70 نتیجه برای مغز
سید حسین ابطحی، محمد حسین محمدی، مهدی اللهبخشیان فارسانی،
دوره 78، شماره 2 - ( 2-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: لوسمی میلوییدی حاد با افزایش تکثیر و تمایز غیرطبیعی پیشسازهای میلوییدی مشخص میشود که با انباشت سلولهای نابالغ در مغز استخوان باعث ایجاد تغییرات مولکولی و سلولی در ساختار ریزمحیط مغز استخوان میشود. هورمون آدیپونکتین از بافت چربی مغز استخوان منشاء میگیرد که عملکردهای مختلفی از جمله مهار متاستاز، آنژیوژنز و تکثیر باعث سرکوب سرطان میگردد. هدف این مطالعه بررسی میزان بیان ژن آدیپونکتین در نمونه مغز استخوان بیماران مبتلا به لوسمی حاد میلوییدی و ارتباط آن با انواع زیرگروههای این بیماری است.
روش بررسی: مطالعه حاضر بهصورت بنیادی-کاربردی در مرکز تحقیقات دانشکده پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و با همکاری آزمایشگاه پیوند بیمارستان طالقانی از فروردین ۱۳۹۳ تا اسفند ۱۳۹۵ انجام گرفت. تعداد ۴۰ نمونه مغز استخوان از بیماران تازه شناخته شده مبتلا به لوسمی میلوییدی حاد و ۱۵ نمونه مغز استخوان از افراد داوطلب سالم بهعنوان گروه شاهد گردآوری شد. سپس از روش Real-time polymerase chain reaction (RT-PCR) جهت تشخیص میزان بیان ژن آدیپونکتین در نمونه مغز استخوان بیماران مبتلا و افراد سالم استفاد گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد سطح بیان آدیپونکتین در مغز استخوان بیماران در مقایسه با افراد سالم کاهش بیان معناداری داشت (۰/۰۰۲=P). درحالیکه اختلاف بیان آدیپونکتین بین زیرگروههای میلوبلاستیک، پرومیلوسیتیک و میلومنوسیتیک/مونوسیتیک از لحاظ آماری اختلاف معناداری را نشان نداد (۰/۰۵P<).
نتیجهگیری: کاهش بیان ژن آدیپونکتین در بیماران لوسمی میلوییدی حاد میتواند بهعنوان یک نشانگر کلیدی در میزان تغییرات در ساختار ریزمحیط مغز استخوان در بیماران لوسمی میلوییدی حاد باشد.
ساناز جعفری، احمد شالباف، جمی اسلی،
دوره 78، شماره 6 - ( 6-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: اطمینان از کافی بودن عمق بیهوشی به هنگام عمل جراحی امری ضروری برای متخصصین بیهوشی، بهمنظور پیشگیری از احتمال بروز حالاتی چون هشیاری ناخواسته در حین عمل جراحی و یا عدم بازگشت بیمار به هشیاری میباشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین عمق بیهوشی براساس سیگنال الکتروانسفالوگرم با استفاده از روشهای موثر ارتباطات مغزی بین نواحی فرونتال و تمپورال انجام شده است.
روش بررسی: در این پژوهش که از اردیبهشت تا دی ۱۳۹۷ در تهران به طول انجامیده است، از سیگنال الکتروانسفالوگرافی هشت نفر از بیماران بیمارستان وایکاتو نیوزلند (Waikato District Health Board, Hamilton, New Zealand) که تحت بیهوشی پروپوفول قرار گرفته بودند، استفاده شده است. در این مطالعه، ارتباطات مغزی موثر در نواحی فرونتال و تمپورال مغز با استفاده از روشهای مختلف علیت گرنجر (Granger-Geweke causality, GGC) استخراج گردیده است. استخراج شاخصهای ارتباط موثر در سه حالت (بیداری، بیهوشی و ریکاوری) محاسبه گردیده و سپس در انتها از شبکه عصبی پرسپترون (Perceptron neural network) بهمنظور طبقهبندی اتوماتیک فازهای بیهوشی استفاده شده است.
یافتهها: نتایج برای کلیه دادگان نشان میدهد که روش تابع انتقال جهتدار شده بهدلیل واکنش سریعتر در هنگام دریافت دارو، تغییرات کم و توانایی بهتر در تشخیص اتوماتیک سه حالت بیهوشی در هنگام استفاده از شبکه عصبی مصنوعی، بهتر از شاخص BIS بهعنوان مرجع حال حاضر تعیین عمق بیهوشی در استفادههای کلینیکال عمل میکند.
نتیجهگیری: تابع انتقال جهتدار میتواند اثر داروی پروپوفول را بهطور موثر دنبال کند و حالتهای بیهوشی را نسبت به سایر شاخصهای ارتباطات موثر بهخوبی تخمین بزند. همچنین این روش بهتر از شاخص BIS بهعنوان یک مانیتور تجاری عمق بیهوشی عمل کرد.
امیرحسین جلالزاده، احمد شالباف، آرش مقصودی،
دوره 78، شماره 10 - ( 10-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: جراحی و برداشت دقیق تومور مغز در اتاق عمل و پس از باز کردن کاسه سر، بهعلت برداشته شدن فشار جمجمه و جابجایی و تغییر شکل بافت مغز یکی از چالشهای اصلی جراحان مغز و اعصاب میباشد.
روش بررسی: این مطالعه تحلیلی که از فروردین تا دی ۱۳۹8 در تهران انجام شده است، بر روی یک دیتابیس شامل تصاویر MR پیش از عمل و تصویر اولتراسوند پس از برداشتن کاسه سر ۲2 بیمار دارای تومور گلیوما درجه پایین در بیمارستان دانشگاه سنت اولوو انجام شده است. برای جبران تغییرات مغز از روش تطبیق تصاویر MR پیش از عمل و تصویر اولتراسوند استفاده کرده و تصویر سومی بهدست آورده که شبیه به تصویر MR پیش از عمل است ولی هندسه تغییرات شکل مغز از تصاویر اولتراسوند پس از برداشتن تومور را دارد. برای جابجایی پیکسلها، از ترکیب دو مدل افاین (Affine) برای جبران تغییرات سراسری و افزایش سرعت و مدل غیرصلب Free form deformation (FFD) برای تغییرات محلی و کوچک غیرخطی بهصورت سلسله مراتبی بهره بردیم. همچنین از روش اطلاعات متقابل بهعنوان معیار شباهت استفاده کردیم.
یافتهها: نتایج روش پیشنهادی بر روی تصاویر ۲2 بیمار دارای تومور گلیوما نوع ۲ ارایه شده و علاوه بر بررسی خطای نشانگرها (15 نشانگر برای هر بیمار)، براساس معیار شباهت اطلاعات متقابل نیز مورد ارزیابی قرار گرفت که نشان داد روش پیشنهادی با استفاده از ترکیب دو مدل افاین و FFD دقت بالایی را در مقایسه با استفاده جداگانه از هر کدام از این دو مدل بهدست آورد.
نتیجهگیری: روش پیشنهادی در تطبیق تصاویر MR پیش از عمل و تصویر اولتراسوند پس از برداشتن کاسه سر موجب کاهش میزان خطای نشانگرهای تهیه شده توسط مختصص میشود.
سارا باقرزاده، آرش مقصودی، احمد شالباف،
دوره 79، شماره 10 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: اسکیزوفرنی یک اختلال روانی است و به شدت بر ادراک و روابط فردی تأثیر میگذارد. در حال حاضر تشخیص این بیماری با استفاده از تستهای شناختی توسط روانپزشک انجام میشود که به شدت به تجربه و دانش وی وابسته است. هدف از این مطالعه طراحی یک چارچوب کاملاً خودکار برای تشخیص اسکیزوفرنی از روی سیگنال الکتروانسفالوگرام با استفاده از ارتباطات موثر مغزی و روشهای یادگیری عمیق است.
روش بررسی: در این مطالعه تحلیلی که از فروردین تا مهر 1400 در تهران به طول انجامیده است، سیگنالهای الکتروانسفالوگرام 19 کاناله از 14 بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی و 14 فرد سالم ثبت و پیشپردازش شده است. سپس، معیار ارتباطات موثر با استفاده از روش آنتروپی انتقالی، از سیگنالهای الکتروانسفالوگرام تخمین زده شده و یک ماتریس ارتباطات نامتقارن 19×19 ساخته شده و با یک نقشه رنگی بهعنوان یک تصویر نشان داده میشود. سپس این تصاویر ارتباطات موثر بهعنوان ورودی پنج شبکه عصبی کانولوشنی الکسنت، رزنت-50، شافلنت، اینسپشن و ایکسپشن برای تشخیص بیماران اسکیزوفرنی استفاده میشوند.
یافتهها: نتایج مطالعه نشان داده است، بالاترین میانگین صحت و نمره F برای طبقهبندی دو کلاس اسکیزوفرنی و سالم با استفاده از تصاویر مذکور از مدل شبکه اینسپشن، با مقادیر بهترتیب برابر با 52/96% و 89/95% در ارزیابی مستقل از فرد و 51/98% و 51/98% در ارزیابی متقابل با 10 دسته بهدست آمده است.
نتیجهگیری: با اتکا به نتایج بهدست آمده، مدل جدید ارایه شده میتواند کمک شایانی به روانپزشکان در تشخیص دقیق افراد اسکیزوفرنیا داشته باشد و احتمال خطا و بدنبال آن درمان نامناسب را کاهش دهد.
علیرضا رضایی، نرگس غلامی، لیلا باژدان، مریم حقیقی مراد، نرجس جعفری،
دوره 80، شماره 3 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف تشخیص غیرتهاجمی افزایش فشار مایع مغزی نخاعی در بیماران دارای افزایش فشار داخل مغزی ایدیوپاتیک با کمک سونوگرافی ترانس اوربیتال صورت گرفته است.
روش بررسی: دراین مطالعه توصیفی–مقطعی تمام بیماران زیر 18 سال که با شکایت افزایش سر درد یا استفراغ یا تاری دید یا فلج عصب شش به درمانگاه نورولوژی بیمارستان لقمان حکیم تهران از مهر ماه سال 96 تا مهر ماه سال 97 مراجعه نمودهاند، مورد مطالعه قرار گرفتند. همه بیمارانی که در معاینه ادم پاپی داشتند و تصویربرداری مغزی آنها نرمال بود و مشکوک به افزایش فشار داخل مغزی ایدیوپاتیک بودند بهصورت متوالی وارد مطالعه شدند. برای هر بیمار پیش از انجام پونکسیون کمری، قطر غلاف عصب اپتیک با سونوگرافی ترانس اوربیتال اندازهگیری شد و سپس پونکسیون کمری جهت بررسی فشار مایع مغزی نخاعی انجام شد.
یافتهها: از 10 بیمار مطالعه حاضر 10% دختر، 90% پسر، با حداقل سنی 5/2 سال، حداکثر 14 سال، میانگین سنی نه سال و متوسط توده بدنی kg/m2 5/22 بودهاند. تمام مراجعین فشار مایع مغزی نخاعی بیشتر از 25 (متوسط cm 40 آب) و همگی اندازه قطر غلاف عصب اپتیک چشم راست و چپ در آنها بیشتر از نقطه برش mm 5/4 (با میانگین در چشم راست mm 31/6 و چشم چپ mm 64/6 بوده است.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای مطالعه حاضر اندازهگیری قطر غلاف عصب اپتیک در بیماران مشکوک به افزایش فشار داخل مغزی ایدیوپاتیک میتواند بهعنوان روش کمک تشخیصی غیرتهاجمی مطرح شود.
مجید زمانی، مسعوده باباخانیان، فرهاد حیدری، محمد نصر اصفهانی، محمد مهدی زارعزاده،
دوره 80، شماره 7 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: نوار قلب علاوه بر بیماریهای قلبی، در بیماریهای غیرقلبی هم دچار تغییرات میشود که بهدلیل مشابهت، میتواند باعث تشخیص به اشتباه بیماریهای قلبی در بیماران شود. تغییرات ECG در انواع ضایعات مغزی مانند استروکهای ایسکمیک و هموراژیک و تروماهای مغزی در مقالات بسیاری بررسی شدهاند، اما اثرات میدلاین شیفت مغزی بر تغییرات نوار قلب بررسی نشده است. در این مطالعه قصد داریم تا این تغییرات را بررسی کنیم.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه توصیفی مقطعی آیندهنگر است. بیماران با تومور مغزی مراجعهکننده به بیمارستان الزهرا (س) و کاشانی اصفهان از فروردین 1398 تا اسفند 1399 انتخاب شدند. پس اخذ رضایت آگاهانه، از بیماران CT scan و یا MRI مغزی گرفته شد و تغییرات نوار قلب(T wave, ST segment, QTc Interval, QRS prolongation) در دو گروه تومور مغزی با و بدون میدلاین شیفت با هم مقایسه شد.
یافتهها: 136 بیمار وارد مطالعه شدند که از این تعداد، 69 بیمار در گروه بدون شیفت میدلاین و 67 بیمار در گروه با شیفت میدلاین قرار داشتند. در گروه با میدلاین شیفت 3% بیماران تغییراتST segment و 9/23% تغییرات موج T داشتند که این میزان در گروه بدون میدلاین شیفت بهترتیب 4/1% و 1/10% بود. میانگین QTc Interval در دو گروه بدون و با میدلاین شیفت بهترتیب 438/28±26/338 و 855/37±66/388 میباشد و میانگین QRS در گروه بدون میدلاین شیفت ms 88/9±09/86 میباشد و در گروه همراه با میدلاین شیفت ms 83/12±93/94 میباشد.
نتیجهگیری: شیفت میدلاین مغزی میتواند باعث پهن شدن QRS، طولانی شدن QTc Interval و تغییرات موج T در نوار قلب بیماران شود.
کیهان مصطفوی، فریبا قربانی، مجتبی مخبر دزفولی، مهدیه حضرتی، احسان علیبیگی، نفسیه محمدیزاده،
دوره 80، شماره 8 - ( 8-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مسائل اخلاقی پیوند اعضا بهتازگی به کرات مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به آمار بالای مرگومیر بیماران در لیست انتظار پیوند، از مهمترین چالشهای اخلاقی پیوند اعضا، کمبود ارگانهای پیوندی و روشهای حل این معضل میباشد.
روش بررسی: در این پژوهش به صورت مرور مقالات به بررسی ملاحظات اخلاقی مورد نیاز در استفاده از موارد مرگ قلبی جهت تامین عضو در ایران پرداخته شده است.
یافتهها: بسیاری از اقدامات انجام شده جهت افرایش تعداد ارگانهای فراهمآوری شده از موارد مرگ مغزی در دنیا هنوز نتوانسته فاصله میان عرضه و تقاضا را در پیوند اعضا کمتر نماید. از اینرو از سالهای 1980 برنامه پیوند اعضا از مرگ قلبی (Non-heart-beating donor) دهندگان با ایست قلبی برگشتناپذیر در دنیا مجدداً مورد بازنگری و استفاده قرار گرفت. براساس دستهبندی ماستریت(Maastricht classification) ، دهندگان ایست قلبی در دو دسته کلی کنترل نشده و کنترل شده جای میگیرند. گروه اهدای عضو ایتالیا تیپ شش یا دهندگان با جریان خون غیرطبیعی که روی Extracorporeal membrane oxygenation (ECMO)هستند را اخیراً معرفی کرده است .در خصوص فراهمآوری اعضا از اهداکنندگان بدون ضربان قلب، ملاحظات اخلاقی زیادی وجود دارد که هم شامل دهنده و هم شامل گیرنده پیوند میباشد، از اینرو با توجه به اینکه شرایط بالینی دهنده مرگ مغزی در بعضی مواقع بسیار ناپایدار است، پیش از اهدای عضو ممکن است قلب دچار ایست شود. در این موارد امکان برداشت عضو پس از بروز وضعیت مرگ قلبی در دهندهای که مرگ مغزی بوده، وجود دارد.
نتیجهگیری: لازم است ملاحظات اخلاقی لازم در خصوص اهدای عضو از موارد مرگ قلبی تدوین و قوانین لازم تصویب گردد.
فریبا نصیرایی، لیدا گروسی، شبنم توفیقی، بهناز مولایی،
دوره 80، شماره 8 - ( 8-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: تستهای تشخیصی سلامت جنین ابزاری برای کاهش بروز عوارض و مرگ نوزادی میباشند، با این وجود ارزش تشخیصی آنها در ارتباط با پیامدهای مختلف همچنان مورد بحث است. این مطالعه با هدف بررسی ارزش تست بیوفیزیکال پروفایل و شاخص سونوگرافیک CPR در پیشبینی روش زایمان و پیامدهای نامطلوب نوزادی حین تولد انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی 70 نفر خانم باردار ترم (41-37 هفته) کاندید ختم بارداری مراجعهکننده به بیمارستان آیتالله موسوی زنجان از آبان 1399 تا خرداد 1400 مورد بررسی قرار گرفتند. پس از انتخاب مادران براساس معیارهای ورود، بهصورت دردسترس، تست بیوفیزیکال پروفایل (BPP) و شاخص سونوگرافیک CPR انجام شد. سپس روش زایمان، وزن نوزاد، آپگار دقیقه پنجم، نیاز به احیا و بستری نوزادان در NICU در هر مورد ثبت شد. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون Student’s t-test, Mann-Whiteny U test و منحنی ROC در SPSS software, version 22 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) استفاده شد (05/0P≤).
یافتهها: در این مطالعه میانگین سن بارداری شرکتکنندگان 1/11±56/38 هفته بود. براساس دادهها، بین CPR و نیاز نوزاد به احیا و بستری در (021/0NICU (P= همچنین نمره آپگار (042/P=) ارتباط آماری معناداری وجود داشت. با این وجود بین CPR و روش زایمان، سن بارداری و وزن نوزاد حین تولد ارتباط آماری معناداری مشاهده نشد. امتیاز BPP نیز با هیچکدام از پیامدهای مورد بررسی ارتباط معناداری نداشت.
نتیجهگیری: بهنظر میرسد بررسی CPR در حوالی زایمان میتواند در پیشبینی وضعیت نوزاد بلافاصله پس از تولد و آمادگی کادر درمان برای انجام اقدامات فوری مفید واقع شود.
مهران کوچک، نیلوفر طاهرپور، میرمحمد میری، روجا اسدپور، فاطمه ایلبیگی، سید پوژیا شجاعی، محمد سیستانیزاد،
دوره 80، شماره 9 - ( 9-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: فشارخون بالا یک عامل خطر مهم و قابل کنترل برای بیماریهای قلبی، سکته مغزی، نارسایی کلیه و بیماریهای عروق محیطی محسوب میشود. هدف از مطالعه حال حاضر تعیین میزان آگاهی بیماران مبتلا به سکته مغزی خونریزیدهنده نسبت به کنترل فشارخون و ارایه راهکارهایی جهت ارتقا سطح آگاهی بیماران بوده است.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه مقطعی-توصیفی میباشد که با هدف ارزیابی آگاهی بیماران مبتلا به سکته مغزی خونریزیدهنده نسبت به مصرف داروهای ضدفشارخون انجام شد. جامعه مورد مطالعه در این طرح شامل تمام بیماران مبتلا به سکته مغزی خونریزیدهنده، بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان امام حسین (ع) شهر تهران در بازه زمانی شهریور تا اسفند ۱۳۹۹ بودند. اطلاعات مرتبط با آگاهی از فشارخون و مصرف داروها توسط محقق و با روش ارتباط مستقیم با بیمار یا همراه بیمار تکمیل گردید. در این پژوهش، 17 نفر از مبتلایان سکته مغزی خونریزیدهنده متعاقب بیماری پرفشاری خون در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان امام حسین (ع) شهر تهران وارد مطالعه شدند. میزان تبعیت صحیح از درمان در این مطالعه با استفاده از پرسشنامه موریسکی بررسی گردید.
یافتهها: در این مطالعه میانه سنی بیماران 67 سال بودهاست که 10 نفر (82/58%) زن بودند. میانه فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در بدو ورود 170 و mmHg 95 بود. چهار نفر (53/23%) از وجود این بیماری در خود آگاهی نداشتند. از 13 نفری که از بیماری پرفشاری خون خود آگاه بودند، 11 نفر (71/64%) تحت نظر پزشک بودند. اما هفت نفر (64/63%) با وجود اینکه تحت نظر پزشک بودند و تبعیت از درمان مطلوبی داشتند، فشار خون کنترلشده نداشتند که منجر به فوت شده است.
نتیجهگیری: این مطالعه هشداری برای بیماران و پرسنل بهداشتی بهمنظور توجه بیشتر به کنترل فشارخون میباشد. همچنین آموزش افراد جامعه و نیز کادر بهداشتی در زمینه اهمیت تشخیص بهموقع و درمان دقیق پرفشاری خون بهشدت توصیه میگردد.
محسن بارونی، زهره شاکر، زینب شاکر، اسما صابرماهانی،
دوره 80، شماره 10 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: فلج مغزی نوعی سندرم اختلال حرکتی و وضعیتی در اوایل کودکی است. این بیماری بهدلیل آسیب وارده به مغز یا ناهنجاریهای مادرزادی ایجاد میشود. در سالهای اخیر، پیوند سلولهای بنیادی مزانشیمی انسان (hMSC) به یک استراتژی درمانی امیدوارکننده برای CP تبدیل شده است. در این مورد سالانه هزینههای زیادی برای درمان و مدیریت این بیماری میشود که هدف از این مطالعه ارزیابی ایمنی، اثربخشی این روش بر CP میباشد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع متاآنالیز میباشد. تحقیق از 24 اسفند 1399 تا هشت فروردین 1400 محیط پژوهش ایران، کرمان بوده است. ابتدا در پایگاههای دادهای PubMed، Scopus و Scholar، تحقیق سیستماتیک انجام گرفت که معیار ورود و خروج برای آن تعیین شد.
یافتهها: پس از انجام مرور نظاممند در نهایت به 18 مقاله رسیدیم که نشان داد استفاده از فناوری سلولهای بنیادی بهعنوان یک روش علمی میتواند باعث بهبود کیفیت زندگی افراد بیمار و بهبود نقص حرکتی گردد.
نتیجهگیری: با توجه به شواهد محدود و مطالعات انجام شده فناوری سلولهای بنیادی در بهبود افراد CP میتواند ایمن، کارا باشد ولی درمورد اثربخشی آن شواهد کافی وجود ندارد و مطالعات بیشتری در اینباره لازم است. در مجموع سلولهای بنیادی ممکن است آینده بسیار امیدوارکنندهای در درمان این بیماران داشته باشند. در نهایت اینکه فناوری سلولهای بنیادی همراه با بیوتکنولوژیهای نوآورانه ممکن است بهزودی نتایج نویدبخشی به بیماران دهد.
فائزه مقدس، زهرا امینی، راحله کافیه،
دوره 80، شماره 10 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: سیستمهای رابط مغز و رایانه از طریق سیگنالهای مغزی امکان ارتباط با دنیای بیرون را بدون استفاده از واسطههای فیزیولوژیکی برای افراد دارای ناتوانی جسمی فراهم میکند. یکی از انواع این سیستمها، سیستمهای مبتنی بر تصور حرکتی است. از مهمترین بخشها در طراحی این سیستمها، طبقهبندی سیگنالهای مغزی مبتنی بر تصور حرکت به کلاسهای تصور حرکت بهمنظور تبدیل به فرمان کنترلی است. در این مقاله یک روش نوین طبقهبندی سیگنالهای مغزی مبتنی بر تصور حرکتی با استفاده از روشهای یادگیری عمیق ارایه شده است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در دانشکده فناوریهای نوین پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از بهمن 1398 تا تیر 1401 انجام شد در بلوک پیش-پردازش قطعهبندی سیگنالهای مغزی، انتخاب کانالهای مناسب و استفاده از فیلتر باترورث (Butterworth filter)، سپس تبدیل موجک جهت انتقال به حوزه زمان-فرکانس و در قسمت طبقهبندی از دو طبقهبند شبکه یادگیری عمیق کانولوشنی یکبعدی با دو معماری و شبکه یادگیری عمیق کانولوشن دوبعدی با دو معماری با ورودی سه موجک مادر Cmor، Mexicanhat و Cgaus به کار گرفته شده و درنهایت عملکرد شبکهها بررسی شدهاند.
یافتهها: سه کانال برای 9 سوژه موردنظر، بهعنوان بهترین کانالها انتخاب شدند. همچنین پس از یافتن پارامترهای بهینه در ساختار داده، تبدیل موجک با موجک مادر Cgaus بالاترین درصد را در دو معماری پیشنهاد شده، دارد. صحت 53/92%، بالاترین صحت مربوط به معماری دوم شبکه عصبی کانولوشن دوبعدی پیشنهاد داده شده است.
نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده از شبکههای پیشنهاد شده، نشاندهنده آن است که شبکههای یادگیری عمیق مناسب میتوانند بهعنوان ابزاری مناسب و دقیق برای طبقهبندی دادگان مبتنی بر تصور حرکت مورد استفاده قرار گیرند.
مهدی صادق، محمد حسن سخایی،
دوره 80، شماره 12 - ( 12-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مرفین بهعنوان یک ضددرد قوی با کاربرد گسترده بالینی جهت کنترل دردهای متوسط تا شدید است که همچنین شامل موارد سوء مصرف دارویی گسترده نیز میباشد. بررسیهای اخیر نشان دادهاند که تکرار استفاده از مرفین و مشتقات آن میتواند سبب ایجاد استرس اکسیداتیو شود. در این مطالعه اثرات تمرینات روزانه شنا، بر شاخصهای استرس اکسیداتیو در هایپوکمپ و پلاسمای موشهای صحرایی وابسته به مرفین بررسی شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 48 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد Wistar استفاده شد. آزمایشها طی ماههای دی تا نیمه اسفند 1400 در دانشگاه علوم پزشکی اراک انجام شد. مرفین در آب روزانه بهمدت چهار هفته به موشهای صحرایی تجویز شد. تمرینات ورزش شامل 15 دقیقه شنای مداوم روزانه بود. هایپوکمپ و پلاسما از هر گروه جمعآوری و برای اندازهگیری فاکتورهای MDA، GSH، BDNF و ایریسین استفاده شد.
یافتهها: در پلاسما و هایپوکمپ گروه مرفین در مقایسه با گروه کنترل، GSH بهصورت معنادار کاهش داشت. درحالیکه GSSG و MDA بهصورت معناداری افزایش داشت. مصرف مرفین تاثیری بر ایرسین پلاسما نداشت، اما باعث کاهش معنادار BDNF هایپوکمپ شد. تمرینات شنای روزانه در گروه مصرفکننده مرفین بهصورت معنادار اثرات مرفین بر سطوح GSH، GSSG و MDA پلاسما و هایپوکمپ و BDNF هایپوکمپ را جبران کرد.
نتیجهگیری: تمرینات شنای روزانه در طی روند مصرف مزمن حداقل بخشی از استرس اکسیداتیو ناشی از مصرف مرفین را جبران میکند. این اثر ممکن است به کاهش آسیبهای سلولی و ملکولی ناشی از مصرف مزمن مرفین کمک کند.
رضا عباسی، احمد مختاری، فرناز سادات جوانمردی،
دوره 81، شماره 2 - ( 2-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: تشنج ناشی از تب شایعترین علت تشنج در کودکان زیر پنج سال محسوب میشود. این در حالی است که عفونتهای دستگاه عصبی مرکزی بهعنوان یک تشخیص افتراقی مهم تشنج ناشی از تب مطرح است. بهغیر از عفونتها، شاخصهای CSF تحت تأثیر عوامل زیادی از جمله علت، نوع و مدت تشنج قرار دارند. این مطالعه برای تعیین شاخصهای CSF شامل گلبولهای سفید (WBC)، تعداد سلولهای پلیمورفونکلئر (PMN) و سطوح پروتیین و گلوکز در CFS کودکان مبتلا به تشنج ناشی از تب طراحی شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی است که به بررسی نتایج تجزیه و تحلیل مایع مغزی نخاعی (CSF) در 56 کودک مبتلا به تشنج ناشی از تب بستری در بیمارستان امام سجاد یاسوج در بازه زمانی اسفند 1391 تا 1392، میپردازد. در مطالعه حاضر به بررسی تجزیه و تحلیل CSF در کودکان با تشخیص تب ناشی از تشنج پرداخته شد.
یافتهها: 56 کودک با تشخیص تب ناشی از تشنج با میانگین سنی 14±4/21 ماه مورد ارزیابی قرار گرفتند. در 7/10% تعداد WBC بیش از پنج بود. براساس نتایج این مطالعه 1/57% از مقادیر پروتیین بهدست آمده در طیف نرمال یعنی بین 20 تا mg/dl 50 قرار داشت. این در حالی است که درصد قابلتوجهی (3/39%) پروتیین مایع CSF زیر mg/dl 20 بود. میزان گلوکز در مایع CSF در 1/91% از بیماران مطالعه در محدوده نرمال بود.
نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه تب ناشی از تشنج ممکن است با سطح پایین پروتیین در CSF همراه باشد. هر چند که با توجه به حجم محدود نمونه در مطالعه ما مطالعات مشابه با حجم نمونه بالاتر قابل توصیه است.
سارا رنجی، مجتبی شهبازی، مهدی شفیعی ثابت، عباس تفاخری،
دوره 81، شماره 4 - ( 4-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سکته مغزی یکی از علل مهم ایجاد دردهای مزمن میباشد. در بیماران مقاوم به درمانهای دارویی، یکی از روشهای جایگزین تعبیه الکترودهای عمقی مغز و تحریک عمقی مغز بوده و ما اولین مورد انجام شده در ایران را بررسی میکنیم.
معرفی بیمار: بیمار آقای 51 ساله که بهدنبال سکته مغزی از هشت سال پیش دچار ضعف و اختلال حس اندامهای سمت چپ شده و سپس به تدریج دردهای مزمن در سمت چپ بدن ایجاد شده است. علیرغم درمانهای متعدد دارویی پاسخ مناسبی نداشته است. با توجه به علایم ناتوانکننده، بیمار در اردیبهشت 1402 در بیمارستان امامخمینی تحت تعبیه الکترود عمقی مغز و تحریک عمقی مغز قرار گرفت. در پیگیریهای بیمار بهبودی قابلتوجهی در این دردها ایجاد شد.
نتیجهگیری: تحریک عمقی مغز میتواند بهعنوان یک درمان موثر در بیماران مبتلا به دردهای مزمن که به درمان دارویی مقاوم بودهاند، مورد استفاده قرار گیرد.
فرهاد توکلی، ابراهیم اسپهبدی، عباس استاد علیپور،
دوره 81، شماره 9 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: نشت مایع مغزینخاعی (Cerebro-spinal fluid, CSF) بهعلت آسیب لایه دورامتر، بهدنبال جراحی ستون فقرات از عوارض نادر این جراحی میباشد. یکی از روشهای کنترل علایم آن در صورت شکست درمانهای حمایتی تزریق خون بیمار به فضای اپیدورال (EBP) در سطوح مجاور محل نشت میباشد.
معرفی بیمار: بیمار خانم 56 ساله میباشد، که اردیبهشت 1402 بهدنبال جراحی لامینکتومی مهره چهارم بهعلت هرنی دیسک بین مهرهای و تنگی فورامن کمری L4-L5، دچار لیک مایع مغزینخاعی شده است. باتوجه به وجود برش جراحی در محل لیک و عدمدسترسی به فضای اپیدورال از آن محل و علایم آزار دهنده در بیمار به همین دلیل از طریق فضای اپیدورال کودال و ارسال کاتتر به فضای L5، 17 سیسی خون به فضای موردنظر تزریق شد.
نتیجهگیری: در موارد عدمامکان دسترسی به فضای اپیدورال با رویکرد اینترلامینار میتوان از طریق فضای کودال با قرار دادن کاتتر اقدام به EBP نمود.
حمیدرضا چوبداری، محمدعلی قرائت،
دوره 81، شماره 10 - ( 10-1402 )
چکیده
سکته مغزی یک عامل تهدیدکننده سلامتی است. این عارضه به دو نوع ایسکمیک با شیوع بسیار بالاتر و هموراژیک با شیوع پایینتر دستهبندی میشود. سکته ایسکمیک ناشی از پارگی پلاکهای شریانی عروق مغزی، انفارکتوس مغزی-قلبی و انفارکتوس عروق کوچک است. التهاب، استرس اکسیداتیو، مرگ سلولی و اتوفاژی از عوامل تشدیدکننده این عارضه هستند. در حالیکه سکته هموراژیک ناشی از خونریزی خودبهخودی درونمغزی و زیر عنکبوتیه و در مردان شایعتر است. کاهش عوامل خطرزا همچون تروما، فشارخون بالا، الکل، لیپوپروتیین چگالی پایین و گلیسیرید، دخانیات و مواد مخدر میتواند در پیشگیری از این عارضه موثر باشد. فعالیتهای بدنی از عوامل بازدارنده و موثر در بازتوانی پس از سکته هستند. فعالیتهای هوازی، ترکیبی یا شدید با برقراری تعادل بین مسیرهای آپوپتوزی و ضدآپوپتوزی، رگزایی، کاهش استرس اکسیداتیو و افزایش فعالیت آنتیاکسیدانی از بافت مغز محافظت میکنند. مکانیزمهای درگیر در بازتوانی پس از سکته مغزی ایسکمیک با فعالیت بدنی، بیشتر به بهبود عملکرد دندریتها و سیناپسها، انعطافپذیری سیناپسی، تنظیم گیرندههای یونوتروپیک، افزایش فاکتور رشد شبه انسولینی برمیگردد. در بیماران سکته ایسکمیک حاد، تمرین شدید موجب بهبود توجه، استقلال، توانایی راه رفتن و توان هوازی میشود. همچنین اثرات مثبت آغاز تمرین یک روز پس از بروز سکته مغزی نشان داده شده است. در سکته مغزی هموراژیک نیز، ورزش موجب کاهش فشارخون سیستولی، تنظیم پاراسمپاتیکی فشارخون استراحتی و رگزایی در سیستم عصبی میشود. ورزش سبک تا متوسط میانمدت یا طولانیمدت در مقایسه با ورزش کوتاهمدت با شدت زیاد در این عارضه توصیه میشود. همچنین آغاز زودهنگام فعالیت بدنی در دوران ریکاوری پس از سکته میتواند مفید باشد.
محمد رجبپور، عباس حیدری، کاویان قندهاری، امیر میرحقی،
دوره 81، شماره 10 - ( 10-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین عوارض نامطلوب سکته مغزی، بستری مجدد است. تفاوت بین عوامل خطر بستری مجدد و عوامل خطر بروز سکته مغزی مشخص نیست. هدف این مطالعه: 1) تعیین عوامل خطر قابل پیشگیری از بستری مجدد ناشی از سکته مغزی و 2) ارایه مدل پنداشتی برای عوامل قابل پیشگیری موثر در بستری مجدد بیماران سکته مغزی میباشد.
روش بررسی: این مرور یکپارچه طبق روش وایت مور و نافل (2005) و با جستجوی شواهد در پایگاههای اطلاعاتی معتبر PubMed Web of Science, CINAHL, Scopus و موتور جستجوی Google scholar با استفاده از کلیدواژههای فارسی شامل: سکته مغزی، بستری/عود/پذیرش مجدد، مروری، مرور نظامند و متاآنالیز و معادل انگلیسی آنها شامل: stroke, readmission/recurrence/re-hospitalization, review, systematic review, Meta-analysis در محدوده زمانی دی 1401 تا شهریور 1402 براساس گایدلاین PRISMA انجام شد. علاوه بر سنتز کیفی عوامل بستری مجدد در قالب طبقات، مدل پنداشتی این عوامل نیز ارایه شد.
یافتهها: مهمترین عوامل خطر قابل پیشگیری موثر در بستری مجدد در 4 طبقه: 1- نقص دانش نسبت به عوامل خطر بالینی (شامل: پرفشاری خون، فیبریلاسیون دهلیزی، دیابت)، 2- عادات غذایی و درمانی ناسالم، 3- رفتارهای بهداشتی پرخطر (استعمال سیگار، مصرف الکل، عدم فعالیت فیزیکی) و 4- دیسترس روانی (افسردگی و نگرانی درباره آینده) دستهبندی شد.
نتیجهگیری: مهمترین عوامل خطر قابل پیشگیری موثر در بستری مجدد بیماران سکته مغزی، نقص دانش نسبت به عوامل خطر بالینی خصوصا پرفشاری خون و رفتارهای پرخطر بهداشتی هستند. بنابراین باید برنامههای مراقبتی و پیگیرانه دقیقتری برای پس از ترخیص بیماران سکته مغزی طراحی نمود.
جواد علیپور، ریحانه عسکری کچوسنگی، زهرا ابراهیمآبادی، یعقوب شاوهئی، محمد صادق ملک،
دوره 81، شماره 11 - ( 11-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: اکثر کودکان مبتلا به فلج مغزی همیپلژی اختلالاتی مرتبط با اندام تحتانی مانند تعادل را تجربه میکنند که تاثیراتی بر کیفیت راه رفتن کودکان نیز میگذارد. باتوجه به اهمیت تعادل، جهت مشارکت در فعالیتهای روزمره زندگی، استفاده از روشهای نوین توانبخشی عصبی مانند آینه درمانی جهت بهبود تعادل بسیار حایز اهمیت است. هدف از انجام این مطالعه تعیین اثر بخشی آینه درمانی بر تعادل کودکان مبتلا به فلج مغزی همی پلژی 12-5 سال بود.
روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه کارآزمایی بالینی است که از خرداد ماه 1400 الی مرداد ماه 1401روی 20 کودک مبتلا به فلج مغزی 12-5 ساله در شهر تهران انجام شده است. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (10 کودک) و درمان (10 کودک) قرار گرفتند. گروه درمان تحت 20 جلسه درمان طی چهار هفته قرار گرفتند. هر جلسه شامل 30 دقیقه درمان روتین و 15 دقیقه آینه درمانی بود. برای گروه کنترل نیز کنار درمان روتین به جای آینه درمانی، شم تراپی انجام شد. دو گروه در ابتدا و انتهای درمان تحت ارزیابی مقیاس تعادلی کودکان و آزمون بلند شدن و رفتن زماندار قرار گرفتند.
یافتهها: بررسی نتایج نشان داد پیش از درمان تعادل دو گروه تفاوت معناداری نداشتند، اما نمرات تعادل ایستا و پویا گروه درمان پس از مداخله تفاوت معناداری با گروه کنترل داشت (05/0P<).
نتیجهگیری: به نظر میرسد در کودکان مبتلا به فلج مغزی همیپلژی، آینه درمانی بهعنوان یک درمان مکمل میتواند بر تعادل پویا و ایستا تاثیر مثبتی داشته باشد.
راضیه یوسفی، پیام ساساننژاد، عیسی نظر، علی هادیانفر، محمد تقی شاکری، زهرا جعفری،
دوره 81، شماره 11 - ( 11-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: شناسایی عوامل تاثیرگذار بر طول مدت بستری بیماران مشکوک به سکته مغزی، میتواند در بهینهسازی استفاده از منابع بیمارستانی موثر باشد. لذا این مطالعه با هدف تحلیل بقای عوامل مرتبط با زمان بستری بیماران مشکوک به سکته مغزی، که با اورژانس به بیمارستان قائم (عج) مشهد انتقال داده شده بودند، انجام شد.
روش بررسی: در این کوهورت تاریخی، اطلاعات کلیه بیماران مشکوک به سکته مغزی که از ابتدای فروردین تا آخر اسفند 1397 با اورژانس 115 مشهد تماس گرفته و به بخش اورژانس بیمارستان قائم (عج) مشهد منتقل شده بودند جمعآوری شد. دادههای اورژانس پیش بیمارستانی با استفاده از شناسه ماموریت با سوابق بیمارستانی ادغام شدند. پیامد نهایی مطالعه، طول مدت بستری بیماران بود. برای تحلیل دادهها، از نرمافزار Stata استفاده شد.
یافتهها: میانه طول مدت بستری بیماران هفت روز بود. از بین 578 بیمار شرکتکننده 386 مورد (67%) بهبود یافته و 190 مورد (33%) سانسور شده بودند. در تحلیل چند متغیره، رگرسیون کاکس بهدلیل عدمبرقراری فرض خطرات متناسب، نامناسب شناخته شد. پس از برازش مدلهای پارامتری لگ نرمال، لگ لجستیک، نمایی و وایبل، مدل لگ نرمال با کمترین مقادیر AIC و BIC به ترتیب برابر 909/1273و 740/1356 بهعنوان بهترین مدل انتخاب شد. از بین متغیرهای موردبررسی اولویت پذیرش بیماران، بیمه، فصل بستری و حاشیهنشینی بهعنوان متغیرهای معنادار شناخته شدند.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد مدلهای بقا میتوانند به خوبی جهت تحلیل دادههای طول عمر بهکار گرفته شوند و براساس معناداری متغیرها، به نظر میرسد که با تمرکز بر آمادگی بیشتر مراکز و تخصیص منابع، برنامهریزیهای مفیدتری قابلاجرا باشد.
حمیدرضا مهریار، پیمان اتابکی، عباس ریاحی، محمد رضا امیری نیکپور،
دوره 81، شماره 11 - ( 11-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: ظهور داروهای ترومبولیتیک افقهای جدیدی را در درمان مبتلایان به سکته حاد ایسکمیک مغزی گشوده است و این مطالعه با هدف ارزیابی موانع دریافت فعالکننده پلاسمینوژن بافتی در بیماران مبتلا به سکته مغزی حاد ایسکمیک در بیمارستان امام خمینی ارومیه انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه بهصورت توصیفی-تحلیلی به شیوه مقطعی از اول فروردین الی 29 اسفند 1394 بر روی بیماران مبتلا به سکته حاد ایسکمیک مغزی مراجعهکننده به اورژانس بیمارستان امام خمینی ارومیه به روش نمونهگیری سرشماری انجام شد که برای جمعآوری دادهها از چک لیستی که شامل اطلاعات دموگرافیک بود استفاده شد که دادهها بعد جمعآوری وارد SPSS software, version 18 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) شده و با کمک آمار توصیفی تجزیهوتحلیل شد.
یافتهها: در این مطالعه نتایج نشان داد که از 100 بیمار موردبررسی یک درصد بیماران حایز دریافت داروی rtPA بودند و شایعترین عامل ممانعتکننده در دریافت دارو به ترتیب مربوط به تاخیر در مراجعه به بیمارستان (69%)، تاخیر در رویت سیتی اسکن (49%)، تاخیر در ویزیت سرویس نورولوژی (40%)، تاخیر در آماده شدن آزمایشات (26%) و از میان کنترا اندیکاسیونهای دریافت دارو، بهبود سریع علایم با 19% قرار داشتند. میانگینهای زمانی بین شروع علایم تا ورود به اورژانس، ورود بیمار به اورژانس تا ویزیت پزشک، جوابدهی آزمایشات، انجام سیتی اسکن، مشاوره نورولوژی و تصمیم نهایی برای بیمار به ترتیب برابر با 1305، 13، 118، 151، 162، 1523 دقیقه بهدست آمد.
نتیجهگیری: مهمترین مانع در شروع به موقع ترومبولیتیک تراپی تاخیر در مراجعه به اورژانس است. بنابراین آموزش همگانی در جهت ارتقاء سطح آگاهی عمومی جامعه میتواند در کاهش این تاخیر زمانی موثر باشد.