جستجو در مقالات منتشر شده


66 نتیجه برای کرونر

محمودرضا سرزعیم، نسیم شایان، جمشید باقری، محمد جبلی، محمدحسین ماندگار،
دوره 72، شماره 3 - ( 3-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: بروز فیبریلاسیون دهلیزی با افزایش پاسخ التهابی بعد از عمل جراحی قلب مرتبط می‌باشد که به‌طور قابل‌توجهی با درمان‌های ضد التهابی کاهش یافته است. پژوهش حاضر با هدف تجویز کلشی‌سین به‌عنوان روشی جهت کاهش بروز فیبریلاسیون دهلیزی بعد از عمل بای‌پس کرونری انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی موازی دوسوکور، 216 بیمار مبتلا به بیماری عروق کرونر که تحت عمل جراحی CABG قرار گرفتند با استفاده از جدول اعداد تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد جهت دریافت دارونما یا کلشی‌سین تقسیم شدند. گروه مداخله شب قبل‌از عمل و صبح روز عمل mg 1 قرص کلشی‌سین دریافت کردند. این دارو بعد از جراحی، با دوز mg 5/0، دو بار در روز تا پنج روز ادامه یافت. پس‌از عمل دو گروه از نظر پیامدهای مهم مطالعه به‌خصوص بروز آریتمی، مدت زمان بستری در ICU و مدت زمان بستری در بیمارستان مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. یافته‌ها: تعداد 156 مرد و 60 زن با میانگین سنی (3/9±)9/59 سال در دو گروه دریافت‌کننده کلشی‌سین و دارونما (هر یک شامل 108 بیمار) وارد مطالعه شدند. شیوع فیبریلاسیون دهلیزی پس‌از عمل CABG در گروه کلشی‌سین، 8/14% و در گروه شاهد 6/30% بود (006/0P=). مدت زمان بستری در ICU در گروه کلشی‌سین، 3/1±4/2 روز در مقابل 5/1±1/3 روز در گروه شاهد (001/0P<) و مدت زمان بستری در بیمارستان در گروه کلشی‌سین، 5/1±6/6 روز در مقابل 0/2±1/8 روز در گروه شاهد بود (001/0P<). نتیجه‌گیری: کلشی‌سین دارویی مؤثر در پیشگیری از بروز فیبریلاسیون دهلیزی پس‌از عمل بای‌پس کرونری می‌باشد.
بهزاد ایمنی، رضا صفی‌آریان، بابک منافی، آرزو کرمپوریان، کریم قاضی خانلو ثانی،
دوره 72، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: فعال‌سازی پلاکت‌ها و تجمع آنها نقش اساسی را در تشکیل و انتشار ترومبوز عروق کرونری ایفا می‌نماید. امروزه در بازار دارویی ایران داروی کلوپیدوگرل به‌عنوان مهارکننده تجمع پلاکتی به شکل خوراکی تجویز می‌شود. به‌دلیل قیمت بالای برند اصلی کلوپیدوگرل، یک برند ایرانی تحت عنوان اسویکس (Osvix) تولید شده است. این مطالعه با هدف بررسی کارایی برند ایرانی کلوپیدوگرل اجرا گردید. روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی دوسوکور تعداد 80 بیمار تحت عمل جراحی قلب باز در بیمارستان اکباتان همدان در دو گروه مستقل در مهر ماه 1390 لغایت خرداد ماه 1391 مورد مطالعه بودند. یکی از گروه‌ها از برند ایرانی کلوپیدوگرل (اسویکس) و گروه دیگر از برند اصلی (پلاویکس) استفاده نمودند. به‌منظور بررسی کارایی این دو رژیم دارویی در مهارکنندگی پلاکت‌ها، نمونه‌های خونی از بیماران مورد مطالعه دریافت شد. تست تجمع پلاکتی از نمونه‌های خونی با استفاده از سیستم اگریگومتر انجام شد. یافته‌ها: میانگین پلاسمای غنی شده با پلاکت در گروه درمانی اسویکس و پلاویکس به‌ترتیب 123444236260 و 85204153290 پلاکت در میکرولیتر بوده است. نتایج بیانگر وجود اختلاف معنادار در پلاسمای غنی شده با پلاکت (001/0P=) و میزان آدنوزین دی‌فسفات (004/0P=) در گروه مردان و زنان برای گروه درمانی پلاویکس و اسویکس بود. همچنین اختلاف معنادار آماری برای شمارش پلاکت (000/0P=) برای گروه درمانی پلاویکس و اسویکس وجود داشت. نتیجه‌گیری: برند ایرانی کلوپیدوگرل (اسویکس) از لحاظ فاکتورهای کارایی در جلوگیری از تجمع پلاکتی کارایی کمتری نسبت به برند اصلی (پلاویکس) نشان می‌دهد.
امیرمسعود جعفری، ناهید صالحی، هاشم کازرانی، فرید نجفی،
دوره 72، شماره 4 - ( 4-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: در بیماران تحت آنژیوپلاستی Percutaneous Coronary Intervention (PCI)، ارتباط میان وضعیت عملکرد بطن راست و پیامدهای پس از این پروسیجر همچنان نامعلوم مانده است. هدف از مطالعه حاضر، تعیین ارتباط بین یافته‌های اکوکاردیوگرافیک سیستولیک بطن راست با ظرفیت تحمل فیزیکی بیماران پس از انجام PCI بر روی شریان کرونری راست Right Coronary Artery (RCA) بود. روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی در بیمارستان امام ‌علی (ع) کرمانشاه در سال 1392، 40 بیمار مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد دیواره تحتانی که کاندید PCI بر روی RCA بودند و کسر جهشی بطن چپ بیشتر یا مساوی 40% داشتند، وارد مطالعه شدند. بیماران در روز پذیرش و یک‌ماه پس از آن تحت اکوکاردیوگرافی قرار گرفتند و شاخص‌های عملکرد سیستولیک بطن راست از قبیل Tricuspid Annular Plane Systolic Excursion (TAPSE)،Tricuspid Annular Systolic Velocity (TASV)، Tei index و Right Ventricular Fractional Area Change (RVFAC) در آنان اندازه‌گیری و ثبت گردید. سطح ظرفیت عملکرد فیزیکی بیماران بر اساس معیارهای New York Heart Association (NYHA) در بیماران مشخص گردید. یافته‌ها: میانگین کلاس عملکردی NYHA پیش از PCI برابر 46/0±20/2 و پس از PCI برابر 30/0±10/1 بود که این تفاوت از لحاظ آماری معنادار بود (001/0P<). میانگین شاخص TAPSE پیش از PCI برابر 12/2±68/18 بود که پس از PCI به 11/2±40/20 افزایش یافت که این تغییر از لحاظ آماری معنادار بود، (001/0P<). میانگین شاخص TASV از 52/1±28/13 پیش از PCI به 90/1±85/14 افزایش یافته بود که این تغییر نیز از لحاظ آماری معنادار بود (001/0P<) . میانگین شاخص Tei نیز از 05/0±52/0 پیش از PCI به 03/0±47/0 تغییر یافته بود که این تغییر نیز از لحاظ آماری معنادار بود (001/0P<). همچنین، میانگین شاخص RVFA نیز از 40/2±02/34 پیش از PCI به 57/2±25/38 افزایش یافت که این تغییر نیز از لحاظ آماری معنادار بود (001/0P<). نتیجه‌گیری: بر پایه نتایج حاصله از این مطالعه، بهبود در کلیه شاخص‌ها و در مجموع در عملکرد سیستولیک بطن راست به‌دنبال انجام PCI بر روی RCA مشاهده شده بود.
حبیب‌اله یاری بیگی، حجت تقی‌پور، حمیدرضا تقی‌پور،
دوره 72، شماره 8 - ( 8-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع ریسک فاکتورهای قلبی بین افرادی که جراحی عروق کرونر انجام داده‌اند خیلی مشخص نیست. روش بررسی: مطالعه حاضر روی 1592 بیماری که بین فروردین 1388 تا فروردین 1392 تحت عمل جراحی بای‌پس عروق کرونر (CABG) قرار گرفتند انجام گرفت. فاکتورها و عوامل موثر در بروز بیماری‌های قلبی بررسی گردیده و اطلاعات لازم جمع‌آوری و ارزیابی شد. یافته‌ها: 8/70% از بیماران مرد و 2/29% زن بودند. میانگین سنی 5/739/60 سال و میانگین وزنی 3/6 kg 91/73 بود. 3/47% دارای دیابت، 4/79% هایپرکلسترومی، 3/34% سابقه مصرف سیگار، 5/64% پرفشاری خون و 2/44% نیز دارای سابقه خانوادگی ابتلا به بیماری قلبی بودند. در بین عوامل آتیپیک نیز شیوع آنژین در آنها بالا بود (8/88%). میانگین BMI این بیماران نیز بالاتر از حد نرمال بود 1/246/27. اما سایر عوامل غیر کلاسیک شیوع بالایی نداشتند. نتیجه‌گیری: با غربالگری و شناسایی افرادی که دارای ریسک فاکتورهای بیماری‌های قلبی می‌باشند می‌توان از بروز آترواسکلروز و در نتیجه انجام جراحی بای‌پس عروق کرونر در آینده پیشگیری نمود.
نجمه جویان، بابک صفاری، الهام داوودی دهاقانی، نگار سلیانی، سارا سنمار، مرضیه بهاری، ندا جویان، محمد علی استوان،
دوره 72، شماره 12 - ( 12-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: ژن عامل رونویسی بالا دست نوع 1 (Upstream Stimulatory Factor1, USF1)، یک عامل رونویسی است که ارتباط پلی‌مورفیسم‌های آن با بیماری‌های هایپرلپیدمیای خانوادگی (Familial combined hyperlipidemia, FCHL)، دیابت نوع دو و بیماری‌های قلب و عروق مشاهده شده است. در این مطالعه ارتباط پلی‌مورفیسم USF1s2 با بیماری عروق کرونر زودرس PCAD) (Premature coronary artery disease, در جمعیت جنوب ایران برای اولین بار مورد بررسی قرار گرفت. USF1s2 دارای بهترین پتانسیل به‌عنوان یک متغیر عملکردی در ژن USF1 می‌باشد. روش بررسی: در یک پژوهش مورد- شاهدی بر روی 321 بیمار، 186 زن زیر 55 سال و 135 مرد کمتر از 50 سال که از ابتدای مهر تا پایان اسفند 1389 در بیمارستان‌های سعدی، نمازی و مرکز قلب کوثر شیراز تحت آنژیوگرافی قرار گرفته و واجد گرفتگی عروق کرونری قلبی بودند، پلی‌مورفیسم USF1s2 با روش PCR-RFLP (Polymerase chain reaction- restriction fragment length polymorphism) و با استفاده از آنزیم محدودکننده BsiHKA Iتعیین ژنوتیپ شد. پروفایل قند و چربی خون نیز با اندازه‌گیری سطح قند خون ناشتا، کلسترول تام، تری‌گلیسرید، Low-density lipoprotein (LDL) و High-density lipoprotein (HDL) به‌دست آمد. یافته‌ها: فراوانی آلل‌های ماژور (G) و مینور (A) USF1s2، در کل جمعیت به ترتیب 74/0 و 26/0 بود. همچنین، میزان شیوع آلل مینور به‌طور قابل توجهی در بیماران واجد PCAD در مقایسه با گروه شاهد بیشتر بود، این تفاوت حتی پس از تنظیم پارامترهای مداخله‌گر، معنادار باقی ماند. در واقع، افراد با ژنوتیپ هموزیگوت جهش یافته (AA) حدود پنج برابر بیشتر نسبت به افراد با ژنوتیپ هموزیگوت نوع وحشی (GG) مبتلا به بیماری گرفتگی عروق کرونر زودرس بودند. نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد، در جامعه ما پلی‌مورفیسم تک نوکلئوتیدی USF1s2 یک عامل پیش‌بینی کننده PCAD است که می‌تواند مستقل از فاکتورهای قندی و لیپیدی خون باشد.
جلال مولودی، سید علی کشاورز، محمدجواد حسین زاده عطار، عباس رحیمی فروشانی، علی صادقپور طبایی، سجاد سالارکیا، فرهاد قلیزاده،
دوره 73، شماره 2 - ( 2-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: فیبریلاسیون دهلیزی شایعترین آریتمی پس از عمل جراحی قلب است. Coenzyme Q10, CoQ10 (Ubiquinone) به‌عنوان یک آنتی‌اکسیدان نقش مهمی در کاهش بروز فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل دارد. مطالعه حاضر با هدف تجویز Q10 به‌عنوان راهی برای کاهش بروز فیبریلاسیون دهلیزی پس از جراحی بای‌پس کرونری انجام شد. روش بررسی: در این مطالعه‌ی بالینی دو سوکور، 80 بیمار مرکز قلب و عروق شهید رجایی سال 93 (از اردیبهشت تا آذر)، مبتلا به گرفتگی عروق کرونر تحت عمل جراحی عروق کرونری قرار گرفتند، به‌طور تصادفی به گروه‌های مداخله و کنترل تقسیم شدند. یک گروه مکمل Q10 و گروه دیگر پلاسبو دریافت کرد. نوع جراحی بیماران در دو گروه مشابه بود. گروه مداخله مکمل mg/d CoQ10 150 به مدت هفت روز پیش از عمل دریافت کردند. سپس دو گروه از نظر آریتمی‌های دهلیزی و بطنی پس از عمل، اقامت ICU و مدت بستری در بیمارستان مقایسه شدند. یافته‌ها: 38 زن و چهل و دو مرد با میانگین سنی 98/7±37/58 سال در دو گروه Q10 و دارونما (هر گروه شامل 40 نفر) وارد مطالعه شدند. بروز فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل 45% در گروه کنترل 20% در گروه مداخله بود (030/0P=) مدت بستری در ICU و اقامت در بیمارستان بین دو گروه تفاوت معنادار نداشت (822/0P=). تفاوت بروز فیبریلاسیون بطنی در این دوره معنادار نبود (865/0P=). نتیجه‌گیری: مکمل Q10 را می‌توان برای پیشگیری از فیبریلاسیون دهلیزی پس از جراحی عروق کرونری، پیشنهاد داد.
روح انگیز باباخانیان‌زاده، ناهید مسعودیان، امیرنادر امامی رضوی، غلام بساطی،
دوره 73، شماره 7 - ( 7-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: ذرات لیپوپروتیین با چگالی کم (LDL) ساختارهایی ناهمگن با بار الکتریکی مشخص هستند. تغییر در محتوای اسیدهای چرب ذرات LDL بر ویژگی‌های ساختمانی، بار الکتریکی و در نهایت خواص فیزیولوژیک آنها تاثیر گذاشته و ممکن است در پاتولوژی بیماری‌ شریان کرونری نقشی ایفا نماید. براین اساس، ارتباط بین محتوای اسیدهای چرب ذرات LDL و بار الکتریکی آنها در بیماران شریان کرونری در مقایسه با افراد کنترل مورد بررسی قرار گرفت. روش بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی تعداد 40 بیمار شریان کرونری و 40 فرد کنترل از بین افرادی که در فاصله دی ماه 1392 تا آبان ماه 1393 به بیمارستان شهید مصطفی خمینی (ره) ایلام مراجعه کردند بر اساس پارامترهای بالینی و آنژیوگرافی انتخاب شدند. محتوای اسیدهای چرب ذرات LDL و بار الکتریکی آنها به‌ترتیب با کمک دستگاه‌های کروماتوگرافی گازی GC-FID, Acme 6000 M (Young Lin Co., Korea) وZetasizer (Malvern Ltd., UK) اندازه‌گیری شدند. یافته‌ها: بیماران و افراد کنترل از لحاظ سن، جنسیت و شاخص توده بدنی با هم مطابقت داشتند. میزان بار الکتریکی ذرات LDL در بیماران به‌طور معناداری کمتر از افراد کنترل بود (0001/0P=). در بیماران، بین محتوای اسیدهای چرب فاقد پیوند دوگانه ذرات LDL و بار الکتریکی آنها یک رابطه معکوس مشاهده گردید، در حالی‌که بین محتوای اسیدهای چرب دارای پیوند دوگانه (دارای یک پیوند دوگانه و چند تا از اسیدهای دارای چند پیوند دوگانه) و بار الکتریکی آنها یک رابطه مستقیم مشاهده گردید (02/0P=). نتیجه‌گیری: افزایش محتوای اسیدهای چرب فاقد پیوند دوگانه و نیز اسید چرب لینولییک اسید در ذرات LDL سرم با کاهش بار الکتریکی این ذرات همراه بود و این وضعیت ممکن است در پاتوژنز بیماری شریان کرونری نقش داشته باشد.


جلال مولودی، سید‌علی کشاورز، رضا پاکزاد، ناصر صدقی، ترانه صادقی، فواد علیمرادی،
دوره 73، شماره 11 - ( 11-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: به‌تازگی بر نقش التهاب و استرس اکسیداتیو در پاتوفیزیولوژی فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل جراحی قلب تاکید شده است. پژوهش کنونی با هدف تجویز ویتامین C به‌عنوان یک آنتی‌اکسیدان در جهت کاهش بروز فیبریلاسیون دهلیزی پس از جراحی بای‌پس کرونری انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور، 290 بیمار که در مرکز قلب و عروق شهید رجایی از فروردین 1392 تا دی 1393 تحت عمل جراحی عروق کرونری قرار گرفته بودند، به‌طور تصادفی به گروه‌های مداخله و کنترل تقسیم شدند. گروه مداخله بلافاصله پیش از عمل جراحی در اتاق عمل g 2 ویتامین C به‌صورت داخل وریدی و به‌دنبال آن g 1 دوز خوراکی برای چهار روز پس از عمل دریافت کردند و گروه کنترل پلاسبو دریافت کردند. دو گروه از نظر آریتمی‌های دهلیزی و بطنی پس از عمل، اقامت در بخش مراقبت‌های ویژه و مدت بستری در بیمارستان مقایسه شدند.

یافته‌ها: 113 نفر در گروه مداخله و 177 نفر در گروه کنترل (191 مرد و 99 زن) با میانگین سنی 40/14±40/55 سال در دو گروه قرار گرفتند. بروز فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل در گروه کنترل 55% بود در حالی‌که در گروه مداخله 35% بود (001/0P=). مدت زمان اینتوباسیون در گروه مداخله 91/3±8/11و در گروه کنترل 51/9±14/14 ساعت بود (004/0P=). همچنین میزان تخلیه‌ی درناژ در گروه مداخله کمتر از گروه کنترل بود (003/0P=). بروز فیبریلاسیون بطنی معنادار نبود (159/0P=).

نتیجه‌گیری: مکمل ویتامین C به‌دلیل کاهش فیبریلاسیون دهلیزی پس از جراحی عروق کرونری و بهبود شرایط جراحی از جمله کاهش مدت زمان اینتوباسیون، اثرات مفیدی می‌تواند داشته باشد.


علی فخرموحدی، عباسعلی ابراهیمیان، مجید میرمحمدخانی، سعیده قاسمی،
دوره 74، شماره 2 - ( 2-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: ارزیابی درد قفسه سینه عاملی مهم در بیماری عروق کرونر می‌باشد. از این‌روی این مطالعه با هدف تعیین ارتباط بین شدت درد قفسه سینه با شاخص‌های فیزیولوژیک در بیماران مبتلا به بیماری شریان کرونر انجام شد.

روش بررسی: مطالعه به صورت توصیفی تحلیلی روی 80 بیمار بستری در بخش مراقبت ویژه قلبی بیمارستان دکتر مفتح ورامین در محدوده زمانی فروردین تا شهریور ماه سال 1393 انجام شد. در این مطالعه، ارتباط بین شدت درد قفسه سینه بیماران و شاخص‌های فیزیولوژیک مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: میانگین سنی بیماران 79/13±13/60 سال بود. میانگین شدت درد در بیماران برابر با 14/2±51/6 بود. یافته‌های مطالعه ارتباط معناداری بین میانگین شدت درد و شاخص‌های فیزیولوژیک بیماران نشان نداد (05/0<P).

نتیجه‌گیری: درد قفسه سینه هنوز هم ماهیتی ذهنی داشته و نمی‌توان از شاخص‌های فیزیولوژیک به منظور پیشگویی آن استفاده کرد. بنابراین نویسندگان به منظور شفاف شدن کامل ابعاد این موضوع انجام مطالعات بیشتر را توصیه می‌کنند.


سمیرامیس قوام، محمدرضا حافظی احمدی، حامد توان، منیره یعقوبی، مریم یعقوبی، ابوذر مهردادی،
دوره 74، شماره 4 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: از آن‌جا که سطوح پلاسمایی بالای پروتیین واکنشی C شاخص خطر بیماری‌های قلبی- عروقی است، بنابراین کاهش سطح آن در بیماران سندرم کرونری حاد از طریق داروهای ضد التهابی می‌تواند منجر به کاهش مرگ و میر و بروز نارسایی قلبی شود، از این‌ رو هدف از این پژوهش بررسی میزان پروتیین واکنشی C فوق حساس در بیماران با سندرم کرونری حاد پیش و پس از درمان با استاتین‌ها بود.

روش بررسی: این مطالعه به صورت مقطعی (Cross-sectional) انجام شد. جامعه آماری 90 نفر از بیماران با سندرم کرونری حاد (ACS) در بیمارستان شهید مصطفی خمینی (ره) شهرستان ایلام از تیر تا شهریورماه سال 1393 بود. در بدو پذیرش نمونه‌گیری از بیمارستان انجام شده و داده‌های دموگرافیک و علایم بالینی، اکوکاردیوگرافی و الکتروکاردیوگرافی بیمار ثبت شد. در بدو بستری پرسشنامه شامل اطلاعات دموگرافیک و سابقه پزشکی بیمار توسط پژوهشگر پر شده و معاینه فیزیکی و اکوکاردیوگرافی توسط کاردیولوژیست انجام شد. اطلاعات به‌دست آمده توسط SPSS software, ver. 19 (Chicago, IL, USA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: 2/52% بیماران مورد مطالعه زن و 8/48% مرد بودند، همچنین بین بستری مجدد و آریتمی بدو بستری در گروهی که آتورواستاتین 40 دریافت می‌کردند ضریب همبستگی مثبت (879/0r=) و حدود 72% بود که نشان داد با افزایش میزان آریتمی‌ها، بستری مجدد در بیماران نیز افزایش می‌یابد.‌

نتیجه‌گیری: با افزایش دوز استاتین، مقدار پروتیین واکنشی C فوق حساس و به دنبال آن خطر حوادث قلبی- عروقی بعدی نیز کاهش پیدا کرد. بنابراین شروع آتورواستاتین با دوز بالا در مراحل اولیه بستری می‌تواند پیامدهای قلبی- عروقی را بهتر کرده و بستری مجدد را کمتر کند.


سیروس نوروزی، علیرضا رای، ابراهیم سلیمی، حامد توان،
دوره 75، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های قلبی-عروقی به تنهایی به اصلی‌ترین علت مرگ‌ومیر در تمام دنیا تبدیل شده‌اند، یکی از روش‌های درمانی آنژیوپلاستی می‌باشد، از این‌رو درمطالعه حاضر با هدف بررسی نتایج بالینی پس از آنژیوپلاستی عروق کرونر با تکیه بر بروز حوادث ماژور قلبی-عروقی با تاکید بر انواع استنت انجام گردید.
روش بررسی: در این پژوهش مقطعی-تحلیلی گذشته‌نگر در تابستان ۱۳۹۶ (تیر تا شهریورماه) شیوع عوامل خطر (سن بالا، سابقه بیماری و جراحی پیشین) با استفاده از پرونده بیمارانی که در طی سال‌های ۱۳۹۵-۱۳۸۵ به‌دلایل مختلف تحت عمل آنژیوپلاستی عروق کرونر و کارگذاری استنت قرار گرفته بودند، در طی پیگیری مشخص شد. مکان انجام مطالعه مرکز آموزشی و درمانی امام علی (ع) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کرمانشاه بود.
یافته‌ها: تعداد کل بیماران ۱۱۸۸ نفر بودند که تعداد مردان ۸۱۹ نفر (۶۸/۹%) و تعداد زنان ۳۶۹ (۳۱/۱%) بود. از حوادث بزرگ می‌توان به شش مورد مرگ (۶/۱%) و ۹۱ مورد انفارکتوس میوکارد (۹۲/۱%) اشاره کرد. در کل در ۸۹۵ مورد (۵۱/۸%) از استنت غیر دارویی، در ۵۰۴ مورد (۲۹/۱%) آغشته به سیرولیموس و در ۳۱۶ مورد (۱۸/۱%) آغشته به پاکلیتاکسل انجام گرفت و در گرفتگی مجدد عروق به‌ترتیب ۷۹ مورد (۶۱/۷%) از استنت غیر دارویی، ۱۹ مورد (۱۴/۸%) آغشته به سیرولیموس و در ۳۰ مورد (۲۳/۵%) آغشته به پاکلیتاکسل مجدد استنت‌گذاری انجام شد.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که استنت‌هایی که آغشته به سیرولیموس هستند دارای کیفیت بهتری می‌باشند و همچنین استنت‌هایی که قطر کمتری دارند یا نیاز به دیلاتاسیون در پروسیجر دارند دارای پیش‌آگهی بدتری هستند و عوارض بیشتری در بیمار ایجاد می‌کنند.

رقیه افسرقره‌باغ، میرحسین سیدمحمدزاد، علی‌اکبر نصیری، کمال خادم‌وطن، سیما قائمی‌میرآباد، عباس مآل‌اندیش،
دوره 76، شماره 9 - ( 9-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: سیستاتین C به‌عنوان یک مهارکننده‌ی پروتئاز سیستیین توسط تمامی سلول‌های هسته‌دار در یک سطح ثابت ترشح و تولید می‌شود. هدف از پژوهش کنونی بررسی ارتباط بین سطوح سرمی سیستاتین C با پدیده‌ی جریان آهسته کرونری و شاخص توده‌ی بدن در مردان بود.
روش بررسی: پژوهش توصیفی-تحلیلی کنونی بر روی بیماران مرد ۳۴ تا ۷۳ سال مراجعه‌کننده به بیمارستان سیدالشهدا ارومیه از فروردین ۱۳۹۴ تا اسفند ۱۳۹۵ که به هر علتی برای نخستین بار تحت آنژیوگرافی تشخیصی عروق کرونری قرار گرفته بودند، انجام پذیرفت. ۷۴ بیمار مرد تحت آنژیوگرافی تشخیصی عروق کرونری به‌عنوان نمونه انتخاب شده و به‌طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت نمودند. ویژگی‌های دموگرافیک شامل سن، قد، وزن، شاخص توده‌ی بدن تمامی بیماران گردآوری و ثبت شد. بیماران با سیستم آنژیوگرافی متحرک از نظر جریان خون کرونری بررسی شدند که به‌صورت کمی و با شمارش چارچوب تصحیح‌شده‌ی ترومبولیز در انفارکتوس میوکارد انجام شد. سطوح سرمی سیستاتین C با دستگاه الایزا از نمونه‌های خونی حاصل از ورید بازویی اندازه‌گیری شد.
یافته‌ها: میانگین متغیرهای دموگرافیک و فیزیولوژیک آزمودنی‌ها عبارتند از سن ۹/۰۰
±۵۴/۷۷ سال، قد cm ۰/۱۲±۱/۷۴، وزن kg ۶/۸۵±۷۳/۱۳ و شاخص توده‌ی بدن kg/m۲ ۳/۸۳±۲۶/۹۸. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که بین سطوح سرمی سیستاتین C با جریان آهسته‌ی کرونری و شاخص توده‌ی بدن رابطه معناداری وجود نداشت (به‌ترتیب ۰/۸۷۱P= و ۰/۴۹۴P=).
نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش بیانگر آن است که سطوح سرمی سیستاتین C با پدیده‌ی جریان آهسته کرونری و شاخص توده‌ی بدن در بیماران مرد کاندید آنژیوگرافی ۳۴ تا ۷۳ سال ارتباط معناداری نداشت.

کیانوش صابری، شهناز شریفی، مهرداد صالحی، پانیذ میهن‌دوست،
دوره 76، شماره 11 - ( 11-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: آگاهی از میزان نسبی مصرف خون حین عمل جراحی عروق کرونر باعث بهبود توانایی مراکز انتقال خون در تأمین خون سالم و کافی می‌شود. به‌همین‌منظور این مطالعه با هدف تعیین فاکتورهای موثر در میزان نیاز به خون در جراحی بای‌پس عروق کرونر انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعه‌ی مقطعی بر روی ۳۱۷ نفر از بیماران تحت جراحی ایزوله عروق کرونر در اتاق عمل جراحی قلب بیمارستان امام‌خمینی (ره) تهران از شهریور تا پایان بهمن ۱۳۹۶ انجام شده است. روش نمونه‌گیری در دسترس بوده است. متغیرهای این مطالعه با مراجعه به پرونده بیماران استخراج شدند. ۰/۰۵P< به‌عنوان معنادار گزارش شد.
یافته‌ها: در این مطالعه، ۳۱۷ بیمار تحت عمل بای پس شریان کرونر مورد بررسی قرار گرفتند. ۲۳۶ مورد (۷۴/۴%) مرد و باقی زن بودند. میانگین تجویز گلبول قرمز فشرده شده در زنان ۱/۳±۲/۷۴ واحد و در مردان ۱/۰۹±۲/۲۴ واحد بوده است (۰/۰۰۱P<). میانگین تجویز گلبول قرمز فشرده شده در بیماران با سطح هموگلوبین کمتر از g/dl۱۰، ۱/۸±۳/۲۷ واحد و در بیماران با سطح هموگلوبین بیشتر از g/dl۱۰ ۰/۹۹±۲/۲۵ واحد بوده است (۰/۰۰۰۱P<).
نتیجه‌گیری: پژوهش کنونی نشان داد که میانگین تزریق گلبول قرمز فشرده شده در زنان بیشتر از مردان تحت جراحی بای‌پس شریان کرونر بوده است. همچنین میزان هموگلوبین فرد تنها فاکتوری بود که بر تزریق گلبول قرمز فشرده تاثیر معنادار داشت.

بابک منصور افشار، محمدرضا قینی، طیب رمیم،
دوره 76، شماره 12 - ( 12-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: ترانسفورماسیون هموراژیک بدون علامت ناحیه انفارکتوس به‌عنوان یکی از عوارض استروک ایسکمیک شناخته می‌شود. این پدیده ممکن است با درجات مختلف در تمام موارد انفارکتوس رخ دهد. این مطالعه با هدف ارزیابی و بررسی فراوانی بروز ترانسفورماسیون هموراژیک بدون علامت در بیماران استروک ایسکمیک حاد بستری شده در بیمارستان انجام شد.
روش بررسی: مطالعه به‌صورت مقطعی و آینده‌نگر از فروردین ۱۳۹۳ تا فرودین ماه ۱۳۹۴ در بیماران بستری در بخش نورلوژی بیمارستان سینا شهر تهران، با تشخیص استروک ایسکمیک (شامل ترومبوتیک و آمبولیک) انجام گردید. ۱۰ روز پس از شروع علایم، بیماران تحت ارزیابی مجدد از نظر عدم ایجاد علایم نورولوژیک جدید قرار گرفته و در صورت عدم ابتلا، سی‌تی‌اسکن بدون کنتراست مغزی از جهت بررسی هموراژیک شدن ناحیه انفارکتوس برای آن‌ها انجام شد. در صورتی‌که یافته هموراژیک در ناحیه‌ای غیر از ناحیه پیشین رخ داده بود، عدم ترانسفورماسیون هموراژیک در نظر گرفته شده و بیمار وارد مطالعه نگردید.
یافته‌ها: تعداد ۳۸۷ نفر دارای شرایط ورود به مطالعه بودند. از این تعداد ۲۴۹ نفر به‌علت عدم مراجعه مجدد، ترومبوز وریدهای مغزی، ایسکمی لاکونار، دریافت آنتی‌کوآگولان (هپارین، وارفارین)، ترانسفورماسیون هموراژیک علامت‌دار و فوت بیمار از مطالعه خارج شدند. در نهایت ۱۳۸ بیمار (۳۵/۶%) شامل ۸۶ مرد (۶۲/۳%) مرد و ۵۲ زن (۳۷/۷%) با میانگین سنی ۹/۳۷±۶۶/۶۱ سال (۱۰۱-۵۰ سال) در مطالعه باقی ماندند. ۲۷ مورد از بیماران (۱۹/۶%) دارای ترانسفورماسیون هموراژیک بدون علامت بودند.
نتیجه‌گیری: در بیماران ایسکمیک استروک حاد، سابقه Coronary artery bypass graft (CABG) به‌طور معناداری باعث افزایش احتمال بروز ترانسفورماسیون هموراژیک بدون علامت می‌گردد درحالی‌که سابقه Cerebrovascular accident (CVA) با کاهش احتمال بروز ترانسفورماسیون هموراژیک بدون علامت همراه می‌باشد.

آیدا علی ضمیر، سیدمهدی رضوانجو، الهام خانلرزاده، فرناز فریبا،
دوره 78، شماره 3 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: تشخیص زودهنگام سندرم‌های کرونری در تعیین پیش‌آگهی و پیشگیری از عوارض ناگوار نقش مهمی داشته و می‌تواند نجات‌بخش جان بیماران باشد. در این مطالعه سطح پروتیین A پلاسمایی مرتبط با حاملگی (PAPP-A) در بیماران مبتلا به سندرم کرونری حاد با گروه کنترل و با سایر مارکرهای قلبی شامل تروپونین و کراتین کیناز-MB مقایسه شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی-مقطعی، به‌روش شیوه نمونه‌گیری آسان از بین بیماران مراجعه‌کننده به اورژانس بیمارستان قلب فرشچیان همدان از تیر ۱۳۹۶ تا اردیبهشت ۱۳۹۷، تعداد ۱۱۶ بیمار مبتلا به سندرم کرونری حاد با ۱۱۶ فرد غیرمبتلا به آن (گروه کنترل) از نظر بیومارکرهای پروتیین A پلاسمایی مرتبط با حاملگی، کراتین کیناز-MB و تروپونین سرم مورد مقایسه قرار گرفتند.
یافته‌ها: میانگین و انحراف‌معیار پروتیین A پلاسمایی مرتبط با حاملگی در مبتلایان به سندرم کرونری حاد و گروه کنترل به‌ترتیب ۲۷/۵۶±۹۳/۸۵ و ۷/۲۹±۸۹/۶۳ بود، بنابراین بین بیماران و گروه کنترل اختلاف معناداری مشاهده نشد، اما سطح کمی PAPP-A در بیماران انفارکتوس میوکارد همراه با صعود قطعه ST به‌طور معناداری بالاتر از مبتلایان به آنژین ناپایدار و انفارکتوس میوکارد بدون صعود قطعه ST بود (۰/۰۰۱P<). میانگین و انحراف‌معیار PAPP-A در بیماران سندرم حاد کرونری با نتیجه تروپونین مثبت و منفی به‌ترتیب ۲۷/۵۲±۹۹/۴۲ و ۱۸/۷۹±۹۰/۶۹ بود (۰/۰۲۱P=). ضریب همبستگی ۰/۰۷ بین سطح سرمی PAPP-A با کراتین کیناز-MB به‌دست آمد (۰/۲۹۲P=).
نتیجه‌گیری: در مبتلایان به سندرم کرونری حاد، افزون‌بر مثبت شدن تروپونین قلبی، پروتیین A پلاسمایی مرتبط با حاملگی نیز به‌طور معناداری افزایش یافت. 

محدثه مظفری، سید ابوالقاسم مهری ‌نژاد، جمشید باقری، مهرانگیز پیوسته‌گر، مسعود ثقفی‌نیا،
دوره 78، شماره 3 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پژوهش‌های پیشین نتایج متناقضی را در خصوص عملکرد حافظه‌کاری پس از جراحی بای‌پس عروق کرونر قلب ارایه داده‌اند. این پژوهش به‌منظور مقایسه حافظه کاری بیماران جوان بای‌پس عروق کرونر با دامنه سنی ۳۰ تا ۵۵ سال که یک سال از عمل جراحی آنان گذشته است با افراد سالم انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه مورد-شاهدی که در فاصله زمانی بهمن ۱۳۹۶ تا مهر ۱۳۹۷ انجام گرفت، ۴۰ بیمار مرد بای‌پس عروق کرونر قلب با دامنه سنی ۳۰ تا ۵۵ سال که طی یک‌سال گذشته در مرکز قلب تهران بستری بودند، به‌عنوان گروه آزمایشی و ۶۴ مرد سالم با دامنه سنی همتا به‌عنوان گروه کنترل به‌صورت تصادفی انتخاب شدند. هر دو گروه با آزمون حافظه کاری وکسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد تفاوت میان دو گروه در آزمون حافظه کاری در زیر مقیاس‌های حافظه شنیداری رو به جلو و معکوس، نمره کل حافظه شنیداری، حافظه دیداری معکوس و فراخنای حافظه شنیداری در سطح خطای ۱% از نظر آماری معنادار است (۰/۰۱>P). همچنین، تفاوت دو گروه در زیر مقیاس نمره کل حافظه دیداری در سطح خطای ۵% از نظر آماری معنادار است (۰/۰۵>P). نتایج گویای عملکرد ضعیف‌تر گروه بیماران در تمامی زیر مقیاس‌های آزمون حافظه کاری نسبت به افراد سالم می‌باشد.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه شیوع کاهش شناختی به‌نسبت بالا به‌ویژه در حافظه کاری پس از CABG را تأیید می‌کند و الگویی از تداوم کاهش شناختی پس از گذشت یکسال از عمل بای‌پس عروق کرونر در بیماران جوان با دامنه سنی ۳۰ تا ۵۵ سال ارایه می‌دهد.

خلیل‌اله مُنیخ، مجید کاشف، خلیل محمودی، مجتبی صالح‌پور،
دوره 78، شماره 5 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثر تمرین تناوبی شدید به‌همراه مصرف مکمل کوئرستین (Quercetin) بر استرس اکسیداتیو و میزان شاخص هایپرتروفی مرضی درون‌گرا (Concentric pathologic hypertrophy) در مردان مبتلا به پرفشار خونی و تنگی عروق کرونر پس از آنژیوپلاستی بود.
روش بررسی: این مطالعه نیمه تجربی، دوسوکور و کنترل شده با دارونما از خرداد تا شهریور 1398 در گروه فیزیولوژی ورزشی دانشکده تربیت بدنی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی تهران بر روی 24 مرد 60-40 ساله مبتلا به پرفشارخونی و تنگی عروق کرونر و پس از آنژیوپلاستی انجام شد. آزمودنی‌ها به‌طور تصادفی در دو گروه تمرین +کوئرستین (12 نفر) و تمرین +دارونما (12 نفر) تقسیم شدند و به مدت هشت هفته به انجام تمرین تناوبی شدید و مصرف روزانه mg 250 کوئرستین یا دارونما پرداختند. برای بررسی عوامل مورفولوژیک مانند قطر پایان دیاستولیک (LVEDd) و ضخامت دیواره پشتی بطن چپ (PWd) از اکوکاردیوگرافی استفاده شد. ظرفیت تام آنتی‌اکسیدانی (TAC) و مالون‌دی‌آلدیید (MDA) به‌روش رنگ‌سنجی شیمیایی اندازه‌گیری شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد MDA و RWT پس از هشت هفته در هر دو گروه کاهش و سطح TAC و LVEDd افزایش معناداری یافت (05/0P<). PWd فقط در گروه تمرین+مکمل کاهش معنادار یافت (05/0P<). اختلاف معناداری بین دو گروه در میانگین تغییرات هیچ‌یک از شاخص‌ها به‌دست نیامد (05/0<P).
نتیجه‌گیری: هشت هفته تمرین تناوبی شدید به تنهایی یا همراه با مصرف کوئرستین از طریق کاهش استرس اکسیداتیو باعث کاهش میزان هایپرتروفی مرضی درون‌گرا در مردان مبتلا به فشارخون بالا و تنگی عروق کرونر پس از آنژیوپلاستی می‌شود. به‌طوری که تمرین تناوبی شدید به همراه مصرف کوئرستین اثرات به نسبت بیشتری دارد.

مصطفی بهره‌مند، احسان زرشکی، بهزاد کرمی متین، سمیرا محمدی،
دوره 78، شماره 5 - ( 5-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری اکتازی عروق کرونر، دیلاتاسیون غیرطبیعی بخشی از عروق کرونر با قطر حداقل 5/1 برابر سگمان‌های مجاور است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع گذشته‌نگر می‌باشد که از شهریور تا بهمن 1398 در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه صورت گرفت و نتایج آن به‌صورت خلاصه گزارش شد. برای به‌دست آوردن مقالات مورد نظر جستجوی الکترونیک در پایگاه‌های داده شامل بانک‌های اطلاعاتی Scopus، PubMed و ScienceDirect تا مهر 1398 انجام شد. برای این جستجو از کلید واژههای Coronary Artery Ectasia AND (Diabetes OR "Diabetes Mellitus") استفاده شد.
یافته‌ها: براساس استراتژی سرچ انجام شده، 106 مطالعه یافت شد که در نهایت 24 مقاله وارد تحلیل شدند و نتایج به‌دست آمده بیانگر رابطه مستقیم دیابت ملیتوس بر اکتازی عروق کرونر می‌باشد (51/1، 94/0=95%CI، 19/1OR=).
نتیجه‌گیری: براساس این نتایج افرادی که به دیابت ملیتوس مبتلا هستند 19% شانس بیشتری نسبت به افراد گروه کنترل برای ابتلا به اکتازی عروق کرونر دارند.

زهره شالچی، کتایون برهانی، حمید اسحاقی، محمود خدابنده،
دوره 79، شماره 2 - ( 2-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: فرد مبتلا به لنفادنیت گردنی چرکی با تظاهراتی ازجمله تب مراجعه و نیاز به درمان آنتی‌بیوتیکی دارد. در صورت عدم پاسخ به درمان می‌بایست علل دیگر از جمله موارد عفونی غیر شایع، بدخیمی و کاوازاکی را در نظر داشت. هدف این مطالعه معرفی کودکی با شک به لنفادنیت گردنی چرکی بود که در نهایت تشخیص کاوازاکی داده شد.
معرفی بیمار: بیمار پسر 10 ساله که با تب و لنفادنیت شدید گردنی، به بیمارستان مرکز طبی کودکان تهران در اردیبهشت 1397 مراجعه کرد و تحت درمان آنتی‌بیوتیکی قرار گرفت. با توجه به عدم پاسخ به درمان، ادامه تب، افزایش ESR  و بروز آرترالژی، برای بیمار اکوکاردیوگرافی به عمل آمد که اکتازی عروق کرونر مشاهده شد (LAD>2/5 SD) و با تشخیص کاوازاکی درمان شد که به‌صورت دراماتیک به درمان پاسخ داد.
نتیجه‌گیری: بیماری کاوازاکی یکی از علل لنفادنیت گردنی می‌باشد که در صورت عدم پاسخ لنفادنیت چرکی گردن به آنتی‌بیوتیک، می‌بایست مدنظر قرار گیرد.

مینا خان حسینی، حسین شیبانی، سلمان دلیری، زهرا حدادی، هنگامه خسروانی،
دوره 79، شماره 3 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری قلبی-عروقی سندرم کرونری حاد از جمله علل ناتوانی و مرگ میباشد. سطح اسید اوریک، گلوکز خون و دیسلیپیدمی از عوامل خطر ابتلا به این بیماری هستند، اما نقش این عوامل در تغییرات الکتروکاردیوگرافی مورد بررسی قرار نگرفته است. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط برخی خصوصیات دموگرافیک و بالینی با تغییرات الکتروکاردیوگرافی انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر، بهصورت توصیفی تحلیلی بر روی 484 بیمار مبتلا به سندرم کرونری حاد پذیرش شده در بیمارستان امام حسین شاهرود از ابتدای دی 1397 تا پایان خرداد 1398 انجام شد. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از چک لیست محقق ساخته از پرونده بیماران استخراج گردید. تجزیه و تحلیل آماری دادهها با استفاده از آزمونهای Analysis of variance و Chi-square test انجام شد.
یافته‌ها: نسبت انحرافات STD در زنان مبتلا به سندرم کرونری حاد 6/12% بیشتر از مردان بود اما نسبت انحرافاتSTE  و Dynamic changes در مردان به‌ترتیب 4/10% و 2/12% بیشتر از زنان بود. نسبت انحرافات STD، STE، inverted T و Dynamic changes در افراد دچار هایپرلیپیدمی به‌ترتیب 8/67%، 6/77%، 6/74% و 8/75% با افرادی که هایپرلیپیدمی نداشتند و نسبت انحرافات STD، STE، inverted T و Dynamic changes در بیماران با فشار خون بالا به‌ترتیب 12/0%، 5%، 2/11% و 1/19% با بیماران بدون فشار خون بالا اختلاف داشتند.
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌ها جنسیت، اعتیاد، پرفشاری خون، کراتینین، سطح LDL، گلوکز ناشتا و تعداد گلبول‌های سفید خون با تغییرات الکتروکاردیوگرام ارتباط معناداری داشت.


صفحه 3 از 4     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb