40 نتیجه برای عملکرد
فیروزه رئیسی، حبیبالله قاسمزاده، علی پاشا میثمی، ریحانه فیروزی خجستهفر، نرگس کرمقدیری، مریم سرایانی، عباسعلی ناصحی، جلیل فلاح، نرگس ابراهیم خانی،
دوره 73، شماره 2 - ( 2-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مشکلات معمول در مبتلایان به اختلال وسواس فکری- عملی، اختلال عملکرد جنسی است. هدف مطالعه حاضر، بررسی این ارتباط بود. روش بررسی: شرکتکنندگان در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 56 بیمار وسواسی متاهل (36 زن و 20 مرد) در دامنه سنی 50-18 سال مراجعهکننده به درمانگاه بیمارستان روزبه و چند مطب خصوصی شهر تهران، از مهر ماه سال 1390 تا اسفند 1392 بودند. پس از مصاحبه بالینی روانپزشک، پرسشنامههای دادههای دموگرافیک،Obsessive Compulsive Inventory-Revised (OCI-R), Maudsley Obsessional Compulsive Inventory (MOCI), International Index of Erectile Function (IIEF), Female Sexual Function Index (FSFI) توسط روان شناسان بالینی اجرا گردیدند. یافتهها: از 56 بیمار وسواسی متاهل، 36 مورد زن بودند که 81% از زنان اختلال عملکرد جنسی را گزارش کردند 50% کاهش میل جنسی، 58% اشکال در برانگیختگی جنسی، 1/36% اختلال در لوبریکیشن، 44% اختلال ارگاسم و 53% درد جنسی. همچنین در مردان (20 نفر)، اختلال عملکرد جنسی 25% گزارش گردید 10% کاهش میل جنسی، 20% اختلال در نعوظ، 25% اشکال در ارگاسم و انزال و 40% کاهش رضایتمندی جنسی. نتیجهگیری: شیوع بالای اختلال عملکرد جنسی در زنان مبتلا به وسواس و همبستگی معنادار بین اختلال عملکرد جنسی و علایم وسواس در مردان میتواند نشان دهنده نوعی ارتباط میان این دو اختلال باشد.
محمد جواد فاطمی، فرزین پاکفطرت، محمدرضا آخوندینسب، کوروش منصوری، سید جابر موسوی، سید ابوذر حسینی، میترا نیازی،
دوره 73، شماره 10 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: آسیب اعصاب محیطی یکی از مشکلات چالشبرانگیز در جراحی ترمیمی مدرن است. پیشرفتهای اخیر در درک راههای فیزیولوژیک و مولکولی اثبات کرده است که فاکتورهای رشدی نقش مهمی در تکامل و رژنراسیون عصب محیطی ایفا میکند. هدف این مطالعه بررسی اثر پلاسمای غلیظ شده با پلاکت بر بازسازی و ترمیم عصب سیاتیک در مدل حیوانی (رت) بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی که در آزمایشگاه حیوانات مرکز آموزشی درمانی حضرت فاطمه (س) تهران در مهر ماه سال 1392 انجام شد، 24 رت نر سالم از نژاد Sprague-Dawley با وزن تقریبی gr 250-200 بهطور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند و پس از بریدن عصب سیاتیک در گروه اول مقدار ml 05/0 از محلول پلاسمای غلیظ شده با پلاکت به زیر اپینوریوم در پروگزیمال محل ترمیم و به قسمت دیستال در زیر اپینوریوم و در گروه دوم به همان میزان نرمال سالین تزریق شد. پس از شش هفته آنالیز رد پا و ارزیابیهای نوروفیزیولوژیک و هیستوپاتولوژی انجام شد.
یافتهها: تست عملکرد عصب سیاتیک در گروه محلول پلاسمای غلیظ شده با پلاکت بهطور قابل توجهی بهتر بود (001/0P=). همچنین تست زمان تاخیر هدایت عصبی در این گروه بهطور معناداری کمتر بود (000/0P=). غلاف میلین در گروه محلول پلاسمای غلیظ شده با پلاکت بهطور قابل توجهی ضخیم تر بود اما اختلاف تعداد آکسون بین دو گروه از نظر آماری معنادار نبود (298/0P=).
نتیجهگیری: به نظر میرسد که PRP میتواند نقش مهمی در بازسازی اعصاب محیطی و بهبود عملکرد پس از پارگی عصب و ترمیم داشته باشد.
سهیلا نظرپور، معصومه سیمبر، فهیمه رمضانی تهرانی، حمید علوی مجد،
دوره 73، شماره 11 - ( 11-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: عملکرد جنسی میتواند تحت تأثیر مشکلات طبی زمینهای قرار گیرد. هدف از این مطالعه بررسی همبستگی مشکلات طبی و عملکرد جنسی در زنان یائسه بود.
روش بررسی: بررسی کنونی یک مطالعه توصیفی همبستگی مبتنی بر جامعه میباشد که بر روی 405 زن یائسه 40 تا 65 ساله در شهرستان چالوس و نوشهر از مهر 1392 تا اردیبهشت 1393 انجام گرفت. نمونهگیری بهصورت تصادفی چندمرحلهای بود. دادهها با استفاده از پرسشنامه Female Sexual Function Index (FSFI) و یک پرسشنامه محقق ساخته بهدست آمده و تحلیل آماری شد.
یافتهها: در افراد تحت مطالعه، 4/51% دارای بیماری طبی بودند. مشکلات قلبی-عروقی شایعترین بیماری بود. 61% از افراد دارای اختلال عملکرد جنسی (FSD) بودند. FSD در افراد مبتلا به مشکلات طبی بهطور معناداری بالاتر بود (037/0P=). نمرات حیطههای برانگیختگی (000/0P=)، ارگاسم (018/0P=)، رضایت (026/0P=) و نمره کلی FSFI (005/0P=) در افراد دارای مشکلات قلبی-عروقی و نمرات حیطههای تمایل (001/0P=)، برانگیختگی (006/0P=)، لغزندهسازی (010/0P=)، ارگاسم (004/0P=)، رضایت (022/0P=) و نمره کلی FSFI (017/0P=) در افراد دارای دیابت در مقایسه با افراد فاقد این مشکلات بهطور معناداری کمتر بود. همچنین نمره حیطه درد در افراد دارای مشکلات عضلانی-اسکلتی در مقایسه با افراد فاقد آن کمتر بود (041/0P=) و بهعبارتی در این حیطه شرایط نامطلوبتری داشتند. نمره حیطه رضایت در افراد دارای همسر دچار مشکلات طبی بهطور معناداری کمتر بود (040/0P=).
نتیجهگیری: مشکلات قلبی-عروقی، دیابت و عضلانی-اسکلتی میتوانند بر عملکرد جنسی زنان یائسه تأثیر منفی بگذارند. بنابراین در سیاستگذاریهای سلامت زنان بایستی به کنترل این دسته از بیماریها در جهت بهبود عملکرد جنسی آنان توجه نمود.
پروین باستانی، سکینه حاج ابراهیمی، فریبا قادری، زهرا وکیل آزاد، مرتضی قوجازاده،
دوره 74، شماره 7 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: آمیزش دردناک (Dyspareunia) نوعی درد در ناحیه تناسلی است که از عوامل مهم اختلال عملکرد جنسی میباشد. بنابراین هدف این مطالعه بررسی تاثیر درمانهای فیزیکی کف لگن بر عملکرد جنسی و قدرت و تحمل عضلات کف لگن در زنان مبتلا بود.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی بدون گروه شاهد که در مرکز آموزشی درمانی الزهرا (س) دانشگاه علوم پزشکی تبریز از فروردین 1394 تا اسفند 1394 انجام گرفت، 32 زن 50-20 ساله و فعال از نظر جنسی با شکایت آمیزش دردناک پیش از شروع مداخله، از نظر سلامت ژنیتال و قدرت و تحمل عضلات کف لگن معاینه شدند و پس از اطمینان از سلامت روانی، بهمدت 10 جلسه طی سه ماه تحت درمان قرار گرفتند. در نهایت بیماران از نظر تغییر وضعیت عملکرد جنسی با پرسشنامه معیار عملکرد جنسی زنان، بهبودی علایم، قدرت و تحمل عضلات کف لگن در دو مرحله پیش و پس از مداخله مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: در 32 بیمار با میانگین سنی 24/1±38 سال، نمره شاخص میل جنسی پیش از مداخله، 1/0+29/2، پس از مداخله، 1/0+25/3 با 001/0P< بود. نمره شاخص تهییج جنسی پیش از مداخله، 14/0+57/2، پس از مداخله، 13/0+59/3 با 001/0P< بود. نمره شاخص رطوبت مهبلی پیش از مداخله، 13/0+00/3، پس از مداخله، 1/0+67/3 با 001/0P< بود. نمره شاخص اوج لذت جنسی پیش از مداخله، 15/0+88/2، پس از مداخله، 1/0+59/3 با 001/0P< بود. نمره شاخص رضایتمندی پیش از مداخله، 2/0+98/2، پس از مداخله، 13/0+02/4 با 001/0P< بود. نمره شاخص درد پیش از مداخله، 15/0+46/2، پس از مداخله، 15/0+52/3 با 001/0P< بود. نمره شاخص قدرت عضلات کف لگن پیش از مداخله، 11/0+65/1، پس از مداخله، 11/0+09/4 با 001/0P< بود. نمره شاخص تحمل عضلات کف لگن پیش از مداخله، 22/0+56/2، پس از مداخله، 14/0+62/9 با 001/0P< بود.
نتیجهگیری: درمانهای فیزیکی کف لگن تاثیر معناداری در زنان مبتلا به آمیزش دردناک داشتند. شدت آمیزش دردناک، قدرت و تحمل عضلات کف لگن پس از مداخله فیزیوتراپی بهبودی آشکاری از نظر بالینی داشت.
حسن بابامحمدی، عباسعلی ابراهیمیان، فاطمه پاکنظر، حجت ترکمندی،
دوره 74، شماره 7 - ( 7-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: توانایی تشخیص شدت وخامت بیماری در کسانی که حیات آنها بهطور کامل به بستری شدن در بخش مراقبت ویژه وابسته است، از نظر بالینی بسیار ارزشمند است. هدف این مطالعه بررسی کارآیی بالینی مقیاس سوفای اصلاح شده (Modified sequential organ failure assessment, MSOFA) جهت پیشبینی مرگومیر و طول مدت اقامت بیماران در بخش مراقبتهای ویژه بود.
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع گذشتهنگر بود که بر روی پرونده بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه بیمارستان کوثر سمنان در طول چهار هفته در فروردین و اردیبهشت سال 1395 انجام شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه دادههای دموگرافیک و معیار سوفای اصلاح شده بود.
یافتهها: از بررسی 105 پرونده بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه در سال 1394 مشخص گردید که 7/45% بیماران فوت، 2/%15 ترخیص و 39% به بخش انتقال یافته بودند. نتایج منحنی راک و آنالیز رگرسیون لجستیک نشان داد که این معیار برای پیشبینی وقوع مرگومیر و مدت اقامت بیماران در بخش ویژه از حساسیت و ویژگی متوسطی برخوردار بوده (743/0-527/0 CI=، 635/0 Area=) و هر یک واحد افزایش نمره سوفای اصلاح شده با افزایش 32 درصدی شانس مرگ همراه بود (001/0P=، 555/1، 129/195% CI:، 325/1OR=). همچنین هر یک واحد افزایش نمره سوفای اصلاح شده با افزایش 19 درصدی میزان اقامت بیمار در بخش ویژه همراه بود (015/0P=، 371/1، 034/195% CI:، 191/1OR=).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که مقیاس سوفای اصلاح شده ابزار مناسبی جهت پیشبینی طول مدت اقامت و میزان مرگومیر بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه نیست.
رویا ستارزاده بادکوبه، بابک گرایلی، محسن نصیری طوسی، علی جعفریان، کاظم حیدری،
دوره 74، شماره 11 - ( 11-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: در بسیاری از بیماران سیروتیک عوارض قلبی منجر به مرگ میشود. در این مطالعه عملکرد سیستولی قلب در بیماران سیروزی کاندید پیوند کبد در مقایسه با گروه کنترل بررسی شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد-شاهدی در بیمارستان امامخمینی (ره) تهران از اول فروردین 1387 تا آخر اسفند 1390 انجام شد. نمونهگیری بهروش غیرتصادفی ساده بود. بدینترتیب که 81 بیمار با سیروز کبدی و کاندید پیوند کبد وارد مطالعه شدند. 32 داوطلب سالم نیز بهعنوان گروه کنترل انتخاب شدند. برای دو گروه اکوکاردیوگرافی ترانس توراسیک (دوبعدی، داپلر رنگی و داپلر بافتی) انجام شد. بیماران با هموگلوبین کمتر از g/dl 9، اختلالات عملکرد تیرویید (هیپو یا هیپرتیروییدیسم)، بیماران با ریسک فاکتورهای متعدد بیماری عروق کرونر یا سن بالای 40 سال که شواهد ایسکمی میوکارد یا سایر بیماریهای قلبی مانند بیماری دریچهای قلب (بر اساس یافتههای اکوکاردیوگرافیک) داشتند، از مطالعه خارج شدند.
یافتهها: ابعاد دهلیز راست و چپ، سایز بطن راست در قسمت بازال و حجم پایان دیاستولی بطن چپ در گروه بیماران افزایش معناداری داشت (001/0P<). Tei index و فاصله زمانی سیستولیک بطن چپ بهطور معناداری در گروه سیروتیک بیشتر بود (001/0P<).
نتیجهگیری: بهنظر میرسد، اثرات سیروز کبدی بر روی قلب منجر به بزرگی حفرات قلب میشود و بنابراین باید از ایندکسهای قلبی غیر وابسته به حجم برای ارزیابی عملکرد سیستولی در بیماران سیروزی استفاده کرد.
امیر تاجبخش، فهیمه افضل جوان، مصطفی فاضلی، مهدی ریوندی، محمد مهدی کوشیار، محمدرضا نصیری، علیرضا پاسدار،
دوره 75، شماره 5 - ( 5-1396 )
چکیده
سرطان پستان، رایجترین عامل مرگ و میر ناشی از سرطان در میان زنان سرتاسر جهان میباشد. پیشگیری اولیه، با اجتناب از عوامل خطر شناخته شده و پیشگیری ثانویه، با روشهای مختلف غربالگری برای شناسایی اولیه تومور و درمان بهموقع، میتواند نقش مؤثری در کاهش آسیبهای اقتصادی، اجتماعی و جلوگیری از مرگومیر ناشی از سرطان در خانوادهها و جامعه داشته باشد. دو فاکتور ژنتیک و محیط در پاتوژنز سرطان پستان دخیل هستند. فاکتورهای متعدد ژنتیکی افزایشدهنده خطر ابتلا به سرطان پستان میتوانند در گسترش سرطان پستان نقش مهمی داشته باشند. یکی از فاکتورهای مهم ژنتیکی ژن TOX3 میباشد که بر روی بازوی بلند کروموزوم 16 قرار دارد و پروتیین هستهای حاوی HMG-box را کد میکند. محصول پروتیینی این ژن دارای فعالیت رونویسی وابسته به کلسیم و کوفاکتوری برای پروتیینهای اتصالی به عناصر پاسخدهنده به cAMP و همچنین کوفاکتور پروتیینهای اتصالی به CAMP response element binding protein (CREB) میباشد. TOX3 به واسطهی کلسیم با فعالسازی پروموتور ژنهایی چونBCL-2 ، C3 کمپلمان و با پروتیینهایی همچون CITED1 همراهی دارد و همچنین بیان c-fos را القاء کرده و پروموتور c-fos را فعال میکند. مطالعات همراهی در کل ژنوم در جمعیتهای مختلف اروپایی، آسیایی و آمریکایی-آفریقایی، نشان دادهاند که پلیمورفیسمهای تک نوکلئوتیدی ایجاد شده در نواحی نزدیک به ʹ5 این ژن و همچنین پروموتور آن، منجر به تغییر در تمایل اتصال عناصر تنظیمکننده رونویسی به این ژن میشوند و با خطر ابتلا به سرطان پستان همراهی دارند. در این مطالعه اهمیت TOX3، عملکرد، ارتباط آن با خطر ابتلا و تأثیر احتمالی آن در درمان سرطان پستان بررسی میشود، هرچند هنوز بهصورت شفاف نقش TOX3 در مراحل مختلف و همچنین انواع مختلف سرطان پستان مشخص نشده و نیازمند پژوهشهای بیشتری در این زمینه است.
علیرضا آتشی، شهرام امینی، عرفان قاسمی، شیما شیبانی، سعید اسلامی،
دوره 76، شماره 4 - ( 4-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سیستم اروپایی EuroSCORE پیشبینی کننده مرگومیر ۳۰ روزه پس از جراحی قلب است. هدف این مطالعه، ارزیابی نحوه پیشبینی این مدل برای گروهی از بیماران تحت جراحی قلب باز بود.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی آیندهنگر، از دادههای بیماران تحت جراحی قلب بستری در بیمارستان امام رضا (ع) (مشهد) از فروردین ۱۳۹۳ تا اسفندماه ۱۳۹۴ مقادیر مدل محاسبه شد. با مقایسه میزان مرگومیر مشاهده شده و مورد انتظار بیماران، میزان حساسیت، ویژگی، سطح زیر منحنی ROC و در نهایت میزان قدرت تمایز مدل با ابزار آنلاین محاسبه و بررسی و دقت مدل ارزیابی گردید.
یافتهها: میزان مرگومیر در بین ۱۳۳۷ بیمار برابر ۴۳ نفر (۳/۲%) بود. با وجود تطبیق خوب، مدل قدرت تمایزی ضعیف (۰/۶۶۷AUC=) و همچنین دقت پایینی با حساسیت معادل ۶۱/۸۸% و ویژگی ۶۶/۲۳% به نمایش گذاشت.
نتیجهگیری: نتایج حاصله، عملکرد و دقت ضعیف مدل EuroSCORE II را نمایش میدهد. به این ترتیب این مدل برای پیشبینی مرگومیر سی روزه پس از جراحی و تصمیمگیریها قابل اعتماد نیست.
سعید نوری، آناهیتا ذوقی، محمدرضا شریف، نجلا فرهنگ، مازیار شجاعی،
دوره 76، شماره 7 - ( 7-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: هر ماده توکسیک بسته به تغییرات فیزیولوژیک در حین تماس نشانههای منحصر به فرد خود را دارد. اثر سرب بر روی غده تیرویید نامشخص است. در این مطالعه تغییرات هورمونهای تیروییدی در بیماران دچار مسمومیت با سرب بررسی شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی از فروردین تا اسفند ۱۳۹۵ در بیمارستان لقمان حکیم تهران از طریق روش نمونهگیری در دسترس، سطح هورمونهای تیروییدی در ۹۰ نفر همسانسازیشده اندازهگیری شد. ۳۰ بیمار مسموم با سرب، ۳۰ بیمار با اعتیاد به اپیوم مراجعهکننده به مرکز ترک اعتیاد و ۳۰ فرد سالم، از نظر سطح سرب و هورمونهای تیروییدی بررسی شدند. هورمونهای تیروییدی در گروه مورد نسبت به گروههای کنترل مورد مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: سطح سرب در گروه دچار مسمومیت با سرب µg/dl ۲۳/۵ ± ۵۷/۵ و در گروه کنترل اول با اعتیاد به اپیوم µg/dl ۳/۸ ± ۷/۸ و در گروه کنترل دوم µg/dl ۵/۹ ± ۹ بود. هورمون تحریککننده تیرویید در بیماران دچار مسمومیت با سرب mIU/L ۰/۰۱ ± ۰/۲ بهمیزان معناداری نسبت به گروه کنترل اول (۱/۰۵±۲/۴) و گروه کنترل دوم (۰/۰۱ ± ۲/۳) کمتر بود (۰/۰۴P=). تیروکسین در بیماران دچار مسمومیت با سرب (µg/dl ۲/۶ ± ۱۷/۸) بهمیزان معناداری نسبت به گروه کنترل اول ۱/۹±۸/۸ و گروه کنترل دوم ۳/۵±۷/۴ بیشتر بود (۰/۰۲P=).
نتیجهگیری: مسمومیت با سرب بر عملکرد تیرویید موثر است و باعث کاهش هورمون تحریککننده تیرویید و افزایش تیروکسین میشود.
حجتاله فروتنی، نورالدین نخستین انصاری، صوفیا نقدی، شهره جلایی،
دوره 76، شماره 7 - ( 7-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از مقیاسی پایا، روا و دارای پاسخدهی جهت ارزیابی پیامدهای درمان اهمیت دارد. هدف این پژوهش، بررسی پاسخدهی شاخص درجهبندی عملکردی فارسی در مبتلایان به گردندرد غیراختصاصی مزمن بود.
روش بررسی: این مطالعه کوهورت آیندهنگر از فروردین تا تیر ۱۳۹۶ در بیمارستان شریعتی تهران انجام شد. بیماران پرسشنامه اصلی، نسخه فارسی شاخص ناتوانی گردن و شاخص درجهبندی نمرهای را پیش و پس از ۱۰ جلسه فیزیوتراپی و مقیاس تغییر درجهبندی گلوبال را پس از درمان تکمیل کردند.
یافتهها: سی بیمار با میانگین سنی ۱۳/۸±۴۵/۶ سال درمان شدند. همبستگی معناداری بین شاخص درجهبندی عملکردی (Functional rating index, FRI) با شاخص ناتوانی و مقیاس تغییر گلوبال وجود داشت (بهترتیب ۰/۷۸r=، ۰/۶۹r=، ۰/۰۰۱P<). اندازه اثر، میانگین پاسخ استاندارد، و شاخص پاسخدهی گویات (Guyatt responsiveness index, GRI) بهترتیب ۰/۷۳، ۰/۷۸ و ۵/۵۸ بود. سطح منحنی راک (Receiver operating characteristic, ROC) ۰/۸۹ (۰/۰۰۱P<) و حداقل تغییرات بالینی مهم ۱۱/۷% بود.
نتیجهگیری: شاخص درجهبندی عملکردی فارسی، برای ارزیابی مبتلایان به گردندرد مزمن غیراختصاصی پاسخدهی دارد.
محدثه حیدری، آویده معبودی، سپیده متولی، فرهاد ثبوتی، محمود موسیزاده،
دوره 76، شماره 11 - ( 11-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: استئنونکروز فکها وابسته به بیسفسفونات درمان بسیار مشکلی دارد و قابل پیشگیری میباشد. هدف از انجام مطالعه کنونی بررسی آگاهی و عملکرد جراحان فک و صورت شهر تهران در درمان بیماران مصرفکننده بیسفسفوناتها بود.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی بوده است که از فروردین تا تیر ۱۳۹۵ بهروش نمونهگیری سرشماری در گروه جراحان فک و صورت شهر تهران انجام شد. مطالعه مورد نظر براساس پروپزال طرح تحقیقاتی که در دانشکده دندانپزشکی ساری تصویب شد انجام گرفت. روایی و پایایی، پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: از میان ۱۲۳ جراح فک و صورت شهر تهران، ۱۰۲ نفر به پرسشنامهها پاسخ دادند. ۷۷/۲% جراحان پاسخ صحیحی به سوالات مربوط به کاشت ایمپلنت دادند که درصدش نسبت به سایر پروسههای درمانی بیشتر بود.
نتیجهگیری: آگاهی و عملکرد جراحان فک و صورت شهر تهران در درمان بیماران مصرفکننده بیسفسفوناتها مناسب میباشد.
زهرا اسفندیاری، محمد رضا مراثی، فاطمه استکی، وحید صنعتی، الناز پناهی، نادر اکبری، رویاالسادات مدنی، ژیلا مصبریان تنها،
دوره 77، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: آموزش جامعه در راستای تغذیه صحیح میتواند نقش مهمی در کاهش شیوع بیماریهای غیرواگیر داشته باشد. نشانگر رنگی تغذیهای (چراغ راهنما) مندرج بر بستهبندی محصولات غذایی مقادیر عوامل خطر در بروز بیماریهای غیرواگیر (انرژی، قند، چربی، نمک و اسیدچرب ترانس) را به مصرفکنندگان انتقال میدهد. شدت خطر عوامل گفتهشده از طریق سه رنگ قرمز، زرد و سبز بهترتیب نشاندهنده خطر، هشدار در مصرف مکرر و ایمن جهت استفاده از محصولات غذایی براساس شرایط بدنی و جسمانی مصرفکنندگان ارایه میشود. پژوهش کنونی با هدف تاثیر آموزش بر میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان نسبت به انتخاب غذای مناسب براساس نشانگرهای رنگی تغذیهای مندرج بر بستهبندی محصولات غذایی صورت پذیرفت.
روش بررسی: در مطالعه تجربی کنونی، انتخاب تصادفی ۳۷۹ نفر از دانشجویان ۹ دانشکده فعال در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان صورت پذیرفت. آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان در مورد نشانگر رنگی تغذیهای براساس تکمیل پرسشنامه محقق-ساخته از دی ۱۳۹۵ تا اسفند ۱۳۹۶ اندازهگیری شد. آموزش بهصورت چهرهبهچهره با استفاده از پمفلت صورت گرفت و در فاصله زمانی سه تا شش ماه پس از آموزش، دوباره آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان با تکمیل پرسشنامه تعیین شد.
یافتهها: میانگین امتیاز آگاهی، نگرش و عملکرد پیش ازآموزش بهترتیب۰/۸۴±۱/۱۲، ۲±۱۴/۴۴ و ۲/۲±۲/۵۲ بود. امتیازات پس از آموزش به ۰/۷۵±۱۱/۷۲، ۳/۱۸±۱۸/۶۷ و ۴/۷±۱۷/۶۹ ارتقا یافت. تفاوت معناداری در امتیازات آگاهی، نگرش و عملکرد دانشجویان پیش و پس از آموزش مشاهده شد (۰/۰۵P<).
نتیجهگیری: آموزش نشانگر رنگی تغذیهای نقش موثری در بهبود آگاهی، نگرش و تا حدودی عملکرد دانشجویان در انتخاب محصول غذایی مناسب داشت.
صبا جلالی، فهیمه باقری امیری، مریم طاهری، عباس بصیری، ساناز توسلی،
دوره 77، شماره 11 - ( 11-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: سنگ کلیه با شیوع و بروز فزآینده در دهههای اخیر، در میان مشکلات سیستم ادراری دارای بالاترین بار بیماری است. درحالیکه اقدامات پیشگیرانه میتوانند میزان عود سنگ را بهطور چشمگیری کاهش دهند، پیروی از دستورکارهای پیشگیرانه در میان ارولوژیستها مشخص نیست. این مطالعه با هدف ارزیابی آگاهی، نگرش و عملکرد متخصصهای ارولوژی در زمینه پیشگیری از تشکیل سنگهای ادراری برای اولینبار در کشور طراحی گردید.
روش بررسی: این مطالعه بهصورت توصیفی-مقطعی با روش نمونهگیری در دسترس در مرکز پژوهشهای بیماریهای کلیوی و مجاری ادراری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و بر روی پزشکان ارولوژیست شرکتکننده در بیستمین کنگره ارولوژی ایران (اردیبهشت ۱۳۹۶) انجام گرفت. پرسشنامه مطالعه شامل پرسشهایی در خصوص آگاهی، نگرش و عملکرد ارولوژیستها در زمینه اقدامات دارویی و تغذیهای پیشگیری از سنگهای ادراری و نیز دادههای دموگرافیک، پیشینهی تحصیلی و شغلی افراد بود. امتیازات مربوط به نگرش و آگاهی پزشکان براساس تعداد سوال با پاسخ درست محاسبه شد.
یافتهها: نرخ پاسخدهی ۱۸/۰۸% بود. در گسترهی آگاهی ۹۶/۲% و در گسترهی عملکرد ۷۳/۴% از پزشکان دستکم نیمی از امتیازات را کسب کردند. هیچ همبستگی معناداری بین امتیاز آگاهی و عملکرد مشاهده نشد (۰/۷۰۶P=). سابقه کار و زمان گذشته از پایان دانشآموختگی ارتباط منفی با امتیاز آگاهی (بهترتیب ۰/۰۲P= و ۰/۰۲۶P=) و عضویت در هیئت علمی ارتباط مثبت با امتیاز عملکرد داشت (۰/۰۲۲P=). بیشتر پزشکان نگرش خوبی در مورد موثر بودن پیشگیری از سنگ داشتند.
نتیجهگیری: در مجموع متخصصهای ارولوژی آگاهی، نگرش و عملکرد خوبی در مورد پیشگیری از سنگهای ادراری داشتند. بااینوجود عملکرد آنها کمتر از سطح آگاهی آنها بوده است.
حسن محمدی کیانی، احمد شالباف، آرش مقصودی،
دوره 79، شماره 2 - ( 2-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: تشخیص زودهنگام بیماران در مراحل اولیه آلزایمر که بهعنوان اختلال شناختی خفیف نامیده میشود یک موضوع مهم در درمان و یا به تعویق انداختن ابتلا به آلزایمر میباشد. در این مطالعه قصد داریم از روی دادگان تصویربرداری عملکردی تشدید مغناطیسی (fMRI) در حال استراحت، افراد دچار بیماری اختلال شناختی خفیف را از افراد سالم تفکیک کنیم.
روش بررسی: در این پژوهش که از اردیبهشت تا آذر 1399 در تهران انجام شد، پس از انجام پیشپردازش دادگان fMRI، با استفاده از اطلس برچسبگذاری خودکار آناتومیکی، 116 ناحیه مغزی تفکیک شدند. سپس، ماتریس ارتباط عملکردی این نواحی با استفاده از روشهای همبستگی پیرسون و اطلاعات متقابل محاسبه شدند. در ادامه، شبکه گراف مغزی تشکیل شده و یالهای معنادار و قوی حفظ شدند. در انتها 11 ویژگی سراسری از شبکه گراف استخراج شده و پس از انجام آنالیزهای آماری و انتخاب ویژگیهای موثر، طبقهبندی 14 فرد سالم و 11 بیمار دارای اختلال شناختی خفیف با استفاده از طبقهبند ماشینبردار پشتیبان انجام شد.
یافتهها: محاسبات انجام شده نشان داد که روش اطلاعات متقابل و پنج ویژگی سراسری از شبکه گراف با نامهای میانگین قدرت، دوری از مرکز، بهرهوری محلی، ضریب خوشهبندی و انتقالپذیری با استفاده از طبقهبند ماشینبردار پشتیبان دارای بهترین جواب با صحت 84%، حساسیت 86% و اختصاصیت 93% میباشد.
نتیجهگیری: ترکیب ویژگیهای گراف مغزی و ارتباطات عملکردی، براساس تجزیه و تحلیل دادگان fMRI میتواند افراد با اختلالشناختی خفیف را با دقت بالایی تفکیک نماید.
مینو موحدی، مریم سادات ترابی پور، مهسا سلطان محمدی، مامک شریعت، فدیه حقاللهی، مریم حاجیهاشمی،
دوره 79، شماره 5 - ( 5-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: زایمان طبیعی می تواند باعث اختلال در عملکرد جنسی و بیاختیاری ادرار و مدفوع در زنان شود. بنابراین، این مطالعه با هدف بررسی نقش فیزیوتراپی و ورزشهای کف لگن در بهبود اختلالات عملکرد جنسی و بیاختیاری زنان نخستزا انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی-تصادفی بر روی زنان مراجعهکننده به بیماستانهای آموزشی الزهرا (س) و شهید بهشتی اصفهان از اسفند 1397 تا اسفند 1398 انجام شد. بیماران به دو گروه کنترل و مداخله (57 نفره) تقسیم شدند. در گروه کنترل، مداخلهای انجام نشد و در گروه مداخله، فیزیوتراپی و ورزشهای کف لگن بهمدت دو ماه انجام شد. عملکرد جنسی و بیاختیاری ادرار و مدفوع 8 و16 هفته پس از زایمان با تکمیل دو پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: در دو گروه مداخله و کنترل، میانگین سن مادران، شاخص توده بدنی و وزن تولد نوزاد معنادار نبود (05/0P<). در گروه مداخله در هفتههای 8 و 16 پس از زایمان، میانگین مجموع نمرههای عملکرد جنسی و یا بیاختیاری ادرار و مدفوع زنان تفاوت معناداری داشت (05/0P<). میانگین عملکرد جنسی و آزردگی کف لگن در هفته 16 پس از زایمان در دو گروه تفاوتی معنادار داشت. فیزیوتراپی و مداخلات ورزشی در کف لگن باعث کاهش تحریک کف لگن و بهبود عملکرد جنسی میشود.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد انجام همزمان فیزیوتراپی (Biofeedback) و ورزشهای کف لگن باعث افزایش عملکرد جنسی و همچنین بهبود نسبی آزردگی کف لگن در دوران پس از زایمان میشود.
احمد صوفی محمودی، عرفان شمسالدین، بیتا مسگرپور، شاهین آخوندزاده، پیام کبیری،
دوره 79، شماره 7 - ( 7-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: تفاوتهای جنسیتی در شاخصهای علمسنجی در بین اعضای هیات علمی دانشگاهها و موسسات علوم پزشکی کشور بررسی شد.
