185 نتیجه برای ابراهیم
هاجر ابراهیمیان، امیناله بهاءالدینی، جمشید محمدی، مریم محمدیان،
دوره 73، شماره 12 - ( اسفند 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش فشارخون یکی از شایعترین بیماریهای صدهی اخیر با عوارض فراوان میباشد. هدف از مطالعه کنونی بررسی اثر عصاره آبی- الکلی برگ گردو (Juglans regia L.) بر روی فشارخون و تداخل اثر آن با سیستم آدرنرژیک در موش صحرایی بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی که در آزمایشگاه تحقیقاتی فیزیولوژی دانشکده علوم، دانشگاه شیراز از مهر 1392 تا شهریور 1393 انجام شد، 10 سر موش صحرایی نر در محدودهی وزنی 250-180 گرم مورد استفاده قرار گرفتند و به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: گروه دریافتکننده عصاره برگ گردو و دریافتکننده عصاره برگ گردو با آدرنالین. پارامترهای فشارخون (میانگین سرخرگی، فشار سیستولی و فشار دیاستولی) پیش و پس از تزریق درون سیاهرگی عصاره، حلال عصاره، آدرنالین و عصاره توام با آدرنالین از طریق کانول سیاهرگی، ثبت گردید.
یافتهها: پارامترهای فشارخون در پاسخ به عصاره برگ گردو نسبت به حالت کنترل و شاهد کاهش یافت (05/0P<). تزریق توام عصاره و آدرنالین نیز باعث کاهش پارامترهای فشارخون به نسبت حالت شاهد آن شد (05/0P<).
نتیجهگیری: عصاره آبی- الکلی برگ گردو دارای اثر کاهندگی فشارخون است که شاید این اثر از طریق برهمکنش با سیستم آدرنرژیک باشد.
شیوا رفعتی، حاجیه برنا، فاطمه حاج ابراهیم تهرانی، سید محمد باقر اخوی راد، زهرا عبدالهپور،
دوره 74، شماره 2 - ( اردیبهشت 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: جراحی و درد با تحریک سیستم هورمونی سبب افزایش کورتیزول میگردند. با کاهش استرس میتوان اثرات نامطلوب کورتیزول را کنترل و روند درمان را تسریع کرد. اعمال مذهبی مانند گوش دادن به قرآن در کاهش اضطراب نقش مهمی دارند. هدف از مطالعه حاضر، بررسی تأثیر گوش دادن به قرآن بر سطح کورتیزول بندناف در سزارین به روش بیهوشی اسپاینال بود.
روش بررسی: مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی در 60 زن باردار نخستزا (30 نفر مداخله، 30 نفر شاهد) که جهت سزارین انتخابی بستری شدند، انجام شد. در گروه مداخله، پرسشنامهی دادههای فردی تکمیل و علایم حیاتی ثبت شد. نمونهی خون جهت اندازهگیری کورتیزول جمعآوری شد. سپس، آیات قرآن کریم پخش شد. پس از بیحسی اسپاینال، علایم حیاتی بار دیگر ثبت شد و از خون بندناف جهت اندازهگیری کورتیزول، نمونهگیری انجام شد. برای گروه شاهد، کلیهی مراحل بهجز پخش قرآن انجام شد.
یافتهها: دو گروه پیش از مداخله در مورد متغیرهای سن، هفته حاملگی، فشارخون سیستولیک و فشارخون دیاستولیک، نبض و میزان کورتیزول از نظر آماری همگون بودند. میانگین و انحرافمعیار کورتیزول در گروه مداخله پیش و پس از گوش دادن به قرآن بهترتیب 71/10±08/39، 05/5±41/10 بود (05/0P<). کاهش کورتیزول گروه مداخله، بهطور معناداری بیشتر از گروه شاهد بود (035/0P=). فشارخون سیستولیک اتاق عمل در مقایسه با پیش از عمل در گروهی که به آیات قرآن گوش دادند، کاهش آماری معنادار داشت (043/0P=). در صورتی که در گروه شاهد فشارخون سیستولیک اتاق عمل در مقایسه با پیش از عمل کاهش آماری معنادار نداشت (357/0P=). گوش دادن به قرآن بر فشارخون دیاستولیک و تعداد نبض تاثیری نداشت.
نتیجهگیری: گوش دادن به قرآن پیش از انجام سزارین بر تغییرات سطح کورتیزول و فشارخون سیستولیک مؤثر است.
علی فخرموحدی، عباسعلی ابراهیمیان، مجید میرمحمدخانی، سعیده قاسمی،
دوره 74، شماره 2 - ( اردیبهشت 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: ارزیابی درد قفسه سینه عاملی مهم در بیماری عروق کرونر میباشد. از اینروی این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین شدت درد قفسه سینه با شاخصهای فیزیولوژیک در بیماران مبتلا به بیماری شریان کرونر انجام شد.
روش بررسی: مطالعه به صورت توصیفی تحلیلی روی 80 بیمار بستری در بخش مراقبت ویژه قلبی بیمارستان دکتر مفتح ورامین در محدوده زمانی فروردین تا شهریور ماه سال 1393 انجام شد. در این مطالعه، ارتباط بین شدت درد قفسه سینه بیماران و شاخصهای فیزیولوژیک مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: میانگین سنی بیماران 79/13±13/60 سال بود. میانگین شدت درد در بیماران برابر با 14/2±51/6 بود. یافتههای مطالعه ارتباط معناداری بین میانگین شدت درد و شاخصهای فیزیولوژیک بیماران نشان نداد (05/0<P).
نتیجهگیری: درد قفسه سینه هنوز هم ماهیتی ذهنی داشته و نمیتوان از شاخصهای فیزیولوژیک به منظور پیشگویی آن استفاده کرد. بنابراین نویسندگان به منظور شفاف شدن کامل ابعاد این موضوع انجام مطالعات بیشتر را توصیه میکنند.
