49 نتیجه برای زمانی
محمدرضا ظفرقندی، ایرج حریرچی، ماندانا ابراهیمی، ندا زمانی، صغری جاروندی، انوشیروان کاظم نژاد،
دوره 56، شماره 5 - ( 4-1377 )
چکیده
به منظور برررسی وضعیت بیماریهای پستان در تهران، مرکز بیماریهای پستان جهاد دانشگاهی دانشگاه علوم پزشکی تهران طی یک مطالعه مقطعی گذشته نگر، اقدام به بررسی 3058 گزارش آسیب شناسی پستان موجود در 5 بیمارستان بزرگ شهر تهران در مدت 11 سال (74-1364) نمود. از بین 2436 گزارش آسیب شناسی مربوط به زنان با تشخیص آسیب شناسی قطعی، 903 مورد سرطان پستان (37/1 درصد)، 1430 مورد بیماری خوش خیم پستان (58/7 درصد)، 45 مورد بیماری پوستی پستان (1/8 درصد) و 58 مورد نتیجه آسیب شناسی طبیعی (2/4 درصد) داشتند. از بین 278 گزارش آسیب شناسی مربوط به مردان با تشخیص آسیب شناسی قطعی، 32 مورد سرطان پستان (11/5 درصد)، 239 مورد بیماری خوش خیم (86 درصد)، 3 مورد بیماری پوستی پستان (1/1 درصد) و 4 مورد نتیجه آسیب شناسی طبیعی (1/4 درصد) داشتند. سرطان پستان مردان 3/5 درصد از کل موارد سرطان پستان را تشکیل می داد. اکثر زنان مبتلا به سرطان پستان در گروه سنی 49-40 سال بوده و شایعترین محل پاتولوژیک بیماری مرحله III بوده است. 2/3 درصد از زنان مبتلا به سرطان دارای سن کمتر یا مساوی 25 سال بودند. تمام مردان مبتلا به سرطان پستان سن بالای 40 سال داشته و شایعترین سن ابتلا به سرطان پستان 60 سال به بالا بود. شایعترین مرحله پاتولوژیک بیماری مرحله III بوده است. این بررسی نشان داد که در زنان با افزایش سن، نسبت بیماری خوش خیم به بدخیم کاهش می یابد. همچنین در مورد مردان در سنین بالای 40 سال با افزایش سن، نسبت سرطان پستان به ژنیکوماستی سیر صعودی داشته است. با توجه به پیشرفته بودن سرطان پستان در بیش از 70 درصد موارد مبتلا در این بررسی، اجرای برنامه های بیماریابی جهت تشخیص زودرس سرطان پستان از طریق افزایش آگاهی زنان و کادر پزشکی، انجام خودآزمایی پستان، معاینات کلینیکی و شاید ماموگرافی ضروری بنظر می رسد.
کریم حدادیان، امیدوار رضایی، سهراب صادقی، علی مدرس زمانی، گیو شریفی، علی ناظمی رفیع،
دوره 62، شماره 3 - ( 3-1383 )
چکیده
مقدمه: باتوجه به عوارض بیولوژیک و سایکولوژیک صرع مزمن مقاوم به درمان طبی و این نکته که اکثر این بیماران دارای ضایعات مغزی قابل برداشت با عمل جراحی هستند و نیز باتوجه به روش های تشخیصی غیر تهاجمی ساده از قبیل MRI مغزی و SPECT قابل تشخیص هستند و نیز با در نظر گرفتن عدم آشنایی کافی از جراحی صرع در کشورمان تصمیم گرفته ایم تا بیمارانی را که بین سال های 82-1376 در بخش جراحی مغز و اعصاب بیمارستان لقمان حکیم بعلت صرع مقاوم به درمان طبی تحت عمل جراحی صرع قرار گرفته اند، مورد بررسی قرار دهیم.
مواد و روش ها: این تحقیق بصورت گذشته نگر بر روی 30 بیمار مبتلا به صرع مقاوم به درمان طبی انجام شد. همه این بیماران قبل از عمل تحت MRI مغزی، SPECT و EEG و سنجش IQ قرار گرفتند. در این بیماران نوع عمل جراحی براساس یافته های بالینی، MRI و SPECT و EEG انجام شد. فرکانس تشنجات قبل و بعد از عمل و عوارض بعد از عمل مورد بررسی قرار گرفت. میزان کنترل تشنج براساس معیارهای Engel سنجیده شد.
یافته ها: سن متوسط بیماران در این تحقیق 22.4 سال بود. سه بیمار (10%) مونث بودند که همگی تحت عمل جراحی لوبکتومی مزیال تمپورال قرار گرفتند. 18 بیمار (60%) ضایعه مشخص منطبق با کانون تشنج داشتند که 9 نفر از آنها (30%) بعلت وجود ضایعه در سطح مزیال لوب تمپورال تحت عمل جراحی لوبکتومی مزیال تمپورال و 9 بیمار دیگر (30%) بعلت ضایعه قابل برداشت نئوکورتیکال تحت عمل جراحی لژنکتومی قرار گرفتند. 12 بیمار باقیمانده (40%) که ضایعه مشخص منطبق با کانون تشنج نداشتند ولی دچار حملات Drop مکرر ناشی از یکی یا ترکیبی از تشنجات آتونیک، تونیک کلونیک، میوکلونیک، ابسنس یا کلونیک داشتند، تحت عمل جراحی کالوزوتومی قدامی قرار گرفتند. میزان رهایی از تشنجات با یا بدون درمان طبی در لوبکتومی مزیال تمپورال 77.7% در کالوزوتومی قدامی 58.3% و در لژنکتومی 55.5% بود.
نتیجه گیری و توصیه ها: بشرط انتخاب دقیق بیماران جهت جراحی صرع تشنجات مقاوم به درمان طبی را می توان بصورت قابل قبول تحت کنترل درآورد. باتوجه به عوارض ناشی از صرع مقاوم به درمان طبی، نتایج قابل قبول جراحی صرع و روش های ساده غیر تهاجمی حساس مثل MRI که در کشور ما در دسترس هستند، جراحی صرع در کشور ما باید بصورت جدی مورد توجه قرار گیرد و گسترش یابد.