روش بررسی: مشخصات هیات علمی علوم پزشکی ایران در سامانه علمسنجی وزارت بهداشت (isid.research.ac.ir) در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۰ بررسی شد. دادههای استخراج شده با استفاده از نرمافزار آماری R v4.0.1 (R Core Team, R Foundation for Statistical Computing, Vienna, Austria. http://www.r-project.org) تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: در مجموع ۲۱۰۶۴ عضو هیات علمی در ۷۷ دانشگاه و موسسه علوم پزشکی کشور شناسایی شدند که 4/57% از آنها مرد بودند. تعداد مردان در ۶۲ دانشگاه و موسسه بیش از تعداد زنان بود. تعداد مردان در همه رتبههای آموزشی بهجز رتبه مربی بیش از تعداد زنان بود. در هر دو جنسیت، بیشترین اعضای هیات علمی استادیار بودند. مقالات و استنادات مردان بیشتر از زنان بود. در میان ۱۷۸۹ عضو هیات علمی با صفر مقاله، 4/50% مرد بودند. ۱۵۴ نفر در فهرست پژوهشگران، 1% پر استناد برتر نظام رتبهبندی جهانی ESI در دنیا بودند که اکثریت این افراد مرد بودند (5/80%). میانه تمام شاخصهای علمسنجی مورد بررسی در مردان بیشتر از زنان بود. مردان دارای تعداد مقالات، تعداد استنادات، h-index، استناد بهازای مقاله، درصد مقالات بینالمللی و نویسندگان همکار بیشتری بودند، با این حال، زنان خود استنادی کمتری داشتند (56/1% در مقابل 51/2%). در همه رتبههای علمی، مردان شاخص بالاتری داشتند. تنها استثنا خود استنادی دانشیاران بود که در آن خود استنادی زنان بالاتر از مردان بود (5/3 در مقابل 3/3).
نتیجهگیری: بین اعضای هیات علمی علوم پزشکی کشور در سال ۱۴۰۰ تفاوتهایی براساس جنسیت دیده شد به اینصورت که شاخصهای علمسنجی در مردان هیات علمی علوم پزشکی در ایران نسبت به زنان بالاتر گزارش شد.
سلمان دلیری، محمد خانبیگی، رضا حیدری مقدم، پریسا اسداللهی، خیرالله اسداللهی،
دوره 79، شماره 8 - ( 8-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: اخیرا فشار نبض بهعنوان یک شاخص پیشبینیکننده بیماریهای عروق کرونری قلب مورد توجه قرار گرفته است. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط برخی شاخصهای عملکرد قلبی- عروقی با فشار نبض انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر بهصورت مورد- شاهدی بر روی 544 نفر از مراجعین بیمارستان امام علی (ع) کرمانشاه از فروردین 1394 تا اسفند 1395 انجام شد. براساس یافتههای آنژیوگرافی، افراد با تنگی عروق بهعنوان گروه مورد و افراد بدون تنگی عروق بهعنوان شاهد در نظر گرفته شدند. تجزیه و تحلیل آماری دادهها با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی، Chi-square test و برآورد نسبت شانس توسط SPSS software, version 22 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) انجام شد
یافتهها: براساس نتایج، سن بالای 50 سال (2/5-1/2 :95%CI ، 3/3OR:)، فشارخون سیستولیک بالا (2/15-3/4 :95%CI ، 8OR:)، فشارخون دیاستولیک بالا (7/11-0/2 :95%CI ، 9/4OR:)، برونده قلبی کمتر از 50% (7/2-3/1 :95%CI ، 8/1OR:) و تنگی عروق (1/5-4/2 :95%CI ، 5/3OR:) با فشار نبض بالا مرتبط بودند. جنسیت مرد نقش پیشگیری کننده در افزایش فشار نبض داشت (9/0-5/0 :95%CI ، 7/0OR:). بین فشارخون سیستولیک با فشار نبض بالا ارتباط آماری معناداری مشاهده شد (0001/0P<).
نتیجهگیری: براساس نتایج، شانس داشتن فشار نبض بالا در سن بالای 50 سال، جنسیت زن، افزایش فشارخون سیستولی و دیاستولی و شدت تنگی عروق کرونر بالا بوده و با کاهش برونده قلبی و تنگی- عروق کرونر مرتبط میباشد. افزایش فشار نبض یک شاخص پیشبینیکننده ابتلا به بیماریهای قلبی-عروقی است و توصیه میشود سنجش فشار نبض در کلیه مراجعین در دستورکار متخصصین قرار بگیرد تا از بروز آن پیشگیری شود.
مریم حاجیهاشمی، نرگس آقا اسماعیلی، آذر دانش شهرکی، فدیه حقاللهی،
دوره 80، شماره 3 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: افتادگی یا پرولاپس ارگانهای لگنی یکی از عوامل افزایش شیوع (Female Sexual Dysfunction) FSD بوده و با اختلال بر عملکرد جنسی بر کیفیت زندگی زنان و همسرانشان و رابطه زناشویی آنان تاثیر میگذارد. پژوهش حاضر به بررسی تاثیر پرینئورافی و ترمیم قدامی خلفی واژن روی تصویر بدنی، عملکرد جنسی و کیفیت زندگی زنان پس از عمل پرداخته است.