علیرضا ابراهیمی، زهره نیکنامی، فهیمه نظری، مهستی قوامی عادل، امیر آتشی، عبدالفتاح صرافنژاد،
دوره 74، شماره 3 - ( خرداد 1395 )
چکیده
اختلالات هموگلوبینی یکی از شایعترین اختلالات ارثی در جهان هستند که حدود 7% از جمعیت دنیا و %5-6 از جمعیت ایران، حامل ژنهای آنها هستند. بهصورت اتوزومال مغلوب به ارث میرسند و در مناطق مدیترانهای و بخش بزرگی از آسیا و آفریقا بسیار شایع میباشند. بهمنظور کنترل اختلالات ارثی هموگلوبینی و پیشگیری از انتقال آنها به فرزندان میتوان از مشاوره ژنتیکی و غربالگری جمعیتی با روشهای پیشرفتهتر و دقیقتر استفاده نمود. هدف از این مطالعه بیان ویژگیهای انواع اختلالات هموگلوبینی شایع در ایران، بیان روشهای قابل دسترسی جهت غربالگری آنها و معرفی بهتر روش کاپیلاری الکتروفورز بهعنوان روشی سریع و دقیق، میباشد. اختلالات هموگلوبینی شامل دو گروه تالاسمیها و واریانتهای هموگلوبینی هستند که در اثر اختلال در تولید یا ساختار زنجیرههای مختلف گلوبین ایجاد میشوند. هیچیک از روشهای آزمایشگاهی بهتنهایی نمیتواند بهعنوان یک روش قطعی جهت غربالگری معرفی شوند. برای شناسایی بهتر بایستی دادههای کافی فراهم شده و از روشهای مختلف مانند ژل الکتروفورز، کروماتوگرافی، ایزوالکتریک فوکوسینگ، کاپیلاری الکتروفورز، یا روشهای مولکولی بهصورت مکمل استفاده شود. روش کاپیلاری الکتروفورز یک روش دقیق و سریع برای غربالگری میباشد و از طرفی بهدلیل عدم توانایی در تفکیک تمامی اختلالات هموگلوبینی، بایستی جهت تایید از روشهای بیوشیمیایی، بیوفیزیکی یا مولکولی استفاده شود. بهره گرفتن از روشهای غربالگری کاپیلاری الکتروفورز و کروماتوگرافی مایع با کارآیی بالا بهعنوان دو روش مکمل، داشتن اطلاعات کافی از انواع اختلالات هموگلوبینی، شرح حال بیمار و شاخصهای هماتولوژیکی در شناسایی و تشخیص اختلالات هموگلوبینی بسیار موثر است.
رایکا جمالی، ابراهیم موسوی جهان آباد، طیب رمیم،
دوره 74، شماره 5 - ( مرداد 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از آنزیمهای مرحله استرس اکسیداتیو روشی غیرتهاجمی در پیشبینی پاتولوژی کبد در مبتلایان به کبد چرب غیرالکلی است. پژوهش کنونی با هدف بررسی ارتباط سطح سرمی روی در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی (NAFLD) با یافتههای پاتولوژی کبد انجام شد.
روش بررسی: مطالعه بهصورت کوهورت همراه با گروه کنترل در بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی مراجعهکننده به درمانگاه گوارش بیمارستان سینا، تهران در مدت یکسال (فروردین 1393 تا فروردین 1394) انجام شد. افرادی که فاقد بیماری در بالین و سونوگرافی کبدی و آزمایشات طبیعی بودند بهعنوان گروه کنترل وارد مطالعه شدند. در افراد شرکتکننده سطح سرمی روی با روش اسپکترومتری جذب اتمی مورد بررسی قرار گرفت. سطح طبیعی روی µmol/L 9/22- 7/10 (µg/dL 70-150) بوده و سطوح کمتر از (µg/dL 46) µg/dl 7 بهعنوان کمبود روی در نظر گرفته شد.
یافتهها: دو گروه 60 نفری در این مطالعه شرکت کردند. در گروه مورد، شش نفر و در گروه شاهد 26 نفر بهدلیل عدم رضایت به انجام آزمایشات حذف شدند. در نهایت 54 نفر در گروه مورد (35 مرد، 19 زن) و 34 نفر در گروه شاهد (22 مرد، 12 زن) در بررسی نهایی شرکت داده شدند. میانگین سنی بیماران در گروه مورد 82/9±02/37 سال و در گروه شاهد 01/12±24/33 سال بود (111/0P=). اختلاف آماری معناداری بین دو گروه از نظر سطح روی وجود نداشت (50/0P=).
نتیجهگیری: یافتههای بهدستآمده نشان داد که ارتباط آماری معناداری میان سطح سرمی روی و استئاتوز، التهاب لوبولار و فیبروز کبد در مبتلایان به کبد چرب غیرالکلی وجود ندارد.
زهرا اصغری لالمی، احمد ابراهیمی، مریم السادات دانشپور،
دوره 74، شماره 6 - ( شهریور 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: چاقی یکی از مهمترین مشکلات در جوامع پیشرفته و دلیل بیماریهای قلبی- عروقی، دیابت و فشار خون میباشد. فنوتیپی پیچیده متاثر از هر دو عامل ژنتیک و محیط میباشد. یکی از مهمترین ژنهایی که در این بیماری موثر است گیرندهی فعالکنندهی تکثیر پراکسیزوم (PPAR-γ) γ میباشد. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط پلیمورفیسم Pro12Ala (rs1801282) در ژن مذکور با چاقی در جمعیت قند و لیپید تهران انجام گرفت.
روش بررسی: مطالعهی کنونی در شهریور ماه 1393 در مرکز تحقیقات سلولی و مولکولی پژوهشکده علوم غدد و متابولیسم دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی به مدت یک سال انجام شد. در مطالعهی مورد- شاهدی حاضر 239 نفر با وزن بیش از حد طبیعی و شاخص تودهی بدنی بیشتر از kg/m230 به عنوان گروه مورد و 240 نفر با وزن طبیعی با شاخص تودهی بدنی کمتر از kg/m225 به عنوان گروه شاهد از میان جمعیت قند و لیپید تهران انتخاب شدند. rs1801282 با استفاده از تکنیکTetra-primer amplification refractory mutation system-polymerase chain reaction ((T-ARMS-PCR تکثیر، نمایان و تعیین ژنوتیپ شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که ارتباط معناداری بین بودن آلل خطر G در rs1801282 با چاقی در جمعیت قند و لیپید تهران وجود داشت (001/0P<). فراوانی ژنوتیپی و آللی rs1801282 در گروه بیمار و سالم به ترتیب 2/55% و 8/23% برای GG، 3/24% و 4/30% برای GC، 5/20% و 8/45% برای CC، 67% و 39% برای G، 33% و 61% برای C بهدست آمد.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد که بودن آلل G مرتبط با rs1801282 میتواند 7/1 برابر خطر ابتلا به چاقی را افزایش دهد. این تفاوتها در گروه بیمار و سالم نشان داد که این مارکر میتواند یکی از مارکرهای پیشنهادی جهت پیشگویی خطر چاقی باشد. تفاوتهای آماری بین توزیع پلیمورفیسم یادشده در جمعیت تهران و سایر جمعیتها وجود دارد. بنابراین تکرار مطالعه در جمعیت بزرگتر با بیماران مبتلای بیشتر برای تعمیم به همه جمعیت تهرانی پیشنهاد میگردد.
پروین باستانی، سکینه حاج ابراهیمی، فریبا قادری، زهرا وکیل آزاد، مرتضی قوجازاده،
دوره 74، شماره 7 - ( مهر 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: آمیزش دردناک (Dyspareunia) نوعی درد در ناحیه تناسلی است که از عوامل مهم اختلال عملکرد جنسی میباشد. بنابراین هدف این مطالعه بررسی تاثیر درمانهای فیزیکی کف لگن بر عملکرد جنسی و قدرت و تحمل عضلات کف لگن در زنان مبتلا بود.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی بدون گروه شاهد که در مرکز آموزشی درمانی الزهرا (س) دانشگاه علوم پزشکی تبریز از فروردین 1394 تا اسفند 1394 انجام گرفت، 32 زن 50-20 ساله و فعال از نظر جنسی با شکایت آمیزش دردناک پیش از شروع مداخله، از نظر سلامت ژنیتال و قدرت و تحمل عضلات کف لگن معاینه شدند و پس از اطمینان از سلامت روانی، بهمدت 10 جلسه طی سه ماه تحت درمان قرار گرفتند. در نهایت بیماران از نظر تغییر وضعیت عملکرد جنسی با پرسشنامه معیار عملکرد جنسی زنان، بهبودی علایم، قدرت و تحمل عضلات کف لگن در دو مرحله پیش و پس از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: در 32 بیمار با میانگین سنی 24/1±38 سال، نمره شاخص میل جنسی پیش از مداخله، 1/0+29/2، پس از مداخله، 1/0+25/3 با 001/0P< بود. نمره شاخص تهییج جنسی پیش از مداخله، 14/0+57/2، پس از مداخله، 13/0+59/3 با 001/0P< بود. نمره شاخص رطوبت مهبلی پیش از مداخله، 13/0+00/3، پس از مداخله، 1/0+67/3 با 001/0P< بود. نمره شاخص اوج لذت جنسی پیش از مداخله، 15/0+88/2، پس از مداخله، 1/0+59/3 با 001/0P< بود. نمره شاخص رضایتمندی پیش از مداخله، 2/0+98/2، پس از مداخله، 13/0+02/4 با 001/0P< بود. نمره شاخص درد پیش از مداخله، 15/0+46/2، پس از مداخله، 15/0+52/3 با 001/0P< بود. نمره شاخص قدرت عضلات کف لگن پیش از مداخله، 11/0+65/1، پس از مداخله، 11/0+09/4 با 001/0P< بود. نمره شاخص تحمل عضلات کف لگن پیش از مداخله، 22/0+56/2، پس از مداخله، 14/0+62/9 با 001/0P< بود.
نتیجهگیری: درمانهای فیزیکی کف لگن تاثیر معناداری در زنان مبتلا به آمیزش دردناک داشتند. شدت آمیزش دردناک، قدرت و تحمل عضلات کف لگن پس از مداخله فیزیوتراپی بهبودی آشکاری از نظر بالینی داشت.
حسن بابامحمدی، عباسعلی ابراهیمیان، فاطمه پاکنظر، حجت ترکمندی،
دوره 74، شماره 7 - ( مهر 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: توانایی تشخیص شدت وخامت بیماری در کسانی که حیات آنها بهطور کامل به بستری شدن در بخش مراقبت ویژه وابسته است، از نظر بالینی بسیار ارزشمند است. هدف این مطالعه بررسی کارآیی بالینی مقیاس سوفای اصلاح شده (Modified sequential organ failure assessment, MSOFA) جهت پیشبینی مرگومیر و طول مدت اقامت بیماران در بخش مراقبتهای ویژه بود.
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع گذشتهنگر بود که بر روی پرونده بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه بیمارستان کوثر سمنان در طول چهار هفته در فروردین و اردیبهشت سال 1395 انجام شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه دادههای دموگرافیک و معیار سوفای اصلاح شده بود.
