47 نتیجه برای مهران
فاطمه نساجی، مهران قاسمزاده، زینب پیر محمد جماعت، احترامالسادات حسینی،
دوره 74، شماره 1 - ( فروردین 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: Platelet receptor glycoprotein Ibα (GPIbα) از کمپلکس رسپتوری GPIb-IX-V وPlatelet glycoprotein VI (GPVI) از جمله مهمترین گیرندههای پلاکتی هستند که در فرایند تشکیل لخته دخیل میباشند. GPIbα در شروع فرایند تشکیل لخته در شرایط جریان خون سرخرگی نقشی اساسی دارد در حالیکه GPVI فارغ از میزان شدت جریان خون عروقی، در چسبندگی پایدار پلاکتها دخالت مینماید. از آنجاییکه افزایش زمان نگهداری تاثیرات سویی بر عمکرد پلاکتها دارد مطالعه الگوی بیان این گیرندهها در طول نگهداری فراوردههای پلاکتی از نظر کیفی واجد اهمیت میباشد.
روش بررسی: این یک مطالعه تجربی است که در سال 1393 بر روی فراوردههای پلاکتی حاصل از Platelet-rich plasma (PRP) تولیدی سازمان انتقال خون ایران انجام پذیرفته است. در این راستا پنج کیسه کنسانتره پلاکتی بهمدت پنج روز نگهداری شدند و سطوح بیان GPIbα و GPVI در آنها برحسب مقادیر میانگین شدت فلورسانس با فلوسایتومتری سنجیده شد.
یافتهها: میزان بیان GPIbα در روز اول (9/5±86 Mean fluorescence intensity, MFI=) بود که در روز سوم به (9/6±69 MFI=) کاهش (016/0P=) و در روز پنجم نیز به (7/7±61 MFI=) کاهش یافت (0094/0P=). بیان گیرنده GPVI نیز بر اساس MFI در روزهای یک، سه و پنج بهترتیب 3/3±6/20، 5/2±24 و 9/4±14 بود که در روز پنجم نسبت به روز سوم با تفاوت معناداری کاهش یافت (0213/0P=).
نتیجهگیری: با توجه به کاهش معنادار سطوح بیان GPIbα و GPVI در طول نگهداری پلاکتها، بهنظر میرسد که استفاده از فراوردههای کهنهتر پلاکتی، اثرات سویی را در عملکردهای چسبندگی و در نتیجه کارآیی پلاکتها جهت مصارف بالینی بهجای گذارد.
فرشید فرهان، سیروس عظیمی، مجید محمودی، محمدعلی محققی، فریده فرزانفر، اعظم نورمحمدی، ملیحه خالقیان، عباس جعفری، مهرانگیز قائممقامی، کوروس دیوسالار،
دوره 74، شماره 1 - ( فروردین 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بر اساس گزارشات، افزایش فراوانی ناهنجاریهای کروموزومی در سلولهای خون محیطی، نشانهای از استعداد ژنتیکی افراد در ابتلا به سرطان میباشد. هدف از این مطالعه، بررسی فراوانی ضایعات کروموزومی لنفوسیتهای خون محیطی بیماران مبتلا به سرطان سر و گردن در مواجه با تابش اشعه رادیوتراپی در محیط آزمایشگاهی در مقایسه با گروه افراد سالم بود.
روش بررسی: در یک مطالعه مورد-شاهدی، از اردیبهشتماه 1391 تا بهمنماه 1393، لنفوسیتهای خون محیطی 101 نفر از بیماران مبتلا به سرطان سر و گردن پیش از درمان رادیوتراپی و 40 نفر از افراد گروه کنترل سالم با عدم ابتلا به هیچگونه بیماری جسمی و روانی جمعآوری گردید. این افراد به درمانگاه رادیوتراپی انستیتو کانسر واقع در مجتمع بیمارستانی امامخمینی (ره) در تهران مراجعه نمودند. جهت بررسی ناهنجاریهای کروموزومی، دو آزمون سنجش حساسیت کروموزومی، G2 و میکرونوکلوئوس بهکار گرفته شد.
یافتهها: دو گروه مورد مطالعه از نظر شاخصهای دموگرافیک همگون بوده و اختلاف آماری معناداری نداشتند. نتایج این بررسی نشان داد که در هر دو آزمون سنجش حساسیت کروموزومی، G2 و میکرونوکلوئوس، میانگین ضایعات کروموزومی بیماران بیشتر از این میانگین در گروه افراد سالم است (001/0P= و 05/0P=). ارتباط معناداری بین فراوانی ضایعات کروموزومی در بیماران و واکنشهای بافتی زودرس و یا دیرهنگام در آنها مشاهده نشد.
نتیجهگیری: از یافتههای بهدست آمده میتوان نتیجه گرفت که حساسیت کروموزومی لنفوسیتهای بیماران مبتلا به سرطان سر و گردن نسبت به تابش اشعه گاما در محیط آزمایشگاهی از حساسیت کروموزومی به اشعه گاما در افراد سالم بیشتر است.
زینب پیر محمد جماعت، احترام السادات حسینی، مهران قاسمزاده،
دوره 74، شماره 2 - ( اردیبهشت 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: شواهد بارزی از فعالیت ناخواسته پلاکتها در طی نگهداری وجود دارد که میتواند منجر به افزایش بیان و ریزش رسپتورهای عملکردی آنها از جمله GPIbα و در نهایت آسیبهای دوران نگهداری پلاکتها گردد. هدف از این مطالعه بررسی الگوی بیان و ریزش رسپتور GPIbα در حین نگهداری فرآورده پلاکتی کنسانتره میباشد.
روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت تجربی از شهریور ماه سال 1393 تا ابتدای سال 1394 با بررسی فرآوردههای پلاکتی حاصل از Platelet-rich plasma (PRP) در سازمان انتقال خون ایران انجام پذیرفته است. سطوح بیان GPIbα در کنسانتره پلاکتی حاصل از PRP با تکنیک فلوسایتومتری و میزان ریزش این مولکول متعاقب اولتراسانتریفوژ با استفاده از تکنیک وسترن بلات در روزهای یک، سه و پنج پس از ذخیره سازی سنجیده و مقایسه شد.
یافتهها: میزان بیان GPIbα در روز اول نگهداری (9/5±86 Mean fluorescence intensity, MFI=) بود که تا روز پنجم به شکل معناداری کاهش یافت (0094/0P=) و به سطح بیان (7/7±61 MFI=) رسید. همچنین مقادیر بهدست آمده از GPIbα محلول (گلیکوکالیسین) در روز اول (3/0+31/0)، سوم (6/0+06/1) و پنجم (4/0+5/1)، حاکی از افزایش معنادار ریزش این رسپتور با (0098/0P=) در روز اول نسبت به روز پنجم میباشد.
نتیجهگیری: با توجه به میزان کاهش معنادار سطوح رسپتور عملکردی GPIbα پلاکتها در طول نگهداری، به نظر میرسد که نگهداری فرآوردههای پلاکتی بهخصوص تا روز پنجم کارایی آنها را جهت مصارف بالینی کاهش دهد ضمن اینکه تزریق فراوردهای با مقادیر بالای GPIbα محلول نیز ممکن است منجر به عوارض پیش التهابی و اختلال چسبندگی گردد.
احسان صراف کازرونی، احترام السادات حسینی، زهره شریفی، آزیتا آذر کیوان، مهران قاسمزاده،
دوره 74، شماره 5 - ( مرداد 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجایی که میانکنش HLA-E بیان شده در سطح سلولهای هدف با رسپتور مهاری CD94/NKG2 سلولهای NK نقش مهمی را در تنظیم ایمنی ذاتی علیه عوامل پاتوژن ایفا میکند، بیان متفاوت مولکول HLA-E در سطح سلول در نحوه مقاومت میزبان به ویروسها و همچنین پاسخ به درمان واجد اهمیت میباشد. بنابراین پژوهش کنونی با هدف بررسی فراوانی ژنوتیپهای مختلف مولکول HLA-E در بیماران تالاسمی ماژور که اغلب در معرض خطر عفونتهای منتقله از راه انتقال خون میباشند، انجام گردید.
روش بررسی: پژوهش انجامشده از نوع مقطعی بوده که نمونهگیری بهصورت تصادفی بر روی 104 بیمار تالاسمی ماژور مراجعهکننده به درمانگاه تالاسمی بزرگسالان انتقال خون تهران بین سالهای 1392 تا 1394 انجام شد. DNA استخراجشده از نمونههای خون بیماران با روش واکنش زنجیره پلیمراز- پرایمر مختص سکوانس (Sequence-Specific Primer Polymerase Chain Reaction, SSP-PCR) مورد آنالیز قرار گرفت. همچنین جهت تایید نتایج، محصولات از نظر تعیین توالی DNA بررسی گردیدند.
یافتهها: از مجموع بیماران، 49 مرد با فراوانی نسبی 1/47% و 55 زن با فراوانی نسبی 9/52% بودند. بیماران در محدوده سنی 16 تا 43 سال با میانگین سنی 03/31 و انحرافمعیار 7/4 قرار داشتند. فراوانی نسبی ژنوتیپ HLA-E*01010103 (4/%64) بهطور معناداری (001/0P=) بیشتر از ژنوتیپهای HLA-E*01010101 (4/%15) و HLA-E*01030103 (2/%20) بوده در حالیکه تفاوتی بین فراوانی نسبی آللهای HLA-E*0103 (4/%52) و HLA-E*0101 (6/%47) وجود نداشت.
نتیجهگیری: فراوانی ژنوتیپ HLA-E*01010103 بهصورت معناداری بیشتر از سایر ژنوتیپهای HLA-E بوده در حالیکه بین فراوانی آللهای HLA-E*0103 و HLA-E*0101 تفاوت معناداری وجود نداشت.
امیر تقیپور اسرمی، عباس قنبری نیاکی، مهران نقیزاده قمی، محمد مهدی مغنی باشی،
دوره 74، شماره 7 - ( مهر 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماریهای قلبی-عروقی هماکنون بهعنوان اولین عامل مرگومیر در کشورهای صنعتی مطرح است. این پژوهش به بررسی تاثیر 12 هفته تمرین استقامتی شدید با مصرف گرده گل زنبور عسل بر انتقال معکوس کلسترول در موشهای صحرایی نر پرداخته است.
روش بررسی: پژوهش کنونی از نوع آزمایشگاهی و نیمهتجربی میباشد. تعداد 24 سر موش نر سفید نژاد ویستار هشت هفتهای با وزن 20±90 از انستیتو پاستور آمل خریداری شد. موشها در آزمایشگاه حیوانات دانشکده تربیت بدنی دانشگاه مازندران در شرایط کنترل شده نور، دما و رطوبت از آبان تا پایان بهمن 1392 نگهداری شدند. موشها به گونهای نگهداری شدند که آزادانه به آب و غذای استاندارد دسترسی داشتند. مقدار بیان ژن ABCA1 و APOA-1 در عضله دوقلو از روش Real-time- PCR استفاده شد.
یافتهها: اختلاف معناداری در بیان ژن ABCA1 عضله دوقلو (Gastrocnemius muscle) در گروهها مشاهده شد (001/0P<) در حالیکه APOA-1 در دوقلو بیان نشد.
نتیجهگیری: تمرین شدید استقامتی باعث کاهش بیان ژن ABCA1 میشود. در حالیکه مصرف گرده گل زنبور عسل باعث افزایش بیان ژن ABCA1 در عضله دوقلو موشهای صحرایی نر شده است.
آتنا شیوا، مهران تیموریان،
دوره 74، شماره 9 - ( آذر 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: بزاق اولین مایع بدن است که با دود سیگار که منبع عوامل اکسیدان و پراکسیدان است، مواجه میشود. سیستم آنتیاکسیدان بزاق نقش مهمی در ظرفیت ضدسرطانی دارد. هدف از این پژوهش بررسی شاخصهای اکسیداتیو استرس و آنتیاکسیدان در افراد سیگاری و غیرسیگاری بود.
روش بررسی: در این مطالعه مورد-شاهدی که در بهار 1395 در دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شد، بزاق غیر تحریکی 50 فرد سیگاری (مورد) و 50 غیرسیگاری (شاهد)، مشابه از نظر سن و جنس، با روش Spiting جمعآوری شد. ظرفیت آنتیاکسیدانی تام با روش Ferric reducing ability of plasma (FRAP) و پراکسیداسیون لیپیدی با Thiobarbituric acid reactive substances (TBARS) و اسید اوریک با کالریمتری (اوریکاز) انجام پذیرفت.
یافتهها: شاخص اکسیداتیو استرس در گروه مورد nmol/ml 29/0±17/1 در مقایسه با شاهد nmol/ml 16/0±91/0 بهطور معناداری بیشتر بود (048/0P=). آنتیاکسیدان توتال در گروه مورد µmol/l 68/39±66/220 در مقایسه با شاهد µmol/l 64/40±26/272 بهطور معناداری پایینتر بود (012/0P=).
نتیجهگیری: مصرف سیگار ظرفیت تام آنتیاکسیدانی را کاهش و میزان پراکسیداسیون لیپیدی را افزایش میدهد. مهمترین کار تشویق به ترک سیگار در افراد سیگاری میباشد و روشهای رفتار و دارودرمانی تواما میتواند در این زمینه موثر واقع شود.
امین شهباز قصبه، مهران قاسمزاده، احترام السادات حسینی،
دوره 74، شماره 9 - ( آذر 1395 )
چکیده
زمینه و هدف: نگهداری پلاکتها همراه با آسیب ذخیرهای پلاکت و افزایش فعالیت این سلولها است. هدف این مطالعه بررسی ارتباط مقادیر افزایش یابنده سلکتین P بهعنوان شاخص فعالیت پلاکتی و تولید مولکولهای اکسیژن واکنشگر (ROS) بود.
روش بررسی: در این مطالعه شش کیسه کنسانتره پلاکتی بهمدت پنج روز نگهداری شدند و در روزهای صفر تا پنج پس از نگهداری سطوح بیان سلکتین P و میزان تولید داخل سلولی ROS با روش فلوسایتومتری سنجیده شد.
یافتهها: میزان بیان ROS در روز صفر 4±9 درصد بود که بهتدریج با افزایشی معنادار به سطح 4/6±39 در روز پنجم نگهداری رسید (0002/0P=). این افزایش ارتباط معناداری با مقادیر افزایشیافته بیان سلکتین P داشت (0001/0P=، 72/0r=).
نتیجهگیری: با توجه به افزایش مقادیر ROS در حین ذخیرهسازی فرآورده پلاکتی و ارتباط مستقیم آن با افزایش فعالیت پلاکتها، بهنظر میرسد تولید ROS بتواند بهعنوان یکی از شاخصهای فعالیت پلاکتی در ارزیابی کیفی فرآوردهای گفتهشده مورد توجه قرار گیرد.
احترامالسادات حسینی، امین شهباز قصبه، مهران قاسمزاده،
دوره 75، شماره 2 - ( اردیبهشت 1396 )
چکیده
انتقال خون یک مداخله پزشکی حاد است که معمولاً روش درمانی سریع و کوتاهمدتی در مواجهه با شرایط مخاطرهآمیز جان بیماران و یا تثبیت شرایط خطرناک سلامتی محسوب میگردد. در دهههای اخیر توسعه فناوری در علم انتقال خون روندی دایمی و رو به رشد داشته است تا بتواند بهصورت اولیه موجبات افزایش ضریب امنیت انتقال خون و فرآوردههای خونی آلوژن به گیرندگان را فراهم نماید. با این وجود، انتقال خون کماکان ممکن است موجد پارهای از عوارض و شرایط خطرزا باشد. بسیاری از این عوارض خطرزا مرتبط با حضور گلبولهای سفید آلوژن در محصولات خونی تزریق شده میباشند. هر چند در خلال سالها توجه چندانی بهحضور لکوسیتها در فرآوردههای خونی معطوف نشده بود ولیکن امروزه دسترسی به تکنیکهای مناسب حذف و کاهش گلبولهای سفید در فرآوردهای خونی، همراه با بهبود در اثربخشی و همچنین کاهش چشمگیر برخی از عوارض شایع انتقال خون گردیده است. این پیشرفتها شامل کاهش در فراوانی و شدت واکنشهای تبزای انتقال خون، کاهش چشمگیر در خطر انتقال عفونت سیتومگالوویروس و احتمال ابتلا به برخی از بیمایهای دیگر منتقله از لکوسیتهای دهنده همچون بیماری کروتسفلد جاکوب، کاهش در شیوع مقاومت پلاکتی آلوایمیون، احتمال کاهش و همچنین کمتر شدن خطر مرگ و میر و یا اختلالات در عملکرد ارگانها در گیرندگان، بهویژه در بیماران کاندید جراحی قلب است. در این راستا، مقاله مروری حاضر ضمن بررسی اجمالی عوارض انتقال خون و فرآوردههای خونی که منتسب به حضور گلبولهای سفید در این فرآوردهها میباشند، تاثیر فرآیند کاهش لکوسیتی در کم نمودن عوارض خطرزای یادشده را مورد بحث قرار میدهد.انتقال خون یک مداخله پزشکی حاد است که معمولاً روش درمانی سریع و کوتاهمدتی در مواجهه با شرایط مخاطرهآمیز جان بیماران و یا تثبیت شرایط خطرناک سلامتی محسوب میگردد. در دهههای اخیر توسعه فناوری در علم انتقال خون روندی دایمی و رو به رشد داشته است تا بتواند بهصورت اولیه موجبات افزایش ضریب امنیت انتقال خون و فرآوردههای خونی آلوژن به گیرندگان را فراهم نماید. با این وجود، انتقال خون کماکان ممکن است موجد پارهای از عوارض و شرایط خطرزا باشد. بسیاری از این عوارض خطرزا مرتبط با حضور گلبولهای سفید آلوژن در محصولات خونی تزریق شده میباشند. هر چند در خلال سالها توجه چندانی بهحضور لکوسیتها در فرآوردههای خونی معطوف نشده بود ولیکن امروزه دسترسی به تکنیکهای مناسب حذف و کاهش گلبولهای سفید در فرآوردهای خونی، همراه با بهبود در اثربخشی و همچنین کاهش چشمگیر برخی از عوارض شایع انتقال خون گردیده است. این پیشرفتها شامل کاهش در فراوانی و شدت واکنشهای تبزای انتقال خون، کاهش چشمگیر در خطر انتقال عفونت سیتومگالوویروس و احتمال ابتلا به برخی از بیمایهای دیگر منتقله از لکوسیتهای دهنده همچون بیماری کروتسفلد جاکوب، کاهش در شیوع مقاومت پلاکتی آلوایمیون، احتمال کاهش و همچنین کمتر شدن خطر مرگ و میر و یا اختلالات در عملکرد ارگانها در گیرندگان، بهویژه در بیماران کاندید جراحی قلب است. در این راستا، مقاله مروری حاضر ضمن بررسی اجمالی عوارض انتقال خون و فرآوردههای خونی که منتسب به حضور گلبولهای سفید در این فرآوردهها میباشند، تاثیر فرآیند کاهش لکوسیتی در کم نمودن عوارض خطرزای یادشده را مورد بحث قرار میدهد.
منوچهر حکمت، حمید قادری، سیده عادله میرجعفری، شهرام رجایی بهبهانی، مهران شاه زمانی، غلامرضا معصومی،
دوره 75، شماره 9 - ( آذر 1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری تترالوژی فالوت (TF) را بهعنوان بیماری با حجم بطن چپ نرمال یا کمی کمتر از نرمال میشناسند. با توجه به اینکه در بعضی بیماران نژاد آسیایی تفاوتی در نوع تترالوژی فالوت دیده شده است، هدف از انجام این مطالعه بررسی سمت چپ قلب با تعیین Z value میترال در بیماران ایرانی مبتلا به تترالوژی فالوت بود.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه آیندهنگر و توصیفی بود که تمام بیمارانی که از ابتدای فروردین ۱۳۹۱ تا فروردین ۱۳۹۴ با تشخیص تترالوژی فالوت به بیمارستان شهید مدرس تهران مراجعه و کاندید جراحی شده بودند، وارد مطالعه شدند. پس از تعیین روش درمانی و نیاز به جراحی، سایز میترال و Z value میترال مشخص شدند. در این مطالعه متغیرهای سن، جنس، قد، وزن، Body surface area (BSA)، سایز دریچه میترال، Z-score (Z-score یا Z value پس از تعیین سایز میترال توسط اکو و مشخص کردن BSA بیمار، براساس نمودار استاندارد موجود تعیین میگردید) دیگر آنومالیهای همراه، تعداد دفعات عمل جراحی، نوع عملهای جراحی پیشین و نوع عمل جراحی کنونی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: در مجموع ۸۰ بیمار طی سه سال وارد مطالعه شدند که (۳۶/۳%)۲۹ مرد و (۶۳/۸%)۵۱ زن بودند. میانگین سنی ۳/۳۷±۷/۱۵ سال بود. اندازه سایز میترال با اِکو در بیماران اندازهگیری شد که mm ۵/۹۹±۱۶/۲ بود و در محدوده mm ۲۷-۱۰ بود. میزان Z valve میترال در مجموع SD ۲/۱۱±۳/۰۹ - و در محدوده SD ۷/۱- تا SD ۱/۳+ بود.
نتیجهگیری: میزان Z value میترال بهمیزان چشمگیری کمتر از میزان نرمال (SD ۲ ± ۰) بوده است که میتواند نشاندهنده هایپوپلاستیک بودن بطن چپ در بیماران تترالوژی فالوت ایرانی باشد.
سوگند تورانی، سلمان باشزر، شکوفه نیکفر، حمید رواقی، مهران صادقی،
دوره 76، شماره 6 - ( شهریور 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: ترومبولیتیک درمانی گزینه مناسب درمانی در ساعات اولیه پس از شروع نشانههای بیماری در شرایط عدم دسترسی به آنژیوپلاستی اولیه برای درمان انفارکتوس حاد میوکارد با صعود قطعه ST (STEMI) میباشند. هدف این مطالعه ارزیابی ایمنی و اثربخشی استرپتوکیناز در مقایسه با داروی جدیدتر تنکتپلاز در درمان انفارکتوس حاد میوکارد بود.
روش بررسی: یک مطالعه مرور سیستماتیک و متاآنالیز میباشد که در شهریور ۱۳۹۶ در دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام پذیرفت. پایگاههای دادهای MEDLINE, Cochrane library,Web of Science, EMBASE در فاصله سالهای ۱۹۸۰ تا مارس ۲۰۱۷ به منظور پیدا کردن مطالعات ایمنی و اثربخشی بالینی بهصورت الکترونیکی و ژورنالهای قلب و عروق آمریکا، اروپا و ایران و کارآزماییهای در حال انجام بهصورت دستی جستجو شدند. کارآزماییهای بالینی و مطالعات مشاهدهای مرتبط که به یکی از زبانهای فارسی- انگلیسی و کرهای بودند وارد مطالعه شدند. ارزیابی کیفیت مطالعات توسط دو نفر بهصورت جداگانه انجام گرفت و دادهها با استفاده از فرم استخراج دادههای کاکرین صورت پذیرفت، سپس دادهها با نرمافزار Review Manager, Version 5.3 (The Nordic Cochrane Centre, Cochrane Collaboration, 2014, Copenhagen, Denmark) تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها: چهار مطالعه مورد-شاهدی وارد این پژوهش شدند. مطالعات دارای کیفیت بالا بودند. تفاوتی میان تنکتپلاز و استرپتوکیناز در خطر مرگومیر (۰/۴۰P=، ۱/۰۳-۰/۲۰ =%۹۵ CI، ۰/۴۵RR=)، افت فشارخون (۰/۳۳P=)، خونریزی (۰/۵۳P=، ۳/۹۹- ۰/۴۹ =۹۵% CI، ۱/۴۰=RR) و همچنین در پیامد ST-segment resolution >۵۰% (۰/۸۱P=) وجود نداشت.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان میدهد که اثربخشی و ایمنی استرپتوکیناز با داروی تنکتپلاز یکسان میباشد.
سمیه فتاحی، حامد کرد ورکانه، مهران پزشکی، امیرحسین قهرمانیان، سکینه شب بیدار،
دوره 76، شماره 6 - ( شهریور 1397 )
چکیده
زمینه و هدف: تلاش برای یافتن دارویی با اثربخشی بالینی بیشتر برای درمان چاقی یکی از اولویتها میباشد. هدف از این مطالعه ارزیابی مقایسهای داروهای اورلیستات، سیبوترامین، لورکاسرین و متفورمین بر کاهش وزن افراد چاق بود.
روش بررسی: پایگاههای اطلاعاتی PubMed، Scopus، Google Scholar و Cochrane تا تاریخ آبان ۱۳۹۶ جستجو گردید. از روش مقایسه دو به دو برای مقایسه اختلاف میانگین کاهش وزن بهدنبال مصرف داروها به دو روش مستقیم (مقایسه داروها با گروه کنترل) و غیرمستقیم (مقایسه داروها با یکدیگر) استفاده گردید. از مقیاس کمی پنج نمرهای جداد Quantitative 5-point Jadad scale برای ارزیابی کیفیت مطالعات استفاده شد. سوگیری در انتشار مطالعات با نمودار فانل پلات Funnel plot)) و آزمون ایگر (Egger;s test) گزارش شد.
یافتهها: این پژوهش که بر روی ۳۶ مطالعه کارآزمایی بالینی با جمعیت ۳۶۷۲ نفر انجام شد، نشان داد که داروی سیبوترامین (kg ۴/۹۷-، فاصله اطمینان ۶/۷۰- تا ۳/۲۳-) و پس از آن داروهای متفورمین (kg ۴/۴۵-، فاصله اطمینان ۹/۲۷- تا ۰/۳۸)، اورلیستات (kg ۲/۳۷-، فاصله اطمینان ۳/۴۵- تا ۱/۳۰-)، لورکاسرین (kg ۲/۳۶-، فاصله اطمینان ۴/۵۸- تا ۰/۱۵-)، بهترتیب بیشترین تاثیر را در کاهش وزن در مقایسه با گروه دارونما داشتند. همچنین، مصرف داروی اورلیستات در مقایسه با داروی لورکاسرین (kg ۰/۰۱-، فاصله اطمینان ۲/۴۷- تا ۲/۴۵) میزان کاهش وزن بیشتر، ولی در مقایسه با داروی متفورمین (kg ۲/۰۷، فاصله اطمینان: ۲/۷۸- تا ۷/۰۲) و سیبوترامین (kg ۰/۵۲، فاصله اطمینان: ۴/۴۶- تا ۵/۵۰) کاهش وزن کمتری نشان داد.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که داروی اورلیستات در مقایسه با داروی لورکاسرین تأثیر بیشتر و در مقایسه با سیبوترامین و متفورمین تاثیر کمتری در کاهش وزن افراد چاق به ظاهر سالم دارد.
جعفر محمدشاهی، سهیلا رفاهی، بهاره یوسفیپور، مهران سرداری، رقیه تیمورپور،
دوره 76، شماره 9 - ( آذر 1397 )
چکیده
هپاتیت B یک بیماری تهدیدکننده حیات است که کبد را تحت تاثیر قرار میدهد. تظاهرات بالینی بیماری از فرم بدون علامت تا عوارض شدید مانند سرطان کبد و سیروز متفاوت است. باوجود در دسترس بودن واکسن و دارو، این بیماری هنوز یک مشکل بزرگ برای سلامتی انسان در سرتاسر جهان باقی مانده است. هپاتیت B بسیار مسری بوده و از طریق خون و مایعات آلوده، مادر به جنین، استفاده از سوزن آلوده و تماس جنسی با فرد آلوده منتقل میشود. ویروس هپاتیت B بهکمک رسپتور سدیم توروکولات کوترانسپورتینگ پلیپپتید (NTCP) وارد هپاتوسیتها شده و با تکثیر در این سلولها باعث اختلال در عملکرد کبد میشود. در واقع آسیبهای کبدی نتیجه تکثیر ویروس و فعال شدن سیستم ایمنی بهویژه سلولهای T سایتوتوکسیک اختصاصی ویروس است. سلولهای CTL و CD4Th1 از طریق کشتن سلولهای آلوده و تحریک تولید سایتوکینهای ضد ویروسی تکثیر ویروس را کنترل میکنند. از طرفی عمکلرد این سلولها در افرادی که بهشکل موفق ویروس را حذف میکنند بسیار قوی میباشد، در مقابل در افراد مبتلا به عفونتهای مزمن این دسته از سلولها تضعیف شدهاند. بسیاری از مطالعات نشان داده است که چالش اصلی در حذف کامل ویروس مربوط به حضور Covalently closed circular DNA (cccDNA) است. این ساختار در فرآیند سیکل تکثیری ویروس تولید شده و بهمدت طولانی در داخل سلول میزبان باقی مانده و بهعنوان الگویی برای تولید Pre-genomic RNA و تکثیر ویروس عمل میکند. تاکنون هیچ داروی ضد ویروسی نتوانسته این ساختار را از بین ببرد.
آزیتا فتحنژاد کاظمی، سپیده حاجیان، مهرانگیز ابراهیمی-ممقانی، مهدی خبازخوب،
دوره 76، شماره 10 - ( دی 1397 )
چکیده
اتخاذ سبک زندگی ارتقاء دهنده سلامت، استراتژی مهمی برای دستیابی به پیامدهای مطلوب بارداری و موثر بر سلامت آینده مادر و فرزند اوست. دادههای این مطالعه با جستجوی پیشرفته در پایگاههای اطلاعاتیIranmedex, Magiran, SID, IranDoc, PubMed, Google Scholar, Web of Science, Scopus بهدست آمد. مقالاتی که دارای متن کامل بودند، با استفاده از کلید واژههای "رفتارهای ارتقاء دهنده سلامت یا سبک زندگی و بارداری" برای مقالات فارسی و معادل آنها در مش برای مقالات انگلیسی با محدودیت زمانی ۲۰۱۰ تا اواسط ۲۰۱۷ گردآوری شد. از ۳۲۴۷ مقاله بهدست آمده، پس از غربالگری اولیه و ارزیابی منابع، مقالات با طراحی مشاهدهای و کیفی که شامل چهار مقاله فارسی و ۲۵ مقاله انگلیسی بود، وارد مطالعه شدند. مرور مطالعات حاکی از آن بود که نخست زنان طی بارداری بهدلیل ترس از سلامت جنین، انگیزه بالایی برای اتخاذ رفتارهای بهداشتی دارند، اما عوامل فردی مانند نداشتن زمان و عدم آگاهی کافی درباره بارداری و عملکردهای مرتبط با سلامت، عوامل اجتماعی شامل مشکلات سیستم بهداشتی و عوامل فرهنگی، مانعی برای اتخاذ چنین رفتارهایی ذکر شدهاند. دوم، عواملی همچون سن، تحصیلات، باورهای فردی، عوامل مرتبط با بارداری مانند حاملگی پرخطر و عوامل محیطی از جمله حمایتهای اجتماعی و عملکرد سیستم بهداشتی برای پرداختن به رفتارهای مرتبط با سلامت نقش مهمی دارند. میتوان گفت برای افزایش توان بالقوه زنان باردار در جهت اتخاذ رفتارهای سالم، تغییر رویکرد سیستم بهداشتی و توجه به تعیین کنندههای اجتماعی سلامت ضرورت چشمگیری داشته و جهت انجام مداخلات لازم انجام مطالعات کیفی و دارای طراحی مناسب برای بررسی عمیق موضوع در پس زمینه فرهنگی توصیه میشود.
محدثه مظفری، سید ابوالقاسم مهری نژاد، جمشید باقری، مهرانگیز پیوستهگر، مسعود ثقفینیا،
دوره 78، شماره 3 - ( خرداد 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهشهای پیشین نتایج متناقضی را در خصوص عملکرد حافظهکاری پس از جراحی بایپس عروق کرونر قلب ارایه دادهاند. این پژوهش بهمنظور مقایسه حافظه کاری بیماران جوان بایپس عروق کرونر با دامنه سنی ۳۰ تا ۵۵ سال که یک سال از عمل جراحی آنان گذشته است با افراد سالم انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه مورد-شاهدی که در فاصله زمانی بهمن ۱۳۹۶ تا مهر ۱۳۹۷ انجام گرفت، ۴۰ بیمار مرد بایپس عروق کرونر قلب با دامنه سنی ۳۰ تا ۵۵ سال که طی یکسال گذشته در مرکز قلب تهران بستری بودند، بهعنوان گروه آزمایشی و ۶۴ مرد سالم با دامنه سنی همتا بهعنوان گروه کنترل بهصورت تصادفی انتخاب شدند. هر دو گروه با آزمون حافظه کاری وکسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد تفاوت میان دو گروه در آزمون حافظه کاری در زیر مقیاسهای حافظه شنیداری رو به جلو و معکوس، نمره کل حافظه شنیداری، حافظه دیداری معکوس و فراخنای حافظه شنیداری در سطح خطای ۱% از نظر آماری معنادار است (۰/۰۱>P). همچنین، تفاوت دو گروه در زیر مقیاس نمره کل حافظه دیداری در سطح خطای ۵% از نظر آماری معنادار است (۰/۰۵>P). نتایج گویای عملکرد ضعیفتر گروه بیماران در تمامی زیر مقیاسهای آزمون حافظه کاری نسبت به افراد سالم میباشد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه شیوع کاهش شناختی بهنسبت بالا بهویژه در حافظه کاری پس از CABG را تأیید میکند و الگویی از تداوم کاهش شناختی پس از گذشت یکسال از عمل بایپس عروق کرونر در بیماران جوان با دامنه سنی ۳۰ تا ۵۵ سال ارایه میدهد.
جلال سعیدپور، محمدجواد کبیر، امرالله روزبهی، مهران پوزش، مسلم شریفی،
دوره 78، شماره 9 - ( آذر 1399 )
چکیده
زمینه و هدف: سواد بیمه سلامت مفهوم نوپایی است که بهطور عمده پس از اجرای قانون موسوم به اوباماکر (Obamacare) در ایالات متحده پا به عرصه وجود نهاده است. این مطالعه بهدنبال شناسایی ابعاد سواد بیمه سلامت در جامعه ایرانی است.
روش بررسی: در این مطالعه کیفی دادهها با استفاده از 9 مصاحبه نیمهساختاریافته، 10 نشست گروه کانونی با حضور ۸۶ نفر از کارشناسان یک سازمان بیمهگر و یک نشست تخصصی با حضور 15 نفر از خبرگان دانشگاهی، از شهریور تا آذر ۱۳۹۷ و در محل این سازمان، گردآوری و به شیوه تحلیل محتوای کیفی جهتدار بر پایه مدل مفهومی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: دادهها در سه محور سازماندهی شدند. در محور دانش، ابعاد شناخت بیمهسلامت و آگاهی از حقوق و تکالیف بیمهشده، در محور مهارت، ابعاد جستجوی اطلاعات و خدمات و بهرهبرداری از پوشش بیمهای، و در محور اعتمادبهنفس، خودکارآمدی شناسایی شدهاند.
نتیجهگیری: سواد بیمه سلامت برای جامعه ایرانی به جای توانایی در انتخاب نوع بیمه، بر کاربرد آن در بهبود رفتار تصمیمگیری و جستجوی درمان بیمه شده در بازار سلامت متمرکز است.
حسین باقریان، شقایق حقجوی جوانمرد، مهران شریفی، محمد ستاری،
دوره 79، شماره 3 - ( خرداد 1400 )
چکیده
این مقاله مروری نظاممند در سال 98 در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شده است. بررسی مطالعات مختلف مشخص کرد که از چه تکنیکهای دادهکاوی برای پیشبینی احتمال بقا، از چه ریسک فاکتورهایی برای این پیشبینیها، ازچه معیارهایی برای ارزیابی تکنیکهای دادهکاوی و در نهایت چه منابع دادهای برای پیشبینی احتمال بقا مبتلایان به سرطان پستان استفاده شده است. این مطالعه از نوع مروری نظاممند است. مطابق با بیانیه پریزما، مطالعات منتشر شده در حوزهی پیشبینی احتمال بقا بیماران مبتلا به سرطان پستان با استفاده از تکنیکهای دادهکاوی به زبان انگلیسی و در فاصلهی سالهای 2005 تا 2018 در پایگاههای داده Medline Science direct، Web of science و Embase و پایگاه استنادی Scopus مورد جستجو و بازیابی قرار گرفت. پس از جستجو، تعداد 527 مقاله بازیابی شد. پس از حذف موارد تکراری و ارزیابی مقالات در نهایت 21 مقاله مورد استفاده قرار گرفت. سه تکنیک رگرسیون لجستیک، درخت تصمیم و ماشین بردار پشتیبان بیشترین کاربرد را در مقالات داشته اند. در بیشتر مطالعات، ریسک فاکتورهای سن، گرید تومور، استیج تومور و اندازه تومور استفاده شده بودند. معیار صحت در مطالعات بیشتری استفاده شده بود. اکثر مطالعات مورد بررسی از پایگاه داده برنامهی نظارت، اپیدمیولوژی و نتایج نهایی که متعلق به کشور آمریکا میباشد، استفاده کرده بودند. بهطور معمول در حوزهی پیشبینی احتمال بقا، تکنیکهای دادهکاوی در حوزهی کلاسهبندی بهدلیل انطباق با این حوزه بیشتر مورد توجه قرار میگیرند. بر همین اساس، تکنیکهای درخت تصمیم، رگرسیون لجستیک و ماشین بردار پشتیبان در مطالعات مورد بررسی، بیشترین کاربرد را داشتهاند.
محمد رضا عربی، سیمین نجف قلیان، مرتضی غریبی، فاطمه رفیعی، مهران اعظمی، مجتبی احمدلو،
دوره 79، شماره 6 - ( شهریور 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم کمپارتمان حاد، عارضه ناتوانکننده تروما به اندام میباشد. تشخیص زودهنگام آن، ما را در درمان و پیشگیری از عوارض یاری خواهد کرد.
روش بررسی: در این طرح تحلیلی-مقطعی، کلیه بیماران تروما به اندام مراجعهکننده به اورژانس بیمارستان ولیعصر و امیرالمومنین اراک در بازه زمانی مهر ۱۳۹۷ تا فروردین ۱۳۹۸، در صورتیکه شرایط ورود به مطالعه را داشتند، ارزیابی شدند. دادهها پس از معاینه، ثبت علایم حیاتی، تعیین فشار داخل کمپارتمان با تکنیک سوزنی و اندازهگیری سطح خونی کراتین فسفوکیناز، با SPSS software, version 21 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: در این مطالعه 70 بیمار شامل 65 نفر مرد (1/93%) و پنج نفر زن (9/6%) بررسی شدند. بین فشار داخل کمپارتمان و آنزیم کراتین فسفوکیناز ارتباط معناداری وجود دارد و هرچه فشار داخل کمپارتمان بیشتر شود سطح کراتین فسفوکیناز بیشتر میشود. همچنین، فشار داخل کمپارتمان با رنگ پریدگی، ادم، عدم نبض اندام و فشار دیاستولیک بیمار ارتباط معنادار دارد و با درد، بیحسی، ناتوانی در حرکت دادن اندام و فشار سیستولیک ارتباطی وجود ندارد. کراتین فسفو کیناز با ادم و عدم نبض اندام ارتباط معناداری دارد و با درد، رنگ پریدگی، بیحسی و ناتوانی در حرکت دادن اندام و فشار سیستولیک و دیاستولیک ارتباط معناداری ندارد.
نتیجهگیری: برای تشخیص سندرم کمپارتمان میتوانیم از اندازهگیری سطح خونی کراتین فسفوکیناز به جای فشار داخل کمپارتمان استفاده کنیم و از آسیب غیرقابل جبران اندام جلوگیری کنیم.
شیرین عصار، فاطمه خادمی، حمیدرضا محمدی مطلق، کامران منصوری، مهران پورنظری، پرویز صوفیوند، بهاره کاردیده،
دوره 79، شماره 10 - ( دی 1400 )
چکیده
زمینه و هدف: در بررسی وضعیت بیماران آرتریت روماتویید فاکتورهای التهابی مانند پروتیین واکنشگر C، سرعت رسوب گلبولهای قرمز، میزان فعالیت بیماری و بهویژه نسبت پلاکت به لنفوسیت و نسبت نوتروفیل به لنفوسیت دارای اهمیت میباشند. در این مطالعه نسبت پلاکت به لنفوسیت و نسبت نوتروفیل به لنفوسیت در دو گروه بیماران با و بدون عوارض چشمی مقایسه گردید.
روش بررسی: این مطالعه یک بررسی تحلیلی-مقطعی است که روی 246 بیمار مبتلا به آرتریت روماتویید مراجعهکننده به کلینیک روماتولوژی کرمانشاه در بازه زمانی آذر 1397 تا اردیبهشت 1398 و با کد اخلاق (IR.KUMS.REC1397.311) انجام شده است. 191 نفر از بیماران بدون عوارض چشمی و 55 بیمار دچار عوارض چشمی بودند و از نظر سن و جنس همسانسازی شدند. شمارش سلولهای خونی با دستگاه Sysmex KX-21 hematology analyzer انجام گرفت. نسبت پلاکت به لنفوسیت و نسبت نوتروفیل به لنفوسیت با آزمون همبستگی اسپیرمن و میزان فعالیت بیماری بین دو گروه با Mann-Whitney U test مقایسه گردید.
یافتهها: بررسی نتایج این مطالعه اختلاف معناداری بین سطح نوتروفیل به لنفوسیت و پلاکت به لنفوسیت در دو گروه با و بدون عوارض چشمی نشان نداد. اما میزان فعالیت بیماری در گروه با عوارض چشمی بهطور معناداری پایینتر از گروه بدون عوارض چشمی بود (001/0P<).
نتیجهگیری: فاکتورهای التهابی مانند نسبت پلاکت به لنفوسیت و نوتروفیل به لنفوسیت، نمیتوانند به تنهایی در پیشبینی وجود یا احتمال درگیری چشمی مورد قضاوت قرار گیرند، سطح این فاکتورها در بیماران دچار عوارض چشمی تحت تاثیر عوامل دیگری مانند تعداد سلولهای خونی و شرایط هر بیمار قرار میگیرد.
منصور بابایی، مهران شکری، سید احمد رسولینژاد،
دوره 80، شماره 7 - ( مهر 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: در طول پاندمی COVID-19، حضور علایم چشمی در بیماران مبتلا به این بیماری بسیار شایع بوده است که میتواند پیچیدگیهای ثانویه در درمان بیماریهای چشمی ایجاد کند. در این مطالعه، ارتباط شاخصهای جسمانی افراد (نظیر سن، قد، وزن و شاخص BMI) و حضور علایم چشمی در بیماران مبتلا به COVID-19 مورد بررسی قرار گرفته است.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی در فروردین 1400 تا خرداد 1400، علایم چشمی (تاری دید، اپیفورا، فوتوفوبیا، ترشح و اگزودا، قرمزی، درد و خارش چشم) و شاخصهای جسمانی (سن، قد، وزن و BMI) در 108 بیمار مبتلا به COVID-19 که به بیمارستان آیتالله روحانی بابل مراجعه کرده بودند، بررسی شد.
یافتهها: میانگین وزن بدن در بیماران COVID-19 با تاری دید بهطور قابلتوجهی بالاتر از بیماران COVID-19 بدون تاری دید بود (003/0=P، 056/3-=t). میانگین قد بیماران COVID-19 مبتلا به اپیفورا بهطور معناداری کمتر از میانگین قد بیماران COVID-19 بدون اپیفورا بود (018/0=P، 398/2=t). همچنین، BMI بیماران COVID-19 مبتلا به اپیفورا kg/m2 07/4±00/30 بود، در حالیکه BMI بیماران COVID-19 فاقد اپیفورا kg/m2 42/4±68/27 بود (047/0=P، 026/0=t). BMI بیماران COVID-19 با حداقل یک علامت چشمی نسبت به BMI بیماران COVID-19 بدون هیچگونه عارضه چشمی بهطور معناداری بییشتر بود (001/0=P، 297/3-=t).
نتیجهگیری: نتایج ما نشاندهنده نقش اساسی چاقی در بروز علایم چشمی در بیماران COVID-19 است. در این مطالعه مشخص شد که تاری دید، اپیفورا و وجود حداقل یک علامت چشمی در بیماران COVID-19 بهطور قابلتوجهی با روند صعودی BMI (بهعنوان شاخص چاقی) مرتبط است.
مهران کوچک، نیلوفر طاهرپور، میرمحمد میری، روجا اسدپور، فاطمه ایلبیگی، سید پوژیا شجاعی، محمد سیستانیزاد،
دوره 80، شماره 9 - ( آذر 1401 )
چکیده
زمینه و هدف: فشارخون بالا یک عامل خطر مهم و قابل کنترل برای بیماریهای قلبی، سکته مغزی، نارسایی کلیه و بیماریهای عروق محیطی محسوب میشود. هدف از مطالعه حال حاضر تعیین میزان آگاهی بیماران مبتلا به سکته مغزی خونریزیدهنده نسبت به کنترل فشارخون و ارایه راهکارهایی جهت ارتقا سطح آگاهی بیماران بوده است.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه مقطعی-توصیفی میباشد که با هدف ارزیابی آگاهی بیماران مبتلا به سکته مغزی خونریزیدهنده نسبت به مصرف داروهای ضدفشارخون انجام شد. جامعه مورد مطالعه در این طرح شامل تمام بیماران مبتلا به سکته مغزی خونریزیدهنده، بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان امام حسین (ع) شهر تهران در بازه زمانی شهریور تا اسفند ۱۳۹۹ بودند. اطلاعات مرتبط با آگاهی از فشارخون و مصرف داروها توسط محقق و با روش ارتباط مستقیم با بیمار یا همراه بیمار تکمیل گردید. در این پژوهش، 17 نفر از مبتلایان سکته مغزی خونریزیدهنده متعاقب بیماری پرفشاری خون در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان امام حسین (ع) شهر تهران وارد مطالعه شدند. میزان تبعیت صحیح از درمان در این مطالعه با استفاده از پرسشنامه موریسکی بررسی گردید.
یافتهها: در این مطالعه میانه سنی بیماران 67 سال بودهاست که 10 نفر (82/58%) زن بودند. میانه فشار خون سیستولیک و دیاستولیک در بدو ورود 170 و mmHg 95 بود. چهار نفر (53/23%) از وجود این بیماری در خود آگاهی نداشتند. از 13 نفری که از بیماری پرفشاری خون خود آگاه بودند، 11 نفر (71/64%) تحت نظر پزشک بودند. اما هفت نفر (64/63%) با وجود اینکه تحت نظر پزشک بودند و تبعیت از درمان مطلوبی داشتند، فشار خون کنترلشده نداشتند که منجر به فوت شده است.
نتیجهگیری: این مطالعه هشداری برای بیماران و پرسنل بهداشتی بهمنظور توجه بیشتر به کنترل فشارخون میباشد. همچنین آموزش افراد جامعه و نیز کادر بهداشتی در زمینه اهمیت تشخیص بهموقع و درمان دقیق پرفشاری خون بهشدت توصیه میگردد.