روش بررسی: این تحقیق از نوع کارآزمایی بالینی بدون گروه کنترل و کور نشده است. تعداد 119 نفر از زنان مراجعهکننده به بیمارستانهای شهید بهشتی و الزهرا شهر اصفهان با سنین 49-28 سال و مبتلا به رکتوسل، سیستوسل، پرولاپس رحم و کاندید جراحی پرینئورافی و ترمیم قدامی خلفی واژن با داشتن شرایط ورود به مطالعه از مهر ماه سال 1399تا مرداد ماه سال 1400 وارد مطالعه شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات سه پرسشنامه عملکرد جنسی زنان (FSFI)، تصویر بدنی (MBSRQ) و کیفیت زندگی (SF-36) بودکه پیش و شش ماه پس از جراحی تکمیل شدند. تجزیه و تحلیل دادهها توسط t وابسته و با کمک نرمافزار SPSS software, version 26 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) انجام گرفت.
یافتهها: پرینئورافی و ترمیم قدامی-خلفی واژن روی تصویر بدنی و بهبود عملکرد جنسی و کیفیت زندگی زنان (001/0>P) تاثیرگذار بوده است.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد جراحی پرینئورافی و ترمیم قدامی خلفی واژن با تاثیرگذاری بر تصویر بدنی بهبود عملکرد جنسی و کیفیت زندگی میتواند در ارتقای کیفیت و بهبود روابط زوجینی که نیاز به این عمل جراحی دارند موثر باشد.
زهرا علامه، مریم تیموری جروکانی، مینو موحدی، مریم حاج هاشمی،
دوره 80، شماره 10 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی روش کربوکسیتراپی بهعنوان یک استراتژی سرپایی و غیرهورمونی برای درمان بیاختیاری ادراری استرسی (Stress urinary incontinence, SUI) و اختلال عملکرد جنسی Sexual dysfunction, SD) انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی شاهددار بهروش بلوک تصادفی روی 60 زن در فاصله سنی 65-35 سال مبتلا به SUI و SD از اردیبهشت 1399تا بهمن 1400 به کلینیکهای دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مراجعه کردند انجام شد. SUI با پرسشنامه ICIQ-UI SF و SD با پرسشنامه PISQ-12 بررسی شد. در گروه مداخله با نیدل گیج 30 (Needle gauge 30)، ml 30 گاز CO2 با زاویه 90 درجه در سه ناحیه از گردن مثانه تزریق شد. هر فرد دوبار در هفته به مدت یکماه تحت کربوکسیتراپی قرار گرفت و در گروه کنترل با همان پروتوکل ولی بدون تزریق گاز CO2 مداخله انجام شد.
یافتهها: نتایج نشان داد میانگین شاخص کلی عملکرد جنسی و میانگین شاخص عملکرد جنسی بیماران در بعد فیزیکی و بعد مرتبط با شریک جنسی در گروه مداخله طی دو مرحله اندازهگیری تفاوت معناداری داشت ولی در گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد. امتیاز کلی عملکرد ادراری، تعداد دفعات نشت ادرار و تاثیر نشت ادرار بر کیفیت زندگی زنان در هر دو گروه کنترل و مداخله بین سه مرحله اندازهگیری تفاوت معنادار داشته است درحالیکه میزان نشت ادرار در گروه مداخله بین زمانها اختلاف معنادار بود ولی در گروه کنترل تفاوتی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: کربوکسیتراپی بهعنوان یک گزینه درمانی ایمن و موثر میباشد و احتمالا با افزایش جلسات درمانی بتوان به نتایج بهتری دست پیدا کرد.
ناهید عسکری، علی شفیعیپور، سوده خنامانی فلاحتیپور،
دوره 81، شماره 5 - ( 5-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: پیوند سلولهای بنیادی مزانشیمی برای بهبود آسیبهای کلیوی نویدبخش بوده، لذا در این پژوهش پتانسیل سلولهای بنیادی مزانشیمی مغز استخوان گربه (fMSCs) در مقایسه با داروی تلمیزارتان در بیماریمزمنکلیوی بررسیشد.
روش بررسی: در 35 گربه نژاد پرشین، مارکرهای سلولهای بنیادی (CD44, CD90, CD105) با استفاده از Real time-PCR در fMSC دریک مطالعه بالینی مداخلهای از 1397 تا 1398 در کرمان، بررسیشد. متغیرهای مستقل سن، وزن و سابقه بیماریهای کلیوی و متغیر وابسته وجود یا عدموجود CKD بود. گروه اول، تزریق اتولوگ fMSCs، گروه دوم تلمیزارتان بهعنوان مسدودکننده رنین-آنژیوتانسین (RAB) استفاده و نتایج با گربههای سالم و بدون درمان، با معاینه فیزیکی حیوانات، اندازهگیری میزان فیلتراسیون گلومرولی (Glomerular filtration rate, GFR)، نیتروژن اوره خون (Blood urea nitrogen, BUN)، کراتینین و اوره سرم، آلانین ترانس آمیناز (Alanine transaminase, ALT) و وزن مخصوص (Specific gravity, SG) ادرار برای روزهای 1، 30، 60، 90 و 120 مقایسه شد. بررسی دادهها با استفاده از SPSS software, version 20 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) و آنالیز دو طرفه ANOVA و آزمون توکی انجام و 05/0<P معنادار در نظر گرفته شد.
یافتهها: fMSCs باعث کاهش BUN، SCr، و اوره سرم و بهبود GFR و کاهش التهاب، نکروز و فیبروز در بافت کلیه و افزایش بقای سلولهای کلیوی شد. همچنین fMSCs با تاثیر بر روی ژنهای CD44، CD90، CD105، مارکرهای بنیادی را در سلولهای کلیوی تنظیم کرده، بهطوریکه fMSCs بهتر از تلمیزارتان عملکرد که فقط باعث کاهش فشار خون و پروتیینوری در گربهها شد.
نتیجهگیری: سلولهای بنیادی مزانشیمی میتوانند بهعنوان یک کاندید بالقوه برای مطالعات بیشتر در بهبود عملکرد و کاهش آسیب کلیوی در بیماران CKD باشد.