یافتهها: از بررسی 105 پرونده بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه در سال 1394 مشخص گردید که 7/45% بیماران فوت، 2/%15 ترخیص و 39% به بخش انتقال یافته بودند. نتایج منحنی راک و آنالیز رگرسیون لجستیک نشان داد که این معیار برای پیشبینی وقوع مرگومیر و مدت اقامت بیماران در بخش ویژه از حساسیت و ویژگی متوسطی برخوردار بوده (743/0-527/0 CI=، 635/0 Area=) و هر یک واحد افزایش نمره سوفای اصلاح شده با افزایش 32 درصدی شانس مرگ همراه بود (001/0P=، 555/1، 129/195% CI:، 325/1OR=). همچنین هر یک واحد افزایش نمره سوفای اصلاح شده با افزایش 19 درصدی میزان اقامت بیمار در بخش ویژه همراه بود (015/0P=، 371/1، 034/195% CI:، 191/1OR=).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که مقیاس سوفای اصلاح شده ابزار مناسبی جهت پیشبینی طول مدت اقامت و میزان مرگومیر بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه نیست.
سارا درّی، علیرضا آتشی، صفورا درّی، ابراهیم عباسی، محسن علیجانی زمانی، نجمه ناظری،
دوره 74، شماره 10 - ( دی 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: برای تبادل دادههای با کیفیت بین فراهمکنندگان مراقبت سلامت و نیز سازمانهای حرفهای درگیر در امر سلامت، نیاز به گردآوری و ثبت یکسان دادهها وجود دارد. طراحی مجموعه دادههای اصلی مورد نیاز بهصورت نظاممند، در این راستا بسیار کمککننده است و موجب ایجاد خاصیت تعاملپذیری بین سیستمهای سلامت میشود. هدف این مطالعه طراحی مجموعه دادههای اصلی برای ثبت اطلاعات مورد نیاز سرطان کولورکتال در ایران بود.
روش بررسی: در این مطالعه، ترکیبی از مرور متون و توافق متخصصان استفاده شد. در مرحله اول پیشنویس پیشنهادی بر اساس نتیجه حاصل از مطالعات تطبیقی طراحی شد. در مرحله دوم این مجموعه داده، مورد ارزیابی متخصصان قرار گرفت و نظرات و پیشنهادات آنها اخذ شد. در مرحله سوم، بار دیگر مجموعه داده اصلاح شده، مورد ارزیابی متخصصان قرار گرفت.
یافتهها: بر اساس مرور متون، پیشنویس این مجموعه داده با 85 عنصر اطلاعاتی طراحی شد. در مرحله دوم دادههای تکمیلی توسط متخصصان پیشنهاد شد که در مجموع تعداد آیتمهای اطلاعاتی را به 93 مورد رساند. در مرحله سوم بار دیگر ارزیابی توسط متخصصین انجام شد و در نهایت مجموعه داده اصلی در پنج دسته کلی "اطلاعات دموگرافیک"، "تشخیصی"، "درمانی"، "ارزیابی وضعیت بالینی" و "کارآزمایی بالینی" جمعآوری شد.
نتیجهگیری: مجموعه داده اصلی میتواند در مبحث جمعآوری اطلاعات در سرطانهای کولورکتال راهگشای تبادل اطلاعات سلامت باشد. طراحی چنین مجموعههایی برای بیماریهای مشابه میتواند مسئولین امر را در جمعآوری استاندارد اطلاعات بیماران یاری کند و بازیابی آن را از سیستمهای ذخیرهساز تسریع نماید.
هما محسنی کوچصفهانی، سمیه ابراهیمی باروق، جعفر آی، اعظم رحیمی،
دوره 74، شماره 12 - ( اسفند 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: ریزمولکول پورمورفامین آگونیست پروتیین Smoothened در مسیر سیگنالینگ سونیک هچهاگ (Sonic hedgehog) است. استفاده از سونیک هچهاگ باعث پیشروی تمایز عصبی میشود و سلولهای تمایز یافته، پروتیینهای ویژهی بافت عصبی را بیان میکنند. نوروفیلامنت و استیل کولین ترانسفراز، پروتیینهای ویژه نورونهای حرکتی هستند که بیان آنها در سلولهای در حال تمایز نشاندهنده تبدیل آنها به نورونهای حرکتی است. هدف از این مطالعه بررسی توانایی مولکول پورمورفامین در تمایز سلولهای بنیادی اندومتریال به نورون حرکتی است.
روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی که در مهر ماه 1394 در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت، سلولهای بنیادی به روش آنزیمی از بافت اندومتریوم رحم جداسازی شدند. پس از پاساژ سوم فلوسایتومتری برای مارکرهای مزانشیمی انجام شد. سپس سلولها به دو گروه کنترل و تمایزی تقسیم شدند. در گروه تمایزی، سلولها با محیط تمایزی حاوی پورمورفامین تیمار شدند. سپس تست ایمونوسیتوشیمی (ICC) و همچنین Real-time PCR برای بیان مارکرهای سلولهای عصبی انجام شد.
یافتهها: آنالیز فلوسایتومتری نشان داد که سلولهای بنیادی اندومتریال برای CD90, CD105 و CD146 مثبت و برای CD31, CD34 منفی هستند. نتایج ICC و Real-time PCR نشان داد که سلولهای تیمار شده با پورمورفامین، مارکرهای نورونهای حرکتی نوروفیلامان و استیل کولین ترانسفراز را بیان میکنند.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که ریزمولکول پورمورفامین با فعال نمودن مسیر سیگنالینگ سونیک هچهاگ توانایی القای تمایز سلولهای بنیادی به سلولهای عصبی، بهویژه نورونهای حرکتی را دارد.
رضا ابراهیمیراد، محمدرضا زربخش بحری، سمیرا سرابی،
دوره 75، شماره 1 - ( فروردین 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه سکته مغزی از علل مهم ناتوانی و مرگومیر در سراسر دنیاست. ارتباط بین سطح پروتیین واکنشی سی سرم و پیامد زودرس حاصل از سکته مغزی بهویژه در کشور ما بهخوبی مطالعه نشده است. بر این اساس این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین سطح پروتیین واکنشی سی (C-reactive protein, CRP) سرم در ۲۴ ساعت اول پذیرش و پیامد زودرس حاصل از سکته مغزی، انجام گرفت.
