49 نتیجه برای زمانی
زینت قنبری، شیرین گودرزی، مامک شریعت، زهرا مشتاقی، فاطمه زمانی،
دوره 67، شماره 12 - ( 12-1388 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: بیاختیاری
استرسی ادرار شایعترین بیماری کاهندۀ کیفیت زندگی در زنان است هر چند که روشهای
جراحی مختلفی تاکنون برای آن بهکار رفته است اما همیشه پس از درمان جراحی برخی از
مشکلات متاثر کننده کیفیت زندگی برطرف نمیشود لذا با این فرضیه این مطالعه به
منظور بررسی روش جراحی ترانس ابتوراتور (TOT) در
درمان و تأثیر آن در بهبود کیفیت زندگی این بیماران به انجام رسید.
روش بررسی: 54
بیمار مبتلا به بیاختیاری استرسی ادراری (SUI)،
تحت جراحی TOT، با و یا بدون جراحی ترمیم
پرولاپس (در صورت نیاز) قرار گرفتند. کیفیت زندگی، قبل و پس از عمل با استفاده از
پرسشنامۀ اختصاصی بیاختیاری (I-QOL)
بررسی شد. عوارض زودرس و دیررس جراحی همچون پارگی و آسیب به مثانه، حالب و روده، همچنین
خونریزی و عفونت ارزیابی و ثبت شدند.
یافتهها: میزان کلی عوارض حین عمل و عوارض زودرس بعد از جراحی،
به ترتیب 5/5% و 7/3% بودند. هیچ موردی از هماتوم، آسیب مثانه یا روده وجود نداشت.
نمرات I-QOL بهطور چشمگیر پس از جراحی
بالاتر بودند. متوسط نمرۀ I-QOL، قبل از جراحی 6/23 و پس از
عمل 64 بود.
این بهبود، ارتباطی به ترمیم همزمان کف لگن، یائسگی، بیماری زمینهای، تعداد
زایمان، شاخص بوده بدن (BMI) و
سن نداشت.
اکثریت زنان از نتایج عمل رضایت داشتند.
نتیجهگیری: این مطالعه، ثابت میکند که درمان جراحی بیاختیاری
ادراری در زنان با روش ترانس ابتوراتور (TOT) برای درمان SUI روش ایمن و مناسبی است، که میتواند
کیفیت زندگی بیماران را نیز ارتقا بخشد.
علی زمانی، علیرضا کریمی، محسن ناصری، الهه امینی، محمد میلانی، امیرآروین سازگار، سید موسی صدر حسینی، محمد صادقی حسن آبادی، فاطمه نیری، فیروزه نیلی، مامک شریعت، مصطفی وثیق، فریبا نساج، فاطمه زمانی، نرگس زمانی،
دوره 68، شماره 1 - ( 1-1389 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه
و هدف: از آنجا که تقریباً
نیمی از شیرخواران مبتلا به کمشنوایی هیچیک از فاکتورهای خطر را نشان نمیدهند،
انجمن آمریکا غربالگری را توصیه نموده است ولی در کشورهایی که امکان غربالگری
همگانی نیست، نوزادان در معرض خطر بررسی میشوند. لذا این مطالعه با هدف غربالگری
شنوایی 950 نوزاد بستری در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران با
استفاده از تست Oto-
Acoustic Emission به بررسی کاهش شنوایی
نوزادان در معرض خطر میپردازد.
روش
بررسی: 950
نوزاد بستری در بخشهای نوزادان و NICU در بیمارستانهای ولیعصر، شریعتی،
مرکز طبی و بهرامی تهران (در طی سالهای 85-83 تحت انجام تست شنواییسنجی، در صورت احراز حداقل یکی از
عوامل خطر احتمالی کاهش شنوایی وارد این مطالعه مقطعی، توصیفی- تحلیلی شدند. عوامل
خطر مورد بررسی در این مطالعه عبارت بود از سپتی سمی، بیماری قلبی مادرزادی، آپگار
دقیقه پنج کمتر از شش، پارگی زودرس پردهها بیشاز شش ساعت، زردی منجر بهتعویض
خون، تشنج، نیاز به بستری در NICU، پنومونی و مصرف داروهای اوتوتوکسیک. پیامد مورد نظر کمشنوایی یا ناشنوایی بود. دادههای
مورد بررسی شامل سوابق بیماری، درمانهای بهکار رفته، علایم و عوارض بیماری، پاسخ
به تست و در موارد مشکوک تایید Auditory Brain stem Response بودند.
یافتهها: با
آنالیز چند متغیره رگرسیون لجستیک و دوتایی مشخص شد که تعویضخون، کموزنی و آپگار پایین دقیقه اول بیشترین خطر را بهطور مستقل
برای نوزادان فراهم کرده بودند.
نتیجهگیری: علیرغم شیوع پایین کمشنوایی اما غربالگری با هدف
یافتن زودهنگام موارد مبتلا از اهمیت بهسزایی برخوردار است.
علی اصغر بلوریان، محمود بهشتی منفرد، لطیف گچکار، محمد قمیسی، مهران شاهزمانی، مهنوش فروغی، محمد کاظم عربنیا، کامران قدس، علی دباغ،
دوره 69، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: فیبریلاسیون دهلیزی شایعترین آریتمی پس از عمل جراحی قلب باز است. گرچه این ریتم پس از عمل جراحی قلب خوشخیم بوده و در اکثر موارد بهخودی خود پس از 24 ساعت برطرف میشود. اما میتواند در همین مدت نیز عوارض خطرناک بهدنبال داشته باشد. جهت کاهش این عارضه تمهیداتی اندیشه شده است یکی از این اقدامات انجام پریکاردیوتومی خلفی است که تاثیر آن در کاهش فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل مورد اختلاف نظر است.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده یک سو کور، پس از تایید مطالعه در کمیته اخلاق دانشگاه و اخذ رضایت کتبی آگاهانه، 174 نفر از بیماران کاندیدای بایپس کرونر الکتیو (87 نفر در هر گروه) پس از اعمال معیارهای ورود و خروج و پس از همسانسازی متغیرهای مداخلهگر عمده در سالهای 89-1388 وارد مطالعه شدند. همزمان با انجام جراحی بایپس کرونر، در یک گروه پریکاردیوتومی خلفی و در گروه دیگر، بدون پریکاردیوتومی خلفی عمل جراحی انجام شد. بیماران از لحاظ پیامدهای مهم مطالعه، بهخصوص بروز آریتمی در طی یک هفته اول پس از عمل، مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: شیوع فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل در گروهی که تحت بایپس کرونر با پریکاردیوتومی خلفی قرار گرفتند کمتر از گروه دیگر بود (004/0P<).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد انجام پریکاردیوتومی خلفی همراه با بایپس کرونر الکتیو میتواند باعث کاهش شیوع میزان فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل الکتیو در این بیماران شود.
فرح بخارائی سلیم، حسین کیوانی، فرهاد زمانی، فاطمه جهانبخش سفیدی، افسانه امیری،
دوره 69، شماره 10 - ( 10-1390 )
چکیده
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: گرچه ویروس هپاتیت C، ویروسی
هپاتوتروپیک است، گزارشاتی مبنی بر حضور این ویروس در مناطق خارج کبدی از جمله
سلولهای تکهستهای خون محیطی وجود دارد. در این مطالعه روی عفونتهای مخلوط و همچنین
ژنوتیپهای متفاوت این ویروس در پلاسما، سلولهای تکهستهای خون محیطی و نمونه بیوپسی
کبد بیماران مبتلا به عفونت مزمن هپاتیت C بررسی شد.
روش
بررسی: این پژوهش روی 152 بیمار مبتلا به عفونت مزمن هپاتیت C مراجعهکننده
به بیمارستان فیروزگر از شهریور سال 1387 تا فروردین 1389، انجام شد. پس از جمعآوری
نمونه پلاسما و سلولهای تکهستهای خون محیطی و بیوپسی کبد بیماران، RNA آنها استخراج
شد و ژنوتیپ ویروس هپاتیت C، با استفاده از کیت INNO-LiPATM HCV II، تعیین گردید. برای تأیید نوع ژنوتیپ ویروس،
محصول PCR ناحیه 5'-UTR نمونهها، تعیین توالی شد.
یافتهها: میانگین سنی بیماران مورد بررسی 9/16±2/31 بود. عفونت مخلوط با ژنوتیپهای مختلف ویروس
هپاتیت C در پلاسمای
چهار بیمار (6/2%)، در سلولهای تکهستهای خون محیطی 10 بیمار (6/6%) از 152 بیمار
مورد بررسی و نمونه بیوپسی کبد 9 بیمار (8/18%) از 48 بیمار مورد بررسی تشخیص داده
شد. قابل ذکر است که در (8/13%)21 مورد ژنوتیپ ویروس در نمونههای پلاسما، سلولهای
تکهستهای خون محیطی و بیوپسی کبد بیماران با هم متفاوت بود.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که نسبت
قابل توجهی از بیمارانی که دچار عفونت با ویروس هپاتیت C هستند با ژنوتیپهای متفاوتی از این ویروس
آلوده
شدهاند که ممکن است در پلاسمای بیماران قابل ردیابی نباشند.
فرهاد تفقدی، علی زمانی، سیده صابره موسوی موسوی،
دوره 72، شماره 12 - ( اسفند 1393 )
چکیده
زمینه و هدف: تومورال کلسینوزیس (Tumoral calcinosis) یک اختلال ارثی و نقص در تنظیم متابولیسم فسفات و یک نوع کلسینوزیس ایدیوپاتیک میباشد که به رسوب فسفات کلسیم در بافتهای اطراف مفاصل گفته میشود و باعث ایجاد تودههای کلسیفیه با حدود لبوله و مشخص در اطراف مفاصل بزرگ و رسوب در سطوح اکستانسورها میشود.
معرفیبیمار: بیمار دختر هفت سالهای است که به خاطر تورم دردناک بین انگشتان سوم و چهارم دست چپ و هیپ چپ همراه با قرمزی و ترشحات زردرنگ در سال 1391 در بخش کودکان بیمارستان ولیعصر (عج) بستری شد و در رادیوگرافی تودههای کلسیفیه بهصورت کدورتهای فراوان و متراکم در اطراف آن داشت. بیمار با تشخیص تومورال کلسینوزیس تحت درمان جراحی برداشتن توده قرار گرفت و در ادامه با کلوگزاسیلین و رژیم غذایی کم فسفات درمان شد.
نتیجهگیری: تومورال کلسینوزیس بهندرت مفاصل انگشتان دست را گرفتار میکند و بهعلت فشار توده کلسیفیه روی اعصاب (Cutaneus) دردناک میگردد و گاهی اوقات با ترشحات استریل همراه بوده که بهندرت مانند بیمار ما دچار عفونت ثانویه میگردد. رادیولوژیست میتواند نقش مهمی در تشخیص زودرس بیماری و عوارض احتمالی آن داشته باشد.
سمیه زمانی، فاطمه فتوحی چاهوکی، زهرا نورمحمدی، سعیده صادقی نشاط، وحیده مظاهری، علی ترابی، بهرخ فرهمند،
دوره 73، شماره 7 - ( مهر 1394 )
چکیده
زمینه و هدف: ویروس آنفلوآنزا یکی از عوامل مرگومیر بالا در جهان است. پژوهشگران به استفاده از آنتیژنهای حفاظتشده این ویروس (مانند زیرواحد کوچک مولکول گلیکوپروتیین هماگلوتینین) بهمنظور ساخت واکسن و پژوهشهای سرولوژیک توجه خاص دارند. این پژوهش با هدف تولید آنتیبادیهای پلیکلونال علیه HA2 با کارایی لازم اجرا شد. روش بررسی: این پژوهش از نوع علوم پایه (در زمینه تولید فرآورده) بود و از مهر 1392 تا خرداد 1393 در بخش آنفلوآنزا انستیتو پاستور تهران انجام شد. پروتیین نوترکیب HA2 بههمراه ادجوانت فروند از طریق عضلانی به خرگوش تزریق شد و کارایی سرم خرگوش بهوسیله تستهای نفوذ شعاعی (Radial immunodiffusion, RID) و وسترنبلاتینگ بررسی شد. یافتهها: در تست RID خط و هاله رسوبی مشاهده شد. همچنین نتایج وسترنبلاتینگ برای آنتیسرم HA2 مثبت بود. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آنتیبادی علیه پروتیین HA2 تولید و پاسخ ایمنی هومورال بهخوبی القا گردیده است.
نرگس زمانی، محمد حسین زمانی، میترا مدرس گیلانی،
دوره 73، شماره 8 - ( 8-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان آندومتر شایعترین بدخیمی دستگاه ژنیتال در زنان میباشد. استفاده از روشهای تشخیصی غیرتهاجمی مانند اندازهگیری بیومارکرهای سرمی CA125 و HE4 در صورتی که دقت تشخیص خوبی داشته باشند میتوانند در فاز پیش از آغاز درمان جهت برنامهریزی مناسب درمان برای بیمار بهکار روند. روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی (Cross-sectional) 68 بیمار که در فاصله زمانی بین آبان 91 تا آبان 93 با نمونه پاتولوژی کانسر آندومتر در بخش انکولوژی بیمارستان ولیعصر تحت عمل جراحی قرار گرفتند وارد مطالعه شدند. قبل از جراحی سطح سرمی بیومارکرها CA125 و HE4 اندازهگیری شد و دقت این تستها برای تشخیص مرحله بیماری با روشهای جراحی و پاتولوژیک مقایسه شد. یافتهها: در این مطالعه ازpM cut-off 140 برای مثبت بودن HE4 و cut-off kU/L 35 برای مثبت بودن CA125 استفاده شد. از 12 بیماری که میزان HE4 در آنها بیشتر از pmol/L 140 بود یک نفر (3/8%) درگیری میومتر کمتر از 50% و 11 نفر (7/91%) با درگیری میومتر بیشتر از 50% (001/0P<) و همچنین یک نفر (3/8%) در گروه درجه 1، 10 نفر (4/83%) در گروه درجه 2 و یک نفر (3/8%) در گروه درجه 3 قرار داشتند (035/0P<). از 26 بیماری که میزان CA125 در آنها بیشتر از kU/L 35 بود، شش نفر (1/23%) درگیری میومتر کمتر از 50% و 20 نفر (9/76%) با درگیری میومتر بیشتر از 50% (0001/0P<) و همچنین پنج نفر (2/19%) در گروه درجه 1، 16 نفر (1/61%) در گروه درجه 2 و پنج نفر (2/19%) در گروه درجه 3 قرار داشتند (001/0P<). نتیجهگیری: میزان HE4 بیش از pmol/L 140 و CA125 بیش از kU/I 35 در Grade بالای تومور و تهاجم تومور به میومتر بیشتر دیده میشود.
پروین اکبری اسبق، علی زمانی، سید رضا رئیس کرمی، محمدمهدی زهرابی، یاسمین محمدزاده،
دوره 74، شماره 5 - ( مرداد 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: استئومیلیت حاد یکی از اورژانسهای طب اطفال میباشد که تأخیر در تشخیص و درمان مناسب میتواند منجر به عواقب ناگواری برای بیمار شود. از آنجایی که توجه به نکات تشخیصی و درمانی پرونده بیماران بستری شده میتواند سبب جلوگیری از اشتباهات تشخیصی و درمانهای نادرست شود، بنابراین پژوهش کنونی با هدف بررسی مشخصات بالینی و آزمایشگاهی و پاسخ به درمان در کودکان مبتلا به استئومیلیت حاد انجام گردید.
روش بررسی: در این پژوهش مقطعی گذشتهنگر، 54 بیمار 15 روزه تا 15 ساله که طی سالهای 1375 تا 1388 با تشخیص استئومیلیت حاد در بخش کودکان بیمارستان امام خمینی (ره) بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. بیماران با کمبود دادههای پرونده از مطالعه خارج شده و در مجموع 54 کودک وارد این مطالعه شدند. پرسشنامهای شامل نشانههای بالینی، یافتههای پاراکلینیک و پاسخ به درمان توسط مجری طرح از پرونده بیماران تکمیل گردید.
یافتهها: بهطور کلی 35 نفر از کودکان پسر و 19 نفر دختر بودند. در این پژوهش شایعترین علامت درد و شایعترین نشانه تورم بود که بهترتیب در 25 و 48 نفر دیده شد. مقایسه فراوانی تب در میان دو گروه سنی کمتر از دو سال و 15-2 سال نشاندهنده اختلاف آماری معنادار بین آنها بود (3/%14 در مقابل 8/84%) (001/0P=). شایعترین ارگانیسم جدا شده استافیلوکوک اورئوس (5/%73) بود. متوسط طول مدت درمان با آنتیبیوتیک داخل وریدی 1/28 روز بود.
نتیجهگیری: بیش از نیمی از کودکان مبتلا به استئومیلیت حاد به درمان با آنتیبیوتیک پاسخ نداده و نیاز به عمل جراحی پیدا کردند.
سارا درّی، علیرضا آتشی، صفورا درّی، ابراهیم عباسی، محسن علیجانی زمانی، نجمه ناظری،
دوره 74، شماره 10 - ( دی 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: برای تبادل دادههای با کیفیت بین فراهمکنندگان مراقبت سلامت و نیز سازمانهای حرفهای درگیر در امر سلامت، نیاز به گردآوری و ثبت یکسان دادهها وجود دارد. طراحی مجموعه دادههای اصلی مورد نیاز بهصورت نظاممند، در این راستا بسیار کمککننده است و موجب ایجاد خاصیت تعاملپذیری بین سیستمهای سلامت میشود. هدف این مطالعه طراحی مجموعه دادههای اصلی برای ثبت اطلاعات مورد نیاز سرطان کولورکتال در ایران بود.
روش بررسی: در این مطالعه، ترکیبی از مرور متون و توافق متخصصان استفاده شد. در مرحله اول پیشنویس پیشنهادی بر اساس نتیجه حاصل از مطالعات تطبیقی طراحی شد. در مرحله دوم این مجموعه داده، مورد ارزیابی متخصصان قرار گرفت و نظرات و پیشنهادات آنها اخذ شد. در مرحله سوم، بار دیگر مجموعه داده اصلاح شده، مورد ارزیابی متخصصان قرار گرفت.
یافتهها: بر اساس مرور متون، پیشنویس این مجموعه داده با 85 عنصر اطلاعاتی طراحی شد. در مرحله دوم دادههای تکمیلی توسط متخصصان پیشنهاد شد که در مجموع تعداد آیتمهای اطلاعاتی را به 93 مورد رساند. در مرحله سوم بار دیگر ارزیابی توسط متخصصین انجام شد و در نهایت مجموعه داده اصلی در پنج دسته کلی "اطلاعات دموگرافیک"، "تشخیصی"، "درمانی"، "ارزیابی وضعیت بالینی" و "کارآزمایی بالینی" جمعآوری شد.
نتیجهگیری: مجموعه داده اصلی میتواند در مبحث جمعآوری اطلاعات در سرطانهای کولورکتال راهگشای تبادل اطلاعات سلامت باشد. طراحی چنین مجموعههایی برای بیماریهای مشابه میتواند مسئولین امر را در جمعآوری استاندارد اطلاعات بیماران یاری کند و بازیابی آن را از سیستمهای ذخیرهساز تسریع نماید.
محمد مولوی، رسول یوسفی مشعوف، محمد یوسف علیخانی، حسن محمودی، علیرضا زمانی، فریبا کرامت، سارا سلیمانی اصل،
دوره 75، شماره 6 - ( شهریور 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بروسلوز یک بیماری باکتریال مشترک بین انسان و دام میباشد. در بیماری بروسلوز، ایمنی هومورال و سلولی نقش اساسی دارند. با توجه به اینکه حجامت بر عملکرد سیستم ایمنی میزبان موثر است و توانایی نهفته در تنظیم واکنشهای التهابی را دارد و بهعنوان یکی از روشهای درمانی مورد توجه در طب سنتی جهت درمان بیماریهای التهابی بهشمار میآید، از اینرو هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر حجامت بر سطح سرمی اینترفرون گاما (IFN-γ) در رتهای آزمایشگاهی مبتلا به بیماری بروسلوز بود.
روش بررسی: این پژوهش تجربی از فروردین ۱۳۹۴ تا شهریور ۱۳۹۴ در آزمایشگاه میکروبشناسی و حیوانخانه دانشگاه علوم پزشکی همدان به روش تجربی بر روی ۴۸ سر رت در شش گروه انجام گرفت. ابتدا رتها بهروش تزریق داخل صفاقی با مقدار cfu/ml ۱۰۵×۵ از سویه بروسلا ملیتنسیس (Brucella melitensis) آلوده شدند. پس از گذشت یک هفته جهت اطمینان از صحت ابتلا رتهای آلوده شده با بروسلا از تستهای سرولوژی (رایت، کومبس رایت و ۲-مرکاپتواتانول) (Wright, Coombs Wright, 2-Mercaptoethanol) جهت اثبات بیماری استفاده شد. سپس رتها از ناحیه ساکرال حجامت شدند و پس از گذشت دو هفته سطح سرمی اینترفرون گاما با روش الیزا و مطالعه بافتها با روش رنگآمیزی هماتوکسیلین ائوزین مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: یافتههای این مطالعه نشان داد که حجامت باعث افزایش چشمگیری در میزان میانگین سطح سرمی اینترفرون گاما میگردد. در بررسی هیستوپاتولوژی بافت کبد رتها در گروههای مبتلا شده به بروسلوز و حجامت شده، نشان از تأثیر حجامت بر بهبود ضایعات بافتی بود.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که انجام حجامت میتواند باعث افزایش سطح سرمی اینترفرون گاما و در نتیجه کمک به پاکسازی بیماری و بهبود آسیبهای حاصل بیماری بروسلوز گردد.
منوچهر حکمت، حمید قادری، سیده عادله میرجعفری، شهرام رجایی بهبهانی، مهران شاه زمانی، غلامرضا معصومی،
دوره 75، شماره 9 - ( آذر 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری تترالوژی فالوت (TF) را بهعنوان بیماری با حجم بطن چپ نرمال یا کمی کمتر از نرمال میشناسند. با توجه به اینکه در بعضی بیماران نژاد آسیایی تفاوتی در نوع تترالوژی فالوت دیده شده است، هدف از انجام این مطالعه بررسی سمت چپ قلب با تعیین Z value میترال در بیماران ایرانی مبتلا به تترالوژی فالوت بود.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه آیندهنگر و توصیفی بود که تمام بیمارانی که از ابتدای فروردین ۱۳۹۱ تا فروردین ۱۳۹۴ با تشخیص تترالوژی فالوت به بیمارستان شهید مدرس تهران مراجعه و کاندید جراحی شده بودند، وارد مطالعه شدند. پس از تعیین روش درمانی و نیاز به جراحی، سایز میترال و Z value میترال مشخص شدند. در این مطالعه متغیرهای سن، جنس، قد، وزن، Body surface area (BSA)، سایز دریچه میترال، Z-score (Z-score یا Z value پس از تعیین سایز میترال توسط اکو و مشخص کردن BSA بیمار، براساس نمودار استاندارد موجود تعیین میگردید) دیگر آنومالیهای همراه، تعداد دفعات عمل جراحی، نوع عملهای جراحی پیشین و نوع عمل جراحی کنونی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: در مجموع ۸۰ بیمار طی سه سال وارد مطالعه شدند که (۳۶/۳%)۲۹ مرد و (۶۳/۸%)۵۱ زن بودند. میانگین سنی ۳/۳۷±۷/۱۵ سال بود. اندازه سایز میترال با اِکو در بیماران اندازهگیری شد که mm ۵/۹۹±۱۶/۲ بود و در محدوده mm ۲۷-۱۰ بود. میزان Z valve میترال در مجموع SD ۲/۱۱±۳/۰۹ - و در محدوده SD ۷/۱- تا SD ۱/۳+ بود.
نتیجهگیری: میزان Z value میترال بهمیزان چشمگیری کمتر از میزان نرمال (SD ۲ ± ۰) بوده است که میتواند نشاندهنده هایپوپلاستیک بودن بطن چپ در بیماران تترالوژی فالوت ایرانی باشد.
نیلوفر آقارضایی، رضوان مرزبانی، حسن رضادوست، سعیده زمانی کوخالو، بابک ارجمند، کامبیز گیلانی،
دوره 75، شماره 12 - ( اسفند 1396 )
چکیده
ناباروری حدود ۲۰% از زوجهای جهان را تحت تاثیر قرار میدهد. عوامل موثر بر باروری در مردان و زنان بهطور مساوی توزیع شده است. با وجود تحقیقات گسترده در ناباروری مردان اتیولوژی بسیاری از مردان نابارور ناشناخته است. در Nature سال ۲۰۱۰ از پژوهشگران برجسته و سیاستگذاران خواسته شد سند چشم اندازی برای سال ۲۰۲۰ ارایه دهند، که در نهایت متابولومیکس به عنوان فنآوری پیشرو در Omics توسط این افراد معرفی شد. در حدود ۲۰ سال پیش واژهی متابولومیکس تعریف شد، درحالیکه کاربرد بالینی متابولومیکس به بیش از ۱۰۰۰ سال پیش برمیگردد، زمانی که پزشک و فیلسوف بزرگ ایرانی، ابنسینا، تغییرات ادرار فرد در هنگام بیماری را مشاهده میکرد. امروزه این تغییرات بو یا رنگ در نتیجه تنظیم نبودن متابولیتها شناخته میشود که نشاندهندهی بیماریهای متابولیک است. روش متابولومیکس تجزیه و تحلیلهای الگویی واحد است که توسط مسیرهای بیوشیمیایی خاصی که در پس تولید مواد بیولوژیکی مانند اسپرماتوزوآ یا پلاسمای مایع منی است، دنبال میشود. جهت تشخیص مردان نابارور در آنالیز مایع منی پارامترهای متداولی از جمله: تحرک، مورفولوژی، غلظت و تعداد اسپرم مورد بررسی قرار میگیرد. پلاسمای منی انسان منبع بیولوژیک ارزشمندی است که متاسفانه در تشخیص مردان نابارور مورد استفاده قرار نمیگیرد. بر اساس دادههای موجود، هیچ پارامتری برای تجزیه و تحلیل پلاسمای مایع منی وجود ندارد. بنابراین شناسایی یک پارامتر جدید جهت تشخیص مردان نابارور امری ضروری است. پیشنهاد ما بر اساس پژوهشهای پیشین خود، استفاده از پلاسمای مایع منی جهت تشخیص مردان نابارور است. تنها تعداد محدودی از مطالعات با استفاده از روشهای متابولومیکس به مطالعه در زمینه ناباروری مردان پرداختهاند.
فاطمه بهادری، زهرا صاحب الزمانی، لیلا زارعی، ندا ولیزاده،
دوره 76، شماره 9 - ( آذر 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به عوارض جنینی و مادری دیابت، کاهش شیوع دیابت و درمان مناسب آن خیلی مهم میباشد. رابطه بین کمبود ویتامین D و دیابت نوع دو گزارش شده است. دادههای اندکی در زمینه ارتباط بین سطح ویتامین D سرم و خطر دیابت بارداری وجود دارد. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط مقادیر ویتامین D و دیابت بارداری بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مورد-شاهدی در مراکز بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی ارومیه از خرداد ۱۳۹۴ تا فروردین ۱۳۹۵ انجام شد. ۱۰۰ زن باردار مبتلا به دیابت بارداری و ۱۰۰ زن باردار سالم با روش نمونهگیری غیرتصادفی و در دسترس وارد مطالعه شدند. سپس مقادیر ویتامین D اندازهگیری و به سه سطح تقسیمبندی شد. کمتر از ng/ml ۲۰ بهعنوان کمبود، بین ng/ml ۳۰-۲۰ بهعنوان سطح ناکافی و بیشتر از ng/ml ۳۰ بهعنوان سطح مناسب ویتامین D در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین سن در گروه مطالعه ۵± ۳۰/۳۱ سال و در گروه کنترل ۴/۹۵± ۲۸/۸۳ سال بود (۰/۰۶P=). سطوح ویتامین D در افراد مبتلا به دیابت بارداری و شاهد بهترتیب ng/ml ۴/۷۶± ۷/۲۵ و ng/ml ۱۱/۹۳± ۱۶/۱۲ بود که در افراد دیابت بارداری پایینتر از گروه کنترل بوده است (۰/۰۱P=). کمبود شدید ویتامین D در گروه دیابت بارداری ۳۴% و در گروه کنترل ۲۷% مشاهده شد (۰/۰۰۰۱P<).
نتیجهگیری: در این مطالعه بیشتر بیماران کمبود ویتامین D داشتند و در گروه دیابت بارداری کمبود ویتامین D بهطور معناداری بیشتر از گروه کنترل مشاهده شد.
آرش سلمانینژاد، سجاد شریعتی، محمدرضا زمانی، عباس شکوری،
دوره 77، شماره 10 - ( دی 1398 )
چکیده
بیماری بهجت، یک بیماری خودالتهابی و خودایمنی مزمن و سیستمیک به حساب میآید که علایم عمومی آن شامل زخمهای دهانی و تناسلی و همچنین عارضههای پوستی و چشمی بوده که ممکن است با تظاهرات مختلف سیستمیک در روده، سیستم عصبی و سایر علایم همراه باشد. علل ایجاد آن هنوز بهطور دقیق مشخص نیست. از عوامل احتمالی ایجاد بیماری بهجت موارد عفونی مانند ویروس هرپس سیمپلکس، شرایط التهابی و خودایمنی همچون افزایش یا کاهش برخی سایتوکینها و سلولهای ایمنی و همچنین واریانتهای ژنی متعدد را میتوان نام برد. برخی سایتوکینها مانند فاکتور نکروز کننده تومور α، اینترلوکین ۱β و اینترلوکین ۱۷ در این بیماری افزایش و برخی مانند اینترلوکین ۱۰ کاهش نشان میدهد. همچنین از آنجایی که بیماری بهجت منجر به آسیبهای واسکولیت و بافتی میگردد که در التهاب نقش دارد، غلظتهای نامعمول کموکاینها و مولکولهای چسبنده نیز میتواند در شناخت علل بیماری کمک کنند. در بین نواقص عملکردی سیستم ایمنی، غلظت افزایش یافته نوتروفیلها و مونوسیتها حایز اهمیت است که منجر به افزایش واسطههای اکسیژن میگردد. بیماری بهجت با برخی بیماریهای خودایمنی مانند لوپوس، پسوریازیس، اسپوندیلیت آنکیلوزان و بیماری التهابی روده خصوصیات مشترکی نشان میدهد که ممکن است نقش عوامل و ژنهای یکسان در آنها را پیشنهاد کند. این مقاله مروری با استفاده از جمعبندی مطالعات جدید سعی در معرفی بیماری بیماری بهجت و همچنین عوامل ایمونولوژیک دخیل در ایجاد آن را دارد.
ندا پاک، فاطمه زمانی، سارا نایبندی آتشی، آنسه صالح نیا،
دوره 78، شماره 6 - ( شهریور 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: اطلاع از آناتومی سطحی وریدهای مرکزی اهمیت بسزایی در کاهش عوارض کاتتریزاسیون دارد. آناتومی وریدهای توراسیک در بین گروههای سنی کودکان و بالغین متفاوت است. مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه محل آناتومی سطحی وریدهای توراسیک در کودکان و بالغین ایرانی براساس سیتی اسکن قفسه سینه و بررسی محل قرارگیری کاتتر ورید مرکزی در کودکان انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی گذشتهنگر که از فروردین 1395 تا مرداد 1398 در بیمارستانهای دکتر شریعتی و مرکز طبی کودکان انجام شد، بهترتیب 100 سیتیاسکن قفسه سینه در بالغین و 150 مورد در کودکان بررسی شد که سیتی اسکن کودکان در سه گروه 50 نفره در سنین 3-0، 7-3 و 10-7 سال دستهبندی شدند و از نظر محل تشکیل و اتصال ورید اجوف فوقانی به دهلیز راست، محل تشکیل وریدهای براکیوسفالیک و نیز محل قرارگیری کاتتر مرکزی ارزیابی شدند. همچنین در این مطالعه تعداد 130 عدد از گرافیهایی که کاتتر سنترال وریدی برای بیماران تعبیه شده بود وارد مطالعه گردید و از نظر گروه سنی و محل قرارگیری انتهای کاتتر مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: محل تشکیل وریدهای براکیوسفالیک در بالغین اکثرا در خلف مفصل استرنوکلاویکولار بود و در کودکان خلف سر داخلی کلاویکل قرار داشت. محل تشکیل ورید اجوف فوقانی در بالغین در 52% موارد در فضای بین دندهای اول بود، اما درجوانترین گروه کودکان در محاذات غضروف دنده دوم بود و با افزایش سن به غضروف دنده اول تغییر کرد. در بالغین شایعترین محل اتصال ورید اجوف فوقانی به دهلیز راست در محاذات سومین فضای بین دندهای بود که در کودکان در محاذات چهارمین و سومین غضروف دندهای بود. همچنین میزان محل مناسب انتهای کاتتر 7/74% بود.
نتیجهگیری: این مطالعه نشاندهنده تفاوت محل آناتومی وریدهای مرکزی در اطفال و بالغین و تغییر محل آنها با افزایش سن میباشد.
حسام الدین عسکری مجدآبادی، محسن سلیمانی، مجید میرمحمدخانی، الهام زمانی پور،
دوره 78، شماره 11 - ( بهمن 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت یک مشکل اساسی در بخشهای مراقبت ویژه است. امروزه برای کاهش کلونیزاسیون دهان از محلول کلرهگزیدین استفاده میشود. هدف این مطالعه بررسی کارایی محلول کلرهگزیدین در کاهش کلونیزاسیون دهان بیماران بستری در بخشهای ویژه بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی (از دی ماه 1397 تا مرداد 1398) بر روی 60 بیمار بستری در بخشهای مراقبت ویژه یکی از بیمارستانهای سمنان که براساس معیارهای ورود انتخاب شده بودند انجام شد. کلونیزاسیون دهان بیماران در بدو ورود با کشت از دهان و حلق بررسی شد. پس از 48 ساعت و انجام دهانشویه با محلول کلرهگزیدین 2/%0 سه بار در روز، مجددا کلونیزاسیون دهان بررسی شد. پس از جمعآوری دادهها نتایج مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: بیشتر بیماران مورد مطالعه مرد (80%) با میانگین سنی 19/15±23/45 سال بودند. اکثر بیماران از اورژانس به بخش ویژه منتقل شده بودند و دارای لوله تراشه بودند. در زمان ورود به بخش ویژه، 8 بیمار آلوده به ایکولای و 6 بیمار آلوده به کلبسیلا بودند. یافتهها نشان داد که کلرهگزیدین 2/0% تاثیری در کاهش کلونیزاسیون دهان نداشت. پس از 48 ساعت بستری در بخش ویژه میزان موارد آلودگی به ایکولای افزایش معناداری داشت (01/0P=) ولی اختلاف معناداری در افزایش موارد آلودگی به کلبسیلا وجود نداشت (25/0P=).
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که کلرهگزیدین 2/0% تاثیری بر میکروارگانیسمهای دهان ندارد و لازم است برای کاهش کلونیزاسیون دهان حرکات مکانیکی و مسواکزدن نیز مورد توجه قرار گیرند. بیشتر بیماران در اورژانس آلوده به میکروارگانیسمهای بیماریزا بودند. بنابراین راهبردهای مناسب برای کاهش آلودگی در بخشهای اورژانس لازم است.
رایکا جمالی، رضا زمانی، طیب رمیم،
دوره 79، شماره 5 - ( مرداد 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: ضایعهInlet patch بافت اپیتیلیوم ستونی معده در خارج از معده است. با علایمی مانند احساس توده در گلو، سرفه مزمن و لارنژیت همراه است. مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط احساس توده در گلو و اختلال ساختاری Inlet patch در بیماران مبتلا به بیماری ریفلاکس گاستروازوفاژیال انجام شد.
روش بررسی: مطالعه بهروش مورد-شاهد در بیماران مراجعهکننده به بخش آندوسکوپی بیمارستان سینا تهران از مهر 1397 تا مهر 1398 انجام شد. بیماران با تشخیص ریفلاکس معده به مری و اندیکاسیون آندوسکوپی وارد مطالعه شدند. علایم Inlet patch از جمله احساس توده در گلو مشخص و ثبت شد. فراوانی احساس توده در گلو در گروه بیماران با اختلال ساختاری Inlet patch (گروه بیمار) و بدون آن (گروه شاهد) مقایسه گردید.
یافتهها: بیماران شامل42 مرد (42%) و 58 زن (58%) بودند. میانگین سنی بیماران 35/10±17/41 سال (18 تا 77 سال) بود. شدت ریفلاکس خفیف 57%، ریفلاکس متوسط 27% و ریفلاکس شدید 16% بود. 28% بیماران احساس توده در گلو و 12 بیمار دارای Inlet patchبودند. ارتباط آماری معناداری میان Inlet patch و احساس توده در گلو وجود داشت (001/0=P). بیماران واجد Inlet patch احساس توده در گلو داشتند. 8/81% بیماران بدون Inlet patch احساس توده در گلو نداشتند. اختلاف آماری معنادار میان دو گروه دارا و بدون Inlet patch از نظر احساس توده در گلو بهطور کلی و برحسب متغیرهای بالینی مختلف بود (001/0=P).
نتیجهگیری: یافتهها نشان داد که Inlet patch با احساس توده در گلو ارتباط معناداری داشته و در بیمار با احساس توده در گلو بدون ازوفاژیت، هرنی هیاتال، سوزش سر دل و سندرم متابولیک میتوان به Inlet patch شک کرد.
امیرحسین فرجی، مهدی نیکخواه، معصومه پولادی، فرهاد زمانی، سید وحید محمودی، خاطره یعقوبزاده گتابی،
دوره 79، شماره 8 - ( آبان 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: کلانژیوکارسینوم، سرطان اپیتلیوم مجاری صفراوی است که از مجاری صفراوی داخل یا خارج کبدی منشاء میگیرد. با توجه به اهمیت ارزیابی عوامل خطر موثر در بروز کلانژیوکارسینوم و اهمیت توجه به آنها جهت کاهش مواجهه با این عوامل، این مطالعه با هدف ارزیابی عوامل خطر ابتلا به کلانژیوکارسینوم در افراد مبتلا به این بیماری انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی-توصیفی بوده و بر روی 276 بیمار مبتلا به کلانژیوکارسینوم مراجعهکننده به بیمارستان فیروزگر تهران از فروردین تا اسفند سال 1399 انجام شده است. سپس این اطلاعات بهصورت توصیفی مورد ارزیابی قرار گرفتند و در انتها به میزان مواجهه با هر یک از عوامل خطر بروز کلانژیوکارسینوم در جمعیت مورد بررسی، پرداخته شده است.
یافتهها: میانگین سنی بیماران، 07/13±97/65 سال میباشد که 6/65% از آنها را مردان و 4/34% را زنان تشکیل دادهاند. از بین عوامل خطر مورد بررسی، متغیرهایی همچون استعمال سیگار و تریاک، فشارخون بالا، سابقه سنگ کیسه صفرا، سابقه سایر سرطانها در خانواده، سابقه کولهسیستکتومی و دیابت بیشترین فراوانی را داشتهاند. همچنین استعمال هرویین، IBD، پولیپ کیسه صفرا، پانکراتیت و مصرف شیره و الکل کمترین میزان فراوانی را در افراد مورد بررسی در این مطالعه داشتهاند. سابقه هپاتیت ویروسی و PSC در هیچ کدام از بیمارن مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که از بین عوامل خطر بررسی شده، مصرف سیگار و فشارخون بالا بیشترین فراوانی و سابقه هپاتیت ویروسی و PSC کمترین میزان فراوانی را در بین افراد مورد بررسی داشتند.
مجید زمانی، مسعوده باباخانیان، فرهاد حیدری، محمد نصر اصفهانی، محمد مهدی زارعزاده،
دوره 80، شماره 7 - ( مهر 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: نوار قلب علاوه بر بیماریهای قلبی، در بیماریهای غیرقلبی هم دچار تغییرات میشود که بهدلیل مشابهت، میتواند باعث تشخیص به اشتباه بیماریهای قلبی در بیماران شود. تغییرات ECG در انواع ضایعات مغزی مانند استروکهای ایسکمیک و هموراژیک و تروماهای مغزی در مقالات بسیاری بررسی شدهاند، اما اثرات میدلاین شیفت مغزی بر تغییرات نوار قلب بررسی نشده است. در این مطالعه قصد داریم تا این تغییرات را بررسی کنیم.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه توصیفی مقطعی آیندهنگر است. بیماران با تومور مغزی مراجعهکننده به بیمارستان الزهرا (س) و کاشانی اصفهان از فروردین 1398 تا اسفند 1399 انتخاب شدند. پس اخذ رضایت آگاهانه، از بیماران CT scan و یا MRI مغزی گرفته شد و تغییرات نوار قلب(T wave, ST segment, QTc Interval, QRS prolongation) در دو گروه تومور مغزی با و بدون میدلاین شیفت با هم مقایسه شد.
یافتهها: 136 بیمار وارد مطالعه شدند که از این تعداد، 69 بیمار در گروه بدون شیفت میدلاین و 67 بیمار در گروه با شیفت میدلاین قرار داشتند. در گروه با میدلاین شیفت 3% بیماران تغییراتST segment و 9/23% تغییرات موج T داشتند که این میزان در گروه بدون میدلاین شیفت بهترتیب 4/1% و 1/10% بود. میانگین QTc Interval در دو گروه بدون و با میدلاین شیفت بهترتیب 438/28±26/338 و 855/37±66/388 میباشد و میانگین QRS در گروه بدون میدلاین شیفت ms 88/9±09/86 میباشد و در گروه همراه با میدلاین شیفت ms 83/12±93/94 میباشد.
نتیجهگیری: شیفت میدلاین مغزی میتواند باعث پهن شدن QRS، طولانی شدن QTc Interval و تغییرات موج T در نوار قلب بیماران شود.
سمیه زمانی، محمد رضا ساسانی، مهدی سعیدی مقدم،
دوره 81، شماره 4 - ( تیر 1402 )
چکیده
زمینه و هدف: امآرآی یک روش تصویربرداری برای تشخیص استئومیلیت پدال دیابتی است. این مطالعه سکانس STIR، مهمترین سکانس حساس به مایع، را با تصاویر کنتراست تقویتشده برای تشخیص استئومیلیت پدال دیابتی مقایسه میکند.
روش بررسی: پرونده پزشکی 48 بیمار دیابتی مشکوک به استئومیلیت پدال مراجعهکننده به یکی از بیمارستانهای دانشگاه که تحت MRI پا با و بدون تزریق ماده حاجب قرار گرفتند، این مطالعه بهصورت مقطعی در بیمارستان نمازی دانشگاه علوم پزشکی شیراز از اول فرودین 1395 تا 31 شهریور 1396 جمعآوری و بررسی شد. بهطورکلی، 52 MRI و 60 قسمت استخوانی جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. تشخیصها با همبستگی بالینی تایید شد. در نهایت، حساسیت، ویژگی و دقت تشخیصی سکانس STIR و تصاویر با کنتراست افزایش یافته مقایسه شد. افزونبراین، اثر افزودن یافتههای تصویر وزن T1 بهدنباله STIR مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: تشخیص نهایی استئومیلیت در 47 استخوان (78%) تایید شد. 13 استخوان (22%) استئومیلیت نداشتند. ویژگی سکانسهای کنتراست تقویت شده و STIR بهترتیب 3/92% و 8/53% بود، درحالیکه حساسیت دو دنباله مشابه (100%) بود.
نتیجهگیری: سکانس STIR حساسیت بالایی برای تشخیص استئومیلیت پدال نشان داد. ویژگی کمتر این دنباله در مقایسه با تصاویر با کنتراست افزایش یافته را میتوان با افزودن سکانس وزن T1 جبران کرد. بنابراین، MRI بدون تزریق ماده حاجب را میتوان بهطور قابل اعتمادی با MRI تقویت شده با کنتراست برای تشخیص استئومیلیت پدال دیابتی جایگزین کرد.