غلامرضا زمانی، محمد غفرانی،
دوره 64، شماره 4 - ( 4-1385 )
چکیده
زمینه و هدف:داروهای متعددی به منظور پیشگیری از سردردهای میگرنی مورد استفاده قرار میگیرند اما گزارشهای مستند در خصوص اثر بخشی این ترکیبات در سردردهای میگرنی کودکان محدود است. سدیم والپروات از جمله داروهایی است که تأثیر آن در میگرن کلاسیک بزرگسالان مشخص گردیده است. در این مطالعه به منظور ارزیابی اثر بخشی و ایمنی مصرف سدیم والپروات در میگرن کودکان، با پروپرانولول که از داروهای خط اول درمان میگرن است مورد مقایسه قرار میگیرد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی به روش متقاطع (Cross Over) به مدت 15 ماه در مرکز پزشکی کودکان مفید صورت گرفت. 52 بیمار وارد مطالعه شدند که 6 مورد به علت عدم پی گیری درمان از مطالعه حذف شدند. 48 بیمار (23 دختر و 25 پسر) در گروه سنی 12-7 سال (متوسط 8/9) پس از یک دوره چهار هفتهای بدون دریافت دارو(Medication free) با نسبت یک به یک در دو گروه تصادفی به مدت 8 هفته تحت درمان با سدیم والپروات و پروپرانولول قرار گرفتند. متعاقباً پس از یک دوره 4 هفته بدون درمان (Wash out period) گروهها جابهجا شده و یک دوره 8 هفتهای درمان با داروی دوم را تجربه نمودند.
یافتهها: این مطالعه پاسخ به درمان را بر روی دو شاخص فرکانس و شدت حملات میگرنی مورد بررسی قرار داد. بر این اساس 60 درصد بیمارانی که با سدیم والپروات درمان شده بودند و 78درصد بیمارانی که پروپرانولول دریافت کردند؛ پنجاه درصد یا بیشتر کاهش در فرکانس حملات سردرد نشان دادند، در عین حال 31 درصد بیماران تحت درمان با سدیم والپروات و 45درصد بیماران تحت درمان با پروپرانولول حداقل یک درجه بهبود در میزان محدودیت عملکرد نشان دادند. تست آنالیز آماری مک نمار در هیچ یک از دو شاخص فرکانس حملات (4/2= k2) و شدت حملات (36/3= k2) تفاوت قابل ملاحظهای را در گروههای درمانی نشان نداد. در خلال مطالعه نیز عارضه جانبی جدی که منجر به قطع درمان شود مشاهده نگردید.
نتیجهگیری: سدیم والپروات دارویی مطمئن با پاسخ مناسب است که میتواند در پیشگیری از حملات سردرد در کودکان مبتلا به میگرن مورد استفاده قرار گیرد.
کورش قرهگزلی، فاطمه عباسی سیر، علی اصغر کلاهی، جعفر بوالهری، غلامرضا زمانی، زرین تاج کیهانی دوست، پروین ورطاهریان،
دوره 64، شماره 8 - ( 5-1385 )
چکیده
علیرغم پیشرفتهای زیادی که در زمینه دانش پزشکی صرع صورت گرفته، اما ننگ همراه کلمه "صرع" همچنان در بسیاری از جوامع فرد مبتلا را بیش از خود بیماری یا عوارض دارویی آن متاثر می سازد. در کشورهای در حال توسعه دیدگاه های منفی نسبت به صرع به دلیل عدم درک درست هنوز در بین مردم رواج دارد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی در زمینه بررسی شناخت و نگرش مردم تهران در زمینه صرع بوسیله انجمن صرع ایران و با هدف تعیین سطح آگاهی و نگرش عموم در تابستان 1383 و بهار 1384در تهران و با نمونه های در دسترس انجام گرفت. 1079 پرسشنامه خود ایفا از مناطق پرتردد شهر تهران جمع آوری گردید.
یافتهها: پاسخگویان به این پرسشنامهها 6/58% زنان و 6/38% مردان بودند که میانگین سنی زنان 5/10±8/28 و میانگین سنی مردان 5/12±5/32 با حداقل سن 15 سال و حداکثر 81 سال بود. 7/88% پاسخگویان با صرع آشنایی داشته و 2/42% این افراد در بستگان خود فرد مبتلا را می شناختند. 4/52% افراد علت صرع را ضایعه ای مغزی می دانستند و 2/45 % افراد عوامل دیگر از قبیل مشکل ژنتیک ، فشارهای روحی - روانی، تب یا حتی 1/1% افراد ارواح خبیثه را عنوان کرده بودند. 9/56% افراد بارداری را برای خانم مبتلا به صرع مناسب می دانستند و 94% افراد اعتقاد داشتند که کودک مبتلا به صرع می تواند مدرسه رفته و ادامه تحصیل دهد
نتیجهگیری: درصد نسبتا بالایی از جامعه اطلاعات مناسب در مورد بیماری صرع نداشته و لازم است خصوصا از طریق رسانه های جمعی شناخت مردم نسبت به این بیماری افزایش یافته و منجر به زدودن افکار خرافی در سطح جامعه شود.
شهرزاد زمانی تقی زاده رابع، احمد زواران حسینی، سید علیرضا مصباح نمین،
دوره 64، شماره 9 - ( 6-1385 )
چکیده
ارتباط مهار آنزیم گلوکز-6- فسفات دهیدروژناز در ماکروفاژهای تیمار شده با مهار کننده 6-آمینونیکوتین آمید با میزان تولید نیتریک اکساید و نیز مقاومت ماکروفاژهای آلوده به انگل لیشمانیا ماژور بررسی شد.
روش بررسی: ماکروفاژهای صفاقی موش BALB/c و با غلظت های 10 و 5 و 5/2 و 25/1 میلی مولار از مهار کننده 6 -آمینونیکوتین آمید تیمار شدند. بعد از 24 ساعت انکوباسیون درصد سایتوتوکسیسیتی ماکروفاژها با استفاده از تستMTT بررسی و میزان کاهش فعالیت آنزیم گلوکز-6- فسفات دهیدروژناز(G6PD) تعیین شد. ماکروفاژها را با انگل لیشمانیا ماژور آلوده نمودیم و تولید نیتریک اکساید (NO) بعد از 18 ساعت با استفاده از روش رنگ سنجی گریس (Gries) سنجیده و از غلظت پنج میلی مولار برای بررسی تاثیر بر میزان تکثیر انگل در ماکروفاژها از روز یک تا روز هفت استفاده شد.
یافتهها: با افزایش غلظـت 6-آمینونیـکوتین آمید درصد سایتوتوکسیـسیتی ماکروفاژها افزایش و فعالـیت آنزیم G6PD کاهش یافت. میـزان تولید NO توسط ماکروفـاژها با افزایش غلـظت 6-آمینونیکوتین آمید نسبت معکوس داشت. بررسی انگل در ماکروفاژها نشان داد که میزان تکثیر انگل از روز یک تا روز هفت بررسی نسبت به گروه کنترل افزایش چشمگیری دارد (05/0P<).
نتیجهگیری: فعالیت آنزیم G6PD با استفاده از مهار کننده 6-آمینونیکوتین آمید کاهش می یابد. فعالیت آنزیم G6PD با کاهش تولید NO و افزایش درصد سایتوتوکسیسیتی ماکروفاژها همراه است. از آنجایی که NO نقش اصلی را در فعالیت لیشمانیا کشی ماکروفاژها به عهده دارد با مهار آنزیم G6PD فعالیت لیشمانیا کشی ماکروفاژها کاهش مییابد.
لیدا عطارد، یحیی عقیقی، پروین اکبری، زهره علومی، خدیجه دانشجو، علی زمانی، زرینتاج کیهانی واقع، پیمان صیادی، مامک شریعت،
دوره 65، شماره 10 - ( 10-1386 )
چکیده
بیماری کاوازاکی یک واسکولیت سیستمیک شایع در کودکان است سلولهای ائوزینوفیل از سلولهای التهابی مهم هستند که با ترشح پروتئینهای کاتیونیک صدمات واضح در بافتها از جمله میوکارد ایجاد مینمایند. به منظور احتمال وجود چنین عاملی در موارد شدید کاوازاکی که درگیری عروق کرونری دیده میشود بررسی حاضر انجام شد.
روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی و توصیفی- تحلیلی طی سالهای 84-82 تعداد 48 کودک مبتلا به بیماری کاوازاکی از نظر وجود هیپرائوزینوفیلی و درگیری عروق کرونر بررسی شدند. با استفاده از نرمافزار آماری SPSS ویراست 5/11 آمارهای توصیفی و تحلیلی به کمک آزمونهای آماریFisher exact و T-student استخراج شد.
یافتهها: در ده مورد (22%) هیپرائوزینوفیلی و در 19 مورد (41%) شواهدی دال بر عارضه قلبی مشاهده گردید. در 50% کودکانی که هیپرائوزینوفیلی نداشتند درگیری عروق کرونر دیده شد در حالی که تنها یک نفر (10%) از گروه هیپرائوزینوفیل مبتلا به این عارضه شدند (03/0p<). در تحلیل آماری ارتباطی بین فراوانی شدت بیماری و جنس بیماران دیده نشد. هر چند که فراوانی نسبی درگیری عروق کرونر در دختران بیشتر مشاهده شد (هشت دختر -44%، در مقابل 9 پسر 35%). تفاوت آماری واضحی نیز بین میانگین سنی دو گروه فوق دیده نشد.
نتیجهگیری: با وجود اختلافنظر محققین مبنی بر ارتباط هیپرائوزینوفیلی و ابتلا به بیماریهای عروق کرونری در کاوازکی که بر وخامت بیماری میافزاید، در این بررسی هیپرائوزینوفیلی در مبتلایان بیماری قلبی کمتر از سایرین دیده شد. البته نیاز به مطالعات وسیعتر و جامعتر وجود دارد.
علی زمانی، شهلا بهرهمند، سید محمد اجاقی حقیقی، خدیجه دانشجو، فرخ تیرگری، مهدی قاسمی،
دوره 65، شماره 11 - ( 11-1386 )
چکیده
قابل اعتمادترین روش تشخیص مستقیم عفونت هلیکوباکترپیلوری بیوپسی از طریق اندوسکوپی میباشد. هدف این مطالعه، بررسی یافتههای اندوسکوپیک مرتبط با عفونت هلیکوباکتر پیلوری در کودکان میباشد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی شامل 1665 (57% پسر، 43% دختر) کودک بود که در آنها عفونت هلیکوباکتر پیلوری با آنتیبادی IgG ضد هلیکوباکتر ارزیابی شد. کودکان با آزمایش مثبت که در معاینه تندرنس اپیگاستریک داشتند اندوسکوپی معده شدند و فعالیت اورهآز در نمونههای بافتی معده بررسی شد. با بافتشناسی، وجود و تراکم هلیکوباکتر، گاستریت فولیکولار، التهاب و فعالیت گاستریت مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: آزمون سرولوژی عفونت هلیکوباکتر پیلوری در 429 کودک (26%) مثبت بود. ارتباط معنیداری بین جنسیت (05/0p<) و سن بالاتر (001/0p<) با وجود عفونت هلیکوباکتر پیلوری در کودکان وجود داشت. در 39 مورد آنها تندرنس اپیگاستر وجود داشت که 29 مورد آنها اندوسکوپی دستگاه گوارش فوقانی شدند. گاستریت ندولار در 26 از 29 کودک (7/89%) وجود داشت. یافتههای دیگر شامل اریتم آنترال در 9 مورد (31%)، اروزیون دئودنوم در شش مورد (7/20%) و اولسر دئودنوم در یکمورد بود (4/3%). یافتههای بافتشناسی حاکی از وجود گاستریت فولیکولار در افراد دارای گاستریت ندولار در اندوسکوپی بود. کلونیزاسیون باکتری در 13 مورد (8/44%) کم، 14 مورد (2/48%) متوسط و در دو مورد (7%) شدید بود.
نتیجهگیری: ندولاریتی آنتر شایعترین یافته اندوسکوپیک در کودکان مبتلا به عفونت هلیکوباکتر پیلوری و تندرنس اپیگاستر بود که بهطور معنیداری با وجود فولیکولهای لنفاوی در بافتشناسی ارتباط دارد.
علی زمانی، لیدا عطارد، فاطمه زمانی،
دوره 66، شماره 12 - ( 12-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: لیشمانیادونووانی یک انگل اجباری داخل سلولی است و در داخل سلولهای سیستم رتیکولواندوتلیال بهصورت جسم لیشمن یا آماسیتگوت Leishman body Amastigote بدون تاژک و فرم تاژکدار آن پروماستیگوت با لبتوموناد Promastigot lebtomonad در بدن پشه خاکی و محیط کشت دیده میشود. کالاآزار در استانهای فارس و آذربایجان غربی بهصورت اندمیک و در سایر نقاط بهصورت اسپورادیک و در روستا دیده میشود. عامل کالاآزار در ایران لیشمانیا اینفانتوم و ناقل آن پشه خاکی (فلبتوموس) میباشد.
معرفی بیمار: دختر بچه چهار سالهای مبتلا به لیشمانیوز احشائی همراه با پریتونیت سلی گزارش میشود که در زمان بستری درد و بزرگی شکم، کاهش وزن و تب، IFA با تیتر 1280/1 و جسم لیشمن در مغز استخوان و مایع آسیت اگزوداتیو با اکثریت لنفوسیت داشت. با شروع درمان ضد TB، بیمار بهدرمان باگلوکانتیم پاسخ داد.
نتیجهگیری: در کالاآزار لمفوسیتهای T حفاظتی (Tht) با پاسخ ضعیف یا عدم پاسخ ایمنی سلولی اختصاصی داریم در نتیجه تست مانتو تا موقع بهبودی ساپرس میشود. بیمار ما هم بهعلت کاهش سیستم ایمنی سلولی و سوء تغذیه و طولانی شدن بیماری با فعالشدن سل شکمی مانع پاسخ به درمان کلاسیک کالاآزار شده و تا شروع درمان آنتی TB بیمار به درمان با گلوکانتیم پاسخ ندارد.
علی زمانی، سیدرضا رئیس کرمی، پروین اکبریاسبق، زهره علومییزدی، رضا مطلوب، نرگس زمانی، مامک شریعت،
دوره 67، شماره 10 - ( 10-1388 )
چکیده
زمینه و هدف : آرتریت چرکی عفونت حاد فضای مفصلی است شیوع واقعی آن مشخص نیست و یکی از اورژانسهای طب اطفال میباشد. اکثر بیماران بهعلت تب، درد، تورم و محدودیت حرکت مفصلی و یا لنگیدن مراجعه میکنند. تاخیر در تشخیص و درمان صحیح ضمن طولانیکردن دوره درمان ممکن است منجر به عواقب ناگواری برای بیمار بشود. روش بررسی : این مطالعه مقطعی توصیفی گذشتهنگر بوده که بر روی 60 بیمار یک ماهه تا 14 ساله که در طی سالهای 1375 تا 1384در بخش اطفال بیمارستان امامخمینی بستری شده بودند، انجام شده است. تمام اطلاعات مربوط به بیماران از پرونده آنها استخراج، در فرمهای مربوط ثبت و بررسی شد. یافتهها : تمام بیماران در زمان مراجعه درد و تورم مفصل، حدود 80%( 50 نفر) محدودیت حرکت مفصلی و 64%( 40 نفر) بیماران لنگیدن داشتند. 80%( 48 نفر) آنها تب داشته و در 80%( 48 نفر) بیماران یک مفصل و 20%( 12 نفر) چند مفصل درگیر بود. شایعترین مفصل درگیر، مفصل هیپ 62%( 37 نفر) و صد در صد بیماران ESR بالا و CRP در 85%( 51 نفر) موارد مثبت بود. 8/65%( 39 نفر) بیماران لکوسیتوز داشتند. در میان 10 مورد میکروبی 6/65%( 16 نفر) موارد عامل میکروبی استافاورئوس، 3/12%(سه نفر) کلبسیلا، 3/12%( سه نفر) استرپتوکوک پنومونیه، 1/4%( یک نفر) استرپتوکوک گروه b و 1/4%( یک نفر) هموفیلوس آنفولانزا تیپ b بود. بعد از چهار هفته درمان، ESR در 64%( 39 نفر) موارد و CRP در صد در صد موارد نرمال شد. نتیجهگیری : کودکانی که با شکایت تب و درد و محدودیت حرکت مفصلی یا لنگیدن مراجعه میکنند حتماً بایستی از نظر آرتریت سپتیک مورد بررسی قرارگیرند.
زینت قنبری، شیرین گودرزی، مامک شریعت، زهرا مشتاقی، فاطمه زمانی،
دوره 67، شماره 12 - ( 12-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: بیاختیاری
استرسی ادرار شایعترین بیماری کاهندۀ کیفیت زندگی در زنان است هر چند که روشهای
جراحی مختلفی تاکنون برای آن بهکار رفته است اما همیشه پس از درمان جراحی برخی از
مشکلات متاثر کننده کیفیت زندگی برطرف نمیشود لذا با این فرضیه این مطالعه به
منظور بررسی روش جراحی ترانس ابتوراتور (TOT) در
درمان و تأثیر آن در بهبود کیفیت زندگی این بیماران به انجام رسید.
روش بررسی: 54
بیمار مبتلا به بیاختیاری استرسی ادراری (SUI)،
تحت جراحی TOT، با و یا بدون جراحی ترمیم
پرولاپس (در صورت نیاز) قرار گرفتند. کیفیت زندگی، قبل و پس از عمل با استفاده از
پرسشنامۀ اختصاصی بیاختیاری (I-QOL)
بررسی شد. عوارض زودرس و دیررس جراحی همچون پارگی و آسیب به مثانه، حالب و روده، همچنین
خونریزی و عفونت ارزیابی و ثبت شدند.
یافتهها: میزان کلی عوارض حین عمل و عوارض زودرس بعد از جراحی،
به ترتیب 5/5% و 7/3% بودند. هیچ موردی از هماتوم، آسیب مثانه یا روده وجود نداشت.
نمرات I-QOL بهطور چشمگیر پس از جراحی
بالاتر بودند. متوسط نمرۀ I-QOL، قبل از جراحی 6/23 و پس از
عمل 64 بود.
این بهبود، ارتباطی به ترمیم همزمان کف لگن، یائسگی، بیماری زمینهای، تعداد
زایمان، شاخص بوده بدن (BMI) و
سن نداشت.
اکثریت زنان از نتایج عمل رضایت داشتند.
نتیجهگیری: این مطالعه، ثابت میکند که درمان جراحی بیاختیاری
ادراری در زنان با روش ترانس ابتوراتور (TOT) برای درمان SUI روش ایمن و مناسبی است، که میتواند
کیفیت زندگی بیماران را نیز ارتقا بخشد.
علی زمانی، علیرضا کریمی، محسن ناصری، الهه امینی، محمد میلانی، امیرآروین سازگار، سید موسی صدر حسینی، محمد صادقی حسن آبادی، فاطمه نیری، فیروزه نیلی، مامک شریعت، مصطفی وثیق، فریبا نساج، فاطمه زمانی، نرگس زمانی،
دوره 68، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: از آنجا که تقریباً
نیمی از شیرخواران مبتلا به کمشنوایی هیچیک از فاکتورهای خطر را نشان نمیدهند،
انجمن آمریکا غربالگری را توصیه نموده است ولی در کشورهایی که امکان غربالگری
همگانی نیست، نوزادان در معرض خطر بررسی میشوند. لذا این مطالعه با هدف غربالگری
شنوایی 950 نوزاد بستری در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران با
استفاده از تست Oto-
Acoustic Emission به بررسی کاهش شنوایی
نوزادان در معرض خطر میپردازد.
روش
بررسی: 950
نوزاد بستری در بخشهای نوزادان و NICU در بیمارستانهای ولیعصر، شریعتی،
مرکز طبی و بهرامی تهران (در طی سالهای 85-83 تحت انجام تست شنواییسنجی، در صورت احراز حداقل یکی از
عوامل خطر احتمالی کاهش شنوایی وارد این مطالعه مقطعی، توصیفی- تحلیلی شدند. عوامل
خطر مورد بررسی در این مطالعه عبارت بود از سپتی سمی، بیماری قلبی مادرزادی، آپگار
دقیقه پنج کمتر از شش، پارگی زودرس پردهها بیشاز شش ساعت، زردی منجر بهتعویض
خون، تشنج، نیاز به بستری در NICU، پنومونی و مصرف داروهای اوتوتوکسیک. پیامد مورد نظر کمشنوایی یا ناشنوایی بود. دادههای
مورد بررسی شامل سوابق بیماری، درمانهای بهکار رفته، علایم و عوارض بیماری، پاسخ
به تست و در موارد مشکوک تایید Auditory Brain stem Response بودند.
یافتهها: با
آنالیز چند متغیره رگرسیون لجستیک و دوتایی مشخص شد که تعویضخون، کموزنی و آپگار پایین دقیقه اول بیشترین خطر را بهطور مستقل
برای نوزادان فراهم کرده بودند.
نتیجهگیری: علیرغم شیوع پایین کمشنوایی اما غربالگری با هدف
یافتن زودهنگام موارد مبتلا از اهمیت بهسزایی برخوردار است.
علی اصغر بلوریان، محمود بهشتی منفرد، لطیف گچکار، محمد قمیسی، مهران شاهزمانی، مهنوش فروغی، محمد کاظم عربنیا، کامران قدس، علی دباغ،
دوره 69، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: فیبریلاسیون دهلیزی شایعترین آریتمی پس از عمل جراحی قلب باز است. گرچه این ریتم پس از عمل جراحی قلب خوشخیم بوده و در اکثر موارد بهخودی خود پس از 24 ساعت برطرف میشود. اما میتواند در همین مدت نیز عوارض خطرناک بهدنبال داشته باشد. جهت کاهش این عارضه تمهیداتی اندیشه شده است یکی از این اقدامات انجام پریکاردیوتومی خلفی است که تاثیر آن در کاهش فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل مورد اختلاف نظر است.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده یک سو کور، پس از تایید مطالعه در کمیته اخلاق دانشگاه و اخذ رضایت کتبی آگاهانه، 174 نفر از بیماران کاندیدای بایپس کرونر الکتیو (87 نفر در هر گروه) پس از اعمال معیارهای ورود و خروج و پس از همسانسازی متغیرهای مداخلهگر عمده در سالهای 89-1388 وارد مطالعه شدند. همزمان با انجام جراحی بایپس کرونر، در یک گروه پریکاردیوتومی خلفی و در گروه دیگر، بدون پریکاردیوتومی خلفی عمل جراحی انجام شد. بیماران از لحاظ پیامدهای مهم مطالعه، بهخصوص بروز آریتمی در طی یک هفته اول پس از عمل، مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: شیوع فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل در گروهی که تحت بایپس کرونر با پریکاردیوتومی خلفی قرار گرفتند کمتر از گروه دیگر بود (004/0P<).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد انجام پریکاردیوتومی خلفی همراه با بایپس کرونر الکتیو میتواند باعث کاهش شیوع میزان فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل الکتیو در این بیماران شود.
فرح بخارائی سلیم، حسین کیوانی، فرهاد زمانی، فاطمه جهانبخش سفیدی، افسانه امیری،
دوره 69، شماره 10 - ( 10-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: گرچه ویروس هپاتیت C، ویروسی
هپاتوتروپیک است، گزارشاتی مبنی بر حضور این ویروس در مناطق خارج کبدی از جمله
سلولهای تکهستهای خون محیطی وجود دارد. در این مطالعه روی عفونتهای مخلوط و همچنین
ژنوتیپهای متفاوت این ویروس در پلاسما، سلولهای تکهستهای خون محیطی و نمونه بیوپسی
کبد بیماران مبتلا به عفونت مزمن هپاتیت C بررسی شد.
روش
بررسی: این پژوهش روی 152 بیمار مبتلا به عفونت مزمن هپاتیت C مراجعهکننده
به بیمارستان فیروزگر از شهریور سال 1387 تا فروردین 1389، انجام شد. پس از جمعآوری
نمونه پلاسما و سلولهای تکهستهای خون محیطی و بیوپسی کبد بیماران، RNA آنها استخراج
شد و ژنوتیپ ویروس هپاتیت C، با استفاده از کیت INNO-LiPATM HCV II، تعیین گردید. برای تأیید نوع ژنوتیپ ویروس،
محصول PCR ناحیه 5'-UTR نمونهها، تعیین توالی شد.
یافتهها: میانگین سنی بیماران مورد بررسی 9/16±2/31 بود. عفونت مخلوط با ژنوتیپهای مختلف ویروس
هپاتیت C در پلاسمای
چهار بیمار (6/2%)، در سلولهای تکهستهای خون محیطی 10 بیمار (6/6%) از 152 بیمار
مورد بررسی و نمونه بیوپسی کبد 9 بیمار (8/18%) از 48 بیمار مورد بررسی تشخیص داده
شد. قابل ذکر است که در (8/13%)21 مورد ژنوتیپ ویروس در نمونههای پلاسما، سلولهای
تکهستهای خون محیطی و بیوپسی کبد بیماران با هم متفاوت بود.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که نسبت
قابل توجهی از بیمارانی که دچار عفونت با ویروس هپاتیت C هستند با ژنوتیپهای متفاوتی از این ویروس
آلوده
شدهاند که ممکن است در پلاسمای بیماران قابل ردیابی نباشند.
فرهاد تفقدی، علی زمانی، سیده صابره موسوی موسوی،
دوره 72، شماره 12 - ( اسفند 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: تومورال کلسینوزیس (Tumoral calcinosis) یک اختلال ارثی و نقص در تنظیم متابولیسم فسفات و یک نوع کلسینوزیس ایدیوپاتیک میباشد که به رسوب فسفات کلسیم در بافتهای اطراف مفاصل گفته میشود و باعث ایجاد تودههای کلسیفیه با حدود لبوله و مشخص در اطراف مفاصل بزرگ و رسوب در سطوح اکستانسورها میشود.
معرفیبیمار: بیمار دختر هفت سالهای است که به خاطر تورم دردناک بین انگشتان سوم و چهارم دست چپ و هیپ چپ همراه با قرمزی و ترشحات زردرنگ در سال 1391 در بخش کودکان بیمارستان ولیعصر (عج) بستری شد و در رادیوگرافی تودههای کلسیفیه بهصورت کدورتهای فراوان و متراکم در اطراف آن داشت. بیمار با تشخیص تومورال کلسینوزیس تحت درمان جراحی برداشتن توده قرار گرفت و در ادامه با کلوگزاسیلین و رژیم غذایی کم فسفات درمان شد.
نتیجهگیری: تومورال کلسینوزیس بهندرت مفاصل انگشتان دست را گرفتار میکند و بهعلت فشار توده کلسیفیه روی اعصاب (Cutaneus) دردناک میگردد و گاهی اوقات با ترشحات استریل همراه بوده که بهندرت مانند بیمار ما دچار عفونت ثانویه میگردد. رادیولوژیست میتواند نقش مهمی در تشخیص زودرس بیماری و عوارض احتمالی آن داشته باشد.
سمیه زمانی، فاطمه فتوحی چاهوکی، زهرا نورمحمدی، سعیده صادقی نشاط، وحیده مظاهری، علی ترابی، بهرخ فرهمند،
دوره 73، شماره 7 - ( مهر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: ویروس آنفلوآنزا یکی از عوامل مرگومیر بالا در جهان است. پژوهشگران به استفاده از آنتیژنهای حفاظتشده این ویروس (مانند زیرواحد کوچک مولکول گلیکوپروتیین هماگلوتینین) بهمنظور ساخت واکسن و پژوهشهای سرولوژیک توجه خاص دارند. این پژوهش با هدف تولید آنتیبادیهای پلیکلونال علیه HA2 با کارایی لازم اجرا شد. روش بررسی: این پژوهش از نوع علوم پایه (در زمینه تولید فرآورده) بود و از مهر 1392 تا خرداد 1393 در بخش آنفلوآنزا انستیتو پاستور تهران انجام شد. پروتیین نوترکیب HA2 بههمراه ادجوانت فروند از طریق عضلانی به خرگوش تزریق شد و کارایی سرم خرگوش بهوسیله تستهای نفوذ شعاعی (Radial immunodiffusion, RID) و وسترنبلاتینگ بررسی شد. یافتهها: در تست RID خط و هاله رسوبی مشاهده شد. همچنین نتایج وسترنبلاتینگ برای آنتیسرم HA2 مثبت بود. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آنتیبادی علیه پروتیین HA2 تولید و پاسخ ایمنی هومورال بهخوبی القا گردیده است.
نرگس زمانی، محمد حسین زمانی، میترا مدرس گیلانی،
دوره 73، شماره 8 - ( 8-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان آندومتر شایعترین بدخیمی دستگاه ژنیتال در زنان میباشد. استفاده از روشهای تشخیصی غیرتهاجمی مانند اندازهگیری بیومارکرهای سرمی CA125 و HE4 در صورتی که دقت تشخیص خوبی داشته باشند میتوانند در فاز پیش از آغاز درمان جهت برنامهریزی مناسب درمان برای بیمار بهکار روند. روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی (Cross-sectional) 68 بیمار که در فاصله زمانی بین آبان 91 تا آبان 93 با نمونه پاتولوژی کانسر آندومتر در بخش انکولوژی بیمارستان ولیعصر تحت عمل جراحی قرار گرفتند وارد مطالعه شدند. قبل از جراحی سطح سرمی بیومارکرها CA125 و HE4 اندازهگیری شد و دقت این تستها برای تشخیص مرحله بیماری با روشهای جراحی و پاتولوژیک مقایسه شد. یافتهها: در این مطالعه ازpM cut-off 140 برای مثبت بودن HE4 و cut-off kU/L 35 برای مثبت بودن CA125 استفاده شد. از 12 بیماری که میزان HE4 در آنها بیشتر از pmol/L 140 بود یک نفر (3/8%) درگیری میومتر کمتر از 50% و 11 نفر (7/91%) با درگیری میومتر بیشتر از 50% (001/0P<) و همچنین یک نفر (3/8%) در گروه درجه 1، 10 نفر (4/83%) در گروه درجه 2 و یک نفر (3/8%) در گروه درجه 3 قرار داشتند (035/0P<). از 26 بیماری که میزان CA125 در آنها بیشتر از kU/L 35 بود، شش نفر (1/23%) درگیری میومتر کمتر از 50% و 20 نفر (9/76%) با درگیری میومتر بیشتر از 50% (0001/0P<) و همچنین پنج نفر (2/19%) در گروه درجه 1، 16 نفر (1/61%) در گروه درجه 2 و پنج نفر (2/19%) در گروه درجه 3 قرار داشتند (001/0P<). نتیجهگیری: میزان HE4 بیش از pmol/L 140 و CA125 بیش از kU/I 35 در Grade بالای تومور و تهاجم تومور به میومتر بیشتر دیده میشود.
پروین اکبری اسبق، علی زمانی، سید رضا رئیس کرمی، محمدمهدی زهرابی، یاسمین محمدزاده،
دوره 74، شماره 5 - ( مرداد 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: استئومیلیت حاد یکی از اورژانسهای طب اطفال میباشد که تأخیر در تشخیص و درمان مناسب میتواند منجر به عواقب ناگواری برای بیمار شود. از آنجایی که توجه به نکات تشخیصی و درمانی پرونده بیماران بستری شده میتواند سبب جلوگیری از اشتباهات تشخیصی و درمانهای نادرست شود، بنابراین پژوهش کنونی با هدف بررسی مشخصات بالینی و آزمایشگاهی و پاسخ به درمان در کودکان مبتلا به استئومیلیت حاد انجام گردید.
روش بررسی: در این پژوهش مقطعی گذشتهنگر، 54 بیمار 15 روزه تا 15 ساله که طی سالهای 1375 تا 1388 با تشخیص استئومیلیت حاد در بخش کودکان بیمارستان امام خمینی (ره) بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران با کمبود دادههای پرونده از مطالعه خارج شده و در مجموع 54 کودک وارد این مطالعه شدند. پرسشنامهای شامل نشانههای بالینی، یافتههای پاراکلینیک و پاسخ به درمان توسط مجری طرح از پرونده بیماران تکمیل گردید.
یافتهها: بهطور کلی 35 نفر از کودکان پسر و 19 نفر دختر بودند. در این پژوهش شایعترین علامت درد و شایعترین نشانه تورم بود که بهترتیب در 25 و 48 نفر دیده شد. مقایسه فراوانی تب در میان دو گروه سنی کمتر از دو سال و 15-2 سال نشاندهنده اختلاف آماری معنادار بین آنها بود (3/%14 در مقابل 8/84%) (001/0P=). شایعترین ارگانیسم جدا شده استافیلوکوک اورئوس (5/%73) بود. متوسط طول مدت درمان با آنتیبیوتیک داخل وریدی 1/28 روز بود.
نتیجهگیری: بیش از نیمی از کودکان مبتلا به استئومیلیت حاد به درمان با آنتیبیوتیک پاسخ نداده و نیاز به عمل جراحی پیدا کردند.
سارا درّی، علیرضا آتشی، صفورا درّی، ابراهیم عباسی، محسن علیجانی زمانی، نجمه ناظری،
دوره 74، شماره 10 - ( دی 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: برای تبادل دادههای با کیفیت بین فراهمکنندگان مراقبت سلامت و نیز سازمانهای حرفهای درگیر در امر سلامت، نیاز به گردآوری و ثبت یکسان دادهها وجود دارد. طراحی مجموعه دادههای اصلی مورد نیاز بهصورت نظاممند، در این راستا بسیار کمککننده است و موجب ایجاد خاصیت تعاملپذیری بین سیستمهای سلامت میشود. هدف این مطالعه طراحی مجموعه دادههای اصلی برای ثبت اطلاعات مورد نیاز سرطان کولورکتال در ایران بود.
روش بررسی: در این مطالعه، ترکیبی از مرور متون و توافق متخصصان استفاده شد. در مرحله اول پیشنویس پیشنهادی بر اساس نتیجه حاصل از مطالعات تطبیقی طراحی شد. در مرحله دوم این مجموعه داده، مورد ارزیابی متخصصان قرار گرفت و نظرات و پیشنهادات آنها اخذ شد. در مرحله سوم، بار دیگر مجموعه داده اصلاح شده، مورد ارزیابی متخصصان قرار گرفت.
یافتهها: بر اساس مرور متون، پیشنویس این مجموعه داده با 85 عنصر اطلاعاتی طراحی شد. در مرحله دوم دادههای تکمیلی توسط متخصصان پیشنهاد شد که در مجموع تعداد آیتمهای اطلاعاتی را به 93 مورد رساند. در مرحله سوم بار دیگر ارزیابی توسط متخصصین انجام شد و در نهایت مجموعه داده اصلی در پنج دسته کلی "اطلاعات دموگرافیک"، "تشخیصی"، "درمانی"، "ارزیابی وضعیت بالینی" و "کارآزمایی بالینی" جمعآوری شد.
نتیجهگیری: مجموعه داده اصلی میتواند در مبحث جمعآوری اطلاعات در سرطانهای کولورکتال راهگشای تبادل اطلاعات سلامت باشد. طراحی چنین مجموعههایی برای بیماریهای مشابه میتواند مسئولین امر را در جمعآوری استاندارد اطلاعات بیماران یاری کند و بازیابی آن را از سیستمهای ذخیرهساز تسریع نماید.
محمد مولوی، رسول یوسفی مشعوف، محمد یوسف علیخانی، حسن محمودی، علیرضا زمانی، فریبا کرامت، سارا سلیمانی اصل،
دوره 75، شماره 6 - ( شهریور 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بروسلوز یک بیماری باکتریال مشترک بین انسان و دام میباشد. در بیماری بروسلوز، ایمنی هومورال و سلولی نقش اساسی دارند. با توجه به اینکه حجامت بر عملکرد سیستم ایمنی میزبان موثر است و توانایی نهفته در تنظیم واکنشهای التهابی را دارد و بهعنوان یکی از روشهای درمانی مورد توجه در طب سنتی جهت درمان بیماریهای التهابی بهشمار میآید، از اینرو هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر حجامت بر سطح سرمی اینترفرون گاما (IFN-γ) در رتهای آزمایشگاهی مبتلا به بیماری بروسلوز بود.
روش بررسی: این پژوهش تجربی از فروردین ۱۳۹۴ تا شهریور ۱۳۹۴ در آزمایشگاه میکروبشناسی و حیوانخانه دانشگاه علوم پزشکی همدان به روش تجربی بر روی ۴۸ سر رت در شش گروه انجام گرفت. ابتدا رتها بهروش تزریق داخل صفاقی با مقدار cfu/ml ۱۰۵×۵ از سویه بروسلا ملیتنسیس (Brucella melitensis) آلوده شدند. پس از گذشت یک هفته جهت اطمینان از صحت ابتلا رتهای آلوده شده با بروسلا از تستهای سرولوژی (رایت، کومبس رایت و ۲-مرکاپتواتانول) (Wright, Coombs Wright, 2-Mercaptoethanol) جهت اثبات بیماری استفاده شد. سپس رتها از ناحیه ساکرال حجامت شدند و پس از گذشت دو هفته سطح سرمی اینترفرون گاما با روش الیزا و مطالعه بافتها با روش رنگآمیزی هماتوکسیلین ائوزین مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: یافتههای این مطالعه نشان داد که حجامت باعث افزایش چشمگیری در میزان میانگین سطح سرمی اینترفرون گاما میگردد. در بررسی هیستوپاتولوژی بافت کبد رتها در گروههای مبتلا شده به بروسلوز و حجامت شده، نشان از تأثیر حجامت بر بهبود ضایعات بافتی بود.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که انجام حجامت میتواند باعث افزایش سطح سرمی اینترفرون گاما و در نتیجه کمک به پاکسازی بیماری و بهبود آسیبهای حاصل بیماری بروسلوز گردد.
منوچهر حکمت، حمید قادری، سیده عادله میرجعفری، شهرام رجایی بهبهانی، مهران شاه زمانی، غلامرضا معصومی،
دوره 75، شماره 9 - ( آذر 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری تترالوژی فالوت (TF) را بهعنوان بیماری با حجم بطن چپ نرمال یا کمی کمتر از نرمال میشناسند. با توجه به اینکه در بعضی بیماران نژاد آسیایی تفاوتی در نوع تترالوژی فالوت دیده شده است، هدف از انجام این مطالعه بررسی سمت چپ قلب با تعیین Z value میترال در بیماران ایرانی مبتلا به تترالوژی فالوت بود.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه آیندهنگر و توصیفی بود که تمام بیمارانی که از ابتدای فروردین ۱۳۹۱ تا فروردین ۱۳۹۴ با تشخیص تترالوژی فالوت به بیمارستان شهید مدرس تهران مراجعه و کاندید جراحی شده بودند، وارد مطالعه شدند. پس از تعیین روش درمانی و نیاز به جراحی، سایز میترال و Z value میترال مشخص شدند. در این مطالعه متغیرهای سن، جنس، قد، وزن، Body surface area (BSA)، سایز دریچه میترال، Z-score (Z-score یا Z value پس از تعیین سایز میترال توسط اکو و مشخص کردن BSA بیمار، براساس نمودار استاندارد موجود تعیین میگردید) دیگر آنومالیهای همراه، تعداد دفعات عمل جراحی، نوع عملهای جراحی پیشین و نوع عمل جراحی کنونی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: در مجموع ۸۰ بیمار طی سه سال وارد مطالعه شدند که (۳۶/۳%)۲۹ مرد و (۶۳/۸%)۵۱ زن بودند. میانگین سنی ۳/۳۷±۷/۱۵ سال بود. اندازه سایز میترال با اِکو در بیماران اندازهگیری شد که mm ۵/۹۹±۱۶/۲ بود و در محدوده mm ۲۷-۱۰ بود. میزان Z valve میترال در مجموع SD ۲/۱۱±۳/۰۹ - و در محدوده SD ۷/۱- تا SD ۱/۳+ بود.
نتیجهگیری: میزان Z value میترال بهمیزان چشمگیری کمتر از میزان نرمال (SD ۲ ± ۰) بوده است که میتواند نشاندهنده هایپوپلاستیک بودن بطن چپ در بیماران تترالوژی فالوت ایرانی باشد.