روش بررسی: مطالعه مقطعی کنونی روی ۵۰ بیمار دچار سکته مغزی حاد پذیرششده در بیمارستان شهید رجایی تنکابن در بازه زمانی ابتدای اردیبهشت ۱۳۹۲ تا پایان تیر ۱۳۹۳، انجام گرفت. تشخیص بالینی معتبر بر اساس CT scan و MRI داده شد. سطح پروتیین واکنشی سی سرم، در ۲۴ ساعت اول پذیرش بیمار بهروش استاندارد اندازهگیری شد. دادههای بالینی و عوامل خطر برای هر بیمار شناسایی شد. شدت سکته مغزی در زمان ترخیص با modified Rankin Scale (mRS) (< ۳ mRS خوب و ≥ ۳ mRS بد) ثبت شد.
یافتهها: میانگین سطح پروتیین واکنشی سی سرم mg/l ۱۲/۸۲ و بالاتر از حد نرمال بود. همچنین آنالیز آماری نشان داد که بین سطح پروتیین واکنشی سی سرم و پیامد زودرس حاصل از سکته مغزی ارتباط معناداری وجود ندارد (۰/۰۵P<).
نتیجهگیری: نتایج حاصل از پژوهش کنونی نشان داد که سطح پروتیین واکنشی سی ارتباطی با پیشآگهی زودرس حاصل از سکته مغزی ندارد. بنابراین با شناخت شاخصهای جدید میتوان درمان مناسب و قویتری را در افراد با خطر مرگ با سکته مغزی در نظر گرفت.
حاجیه برنا، شیوا رفعتی، فاطمه حاج ابراهیم تهرانی، سمیه قدیمی،
دوره 75، شماره 3 - ( خرداد 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: تزریق فرآوردههای خونی در نوزادان شایع و در بهبود وضعیت بالینی آنها نقش موثری دارد. با توجه به ضعف سیستم ایمنی نوزادان و احتمال بروز عوارض بایستی به ضرورت تجویز فرآوردههای خونی توجه بیشتری شود. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی و علل و برخی از عوامل موثر در تزریق فرآوردههای خونی در نوزادان بستری بود.
روش بررسی: مطالعه کنونی بهصورت توصیفی-مقطعی در ۱۱۰۶ نوزادان بستری در بخش مراقبت ویژه نوزادان در بیمارستان شهید مصطفی خمینی (ره) در تهران طی سالهای ۹۱-۱۳۸۸ انجام شد. فراوانی و علل تزریق فرآوردههای خونی شامل پلاسمای منجمد تازه (FFP)، پلاکت، خون کامل، گلبول قرمز متراکم، ایمونوگلوبولین وریدی، کرایوپرسیپیتیت (Cryoprecipitate) و ارتباط آن با سن حاملگی، جنس، وزن تولد، آپگار نوزاد، طول مدت بستری، استفاده از ونتیلاتور مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: از ۱۱۰۶ نوزاد بستری ۲۲۱ نوزاد (۱۹/۹۸%) فرآورده خونی دریافت کرده بودند که تعداد ۸۲(۳۷%) دختر و ۱۳۹(۶۳%) مورد پسر بودند. ۱۱۳(۵۱%) نوزاد نارس و ۱۰۸(۴۸%) مورد ترم بودند. از ۳۶۱ نوبت تزریق، فراوانی تزریق پلاسمای تازه منجمد شده ۱۷۳(۴۷/۹%)، پکسل ۱۲۲(۳۳%)، پلاکت ۳۲(۸/۸%)، کرایو ۲۰(۵/۱%) خون کامل ۳(۰/۸۳%) بود. ۱۲۱(۵۴/۷۵%) نوزاد فقط یک نوبت تزریق فرآورده خونی داشتند. شایعترین اندیکاسیون تزریق پلاسمای تازه منجمد شده درمان جایگزینی ۱۴۰(۸۰%)، تزریق پکسل اصلاح آنمی علامتدار ۶۸(۵۵/۶%) و تزریق پلاکت پیشگیری از خونریزی در نوزدان مبتلا به ترومبوسیتوپنی ۲۰ مورد (۶۰%) بود. دفعات تزریق خون با سن حاملگی (۰/۰۲۲=P)، وزن تولد (۰/۰۱P=)، علت بستری (۰/۰۰۱P=)، استفاده از ونتیلاتور (۰/۰۰۲P=) و طول مدت بستری ارتباط معناداری داشت (۰/۰۰۱P=).
نتیجهگیری: با کنترل عوامل مؤثر در تولد نوزادان نارس، کاهش طول مدت بستری و مدت زمان استفاده از ونتیلاتور میتوان دفعات و عوارض ناشی از تزریق خون را بهطور موثری کاهش داد.
کامران ابراهیمی، شاکر سالاریلک، کمال خادم وطن،
دوره 75، شماره 3 - ( خرداد 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای قلب و عروق شایعترین علت مرگ در جهان بوده که بیشترین علت آن گرفتاری عروق است که این مطالعه به جهت محاسبه و مقایسه سالهای از دست رفته عمر بهدلیل مرگ و ناتوانی برای مهمترین عامل مرگ (سکته قلبی) در جامعه مورد بررسی انجام شد.
روش بررسی: مطالعه بهصورت مقطعی و طی سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ با همکاری معاونت بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه انجام گرفت، تمامی بیماران با تایید رخداد سکته قلبی بر اساس علایم بالینی، بروز تغییرات در نوار قلب و افزایش آنزیمهای قلبی وارد مطالعه شدند و بار سلامتی ناشی از سکته قلبی، با استفاده از شاخص Disability adjusted life years (DALY) محاسبه گردید. دادههای ابتلا از سامانه ثبت سکته قلبی وزارت بهداشت و دادههای مرگ بر اساس نظام ثبت مرگ ICD۱۰ از معاونت بهداشت دانشگاه استخراج گردید.
یافتهها: تعداد رخداد سکته قلبی ۷۲۳۵ نفر (مردان ۶۰/۶% و زنان ۳۹/۴%) بود که میانگین سنی ۶۹±۱۵ سال بود. نتایج گویای ۵۳۸۰۴ سال (۱۷/۷ در هزار نفر) مفید از دسته رفته عمر بهدلیل مرگ یا ناتوانی ناشی از سکته قلبی بود که سهم مرگ زودرس ناشی از سکته قلبی ۵۲۱۷۰ سال (۱۷/۱ در هزار نفر) و ناتوانی حاصل از این بیماری ۱۶۳۴ سال (۰/۵۴ در هزار نفر) بود. بار سکته قلبی در مردان بیشتر از زنان بود. در هر دو جنس بیشترین بار در گروه سنی ۸۰ به بالا بود. میزان شیوع بیماری ۳۷۶ (در صدهزار نفر) برآورد شد و سکته قلبی ۱۸/۸% از کل علل مرگ را به خود اختصاص داد.
نتیجهگیری: بالا بودن بار ناشی از سکته قلبی بهویژه در مردان، رخداد سکته قلبی را بهعنوان یک اولویت بهداشتی و لزوم برنامهریزی مناسب در جهت اقدامات موثر پیشگیری و درمان مطرح میکند.
علیرضا ماهوری، ابراهیم حسنی، نازلی کرمی، مهرداد عزیزپور،
دوره 75، شماره 5 - ( مرداد 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: لارنگوسکوپی و لولهگذاری داخل تراشه محرکهای شدیدی هستند که موجب برانگیخته شدن پاسخهای همودینامیک میشوند. این پاسخها بایستی با استفاده از تجویز پیشداروی مناسب، القای آرام بیهوشی و لولهگذاری سریع پیشگیری گردند. گاباپنتین و پرگابالین در برخی از مطالعات پیشنهاد شدهاند. هدف این مطالعه مقایسه تأثیر گاباپنتین و پرگابالین بهعنوان پیشدارو در پیشگیری از پاسخهای همودینامیک ناشی از لارنگوسکوپی و لولهگذاری بود.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی که از فروردین تا اسفند ۱۳۹۴ در بیمارستان امامخمینی (ره) ارومیه انجام گرفت، ۹۰ بیمار کاندید جراحی انتخابی داخل شکم با فشارخون طبیعی، در محدوده سنی ۲۰ تا ۵۰ سال، وضعیت فیزیکی American Society of Anesthesiologists (ASA) class I و از هر دو جنس بهصورت تصادفی در سه گروه بررسی شدند. گروه یک دارونمای خوراکی، گروه دو گاباپنتین mg ۹۰۰ و گروه سه پرگابالین mg ۱۵۰، دو ساعت پیش از القای بیهوشی دریافت کردند. تکنیک بیهوشی یکسان بوده و بیماران از نظر تغییرات همودینامیک، پیش و پس از القای بیهوشی و سپس دقایق یک، سه و پنج پس از لولهگذاری ارزیابی شدند.
یافتهها: افزایش بارز تعداد ضربان قلب و فشارخون سیستولیک و دیاستولیک پس از لولهگذاری در گروه شاهد دیده شد. این تغییرات بهصورت معناداری در گروه گاباپنتین و پرگابالین کمتر بود (۰/۰۰۱P=). عارضه جانبی خاصی مشاهده نگردید.
نتیجهگیری: تجویز گاباپنتین بهعنوان پیشدارو، یک روش موثر برای کنترل پاسخهای همودینامیک به لارنگوسکوپی و لولهگذاری میباشد. دادههای بهدست آمده نشان داد که پرگابالین اثرات مشابه با گاباپنتین دارد. هردو دارو برای کنترل پاسخهای همودینامیک سودمند هستند.
شادی خزاعی، شهربانو کیهانیان، مهیلا مناجاتی، شهرام علا، ابراهیم صالحیفر،
دوره 75، شماره 9 - ( آذر 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: متوتروکسات دارویی با ایندکس درمانی باریک و یکی از داروهای پرمصرف و پرعارضه در بخشهای هماتولوژی-انکولوژی میباشد. دوز بالای متوتروکسات در لوکمی حاد لنفوبلاستیک، استئوسارکوما، لنفوم غیر هوچکین و لنفوم اولیه سیستم اعصاب مرکزی کاربرد دارد. پروفایل عوارض متوتروکسات به دوز آن وابسته است. هدف این مطالعه، بررسی نحوه مصرف و عوارض دوز بالای داروی متوترکسات در یک مرکز درمان سرطان در شمال ایران بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-مقطعی از خرداد ۱۳۹۵ تا اردیبهشت ۱۳۹۶ در مرکز آموزشی-درمانی امام سجاد (ع) رامسر انجام شد. دوز بیش از mg/m۲ ۵۰۰ متوتروکسات بهعنوان دوز بالا در نظر گرفته شد. وضعیت هیدراتاسیون، ارزیابی عملکرد کلیوی و کبدی، آزمایشات خونی، ارزیابی pH ادرار، دوز و دفعات تجویز لکوورین، اندازهگیری سطح سرمی متوتروکسات و عوارض جانبی ارزیابی گردیدند.
یافتهها: ۴۴ مورد کموتراپی انجامشده با دوز بالای متوتروکسات برای لنفوم (۳۰ مورد)، لوکمی حاد لنفوبلاستیک (هشت مورد) و استئوسارکوما (شش مورد) بررسی شد. در تمام بیماران، هیدراتاسیون با نرمال سالین همراه با ml ۲۵ بیکربنات سدیم ۸/۴% انجام شد. در هیچ بیماری اندازهگیری pH ادراری انجام نشد. تعداد دفعات تجویز لکوورین ۳/۰۳±۵/۶۴ و دوز آن، mg/m۲ ۱/۷±۱۷/۶ هر شش ساعت بود. سطح سرمی متوتروکسات در هیچ بیماری اندازهگیری نشد.
نتیجهگیری: جنبههای مثبت مشاهدهشده شامل هیدراسیون خوب، تجویز بیکربنات و تجویز لکوورین در بیماران دریافتکننده دوز بالای متوتروکسات بوده، ولی اندازهگیری سطح سرمی متوتروکسات و نیز تجویز بیکربنات بر اساس pH ادراری در هیچیک از بیماران انجام نشد.
سیروس نوروزی، علیرضا رای، ابراهیم سلیمی، حامد توان،
دوره 75، شماره 10 - ( دی 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای قلبی-عروقی به تنهایی به اصلیترین علت مرگومیر در تمام دنیا تبدیل شدهاند، یکی از روشهای درمانی آنژیوپلاستی میباشد، از اینرو درمطالعه حاضر با هدف بررسی نتایج بالینی پس از آنژیوپلاستی عروق کرونر با تکیه بر بروز حوادث ماژور قلبی-عروقی با تاکید بر انواع استنت انجام گردید.
روش بررسی: در این پژوهش مقطعی-تحلیلی گذشتهنگر در تابستان ۱۳۹۶ (تیر تا شهریورماه) شیوع عوامل خطر (سن بالا، سابقه بیماری و جراحی پیشین) با استفاده از پرونده بیمارانی که در طی سالهای ۱۳۹۵-۱۳۸۵ بهدلایل مختلف تحت عمل آنژیوپلاستی عروق کرونر و کارگذاری استنت قرار گرفته بودند، در طی پیگیری مشخص شد. مکان انجام مطالعه مرکز آموزشی و درمانی امام علی (ع) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کرمانشاه بود.
یافتهها: تعداد کل بیماران ۱۱۸۸ نفر بودند که تعداد مردان ۸۱۹ نفر (۶۸/۹%) و تعداد زنان ۳۶۹ (۳۱/۱%) بود. از حوادث بزرگ میتوان به شش مورد مرگ (۶/۱%) و ۹۱ مورد انفارکتوس میوکارد (۹۲/۱%) اشاره کرد. در کل در ۸۹۵ مورد (۵۱/۸%) از استنت غیر دارویی، در ۵۰۴ مورد (۲۹/۱%) آغشته به سیرولیموس و در ۳۱۶ مورد (۱۸/۱%) آغشته به پاکلیتاکسل انجام گرفت و در گرفتگی مجدد عروق بهترتیب ۷۹ مورد (۶۱/۷%) از استنت غیر دارویی، ۱۹ مورد (۱۴/۸%) آغشته به سیرولیموس و در ۳۰ مورد (۲۳/۵%) آغشته به پاکلیتاکسل مجدد استنتگذاری انجام شد.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که استنتهایی که آغشته به سیرولیموس هستند دارای کیفیت بهتری میباشند و همچنین استنتهایی که قطر کمتری دارند یا نیاز به دیلاتاسیون در پروسیجر دارند دارای پیشآگهی بدتری هستند و عوارض بیشتری در بیمار ایجاد میکنند.
عباسعلی ابراهیمیان، علی فخرموحدی، راهب قربانی، حسین قاسمیان نیک،
دوره 76، شماره 7 - ( مهر 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مشکلات بخشهای ویژه در زمان بلایا و فوریتها، تکمیل بودن تختهای آن میباشد. بنابراین مطالعهای با هدف توسعه سیستم تریاژ معکوس در بخشهای ویژه با استفاده از سیستم آپاچی دو (APACHE II scoring system) انجام شد.
روش بررسی: در یک مطالعه طولی آیندهنگر، ۴۲۰ بیمار بستری در بخشهای ویژه داخلی وارد مطالعه شدند. نمره آپاچی دو بهصورت روزانه تا زمان ترخیص بیمار از بخش ویژه گردآوری گردید. دادهها با استفاده از رگرسیون کاکس تحلیل شدند.
یافتهها: خطر نسبی ترخیص بیماران از ICU برابر با ۱/۰۳۴ بود. بر اساس میزان مرگ و مقدار خطر نسبی، بیماران در چهار سطح تریاژ معکوس قرار داده شدند. سطح اول (رنگ سبز)، سطح دوم (رنگ زرد)، سطح سوم (رنگ مشکی) و سطح چهارم (رنگ قرمز).
نتیجهگیری: در زمان بلایا و فوریتها، اعضای تیم درمانی میتوانند بر اساس شرح وظایف و اختیارات خود نسبت به ترخیص بیماران سطح اول تا سوم اقدام نمایند. اما بیماران سطح چهارم نباید از بخشهای مراقبت ویژه ترخیص شوند.
مریم عامری، سهیلا قربانی، ابراهیم عامری، فروزان فارس،
دوره 76، شماره 8 - ( آبان 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: در پزشکی قانونی استفاده از بقایای اجساد برای تعیین جنسیت فرد، امری رایج است. هدف از انجام این مطالعه، تخمین جنسیت افراد با استفاده از اندازهگیری استخوانهای فالانژ و متاکارپال بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی، از فروردین ۱۳۹۶ تا شهریور ۱۳۹۶، بر روی تصاویر پرتوی ایکس دست افراد بالغ، در مرکز آموزشی درمانی شفایحیاییان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد. در پزشکی قانونی استفاده از بقایای اجساد برای تعیین جنسیت فرد، امری رایج است. ۲۰۰ فرد بالغ که فاقد بیماری زمینهای استخوانی بودند، در این مطالعه وارد شدند. طول بند دیستال، بند میانی، بند پروگزیمال، طول متاکارپ، طول انگشت بدون محاسبه بافت نرم نوک انگشت و طول انگشت با محاسبه بافت نرم نوک آن اندازهگیری شد.
یافتهها: مقایسه میانگین نسبت اندازه استخوانهای انگشتان و کف دست در هر دو جنس نشان داد که بین نسبت طول انگشتان اول به دوم، اول به سوم و اول به چهارم، با و بدون محاسبه بافت نرم، در هر دو دست، بین دو جنس تفاوت معناداری وجود دارد (۰/۰۰۱P<) و بیشترین معناداری در نسبت انگشت اول به سوم مشاهده شد. در بین استخوانهای متاکارپال نیز معنادارترین تفاوت بین دو جنس در نسبت متاکارپ چهارم به پنجم دست راست بود (۰/۰۰۱P=). در بین بندهای مختلف انگشتان نیز بیشترین تفاوتهای جنسیتی در بندهای دیستال دست چپ و مدیال و پروگزیمال دست راست مشاهده شد (۰/۰۰۱P<).
نتیجهگیری: یافتههای بهدست آمده نشان داد نسبت طول انگشت اول به سوم و همچنین طول متاکارپ چهارم به پنجم، در دو جنس بهطور معناداری متفاوت است.
آزیتا فتحنژاد کاظمی، سپیده حاجیان، مهرانگیز ابراهیمی-ممقانی، مهدی خبازخوب،
دوره 76، شماره 10 - ( دی 1397 )
چکیده
اتخاذ سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت، استراتژی مهمی برای دستیابی به پیامدهای مطلوب بارداری و موثر بر سلامت آینده مادر و فرزند اوست. دادههای این مطالعه با جستجوی پیشرفته در پایگاههای اطلاعاتیIranmedex, Magiran, SID, IranDoc, PubMed, Google Scholar, Web of Science, Scopus بهدست آمد. مقالاتی که دارای متن کامل بودند، با استفاده از کلید واژههای "رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت یا سبک زندگی و بارداری" برای مقالات فارسی و معادل آنها در مش برای مقالات انگلیسی با محدودیت زمانی ۲۰۱۰ تا اواسط ۲۰۱۷ گردآوری شد. از ۳۲۴۷ مقاله بهدست آمده، پس از غربالگری اولیه و ارزیابی منابع، مقالات با طراحی مشاهدهای و کیفی که شامل چهار مقاله فارسی و ۲۵ مقاله انگلیسی بود، وارد مطالعه شدند. مرور مطالعات حاکی از آن بود که نخست زنان طی بارداری بهدلیل ترس از سلامت جنین، انگیزه بالایی برای اتخاذ رفتارهای بهداشتی دارند، اما عوامل فردی مانند نداشتن زمان و عدم آگاهی کافی درباره بارداری و عملکردهای مرتبط با سلامت، عوامل اجتماعی شامل مشکلات سیستم بهداشتی و عوامل فرهنگی، مانعی برای اتخاذ چنین رفتارهایی ذکر شدهاند. دوم، عواملی همچون سن، تحصیلات، باورهای فردی، عوامل مرتبط با بارداری مانند حاملگی پرخطر و عوامل محیطی از جمله حمایتهای اجتماعی و عملکرد سیستم بهداشتی برای پرداختن به رفتارهای مرتبط با سلامت نقش مهمی دارند. میتوان گفت برای افزایش توان بالقوه زنان باردار در جهت اتخاذ رفتارهای سالم، تغییر رویکرد سیستم بهداشتی و توجه به تعیین کنندههای اجتماعی سلامت ضرورت چشمگیری داشته و جهت انجام مداخلات لازم انجام مطالعات کیفی و دارای طراحی مناسب برای بررسی عمیق موضوع در پس زمینه فرهنگی توصیه میشود.
قباد مرادی، سیده مریم بچشک، نادر اسماعیلنسب، بهزاد محسنپور، رشید رمضانزاده، دائم روشنی، ابراهیم قادری،
دوره 77، شماره 2 - ( اردیبهشت 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: کلستریدیوم دیفیسیل مقاوم به مترونیدازول یکی از هفت مقاومت میکروبی مهم و از اورژانسهای مقاومت میکروبی اعلام شده از سوی سازمان جهانی بهداشت است که میزان شیوع مقاومت به آن در حال افزایش است. این مطالعه با هدف تعیین شیوع کلستریدیوم دیفیسیل مقاوم به مترونیدازول، بهصورت متاآنالیز در ایران انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر بهصورت متاآنالیز میباشد که جستجوی مقالات در فاصله زمانی آبان ماه تا اسفندماه ۱۳۹۶ توسط پژوهشگران دانشگاه علوم پزشکی کردستان انجام شد. جستجو در پایگاههای فارسی Magiran, Irandoc, Barakat و SID، پایگاههای انگلیسی PubMed، ScienceDirect، Scopus در طول سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۶ انجام شد. با توجه به هتروژنیسیتی بالا (۵۰%<I2) در این مطالعه، آنالیز دادهها با استفاده از مدل اثرات تصادفی (DerSimonian Laird method) صورت گرفت. تحلیل در زیرگروهها براساس استان محل سکونت و سال انجام مطالعه انجام گرفت. در مطالعات برگزیده شده، متد آزمایشگاهی خاصی مدنظر نبوده و از تمامی متدهای موجود، Disk diffusion, E-test, MIC در انجام مطالعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار StatsDirect (StatsDirect Ltd, Cheshire, UK) انجام شد. مقاله حاضر با اعتبارات پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی کردستان انجام گرفته است.
یافتهها: براساس جستجو در پایگاههای دادهی پزشکی در ابتدا ۶۸ مقاله انتخاب شد. پس از بررسی و اعمال معیارهای ورود مطالعات در پایان ۱۹ مطالعه باقیمانده، که وارد آنالیز برای متاآنالیز شدند. در این مطالعه شیوع کلی کلستریدیوم دیفیسیل مقاوم به مترونیدازول (۴۴/۳۰، ۲۱/۸۶) ۳۲/۵۷% بوده است و میزان هتروژنیسیتی بین مطالعات ۹۸/۷%(۹۸/۸-۹۸/۵ :۹۵%CI) برآورد شد.
نتیجهگیری: براساس نتایج این پژوهش میزان شیوع کلستریدیوم دیفیسیل مقاوم به مترونیدازول در ایران بالا و روند آن رو به افزایش است.