24 نتیجه برای پاس
محمد ابراهیم مهدوی، علی اصغر پیوندی،
دوره 65، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده
ادیومتری پاسخهای برانگیخته قشری به پیشبینی آستانه رفتاری تونهای خالص 4000-500 هرتز اشاره میکند که از طریق ثبت مجموعه پتانسیلهای دیررس شنوایی N1-P2 صورت میگیرد. دقت تخمین آستانه رفتاری افراد هوشیار در این روش با بالا رفتن میزان کاهش شنوایی حسی عصبی افزایش مییابد. مطالعات منتشرشده اندکی وجود دارد که به بررسی روش نامبرده در برآورد آستانه شنوایی طبیعی پرداخته است. این تحقیق با هدف بررسی بیشتر دقت پیشبینی آستانه شنوایی در افرادی که افت شنوایی ندارند، انجام شد.
روش بررسی: آستانه شنوایی 40 مرد 25-18 ساله (40 گوش) در سطح 20 دسیبل HL در فرکانسهای 4000-500 هرتز مورد غربالگری قرار گرفت. سپس با ثبت مجموعه N1-P2 یک گوش در فرکانسهای 4000-500 هرتز آستانه CERA پاسخهای برانگیخته قشر شنوائی برای تون برستهای (burst) 10-30-10 میلیثانیه در حالت هوشیاری تعیین شد. پس از تعیین آستانه CERA رفتاری تونهای خالص توسط آزمایشگر دوم بدست آورده شد.
یافتهها: این مطالعه نشان داد که در 95% موارد آستانه
CERA در محدوده 15-0 دسیبل SL آستانه رفتاری تون خالص قرار دارد. در 5% دیگر تفاوت آستانه CERA با آستانه شنوایی واقعی 25-20 دسیبل است. میانگین آستانه CERA ( SD) برای تون برستهای 5/0، 1، 2 و4 کیلو هرتز به ترتیب، 5/46/12، 8/59/10، 5/68/10، 1/42/11 دسیبل بالاتر از آستانه شنوایی رفتاری محرکهای تون خالص در این فرکانسها قرار داشت.نتیجهگیری: بهطور متوسط
، CERA از دقت نسبتا˝ خوبی برای پیشبینی آستانه شنوایی بهنجار برخوردار است بهطوریکه با دقت برآورد آستانه شنوایی رفتاری در تحقیقات افراد با کاهش شنوایی، قابل قیاس میباشد.
علی خلوت، عبدالرحمان رستمیان، سیدرضا نجفی زاده، علی پاشا میثمی،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده
آرتریت روماتوئید (RA) بیماری التهابی مزمن است که عوامل متعددی در بروز و ادامه آن دخالت دارد. یکی از عوامل شروعکننده بیماری استرس میباشد که میتواند با تأثیر در کفایت و یا عدم کفایت محور نوروآندوکرین در بروز یا تغییر سیر بیماری ارتباط داشته باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر استرس در چگونگی تداوم RA و راهکارهای پیشگیری و درمان مؤثر آن است.
روش بررسی: یکصد بیمار آرتریت روماتوئید (80 زن و 20 مرد) که تشخیص RA آنها قطعی بود و بیماری آنها بهتازگی شروع شده بود (36-12 ماه) بهطریق همگروهی بررسی گردیدند. با مصاحبه و پرسشنامههایی که رویدادهای زندگی آنها در آن منعکس شده بود به دو گروه A با استرس پایدار و گروه B با استرس ناپایدار تقسیم شدند و درمان یکسان برای هر دو گروه انجام شد. نتیجه درمان پس از دو سال مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت.
یافتهها: با وجود یکسان بودن نوع درمان در گروهها پاسخ به درمان متفاوت بوده است، بهطوریکه گروه B که زمینه استرس ناپایدار داشتند بهبودی واضحی نسبت به گروه دارای تجربه استرسزای پایدار نشان داد. (00001/0 P=) در ارزیابی کلی شاخص بهبودی، بیمارانیکه زمینه استرس ناپایدار داشتند نسبت به گروه بیماران دارای زمینه استرس پایدار داشتند تفاوت معنیداری در بهبود نشان دادند (00001/0 P<).
نتیجهگیری: تعداد قابل توجهی از مبتلایان به RA از استرس جدی رنج میبرند که در سیر بالینی و بهبودی آنها مؤثر است. با شناخت عوامل استرسزا و کوشش در رفع آن میتوان در کنترل بهتر بیماری مؤثر بود.
رضا بدلزاده، علی نوروز زاده، علیرضا عسگری، علی خوش باطن،
دوره 65، شماره 12 - ( 12-1386 )
چکیده
تماس با سرب موجب افزایش فشار خون در انسان و حیوانات آزمایشگاهی می شود. مکانیسمهای دقیق هیپرتانسیون ناشی از سرب به خوبی شناخته نشده، لیکن فاکتورهای مختلفی از جمله تغییر در پاسخدهی سیستم قلب و عروق به آدرنرژیکها میتوانند در این زمینه دخیل باشند. در مطالعه حاضر، اثر تماس با ppm 100 استات سرب از طریق آب آشامیدنی در دورههای 4، 8 و 12 هفتهای بر فشار خون و پاسخدهی قلب ایزوله به β- آدرنرژیکها در موشهای صحرائی نر بررسی شد.
روش بررسی: پس از بیهوشی و اندازهگیری فشار خون از طریق دم، قلب حیوانات تحت تنفس مصنوعی از بدن جدا و بلافاصله به دستگاه قلب ایزوله لانگندرف انتقال یافت. پاسخدهی تعداد ضربان و قدرت انقباضی قلب ایزوله به بتا آدرنرژیکها با اضافه کردن غلظتهای مختلف آگونیست β آدرنرژیکی (ایزوپروترنول) در حضور و عدم حضور آنتاگونیست مربوطه (پروپرانولول) مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: فشار خون در گروههای مسموم به سرب 8 و 12 هفتهای نسبت به گروه کنترل به طور معنیدار افزایش یافت (01/0p<). پاسخ انقباضی و ضربان قلب به ایزوپروترنول در گروههای مسموم هشت و 12 هفتهای نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری نشان داد (05/0p<)، در حالی که اختلاف این پاسخها در گروههای مسموم چهار هفتهای و کنترل معنیدار نبود.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهند که تماس با غلظتهای پایین سرب، اثرات کرونوتروپیکی و اینوتروپیکی مثبت β- آدرنرژیکها را تقویت میکند. این اثرات قلبی سرب میتوانند نقش موثری در پاتوژنز فشار خون ناشی از آن داشته باشند.
زهرا جعفری، حسنعشایری، پریچهر احمدی، مسعود متصدیزرندی،
دوره 66، شماره 3 - ( 3-1387 )
چکیده
نوروپاتی شنوایی غالبا˝ بخشی از یک نوروپاتی عمومی است. بهطوریکه حدود 30 تا 40 درصد از کل موارد نوروپاتی شنوایی و تقریبا˝ 80 درصد از بیماران علامتدار مبتلا به اختلالات نوروپاتی عمومی در سنین بالای 15 سال را شامل میشود. در مقاله حاضر، نتایج ارزیابی راههای شنوایی در دو جوان مبتلا به نوروپاتی عمومی، بحث شده است.
معرفی مورد: بیماران، دو برادر 26 (بیمار اول) و 17 (بیمار دوم) ساله با تشخیص پلی نوروپاتی آکسونو- میلینی منتشر بودند که علایم هر دو با کاهش درک گفتار و مشکلات حرکتی از سن 12 سالگی آغاز شده و با گذشت زمان پیشرفت کرده بود. برای تایید وجود نوروپاتی شنوایی در این بیماران، به نتایج آزمایشهای شنوایی رفتاری، الکتروآکوستیک و پاسخهای برانگیخته شنوایی استناد شد.
نتیجهگیری: با انجام یک مجموعه آزمایشهای شنوایی میتوان نوروپاتی شنوایی را از دیگر اختلالات درک شنوایی تشخیص داد. در این بیماران همواره باید احتمال وجود نوروپاتی عمومی را در نظر داشت.
میترا مدرس گیلانی، نادره بهتاش، مژگان کریمی زارچی، زهرا سمیعزاده، فاطمه قائممقامی، اعظمالسادات موسوی،
دوره 66، شماره 7 - ( 7-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: اکثر بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته تخمدان، عود خواهند کرد. درمان ترکیبی پاکلی تاکسل و پلاتین نسبت به درمان تکدارویی بر پایه پلاتین درمان بهتری است. ولی اکثر بیماران دچار عوارض عصبی (نوروتوکسیتی) شده که منجر به قطع درمان میشود. مقایسه اثربخشی و امنیت دو گروه کربوپلاتین/ پاکلی تاکسل در مقایسه با کربوپلاتین تنها در اروپا و کانادا انجام شده ولی در ایران هیچ بررسی در این مورد بهعمل نیامده است. لذا سعی شده تأثیر رژیم ترکیبی جم سیتابین/ کربوپلاتین بهعنوان رژیم جانشین تاکسل/ کربوپلاتین برای کاهش عوارض عصبی مورد بررسی قرار گیرد.
روش بررسی: این مطالعه روی 21 بیمار مبتلا به عود سرطان پیشرفته تخمدان که در بیمارستان ولیعصر (عج) بین سالهای 1382 تا 1385 درمان شدهاند، انجام شده است: جم سیتابین با دوز mg/m2800 در روزهای 15-8-1 و کربوپلاتین با 4=AUC در روز دوم سیکل درمانی تزریق وریدی شد. میزان تحمل بیماران، عوارض ناشی از درمان، پاسخ بالینی بیماران، میانگین بقای کلی و بقای عاری از تومور بیماران نیز مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: میانه سن بیماران 49 سال (78-23 سال) و متوسط زمان پیگیری، شش ماه (22-4 ماه) بود. بیماران بهطور متوسط چهار (6-2) سیکل شیمیدرمانی دریافت کردند. متوسط بقای عاری از تومور سه ماه بود. میزان پاسخ بالینی 6/47% و میانگین مدت بقاء در مجموع، 4/34 ماه بود. عوارض ناشی از درمان نیز بررسی شد و عوارض خونی و کبدی خفیف در تعداد کمی از بیماران دیده شد.
نتیجهگیری: ترکیب جم سیتابین/ کربوپلاتین، بقای بدون بیماری را بهبود میبخشد و در موارد عود سرطان تخمدان که حساس به رژیم پلاتین هستند، بهخوبی تحمل میشود.
زهرا احمدینژاد، عبدالرضا سودبخش، عاطفه طیبی،
دوره 67، شماره 10 - ( 10-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: سپسیس یک علت مهم بستری در بیمارستانها و مرگ بیمارستانی است. یک مارکر برای افتراق سپسیس از بیماریهای غیرعفونی، سطح سرمی پروکلسیتونین (PCT) است. هدف از این مطالعه بررسی ارزش تشخیصی تست نیمه کمی پروکلسیتونین در افتراق علل عفونی و غیرعفونی در بیماران مبتلا به سندروم پاسخ التهابی سیستمیک (SIRS) بود. روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی سطح سرمی PCT در بیماران با علائم احتمالی سپسیس، که طی سالهای 87-1385به اورژانس مجتمع بیمارستانی امامخمینی تهران مراجعه کردند با روش نیمه کمی سنجیده شد. یافتهها: از 263 بیمار مورد مطالعه 8/65% مرد و 2/34% زن بودند. میانگین سنی بیماران 7/20±9/46 سال بود. در 104 بیمار (6539%) 5/0PCT< و در 49 بیمار (6/18%) 2>PCT≥5/0 و در 74 بیمار (1/28%) 10>PCT≥2 و در 36 بیمار (8/13%) 10≤PCT (نانوگرم در میلیلیتر) بود. علت SIRS در اکثر بیماران (6/60%) با 5/0PCT< (نانوگرم در میلیلیتر) بیماریهای غیرعفونی بود در حالی که بیماران با 10≤PCT نانوگرم در میلیلیتر همه در گروه SIRS با علت عفونی قرار داشتند. سطح PCT در بیماران با SIRS عفونی بهطور معنیداری بالاتر از بیماران با SIRS غیرعفونی بود. (0001/0p<) حساسیت تست برای آستانههای 5/0 و 2 و 10 (نانوگرم در میلیلیتر) بهترتیب 2/89% و 1/67% و 8/22% بود و ویژگی آن برای آستانههای 5/0 و 2 و 10 (نانوگرم در میلیلیتر) بهترتیب 9/82%، 2/96% و 100% بود. نتیجهگیری: اندازهگیری سطح PCT در همراهی با یک ارزیابی بالینی مناسب، میتواند راهنمایی برای شروع به موقع درمان آنتیبیوتیکی باشد و پیشآگهی بیماران مبتلا به سپسیس را بهبود بخشد.
اصغر آقا محمدی، مجید محمودی، نیما رضایی، زهرا صفری، داریوش حیدر نسب، کوروس دیو سالار، محمد علی محققی،
دوره 69، شماره 2 - ( 2-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه بیش از سایرین در معرض خطر ابتلا به عفونت با باکتریهای کپسولدار میباشند. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی اثر واکسن پلیساکارید پنوموکوکال در این بیماران میباشد.
روش بررسی: به 66 فرد بیمار مبتلا به نارسایی مزمن کلیه، قبل از جراحی پیوند کلیه و 40 نفر از افراد سالم، واکسن پنوموکوک تزریق گردید. نمونههای خون وریدی قبل از واکسیناسیون و چهار هفته بعد از واکسیناسیون گرفته شد. میزان رقت آنتیبادیهای اختصاصی با استفاده از تکنیک الایزا اندازهگیری گردید.
یافتهها: از گروه بیماران، 14 نفر (21%) پاسخ ایمنی ضعیفی به واکسن نشان دادند (گروه یک)، در حالی که پاسخ ایمنی برای 52 نفر از بیماران (79%) نرمال بود (گروه دو). رقت ایمونوگلوبولین G (IgG) ضد پنوموکوک پس از واکسیناسیون در گروه یک به میزان معنیداری کمتر از گروه دو بود (01/0P= برای IgG، 02/0P= برای IgG2). همینطور نسبت افزایش رقت IgG ضد پنوموکوک نیز در گروه یک به میزان معنیداری کمتر از گروه دو و یا گروه افراد سالم بود (به ترتیب 001/0P= و 005/0P=). با پیگیری بیماران دو گروه، 18 ماه بعد از عمل پیوند، بیماران گروه یک بیشتر از بیماران گروه دو به عفونتهای پنوموکوکی مبتلا شدند (007/0P=).
نتیجهگیری: بخش قابل توجهی از بیماران مبتلا به نارسایی مزمن کلیوی، پاسخ ایمنی مناسب نسبت به واکسن نشان نمیدهند و در معرض ابتلا به عفونتهای پنوموکوکی میباشند.
سید میثم ابطحی فروشانی، نوروز دلیرژ، رحیم حب نقی، قاسم مسیبی،
دوره 69، شماره 11 - ( 11-1390 )
چکیده
800x600 Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: تحقیقات اخیر نقش
اساسی IL-17 را در پاتوژنز
آنسفالومیلیت تجربی خودایمن (EAE) مشخص نموده است. همچنین عملکرد سلولهای FoxP3+Treg در مهار واکنشهای
خودالتهابی مورد توجه قرار گرفته است. با وجودیکه مطالعات قبلی موید نقش تعدیلگر
ایمنی آل-ترانس رتینوییک اسید (ATRA) بوده است، ولی این اثرات عمدتاً بر مبنای تغییر
در نسبت سایتوکینهای Th1/Th2 توجیه شدهاند. در این مطالعه اثرات درمانی ATRA بر روند EAE و پاسخهای
لنفوسیتهای T کمکی ارزیابی شد.
روش
بررسی: بیماری EAE با استفاده از پپتید MOG35-55 و ادجوانت کامل فروند در
موشهای ماده C57BL/6 القا شد. سپس موشها در دو گروه هفت رأسی قرار گرفتند. درمان با ATRA μg500 بهازای هر
راس؛ یکروز در میان از زمان بروز علایم درمانگاهی در گروه درمانی (روز 12) آغاز
گشت. همزمان، گروه کنترل تنها حلال دارو را دریافت نمودند. علایم تا زمان کشتار
موشها (روز 33) روزانه ثبت گردید. میزان تکثیر با آزمون MTT، میزان تولید سایتوکینها با ELISA و فراوانی
سلولهای FoxP3+Treg با
فلوسیتومتری در بین سلولهای طحالی سنجیده شد.
یافتهها: تجویز ATRA پس از بروز علایم بهطور معنیداری موجب تخفیف بیماری گردید. بهدنبال
تحریک مجدد پادگنی در سلولهای جداشده از طحال، کاهش معنیدار تولید سایتوکینهای
پیشالتهابی IL-17 و IFN-γ همزمان با کاهش تکثیر لنفوسیتی، مشاهده گردید.
فراوانی سلولهای FoxP3+Treg و یا سطح IL-10 تغییر معنیداری
نیافت. با این وجود نسبتهای IFN-γ: IL-10 و IL-17: IL-10 کاهش معنیداری یافت.
نتیجهگیری: تجویز ATRA بعد از بروز
علایم بیماری، ضمن کاهش تکثیر لنفوسیتهای خود واکنشگر و تغییر نسبت سایتوکینهای
تولیدی به نفع سایتوکینهای ضد التهابی، موجب بهبود EAE میگردد.
توحید سیف برقی، رامین کردی، امیرحسین معماری،
دوره 71، شماره 3 - ( 3-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: ورزشکاران بهطور معمول در زمینههای جسمانی نسبت بهسایر زمینهها تمرینات و مهارت بیشتری دارند و اغلب آگاهی کمتری از فاکتورهای شناختی و روانی موثر بر عملکرد و اجرای ورزشی خود دارند. لذا ورزشکاران رشتههای مختلف بهویژه ورزشهای تیمی، چندان با مهارتهای روانی مرتبط با ورزش آشنا نیستند و کمتر به تمرینات ذهنی میپردازند. بهتازگی تصویرسازی بهعنوان یکی از مهارتهای پایهای مورد نیاز و موثر در ورزش مطرح بوده است. در این مطالعه اثر تصویرسازی شناختی بر عملکرد فوتبالیستهای نخبه در جریان مسابقات رسمی را در دو مطالعه موازی مورد ارزیابی قرار گرفته است.
روش بررسی: بیست و دو ورزشکار در رده جوانان و 22 ورزشکار در رده بزرگسال بهطور جداگانه و بهصورت تصادفی در دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. آموزش تصویرسازی شناختی برای شرکتکنندگان در گروه مداخله، بهمدت 12 هفته و مشابه با هم صورت پذیرفت، درحالیکه بازیکنان گروه شاهد هیچگونه مداخله شناختی دریافت نمیکردند. عملکرد ورزشی ورزشکاران فوتبالیست بهصورت میزان پاسهای صحیح در جریان مسابقات رسمی، قبل و بعد از مداخله تصویرسازی مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج حاکی از تغییر قابلتوجه در عملکرد فوتبالیستهای رده جوانان بعد از دریافت مداخله نسبت به گروه شاهد بود (69/1، 17/1 :95%CI، 000/0P<، 41/1OR=). در رده بزرگسال علیرغم روند رو به رشد بازیکنان در اجرای ورزشی، تفاوت معنیداری میان گروه مداخله و شاهد دیده نشد (4/1، 82/0 :95%CI، 05/0P>، 07/1OR=).
نتیجهگیری: نتایج بهدستآمده نشان میدهد مداخلات تصویرسازی شناختی اختصاصی و عمومی میتواند عملکرد فوتبالیستها بهخصوص در رده جوانان را بهبود بخشد.
محمد مهدی سلطان دلال، سلین تلفیان، مسعود حاجیا، عنایت کلانتر، علیرضا دولت یار دهخوارقانی، عباس رحیمی فروشانی، قمرتاج خان بابایی، ماندانا مبرهن، مرجان فرزامی،
دوره 72، شماره 2 - ( 2-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: کمپلکس بورخولدریا سپاسیه یکی از عوامل مهم عفونتهای جدی در بیماران مبتلا به فیبروز سیستیک است. هدف از این مطالعه، ژنوتایپینگ گونههای بورخولدریا سپاسیه در بیماران سیستیک فیبروزیس به روش Pulsed-Field Gel Electrophoresis (PFGE) و نسبت تنوع گونههای کمپلکس بورخولدریا سپاسیه جدا شده از نمونههای بالینی بود.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی، طی 12 ماه در سال 91-1390، 100 نمونه ترشحات ریوی از بیماران سیستیک فیبروزیس مراجعهکننده به بیمارستان مسیح دانشوری جمعآوری شد. پس از تلقیح نمونهها بر روی محیط کشت Burkholderia Cepacia Selective Agar (BCSA) و انکوباسیون، کلنیهای مشکوک جدا و با استفاده از تستهای بیوشیمیایی و فنوتیپی شناسایی شدند. به منظور تایید بیشتر با روش لیز قلیایی، DNA باکتری استخراج و با Polymerase Chain Reaction (PCR) و بررسی ژن recA انجام شد. به منظور شناسایی پُلیمورفیسم و تنوع تایپی سویههای جدا شده بورخولدریا سپاسیه از الکتروفورز ضربان متناوب (PFGE) با استفاده از آنزیم با طیف اثر محدود (XbaI و SpeI) نیز استفاده شد.
یافتهها: از 100 نمونه مورد بررسی، پنج ایزوله بهعنوان بورخولدریا سپاسیه شناسایی گردید. اطلاعات بهدست آمده در الکتروفورز محصولات PCR و مقایسه باندهای ایجاد شده در نمونههای بیماران با سوش استاندارد ATCC 25416 بورخولدریا سپاسیه و مقایسه و آنالیز باندهای PFGE با سایز مارکر باکتری Salmonella choleraesuis سروتایپ Braenderup سویۀH9812 ، یکسان بود.
نتیجهگیری: وجود الگوی پالس تایپ مشابه در طول مطالعه موید این فرضیه است که عامل شناسایی شده در این مطالعه از یک منبع منتشر شده باشد. بنابراین فرضیه انتقال ارگانیسم فرد به فرد رد و ضرورت دارد که در مطالعات بعدی از منابع محیطی نمونهبرداری شود.
هاشم فخر یاسری، غلامرضا حمصی، طیب رمیم،
دوره 74، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: مانومتری مری با قدرت تفکیک بالا جدیدترین روش تشخیصی بررسی اختلالات حرکتی مری است که میتواند مبتلایان به بیماری آشالازی را از اختلالات حرکتی غیرآشالازی مری تفکیک نماید. این مطالعه با هدف بررسی علایم بالینی مبتلایان به اختلالات حرکتی غیرآشالازی مری و مقایسه آن با بیماران آشالازی انجام گردید.
روش بررسی: مطالعه بهصورت مقطعی و آیندهنگر در 963 بیمار که با علایم گوارشی فوقانی (دیسفاژی، درد سینه غیرقلبی، برگشت غذا، سوزش پشت جناغ سینه، خشونت صدا، آسم و استفراغ) و کاهش وزن از فروردین 1391 تا فروردین 1394 به بخش مانومتری مرکز تحقیقات گوارش فیروزگر، مراجعه کرده بودند انجام گردید. برای همه بیماران، مانومتر مری با روشهای استاندارد جهانی، انجام شد. سپس تراسههای مانومتری در بیمارانی که Integrated relaxation pressure 4 (IRP4) مساوی یا کمتر از mmHg 15 داشتند مورد مطالعه قرار گرفتند.
یافتهها: پژوهش کنونی نشان داد که اختلالات حرکتی غیرآشالازی مری (%58) شایعتر از بیماری آشالازی (2/%18) است. سوزش پشت جناغ سینه (5/%68)، برگشت غذا (4/%65) و درد سینه (6/%60) شایعترین علامت این بیماران بود. هر چند استفراغ (7/%91) و کاهش وزن (%63) شایعترین علامتهای بیماران مراجعهکننده بود ولی در مبتلایان به اختلالات حرکتی غیر آشالازی مری ارزش تشخیصی ندارند. اختلال عمل حرکتی بینابینی مری (2/%67) شایعترین و فقدان پریستالتیسم مری (%7) و مری پرقدرت (3/%3) نادرترین یافتهها در اختلالات حرکتی غیرآشالازی مری بودند.
نتیجهگیری: هر چند آشالازی از اختلات حرکتی درمانپذیر مری محسوب میشود ولی اختلالات حرکتی غیرآشالازی مری شایعتر است. همچنین علایم بالینی همیشه نمیتواند انواع مختلف اختلالات حرکتی غیرآشالازی مری را از همدیگر افتراق دهد، بنابراین مانومتری مری در تشخیص و تعیین نوع درمان این اختلالات، بهخصوص در بیمارانی که رفلاکس گاستروازوفاژیال دارند، ضروری است.
داود عظیمپور، ناهید طحان، فرشته پورسعید، فریده دهقان منشادی، عرفان قاسمی،
دوره 75، شماره 5 - ( 5-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: اسپاستیسیتی نقص بالینی ضایعات نورون محرکه فوقانی میباشد که بلافاصله یا مدتی پس از ضایعه نمایان میگردد و در ۳۸% بیماران سکته مغزی مشاهده میشود. بهتازگی شاک ویودرمانی بهعنوان روشی امن و موثر در درمان اسپاستیسیته گزارش شده است. این مطالعه با هدف بر آورد اثر شاک ویو در کاهش اسپاستیسیتی پس از سکته مغزی انجام شد.
روش بررسی: تمامی مقالات موجود در پایگاههای اطلاعاتی PubMed, MEDLINE, Science Direct و Scopus و موتور جستجوی Google scholar، در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا پایان ۲۰۱۶ میلادی با کلمات کلیدی Spasticity, Muscle hypertonicity, Extracorporeal Shock Wave Therapy، Stroke و Hemiplegiaبررسی شد. معیارهای ورود، مطالعات تمام متن و چاپ شده به زبان انگلیسی بود. دو مرورگر بهصورت مستقل مقالات را از نظر شرایط ورود و کیفیت بررسی نمودند. در آنالیز آماری نمرات مقیاس آشورت و دامنه حرکتی پاسیو مفصل لحاظ شد.
یافتهها: ۱۱ مطالعه با مجموع ۲۶۱ بیمار وارد مرور سیستماتیک گردید. در هفت مطالعه اثر شوکویو در عضلات اسپاستیک اندام فوقانی و در چهار مطالعه اثر شوکویو در عضلات اسپاستیک اندام تحتانی بررسی شده بود. بلافاصله پس از شوکویو درمانی کاهش معنادار مقیاس آشورت (۱/۶۲- SMD= و ۱/۰۴- تا ۲/۲-= ۹۵% CI) و افزایش معنادار دامنه حرکتی (۳/۲۳SMD= و ۵/۱۲ تا ۱/۳۵=۹۵%CI ) در مقایسه با مقادیر پایه مشاهده شد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که شوکویو میتواند سبب بهبود اسپاستیسیته و افزایش دامنه حرکتی گردد اما مکانیزم دقیق اثر آن هنوز نامشخص است و انجام مطالعات کارآزمالیی بالینی بیشتر و با کیفیت بالاتر ضروری است.
علیرضا ماهوری، ابراهیم حسنی، نازلی کرمی، مهرداد عزیزپور،
دوره 75، شماره 5 - ( 5-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: لارنگوسکوپی و لولهگذاری داخل تراشه محرکهای شدیدی هستند که موجب برانگیخته شدن پاسخهای همودینامیک میشوند. این پاسخها بایستی با استفاده از تجویز پیشداروی مناسب، القای آرام بیهوشی و لولهگذاری سریع پیشگیری گردند. گاباپنتین و پرگابالین در برخی از مطالعات پیشنهاد شدهاند. هدف این مطالعه مقایسه تأثیر گاباپنتین و پرگابالین بهعنوان پیشدارو در پیشگیری از پاسخهای همودینامیک ناشی از لارنگوسکوپی و لولهگذاری بود.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی که از فروردین تا اسفند ۱۳۹۴ در بیمارستان امامخمینی (ره) ارومیه انجام گرفت، ۹۰ بیمار کاندید جراحی انتخابی داخل شکم با فشارخون طبیعی، در محدوده سنی ۲۰ تا ۵۰ سال، وضعیت فیزیکی American Society of Anesthesiologists (ASA) class I و از هر دو جنس بهصورت تصادفی در سه گروه بررسی شدند. گروه یک دارونمای خوراکی، گروه دو گاباپنتین mg ۹۰۰ و گروه سه پرگابالین mg ۱۵۰، دو ساعت پیش از القای بیهوشی دریافت کردند. تکنیک بیهوشی یکسان بوده و بیماران از نظر تغییرات همودینامیک، پیش و پس از القای بیهوشی و سپس دقایق یک، سه و پنج پس از لولهگذاری ارزیابی شدند.
یافتهها: افزایش بارز تعداد ضربان قلب و فشارخون سیستولیک و دیاستولیک پس از لولهگذاری در گروه شاهد دیده شد. این تغییرات بهصورت معناداری در گروه گاباپنتین و پرگابالین کمتر بود (۰/۰۰۱P=). عارضه جانبی خاصی مشاهده نگردید.
نتیجهگیری: تجویز گاباپنتین بهعنوان پیشدارو، یک روش موثر برای کنترل پاسخهای همودینامیک به لارنگوسکوپی و لولهگذاری میباشد. دادههای بهدست آمده نشان داد که پرگابالین اثرات مشابه با گاباپنتین دارد. هردو دارو برای کنترل پاسخهای همودینامیک سودمند هستند.
حجتاله فروتنی، نورالدین نخستین انصاری، صوفیا نقدی، شهره جلایی،
دوره 76، شماره 7 - ( 7-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از مقیاسی پایا، روا و دارای پاسخدهی جهت ارزیابی پیامدهای درمان اهمیت دارد. هدف این پژوهش، بررسی پاسخدهی شاخص درجهبندی عملکردی فارسی در مبتلایان به گردندرد غیراختصاصی مزمن بود.
روش بررسی: این مطالعه کوهورت آیندهنگر از فروردین تا تیر ۱۳۹۶ در بیمارستان شریعتی تهران انجام شد. بیماران پرسشنامه اصلی، نسخه فارسی شاخص ناتوانی گردن و شاخص درجهبندی نمرهای را پیش و پس از ۱۰ جلسه فیزیوتراپی و مقیاس تغییر درجهبندی گلوبال را پس از درمان تکمیل کردند.
یافتهها: سی بیمار با میانگین سنی ۱۳/۸±۴۵/۶ سال درمان شدند. همبستگی معناداری بین شاخص درجهبندی عملکردی (Functional rating index, FRI) با شاخص ناتوانی و مقیاس تغییر گلوبال وجود داشت (بهترتیب ۰/۷۸r=، ۰/۶۹r=، ۰/۰۰۱P<). اندازه اثر، میانگین پاسخ استاندارد، و شاخص پاسخدهی گویات (Guyatt responsiveness index, GRI) بهترتیب ۰/۷۳، ۰/۷۸ و ۵/۵۸ بود. سطح منحنی راک (Receiver operating characteristic, ROC) ۰/۸۹ (۰/۰۰۱P<) و حداقل تغییرات بالینی مهم ۱۱/۷% بود.
نتیجهگیری: شاخص درجهبندی عملکردی فارسی، برای ارزیابی مبتلایان به گردندرد مزمن غیراختصاصی پاسخدهی دارد.
داود عظیمپور، ناهید طحان،
دوره 77، شماره 4 - ( 4-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: اسپاستیسیته اختلال حرکتی بهدنبال سکته مغزی میباشدکه افزونبر تاثیرمنفی بر روی کیفیت زندگی بیمار، بار اقتصادی عمدهای بر جامعه وارد میکند. بهتازگی شاکویو درمانی بهعنوان روشی امن و موثر در درمان اسپاستیسیتی مطرح شده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر اعمال شاکویو بر روی عضلات سهسر ساقی و چهارسر رانی در بیماران سکته مغزی بود.
روش بررسی: این مطالعه بهصورت نیمه تجربی بر روی ۱۵ بیمار مبتلا به سکته مغزی در فاصله زمانی شهریور ۱۳۹۵ تا تیرماه ۱۳۹۶ در شهر تهران با تایید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و براساس معیارهای ورود انجام شد. درمان شامل یک جلسه شاکویو پلاسبو و ۳ جلسه شاکیو فعال بود. اسپاستیسیتی عضلات سهسر ساقی و چهارسر رانی توسط مقیاس آشورث (Ashworth scale) و دامنه حرکتی پاسیو مفاصل زانو و مچ توسط گونیامتر (Enraf-Nonius Corp., Delft, Netherlands) اندازهگیری شد. بیماران پیش و پس از شاکویو پلاسبو، پس از سه جلسه شاکویو فعال و چهار هفته پس از پایان درمان ارزیابی شدند.
یافتهها: تغییری در مقیاس آشورث و دامنه حرکتی پس از شاکویو پلاسبو مشاهده نشد. شاکویو فعال بهطور معناداری سبب بهبود دامنه حرکتی مفاصل مچ پا و زانو و کاهش اسپاستیسیته عضلات سهسر ساقی و چهارسر رانی شد که این تغییر تا چهار هفته پس از درمان در مفصل مچ پا پایدار بود. دامنه حرکتی زانو چهار هفته پس از درمان کاهش معناداری نسبت به جلسه آخر درمان نداشت.
نتیجهگیری: شاکویو درمانی سبب کاهش میزان اسپاستیسیتی و بهبود دامنه حرکتی گردید که این اثر در مفصل مچ پا تا چهار هفته پایدار اما در دامنه حرکتی زانو ناپایدار بود.
فاطمه بوالحسنی، صوفیا نقدی، نورالدین نخستین انصاری، زهرا فخاری،
دوره 78، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: اسپاستیسیته از علایم مهم سکته مغزی است که موجب محدودیت حرکت و ناتوانی میشود. اسپاستیسیته عضلات پلانتار فلکسور مچ پا و انگشتان، منجر به اختلال در تعادل و راه رفتن بیماران میگردد. از اینرو هدف پژوهش حاضر، بررسی اثرات فوری سوزن زدن خشک (Dry needling) عضلات پلانتار فلکسور مچ پا و انگشتان بر شدت اسپاستیسیته و تعادل بیماران مبتلا به سکته مغزی بود.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک مطالعهی بالینی پیش و پسآزمون (pre- and post-test) بود که در درمانگاه فیزیوتراپی ضایعات مغزی دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی تهران، از فروردین ۱۳۹۶ تا فروردین ۱۳۹۷ انجام شد. ۲۰ بیمار مبتلا به سکتهی مغزی (۱۲ مرد و هشت زن با میانگین سنی ۱۳±۵۶/۵ سال) انتخاب شدند. یک دقیقه سوزن زدن خشک برای هر یک از عضلات گاستروکنمیوس، خم کننده بلند و کوتاه انگشتان پای مبتلا، در یک جلسه انجام شد. معیارهای پیامد شامل: مقیاس اصلاح شدهی اصلاح شده آشورث (Modified Modified Ashworth Scale, MMAS) برای ارزیابی اسپاستیسیته، آزمون برخاستن و رفتن زمانگیری شده و ایستادن روی یک پا، برای ارزیابی تعادل، بودند. ارزیابی در سه زمان پیش، بلافاصله و ۱۵ دقیقه پس از سوزن زدن خشک انجام شد.
یافتهها: نتایج پژوهش، نشاندهنده کاهش معنادار اسپاستیسیته عضلات پلانتار فلکسور (۰/۰۰۱P=)، زمان آزمونهای برخاستن و رفتن زمانگیری شده (۰/۰۰۱=P) و افزایش زمان ایستادن روی پای مبتلا (۰/۰۰۱P=) بلافاصله و ۱۵ دقیقه پس از درمان بود.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سوزن خشک توانست اسپاستیسیته عضلات پلانتار فلکسور بیماران سکته مغزی را کاهش داده و منجر به بهبود تعادل بیماران سکته مغزی شود.
فریده ظفری زنگنه، محمد مهدی نقیزاده، مریم باقری، معصومه دهقان،
دوره 78، شماره 3 - ( 3-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: بیشتر مطالعات نشان میدهد ۹ تا ۲۴% افرادی که در سیکل لقاح آزمایشگاهی (IVF) قرار میگیرند زنانی هستند که پاسخ تخمدانی آنها ضعیف است. زنان با پاسخ ضعیف تخمدانی Poor ovarian response (POR) بیماران ناباروری هستند که ذخیره تخمدان و پاسخ تخمدان به داروها کم و کیفیت تخمک در آنها رو به زوال است. هدف این مطالعه بررسی بیان ژن سه گیرنده آدرنرژیکی در سلولهای کومولوس زنان پاسخ ضعیف تخمدانی در محیط کشت بود.
روش بررسی: این مطالعه موردی-شاهدی از فروردین تا دی ۱۳۹۶ در مرکز تحقیقات بهداشت باروری بیمارستان امام خمینی (ره) تهران بر روی دو گروه مطالعه و کنترل (اهدا کننده تخمک) انجام شد. هر دو گروه با ضوابط محدوده سنی ۲۰ تا ۴۵ سال و داشتن اندکس توده بدنی زیر m2/kg ۲۸ وارد مطالعه شدند و ضوابط خروج شامل عدم مصرف دارو بجز داروهای تحریککننده تخمدان و عدم ابتلا به بیماری بود. تشخیص پاسخ ضعیف تخمدان با معیار بولونیا (Bologna) انجام شد. پس از پانکچر فولیکولها، کومولوسها از کمپلکس تخمک-کومولوس جدا و با لام نئوبار شمارش و به محیط کشت اضافه شد. استخراج RNA انجام و غلظت RNA خوانده شد. cDNA سنتز و برای ژنهای B2 و ADRα1,2 پرایمر طراحی و بیان ژن سنجیده شد.
یافتهها: مقایسه نتایج بیان ژن فقط در گیرندۀ آلفا ۱ و ۲ سلولهای کومولوس در دو گروه مطالعه و کنترل، کاهش معناداری نشان داد. ضریب همبستگی نیز نشان داد که بین گیرندههای آدرنرژیک و اثرات آنها بر یکدیگر رابطه معنادار وجود دارد.
نتیجهگیری: نتایج مطالعۀ حاضر کاهش بیان ژن دو گیرنده آلفا ۱ و ۲ در این زنان را نشان داد.
فریده ظفری زنگنه، صمد محمدنژاد، محمد مهدی نقیزاده، مریم باقری، الناز حکمت،
دوره 79، شماره 11 - ( 11-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: کانکسنها (Connexin) پروتیین غشایی در ساختار اتصال شکافی یا گپ جانکشنها هستند که عهدهدار انتقال یونها و مولکولهای پیامرسان به تخمکاند. هدف این مطالعه بررسی نقش گیرنده بتا-دو آدرنرژیک در روند رشد فولیکول براساس بیان ژن دو کانکسن (Connexin)، 37 و 43 گپ جانکشنهاست که نقش اولیه را در از سرگیری مجدد روند میوتیک و بلوغ اووسیت دارند.
روش بررسی: این مطالعه موردی-شاهدی از فروردین 98 تا آبان 1399 در مرکز تحقیقات بهداشت باروری بیمارستان امام خمینی تهران در دو گروه مطالعه (زنان با پاسخ ضعیف تخمدان) و کنترل (زنان اهداکننده تخمک) انجام شد. هر گروه با معیار بولونیا (Bologna) و ضوابط ورود اندکس توده بدنی زیر m2/kg 28 و محدوده سنی45-20 سال و ضوابط خروج عدم مصرف دارو بهجز تحریککنندههای تخمدان و عدم ابتلا به بیماری وارد مطالعه شدند. سیکل تحریک تخمکگذاری اجرا و کومولوسها پس از پانکچر جدا و در محیط کشت سلولی قرار گرفتند. ایزوپروترنول (آگونیست) و پروپرانولول (آنتاگونیست) گیرنده بتا-دو با غلظتnM 100 به محیط اضافه و استخراج RNA انجام و cDNA سنتز گردید. بیان ژن توسط تکنیک Real-time PCR تعیین شد.
یافتهها: بیان ژن هر دو کانکسن (Connexin) در گروه مطالعه بدون دارو (001/0P<)، پروپانولول (001/0P<) و ایزوپروترنول (001/0P<) نسبت به گروه کنترل تغییر معنادار داشت. ایزوپروترنول سبب کاهش و پروپانولول منجر به افزایش بیان ژن گردید (001/0P<).
نتیجهگیری: این نتایج نشان داد که پاسخ ضعیف تخمدان با فعالیت گیرنده بتا-دو در تعامل معنادار است.
زهرهالسادات میریپور، مهسا فرامرزپور، پریسا آقایی، الهام شیرعلی، سهیلا سرمدی، پریسا حسینپور، محمد عبدالاحد،
دوره 80، شماره 10 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: اگرچه سرطان دهانه رحم در زنان بالغ با آزمایشهای تشخیصی زودهنگام، قابلیت درمان و مدیریت بیماری بهتری دارد، اما تشخیص دقیق و سریع هرگونه نشانهای از ضایعات نئوپلازی درون اپیتلیالی دهانه رحم و دیسپلازی پرخطر در هر مرحلهای بسیار مهم است. اگر هر سلول پیشسرطانی/مشکوک غیرطبیعی در فرآیند تشخیصی مرسوم (پاتولوژی) شناسایی نشود، نمیتوان آن را پیش از تبدیل ضایعه به سرطان دهانه رحم درمان کرد و در نتیجه میزان بقای بیماران را افزایش داد.
روش بررسی: در این مطالعه بالینی که یک مطالعه آزمایشی و غیرتصادفی است، کارایی و دقت تشخیصی حسگر سنجش الکتروشیمیایی متابولیسم گلیکولیز در سلولهای سرطانی (HEA) بر روی نمونههای تازه خارج شده از دهانه رحم 40 بیمار کاندید کونیزاسیون بدلیل سابقه حضور سلولهای غیرطبیعی در نتایج پاپ اسمیر آنها از تاریخ 31/5/1397 تا 31/3/1400، در بخش زنان بیمارستان یاس، دانشگاه علوم پزشکی تهران و بیمارستانهای وابسته بررسی شد.
یافتهها: دقت آستانه جریان الکتروشیمیایی نه جریانی الکتروشیمیایی ROS/H2O2 بهدست آمده توسط حسگر برای تمایز نواحی سرطانی از غیر آن، بیش از 95% بود (0001/0P<) که نشان از رابطه معنادار بین افزایش جریان الکتروشیمیایی و وجود CIN داشت. در این مطالعه، یک طبقهبندی تشخیصی بالینی همسان بین نتایج پاتولوژیک بافتهای آزمایش شده و پاسخ الکتروشیمیایی ROS/H2O2 تشخیصی حسگر، براساس طبقهبندی CIN پیشنهاد شد.
نتیجهگیری: ارزیابی پاتولوژیکی بیشتر نمونههای آزمایششده نشان داد که شناسایی الکتروشیمیایی متابولیسم گلیکولیز در نمونههای کونیزاسیون دهانه رحم توانست 10% از ضایعات CIN تشخیص داده نشده توسط پاتولوژی مرسوم را بهدرستی مثبت تشخیص دهد. از اینرو بهعنوان یک روش مکمل، قابلیت کمک به افزایش دقت و سرعت تشخیص ضایعات CIN در مرحله کونیزاسیون دارد.
وحید ورمزیاری، امیررضا رشتی، علی درخشنده، آیدا مقدس، آزاده مقدس،
دوره 80، شماره 10 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: رژیم Hyper-CVAD یکی از مهمترین رژیمهای مورد استفاده در درمان بیماران مبتلا به لوکمی حاد لنفوسیتی (ALL) در ایران میباشد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی در طول بازه زمانی فروردین 1395 تا فروردین 1398، در بیمارستان سیدالشهدا (ع) اصفهان بر روی 90 بیمار مبتلا به ALL تحت درمان با رژیم Hyper-CVAD صورت گرفت. اطلاعات دموگرافیک، بالینی و همچنین اطلاعات مربوط به بقای کلی، بقای بدون پیشرفت بیماری و میزان پاسخدهی کلی بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: میانگین بقای کلی و بقای بدون پیشرفت بیماران بهترتیب 93/2±48/44 ماه و 30/3±44/44 ماه تخمین زده شد. از بین بیماران، 4/84% وارد بهبودی کامل شدند. متغیر بهبودی کامل به تنهایی بر میزان بقای کلی بیماران موثر میباشد. 40% از بیماران در این مطالعه در نهایت فوت کردهاند.
نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده با سایر مطالعات صورت گرفته در این زمینه همخوانی داشت و قابل استفاده جهت مقایسه با رژیم های درمانی جدید است.