جستجو در مقالات منتشر شده


1085 نتیجه برای فر

محمدرضا شیخی چمان، ندا حسینی آبفروش، اقدس صوراسرافیل، وحید مختومی،
دوره 81، شماره 10 - ( دی 1402 )
چکیده

سردبیر محترم
مطابق اصول عدالت اجتماعی و عدالت در سلامت، سلامت یک حق است. این حق باید از طرف دولت و با تولیت نظام سلامت، در اختیار همه گروه‌های مختلف جمعیتی قرار گیرد و مانعی برای دستیابی به آن وجود نداشته باشد. هر سازمانی در جامعه، برای پاسخ به نیازهای مشخصی ایجاد شده تا بتواند باری را از دوش مردم بردارد. سازمان‌های بهداشتی و درمانی نیز، از بالاترین سطح که همان وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی جمهوری اسلامی ایران است تا پایینترین سطح که خانه‌های بهداشت روستایی هستند، هر کدام به طریقی پاسخگوی نیازهای سلامت جامعه‌اند. این سازمان‌ها شدیدا پیچیده بوده و توسط مدیران اداره می‌شوند.1و2
سرمایه‌های انسانی، مهمترین گنجینه‌ هر سازمان هستند (اصطلاحات سرمایه‌های انسانی، کارکنان، کادر، پرسنل و ارایه‌دهندگان خدمات سلامت، مترادف یکدیگر بوده و هر کدام برای تنوع ‌بخشی به متن در موقعیتی استفاده شده‌اند). حیات سازمان به وجود آنها وابسته است. کارکنان باید از جهات گوناگون مورد توجه و رسیدگی متولیان مربوطه قرار گیرند.3و4 هر گونه کوتاهی در این زمینه، اثرات کوتاه‌مدت، میان مدت و بلندمدت خود را بر روی شاخص‌های سلامت جامعه بروز خواهد داد. شرایط کاری مدافعان سلامت کشور را می‌توان در حال حاضر از دو جنبه اصلی بررسی کرد؛ وضعیت فعلی اقتصاد ایران و کمبود سرمایه‌های انسانی:
1- در خصوص جنبه اول، اقتصاد ایران از چالش‌های بی‌شماری همچون بی‌ثباتی، تک قطبی بودن (وابستگی به نفت)، تحریم‌های بین‌المللی، کسری بودجه، پایدار نبودن چرخه تامین مالی، بها ندادن به بخش غیردولتی و ... رنج می‌برد.5 بر کسی پوشیده نیست که این عوامل، باعث ایجاد تورم شدید در سال‌های اخیر شده و اقتصاد کشور را شکننده کرده است. وجود تورم بالا، باعث وخیم‌تر شدن اختلاف طبقاتی در کشور و افزوده شدن به جمعیت زیر خطر فقر می‌شود. هر دوی این حالات، تبعات اجتماعی زیادی با خود به همراه دارند و امید به آینده را از جامعه می‌گیرند.
2- در خصوص جنبه دوم، کمبود سرمایه‌های انسانی حوزه سلامت و عدم توزیع عادلانه آنها، از جمله چالش‌های همیشگی نظام‌های سلامت در کشورهای در حال توسعه است.6و7 در ایران، وقوع همه‌گیری کووید-19 از انتهای سال 1398، فشار کاری مضاعفی را برای مدافعان سلامت در همه سطوح مراقبتی ایجاد کرد. ایثارگران سلامت برای مهار همه‌گیری با همه توانی که داشتند به دفاع از جان مردم‌شان پرداخته و شهدای بی‌شماری را تقدیم راه پرافتخار وطن کردند. پیش از آن هم، اجرای طرح تحول نظام سلامت از ابتدای سال 1393، بار کاری پرسنل بهداشت و درمان را افزایش داده بود. قدر مسلم تحت این فشار، استرس، فرسودگی شغلی و نارضایتی شغلی میان کارکنان افزایش یافته، و بهره‌وری تقلیل می‌یابد.8و9 همچنین ورود به سایر مشاغل غیرپایه‌ای سلامت (همانند ترویج کلینیک‌های زیبایی) و ترک شغل نیز می‌تواند در این وضعیت رخ دهد.
قرارگیری دو مولفه مذکور دوشادوش یکدیگر، سرمایه‌های انسانی سلامت را برای دستیابی به استانداردهای زندگی بالاتر و جستجوی رفاه بهتر، به سوی مهاجرت وسیع‌تر به کشورهای دیگر سوق خواهد داد تا بتوانند متناسب با میزان مسئولیت‌های کاری که دارند درآمد کسب کنند. از طرفی، سایر جنبه‌های اجتماعی خود و خانواده ‌خود را ارتقا بخشند. نکته مهم اینکه مهاجرت فقط مختص ارایه‌دهندگان خدمات سلامت نیست، بلکه پژوهشگران، فعالان استارتاپ‌ها و اساتید دانشگاهی عضو هیات علمی را هم به این سرنوشت دچار کرده است.10و11 مهاجرت یا فرار مغزها و نخبگان علوم سلامت، هزینه‌های بسیار بالایی برای کشور دارد. در این میان، سیستم سلامت ایران اکنون بیشتر از هر زمان دیگری نیازمند وجود مدیران الهام‌‌بخش است.
در نظام سلامت، سیاست‌گذاری، مدیریت و اقتصاد، در کنارهم تشکیل یک چرخه مسنجم و پویا را می‌دهند. سیاست‌گذاری‌های هر چند دقیق، اگر در مرحله اجرا با ضعف مدیریتی مواجه شوند نخواهند توانست که به درستی اهداف از پیش تعیین شده خود را لمس کنند.12 یک مدیر اجرایی بهداشت و درمان، باید از توانمندی‌های بسیاری
812
 
برخوردار باشد، هم مهارت‌های سخت شامل دانش مدیریتی و هم مهارت‌های نرم شامل تبحر در مهارت‌های انسانی، ارتباطی و ادراکی. به‌عبارتی، یک مدیر فقط با تسلط بر مهارت‌های سخت نمی‌تواند سازمان را به درستی هدایت کرده و به موفقیت برساند، بلکه مهارت‌های نرم هم باید ضمیمه وظایف اساسی‌اش باشد. هر انسانی از جهات گوناگون متفاوت از دیگری بوده و با یک سیستم واحد مدیریتی، نمی‌توان انتظارات همه پرسنل را پوشش داد.یک مدیر الهام‌‌بخش، رهبری تربیت شده است که با مجهز بودن به مهارت‌ها و توانمندی‌های ظریف و دقیق انسانی و سلاحِ قدرتمند هوش هیجانی، به اصول و ارزش‌های اخلاقی جامعه پای‌بند است، به همه نیازهای کارکنان خود فعالانه توجه دارد، گوش شنوا دارد، اعتمادسازی می‌کند، با آنها همدل است، حامی و هم‌پا‌یشان است، به مشکلات آنها سریعا رسیدگی می‌نماید، احترام و اعتماد کارکنان خود را به‌دست می‌آورد، فرهنگ سازمانی مثبتی را در سازمان پرورش می‌دهد، ارتباطات سازمانی موثر پایه‌ریزی می‌کند، در دسترس است، خود کانال ارتباطی بازی دارد، چشم‌انداز روشنی برای دستگاه متصور است، برنامه‌ریزی گام به گام دارد، به شکل سالمی تیم‌سازی می‌کند، برای تیم اهداف شفافی تعیین می‌کند، آموزش‌های لازم در خصوص نحوه انجام فعالیت‌ها را فراهم می‌نماید، کار گروهی و یادگیری را تشویق می‌کند، انگیزه‌دهی و انرژی ‌بخشی مداوم در دستور کارش قرار دارد، راه‌حل محور است، مهارت حل مسئله دارد، تعارضات احتمالی میان افراد را برطرف می‌کند، انتقاداتش سازنده است، فرصت رشد فراهم می‌نماید، تفویض اختیار می‌کند، به نوآوری و خلاقیت بها می‌دهد، سیستم ارتقای شغلی عادلانه‌ای (مبتنی بر شایسته سالاری) تعریف می‌کند، مشوق‌های غیرمالی متنوعی دارد، به بازخوردهای دریافتی توجه دارد، سازمان را با محیط بیرونی منطبق می‌کند و در مواجهه با بحران‌ها، ضمن حفظ خونسردی، قدرت تصمیم‌گیری اثربخش دارد (موارد دیگری را نیز می‌توان به موارد فوق‌الذکر افزود). فعالیت در چنین محیطی، به احتمال بالا، برای سرمایه‌های انسانی در حیطه سلامت لذت بخش بوده و آنها را برای نشان دادن بهترین نسخه از عملکردشان تهییج می‌کند. طبق اصول بازاریابی داخلی نیز، لازمه ارایه خدمات باکیفیت به مشتریان بیرونی (مراجعه‌کنندگان)، رسیدگی دقیق به مسائل و مشکلات مشتریان درونی (کارکنان) است.3
در مجموع، حفظ، بازیابی و ارتقای سطح سلامت مردم، نیازمند وجود سرمایه‌های انسانی متخصص، تحت نظارت مدیران الهام‌بخش است. در درجه اول، مهاجرت کارکنان حوزه سلامت به ضرر جمعیت محروم و آسیبپذیر کشور خواهد بود، چرا که این گروه جمعیتی، بیشتر از سایرین به سیستم سلامت دولتی متکی بوده و نیازهای سلامت برآورده نشده بالاتری هم دارند. لازم به ذکر است که نگاه به موضوعات نظام سلامت باید نظام‌مند باشد. به بیانی، صرفا الهام‌بخشی مدیران نمی‌تواند سرمایه‌های انسانی را از گردونه مهاجرت خارج کند. همگام با فعالیت این مدیران، دولت‌ مردان نیز باید به اصلاح شاخص‌های اجتماعی-اقتصادی کشور اهتمام ورزند. سیاست‌گذاران و اقتصاددانان سلامت هم ضمن مذاکره و چانه‌زنی با مسئولان بالادستی، به وضعیت معیشتی کادر سلامت رسیدگی کرده و نظام پرداخت عادلانه‌ای را برای آنها تدارک ببینند. علاوه بر دلایل مطروحه، مهاجرت سرمایه‌ها ریشه‌های مهم دیگری نیز دارد. پیشنهاد می‌شود که در مطالعات آتی (کیفی، کمی)، وضعیت الهام‌بخشی مدیران فعلی نظام سلامت کشور مورد ارزیابی قرار گیرد. همچنین می‌توان شاخصی با همین عنوان را همراه با ابزار اندازه‌گیری معتبر طراحی و آماده بهره‌برداری از سوی پژوهشگران داخلی کرد.

 
سید آرش یزدان‌بخش، سیمین نجف‌قلیان، آرش ایزد‌پناه، محمد پروهان، عظیم فروزان، امیر الماسی حشیانی،
دوره 81، شماره 11 - ( بهمن 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: خونریزی حاد گوارشی یکی از اورژانس‌های پزشکی است که در صورت مدیریت صحیح، پیش‌آگهی خوبی دارد. جهت تثبیت وضعیت همودینامیک این بیماران، ترکیبی از درمانهای دارویی، بهترین نتایج بالینی ممکن را داشته است در این مطالعه پیامد‌های کوتاه مدت تجویز همزمان وازوپرسین و ترانکسامیک اسید با تجویز هر یک به تنهایی و بدون‌تجویز این داروها, مقایسه شد.
روش بررسی: در این مطالعه کار آزمایی بالینی دو سوکور از آبان ماه 1399-1398 در بیمارستان ولیعصر اراک،120 بیمار واجد شرایط با خونریزی حاد گوارشی در چهار گروه مورد‌بررسی قرار گرفتند. سه گروه علاوه بر اقدامت معمول، وازوپرسین یا ترانکسامیک اسید به تنهایی و یا ترانکسامیک اسید به همراه وازوپرسین دریافت کردند. پیامدهای کوتاه مدت در 24 ساعت پیگیری شد.
یافته‌ها: در این مطالعه، گروه وازوپرسین کاهش بیشتری در هموگلوبین داشتند (05/0P)، افزایش اوره خون در دو گروه دریافت‌کننده وازوپرسین کمتر از گروه‌های گروه دیگر بود (05/0P)، گروه تحت درمان با ترانکسامیک اسید نسبت به گروه تحت درمان با وازوپرسین شرایط بسیار بهتری از نظر هماتوشزی یا قطع هماتمز، نیاز به انتقال خون، خونریزی مجدد، نیاز به آندوسکوپی و جراحی اورژانسی داشتند و افزودن وازوپرسین به ترانگزامیک اسید نیز منجر به بهبود نتایج شد (05/0P).
نتیجه‌گیری: استفاده از ترانکسامیک اسید همراه با وازوپرسین در خونریزی دستگاه گوارش، با بهبود عملکرد کلیوی و قطع خونریزی و کاهش خطر خونریزی مجدد، نیاز به تزریق خون و مداخله آندوسکوپیک وجراحی همراه است. نتایج بلند مدت آن نیاز به مطالعه بیشتر دارد.

 
راضیه یوسفی، پیام ساسان‌نژاد، عیسی نظر، علی هادیانفر، محمد تقی شاکری، زهرا جعفری،
دوره 81، شماره 11 - ( بهمن 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: شناسایی عوامل تاثیرگذار بر طول مدت بستری بیماران مشکوک به سکته مغزی، می‌تواند در بهینهسازی استفاده از منابع بیمارستانی موثر باشد. لذا این مطالعه با هدف تحلیل بقای عوامل مرتبط با زمان بستری بیماران مشکوک به سکته‌ مغزی، که با اورژانس به بیمارستان قائم (عج) مشهد انتقال داده شده‌ بودند، انجام شد.
روش بررسی: در این کوهورت تاریخی، اطلاعات کلیه بیماران مشکوک به سکته مغزی که از ابتدای فروردین تا آخر اسفند 1397 با اورژانس 115 مشهد تماس گرفته و به بخش اورژانس بیمارستان قائم (عج) مشهد منتقل شده بودند جمعآوری شد. داده‌های اورژانس پیش بیمارستانی با استفاده از شناسه ماموریت با سوابق بیمارستانی ادغام شدند. پیامد نهایی مطالعه، طول مدت بستری بیماران بود. برای تحلیل داده‌ها، از نرم‌افزار Stata استفاده شد.
یافته‌ها: میانه طول مدت بستری بیماران هفت روز بود. از بین 578 بیمار شرکتکننده 386 مورد (67%) بهبود یافته و 190 مورد (33%) سانسور شده بودند. در تحلیل چند متغیره، رگرسیون کاکس به‌دلیل عدم‌برقراری فرض خطرات متناسب، نامناسب شناخته شد. پس از برازش مدل‌های پارامتری لگ نرمال، لگ لجستیک، نمایی و وایبل، مدل لگ نرمال با کمترین مقادیر AIC و BIC به ترتیب برابر 909/1273و 740/1356 به‌عنوان بهترین مدل انتخاب شد. از بین متغیرهای مورد‌بررسی اولویت پذیرش بیماران، بیمه، فصل بستری و حاشیه‌نشینی به‌عنوان متغیرهای معنا‌دار شناخته شدند.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان می‌دهد مدل‌های بقا می‌توانند به‌ خوبی جهت تحلیل داده‌های طول عمر به‌کار گرفته شوند و براساس معناداری متغیرها، به نظر می‌رسد که با تمرکز بر آمادگی بیشتر مراکز و تخصیص منابع، برنامه‌ریزی‌های مفیدتری قابل‌اجرا باشد.

 
جعفر حسن‌زاده، هاله قائم مارالانی، فاطمه جعفری، ابوبکر جعفرنژاد،
دوره 81، شماره 11 - ( بهمن 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: بررسی ابعاد مختلف روانسنجی، می‌تواند منجر به ساخت ابزارهای پایا و روا شود. این مقاله به انجام فاکتور آنالیز اکتشافی با SPSS software, version 26 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) پرداخت.
روش بررسی: این پژوهش گزارش کوتاه بود که در بازه زمانی 10 بهمن 1401 لغایت 18 مهر 1402 انجام شد. پایایی به معنای تکرارپذیری و روایی درجه‌ای از صحت نتایج است. روایی شامل صوری، محتوا، ملاک و سازه است. یک روش مهم سنجش سازه، تحلیل عامل است. تحلیل عاملی، روشی آماری است که ساده کردن مجموعه‌ پیچیده داده‌ها را هدف می‌گیرد.
یافته‌ها: تحلیل عاملی اکتشافی، روشی آماری است که برای کاهش تعداد متغیرها و اکتشاف ساختار زیربنایی مجموعه‌ای بزرگ از متغیرها با هدف کشف عوامل یا متغیرهای پنهان استفاده می‌شود. پیش فرض اولیه این است که هر متغیری ممکن است با هر عاملی ارتباط داشته باشد.
نتیجه‌گیری: تحلیل عاملی اکتشافی از روش‌های سنجش روایی سازه استفاده می‌کنند تا داده‌ها را ساده کنند و ابزارهای پایا و روایی ارایه دهند، بنابراین توجه به سنجش دقیق و صحیح نتایج بسیار مهم است.

 
حسین اسکندری، فرامرز سهرابی، عادله رضاقلی‌زاده شیروان، محمد عسگری، ندا شاهواروقی فراهانی،
دوره 81، شماره 12 - ( اسفند 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: پریشانی وجودی، از جمله تجربه‌های رایج بیماران در مراحل پایانی زندگی است. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر مرور مطالعات و مفهوم‌بندی پریشانی وجودی در مراقبت‌های تسکینی از بیماران مبتلا به سرطان است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مرور نظام‌مند بوده که جست‌وجوی آن از 1 اردیبهشت تا 31 تیر 1402 در دانشگاه علامه طباطبایی و در بانک‌های اطلاعاتی MEDLINE, Web of Science/PubMed و Scopus صورت گرفت.
یافته‌ها: پس از جست‌وجو، غربالگری و انتخاب مقالات منتخب براساس معیارهای ورود و خروج، در نهایت 22 مقاله وارد مطالعه شدند که از میان آنها، سه مطالعه مروری، هشت مطالعه کمی و 11 مطالعه کیفی بودند. در کنار بررسی شیوع این علامت، بیماران تجربه‌ی خود را از پریشانی وجودی در چند دسته توصیف کرده‌اند: احساس تنهایی و انزوا (یا از دست دادن سیستم حمایتی)، نگرانی‌های مربوط به روابط (نگرانی درباره‌ی خانواده، تغییر در روابط و وجود روابط متعارض)، از دست دادن کنترل/خودمختاری (کنترل فیزیکی، کنترل شناختی و هیجانی)، باری بر دوش دیگران بودن، از دست دادن حس پیوستگی و تداوم (از دست دادن نقش‌ها، فعالیت‌های لذت‌بخش و حس خود بودن)، ناتمام گذاشتن وظایف زندگی، ناامیدی/ درماندگی، انحلال/ فروپاشی برنامه‌های آینده، عدم قطعیت و ابهام دلهره‌آور، احساس گناه/ حسرت گذشته، فقدان معنا، افکار اجتناب‌ناپذیر مرگ.
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد مضامین مطرح شده فراتر از تفاوت‌های فرهنگی، رنج جهانی انسان را نشان می‌دهد که مفهوم‌سازی دقیق آن می‌تواند به توسعه‌ی مداخلات درمانی مؤثر جهت کاهش پریشانی وجودی کمک کند.

 
مریم مختاری، سید رضا عطارزاده حسینی، ناهید بیژه، محمد مسافری ضیاءالدینی،
دوره 81، شماره 12 - ( اسفند 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری کبد چرب شایعترین علت بیماری‌های مزمن کبدی در جهان است که می‌تواند باعث بروز بیماری‌های قلبی- عروقی شود، از این‌رو این پژوهش با هدف بررسی تاثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید و تزریق هورمون رشد بر PGC1α میتوکندریایی قلبی و برخی شاخصهای استرس اکسیداتیو موشهای سوری مبتلا به آسیب کبدی، انجام پذیرفت.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع بنیادی و به‌روش تجربی-آزمایش بنیان است. شروع پژوهش تا جمع‌آوری داده‌ها، از شهریور ۱۴۰۱ تا اسفند ۱۴۰۱ در آزمایشگاه تخصصی تربیت بدنی دانشگاه فردسی مشهد به طول انجامید. تعداد 21 سر موش به‌صورت تصادفی به سه گروه هفت‌تایی، کنترل (c)، تمرین (HIIT) و تمرین+ هورمون رشد    (H-GH) تقسیم شدند. تمرین تناوبی شدید و تزریق هورمون رشد طبق پروتکل انجام گرفت. شاخص‌هایی نظیر PGC1a،SOD ، MDA، مقاومت به انسولین، نسبت ALT/AST و LDL/HDL مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت ارزیابی داده‌ها از آزمون آماری تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی (Tukey post hoc) استفاده شد.
یافته‌ها: مقادیر PGC1a و SOD در هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل افزایش معناداری داشت. اما مقادیر MDA در هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری داشت. کاهش مقاومت به انسولین تنها در گروه HIIT نسبت به گروه کنترل معنادار بود. نسبت ALT/AST در هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری داشت. نسب LDL/HDL (Lipid profile ratio) تنها در گروه HIIT کاهش معنادار داشت.
نتیجه‌گیری: تمرین تناوبی شدید توانست پاسخ بهینهتری در مقایسه با پپتید GH در بهبود شاخصهای مرتبط با NAFLD ایجاد کند. تزریق این هورمون به تنهایی ممکن است تبعات نامطلوبی بر برخی شاخص‌های این ناهنجاری داشته باشد.

 
مریم بهمرام، محمد قاسم حنفی، احمد فخری زاده، مهسا اخوان صباغ، الهام فرهادی،
دوره 82، شماره 1 - ( فروردین 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیر‌الکلی (NAFLD) یک بیماری مزمن و پیچیده است که به تجمع نامتعارف چربی در بافت کبد منجر می‌شود. هدف از این مطالعه بررسی سایز کبد و ارتباط آن با درجه کبد چرب در بیماران مبتلا به NAFLD است.
روش بررسی: بیماران از میان مراجعه‌کنندگان به کلینیک رادیولوژی و سونوگرافی بیمارستان گلستان اهواز از خرداد 1401 تا اردیبهشت 1402 جهت سونوگرافی کبد انتخاب شدند. معیار انتخاب بیماران شرایط بالینی stable، و بازه سنی 60-30 سال بوده است. برای تمامی بیماران آنزیم‌های کبدی ALT و AST اندازه‌گیری گردیدند. پس از انجام سونوگرافی در افرادی که نتایج سونوگرافی آنها کبد چرب را نشان داد، grade کبد چرب و span کبد اندازه‌گیری گردید.
یافته‌ها: براساس نتایج سونوگرافی، span تمامی بیماران به‌طور میانگین 7/14±4/148 سانتی‌متر بود که این میزان به‌طور معناداری در بیماران با گرید دو NAFLD بالاتر بود (001/0>P). بین گریدهای مختلفNAFLD، از نظر شاخص توده بدنی (BMI) تفاوت معنادار دیده شد (001/0>P). میانگین BMI در گرید یک به‌طور معناداری از گرید‌های دو و سه کمتر بود (05/0>P). میانگین ALT در گرید یک به‌طور معناداری از گرید‌های دو و سه کمتر بود (05/0>P). بیشترین میزان AST در گرید سه دیده شد (001/0>P).
نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان داد با پیشرفت NAFLD، آنزیم‌های کبدی و سایز کبد افزایش می‌یابند که افزایش سایز کبد بر‌اساس معیارهای سونوگرافی پیشنهاد کننده گرید دو NAFLD می‌باشند، در‌حالی‌که افزایش AST و BMI پیشنهاد کننده گرید سه NAFLD و پیشرفت به سمت سیروز می‌باشد.

 
مریم عامری، عطیه انصاری، عباس آقابیکلویی، فرخ تافتچی، لیلا عبدالکریمی،
دوره 82، شماره 1 - ( فروردین 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: خطاهای پزشکی از بزرگترین معضلات نظام سلامت در کشورها است. شناسایی عوامل مسئول در بروز این خطاها برای طراحی استراتژی‌های بهینه برای کاهش چنین رخدادهایی بسیار مهم است. مطالعه حاضر با هدف بررسی نوع و ماهیت خطاهای پزشکی انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی مقطعی، خطاهای پزشکی رخ داده در فروردین 1398تا اسفند 1399 در مرکز آموزشی ‌درمانی فیروزگر از پرونده‌های بیماران استخراج شد و با استفاده از SPSS software, version 22 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) آنالیز شد.
یافته‌ها: تعداد 214 پرونده مورد‌بررسی قرار گرفتند. 3/45% از خطاهای پزشکی ثبت شده، در شیفت صبح، 6/20% در شیفت عصر و 1/34% نیز در شیفت شب رخ داده بودند. بیشترین خطای پزشکی از سوی پرستاران (7/40%) و در مرتبه بعدی پزشکان (8/16%) و کمک بهیاران (7/11%) بوده است. اتیولوژی بیشتر خطاهای پزشکی انجام شده، خطاهای سیستمیک (6/63%) و در مرتبه بعدی خطاهای دارویی (4/15%) و تکنیکی (1/13%) بوده و بیشترین خطای سیستمیک گزارش شده از نوع عدم‌نظارت کافی بوده است. بیشتر بیمارانی که دچار خطای پزشکی شده بودند در بخش‌ها داخلی (7/40%) و در مرتبه بعد در بخش‌های جراحی (3/17%) و ICU (6/12%) بستری بوده‌اند. 1/62% از خطاهای پزشکی عارضه خاصی را موجب نشدند و در 2/33% از موارد عارضه خفیف، 7/10% عارضه متوسط و 3/3% عارضه شدید برای بیماران اتفاق افتاد. 1/62% از خطاهای پزشکی پیامدی برای کسی نداشتند و در 9/36% از موارد پیامد خطا متوجه بیمار و 1% از موارد پیامد خطا متوجه سازمان و کارکنان بود.
نتیجه‌گیری: بیشتر خطاهای پزشکی گزارش شده، از سوی پرستاران انجام شده بود و از خطاهای بدون‌عارضه بوده است. ایجاد سیستم‌های خودگزارشی شفاف و دقیق برای شناسایی خطاهای پزشکی همه کارکنان ضروریست.

 
فاطمه نجفی، معصومه امیری دلوئی، مریم مرادی، پرستو سرخوش، زهرا رضائیان، فرنوش شریفی‌مود، فاطمه کاملی،
دوره 82، شماره 1 - ( فروردین 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از شایعترین عارضه‌های مهم کووید-19 سرفه است، پژوهش حاضر با  هدف مقایسه تاثیر نبولایزر گیاه گل ختمی و اکالیپتوس بر شدت سرفه در بیماران مبتلا به کووید-19 طراحی شده است.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی تصادفی از دی ماه 1400تا خرداد ماه 1401، 36 بیمار مبتلا به کووید-19 به روش در دسترس انتخاب و به‌صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. در ادامه شدت سرفه دو ساعت پیش از انجام مداخله ثبت و سپس برای گروه گل ختمی، یک سی‌سی و برای گروه اکالیپتوس چهار سیسی به مدت 15 دقیقه یک بار در روز نبولایزر شد، دو ساعت پس از انجام مداخله مجددا شدت سرفه در دو گروه ثبت گردید این مداخله تا زمان بستری بیماران ادامه داشت، برای گروه کنترل مداخله‌ای انجام نشد. داده‌ها با  SPSS software, version 20 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) و در سطح معناداری کمتر از 05/0 تجزیه‌و‌تحلیل شد.
یافته‌ها: پیش از انجام مداخله اختلاف آماری معناداری بین سه گروه از نظر شدت سرفه وجود نداشت (05/0P>) ولی پس از انجام مداخله در روزهای دوم و سوم اختلاف آماری معناداری بین سه گروه از نظر شدت سرفه وجود داشت. به‌طوری‌که میزان کاهش شدت سرفه در گروه گل ختمی از دو گروه دیگر بیشتر بود (05/0<P).
نتیجه‌گیری: استفاده از نبولایزر گیاه گل ختمی و اکالیپتوس باعث بهبود شدت سرفه در بیماران مبتلا به کووید-19 شد ولی نبولایزر گل ختمی در مقایسه با اکالیپتوس تاثیر بیشتری بر شدت سرفه داشت. پیشنهاد می‌شود نبولایزر گل ختمی و همچنین اکالیپتوس به‌عنوان یک روش درمانی در کنار روش‌های درمانی دیگر مورد استفاده قرار گیرد.

 
عرفان دهقانی، پژمان باقری، زهرا منتصری، نیلوفر سهرابی، مهدی شرفی،
دوره 82، شماره 1 - ( فروردین 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری کرونا جدیدترین عفونت انسانی شناخته شده است که منجر به یک پاندمی جهانی با میزان ابتلا و میرایی بالا در سراسر جهان شد. این مطالعه به ارزیابی خصوصیات بالینی و اپیدمیولوژیک موج‌های اپیدمی کرونا در قالب یک نظام مراقبت دانشگاهی در جنوب ایران پرداخته است.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه مقطعی بود که بر روی داده‌های 24132 نفر مبتلا به کووید 19 انجام گردید. در این مطالعه کل داده‌های به ثبت رسیده در مورد بیماران مبتلا مشتمل بر سن، جنسیت، تعداد ابتلا، میرایی، بستری و میزان بهبودی همراه با سویه غالب، درصد رعایت پروتکل‌ها پیش از رخداد اپیدمی، به تفکیک هر یک از پیک‌های رخ داده در طول مدت اپیدمی در بازه زمانی اسفند ماه سال 1399 تا پایان اسفند ماه سال 1400 اخذ و تحلیل گردید.
یافته‌ها: میزان بروز تجمعی بیماری 36/11% و فراوانی نسبی بستری در طول مطالعه 7/11% و به‌طور میانگین هفت روز بوده است. ارتباطات معناداری بین طول مدت بستری، فراوانی بیماری به تفکیک بیماری‌های زمینه‌ای و علایم بالینی بین موج‌ها مشاهده گردید (001/0P<). علایم سیستمیک شایعترین علایم بودند. از نظر ارزیابی رادیولوژیک بین موج‌ها اختلاف معناداری مشاهده شد (001/0P<).
نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه بر تاثیر قابل‌ملاحظه بیماری‌های زمینه‌ای و شدت علایم بالینی بر پیامدهای بستری شدن در بیمارستان تاکید می‌کند و نیاز به استراتژی‌های مدیریتی مبتنی بر شواهد مناسب و در نظر گرفتن تغییرات بالینی و الگوهای رادیولوژیکی را هنگام ارزیابی بیماری در گروه‌های مختلف برجسته می‌کند.

 
آیدا اصغری، عباس وثوق مقدم، علی محمد مصدق‌راد، ابراهیم جعفری‌پویان،
دوره 82، شماره 2 - ( اردیبهشت 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: تعامل و همکاری بین سازمان‌های ارائه‌دهنده مراقبت‌های سلامت به‌منظور یکپارچگی و بهبود کیفیت و عدالت در ارائه خدمات سلامت اهمیت پیدا کرده است و یکپارچگی به‌عنوان یک راه‌حل توسط سازمان بهداشت جهانی بیان شده است. هدف از این مرور شناسایی چالش‌ها و راهکارهای یکپارچگی در خدمات سلامت بود.
روش بررسی: این پژوهش با روش مرور حیطه‌ای از شهریور 1402تا فروردین 1403 انجام شده است. کلیه مقالات منتشر شده در زمینه یکپارچگی در نظام سلامت در بازه زمانی سال‌های 2000 تا 2024 میلادی در پایگاه‌های PubMed، Scopus و Web of Science و موتور جستجوگر Google Scholar با کلیدواژه‌های مناسب جستجو و جمع‌آوری شد. در نهایت، تعداد 27 مقاله انتخاب و با روش تحلیل چارچوب تحلیل شدند.
یافته‌ها: تعداد 46 چالش و 26 راهکار استخراج شده از مقالات در حوزه یکپارچگی در خدمات سلامت، براساس چارچوب بلوک‌های ساختاری WHO در پنج حوزه حاکمیت و رهبری، تامین مالی، نیروی انسانی، نظام اطلاعاتی و ارائه خدمت دسته‌بندی شدند.
نتیجه‌گیری: ادغام خدمات بهداشتی و درمانی مجموعه‌ای از چالش‌ها را متحمل می‌شود که عمدتاً شامل فقدان قوانین و مقررات برای فرآیندهای مشارکتی و ضعف در برنامه‌ریزی، کمبود منابع مالی، مقاومت ارائه‌دهندگان و کارکنان در برابر تغییرات و عدم نیازسنجی است که نیازمند راه حل‌های نوآورانه است. پرداختن به مسائلی مانند تجزیه و تحلیل قدرت- منفعت ذینفعان، قابلیت همکاری و به اشتراک‌گذاری داده‌ها و تنظیم برنامه‌ها و قوانین در میان ارائه‌دهندگان مراقبت‌های بهداشتی می‌تواند برای یکپارچگی موفقیت‌آمیز ضروری باشد.

 
شهره بهروز، علیرضا ابراهیمی، احسان موسی فرخانی،
دوره 82، شماره 2 - ( اردیبهشت 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان از مهمترین سرطان‌های زنان است. باتوجه به اهمیت برنامه‌ریزی صحیح به‌منظورحفظ و ارتقاء سلامت جسمی، روحی و روانی جمعیت آسیب‌پذیر زنان، مطالعه حاضر با هدف بررسی مطالعات کارآزمایی بالینی انجام شده در زمینه تاثیرات خنده در ارتقاء سلامت زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.
روش بررسی: در این مرورسیستماتیک، به‌منظور دستیابی به مقالات مرتبط از پایگاه داده‌های فارسی و انگلیسی SID،Magiran ، Cochrane PubMed ، Scopus و Science direct استفاده شد. برای جستجوی مقالات از کلیدواژههای شوخی‌درمانی، خنده‌درمانی، سرطان‌پستان، Humor therapy، Laughter therapy و Breast Cancer با همه ترکیبات احتمالی کلمات، استفاده شد. تمامی مقالات در فاصله-زمانی بهمن 1386 تا بهمن 1401 مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت ارزیابی کیفیت مقالات از معیار جداد استفاده شد.
یافته‌ها: از میان 975 مقاله در جستجوی اولیه، 525 مقاله به‌علت تکراری‌بودن عنوان و 442 مقاله به‌دلایلی مانند عدم اختصاص شوخی‌درمانی در سرطان پستان و عدم اجرای برنامه مداخله‌ای شوخی و خنده حذف شدند و در نهایت تعداد هشت مقاله که نمره جداد بالاتر از سه کسب نمودند، وارد مرور سیستماتیک شدند. نتایج مطالعات نشان داد که خندهدرمانی در بهبود کیفیتزندگی، بهبود ابعاد مختلف سلامت روان، کاهش احساسات منفی، تقویت احساسات مثبت و خستگی نقش موثری داشته است، درحالی‌که بر درماتیت ناشی از رادیوتراپی و فعالیت سلول‌های ایمنی و سطح سرمی کورتیزول تاثیر غیرمعناداری داشته است.
نتیجه‌گیری: باتوجه به تاثیر مثبت خنده‌درمانی، توصیه می‌شود مدیران پرستاری و روان‌شناسان، از این مداخله آسان، مفرح، بدون عارضه و در دسترس در راستای بهبود وضعیت سلامت جسمی و روانی و عاطفی زنان مبتلا به سرطان‌پستان استفاده کنند.

 
اعظم ظفربخش، الهام فاطمی‌نیا، آناهیتا بابک، سمیه خانجانی، مامک شریعت، فدیه حق‌اللهی،
دوره 82، شماره 2 - ( اردیبهشت 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: پارگی زودرس پرده‌ها (PPROM) یکی از مهمترین علل مرگ‌ومیر پری‌ناتال است که عوارض آن در دو دسته‌ی مادری و جنینی می‌باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی فراوانی عوامل خطر مادری، پیامدهای مادری و جنینی و بررسی نقش مراقبت در بروز پیامدها می‌باشد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی گذشته‌نگر می‌باشد که بر روی 317 زن باردار مبتلا به پارگی زودرس پرده‌ها (PPROM) با سن حاملگی کمتر از 37 هفته از فروردین 1398 تا فروردین 1400 در بیمارستان شهید بهشتی شهر اصفهان انجام شد. کلیه اطلاعات لازم شامل متغیر دموگرافیک، عوامل خطر و پیامدهای مادری و نوزادی از پرونده بیماران جمع‌آوری و به دو گروه تحت مراقبت (34-24 هفته بارداری) و ختم بارداری (بیشتر از 34 و کمتر از 24 هفته) تقسیم شدند. برای تجزیهوتحلیل متغیرهای کیفی از Chi-square test و برای متغیرهای کمی از Student’s t-test استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان دادکه وجود سوابق سقط 2/20%، عفونت ادراری 2/20%، نارسایی سرویکس 18%، دیابت بارداری 6/13%، از بیشترین موارد عوامل خطر PPROM می‌باشد. از نظر پیامدهای مادری کوریوامنیونیت و سزارین اورژانس در گروه مراقبت بیشتر گزارش شد (0001/0P=). بستری در NICU در گروه مراقبت بیشتر بود (001/0P=).
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سابقه سقط، عفونت ادراری، نارسایی سرویکس، دیابت بارداری از بیشترین عوامل خطر در بروز PPROM می‌باشد. درمان انتظاری PPROM در مقایسه با گروه ختم بارداری دارای عوارض نوزادی و مادری بیشتری می‌باشد.

 
وحید ملک‌زاده، شادی شیخی‌زاده، محدثه تکلو، حسین جمالی‌فر، یونس قاسمی‌نژاد کوشالی، حسن خرمیان، حسین ناصری،
دوره 82، شماره 2 - ( اردیبهشت 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه با ظهور بیماری‌های نوپدید و افزایش عفونت‌های بیمارستانی و مقاومت میکروبی، رعایت بهداشت دست با محلول ضدعفونی‌کننده مناسب براساس نظر مرکز کنترل بیماری‌ها در تمام کشورها ضروری است. یکی از این موارد بهداشت دست‌هاست که مهمترین راه کنترل عفونت است. به‌دلیل عدم مطالعات جامع داخلی در زمینه استانداردهای جهانی برای محلول‌های ضدعفونی، هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی محلول اسکراب جراحی TGSept ALPlus تولید شده با نتایج شاهد استانداردهای اروپایی می‌باشد.
روش بررسی: در این پژوهش بالینی کاربردی، توسط تیم تحقیقات شرکت تجهیز گستر شریف بر روی ۳۰ نفر از اعضای گروه جراحی و پزشکان اتاق عمل بیمارستان تک تخصصی جراحی ترمیی وپلاستیک حضرت فاطمه (س) در اردیبهشت سال 1402، که به‌صورت تصادفی انتخاب‌ شدند، با استاندارد اروپایی مقایسه شده‌اند. نمونه‌گیری‌ها از دواطلبان در سه بازه زمانی، پس از شست و شوی دستان با مایع شوینده، از دست‌ها نمونه باکتریایی برداشته شد و سپس پس از اسکراب با محلول ضدعفونی‌کننده موردنظر (حدود 90 ثانیه) مجدد نمونه‌گیری دوم انجام شد. پس از اتمام عمل جراحی (تا سه ساعت)، نمونه‌گیری سوم از دسته‌ای داوطلبان گرفته شد. نمونه‌ها فوراً به آزمایشگاه منتقل شدند، سپس کشت سوآپ و پورپلیت نمونه‌ها انجام شد. کلنی‌های باکتریایی شمارش و کاهش میزان آلودگی و ماندگاری محلول مطابق با استاندارد اروپایی مشخص گردید.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که اسکراب ۶۰-۹۰ ثانیه‌ای با استفاده از محلول ضدعفونی‌کننده بر پایه الکل می‌تواند مناسب‌ترین روش برای کاهش آلودگی دست‌ها و درنتیجه کاهش عفونت‌های بیمارستانی در بخش اتاق عمل و جراحی باشد.
نتیجه‌گیری: همچنین براساس نتایج این تحقیق، توصیه می‌شود که محلول‌های بر پایه الکل به‌عنوان اسکراب جراحی طبق دستورات سازمان بهداشت جهانی WHO بهترین گزینه برای بهداشت دست جراحان هست.

 
حمیدرضا مهریار، ساحل فراخ،
دوره 82، شماره 2 - ( اردیبهشت 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: داروهایی که برای پیشگیری و بهبود بیماری استفاده می‌شود در صورت استفاده نادرست ممکن است بر روی بیماران تأثیر بگذارد و منجر به بروز هرگونه مشکل دارودرمانی شوند و این مطالعه باهدف ارزیابی فراوانی تداخلات دارویی بیماران پذیرش‌شده در بخش مراقبت‌های ویژه اورژانس بیمارستان امام‌خمینی ارومیه انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه به‌صورت توصیفی-تحلیلی به‌شیوه مقطعی در فروردین الی شهریور 1399 بر روی بیماران پذیرش‌شده در بخش اورژانس بیمارستان امام‌خمینی ارومیه به صورت سرشماری که 1901 نفر بودند انجام شد که داده‌ها با استفاده از چک‌لیستی که شامل اطلاعات (سن، جنس، نوع دارو و شدت تداخل و نوع تداخل) بود جمع‌آوری شد که داده‌ها بعد جمع‌آوری وارد SPSS software, version 18 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) شده و با کمک آمار توصیفی و تحلیلی تجزیه و تحلیل شد.
یافته‌ها: در این مطالعه نتایج نشان داد که از 1901 بیمار مورد بررسی (9/57)1101 نفر مرد و (1/42) زن بودند و میانگین سنی بیماران 13/17±67/61 سال بود که (9/60)1160 نفر از بیماران تداخل دارویی داشتند و (01/39)742 نفر تداخل دارویی نداشتند و شایع‌ترین نوع تداخل در بیماران نوع متوسط بود که در 1/75% از تداخلات وجود داشت و رابطه معناداری بین بروز تداخل دارویی و جنسیت بیماران و تداخل دارویی با سن وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: میزان بروز کلی تداخلات دارویی در بیماران موردمطالعه برابر با 01/39 بود و شایعترین تداخل دارویی در بیماران از نوع متوسط و خفیف بود و بین سن بیماران و جنس بیماران و بروز تداخل دارویی رابطه معنادار آماری وجود نداشت.

 
سید حسن امامی رضوی، محمدرضا صالحی، هوشنگ صابری، محمد زارعی، بابک میرزاشاهی، پگاه آفرینش، سپیده خداپرست،
دوره 82، شماره 3 - ( خرداد 1403 )
چکیده

عفونت پیوژنیک اولیه ستون فقرات، همچنین به‌عنوان اسپوندیلودیسیت یا استئومیلیت مهره‌ای شناخته می‌شود، یک بیماری جدی و بالقوه ناتوان‌کننده است که شامل عفونت باکتریایی یا قارچی فضای دیسک بین مهره‌ای و بدنه‌های مهره‌های مجاور می‌شود. در‌حالی که نسبتا نادر است، با شیوع تخمینی 4/2 در هر 100000 نفر در سال، این یک اورژانس پزشکی است که نیاز به تشخیص و درمان فوری برای جلوگیری از آسیب دایمی ستون فقرات و عوارض عصبی دارد. شایعترین ارگانیسم‌های عامل بیماری استافیلوکوکوس اورئوس است که تا 50% موارد را تشکیل می‌دهد و پس از آن باکتری‌های گرم منفی مانند اشریشیا کلی و عفونت‌های مایکوباکتریایی مانند مایکوباکتریوم توبرکلوزیس قرار دارند. عوامل خطر برای ایجاد عفونت اولیه ستون فقرات پیوژنیک عبارتند از مصرف داخل وریدی دارو، سیستم ایمنی ضعیف، جراحی اخیر ستون فقرات یا ابزار دقیق و گسترش پیوسته از یک عفونت در سایر نقاط بدن، مانند عفونت دستگاه ادراری یا اندوکاردیت. بیماران معمولا با کمردرد شدید و موضعی، تب و ضعف عمومی مراجعه می‌کنند که به راحتی می‌تواند با بیماری‌های شایعتر ستون فقرات اشتباه گرفته شود. تشخیص سریع بسیار مهم است و شامل تاریخچه پزشکی کامل، معاینه فیزیکی، آزمایشات آزمایشگاهی و مطالعات تصویربرداری پیشرفته مانند تصویربرداری تشدید مغناطیسی (MRI) است. کشت خون و در برخی موارد بیوپسی ممکن است برای شناسایی ارگانیسم عامل و راهنمایی درمان ضدمیکروبی مناسب لازم باشد. درمان اصلی شروع سریع آنتی‌بیوتیک یا درمان ضدقارچی هدفمند است که اغلب نیاز به تزریق داخل وریدی برای چند هفته دارد. مداخله جراحی ممکن است در برخی موارد ضروری باشد، مانند تخلیه آبسه یا ایجاد ثبات در ستون فقرات. یک رویکرد چند رشته‌ای شامل متخصصان بیماری‌های عفونی، جراحان ستون فقرات و ارایه دهندگان توانبخشی برای مدیریت بهینه و نتایج ضروری است. علیرغم پیشرفت در تشخیص و درمان، عفونت اولیه پیوژنیک نخاعی یک وضعیت چالش برانگیز باقی مانده است. تاخیر در تشخیص و درمان می‌تواند منجر به عوارض ویرانگر از جمله تغییر شکل دایمی ستون فقرات، فلج و حتی مرگ شود. با این‌حال، با مدیریت به موقع و مناسب، اکثر بیماران قادر به دستیابی به یک نتیجه بالینی خوب هستند، اگرچه برخی ممکن است درد باقیمانده یا نقایص عصبی را تجربه کنند.
فاطمه خاکسار مدنی، عظیم معتمدفر، محمد مومن غریبوند،
دوره 82، شماره 3 - ( خرداد 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان یکی از شایع‌ترین سرطان‌ها در زنان و یکی از علل اصلی مرگ‌و‌میر در سراسر جهان است. تعیین وضعیت لنف نودهای آگزیلاری بدون‌متاستاز دور دست، مهمترین شاخص پیش‌آگهی در بیماران مبتلا به سرطان پستان است. سونوگرافی به‌عنوان یک روش تشخیصی غیرتهاجمی، به‌ویژه در ارزیابی بافت‌های متراکم پستان کاربرد دارد. این مطالعه با هدف ارزیابی دقت سونوگرافی در تشخیص لنف نودهای آگزیلاری بدخیم در بیماران مبتلا به سرطان پستان انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-تحلیلی بر روی 150 بیمار مبتلا به سرطان پستان که به بیمارستان گلستان اهواز از مهر ماه 1400 تا آبان‌ ماه 1401 مراجعه کرده بودند، انجام شد. بیماران پس از معاینات اولیه و با استفاده از دستگاه سونوگرافی GE مدل S6 logic مورد‌ارزیابی قرار گرفتند. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار Stata تحلیل و حساسیت و ویژگی سونوگرافی با استفاده از نتایج پاتولوژی به‌عنوان استاندارد طلایی محاسبه شدند.
یافته‌ها: در این مطالعه، مشخص شد که7/77% از بیماران دارای لنف نودهای متاستاتیک بودند، که نشان‌دهنده شیوع بالای متاستاز در جمعیت مطالعه‌شده است. حساسیت و ویژگی سونوگرافی در تشخیص لنف نودهای بدخیم به ترتیب 09/86% و 52/51% محاسبه شد. نتایج همچنین نشان داد که لنف نودهایی با ویژگی‌های رادیولوژیک بدخیمی، به‌طور معناداری با نتایج پاتولوژیک مثبت همبستگی داشتند.
نتیجه‌گیری: سونوگرافی می‌تواند به‌عنوان یک ابزار ارزشمند در تشخیص لنف نودهای آگزیلاری بدخیم در بیماران مبتلا به سرطان پستان مورد‌استفاده قرار گیرد. با این‌حال، برای تعیین دقیق‌تر نقش سونوگرافی در مدیریت این بیماران نیاز به تحقیقات بیشتری است.

 
فاطمه پارسا، فریبرز باقری، حسین مهدیان،
دوره 82، شماره 3 - ( خرداد 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: با‌توجه به اینکه شـیوع گرایـش و اقـدام بـه خودکشـی در دوران بلـوغ بـه شـدت افزایـش می‌یابد. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و درمان هیجان‌مدار بر تاب‌آوری دانش آموزان دختر با اقدام به خودکشی انجام گردید.
روش بررسی: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر با اقدام به خودکشی مقاطع اول و دوم متوسطه ارجاع داده شده به مرکز مشاوره اداره آموزش و پرروش شهر بجنورد بودند که به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب و به‌صورت تصادفی در سه گروه آزمایش  (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. شروع پژوهش تا جمع‌آوری داده‌ها، از اردیبهشت ۱۴۰۱ تا خرداد 1402 در مرکز مشاوره واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی تهران به طول انجامید. ابتدا پرسشنامه تاب‌آوری کانر و دیویدسون (2003) از هر سه گروه گرفته شد. سپس گروه آزمایش به مدت هشت جلسه 90 دقیقه‌ای تحت آموزش درمان شفقت و هیجان‌مدار قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. داده‌ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری و آنالیز واریانس برای اندازه‌های تکراری مورد تجزیه‌و‌تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج حاصل از تحلیل داده‌ها نشان داد که بین میانگین پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری مولفه‌های تاب‌آوری در سه گروه آزمایشی تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجه‌گیری: نتایــج تایید کننده تاثیر دو روش درمان متمرکز بر شفقت و درمان هیجان‌مدار بــر تاب‌آوری دانش آموزان دختر با سابقه اقدام به خودکشی می‌باشد و درمان متمرکز بر شفقت اثربخشـی بیشـتری را نشــان داد.

 
روشن نیکبخت، سمیرا پناهنده، فریده مرمضی، مریم فرزانه،
دوره 82، شماره 3 - ( خرداد 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: ناباروری به‌عنوان ناتوانی در حاملگی پس از یک سال مقاربت، بدون‌استفاده از هرگونه روش پیشگیری از بارداری تعریف می‌شود. هدف از مطالعه حاضر بررسی عوامل مرتبط با ناباروری در زوجین نابارور مراجعه‌کننده به مرکز ناباروری بیمارستان امام خمینی (ره) اهواز می‌باشد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی به‌صورت مقطعی از فروردین ماه 1395 الی اسفند ماه 1398 بر روی 800 زوج نابارور که پرونده آنها کامل بود مورد‌مطالعه قرار گرفت. اطلاعات آماری جمعیتی مانند سن، شغل، مدت ناباروری، مصرف دخانیات، سابقه جراحی، آنالیز مایع منی، وضعیت و کیفیت اسپرم از پرونده 800 مرد مراجعه‌کننده به بخش IVF استخراج شد و مشخصات آنها در فرم اطلاعاتی وارد شد. نتایج کمی به‌دست آمده به‌صورت میانگین±انحراف معیار گزارش شدند. تفاوت‌های 05/0P< بین گروه‌ها معنادار درنظر گرفته شد.
یافته‌ها: در این مطالعه میانگین سن مردان مراجعه‌کننده 5/33 سال، میانگین حجم مایع منی 34/2، میانگین تعداد اسپرم 16365000، میانگین مورفولوژی طبیعی 8/5% و میانگین تحرک اسپرم 24/9% بود. از لحاظ شغلی 89% شاغل و 11% فاقد شغل بودند. سابقه جراحی در مردان مراجعه‌کننده عمدتا واریکوسلکتومی (108 نفر)، بواسیر (29 نفر)، مجاری ادراری (28 نفر)، فتق بیضه (23 نفر) و اپاندکتومی (18 نفر) بود. 24% از افراد مورد‌مطالعه مصرف دخانیات داشتند که در این میان مصرف سیگار در مقایسه با مصرف سایر دخانیات تفاوت معنادار نشان داد.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سابقه جراحی واریکوسلکتومی و مصرف سیگار در مردان نابارور بیشتر مشاهده می‌شود.

 
رومینا قاضی میرسعید، شیرین فره‌یار، شهرام محمودی،
دوره 82، شماره 3 - ( خرداد 1403 )
چکیده

سردبیر محترم
درماتوفیتوزیس یک عفونت‌ قارچی شایع در انسان است که در اثر گروه هموژنی از قارچ‏های کراتین‏‌دوست به نام درماتوفیت‌ها ایجاد شده و حدود 25%-20 از جمعیت جهان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. این بیماری از طریق درگیری پوست و ضمائم آن شامل مو و ناخن منجر به تظاهرات بالینی می‌شود.1 همچنین به دلیل تاثیرپذیری ظاهر افراد از این بیماری، بر جنبه‌های روانشناختی بیماران نیز اثر مخرب گذاشته و می‌تواند باعث کاهش کیفیت زندگی آنها شود.2 ترایکوفایتون روبروم (Trichophyton rubrum) و اعضای کمپلکس ترایکوفایتون منتاگروفایتیس (Trichophyton mentagrophytes) -ترایکوفایتون اینتردیجیتال (Trichophyton interdigitale) معمولا به‌عنوان شایعترین عوامل جهانی درماتوفیتوزیس گزارش می‌شوند.3 در سال‌های اخیر گزارش‌هایی از نقاط مختلف جهان، از جمله ایران، مبنی بر شیوع عفونت‌های درماتوفیتی ناشی از گونه‌ای نوظهور و مقاوم به دارو به نام ترایکوفایتون ایندوتینه‌آ منتشر شده است.4 شواهد علمی دال بر جایگزینی ترایکوفایتون ایندوتینه‌آ به‌عنوان شایعترین عامل درماتوفیتوزیس در حال افزایش است.5
ترایکوفایتون ایندوتینه‌آ که سابق بر این با نام ژنوتیپ هشت ترایکوفایتون منتاگروفایتیس نیز شناخته می‌شد، نخست در سال 2020 از کشور هند و پس از آن از سایر کشورها در قاره‌های مختلف گزارش شد. شیوع ترایکوفایتون ایندوتینه‌آ در ایران براساس نتایج مطالعات مختلف 7/19% گزارش شده است.6 با این‌حال، یک مطالعه‌ اخیر شیوع این گونه را در جمعیت مورد بررسی در شهر تهران 6/46 % برآورد کرده است.7 اعتقاد بر این است که عوامل متعددی از جمله سفرهای جهانی، مهاجرت و فقدان بهداشت می‌توانند دلیل انتقال بیماری در سراسر جهان باشند. این گونه یک پاتوژن انسان‌دوست است که منجر به عفونت‌های مزمن و گسترده همراه با ضایعات التهابی و خارش‌دار در نواحی مختلف بدن می‌شود. کچلی بدن و کشاله ران به عنوان شایعترین تظاهرات بالینی ناشی از این قارچ گزارش شده‌اند.9 درمان عفونت‌های قارچی از جمله درماتوفیتوزیس به‌دلیل محدود بودن تعداد داروهای در دسترس و کند بودن روند پاسخ به درمان، معمولا با چالش‌هایی همراه است.8 براساس نتایج مطالعات ارزیابی الگوی حساسیت دارویی، اکثر جدایه‌های ترایکوفایتون ایندوتینه‌آ به‌علت جهش نقطه‌ای در ژن اسکوآلن ‌آپوکسیداز، دارای مقاومت بالا به داروی تربینافین می‌باشند. شیوع مقاومت به تربینافین در مطالعات اخیر بین 60%-30 گزارش شده است.10 همچنین، در بسیاری از گزارش‌ها شواهدی مبنی بر اثر‌بخشی محدود سایر داروهای ضد‌قارچی علیه این درماتوفیت و مقاومت به آزول‌ها از جمله ایتراکونازول نیز وجود دارد.8 بنابراین، درمان عفونت‌های ناشی از ترایکوفایتون ایندوتینه‌آ می‌تواند به یک چالش بالینی تبدیل شود. با‌توجه به شواهد علمی موجود، ضروری به نظر می‌رسد که تمامی متخصصین پوست در کشور آگاهی کافی در ارتباط با این ارگانیسم نوظهور پیدا کرده و در معاینات بالینی، دریافت شرح حال و درمان بیماران، نکات مربوط به آن را مدنظر قرار دهند. همچنین از آنجایی که شناسایی این گونه با روش‌های معمول آزمایشگاهی میسر نیست، لزوم افزایش ارتباط بین درمانگاه‌های پوست و آزمایشگاه‌های تخصصی قارچ‌شناسی و توجه ویژه مسئولین به راه‌اندازی و تجهیز چنین آزمایشگاه‌هایی، جهت ارایه خدمات تشخیصی و درمانی بهینه، بیش از پیش احساس می‌شود. اولویت‌ بخشی به پژوهش‌های این حوزه با هدف افزایش آگاهی از شیوع این گونه و الگوی حساسیت دارویی آن در کشور نیز از جمله سایر اقداماتی است که می‌تواند مدنظر مسئولین و پژوهشگران قرار گیرد.

 

صفحه 54 از 55     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb