جستجو در مقالات منتشر شده


47 نتیجه برای مهران

علی اصغر بلوریان، محمود بهشتی منفرد، لطیف گچکار، محمد قمیسی، مهران شاهزمانی، مهنوش فروغی، محمد کاظم عرب‌نیا، کامران قدس، علی دباغ،
دوره 69، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: فیبریلاسیون دهلیزی شایع‌ترین آریتمی پس از عمل جراحی قلب باز است. گرچه این ریتم پس از عمل جراحی قلب خوش‌خیم بوده و در اکثر موارد به‌خودی خود پس از 24 ساعت برطرف می‌شود. اما می‌تواند در همین مدت نیز عوارض خطرناک به‌دنبال داشته باشد. جهت کاهش این عارضه تمهیداتی اندیشه شده است یکی از این اقدامات انجام پریکاردیوتومی خلفی است که تاثیر آن در کاهش فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل مورد اختلاف نظر است.

روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده یک سو کور، پس از تایید مطالعه در کمیته اخلاق دانشگاه و اخذ رضایت کتبی آگاهانه، 174 نفر از بیماران کاندیدای بای‌پس کرونر الکتیو (87 نفر در هر گروه) پس از اعمال معیارهای ورود و خروج و پس از همسان‌سازی متغیرهای مداخله‌گر عمده در سال‌های     89-1388 وارد مطالعه شدند. هم‌زمان با انجام جراحی بای‌پس کرونر، در یک گروه پریکاردیوتومی خلفی و در گروه دیگر، بدون پریکاردیوتومی خلفی عمل جراحی انجام شد. بیماران از لحاظ پیامدهای مهم مطالعه، به‌خصوص بروز آریتمی در طی یک هفته اول پس از عمل، مورد بررسی قرار گرفتند.

یافته‌ها: شیوع فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل در گروهی که تحت بای‌پس کرونر با پریکاردیوتومی خلفی قرار گرفتند کمتر از گروه دیگر بود (004/0P<). 

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد انجام پریکاردیوتومی خلفی همراه با بای‌پس کرونر الکتیو می‌تواند باعث کاهش شیوع میزان فیبریلاسیون دهلیزی پس از عمل الکتیو در این بیماران شود.


مطهر حیدری بنی، مهرانگیز ابراهیمی ممقانی، مسعود حاجی مقصود، محمد کاظم طرزمنی، جواد مهتدی‌نیا،
دوره 69، شماره 6 - ( 6-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: هموستاز غیر نرمال آهن از قبیل کمبود یا افزایش بیش از حد آن با پاتوژنز بسیاری از بیماری‌های مزمن از قبیل دیابت و بیماری‌های قلبی عروقی در ارتباط است. احتمال دارد که آهن با افزایش استرس اکسیداتیو در پیشرفت آترواسکلروز دخیل باشد. تغییر در ضخامت انتیما- مدیای شریان کاروتید (CIMT) نشان‌گری برای تصدیق پیشرفت آترواسکلروز می‌باشد. هدف این مطالعه بررسی ارتباط بین وضعیت آهن و مراحل ابتدایی آترواسکلروز با به ‌کارگیری ضخامت انتیما مدیا شریان کاروتید است.

روش بررسی: 140 زن بزرگ‌سال سالم در محدوده سنی 50-18 سال (پیش از یائسگی) بدون بیماری شناخته شده مزمن یا حاد، به صورت تصادفی از یکی از کلینیک‌های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تبریز انتخاب شدند. خون‌گیری جهت ارزیابی پارامترهای وضعیت آهن انجام شد. ضخامت انتیما مدیای شریان کاروتید با روش غیر تهاجمی سونوگرافی اندازه‌گیری شد. افراد بر اساس ضخامت انتیما مدیای کاروتید در دو گروه سالم (mm8/0 CIMT) و در معرض خطر (mm8/0< CIMT) قرار گرفتند. آزمون Student’s t-test برای مشاهده تفاوت میانگین متغیرهای بین دو گروه استفاده شد.

یافته‌ها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه 1/8±76/32 سال بود. میانگین آهن سرم، فریتین سرم، هماتوکریت و متوسط حجم سلولی (MCV) در گروه در معرض خطر به طور معنی‌داری بالاتر و بر عکس ظرفیت تام اتصال آهن (TIBC) پایین‌تر بود (05/0>P) در حالی‌که از نظر تعداد گلبول‌های قرمز و هموگلوبین تفاوت معنی‌داری بین دو گروه یافت نشد (05/0<P).

نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از مطالعه ارتباط نسبی بین پارامترهای وضعیت آهن با ضخامت انتیما مدیا شریان کاروتید به عنوان عامل زودرس وقایع بیماری قلبی عروقی را نشان می‌دهد. به نظر می‌رسد با توجه به تناقض‌های موجود در سایر مطالعات، نیاز به مطالعات بیشتر باشد.


محمود جبل عاملی، محمد رهبر، مهران رادی، حسینعلی هادی،
دوره 71، شماره 4 - ( تيرماه 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: استئوتومی گوه باز یکی از مهم‌ترین درمان‌ها در درمان دفورمیتی تیبیا است که به منظور اصلاح واروس و بهبود علایم و نشانه‌های بیماران صورت می‌گیرد. هدف از مطالعه حاضر بررسی نتایج عمل استئوتومی در بیماران با دفورمیتی واروس است.
روش بررسی: این مطالعه به صورت یک مطالعه گذشته‌نگر برروی نتایج‌ عمل 29 بیمار که در فاصله زمانی سال‌های 83 تا 89 تحت عمل جراحی عمل استئوتومی پروگزیمال تیبیا قرار گرفته‌اند انجام شد. معیارهای ورود به مطالعه شامل سن کم‌تر از 60 سال، فعالیت فیزیکی زیاد همراه با دفورمیتی واروس و درگیری کمپارتمان داخلی زانو بود. بیماران با وزن زیاد، مبتلایان به درد پاتلوفمورال، سیگاری بودن، آسیب کمپارتمان خارجی، دفورمیتی بیش‌تر از 20 درجه، محدودیت اکستنشن و دامنه حرکت کم‌تر از 90 درجه از مطالعه حذف شدند.
یافته‌ها: 14 نفر از بیماران زن بودند. سن تمام بیماران کم‌تر از 50 سال بود (88/10±64/27). مدت زمان پی‌گیری بیماران 7-2 سال (7/1±33/4) بود. میزان درد در همه بیماران کاهش یافته بود. در تمام بیماران گرافت استخوانی اتولوگ (Autologus) استفاده‌شده در 15 زانو از گچ‌گیری (5/41%) و بقیه از T.Buttress plate جهت Fixation شکستگی استفاده شد. به‌طورکلی اندکس IKDC و Modified Larson در هر دو گروه واروس اولیه و ثانویه نسبت به قبل از عمل جراحی افزایش پیدا کرده بود ولی تفاوت معنی‌داری بین گروه‌ها نبود (05/0P>).
نتیجه‌گیری: استئوتومی به روش گوه باز می‌تواند باعث نتایج رضایت‌بخشی در یافته‌های کلینیکال بیماران مبتلا به استئوآرتریت دژنراتیو اولیه کمپارتمان داخلی زانو گردد. این روش هم‌چنین باعث اصلاح دفورمیتی و بهبود علایم رادیولوژیک در بیماران می‌شود.

رضا شاه‌سیاه، مهران سکاکی، زهرا صفایی نراقی،
دوره 71، شماره 7 - ( مهرماه 1392 )
چکیده

زمینه و هدف : سارکوم کاپوزی ( Kaposi's Sarcoma , KS) در منطقه مدیترانه و در بیماران مبتلا به ایدز شیوع بالایی دارد. کشور ما نزدیک منطقه مدیترانه بوده و شیوع HIV نیز در کشور ما رو به افزایش است. با توجه به وجود ویروس هرپس انسانی هشت (HHV-8) در تمام موارد سارکوم کاپوزی، یافتن آن به‌روش Polymerase Chain Reaction (PCR) به شناسایی موارد غیرتشخیصی کمک می‌کند. ژنوتایپ‌های این ویروس در نژادهای مختلف شیوع خاص خود را دارد که در جمعیت ایرانی این بررسی انجام نشده است.

روش بررسی: بیماران مبتلا به سارکوم کاپوزی را بین سال‌های 1380 تا 1390 در بیمارستان رازی تهران انتخاب کرده و با استخراج DNA ویروس HHV-8 از بلوک‌های پارافینی آن‌ها، تکثیر قطعه‌ای از ژنوم این ویروس به‌روش PCR انجام شد. در نهایت قطعه مورد‌نظر در ژنوم برای تعیین توالی فرستاده شد و ژنوتایپ تعیین گردید .

یافته‌ها: بر روی 45 نمونه با تشخیص سارکوم کاپوزی PCR انجام گرفت. نتایج PCR در 35 مورد مثبت بودند. روی نمونه‌های 28 بیمار که نتایج مثبت قابل‌قبول برای ژنوتایپ داشتند، تعیین توالی انجام شد. 20 مورد ژنوتایپ C ، هفت مورد ژنوتایپ A و یک مورد هم منفی گزارش شد . ارتباطی بین مراحل مختلف KS با ژنوتایپ‌های HHV-8 یافت نشد.

نتیجه‌گیری: از آنجا که HHV-8 در حدود 100% ضایعات KS وجود دارد و حساسیت PCR در تشخیص این ویروس بسیار بالاست، می‌توان با شناسایی DNA ویروس به‌وسیله PCR بر روی بلوک‌های پارافینی، تشخیص قطعی KS را در آن‌ها مورد تایید قرار داد. هم‌چنین شیوع ژنوتایپ‌های مختلف HHV-8 در کشور ایران تعیین شد.


ایرج راگردی کاشانی، محمد انصاری، کبری مهران نیا، کسری معظمی، صفورا ورداسبی جویباری،
دوره 71، شماره 8 - ( آبان 1392 )
چکیده

زمینه و هدف: برخی مطالعات در زمینه تولیدمثل از تاثیر مثبت عصاره مرزنجوش به‌عنوان مکمل غذایی در کاهش مرگ و میر و بهبود باروری گزارش داده‌اند. در مقابل برخی مطالعات عنوان کرده‌اند که می‌توان از عصاره مرزنجوش جهت القاء سقط جنین استفاده کرد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر دوزهای مختلف عصاره مرزنجوش بر زنده مانی و ناهنجاری‌های ماکروسکوپیک در جنین موش سوری بود.
روش بررسی: در این مطالعه 24 سر موش Balb/c ماده با وزن تقریبی 30-25 گرم به چهار گروه تقسیم شدند. عصاره مرزنجوش تهیه و با غلظت‌های متفاوت (5/2، 5/12و 25 میلی‌گرم در آب مقطر) در حد فاصل روز شش تا روز 15 بارداری از طریق گاواژ دریافت کردند. شش موش به‌عنوان گروه کنترل فقط آب مقطر دریافت کردند. در روز 16 بارداری موش‌های مورد مطالعه به وسیله کلروفرم بیهوش و جنین‌ها از رحم خارج گردیده و با استفاده از رنگ‌آمیزی Alcian Blue، Alizarin Red S و پرتودهی میکروویو، ناهنجاری‌های مورفولوژیک و اسکلتی آن‌ها مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که دوز بالای عصاره مرزنجوش سبب کاهش معنادار میانگین تعداد جنین‌ها (05/0نتیجه‌گیری: احتمال دارد دوز بالای عصاره مرزنجوش سبب سقط و ناهنجاری در جنین مادران دریافت‌کننده آن ‌گردد.

غلامرضا پوریعقوب، رامین مهرداد، سوسن صالح‌پور، مهران شهریاری،
دوره 72، شماره 2 - ( اردیبهشت 1393 )
چکیده

زمینه و هدف: در ایران سرطان سومین عامل مرگ است. در حدود 10-5% تمام سرطان‌های انسان ناشی از مواجهه شغلی با عوامل مولد سرطان یا کارسینوژن‌ها باشد. مزوتلیوماهای بدخیم صفاق و پلور را پاتوگنومونیک مواجهه با رشته‌های آزبستوز می‌دانند. عواملی غیر از آزبستوز ممکن است سبب مزوتلیوم بدخیم شوند. جهت تعیین میزان رابطه علیتی مواجهه با آزبستوز و بروز مزوتلیوما در ایران به‌ویژه در موارد مواجهات شغلی نیاز به بررسی سابقه مواجهه با آزبستوز در بیماران مبتلا به مزوتلیوما وجود دارد. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی نخست داده‌های مربوط به بیماران مزوتلیومایی ثبت شده در طی سال‌های 1385 تا 1389 در اداره سرطان وزارت بهداشت دریافت شد و اطلاعات سن، جنس، استان محل تولد و ارگان مبتلا از آن استخراج گردید. از کل 272 نفر ثبت شده برای 154 نفر شماره تلفن ثبت شده بود و در نهایت موفق به مصاحبه با 60 خانواده شدیم. بر اساس پرسش‌نامه‌ای که طراحی نمودیم سوابق شغلی، محل سکونت و مصرف سیگار بیماران را اخذ نمودیم. آنالیز فراوانی متغیرها یک‌بار در 272 بیمار ثبت شده اداره سرطان و یک‌بار در 60 بیمار مصاحبه شده انجام گرفت و مقایسه گردید. یافته‌ها: توزیع فراوانی سنی، جنسی، استان محل تولد و سکونت و عضو درگیر بیماران در داده‌های اداره سرطان و بیماران مصاحبه شده مشابه بود. در بیماران مصاحبه شده فراوانی بیماران سیگاری 28% و مواجهه با آزبستوز 63% بود. توزیع فراوانی شغلی بیماران مصاحبه شده به‌ترتیب، مشاغل ساختمانی20%، کارکنان شرکت نفت 3/13% و رانندگان 7/6% بود. نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه ما تاییدکننده رابطه مواجهه با آزبستوز و بروز مزوتلیوما در ایران مطابق با سایر پژوهش‌ها در کشورهای دیگر است. بنابراین لازم است مصرف آزبستوز در ایران مانند 20 کشور دیگر دنیا ممنوع اعلام شود.
محدثه عرب‌نژاد، محبوبه نصیری، مهران کریمی، محمد مقدم، آزاده خلیلی، احمد ابراهیمی،
دوره 73، شماره 5 - ( مرداد 1394 )
چکیده

زمینه و هدف: عوامل فراوانی در ایجاد اختلالات ترومبوآمبولی وریدی (VTE)، بیماری قلبی- عروقی و انواع سرطان نقش دارند. یکی از این عوامل جهش در ژن پروترومبین می‌باشد. جهش G20210A در موقعیت نوکلئوتید 20210 ژن پروترومبین واقع در منطقه تنظیمی بالا دست '3 ژن رخ داده و باعث تبدیل گوانین به آدنین می‌گردد. پژوهش‌ها نشان داده‌اند که این جهش غالب بوده و فرم هتروزیگوت جهش خطر ابتلا به ترومبوآمبولی وریدی را تا سه برابر افزایش می‌دهد. این پژوهش با هدف تعیین فراوانی پلی‌مورفیسم PTH G20210A در جنوب ایران طراحی شد. روش بررسی: این پژوهش مقطعی از فروردین تا بهمن 1392 روی 140 زن سالم مقیم جنوب ایران در بیمارستان نمازی شیراز انجام گرفت. ml 5 ﺧﻮن ﻣﺤﻴﻄﻲ از ﻫﺮ ﻓﺮد ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ، سپس DNA ژنومی ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﻛﻴﺖ (Ron’s Blood and Cell DNA Mini Kit, BioRon, Germany)، اﺳﺘﺨﺮاج ﮔﺮدﻳﺪ. از روشAmplification Refractory Mutation System Polymerase Chain Reaction (ARMS-PCR) ﺟﻬﺖ ﺗﻌﻴﻴﻦ ژﻧﻮﺗﻴﭗ اﻓﺮاد در ﭘﻠـﻲﻣﻮرﻓﻴﺴﻢ پروترومبین G20210A اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. یافته‌ها: ﻓﺮاواﻧﻲ ژﻧﻮﺗﻴﭗ GG، GA ﺑﻪ‌ﺗﺮﺗﻴﺐ 9/97% و 1/2% ﺑﻪ‌دﺳﺖ آﻣﺪ. ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺑﻪ‌دﺳﺖ‌آﻣﺪه در اﻳﻦ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ، آﻟﻞ G ﺑﺎ ﻓﺮاواﻧﻲ 9/98% و آﻟﻞ A ﺑﺎ ﻓﺮاواﻧﻲ 1/1% در ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻣﻮرد بررسی ﻣﺸﺎﻫﺪه ﮔﺮدﻳﺪ. نتیجه‌گیری: ﻧﺘﺎﻳﺞ پژوهش ﺣﺎﺿﺮ ﺑﻪ درک ﭘﺮاﻛﻨﺪﮔﻲ ﺗﻮزﻳﻊ ﭘﻠﻲ‌ﻣﻮرﻓﻴﺴﻢ PTH G20210A در جمعیت زنان جنوب ایران ﻛﻤﻚ ﻣﻲﻛﻨﺪ. کمترین فرکانس آللی در این جمعیت بالاتر از فراوانی این آلل در جمعیت ایران و اروپا است؛ اما مشابه فراوانی این آلل در جمعیت غرب ایران، ایرانیان یهودی، آمریکا، ایرلند، تونس و بحرین است.
فاطمه نساجی، مهران قاسم‌زاده، زینب پیر محمد جماعت، احترام‌السادات حسینی،
دوره 74، شماره 1 - ( فروردین 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: Platelet receptor glycoprotein Ibα (GPIbα) از کمپلکس رسپتوری GPIb-IX-V وPlatelet glycoprotein VI (GPVI) از جمله مهمترین گیرنده‌های پلاکتی هستند که در فرایند تشکیل لخته دخیل می‌باشند. GPIbα در شروع فرایند تشکیل لخته در شرایط جریان خون سرخرگی نقشی اساسی دارد در حالی‌که GPVI فارغ از میزان شدت جریان خون عروقی، در چسبندگی پایدار پلاکت‌ها دخالت می‌نماید. از آنجایی‌که افزایش زمان نگهداری تاثیرات سویی بر عمکرد پلاکت‌ها دارد مطالعه الگوی بیان این گیرنده‌ها در طول نگهداری فراورده‌های پلاکتی از نظر کیفی واجد اهمیت می‌باشد.

روش بررسی: این یک مطالعه تجربی است که در سال 1393 بر روی فراورده‌های پلاکتی حاصل از Platelet-rich plasma (PRP) تولیدی سازمان انتقال خون ایران انجام پذیرفته است. در این راستا پنج کیسه کنسانتره پلاکتی به‌مدت پنج روز نگهداری شدند و سطوح بیان GPIbα و GPVI در آن‌ها برحسب مقادیر میانگین شدت فلورسانس با فلوسایتومتری سنجیده شد.

یافته‌ها: میزان بیان GPIbα در روز اول (9/5±86 Mean fluorescence intensity, MFI=) بود که در روز سوم به (9/6±69 MFI=) کاهش (016/0P=) و در روز پنجم نیز به (7/7±61 MFI=) کاهش یافت (0094/0P=). بیان گیرنده GPVI نیز بر اساس MFI در روزهای یک، سه و پنج به‌ترتیب 3/3±6/20، 5/2±24 و 9/4±14 بود که در روز پنجم نسبت به روز سوم با تفاوت معناداری کاهش یافت (0213/0P=).

نتیجه‌گیری: با توجه به کاهش معنادار سطوح بیان GPIbα و GPVI در طول نگهداری پلاکت‌ها، به‌نظر می‌رسد که استفاده از فراورده‌های کهنه‌تر پلاکتی، اثرات سویی را در عملکردهای چسبندگی و در نتیجه کارآیی پلاکت‌ها جهت مصارف بالینی به‌جای گذارد.


فرشید فرهان، سیروس عظیمی، مجید محمودی، محمد‌علی محققی، فریده فرزانفر، اعظم نورمحمدی، ملیحه خالقیان، عباس جعفری، مهرانگیز قائم‌مقامی، کوروس دیوسالار،
دوره 74، شماره 1 - ( فروردین 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: بر اساس گزارشات، افزایش فراوانی ناهنجاری‌های کروموزومی در سلول‌های خون محیطی، نشانه‌ای از استعداد ژنتیکی افراد در ابتلا به سرطان می‌باشد. هدف از این مطالعه، بررسی فراوانی ضایعات کروموزومی لنفوسیت‌های خون محیطی بیماران مبتلا به سرطان سر و گردن در مواجه با تابش اشعه رادیوتراپی در محیط آزمایشگاهی در مقایسه با گروه افراد سالم بود.

روش بررسی: در یک مطالعه مورد-شاهدی، از اردیبهشت‌ماه 1391 تا بهمن‌ماه 1393، لنفوسیت‌های خون محیطی 101 نفر از بیماران مبتلا به سرطان سر و گردن پیش از درمان رادیوتراپی و 40 نفر از افراد گروه کنترل سالم با عدم ابتلا به هیچ‌گونه بیماری جسمی و روانی جمع‌آوری گردید. این افراد به درمانگاه رادیوتراپی انستیتو کانسر واقع در مجتمع بیمارستانی امام‌خمینی (ره) در تهران مراجعه نمودند. جهت بررسی ناهنجاری‌های کروموزومی، دو آزمون سنجش حساسیت کروموزومی، G2 و میکرونوکلوئوس به‌کار گرفته شد.

یافته‌ها: دو گروه مورد مطالعه از نظر شاخص‌های دموگرافیک همگون بوده و اختلاف آماری معناداری نداشتند. نتایج این بررسی نشان داد که در هر دو آزمون سنجش حساسیت کروموزومی، G2 و میکرونوکلوئوس، میانگین ضایعات کروموزومی بیماران بیشتر از این میانگین در گروه افراد سالم است (001/0P= و 05/0P=). ارتباط معناداری بین فراوانی ضایعات کروموزومی در بیماران و واکنش‌های بافتی زودرس و یا دیرهنگام در آن‌ها مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: از یافته‌های به‌دست آمده می‌توان نتیجه گرفت که حساسیت کروموزومی لنفوسیت‌های بیماران مبتلا به سرطان سر و گردن نسبت به تابش اشعه گاما در محیط آزمایشگاهی از حساسیت کروموزومی به اشعه گاما در افراد سالم بیشتر است.


زینب پیر محمد جماعت، احترام‌ السادات حسینی، مهران قاسم‌زاده،
دوره 74، شماره 2 - ( اردیبهشت 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: شواهد بارزی از فعالیت ناخواسته پلاکت‌ها در طی نگهداری وجود دارد که می‌تواند منجر به افزایش بیان و ریزش رسپتورهای عملکردی آن‌ها از جمله GPIbα و در نهایت آسیب‌های دوران نگهداری پلاکت‌ها گردد. هدف از این مطالعه بررسی الگوی بیان و ریزش رسپتور GPIbα در حین نگهداری فرآورده پلاکتی کنسانتره می‌باشد.

روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت تجربی از شهریور ماه سال 1393 تا ابتدای سال 1394 با بررسی فرآورده‌های پلاکتی حاصل از Platelet-rich plasma (PRP) در سازمان انتقال خون ایران انجام پذیرفته است. سطوح بیان GPIbα در کنسانتره پلاکتی حاصل از PRP با تکنیک فلوسایتومتری و میزان ریزش این مولکول متعاقب اولتراسانتریفوژ با استفاده از تکنیک وسترن بلات در روزهای یک، سه و پنج پس از ذخیره سازی سنجیده و مقایسه شد.

یافته‌ها: میزان بیان GPIbα در روز اول نگهداری (9/5±86 Mean fluorescence intensity, MFI=) بود که تا روز پنجم به شکل معناداری کاهش یافت (0094/0P=) و به سطح بیان (7/7±61 MFI=) رسید. همچنین مقادیر به‌دست آمده از GPIbα محلول (گلیکوکالیسین) در روز اول (3/0+31/0)، سوم (6/0+06/1) و پنجم (4/0+5/1)، حاکی از افزایش معنادار ریزش این رسپتور با (0098/0P=) در روز اول نسبت به روز پنجم می‌باشد.

نتیجه‌گیری: با توجه به میزان کاهش معنادار سطوح رسپتور عملکردی GPIbα پلاکت‌ها در طول نگهداری، به نظر می‌رسد که نگهداری فرآورده‌های پلاکتی به‌خصوص تا روز پنجم کارایی آنها را جهت مصارف بالینی کاهش دهد ضمن اینکه تزریق فراورده‌ای با مقادیر بالای GPIbα محلول نیز ممکن است منجر به عوارض پیش التهابی و اختلال چسبندگی گردد.


احسان صراف کازرونی، احترام السادات حسینی، زهره شریفی، آزیتا آذر کیوان، مهران قاسم‌زاده،
دوره 74، شماره 5 - ( مرداد 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: از آنجایی که میانکنش HLA-E بیان شده در سطح سلول‌های هدف با رسپتور مهاری CD94/NKG2 سلول‌های NK نقش مهمی را در تنظیم ایمنی ذاتی علیه عوامل پاتوژن ایفا می‌کند، بیان متفاوت مولکول HLA-E در سطح سلول در نحوه مقاومت میزبان به ویروس‌ها و همچنین پاسخ به درمان واجد اهمیت می‌باشد. بنابراین پژوهش کنونی با هدف بررسی فراوانی ژنوتیپ‌های مختلف مولکول HLA-E در بیماران تالاسمی ماژور که اغلب در معرض خطر عفونت‌های منتقله از راه انتقال خون می‌باشند، انجام گردید.

روش بررسی: پژوهش انجام‌شده از نوع مقطعی بوده که نمونه‌گیری به‌صورت تصادفی بر روی 104 بیمار تالاسمی ماژور مراجعه‌کننده به درمانگاه تالاسمی بزرگ‌سالان انتقال خون تهران بین سال‌های 1392 تا 1394 انجام شد. DNA استخراج‌شده از نمونه‌های خون بیماران با روش واکنش زنجیره پلیمراز- پرایمر مختص سکوانس (Sequence-Specific Primer Polymerase Chain Reaction, SSP-PCR) مورد آنالیز قرار گرفت. همچنین جهت تایید نتایج، محصولات از نظر تعیین توالی DNA بررسی گردیدند.

یافته‌ها: از مجموع بیماران، 49 مرد با فراوانی نسبی 1/47% و 55 زن با فراوانی نسبی 9/52% بودند. بیماران در محدوده سنی 16 تا 43 سال با میانگین سنی 03/31 و انحراف‌معیار 7/4 قرار داشتند. فراوانی نسبی ژنوتیپ HLA-E*01010103 (4/%64) به‌طور معناداری (001/0P=) بیشتر از ژنوتیپ‌های HLA-E*01010101 (4/%15) و HLA-E*01030103 (2/%20) بوده در حالی‌که تفاوتی بین فراوانی نسبی آلل‌های HLA-E*0103 (4/%52) و HLA-E*0101 (6/%47) وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: فراوانی ژنوتیپ HLA-E*01010103 به‌صورت معناداری بیشتر از سایر ژنوتیپ‌های HLA-E بوده در حالی‌که بین فراوانی آلل‌های HLA-E*0103 و HLA-E*0101 تفاوت معناداری وجود نداشت.


امیر تقی‌پور اسرمی، عباس قنبری نیاکی، مهران نقی‌زاده قمی، محمد مهدی مغنی باشی،
دوره 74، شماره 7 - ( مهر 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های قلبی-عروقی هم‌اکنون به‌عنوان اولین عامل مرگ‌و‌میر در کشورهای صنعتی مطرح است. این پژوهش به بررسی تاثیر 12 هفته تمرین استقامتی شدید با مصرف گرده گل زنبور عسل بر انتقال معکوس کلسترول در موش‌های صحرایی نر پرداخته است.

روش بررسی: پژوهش کنونی از نوع آزمایشگاهی و نیمه‌تجربی می‌باشد. تعداد 24 سر موش نر سفید نژاد ویستار هشت هفته‌ای با وزن 20±90 از انستیتو پاستور آمل خریداری شد. موش‌ها در آزمایشگاه حیوانات دانشکده تربیت بدنی دانشگاه مازندران در شرایط کنترل شده نور، دما و رطوبت از آبان تا پایان بهمن 1392 نگهداری شدند. موش‌ها به گونه‌ای نگهداری شدند که آزادانه به آب و غذای استاندارد دسترسی داشتند. مقدار بیان ژن ABCA1 و APOA-1 در عضله دوقلو از روش Real-time- PCR استفاده شد.

یافته‌ها: اختلاف معناداری در بیان ژن ABCA1 عضله دوقلو (Gastrocnemius muscle) در گروه‌ها مشاهده شد (001/0P<) در حالی‌که APOA-1 در دوقلو بیان نشد.

نتیجه‌گیری: تمرین شدید استقامتی باعث کاهش بیان ژن ABCA1 می‌شود. در حالی‌که مصرف گرده گل زنبور عسل باعث افزایش بیان ژن ABCA1 در عضله دوقلو موش‌های صحرایی نر شده است.


آتنا شیوا، مهران تیموریان،
دوره 74، شماره 9 - ( آذر 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: بزاق اولین مایع بدن است که با دود سیگار که منبع عوامل اکسیدان و پراکسیدان است، مواجه می‌شود. سیستم آنتی‏اکسیدان بزاق نقش مهمی در ظرفیت ضدسرطانی دارد. هدف از این پژوهش بررسی شاخص‌های اکسیداتیو استرس و آنتی‌اکسیدان در افراد سیگاری و غیر‌سیگاری بود.

روش بررسی: در این مطالعه مورد-شاهدی که در بهار 1395 در دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شد، بزاق غیر تحریکی 50 فرد سیگاری (مورد) و 50 غیرسیگاری (شاهد)، مشابه از نظر سن و جنس، با روش Spiting جمع‌آوری شد. ظرفیت آنتی‌اکسیدانی تام با روش Ferric reducing ability of plasma (FRAP) و پراکسیداسیون لیپیدی با Thiobarbituric acid reactive substances (TBARS) و اسید اوریک با کالری‌متری (اوریکاز) انجام پذیرفت.

یافته‌ها: شاخص اکسیداتیو استرس در گروه مورد nmol/ml 29/0±17/1 در مقایسه با شاهد nmol/ml 16/0±91/0 به‌طور معناداری بیشتر بود (048/0P=). آنتی‌اکسیدان توتال در گروه مورد µmol/l 68/39±66/220 در مقایسه با شاهد µmol/l 64/40±26/272 به‌طور معناداری پایین‌تر بود (012/0P=).

نتیجه‌گیری: مصرف سیگار ظرفیت تام آنتی‌اکسیدانی را کاهش و میزان پراکسیداسیون لیپیدی را افزایش می‌دهد. مهمترین کار تشویق به ترک سیگار در افراد سیگاری می‌باشد و روش‌های رفتار و دارودرمانی تواما می‌تواند در این زمینه موثر واقع شود.


امین شهباز قصبه، مهران قاسم‌زاده، احترام السادات حسینی،
دوره 74، شماره 9 - ( آذر 1395 )
چکیده

زمینه و هدف: نگهداری پلاکت‌ها همراه با آسیب ذخیره‌ای پلاکت و افزایش فعالیت این سلول‌ها است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط مقادیر افزایش یابنده سلکتین P به‌عنوان شاخص فعالیت پلاکتی و تولید مولکول‌های اکسیژن واکنشگر (ROS) بود.

روش بررسی: در این مطالعه شش کیسه کنسانتره پلاکتی به‌مدت پنج روز نگهداری شدند و در روزهای صفر تا پنج پس از نگهداری سطوح بیان سلکتین P و میزان تولید داخل سلولی ROS با روش فلوسایتومتری سنجیده شد.

یافته‌ها: میزان بیان ROS در روز صفر 4±9 درصد بود که به‌تدریج با افزایشی معنادار به سطح 4/6±39 در روز پنجم نگهداری رسید (0002/0P=). این افزایش ارتباط معناداری با مقادیر افزایش‌یافته بیان سلکتین P داشت (0001/0P=، 72/0r=).

نتیجه‌گیری: با توجه به افزایش مقادیر ROS در حین ذخیره‌سازی فرآورده پلاکتی و ارتباط مستقیم آن با افزایش فعالیت پلاکت‌ها، به‌نظر می‌رسد تولید ROS بتواند به‌عنوان یکی از شاخص‌های فعالیت پلاکتی در ارزیابی کیفی فرآوردهای گفته‌شده مورد توجه قرار گیرد.


احترام‌السادات حسینی، امین شهباز قصبه، مهران قاسم‌زاده،
دوره 75، شماره 2 - ( اردیبهشت 1396 )
چکیده

انتقال خون یک مداخله پزشکی حاد است که معمولاً روش درمانی سریع و کوتاه‌مدتی در مواجهه با شرایط مخاطره‌آمیز جان بیماران و یا تثبیت شرایط خطرناک سلامتی محسوب می‌گردد. در دهه‌های اخیر توسعه فناوری در علم انتقال خون روندی دایمی و رو به رشد داشته است تا بتواند به‌صورت اولیه موجبات افزایش ضریب امنیت انتقال خون و فرآورده‌های خونی آلوژن به گیرندگان را فراهم نماید. با این وجود، انتقال خون کماکان ممکن است موجد پاره‌ای از عوارض و شرایط خطرزا باشد. بسیاری از این عوارض خطرزا مرتبط با حضور گلبول‌های سفید آلوژن در محصولات خونی تزریق شده می‌باشند. هر چند در خلال سال‌ها توجه چندانی به‌حضور لکوسیتها در فرآورده‌های خونی معطوف نشده بود ولیکن امروزه دسترسی به تکنیکهای مناسب حذف و کاهش گلبول‌های سفید در فرآوردهای خونی، همراه با بهبود در اثربخشی و همچنین کاهش چشمگیر برخی از عوارض شایع انتقال خون گردیده است. این پیشرفتها شامل کاهش در فراوانی و شدت واکنش‌های تب‌زای انتقال خون، کاهش چشمگیر در خطر انتقال عفونت سیتومگالوویروس و احتمال ابتلا به برخی از بیمای‌های دیگر منتقله از لکوسیتهای دهنده همچون بیماری کروتسفلد جاکوب، کاهش در شیوع مقاومت پلاکتی آلوایمیون، احتمال کاهش و همچنین کمتر شدن خطر مرگ و میر و یا اختلالات در عملکرد ارگان‌ها در گیرندگان، به‌ویژه در بیماران کاندید جراحی قلب است. در این راستا، مقاله مروری حاضر ضمن بررسی اجمالی عوارض انتقال خون و فرآورده‌های خونی که منتسب به حضور گلبول‌های سفید در این فرآورده‌ها می‌باشند، تاثیر فرآیند کاهش لکوسیتی در کم نمودن عوارض خطرزای یادشده را مورد بحث قرار می‌دهد.انتقال خون یک مداخله پزشکی حاد است که معمولاً روش درمانی سریع و کوتاه‌مدتی در مواجهه با شرایط مخاطره‌آمیز جان بیماران و یا تثبیت شرایط خطرناک سلامتی محسوب می‌گردد. در دهه‌های اخیر توسعه فناوری در علم انتقال خون روندی دایمی و رو به رشد داشته است تا بتواند به‌صورت اولیه موجبات افزایش ضریب امنیت انتقال خون و فرآورده‌های خونی آلوژن به گیرندگان را فراهم نماید. با این وجود، انتقال خون کماکان ممکن است موجد پاره‌ای از عوارض و شرایط خطرزا باشد. بسیاری از این عوارض خطرزا مرتبط با حضور گلبول‌های سفید آلوژن در محصولات خونی تزریق شده می‌باشند. هر چند در خلال سال‌ها توجه چندانی به‌حضور لکوسیتها در فرآورده‌های خونی معطوف نشده بود ولیکن امروزه دسترسی به تکنیکهای مناسب حذف و کاهش گلبول‌های سفید در فرآوردهای خونی، همراه با بهبود در اثربخشی و همچنین کاهش چشمگیر برخی از عوارض شایع انتقال خون گردیده است. این پیشرفتها شامل کاهش در فراوانی و شدت واکنش‌های تب‌زای انتقال خون، کاهش چشمگیر در خطر انتقال عفونت سیتومگالوویروس و احتمال ابتلا به برخی از بیمای‌های دیگر منتقله از لکوسیتهای دهنده همچون بیماری کروتسفلد جاکوب، کاهش در شیوع مقاومت پلاکتی آلوایمیون، احتمال کاهش و همچنین کمتر شدن خطر مرگ و میر و یا اختلالات در عملکرد ارگان‌ها در گیرندگان، به‌ویژه در بیماران کاندید جراحی قلب است. در این راستا، مقاله مروری حاضر ضمن بررسی اجمالی عوارض انتقال خون و فرآورده‌های خونی که منتسب به حضور گلبول‌های سفید در این فرآورده‌ها می‌باشند، تاثیر فرآیند کاهش لکوسیتی در کم نمودن عوارض خطرزای یادشده را مورد بحث قرار می‌دهد.


منوچهر حکمت، حمید قادری، سیده عادله میرجعفری، شهرام رجایی بهبهانی، مهران شاه زمانی، غلامرضا معصومی،
دوره 75، شماره 9 - ( آذر 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری تترالوژی فالوت (TF) را به‌عنوان بیماری با حجم بطن چپ نرمال یا کمی کمتر از نرمال می‌شناسند. با توجه به اینکه در بعضی بیماران نژاد آسیایی تفاوتی در نوع تترالوژی فالوت دیده شده است، هدف از انجام این مطالعه بررسی سمت چپ قلب با تعیین Z value میترال در بیماران ایرانی مبتلا به تترالوژی فالوت بود.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه آینده‌نگر و توصیفی بود که تمام بیمارانی که از ابتدای فروردین ۱۳۹۱ تا فروردین ۱۳۹۴ با تشخیص تترالوژی فالوت به بیمارستان شهید مدرس تهران مراجعه و کاندید جراحی شده بودند، وارد مطالعه شدند. پس از تعیین روش درمانی و نیاز به جراحی، سایز میترال و Z value میترال مشخص شدند. در این مطالعه متغیرهای سن، جنس، قد، وزن، Body surface area (BSA)، سایز دریچه میترال، Z-score (Z-score یا Z value پس از تعیین سایز میترال توسط اکو و مشخص کردن BSA بیمار، براساس نمودار استاندارد موجود تعیین می‌گردید) دیگر آنومالی‌های همراه، تعداد دفعات عمل جراحی، نوع عمل‌های جراحی پیشین و نوع عمل جراحی کنونی مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: در مجموع ۸۰ بیمار طی سه سال وارد مطالعه شدند که (۳۶/۳%)۲۹ مرد و (۶۳/۸%)۵۱ زن بودند. میانگین سنی ۳/۳۷±۷/۱۵ سال بود. اندازه سایز میترال با اِکو در بیماران اندازه‌گیری شد که mm ۵/۹۹±۱۶/۲ بود و در محدوده mm ۲۷-۱۰ بود. میزان Z valve میترال در مجموع SD ۲/۱۱±۳/۰۹ - و در محدوده SD ۷/۱- تا SD ۱/۳+ بود.
نتیجه‌گیری: میزان Z value میترال به‌میزان چشمگیری کمتر از میزان نرمال (SD ۲ ± ۰) بوده است که می‌تواند نشان‌دهنده هایپوپلاستیک بودن بطن چپ در بیماران تترالوژی فالوت ایرانی باشد.

 

سوگند تورانی، سلمان باش‌زر، شکوفه نیکفر، حمید رواقی، مهران صادقی،
دوره 76، شماره 6 - ( شهریور 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: ترومبولیتیک درمانی گزینه مناسب درمانی در ساعات اولیه پس از شروع نشانه‌های بیماری در شرایط عدم دسترسی به آنژیوپلاستی اولیه برای درمان انفارکتوس حاد میوکارد با صعود قطعه ST (STEMI) می‌باشند. هدف این مطالعه ارزیابی ایمنی و اثربخشی استرپتوکیناز در مقایسه با داروی جدیدتر تنکتپلاز در درمان انفارکتوس حاد میوکارد بود.
روش بررسی: یک مطالعه مرور سیستماتیک و متاآنالیز می‌باشد که در شهریور ۱۳۹۶ در دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام پذیرفت. پایگاه‌های داده‌ای MEDLINE, Cochrane library,Web of Science, EMBASE در فاصله سال‌های ۱۹۸۰ تا مارس ۲۰۱۷ به منظور پیدا کردن مطالعات ایمنی و اثربخشی بالینی به‌صورت الکترونیکی و ژورنال‌های قلب و عروق آمریکا، اروپا و ایران و کارآزمایی‌های در حال انجام به‌صورت دستی جستجو شدند. کارآزمایی‌های بالینی و مطالعات مشاهده‌ای مرتبط که به یکی از زبان‌های فارسی- انگلیسی و کره‌ای بودند وارد مطالعه شدند. ارزیابی کیفیت مطالعات توسط دو نفر به‌صورت جداگانه انجام گرفت و داده‌ها با استفاده از فرم استخراج داده‌های کاکرین صورت پذیرفت، سپس داده‌ها با نرم‌افزار Review Manager, Version 5.3 (The Nordic Cochrane Centre, Cochrane Collaboration, 2014, Copenhagen, Denmark) تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: چهار مطالعه مورد-شاهدی وارد این پژوهش شدند. مطالعات دارای کیفیت بالا بودند. تفاوتی میان تنکتپلاز و استرپتوکیناز در خطر مرگ‌ومیر (۰/۴۰P=، ۱/۰۳-۰/۲۰ =%۹۵ CI، ۰/۴۵RR=)، افت فشارخون (۰/۳۳P=)، خونریزی (۰/۵۳P=، ۳/۹۹- ۰/۴۹ =۹۵% CI، ۱/۴۰=RR) و همچنین در پیامد ST-segment resolution >۵۰% (۰/۸۱P=) وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان می‌دهد که اثربخشی و ایمنی استرپتوکیناز با داروی تنکتپلاز یکسان می‌باشد.

سمیه فتاحی، حامد کرد ورکانه، مهران پزشکی، امیرحسین قهرمانیان، سکینه شب بیدار،
دوره 76، شماره 6 - ( شهریور 1397 )
چکیده

زمینه و هدف: تلاش برای یافتن دارویی با اثربخشی بالینی بیشتر برای درمان چاقی یکی از اولویت‌ها می‌باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی مقایسه‌ای داروهای اورلیستات، سیبوترامین، لورکاسرین و متفورمین بر کاهش وزن افراد چاق بود.
روش بررسی: پایگاه‌های اطلاعاتی PubMed، Scopus، Google Scholar و Cochrane تا تاریخ آبان ۱۳۹۶ جستجو گردید. از روش مقایسه دو به دو برای مقایسه اختلاف میانگین کاهش وزن به‌دنبال مصرف داروها به دو روش مستقیم (مقایسه داروها با گروه کنترل) و غیرمستقیم (مقایسه داروها با یکدیگر) استفاده گردید. از مقیاس کمی پنج نمره‌ای جداد Quantitative 5-point Jadad scale برای ارزیابی کیفیت مطالعات استفاده شد. سوگیری در انتشار مطالعات با نمودار فانل پلات Funnel plot)) و آزمون ایگر (Egger;s test) گزارش شد.
یافته‌ها: این پژوهش که بر روی ۳۶ مطالعه کارآزمایی بالینی با جمعیت ۳۶۷۲ نفر انجام شد، نشان داد که داروی سیبوترامین (kg ۴/۹۷-، فاصله اطمینان ۶/۷۰- تا ۳/۲۳-) و پس از آن داروهای متفورمین (kg ۴/۴۵-، فاصله اطمینان ۹/۲۷- تا ۰/۳۸)، اورلیستات (kg ۲/۳۷-، فاصله اطمینان ۳/۴۵- تا ۱/۳۰-)، لورکاسرین (kg ۲/۳۶-، فاصله اطمینان ۴/۵۸- تا ۰/۱۵-)، به‌ترتیب بیشترین تاثیر را در کاهش وزن در مقایسه با گروه دارونما داشتند. همچنین، مصرف داروی اورلیستات در مقایسه با داروی لورکاسرین (kg ۰/۰۱-، فاصله اطمینان ۲/۴۷- تا ۲/۴۵) میزان کاهش وزن بیشتر، ولی در مقایسه با داروی متفورمین (kg ۲/۰۷، فاصله اطمینان: ۲/۷۸- تا ۷/۰۲) و سیبوترامین (kg ۰/۵۲، فاصله اطمینان: ۴/۴۶- تا ۵/۵۰) کاهش وزن کمتری نشان داد.
نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان داد که داروی اورلیستات در مقایسه با داروی لورکاسرین تأثیر بیشتر و در مقایسه با سیبوترامین و متفورمین تاثیر کمتری در کاهش وزن افراد چاق به ظاهر سالم دارد.

جعفر محمدشاهی، سهیلا رفاهی، بهاره یوسفی‌پور، مهران سرداری، رقیه تیمورپور،
دوره 76، شماره 9 - ( آذر 1397 )
چکیده

هپاتیت B یک بیماری تهدید‌کننده حیات است که کبد را تحت تاثیر قرار می‌دهد. تظاهرات بالینی بیماری از فرم بدون علامت تا عوارض شدید مانند سرطان کبد و سیروز متفاوت است. باوجود در دسترس بودن واکسن و دارو، این بیماری هنوز یک مشکل بزرگ برای سلامتی انسان در سرتاسر جهان باقی مانده است. هپاتیت B بسیار مسری بوده و از طریق خون و مایعات آلوده، مادر به جنین، استفاده از سوزن آلوده و تماس جنسی با فرد آلوده منتقل می‌شود. ویروس هپاتیت B به‌کمک رسپتور سدیم توروکولات کوترانسپورتینگ پلی‌پپتید (NTCP) وارد هپاتوسیت‌ها شده و با تکثیر در این سلول‌ها باعث اختلال در عملکرد کبد می‌شود. در واقع آسیب‌های کبدی نتیجه تکثیر ویروس و فعال شدن سیستم ایمنی به‌ویژه سلول‌های T سایتوتوکسیک اختصاصی ویروس است. سلول‌های CTL و CD4Th1 از طریق کشتن سلول‌های آلوده و تحریک تولید سایتوکین‌های ضد ویروسی تکثیر ویروس را کنترل می‌کنند. از طرفی عمکلرد این سلول‌ها در افرادی که به‌شکل موفق ویروس را حذف می‌کنند بسیار قوی می‌باشد، در مقابل در افراد مبتلا به عفونت‌های مزمن این دسته از سلول‌ها تضعیف شده‌اند. بسیاری از مطالعات نشان داده است که چالش اصلی در حذف کامل ویروس مربوط به حضور Covalently closed circular DNA (cccDNA) است. این ساختار در فرآیند سیکل تکثیری ویروس تولید شده و به‌مدت طولانی در داخل سلول میزبان باقی مانده و به‌عنوان الگویی برای تولید Pre-genomic RNA و تکثیر ویروس عمل می‌کند. تاکنون هیچ داروی ضد ویروسی نتوانسته این ساختار را از بین ببرد.

آزیتا فتح‌نژاد کاظمی، سپیده حاجیان، مهرانگیز ابراهیمی-ممقانی، مهدی خبازخوب،
دوره 76، شماره 10 - ( دی 1397 )
چکیده

اتخاذ سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت، استراتژی مهمی برای دستیابی به پیامدهای مطلوب بارداری و موثر بر سلامت آینده مادر و فرزند اوست. داده‌های این مطالعه با جستجوی پیشرفته در پایگاه‌های اطلاعاتیIranmedex, Magiran, SID, IranDoc, PubMed, Google Scholar, Web of Science, Scopus به‌دست آمد. مقالاتی که دارای متن کامل بودند، با استفاده از کلید واژه‌های "رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت یا سبک زندگی و بارداری" برای مقالات فارسی و معادل آن‌ها در مش برای مقالات انگلیسی با محدودیت زمانی ۲۰۱۰ تا اواسط ۲۰۱۷ گردآوری شد. از ۳۲۴۷ مقاله به‌دست آمده، پس از غربالگری اولیه و ارزیابی منابع، مقالات با طراحی مشاهده‌ای و کیفی که شامل چهار مقاله فارسی و ۲۵ مقاله انگلیسی بود، وارد مطالعه شدند. مرور مطالعات حاکی از آن بود که نخست زنان طی بارداری به‌دلیل ترس از سلامت جنین، انگیزه بالایی برای اتخاذ رفتارهای بهداشتی دارند، اما عوامل فردی مانند نداشتن زمان و عدم آگاهی کافی درباره بارداری و عملکردهای مرتبط با سلامت، عوامل اجتماعی شامل مشکلات سیستم بهداشتی و عوامل فرهنگی، مانعی برای اتخاذ چنین رفتارهایی ذکر شده‌اند. دوم، عواملی همچون سن، تحصیلات، باورهای فردی، عوامل مرتبط با بارداری مانند حاملگی پرخطر و عوامل محیطی از جمله حمایت‌های اجتماعی و عملکرد سیستم بهداشتی برای پرداختن به رفتارهای مرتبط با سلامت نقش مهمی دارند. می‌توان گفت برای افزایش توان بالقوه زنان باردار در جهت اتخاذ رفتارهای سالم، تغییر رویکرد سیستم بهداشتی و توجه به تعیین کننده‌های اجتماعی سلامت ضرورت چشمگیری داشته و جهت انجام مداخلات لازم انجام مطالعات کیفی و دارای طراحی مناسب برای بررسی عمیق موضوع در پس زمینه فرهنگی توصیه می‌شود.


صفحه 2 از 3     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb