22 نتیجه برای صبا
مصباح،
دوره 5، شماره 8 - ( 6-1327 )
چکیده
امین الله مصباح،
دوره 13، شماره 3 - ( 2-1334 )
چکیده
صادق صبا، احمد خسرو شاهی،
دوره 13، شماره 10 - ( 1-1335 )
چکیده
ریاضی، دینیاری، مصباح،
دوره 16، شماره 7 - ( 1-1338 )
چکیده
غلامحسین صبا، احمد مثقالی، حسین بیژن،
دوره 16، شماره 9 - ( 1-1338 )
چکیده
صادق صبا،
دوره 17، شماره 7 - ( 1-1339 )
چکیده
صادق صبا،
دوره 19، شماره 7 - ( 1-1341 )
چکیده
ریاض، مصباح،
دوره 21، شماره 5 - ( 1-1342 )
چکیده
شهرزاد زمانی تقی زاده رابع، احمد زواران حسینی، سید علیرضا مصباح نمین،
دوره 64، شماره 9 - ( 6-1385 )
چکیده
ارتباط مهار آنزیم گلوکز-6- فسفات دهیدروژناز در ماکروفاژهای تیمار شده با مهار کننده 6-آمینونیکوتین آمید با میزان تولید نیتریک اکساید و نیز مقاومت ماکروفاژهای آلوده به انگل لیشمانیا ماژور بررسی شد.
روش بررسی: ماکروفاژهای صفاقی موش BALB/c و با غلظت های 10 و 5 و 5/2 و 25/1 میلی مولار از مهار کننده 6 -آمینونیکوتین آمید تیمار شدند. بعد از 24 ساعت انکوباسیون درصد سایتوتوکسیسیتی ماکروفاژها با استفاده از تستMTT بررسی و میزان کاهش فعالیت آنزیم گلوکز-6- فسفات دهیدروژناز(G6PD) تعیین شد. ماکروفاژها را با انگل لیشمانیا ماژور آلوده نمودیم و تولید نیتریک اکساید (NO) بعد از 18 ساعت با استفاده از روش رنگ سنجی گریس (Gries) سنجیده و از غلظت پنج میلی مولار برای بررسی تاثیر بر میزان تکثیر انگل در ماکروفاژها از روز یک تا روز هفت استفاده شد.
یافتهها: با افزایش غلظـت 6-آمینونیـکوتین آمید درصد سایتوتوکسیـسیتی ماکروفاژها افزایش و فعالـیت آنزیم G6PD کاهش یافت. میـزان تولید NO توسط ماکروفـاژها با افزایش غلـظت 6-آمینونیکوتین آمید نسبت معکوس داشت. بررسی انگل در ماکروفاژها نشان داد که میزان تکثیر انگل از روز یک تا روز هفت بررسی نسبت به گروه کنترل افزایش چشمگیری دارد (05/0P<).
نتیجهگیری: فعالیت آنزیم G6PD با استفاده از مهار کننده 6-آمینونیکوتین آمید کاهش می یابد. فعالیت آنزیم G6PD با کاهش تولید NO و افزایش درصد سایتوتوکسیسیتی ماکروفاژها همراه است. از آنجایی که NO نقش اصلی را در فعالیت لیشمانیا کشی ماکروفاژها به عهده دارد با مهار آنزیم G6PD فعالیت لیشمانیا کشی ماکروفاژها کاهش مییابد.
محمدمهدی سلطاندلال، هدروشا ملاآقامیرزایی، جلیل فلاح مهرآبادی، عبدالعزیز رستگارلاری، آیلار صباغی، محمدرضا اشراقیان، عاطفه فرد صانعی، روناک بختیاری، مجتبی حنفی ابدر،
دوره 68، شماره 6 - ( 6-1389 )
چکیده
زمینه
و هدف: آنزیمهای
بتالاکتامازی، مهمترین عامل مقاومت به آنتیبیوتیکهای خانواده بتالاکتام در میان
باکتریهای گرم منفی میباشند. امروزه شاهد افزایش روز افزون عفونتهای ناشی از آنها
در جهان هستیم که این امر به عنوان یک موضوع مهم مورد توجّه محققین در آمده است.
آنزیمهای بتالاکتامازهای TEM به علت شیوع بالا و AmpC بهدلیل ایجاد اختلال در تستهای فنوتیپی از اهمیت زیادی
برخوردارند. از آنجا که ژنهای خانواده بتالاکتامازی دارای زیرگروههای فراوانی
بوده بر این اساس بهکارگیری روشهای مولکولی به ویژه استفاده از پرایمرهای
یونیورسال به منظور شناسایی کامل این زیرگروهها ضروری است، هدف از این تحقیق
شناسایی و بررسی شیوع ژنهای بتالاکتامازی TEM و AmpC (DHA, MOX) در ایزولههای بالینی Escherichia coli با استفاده از پرایمرهای
یونیورسال میباشد.
روش بررسی: تعداد
500 نمونه بالینی از بیمارستانهای شهر تهران جمعآوری گردید که با استفاده از تستهای
بیوشیمیایی، تعداد 200 ایزوله E.coli غربال شد و از طریق تستهای
فنوتیپی Disk diffusion method و Combined disk، از لحاظ تولید آنزیمهای
بتالاکتامازی مورد ارزیابی قرار گرفتند. سویههای فنوتیپ مثبت، جهت جستجوی ژنهای
مذکور توسط پروسه PCR بررسی شدند.
یافتهها: از
200 ایزوله مورد بررسی (64%)، 128 سویه از طریق تستهای فنوتیپی برای PCR ژنهای TEM وAmpC انتخاب شد، (8/57%)74 و (9/3%)5 ایزوله به ترتیب
حاوی ژنهای TEM و DHAبود
و ژن MOX در هیچ ایزولهای شناسایی
نشد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصله، به کارگیری روشهای
مولکولی در کنار روشهای فنوتیپی جهت تشخیص کامل این نوع مقاومتها امری ضروری
بوده و به علت شیوع بالای این مقاومت، بهتر است که نسبت به استفاده از پروتکلهای
درمانی رایج در کشور اقدامات مناسبتری به عمل آید.
محمد مهدی سلطان دلال، گلناز مبصری، جلیل فلاح مهرآبادی، محمد رضا اشراقیان، عبدالعزیز رستگار لاری، هدروشا ملاآقامیرزایی، آیلار صباغی، محمد آذرسا،
دوره 69، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مقاومت به آنتیبیوتیکهای بتالاکتام در میان ایزولههای بالینی، در اکثر مواقع ناشی از تولید آنزیمهای بتالاکتامازی است. در سالهای اخیر، تولید آنزیمهای بتالاکتامازی با طیف وسیع (ESBLs) در میان ایزولههای بالینی بهویژه باکتری Escherichia coli شیوع فراوانی یافته و از آنجا که این بتالاکتامازها شامل چندین زیر خانواده میباشند، طراحی و استفاده از پرایمرهای یونیورسال بهمنظور شناسایی کامل این زیر خانوادهها میتواند مفید واقع شود. تولید آنزیم بتالاکتاماز در باکتری اشریشیا کلی مشکلات فراوانی را در درمان بیماران ایجاد نموده است. ژن CTX-M-1 عامل مقاومت بتالاکتامازی میباشد. هدف از این مطالعه بررسی میزان ژن CTX-M-1 در باکتری اشریشیا کلی میباشد.
روش بررسی: در مجموع 500 نمونه ادراری از بیمارستانهای شهر تهران گردآوری شده؛ پس از کشت بر روی محیط EMB آگار در دمای 37 درجه بهمدت 24 ساعت و انجام تستهای بیوشمیایی برای تایید از بین 500 نمونه 200 ایزوله اشریشیا کلی جداسازی شد. بررسی حضور ژن CTX-M-1 با استفاده از روش PCR بر روی ایزولههایی که در تستهای تشخیصی Diffusion agar disk و Combined disk جداسازی شده بود انجام گرفت.
یافتهها: از 200 سویه مورد بررسی 128 (%64) سویه مولد بتالاکتامازهای وسیعالطیف بوده، پس از طی پروسه PCR برای شناسایی ژن CTX-M-1 نشان داد از 128 سویه بتالاکتامازهای وسیعالطیف مثبت 99 ایزوله (34/77%) حاوی ژن مورد نظر بوده است.
نتیجهگیری: نتایج حاصل شده از این مطالعه درصد بالای مقاومت بتالاکتامازی را در بین سویههای اشریشیا کلی نشان میدهد. این مسئله یک خطر عمومی جدی را خاطر نشان میسازد که باید همه اقدامات برای جلوگیری از این خطر صورت گیرد.
سید فخرالدین مصباح، عایشه بحری، الهه قاسمی، طاهره طلائی خوزانی، حسین میرخانی، محمد ابراهیم پارسانژاد،
دوره 69، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه
و هدف: سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) علت اصلی
ناباروری ناشی از فقدان تخمکگذاری میباشد. یکی از راههای درمان این سندرم
استفاده از داروی متفورمین است. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی تأثیر داروی متفورمین
بر اندومتر رحم در حین لانه گزینی و تعداد جنین در موش صحرایی ماده دچار سندرم
تخمدان پلی کیستیک میباشد.
روش بررسی: تعداد
40 سر موش صحرایی ماده بالغ از نژاد Sprague-Dawley بهطور تصادفی انتخاب و به چهار گروه مساوی تقسیم شدند. گروه یک: کنترل،
بدون دریافت هیچ دارویی، گروه دو: داروی متفورمین (mg/kg/day150)
دریافت نمودند، گروه سه: با دریافت استرادیول والریت (mg/rat4)، PCOS در آنها
برانگیخته شد، گروه چهار: پس از برانگیختن PCOS، موشها با
متفورمین درمان شدند. وزن بدن، قند خون و هورمونهای LH، FSH،
تستوسترون، پروژسترون و استرادیول در خون موشها اندازهگیری شدند. پس از جفت-گیری
موشهای هر گروه بهطور تصادفی و مساوی به دو زیر گروه تقسیم شدند و زیر گروهها 5
و 15 روز پس از جفتگیری بهترتیب برای بررسی واکنشهای دسیدوا در رحم و شمارش
جنین کشته شدند.
یافتهها: قند خون و هورمونهای LH، FSH،
تستوسترون و استرادیول در موشهای دچار PCOS افزایش معنیدار
داشت. قند خون بهصورت معنیدار در موشهای دچار PCOS دریافتکننده
متفورمین کاهش نشان داد (01/0P£)، در حالی که
وزن و تعداد جنین افزایش نشان داد (01/0P£). وزن
در موشهای دچار PCOS نسبت به گروه کنترل افزایش داشت (01/0P£).
نتیجهگیری: متفورمین
تأثیر معنیدار بر میزان گلوکز و هورمونهای جنسی خون و همچنین تعداد جنین در موش
صحرایی مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک دارد.
محمد مهدی سلطان دلال، محمد آذرسا، محمد حسن شیرازی، عبدالعزیز رستگار لاری، پرویز اولیاء، جلیل فلاح مهرآبادی، آیلار صباغی، هدروشا ملاآقامیرزایی، فرناز شامکانی، سوان آوادیس یانس، گلناز مبصری، روناک بختیاری، محمدکاظم شریفی یزدی،
دوره 69، شماره 5 - ( 5-1390 )
چکیده
زمینه و
هدف: مصرف
روزافزون مواد ضد میکروبی بتالاکتام در درمان عفونتهای باکتریایی سبب افزایش مقاومت
بر علیه آنها شده است. هم اکنون یکی از معضلات در درمان عفونتهای بیمارستانی
مقاومت آنزیمی به بتالاکتامازهای وسیعالطیف (ESBL) در میان ایزولههای بالینی بهویژه اشریشیاکلی میباشد. از
آنجاییکه تعدادی از سویهها حساسیت دوگانه در شرایط آزمایشگاهی و درون بدن نشان
میدهند، انتخاب درمان موثر را با مشکل روبهرو میکند. در سالهای اخیر
بتالاکتامازهای CTX-M بهصورت غالب در سراسر جهان
شیوع یافتهاند. میزان شیوع تیپهای ESBL در بیشتر نقاط ایران ناشناخته مانده است. هدف از این مطالعه بررسی
فراوانی ESBL و نیز میزان شیوع زیر گروه CTX-M-1 در اشریشیاکلی جدا شده از عفونت ادراری
در شهر تبریز میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه ابتدا 400 نمونه
ادراری از آبان سال 1388 تا فروردین سال 1389 از بیمارستانهای تبریز جمعآوری و
188 سویه اشریشیاکلی توسط آزمایشهای بیوشیمیایی تایید شدند. در مرحله بعد
تست تعیین حساسیت نسبت به 10 آنتیبیوتیک منتخب انجام شد. سپس با
استفاده از روش دیسک ترکیبی و سینرژیسم دوبل، سویههای تولیدکننده ESBL شناسایی گردیدند. در نهایت با استفاده از روش PCR سویههای تولیدکننده آنزیمهای گروه CTX-M-1 مشخص شدند.
یافتهها: نتایج حاصل از تستهای
فنوتیپی نشان داد که از کل 188 سویه اشریشیاکلی تعداد 82 (6/43%) سویه تولیدکننده ESBL میباشند. طی روش PCR نیز مشخص شد که از این میان تعداد 69 (1/84%) سویه تولیدکننده CTX-M-1 هستند.
نتیجهگیری: مطالعه
حاضر نشان میدهد که سویههای اشریشیاکلی تولیدکننده CTX-M در حال افزایش هستند. جهت تجویز داروی مناسب نیاز به شناسایی کافی
این سویهها میباشد.
محمد رضا پهلوان صباغ، سید محمد رضا خاتمی، مجتبی سالاریفر، احمد علی برومند، صفیه داودی،
دوره 69، شماره 8 - ( 8-1390 )
چکیده
800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4
زمینه و هدف: لیپوکالین وابسته به
ژلاتیناز نوتروفیل (NGAL)Neutrophilic Gelatinase Associated Lipocaline به عنوان بیومارکر تشخیص زودرس
آسیبهای حاد کلیه، جایگاه ویژهای پیدا کرده است. ولی اینکه در تمام آسیبها به
علل مختلف ارزش تشخیصی بالایی داشته باشد نیاز به مطالعات بیشتری وجود دارد. کنتراست
نفروپاتی از جمله این موارد است که علیرغم مطالعات موجود، ارزش پیشگویی کننده NGAL در تشخیص
زودرس نارسایی کلیه ناشی از مواد حاجب روشن نیست. هدف این مطالعه بررسی نقش این
بیومارکر در تشخیص زود هنگام کنتراست نفروپاتی است.
روش
بررسی: در این مطالعه، 122 بیمار کاندیدای آنژیوگرافی/ آنژیوپلاستی در بهار و
تابستان سال 88 وارد مطالعه شدند. در نمونههای ادراری ساعات مختلف غلظت NGAL اندازهگیری و
میزان آن در بیماران مبتلا و غیرمبتلا مقایسه شد.
یافتهها: 37 نفر (3/30%) از
بیماران کنتراست نفروپاتی داشتند. افزایش غلظت ادراری NGAL، 12 ساعت پس
از پروسیجر به ترتیب در مبتلایان و غیرمبتلایان 63/105±62/90 و 8/45±6/27، (0001/0P=) و غلظت
ادراری آن 24 ساعت پس از پروسیجر 7/117±78/79 و 84/52±92/30، (002/0P=) بود. حساسیت و ویژگی NGAL ادرار 12 ساعت پس از پروسیجر با Cut-off هشت نانوگرم
در میلیلیتر و AUC 75/0، به ترتیب 94% و 25% و ارزش اخباری منفی آن 91% بود. همچنین
حساسیت و ویژگی NGAL ادرار 24 ساعت پس از پروسیجر در Cut-off 5/5 نانوگرم
بر میلیلیتر با AUC 70/0، به ترتیب 97% و 24% و ارزش اخباری منفی آن 95% بود.
نتیجهگیری: NGAL ادرار
بیومارکری حساس برای تشخیص زودرس نارسایی حاد کلیوی ناشی از ماده حاجب میباشد.
مرجان صباغیان، طاهره مدرسی، هانی حسینیفر، علی دلیری همپا، لیلا کریمیان، فیروزه غفاری، جلیل حسینی، محمد علی صدیقی گیلانی،
دوره 71، شماره 8 - ( آبان 1392 )
چکیده
زمینه و هدف: تزریق اسپرم به داخل رحم (IUI)، یکی از روشهای درمان ناباروری است که در طیف وسیعی از ناباروریها استفاده میشود ولی کارآیی آن در درمان زوجهای نابارور با عامل مردانه مورد مناقشه است. ما در این مطالعه ارتباط پارامترهای منی و نیز سن زن و شوهر را با میزان موفقیت IUI در بیماران مراجعهکننده به کلینیک ناباروری پژوهشگاه رویان مورد بررسی قرار دادیم.
روش بررسی: مطالعه حاضر، گذشتهنگر بوده و جمعیت مورد مطالعه، 998 زوج است که طی شش ماه در بخش جنینشناسی پژوهشگاه رویان مورد IUI قرار گرفتند. معیار اصلی در حصول نتایج، بارداری بالینی بود. اطلاعات مورد نظر از جمله سن و نتایج آزمایشات منی از پرونده این بیماران استخراج شد.
یافتهها: از 998 سیکل مورد بررسی، 157 سیکل (7/15 درصد) منجر به بارداری شد. میانگین سنی زنان در دو گروه موفق و ناموفق اختلاف معناداری نداشت. میانگین سنی مردان نیز در دو گروه دارای اختلاف معناداری نبود. از لحاظ پارامترهای منی (غلظت، شمارش تام سلولهای متحرک، تحرک تام، تحرک در کلاسهای A ، B و A+B و شکل طبیعی) نیز بین دو گروه موفق و ناموفق ارتباط معناداری وجود نداشت.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که آنالیز مرسوم منی در چارچوب معمول نمیتواند پیشبینی کننده نتایج IUI باشد. از سن زن و شوهر نیز نمیتوان در پیشبینی نتایج IUI استفاده کرد.
فاطمه نیری، حسین دلیلی، مامک شریعت، طاهره اسماعیلنیا، الهه امینی، وفا قربان صباغ،
دوره 74، شماره 8 - ( آبان 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: شیر مادر غنی از چربی میباشد. سموم، آلایندهها، داروها و آلرژنها بهخصوص سموم چربی دوست در آن تجمع مییابند و میتواند بهعنوان یک منبع انتقال آلودگی از مادر به شیرخوار باشد. دیوکسینها از جمله پلیکلرینیتد بایفنیل نمونهی این آلایندهها هستند. هدف از این مطالعه، تعیین میزان تجمع پلیکلرینیتد بایفنیل در شیرِ چهار روز اول پس از زایمانِ مادران و ارتباط آن با شاخص توده بدنی و چربی شیر مادر بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی بر روی 50 نمونه شیر ِمادران شیرده که فرزندشان در بخش زنان و زایمان بیمارستان ولی عصر (عج) تهران متولد شده بودند، در طی سال 1394-1393 گردآوری شد. هر نمونه به مقدار ml 20 و مربوط به چهار روز اول پس از زایمان بود. نمونهها به آزمایشگاه پژوهشکده محیط زیست جهت آنالیز ارسال شدند و آزمایش سنجش پلیکلرینیتد بایفنیل با روش کروماتوگرافی گازی بر روی آنها انجام شد.
یافتهها: میانگین سن مادران 41/29±14/6 بود. در رابطه با همبستگی پلیکلرینیتد بایفنیل (Polychlorinated biphenyls, PCBs) با تریگلیسرید (TG) شیر مادر مشخص شد پلیکلرینیتد بایفنیل شماره 180 با غلظت تریگلیسرید شیر مادر همبستگی مثبت و معناداری داشت (04/0P=، 468/0r=). اما این همبستگی برای سایر انواع پلیکلرینیتد بایفنیلها مشاهده نشد. همچنین بین بالا بودن شاخص توده بدنی مادر و غلظت PCB101 (048/0P=، 278/0r=) و غلظت (021/0P=، 328/0r=) 28 PCB، همبستگی مثبت معناداری وجود داشت.
نتیجهگیری: مطالعهی حاضر نشان داد غلظت ترکیبات پلیکلرینیتد بایفنیل در شیر مادران بالاتر از حد نرمال هستند.
طیبه میرهاشمی، مهری قاسمی، فریده دهقان منشادی، علیرضا اکبرزاده باغبان، علی محمد فیضی، علیرضا صباغیان،
دوره 76، شماره 5 - ( مرداد 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: یک راه ارزیابی تغییرات عضلانی، تعیین ضخامت اولتراسونیک عضلات است. لازمهی استفاده از این روش وجود تکرارپذیری بالا برای آن میباشد. تاکنون مطالعهای به بررسی تکرارپذیری ضخامت اولتراسونیک عضلات درگیر در شانه منجمد نپرداخته است. این مطالعه بهمنظور بررسی تکرارپذیری اولتراسونیک ضخامت عضلات درگیر در زنان مبتلا به سندرم شانه منجمد و زنان سالم انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه بهصورت آزمون-بازآزمون به مدت چهار ماه (خرداد تا مهر ۱۳۹۶) روی ۱۰ زن مبتلا به شانه منجمد (۹/۴۱±۵۱/۶ سال) و ۱۰ زن سالم (۸/۲۲±۳۵/۵ سال) انجام شد. بیماران شامل مراجعهکنندگان به چند کلینیک و بیمارستان در شهر تهران و افراد سالم شامل کارکنان و دانشجویان دانشکده توانبخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بودند که بهصورت غیرتصادفی ساده در دسترس در مطالعه شرکت کردند. ضخامت اولتراسونیک عضلات تراپزیوس فوقانی، سوپرااسپیناتوس و دلتویید در وضعیت استراحت توسط یک آزمونگر با فاصلهی ۴۸ ساعت اندازهگیری شد. سونوگرافی با پروب خطی ۷/۵ مگاهرتز در حالت استراحت انجام و ضخامت عضلات بر حسب میلیمتر به دست آمد.
یافتهها: در افراد بیمار و سالم بهترتیب ضریب پایایی درون آزمونگر در اندازهگیری ضخامت اولتراسونیک تراپزیوس فوقانی (۰/۸۱ و ۰/۸۱)، سوپرااسپیناتوس (۰/۹۰ و ۰/۹۲) و دلتویید میانی (۰/۹۳ و ۰/۹۶) بهدست آمد. ضریب پایایی ضخامت اولتراسونیک سوپرااسپیناتوس و دلتویید میانی در افراد سالم بیشتر از بیماران بود.
نتیجهگیری: میتوان گفت سونوگرافی روش مناسبی برای بررسی ضخامت عضلات فوق در بیماران مبتلا به شانه منجمد و افراد سالم میباشد.
صبا ثریایی، سوگند وحیدی، محمد محمدزاده، سید سعید حسینی-اصل،
دوره 76، شماره 8 - ( آبان 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان معده بهعنوان شایعترین بدخیمی در نقاط خاصی از جهان نظیر شمال غرب ایران میباشد. miRNA ها، RNAهای غیر کدکننده کوچک و تک رشتهای با حدود ۲۳-۱۹ نوکلئوتید میباشند. هدف این مطالعه بررسی تاثیر سرکوب microRNA-1266-5p بر بقای سلولی و تغییرات چرخه سلولی در سرطان معده (رده سلولی AGS) بود.
روش بررسی: این مطالعه تجربی-پژوهشی از فروردین تا آذر ۱۳۹۶ در مرکز تحقیقات سلولی- ملکولی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام گرفت. رده سلولی AGS در محیط کشت RPMI- 1640حاوی ۱۰% سرم و ۱% آنتیبیوتیک کشت داده شد. سلولها توسط miR-1266-5p mimic، miR-1266-5p inhibitor و HiPerFect reagent به تنهایی بهعنوان کنترل منفی، تیمار شدند. میزان بیان miR-1266-5p در سلولهای کنترل و تیمار شده با تکنیک TaqMan qRT-PCR اندازهگیری شد. بقای سلولی و تغییرات چرخه سلولی بهترتیب توسط تکنیک MTT و فلوسایتومتری بررسی گردیدند.
یافتهها: میزان بیان miR-1266-5p در سلولهای تیمار شده با Mimic بهطور چشمگیری افزایش و در سلولهای تیمار شده با Inhibitor کاهش مییابد (۰=P). افزایش بیان miR-1266-5p باعث کاهش بقای سلولهای AGS میشود، درحالیکه کاهش بیان آن بقای سلولها را افزایش میدهد (۰=P). همچنین افزایش بیان miR-1266-5p باعث افزایش لولها در فاز G۱ و کاهش سلولها در فاز S میشود (۰=P). با اینحال کاهش بیان miR-1266-5p باعث افزایش جزیی سلولها در فاز G2/M میشود (۰/۰۰۱=P).
نتیجهگیری: miR-1266-5p میتواند بقای سلولی را کاهش دهد و چرخه سلولی را متوقف کند و بهعنوان سرکوب کننده تومور در سلولهای AGS عمل کند، درحالیکه مهار آن بقای سلولی را افزایش و آپوپتوز را کاهش میدهد.
مجتبی هدایت یعقوبی، محمدمهدی صباحی، الهه قادری، محمدعلی سیف ربیعی، فرشید رحیمی بشر،
دوره 77، شماره 11 - ( بهمن 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: کنترل و مراقبت از عفونتهای وابسته به ابزار در بخشهای مراقبت ویژه یکی از مهمترین استراتژیهای مراکز درمانی است. هدف از انجام این مطالعه تعیین فراوانی عفونتهای مرتبط با مراقبتهای پزشکی وابسته به ابزار و تعیین الگوی مقاومت میکروبی مرتبط به آن در بخشهای مراقبت ویژه بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی از فروردین تا اسفند ۱۳۹۶ در بخشهای مراقبت ویژه بیمارستان بعثت شهر همدان در طی ۱۲ ماه انجام شد. عفونت وابسته به ابزار شامل، عفونت جریان خون مرتبط با کاتتر مرکزی، عفونت ادراری وابسته به سوند و پنومونی وابسته به ونتیلاتور، مقاومت میکروبی و میزان مرگومیر در بیماران بستری شده در بخشهای مراقبت ویژه سنجیده شد.
یافتهها: از بین ۱۸۰۶ بیمار بستری در بخشهای مراقبت ویژه در مجموع ۱۶۸ مورد (۹/۳%) عفونت وابسته به ابزار با فراوانی ۹۲ مورد (۵۵%) پنومونی وابسته به ونتیلاتور، ۵۶ مورد (۳۴%) عفونت ادراری وابسته به سوند و ۲۰ مورد (۱۱%) عفونت جریان خون مرتبط با کاتتر مرکزی شناسایی شد. میزان بروز پنومونی وابسته به ونتیلاتور، عفونت ادراری وابسته به سوند و عفونت جریان خون مرتبط با کاتتر مرکزی بهترتیب برابر ۴۴/۷، ۱۷/۵ و ۲۱/۶ هزار روز-وسیله بود. شایعترین میکروارگانیسمهای جدا شده بهترتیب، آسینتوباکتر (۲۷/۴%)، کلبسیلا (۱۸/۳%) و اشرشیاکلی (۱۵/۴%) بودند.
نتیجهگیری: براساس یافتههای پژوهش کنونی شیوع عفونت وابسته به ابزار و مقاومت میکروبی در بخشهای مراقبت ویژه بهنسبت بالا میباشد که نیاز به بهکارگیری و تقویت برنامههای پیشگیرانه و کنترلکنندهی عفونتهای وابسته به ابزار احساس میشود.
صبا جلالی، فهیمه باقری امیری، مریم طاهری، عباس بصیری، ساناز توسلی،
دوره 77، شماره 11 - ( بهمن 1398 )
چکیده
زمینه و هدف: سنگ کلیه با شیوع و بروز فزآینده در دهههای اخیر، در میان مشکلات سیستم ادراری دارای بالاترین بار بیماری است. درحالیکه اقدامات پیشگیرانه میتوانند میزان عود سنگ را بهطور چشمگیری کاهش دهند، پیروی از دستورکارهای پیشگیرانه در میان ارولوژیستها مشخص نیست. این مطالعه با هدف ارزیابی آگاهی، نگرش و عملکرد متخصصهای ارولوژی در زمینه پیشگیری از تشکیل سنگهای ادراری برای اولینبار در کشور طراحی گردید.
روش بررسی: این مطالعه بهصورت توصیفی-مقطعی با روش نمونهگیری در دسترس در مرکز پژوهشهای بیماریهای کلیوی و مجاری ادراری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی و بر روی پزشکان ارولوژیست شرکتکننده در بیستمین کنگره ارولوژی ایران (اردیبهشت ۱۳۹۶) انجام گرفت. پرسشنامه مطالعه شامل پرسشهایی در خصوص آگاهی، نگرش و عملکرد ارولوژیستها در زمینه اقدامات دارویی و تغذیهای پیشگیری از سنگهای ادراری و نیز دادههای دموگرافیک، پیشینهی تحصیلی و شغلی افراد بود. امتیازات مربوط به نگرش و آگاهی پزشکان براساس تعداد سوال با پاسخ درست محاسبه شد.
یافتهها: نرخ پاسخدهی ۱۸/۰۸% بود. در گسترهی آگاهی ۹۶/۲% و در گسترهی عملکرد ۷۳/۴% از پزشکان دستکم نیمی از امتیازات را کسب کردند. هیچ همبستگی معناداری بین امتیاز آگاهی و عملکرد مشاهده نشد (۰/۷۰۶P=). سابقه کار و زمان گذشته از پایان دانشآموختگی ارتباط منفی با امتیاز آگاهی (بهترتیب ۰/۰۲P= و ۰/۰۲۶P=) و عضویت در هیئت علمی ارتباط مثبت با امتیاز عملکرد داشت (۰/۰۲۲P=). بیشتر پزشکان نگرش خوبی در مورد موثر بودن پیشگیری از سنگ داشتند.
نتیجهگیری: در مجموع متخصصهای ارولوژی آگاهی، نگرش و عملکرد خوبی در مورد پیشگیری از سنگهای ادراری داشتند. بااینوجود عملکرد آنها کمتر از سطح آگاهی آنها بوده است.