وضعیت وخامت ، تا چه میزان برای رادیولوژیست ها قابل تشخیص می باشند.
روش بررسی: در تحقیق حاضر که از نوع مقطعی- تحلیلی می باشد، 5 رادیولوژیست، شامل 2 متخصص و 3 دستیار به طور مستقل و در دو زمان مجزا (به فاصله یک هفته) وخامت توده تخمدان را برای 40 سونوگرافی مشخص نمودند. این سونوگرافی ها در طول دی ماه سال 1383 از زنان مراجعه کننده به بخش رادیولوژی بیمارستان تخصصی زنان میرزا کوچک خان و به کمک یک دستگاه و یک رادیولوژیست گرفته شدند.
در این مقاله ابتدا به کمک ضریب کاپای موزون، پایایی اندازه گیری رادیولوژیست ها که معرف توافق داخلی آنها (توافق هر رادیولوژیست با خودش) می باشد، بررسی شده، سپس به کمک مدل پیوند مربع امتیازات و مدل توافق به علاوه پیوند مربع امتیازات، قابلیت تشخیص آنها در تعیین وخامت توده تخمدان مورد ارزیابی قرار گرفته است.
یافته ها: برای داده های مربوط به 2 رادیولوژیست با عملکرد خوب، مدل پیوند مربع امتیازات برازش داشت.میانگین ضریب کاپای موزون برای این دو نفر برابر81/0و میانگین قابلیت تشخیص برای آنها عبارت بود از 99/0. برای 3 رادیولوژیست دیگر که عملکرد ضعیف تری داشتند، مدل توافق به علاوه پیوند مربع امتیازات مناسب بود. این دستیاران دارای میانگین ضریب کاپا موزون 65/0 و میانگین قابلیت تشخیص 97/0 بودند.
نتیجه گیری: اگر چه متخصصان رادیولوژی عملکرد بهتری نسبت به دستیاران رادیولوژی داشتند، همه آنها در تشخیص وضعیت وخامت توده تخمدان از روی سونوگرافی دارای کارکرد مناسبی بودند. به علاوه تفکیک سطوح خوش خیم از بینابین برای رادیولوژیست ها مشکل تر از تفکیک سطوح بد خیم و بینابین بود، اگر چه در این مورد نیز متخصصان بهتر از دستیاران بودند.

 


معصومه حیدری، آزیتا کیانی آسیابر، سقراط فقیه زاده،
دوره 64، شماره 9 - ( 6-1385 )
چکیده

با توجه به این که الگوی تغییرات فعالیت جنسی در دوران بارداری ناشی از باورها وتصورات غلط از تغییرات فیزیکی و روانی این دوران می باشد این تحقیق به منظور تعیین آگاهی و نگرش زوجین از روابط جنسی دردوران بارداری انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعه در سال 1384 انجام شد و به مدت سه ماه کلیه خانم‌های باردار و همسرانشان، مراجعه کننده به مراکز مراقبت‌های دوران بارداری بیمارستان‌های تحت پوشش یکی از دانشگاه‌های شهر تهران مورد بررسی قرار گرفتند، تعداد کل مراجعین واجد شرایط به مراکز مورد نظر در مدت فوق 266 نفر خانم باردار بودکه از این تعداد تنها 122نفر از همسرانشان به پرسشنامه پاسخ دادند. در این تحقیق آگاهی ونگرش جنسی زنان باردار وهمسرانشان در دوران بارداری تعیین وارتباط آن با سن، مدت ازدواج، تعداد حاملگی و تحصیلات مورد بررسی قرارگرفت.
یافته‌ها: حدود 5/54% مردان و5/57% زنان باردار نسبت به روابط جنسی دارای نگرش منفی وحدود 60% مردان و75% زنان نسبت به روابط جنسی در دوران بارداری آگاهی نداشتند. زنان باردار علت کاهش میل جنسی را ترس از صدمه به جنین، دردناک بودن، ترس از سقط، ترس از پارگی زودرس کیسه آب، ترس از زایمان زودرس و ترس از عفونت ذکرکرده‌اند.
نتیجه‌گیری: با توجه به اینکه نگرش وآگاهی جنسی زوجین در مورد فعالیت جنسی در بارداری تقریبا تمام عملکرد جنسی آنها را در این دوران تحت تاثیر قرار می‌دهد، ارائه آموزش‌های لازم در این زمینه توصیه می‌گردد


یونس نوذری، شادی فقیهی لنگرودی، حمیدرضا پورحسینی،
دوره 64، شماره 12 - ( 8-1385 )
چکیده

علیرغم پیشرفتهای اخیر در زمینهPercutaneous Coronary Intervention (PCI) ، هنوز در مورد نتایج آن در بیماران دیابتی اختلاف نظرات زیادی وجود دارد. هدف از این مطالعه مقایسه نتایجPCI بین دو گروه دیابتی و غیر دیابتی در طی مدت بستری در بیمارستان است.
روش بررسی: در این مطالعه 115 بیمار دیابتی و 115 بیمار غیر دیابتی بستری شده جهت انجام PCI در مرکز قلب بیمارستان امام خمینی در سالهای83 و 84 در یک مطالعه تحلیلی از نوع cohort وارد شدند. اطلاعات مربوط به خصوصیات بالینی، آنژیوگرافیک، Proceduralو Post procedural (24ساعت) بیماران در فرم مربوط به هر بیمار وارد شد. داده‌ها از طریق آزمونهای آماری C‏hi-square, Independent t- test و Fisher's Exact test آنالیز شد.
یافته‌ها: بیماران دیابتی مسن‌تر‌‌ بودند. کلاس آنژینی، ریسک فاکتورهای همراه بیشتر و Ejection Fraction پایین‌تری داشتند. ضایعات بیماران دیابتی طولانی‌تر بوده، بیشتر در ناحیه پروگزیمال عروق قرار داشتند، ولی میزان موفقیت، عوارض ماژور (مرگ، روسکولاریزاسیون، Q Wave MI، CVA) و عوارض مینور (عوارض عروق محیطی و کرونر، ادم‌پولمونر و ایسکمی) در دو گروه تفاوت معنی‌دار نداشت.
نتیجه‌گیری: دیابت به عنوان یک فاکتور مستقل بر روی نتایج کوتاه‌مدتPCI مؤثر نبوده و در این بیماران PCI با نتایج مطلوب قابل انجام است.


قاسم ذوالفقاری، عباس اسماعیلی ساری، سید محمود قاسمپوری، سقراط فقیه زاده،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده

آمالگام دندانی ترکیبی از 50 درصد جیوه همراه با نقره، قلع، مس و روی می‌باشد. منبع اصلی جیوه در افرادی که به لحاظ شغلی در معرض جیوه نیستند، آمالگام است. سمیت جیوه به‌دلیل جذب سریع آن افزایش می‌یابد، به‌طوری‌که 90 تا 100% جیوه از طریق حفره دهانی جذب می‌شود. هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر آمالگام بر مقادیر جیوه مو و ناخن دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس است.

روش بررسی: 40 دانشجو با مصرف غیر مداوم ماهی که فقط از طریق آمالگام در معرض جیوه بودند، مطالعه شدند. مقادیر جیوه با دستگاه LECO AMA 254 Advanced Mercury Analyzer طبق ASTM استاندارد D-6722 اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: غلظت جیوه مو بین 09/0 تا mg/kg 11/3 (مقدار تعیین شده توسط WHO برای ماکزیمم مقدار پذیرفتنی جیوه در موی انسان زیر mg/kg 6 بود) و در ناخن بین صفر تا mg/kg 35/1 قرار داشت. غلظت جیوه در مو، به‌طور معنی‌داری نسبت به ناخن بالاتر بود. (05/0 P=) همچنین، افرادی که پنج دندان پر شده و یا بالاتر دارند، نسبت به افراد با کمتر از پنج دندان پر شده با آمالگام، به‌طور معنی‌داری جیوه بالاتری در مو دارند. (003/0 P=) بین غلظت جیوه ناخن این دو تفاوت معنی‌داری وجود نداشت. (16/0 P=) همچنین مقادیر جیوه مردان و زنان تفاوت معنی‌داری نداشتند. (26/0P= برای ناخن و 15/0 P= برای مو).

نتیجه‌گیری: اختلاف جیوه مو و ناخن (5/1 برابر) می‌تواند به‌دلیل تفاوت ترکیب شیمیایی به‌ویژه سولفور در مو و ناخن، یا مربوط به جریان خون در زمان تشکیل آنها باشد. آمالگام منبع اصلی مواجهه با جیوه در افراد عادی است. استفاده از سایر مواد دندانی مثل کمپوزیت‌ها مواجهه با جیوه را کاهش می‌دهد.


آزیتا کیانی آسیابر، شفیقه محمدی تباز، معصومه حیدری، سقراط فقیه زاده،
دوره 65، شماره 6 - ( 6-1386 )
چکیده

تغییراتی که در طی سیکل قاعدگی اتفاق می‌افتد برروی فعالیت‌های جنسی زن تاثیر خواهد داشت. یکی از موارد مطرح در سیکل قاعدگی، تغییرات میل جنسی است که در آن کمبود یا فقدان خیال‌پردازی‌های جنسی و میل به فعالیت جنسی دیده می‌شود. جهت بررسی این تغییرات در طی سیکل قاعدگی و ارتباط آن باPremenstrual Syndrome (PMS) تحقیقی انجام شده است.

روش بررسی: این بررسی یک مطالعه توصیفی- تحلیلی و از نوع مقطعی و ثبت آینده‌نگر نشانه‌های PMS است که بر روی 150 نفر از زنان متأهل شاغل در کارخانجات لوازم خانگی تهران صورت گرفته است. داده‌ها از طریق پرسشنامه و برگه‌های ثبت روزانه در طی دو سیکل قاعدگی جمع‌آوری شد.

یافته‌ها: در این بررسی میانگین سنی افراد 31 سال بدست آمد. بیشترین کاهش میل جنسی در یک هفته قبل از قاعدگی در3/27% زنان و کمترین کاهش میل جنسی در بعد از اتمام قاعدگی تا یک هفته قبل از قاعدگی (روزهای وسط) 3/5% به‌دست آمد. 7/24% افزایش میل جنسی را در روزهای وسط بین دو قاعدگی و 3/27% در زمان قاعدگی و 7/10% افزایش میل جنسی را در یک هفته قبل قاعدگی گزارش کردند. این بررسی ارتباط معنی‌داری بین PMS و تغییرات میل جنسی با 001/0p< نشان داد.

نتیجه‌گیری: در طی سیکل قاعدگی میل جنسی تغییرات عمده‌ای دارد و بیشترین کاهش میل جنسی مربوط به یک هفته قبل از قاعدگی است. ارتباط بین کاهش میل جنسی و PMS وجود دارد لذا با درمان علائم PMS بسیاری از موارد کاهش میل جنسی را می توان بهبود بخشید.


خدیجه شمشاد، محمد علی عشاقی، محمدرضا یعقوبی ارشادی، حسن وطن دوست، محمدرضا عبائی، ذبیح اله‌ زارعی، فرشته فقیه نائینی، ملیحه  جداری،
دوره 65، شماره 8 - ( 8-1386 )
چکیده

آنوفل سوپرپیکتوس یکی از ناقلین مهم مالاریا در ایران محسوب می‌شود. این گونه در تمام فلات ایران و نیز مناطق کوهستانی دامنه‌های سلسله جبال البرز و جنوب سلسله جبال زاگرس تا ارتفاع نزدیک به 2000 متر از سطح دریا و نیز در دشتهای ساحلی کناره بحر خزر و خلیج فارس یافت می‌شود. جمعیتهای مختلف این گونه نقشهای مختلفی در انتقال مالاریا در مناطق تحت اشغال خود به عهده دارند. بررسی‌های مورفولوژیک نشان داده که دو فرم متمایز بر اساس حلقه روی انتهای پالپ ماده‌ها در میان جمعیتهای مختلف این گونه وجود دارد.

روش بررسی: در این مطالعه سایر خصوصیات مورفولوژیک و نیز تنوع ژنتیکی دو فرم مذکور در 35 جمعیت مختلف این گونه در ایران مورد بررسی قرار گرفتند. مطالعات مولکولی به کمک تکنیک PCR-RFLP وPCR-direct sequencing بر روی ژن سیتوکروم اکسیداز شماره 1 (COI) ژنوم میتوکندری انجام گرفت.

یافته‌ها: نتایج بررسی‌های مورفولوژیک نشان دادند که دو فرم مذکور علاوه بر وجود و یا عدم وجود لکه روی پالپ از نظر طول نوار روشن انتهایی پالپ (01/0p<)، طول بال (05/0p<) و فاصله محل انشعاب رگبال 2 یا 4 تا انتهای بال (05/0p<) اختلاف معنی‌داری دارند. بررسی پراکندگی جغرافیایی دو فرم مورفولوژیک نشان داد که هر دو فرم در اکثر نقاط مختلف کشور به‌طور سیمپاتریک وجود دارند.

نتیجه‌گیری: ‌نتایج بررسی های تنوع ژنتیکی ژن سیتوکروم اکسیداز I به کمک 18 آنزیم مختلف و نیز تعیین توالی حدودbp 710 نشان داد که اختلافات مشخصی داخل یا بین جمعیتهای هر دو گروه وجود دارد ولی این تفاوتها ارتباطی با دو فرم مرفولوژیک مورد بررسی ندارند. برای تعیین وضعیت تاکسونومیک دقیق این هاپلوتایپهای ژنتیکی و نیز ارتباط آنها با انتقال مالاریا توصیه می‌شود مطالعات تکمیلی اکولوژیکی، سیتولوژیکی و ملکولی صورت پذیرد.


احیاء گرشاسبی، سقراط فقیه‌زاده، نادر فلاح، محسن خوش‌نیت‌نیکو، فرحناز ترکستانی، ماندانا قوام، مریم عباسیان،
دوره 67، شماره 4 - ( 4-1388 )
چکیده

800x600 زمینه و هدف: دیابت بارداری به‌صورت عدم تحمل کربوهیدرات که اولین بار در بارداری تشخیص یا شروع شده است، تعریف می‌شود. این مساله منجر به افزایش عوارض مادری و جنینی می‌شود، که با انجام غربالگری و تشخیص زودرس می‌توان بروز این عوارض را کاهش داد. هدف از این مطالعه ارزیابی تأثیر غربالگری انتخابی برای تشخیص دیابت بارداری (GDM): براساس ارزیابی ریسک فاکتورها و نیز براساس توصیه چهارمین کارگاه کنفرانس GDM می‌باشد.

روش بررسی: طی یک مطالعه مورد- شاهدی در بیمارستان حضرت زینب (س) تعداد 370 خانم باردار مبتلا به GDM به عنوان گروه مورد و 600 خانم باردار با تست تحمل قند طبیعی به عنوان گروه شاهد انتخاب و با توجه به ریسک فاکتورها براساس توصیه چهارمین کارگاه- کنفرانس بین‌المللی GDM مورد بررسی و ارزیابی مقایسه‌ای از نظر عوارض مادی و نوزادی قرار گرفتند. از آنالیز لجستیک رگرسیون برای تخمین میزان خطر نسبی (odds Ratio) با فاصله اطمینان 95%CI استفاده شد.

یافته‌ها: شیوع ریسک فاکتورها به‌طور مشخصی در گروه بیماران GDM بالاتر بود، اما 45 نفر (12%) از آنها فاقد هرگونه ریسک فاکتوری بودند. 107 نفر (29%) از خانم‌های گروه GDM در گروه با ریسک پایین قرار داشتند و اگر از غربالگری انتخابی انجام می‌شد این بیماران ناشناخته باقی می‌ماندند. عوارضی اصلی نوزادی در گروه با ریسک پایین از عوارض نوزادی سایر خانم‏های با GDM تفاوت مشخصی نداشت.

نتیجه‌گیری: توصیه‌های مبنی بر عدم انجام غربالگری برای گروه کم‌خطر مورد تردید است در حالی‌که غربالگری جامع همه‌ خانم‌های حامله منطقی به‌نظر می‌رسد.

Normal 0 false false false EN-GB X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4


وجیهه مرصوصی، مینا مشهدیان، سعیده ضیائی، سقراط فقیه زاده،
دوره 67، شماره 11 - ( 11-1388 )
چکیده

800x600 زمینه و هدف: تشخیص هر چه سریع‌تر زایمان زودرس از اهداف مهم بهداشتی محسوب می‌شود. تعداد زیادی از مطالعات بر مبنای تشخیص‌های بیولوژیکی، بیوشیمیایی و سونوگرافی برای شناسایی زایمان زودرس خود به‌خودی انجام گرفته است. سونوگرافی واژینال ابزار خوبی برای ارزیابی و پیشگویی سرویکس می‌باشد. این پژوهش با هدف ارزیابی ارتباط بین زایمان زودرس خودبه‌خودی زیر ۳۵ و ۳۷ هفته با طول سرویکس و قیفی شدن آن در زنان باردار پرخطر انجام شده است.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه مشاهده‌ای و تحلیلی از نوع آینده‌نگر است. جامعه پژوهش ۲۰۰ زن بارداری بودند که حداقل یکی از عوامل خطر زایمان زودرس را داشتند و در هفته‌های ٢٨-١٤ بارداری تحت سونوگرافی ترانس واژینال قرارگرفتند. نمونه‌ها از مراکز بهداشتی- درمانی شهر تهران در سال 13۸۷ جمع‌آوری شد و مورد تحلیل آماری قرار گرفت. 

یافته‌ها: طول سرویکس ۱۸ میلی‌متر، مناسب‌ترین cut off value برای پیشگویی زایمان زودرس در سن بارداری زیر ۳۵، ۳۷ هفته در نظر گرفته شد. وجود قیفی شدن ارتباط آماری معنی‌داری را با زایمان زودرس خودبه‌خودی قبل از ۳۵ هفته نشان داد (۰/۰۰۴p=). با انجام آزمون رگرسیون لوژستیک، طول سرویکس کمتر از ۱۸ میلی‌متر، ارتباط آماری قوی با SPDT زیر ۳۵ (۳۳/۳۲ OR=۰/۰۰۱p<) و زیر ۳۷ هفته (۹۲/۱۵ OR=۰/۰۰۵p<) نشان داد.

نتیجه‌گیری: اندازه‌گیری طول سرویکس توسط سونوگرافی واژینال می‌تواند در زنان باردار در معرض خطر، زایمان زودرس خودبه‌خودی زیر ۳۵ و ۳۷ هفته را پیشگویی نماید و بدین طریق از موربیدیتی و مورتالیتی نوزادی با اداره صحیح آن کاسته شود.

Normal 0 false false false EN-GB X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4


ابراهیم فقیه‌لو، فرهاد رضایی، وحید سلیمی، مریم ناصری، ستاره ممیشی، محمود محمودی، طلعت مختاری آزاد،
دوره 68، شماره 3 - ( 3-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: ویروس سینسیشیال تنفسی انسان (HRSV) مهم‌ترین عامل ویروسی عفونت‌های حاد دستگاه تنفسی تحتانی در نوزادان و کودکان در سرتاسر دنیا محسوب می‌شود. این ویروس مسئول 50% از برونشیولیت و 25% از پنومونی ایجاد شده در نوزادان می‌باشد. با این وجود اطلاعات کمی در رابطه با اپیدمیولوژی مولکولی این ویروس در کشورهای در حال توسعه وجود دارد. هدف از انجام این مطالعه بررسی اپیدمیولوژی مولکولی HRSV در ایران می‌باشد.
روش بررسی: در این مطالعه بر روی 72 نمونه تنفسی به‌دست آمده از کودکان زیر پنج سال مبتلا به علایم حاد تنفسی در سال 1386، RT-PCR برای شناسایی ویروس HRSV براساس دومین ناحیه متغیر گلیکوپروتیین G صورت گرفته است. 
یافته‌ها:
از 72 نمونه تنفسی آزمایش شده 14 نمونه (44/19%) از لحاظ HRSV مثبت بودند. بررسی‌های فیلوژنیک نشان داد نمونه‌های مثبت در سه ژنوتیپ از زیر گروه A قرار داشتند: 12 سویه (71/85%) در ژنوتیپ GA2، یک سویه (1/7%) در ژنوتیپ GA1 و یک سویه (1/7%) در ژنوتیپ GA5. لازم به ذکر است که‌در طی این زمان هیچ ژنوتیپی از زیرگروه B یافت نشده است.
نتیجه‌گیری:
این مطالعه حضور هم‌زمان چندین ژنوتیپ از زیر گروه A در کودکان ایرانی زیر پنج سال را نشان می‌دهد. با توجه به این‌که ژنوتیپ GA2 به‌عنوان ژنوتیپ غالب از چندین شهر از جمله تهران، اصفهان، کرج، قزوین، بندرعباس و شهرضا به‌دست آمده، ممکن است GA2، ژنوتیپ غالب HRSV در سال 1386 در ایران باشد. این مطالعه تعیین ژنوتیپ HRSV به‌روش RT-PCR بر اساس ناحیه متغیر دوم ژن G را به‌عنوان یک روش مؤثر در مطالعات بعدی اپیدمیولوژی مولکولی HRSV در ایران معرفی می‌نماید.


مریم خوانساری، علیرضا ایمانی، مهدیه فقیهی، مسعود عالی انوری، مریم مقیمیان، حمیدرضا صادقی‌پور رودسری،
دوره 69، شماره 11 - ( 11-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: کراتین کیناز- MB شاخص بیوشیمیایی است که در ارزیابی آسیب‌های ناشی از ایسکمی و انفارکتوس قلبی مورد سنجش قرار می‌گیرد. در این مطالعه اثر تجویز اکسی‌توسین در طی ایسکمی و پرفیوژن مجدد بر سطح کراتین کیناز- MB مایع کرونری و نیز نقش گیرنده اکسی‌توسین، نیتریک اکساید، پروستاسایکلین و کانال‌های پتاسیمی وابسته به آدنوزین تری‌فسفات میتوکندریایی در قلب ایزوله مدل ایسکمی/ پرفیوژن مجدد ارزیابی شده است.
روش بررسی:
پس از بیهوش کردن موش صحرایی، قلب جدا شده و به دستگاه لانگندورف انتقال می‌یافت. در گروه ایسکمی/ پرفیوژن مجدد، ۳۰ دقیقه ایسکمی و متعاقبا 120 دقیقه پرفیوژن مجدد ایجاد شد. در گروه اکسی‌توسین، اکسی‌توسین از پنج دقیقه انتهای ایسکمی به‌مدت 25 دقیقه خون‌رسانی شد. در سایر گروه‌ها، قبل از پرفیوژن اکسی‌توسین به‌ترتیب ال- نیم (مهارکننده نیتریک اکساید سنتاز)، اتوسیبان (مهارکننده غیراختصاصی گیرنده اکسی‌توسین)، 5- هیدروکسی دکویینات (مهارکننده کانال‌های پتاسیمی وابسته به آدنوزین تری‌فسفات میتوکندریایی) و ایندومتاسین (مهارکننده غیراختصاصی سیکلواکسیژناز) پرفیوز شدند. در تمامی گروه‌ها، سطح آنزیم کراتین کیناز- MB در مایع کرونری در انتهای پرفیوژن مجدد اندازه‌گیری گردید. هم‌چنین میزان جریان مایع کرونری در فواصل زمانی مشخصی سنجیده شد. 
یافته‌ها:
استفاده از غلظت 11-10 مولار اکسی‌توسین در گروه اکسی‌توسین، آنزیم کراتین کیناز-MB را در مقایسه با گروه ایسکمی/ پرفیوژن مجدد به‌طور معنی‌داری کاهش داد و استفاده از هر یک از مهارکننده‌ها اثر اکسی‌توسین را حذف نمود.
نتیجه‌گیری:
تجویز اکسی‌توسین سبب کاهش سطح آنزیم کراتین کیناز- MB در مایع کرونری گردیده و استفاده از اتوسیبان، ال- نیم، 5- هیدروکسی دکویینات و ایندومتاسین سبب مهار اثر کاهندگی اکسی‌توسین بر مقدار کراتین کیناز- MB شد.


فریبا جعفری، محمدعلی نیلفروش‌زاده، هانیه شریفیان کوپائی، گیتا فقیهی، سیدمحسن حسینی، فاطمه سخنوری، نازلی انصاری، گیتی صادقیان،
دوره 75، شماره 1 - ( فروردین 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: به‌دلیل بروز عوارض و شکست درمانی تلاش جهت یافتن داروهای جدید برای بیماری آکنه ولگاریس کماکان در جریان است. امپرازول دارای اثرات آنتی‌باکتریال و آنتی‌آندروژنی بوده و می‌تواند درمان بالقوه آکنه ولگاریس باشد. پژوهش کنونی با هدف بررسی اثربخشی امپرازول توام با محلول اریترومایسین در مقایسه با داکسی‌سیکلین طراحی گردید.

روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، بیماران با آکنه متوسط مراجعه‌کننده به مرکز تحقیقات بیماری‌های پوست و سالک اصفهان از مرداد ۱۳۹۳ تا آبان ۱۳۹۴ به‌طور تصادفی تحت درمان سه ماهه امپرازول به‌همراه محلول اریترومایسین ۴%، داکسی‌سیکلین به‌همراه محلول اریترومایسین ۴%، قرارگرفتند. معیارهای ورود شامل آکنه متوسط، عدم حساسیت به مهارکننده‌های پمپ پروتون، نداشتن بیماری فعال کبدی و کلیوی، عدم مصرف وارفارین، فنی‌تویین، دیازپام، سن بالاتر از ۱۲ سال بود. بارداری، شیردهی، سابقه حساسیت دارویی، مصرف فرآورده‌های موضعی (مانند رتینوییدها) و سابقه درمان سیستمیک آکنه یک ماه پیش از مطالعه، الیگومنوره، هیرسوتیسم، مصرف کنتراسپتیوهای خوراکی و بیماران با آکنه کنگولوباتا، آکنه فولمینانتو، آکنه بدن به‌تنهایی، معیارهای خروج بودند. پیش از شروع درمان بیماران از نظر هلیکوباکترپیلوری آزمایش شدند.

یافته‌ها: میزان ضایعات التهابی و غیرالتهابی در هر دو گروه کاهش یافته و با سن ارتباط معکوس داشت (۰/۰۲P=). تست هلیکوباکترپیلوری با کاهش ضایعات ارتباطی نداشت. از لحاظ عوارض درمان و رضایتمندی بین دو گروه درمانی تفاوتی مشاهده نشد. درصد عوارض پوستی در گروه درمانی امپرازول و داکسی‌سیکلین به‌ترتیب ۲۰/۵۸% و ۱۱/۴۲% و عوارض غیرپوستی ۲/۹۴% و ۱۴/۲۸% بود.

نتیجه‌گیری: امپرازول می‌تواند به‌عنوان یک درمان آلترناتیو موثر در درمان بیماران آکنه ولگاریس متوسط، به‌ویژه ضایعات غیرالتهابی مطرح گردد.


منصور بهاردوست، شهرام آگاه، آرش سروآزاد، امیرحسین فقیهی، اسرین باباحاجیان، سیدعلی هاشمی کیاپی، فرناز فارسی، مرجان مخترع،
دوره 76، شماره 3 - ( خرداد 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مهمترین علل بیماری‌های مزمن کبدی، ویروس هپاتیت C است، که باعث بروز سیروز کبدی و سرطان سلول‌های کبدی می‌شود. شناخت عوامل خطر انتقال با کاهش شیوع این بیماری همراه می‌باشد. در این مطالعه عوامل خطر انتقال ویروس هپاتیت C، در دو ژنوتیپ 1a و 3a مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند.
روش بررسی: پژوهش کنونی در قالب یک مطالعه تحلیلی مشاهده‌ای می‌باشد. در این مطالعه بیماران مبتلا به هپاتیت C با دو ژنوتیپ 1a و 3a که از ابتدای تیر 1394 تا ابتدای تیر 1396 به کلینیک کبد بیمارستان رسول اکرم (ص) تهران مراجعه کرده بودند، از نظر عوامل ‌دموگرافیکی (سن، جنس، سابقه‌ی خانوادگی)، سیروز کبدی، هپاتوسلولار کارسینوما، اعتیاد تزریقی، وضعیت آنزیم‌های کبدی و سابقه‌ی حبس با یکدیگر مقایسه شدند.
یافته‌ها: در این مطالعه تعداد 97 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. تعداد (%40)39 و (%60)58 نفر از بیماران به‌ترتیب مبتلا به ژنوتیپ نوع 3a و 1a بوده‌اند. (%87)34 از بیماران دارای ژنوتیپ نوع 3a، سابقه‌ی اعتیاد تزریقی را گزارش کردند که اعتیاد تزریقی به‌طور معناداری با ژنوتیپ نوع 3a در ارتباط بود. [OR adj:3.1,CI(1.3-6.2)] در این مطالعه همچنین ژنوتیپ نوع 3a به‌طور معناداری در افراد جوان‌تر بالاتر گزارش شد. [OR adj:1.7,CI(1.2-4.1)]، درحالی‌که هپاتوسلولار کارسینوما به‌طور معناداری در بیماران با ژنوتیپ نوع1a ، بالاتر گزارش شد. [OR adj:2.8,CI(1.3-5.7)]، همچنین ارتباط معناداری بین سیروز کبدی و ژنوتیپ نوع 1a گزارش شد. [OR:2.05,CI(1.6-5.4)].
نتیجه‌گیری: براساس نتایج این مطالعه عوامل خطر انتقال ویروس هپاتیت C، در ژنوتیپ‌های 3a و 1a متفاوت بود. ژنوتیپ 3a بیشتر در بین معتادان تزریقی جوان و ژنوتیپ 1a در بیماران سیروزی و هپاتوسلولار کارسینوما یافت می‌شود.

عیسی خواهشی، ترانه فقیهی لنگرودی، سیما سلیمی، مرجانه کریمی، عباس ارجمند شبستری، مارال عدالتی، شهاب الدین گرجی، الهام محمودی،
دوره 78، شماره 4 - ( تیر 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری اسکلروز سیستمیک نوعی بیماری بافت هم‌بند است که در سیر آن اختلال عملکرد سیستم ایمنی منجر به آسیب به بافت هم‌بند جلدی، زیرجلدی و عروق و درنتیجه، آسیب ارگان‌های انتهایی می‌شود. عمده‌ی مرگ‌ومیر در این بیماران به‌دنبال آسیب وسیع بافت ریوی می‌باشد. شیوع آترواسکلروز نیز در این بیماران بالاتر از جمعیت سالم بوده است. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط میان آترواسکلروز عروق کرونر با شدت و وسعت درگیری ریوی در بیماران مبتلا به اسکلروز سیستمیک انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه‌ی مقطعی، 25 بیمار شناخته شده‌ی مبتلا به اسکلروز سیستمیک که از فروردین 1390 تا فروردین 1393 به بیمارستان شهید مدرس تهران ارجاع شده بودند و معیارهای خروج از طرح را نداشتند، وارد مطالعه شده و اسکورهای بیان شده در آنان اندازه‌گیری شد. برای بررسی ابتلای عروق کرونر و آئورت توراسیک به آترواسکلروز از نمره کلسیم کرونری و جهت تعیین شدت و وسعت درگیری ریوی از معیارهای پذیرفته شده‌ی ولز و واریک (Wells & Warrick) که براساس مشاهدات سی‌تی اسکن بدون تزریق از بیمار تعریف می‌شود، استفاده شد.
یافته‌ها: بررسی در 25 بیمار (21 زن و چهار مرد) مبتلا به اسکلروز سیستمیک با میانگین سنی 4±67 سال انجام شد. میانگین نمره ولز در بیماران 59/2±00/13 و نمره واریک 42/14±59/14 بود. هیچگونه ارتباط معناداری میان کلسیفیکاسیون عروق کرونر، آنولوس آئورت و آئورت توراسیک با شدت و وسعت درگیری ریوی رویت نشد.
نتیجه‌گیری: آترواسکلروز عروق کرونر و شدت درگیری پارانشیم ریوی در بیماران مبتلا به اسکلروز سیستمیک با یکدیگر ارتباط معناداری نداشتند.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb