جستجو در مقالات منتشر شده


34 نتیجه برای علا

احمد مسعود، غلامرضا نظری، فریدون علاء، حسین پاشا عمادی، ناصر علی سیادت،
دوره 33، شماره 10 - ( 1-1355 )
چکیده

بررسی های خود را بر روی خون محیطی 53 بیمار جذامی که 40 نفر مرد و 13 نفر زن بودند انجام دادیم. سن متوسط این بیماران 46 سال یعنی 11-62 سال بوده است. 30 نفر از بیماران مبتلا به شکل لپروئید بیماری و 23 نفر بقیه مبتلا به شکل توبرکولوئیدی بیماری بوده اند. همه بیماران تحت درمان با مواد ضد لپر بوده اند . 10 نفر افراد سالم از میان خون دهندگان سازمان ملی انتقال خون ایران به عنوان شاهد انتخاب شدند.لنفوسیتهای T و B به کمک روشهای In - Vitro روزت طبیعی و ایمون مشخص شده اند.درصد سلولهای T و B در بیماران توبرکولوئیدی به ترتیب 36 و 20 درصد بوده است و حال آنکه در بیماران لپروئیدی 38 و 21 درصد بوده است. این سلولها در افراد طبیعی 60 درصد برای سلولهای T و 25 درصد برای سلولهای B بوده است. نتایج بدست آمده از بررسی لنفوسیتهای T و B با اندکس مهاجرت لوکوسیتی بیماران و افراد طبیعی در حضور PHA مورد مقایسه قرار گرفته است.مقایسه تعداد لنفوسیت های T افراد طبیعی و بیماران نشان دهنده کاهش شدید این لنفوسیت در بیماران است و حال آنکه سلولهای B در این گروه تفاوت قابل توجهی با هم ندارند از طرف دیگر کاهش پاسخ تحریکی سلولها به کمک PHA با تست مهاجرت لوکوسیتی نشان دهنده هماهنگی فرو افتادن تعداد سلولهای T می باشد.بنابراین مطالعات ابتدایی که بدین ترتیب گرفته می تواند تا اندازه ای فقدان ایمنی سلولی را در بیماران فوق بازگو کند.


بهروز نیک بین، غلامرضا نظری، فریدون علاء، ناصرعلی سیادت،
دوره 34، شماره 9 - ( 1-1356 )
چکیده


علاءالدین خطیر،
دوره 35، شماره 8 - ( 1-1357 )
چکیده


علاء الدین خطیر،
دوره 36، شماره 8 - ( 2-1359 )
چکیده

امروزه عدم تقارن دو نیمرخ چهره آدمی با مطالعات پی گیر و روشهای عکاسی به اثبات رسیده است و نقاشان بزرگ و چهره نگاران سالها است که آثار هنری خود را در آئینه مشاهده و کنترل می کنند تا اگر اشتباهی در ترسیم آن ملاحظه گردد رفع نماید بدین دلیل پلیس جنائی همیشه از مجرمین در جهات مختلف عکس می گیرد.این عدم تقارن چهره انسان اغلب برای خود شخص ناشناخته می باشد ولی تمام جراحان پلاستیک بدون شک از عدم تقارن نیمرخ بیماران خود بصورت یک پدیده هنری واقف و آگاهند میزان این تفاوت ها توسط جراحان پلاستیک و رشته های دیگر علوم و هنر انسان شناسی، روان شناسی، نقاشی و مجسمه سازی بوسیله روشهای عکاسی جدا جدا از نیمرخهای اشخاص مختلف حتی از شخصیت های بزرگ و معروف ارائه و ثابت شده است.یک آئینه منعکس کننده چهره واقعی بیمار را قبل از عمل آنطور که دیگران می بینند به او نشان خواهد داد و او را از تفاوتهای موجود در دو نیمرخش آگاه می نماید و این باعث می شود که بیمار بعد از عمل جراحی از تفاوتهای موجود در چهره خودش دچار حیرت و ناراحتی نگردد.


حسین علاقه بند،
دوره 38، شماره 7 - ( 1-1361 )
چکیده


مرتضی سجادی، حسین علاقه بند،
دوره 39، شماره 9 - ( 1-1365 )
چکیده


علاءالدین خطیر، عزت الله حق گذار،
دوره 51، شماره 1 - ( 2-1372 )
چکیده

روش درون کاشتن اتساع کننده ها برای ایجاد یک یا چند فلاپ چرخشی پایه دار، روش نوینی است که جایگزین روش های گذشته برای پوشاندن و یا ترمیم ضایعات وسیع پوستی و نسوج نرم شده است. امروزه، این روش برای کاهش دفعات اعمال جراحی و اسکار خط بخیه در ترمیم اسکارهای وسیع و ضایعات پوست و نسوج نرم، بهترین روش شناخته شده است. اتساع کننده های نسج که بشکل کیسه های توخالی از مواد سیلیکون همراه با یک کانول ساخته شده است، در زیر پوست سالم نزدیک و مجاور محل ضایعه قرار داده می شود. پس از اطمینان کامل از صحیح و سالم بودن موقعیت آن با انجام تزریقات متعدد در داخل اتساع کننده و ایجاد حجم دلخواه پوست روی آن وسیع و گسترده شده و بعد از مدتی در مرحله بعدی درون کاشته را خارج نموده و پوست متسع شده را در جهت پوشاندن ضایعه بصورت فلاپ های پایه دار بکار می بریم. این روش بسیار ساده می باشد و با رعایت شرایط استریل می توان آن را بطور سرپائی انجام داد، عوارض چندانی ندارد و با کسب تجربه و انتخاب صحیح بیمار و آگاهی از روش مناسب می تواند نتیجه عمل جراحی، درخشان باشد بطوریکه رضایت بیمار و رضایت جراح هر دو را جلب نماید. از چهارده موردی که در مدت کوتاهی داشتیم، فقط سه مورد اتساع کننده نسج دفع و یا مجبور به خروج آن شدیم، مابقی آن بدون هیچگونه مشکلی به نتیجه رسیدند. روش مذکور را می توان در ترمیم ضایعات نسوج نرم دیگر مانند خال های وسیع، همانژیوم، زخم های بستر، سرطان های پوستی و حتی طویل نمودن پایه های عروقی فلاپ های عضلانی پوستی بکار برد.


حجت الله علایی، رضا حاجی امیری،
دوره 55، شماره 5 - ( 2-1376 )
چکیده

عامل اصلی بیماریهای روانی تغییرات غلظت میانجی عصبی در فضای سیناپسی است. بیماری اضطراب نیز یکی از بیماریهایی است که تحت تاثیر همین تغییرات می باشد. در این پژوهش اثر تعدادی از داروهای موثر در انتقال عصبی بر روی یکی از رفتارهای اضطرابی (anxiety related behaviour) تحت عنوان رفتار تعارض، مورد ارزیابی قرار گرفته است. در بررسی اثر این داروها از دو مدل حیوانی اضطراب: مدل تعارض و گل (VT) و مدل تعارض مونتگومری (MT) استفاده شده است. داروی Idazoxan (آلفا-دوآنتاگونیست) در تست VT در دزهای 0.01-2 mg/kg اثر ضد اضطرابی نشان داده است که این اثر در تست MT نیز تایید می شود. آرکولین که یک ترکیب آگونیست موسکارینی می باشد در دزهای 0.05-2 mg/kg در هر دو مدل اثرات اضطراب زایی از خود بروز داده است. همچنین منحنی دز پاسخ در مورد ترکیب 5HTP (پیشتاز سروتونین) اثر ضداضطرابی را در دزهای 4-16 mg/kg در مقایسه با گروه کنترل نشان می دهد که این اثر وابسته به دز نمی باشد. اثرات ضداضطرابی داروهای فوق نسبت به داروی Chlordiazopoxide (وابسته به سیستم گابا) از مقدار کمتری برخوردار می باشد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که افزایش نوراپی نفرین در فضای سیناپسی باعث افزایش اضطراب شده در صورتی که بالا رفتن غلظت سروتونین در این محل اضطراب را کاهش می دهد.


حجت اله علایی، علی رضا کمکی،
دوره 56، شماره 3 - ( 2-1377 )
چکیده

امواج مغزی، ناشی از فعالیت های خودبخودی نرونهای مغزی می باشد. از عوامل بسیار مهمی که باعث تغییرات این امواج می شوند، میانجی های عصبی می باشند. داروهای مختلف می توانند آزادسازی این مواد را در فضای سیناپسی تغییر دهند که این امر باعث تغییر در دامنه و فرکانس امواج مغزی می شود. در این تحقیق سعی شده اثر بعضی از داروهای وابسته به سیستم دوپامینرژیک بر روی این امواج، مورد رسیدگی قرار گیرد. روش: برای این منظور، پس از بیهوش کردن موش صحرایی توسط ماده بیهوش کننده یوریتان و کاشتن دو الکترود در نواحی فرونتال و پریتال و ارتباط آنها با دو رشته سیم به دستگاه فیزیوگراف، امواج مغزی ثبت و توسط کامپیوتر مورد آنالیز قرار گرفت. تزریق داروها بصورت داخل صفاقی و داخل بطنی انجام شد. نتایج: تزریق داخل صفاقی دیازپام (5 mg/kg) با کاهش امواج کم فرکانس و افزایش امواج پر فرکانس، عمق بیهوشی را کاهش داد. در صورتی که تزریق داخل بطنی SKF 38393، برخلاف دیازپام، موجب افزایش توان نسبی امواج دلتا و کاهش توان نسبی امواج آلفا شده و عمق بیهوشی را افزایش می دهد. داروی سولپیرید، اثرات دوگانه ای از خود بروز داده است، بطوری که در دوز بالا ضمن کاهش توان نسبی امواج تتا، توان نسبی امواج دلتا را افزایش داده است ولی در دوز پایین (250 میکروگرم برحسب کیلوگرم)، این اثرات معکوس شده اند. تزریق همزمان دو داروی کوئین پیرول و سولپیرید در حالت هوشیاری، اثراتی مشابه دیازپام بر روی امواج مغزی ایجاد نمود. بحث: اثرات دوگانه ای که بوسیله آگونیست و آنتاگونیست های گیرنده های D2 مشاهده شد، می تواند به علت اختصاصی نبودن اثر این داروها بر روی این رسپتورها باشد و احتمالا مکانیزمهای دیگری بایستی در بروز این اثرات دخالت داشته باشند. نکته مهم در این تحقیق این است که عمق بیهوشی، توسط دیازپام کاهش داده شده و به نظر می رسد که این دارو نتواند خواب عمیق القا نماید.


محمود رفیعی، محمد ترکمن، محمدرضا شربت دار علایی،
دوره 58، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

این مطالعه توصیفی مقطعی بر روی 1155 کودک از 4 دبستان دخترانه و پسرانه شهرری در سال 76-1375، جمعیت تعیین فراوانی آلودگی در ناحیه مزبور در بین کودکان مدارس و اثر متغیرهایی از قبیل سن، جنس، میزان تحصیلات پدر و مادر و تعداد افراد خانواده بر میزان آلودگی انگلی انجام پذیرفته است. در این مطالعه اثر آلودگی انگلی بر سدیمانتاسیون و ائوزینوفیلی بررسی و همچنین اثر آلودگی انگلی بر رشد با اندازه گیری BMI مطالعه شده است. از هر کودک یک نمونه مدفوع آزمایش شده، محدوده سن 11-6 سال بوده و از کل کودکان، 599 نفر پسر و 556 نفر دختر بودند. از 1155 کودک، 179 کودک آلوده به انگل بودند. شایعترین انگل، ژیاردیا در 14.11% موارد بود و هیمنولپیس نانا (1.21%)، اسکاریس لومبریکوئید و آنتروبیوس ورمیکولاریس هرکدام (0.08%) موارد آلوده را شامل شدند. از نظر سن، جنس، میزان تحصیلات پدر و مادر، اندازه خانواده، ائوزینوفیلی، Body mass index و ESR بین کودکان آلوده به ژیاردیا و کودکان غیر آلوده تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت. در 163 کودک، یعنی 91% موارد، آلودگی مربوط به انگل ژیاردیا بود و در 162 مورد، هیچ نشانگانی از آلودگی موجود نبود. 163 کودک آلوده به ژیاردیا با مترونیدازول به مقدار 15 میلیگرم/کیلوگرم/روز، منقسم در سه دز، برای مدت 7 روز درمان شدند.


حجت الله علائی،
دوره 59، شماره 3 - ( 3-1380 )
چکیده

خواب، یک ریتم بیولوژیکی و فعال است که تحت تاثیر سیستمهای نوروترانسمیتری سیستم اعصاب مرکزی قرار دارد. در این مطالعه، اثرات سیستم روتونرژیک بر زمان خواب با استفاده از 5-Hydroxytriptophan و p-CPA) Parachlorophenylalanin) مربوط به دو روش القایی و غیرالقایی و الکتروفیزیولوژیکی مورد ارزیابی قرار گرفته است. متد مورد استفاده برای اندازه گیری کل زمان خواب همانند متد Angel می باشد. برای ارزیابی اثر این داروها روی امواج مغزی، پس از باز کردن دو سوراخ در نواحی فرونتال (پیشانی) و تمپورال (گیجگاهی)، دو الکترود نقره ای غیر پولاریزه در نواحی فوق تثبیت و توسط رابط هایی به فیزیوگراف و کامپیوتر جهت آنالیز امواج، وصل نمودیم. تزریق داخل بطنی داروها، به کمک دستگاه استرئوتاکس و کار گذاشتن کانول در بطن انجام گرفت. نتایج حاصله نشان داد که دیازپام با دوز 2.5 mg/kg، موجب افزایش زمان خواب نسبت به حالت کنترل در دو حالت القایی و غیرالقایی می شود (P<0.01) و 5-HTP با دوزهای 45 mg/kg و 15 بطور وابسته به دوز زمان خواب را افزایش می دهد (P<0.05). داروی p-CPA با دوزهای 300 وmg/kg 150 اثرات دوگانه بر زمان خواب اعمال می کنند، دوز 150 mg/kg زمان خواب را افزایش و دوز 300 mg/kg این زمان را کاهش می دهد (P<0.05). اثر تداخلی این داروها با دوز 45 (5-HTP) و 00mg/kg) p-CPA) شبیه کنترل بوده ضمن اینکه 5-HTP توانسته اثر p-CPA را برگرداند. تزریق داخل بطنی 5-HTP در دوزهای 150 mg/kg و 450 mg/kg بطور وابسته به دوز، فرکانس امواج دلتا را بالا برده و بطور معنی داری فرکانس امواج تتا و آلفا را کاهش داده است. p-CPA در دوز 250 mg/kg بطور معنی داری فرکانس امواج دلتا را کاهش و فرکانس سایر امواج را افزایش داده است؛ در حالیکه دوز 500 mg/kg برعکس دوز 250 mg/kg می باشد. همچنین در بررسی تداخل این دو دارو، 5-HTP نتوانسته بطور قابل توجهی اثر p-CPA را برگرداند. اثرات دو داروی فوق بر زمان امواج مغزی احتمالا از طریق افزایش سنتز سروتونین در نرونهای پیش سیناپسی می باشد. اگرچه تداخل آنها با سایر سیستمهای نوروترانسیمتری را نیز باید در نظر داشت.


حسین اصل سلیمانی، شهرام علمداری، فرشید علاءالدینی، علی شهرامی،
دوره 60، شماره 6 - ( 6-1381 )
چکیده

مقدمه: انتقال بین بیمارستانی (Inter hospital transport) یکی از اجزای بسیار مهم سیستم اورژانس است. تعیین سرانجام درخواست تخت CCU از ستاد فوریتها در سال 1379 هدف این مطالعه را تشکیل می داد.

مواد و روشها: در یک مطالعه مقطعی 2688 پرونده بیماران مراجعه کننده به اورژانسهای بیمارستانی دانشگاه علوم پزشکی تهران که از ستاد فوریتهای پزشکی درخواست اخذ پذیرش CCU از مراکز درمانی دیگر را داشته اند، بصورت گذشته نگر مورد بررسی قرار گرفت. سرانجام درخواست به دو گروه موفقیت با تعریف پذیرش در بیمارستان دیگر و عدم موفقیت تقسیم گردیدند.

یافته ها: از این مجموعه 68.5 درصد موارد با موفقیت همراه بود و پس از استفاده از Logistic Regression متغیرهای فصل، شیفت، تشخیص و بیمارستان با موفقیت ارتباط داشتند.

نتیجه گیری و توصیه ها: اقدام در جهت افزایش تعداد تختهای CCU موجود و تامین امکانات مورد نیاز در این مراکز از اولویتهای عملیاتی در شهر تهران می باشد.


زینت میابی، عبدالرسول علایی، حسن هاشمی،
دوره 64، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: با گسترش روزافزون روش‌های تصویربرداری تشخیصی اهمیت شناخت دقیق از آناتومی و حتی میکروآناتومی ضروری است تا از بیماری فرض نمودن تغییرات طبیعی بدن ممانعت شود، یکی از این نواحی خیلی مهم، ناحیه سلا و سوپراسلا جمجمه می‌باشد که دارای اجزاء حساسی است. CT و MRI جهت افتراق ضایعات مرضی از تغییرات طبیعی کمک کننده است. لذا تحقیقی بر روی تغییرات طبیعی این بخش از جمجمه در جمعیت مشخصی صورت دادیم.
روش بررسی: برای ارزیابی تغییرات طبیعی فضای ساب آراکنوئید ناحیه سوپراسلا، سلا، 200 بیمار که بعلت سر درد به مرکز CT اسکن و 200 بیمار دیگر با سر درد به مرکز MRI جهت بررسی معرفی شده بودند ولی یافته‌های تصویری نرمال داشتند ناحیه سلا و سوپراسلا آنها مورد بررسی قرار گرفت. ابزار گردآوری داده‌ها در این پژوهش گروه بندی اشکال مختلف و اندازه گیری ابعاد و تغییرات طبیعی ناحیه سلار و سوپراسلار بود.
یافته‌ها: تغییرات طبیعی مختلفی در اجزاء نسج نرمی، استخوانی ناحیه سلا و سوپراسلا جمجمه مشخص گردید. اشکال مختلف سلاتورسیکا و سیسترن سوپراسلار و کیاسمااپتیک مشخص و گروه بندی گردید
نتیجه‌گیری: با توجه به وجود گونه‌های متفاوت بافتی در ناحیه سلا و سوپراسلا جمجمه؛ تغییرات طبیعی مختلفی نیز دیده می‌شود که شناخت آنها موجب می‌شود تا از بیماری فرض کردن آنها ممانعت شود. هرچند گاهی خط واضحی بین موارد تغییر طبیعی و شبه بیماری و احیاناً بیماری مشخص نیست لذا بررسی تکمیلی با سی‌تی و MRI پیشنهاد می‌شود علت متغیر بودن شکل CT فضای سوپراسلا و سلا در افراد نرمال بعلت مختلف بودن ساختمان آناتومیکی و تکنیک بکارگیری است. جهت رد ضایعات ناحیه سوپراسلا نیاز به آگاهی کامل از تغییرات طبیعی داریم. سی‌تی‌اسکن با برشهای باریک کمک کننده است. در مجموع CT وMRI هر دو کارائی بالای تشخیصی در ناحیه سلا و سوپراسلا دارند.


همایون امینی، جواد علاقبندار،  ونداد شریفی، رزیتا داوری آشتیانی، حسن کاویانی، زهرا شهریور، امیر شعبانی، فریبا عربگل، الهام شیرازی، میترا حکیم وشتری،
دوره 64، شماره 8 - ( 5-1385 )
چکیده

مصاحبه تشخیصی جامع بین‎المللی (CIDI) یک مصاحبه کاملاً ساختار یافته و جامع برای ارزیابی اختلالات روانی است که توسط سازمان بهداشت جهانی ابداع گردیده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی روایی نسخه فارسی (CIDI) ]نسخه کامل و مدول سایکوز/ مانیا (شامل بخشهایF, G و P)[ در تشخیص اسکیزوفرنیا و اختلال دوقطبی (مانیا) صورت گرفت.
روش بررسی: مطالعه در پنج مرکز روانپزشکی شهر تهران در سال 1382 انجام شد. در مجموع 307 نفر وارد مطالعه شدند. برای 203 نفر نسخه کامل CIDI و برای 104 نفر مدول سایکوز/ مانیا تکمیل شد. انتخاب نمونه‎ها به شکل‎ نمونه گیری در دسترس بود. کلیه افراد پس از کسب رضایت نامه کتبی آگاهانه وارد مطالعه می‎شدند. پرسشگری CIDI توسط کارشناسان یا کارشناسان ارشد روانشناسی بالینی آموزش دیده انجام ‎شد. چک لیست تشخیصی ICD-10 و DSM-IV توسط بالینگران به شکل توافقی تکمیل ‎گردید. پرسش‌گران و بالین‌گران از تشخیص یکدیگر اطلاعی نداشتند. میزان توافق تشخیصی، حساسیت و ویژگی محاسبه شد.
یافته‌ها: حساسیت تشخیصی اسکیزوفرنیا طبق DSM-IV 12/0 و ویژگی 96/0 بود (طبق معیار ICD-10 به ترتیب 19/0 و 92/0). حساسیت تشخیصی اختلال دوقطبی طبق معیار DSM-IV، 21/0 و ویژگی 90/0 بود (طبق معیار ICD-10 به ترتیب 17/0 و 89/0) بود. در ضمن حساسیت و ویژگی درمورد مدل سایکوز/ مانیا تفاوت بارزی با نسخه کامل نداشت.
نتیجه‌گیری: در مجموع CIDI برای تشخیص‎های اسکیزوفرنیا و اختلال دوقطبی ازحساسیت پایینی حداقل در محیطهای بالینی برخوردار است. ولی قوت این ابزار ویژگی بسیار بالای نسخه فارسی آن برای تشخیص اسکیزوفرنیا و اختلال دوقطبی است


اعظم آذرگون، سمیه حیدری، جعفر علاوی طوسی،
دوره 69، شماره 4 - ( 4-1390 )
چکیده

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: سقط راجعه به‌معنی سه یا بیشتر از سه سقط پی‌درپی گفته می‌شود. بررسی زوجین معمولاً بعد از سه سقط ضروری است اگرچه بعضی‌ها معتقد هستند که بررسی باید بعد از دو سقط پی‌درپی شروع شود ولی شواهد کافی در این زمینه وجود ندارد.

روش بررسی: در این بررسی مقطعی، 58 بیمار (37 بیمار با دو سقط و 21 بیمار با سه سقط و یا بیشتر) را از سال 88-84، مورد مطالعه قرار دادیم. عوامل آندوکرین، ژنتیک، آنومالی‌های رحم، عفونت‌ها، ترومبوفیلی، علل اتوایمیون، سندرم تخمدان پلی‌کیستیک، مشخصات آنالیز مایع سمن و سن بالای مادر به‌عنوان علل سقط در دو گروه بررسی و مقایسه شدند.

یافته‌ها: در 18 بیمار (03/31%) ما هیچ علتی برای سقط مشاهده نکردیم. در بقیه بیماران شایع‌ترین علت سقط علت آندوکرین (4/41%) بود، بقیه علت‌ها به‌ترتیب آنومالی رحمی (1/12%)، عفونت‌ها (1/12%)، سن بالای 35 سال مادر (1/12%)، ترومبوفیلی (16/8%)، اختلال در تجزیه مایع سمن (16/8%)، علت ژنتیک (9/6%) و علت اتوایمیون (7/1%) بودند. هیچ اختلاف معنی‌داری بین دو گروه از نظر علل سقط وجود نداشت به‌جز در مورد آنومالی‌های رحمی که در گروه با سابقه سه سقط و بیشتر این یافته نسبت به گروه اول شایع‌تر بود. (8/23% در مقایسه با 4/5%).

نتیجه‌گیری: در مقایسه افراد با سابقه دو سقط و افراد با سابقه سه سقط و بیشتر اختلاف معنی‌داری از نظر علل سقط به‌جز آنومالی رحمی وجود نداشت. بنابراین عاقلانه است که بررسی زوجین با سابقه دو سقط پی‌در‌پی همانند زوجین با سابقه سه سقط و بیشتر شروع شود.


سعیده داوری، سید علیرضا طلایی، منصوره سلطانی، حجت‌الله علایی، محمود سلامی،
دوره 70، شماره 9 - ( 9-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت قندی بر پارامترهای متابولیک که منعکس‌کننده سطح شاخص‌های پلاسما هستند تأثیر می‌گذارد. این بیماری از طریق عوامل استرس اکسیداتیو بر عملکردهای سیستم عصبی از جمله یادگیری و حافظه اثر می‌گذارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که پروبیوتیک‌ها اثرات آنتی‌اکسیدانی دارند. مطالعه حاضر به‌منظور بررسی اثر پروبیوتیک‌ها بر یادگیری و حافظه فضایی و فاکتورهای استرس اکسیداتیو در موش‌های صحرایی دیابتی طراحی شد.
روش بررسی: این تحقیق تجربی در 40 رأس موش صحرایی نر که به‌طور تصادفی به چهار گروه 10 تایی سالم- کنترل؛ کنترل غیردیابتی (CO)، سالم- پروبیوتیک؛ کنترل غیردیابتی دریافت‌کننده پروبیوتیک (CP)، دیابت- کنترل؛ کنترل دیابتی (DC) و دیابت- پروبیوتیک؛ کنترل دیابتی دریافت‌کننده پروبیوتیک (DP) تقسیم شدند، انجام شد. مکمل پروبیوتیک شامل باکتری‌های لاکتوباسیلوس فرمنتوم و اسیدوفیلوس و بیفیدوباکتریوم لاکتیس با 1010Colony Forming Unit (CFU)~ برای هر باکتری، همراه با آب آشامیدنی، هر 12 ساعت، به‌مدت هشت هفته تجویز شد. یادگیری و حافظه فضایی توسط ماز آبی موریس و انسولین و فاکتورهای استرس اکسیداتیو (8- هیدروکسی2- داکسی گوانوزین؛ 8-OHdG و سوپراکسید دیسموتاز؛ SOD) با کیت‌های آزمایشگاهی ارزیابی شدند.
یافته‌ها: دریافت مخلوط پروبیوتیک‌ها اختلال ایجاد شده در روند یادگیری (008/0P=) و میزان تثبیت حافظه فضایی (01/0P=) موش‌های صحرایی دیابتی را بهبود داد. هم‌چنین باعث افزایش انسولین (0001/0P<)، افزایش فعالیت   آنزیم سوپراکسید دیسموتاز (007/0P=)، کاهش قندخون (006/0P=)، و کاهش فاکتور 8-OHdG (0001/0P<) سرم آن‌ها شد.
نتیجه‌گیری: مکمل‌های پروبیوتیک، سطح انسولین و گلوکز سرم را در بیماری دیابت به سطح نرمال نزدیک کرده و باعث افزایش ظرفیت آنتی‌اکسیدانی می‌شوند. درمان با پروبیوتیک‌ باعث بهبود روند یادگیری و حافظه فضایی موش صحرایی دیابتی می‌شود. ارتباط بین پدیده‌های متابولیک و عملکردهای رفتاری نیاز به بررسی بیش‌تر دارد.


سودابه اعلاتاب، غلامرضا پورمند،
دوره 73، شماره 8 - ( 8-1394 )
چکیده

تیموگلوبولین یک ایمنوگلوبولین پلی‌کلونال تخلیص شده بر ضد تیموسیت‌های انسانی است که به‌علت نداشتن خواص نفروتوکسیک در رژیم القای سرکوب ایمنی در بیمارانی که در معرض خطر بیشتری برای رد پیوند هستند مانند بیماران گیرنده پیوند از جسد و همچنین در درمان رد حاد کلیه پس از پیوند مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این مطالعه مروری سعی شده است تا اثرات تیموگلوبولین بر وجوه مختلف پیوند کلیه در بیماران پیوندی مورد بررسی قرار گیرد. تیموگلوبولین می‌تواند اثرات مختلف و متفاوتی بر روی سلولهای سیستم ایمنی شامل سلولهای T، B و همچنین پلاسماسل‌ها داشته باشد. خالی کردن سیستم ایمنی از سلولهای T، تشدید آپوپتوز در سلولهای B، و مداخله در قابلیت‌های عملکردی سلولهای دندریتی از جمله این موارد است. این دارو دارای عوارض حاد و تاخیری و نیز عوارض عفونی نیز می‌باشد. واکنشهای حاد شامل شوک آنافیلاکسی، تب، لرز، تنگی نفس، تهوع، استفراغ، اسهال و واکنش‌های تاخیری شامل بیماری سرمی و عفونت می‌باشد. عوارض عفونی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و شامل عفونت با ویروس سیتومگال (CMV)، سپسیس، کاندیدیاز، هرپس و عفونت ادراری می‌باشد. در این مقاله مروری سعی شده است که پس از ارایه‌ی خلاصه‌ای از تاریخچه و مکانیسم عمل تیموگلوبولین، نتایج مطالعات جدید علمی جهت بررسی نقش این دارو در موارد زیر مورد بحث و بررسی قرار گیرد: تولرانس ایمنی، آسیب ایسکمی- رپرفیوژن، فعالیت تاخیری گرافت، پیشگیری و درمان رد حاد پیوند، پیوند از بیمار زنده، بقا گرافت و بیمار و بیماری لنفوپرولیفراتیو پس از پیوند.


شادی خزاعی، شهربانو کیهانیان، مهیلا مناجاتی، شهرام علا، ابراهیم صالحی‌فر،
دوره 75، شماره 9 - ( آذر 1396 )
چکیده

زمینه و هدف: متوتروکسات دارویی با ایندکس درمانی باریک و یکی از داروهای پرمصرف و پرعارضه در بخش‌های هماتولوژی-انکولوژی می‌باشد. دوز بالای متوتروکسات در لوکمی حاد لنفوبلاستیک، استئوسارکوما، لنفوم غیر هوچکین و لنفوم اولیه سیستم اعصاب مرکزی کاربرد دارد. پروفایل عوارض متوتروکسات به دوز آن وابسته است. هدف این مطالعه، بررسی نحوه مصرف و عوارض دوز بالای داروی متوترکسات در یک مرکز درمان سرطان در شمال ایران بود.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی-مقطعی از خرداد ۱۳۹۵ تا اردیبهشت ۱۳۹۶ در مرکز آموزشی-درمانی امام سجاد (ع) رامسر انجام شد. دوز بیش از mg/m۲ ۵۰۰ متوتروکسات به‌عنوان دوز بالا در نظر گرفته شد. وضعیت هیدراتاسیون، ارزیابی عملکرد کلیوی و کبدی، آزمایشات خونی، ارزیابی pH ادرار، دوز و دفعات تجویز لکوورین، اندازه‌گیری سطح سرمی متوتروکسات و عوارض جانبی ارزیابی گردیدند.
یافته‌ها: ۴۴ مورد کموتراپی انجام‌شده با دوز بالای متوتروکسات برای لنفوم (۳۰ مورد)، لوکمی حاد لنفوبلاستیک (هشت مورد) و استئوسارکوما (شش مورد) بررسی شد. در تمام بیماران، هیدراتاسیون با نرمال سالین همراه با ml ۲۵ بی‌کربنات سدیم ۸/۴% انجام شد. در هیچ بیماری اندازه‌گیری pH ادراری انجام نشد. تعداد دفعات تجویز لکوورین ۳/۰۳±۵/۶۴ و دوز آن، mg/m۲ ۱/۷±۱۷/۶ هر شش ساعت بود. سطح سرمی متوتروکسات در هیچ بیماری اندازه‌گیری نشد.
نتیجه‌گیری: جنبه‌های مثبت مشاهده‌شده شامل هیدراسیون خوب، تجویز بی‌کربنات و تجویز لکوورین در بیماران دریافت‌کننده دوز بالای متوتروکسات بوده، ولی اندازه‌گیری سطح سرمی متوتروکسات و نیز تجویز بی‌کربنات بر اساس pH ادراری در هیچ‌یک از بیماران انجام نشد.

 

محمد رضا امینی، محمدرضا مهاجری تهرانی، ندا مهرداد، مهناز سنجری، مریم اعلاء، ندا علیجانی،
دوره 79، شماره 2 - ( اردیبهشت 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: عفونت پا شایعترین عارضه دیابت است که می‌تواند باعث آمپوتاسیون اندام تحتانی شود. درمان عفونت نیازمند توجه ویژه به شرایط بیماری، گرفتن نمونه مناسب برای کشت، انتخاب دقیق آنتی‌بیوتیک، تعیین نیاز بیمار به مداخله جراحی و ارایه انواع مراقبت زخم می‌باشد. یک رویکرد نظام‌مند و مبتنی بر شواهد به عفونت پای دیابتی، منجر به پیامد بهتر می‌شود. از این‌رو این مقاله با هدف بومی‌سازی راهنمای بالینی IWGDF در حیطه عفونت زخم پای دیابتی انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه، بومی‌سازی راهنمای بالینی بین المللی مبتنی بر شواهد عفونت زخم پای دیابتی با استفاده از متدولوژی ADAPTE و طی سه مرحله آماده‌سازی،‌‌ پذیرش یا اقتباس و نهایی‌سازی انجام شد. به‌منظور ارزیابی کیفیت راهنمای بالینی منتخب از ابزار AGREEII استفاده شد.
یافته‌ها: راهنمای بالینی IWGDF2015 به‌عنوان راهنمای بالینی منتخب انتخاب گردید. راهنمای بالینی بومی شده با توجه به امکانات و دسترسی به تجهیزات و داروها در ایران به‌صورت 26 توصیه با ذکر دلایل در تشخیص و درمان عفونت‌های زخم پای دیابتی بیان شده است.
نتیجه‌گیری: توصیه‌های ذکر شده با توجه به محدودیت‌ها و تجهیزات داخل کشور ارایه شده ولی در مجموع چالش‌هایی همچون پایش درمان عفونت، مدت زمان مطلوب درمان آنتی‌بیوتیکی، دیدگاه‌های بهینه درمان مطلوب عفونت در کشورهای کم درآمد، زمان و نوع مطالعات تصویربرداری، انتخاب درمان‌های طبی یا جراحی، شرایط بستری بیماران و تفسیر مناسب تست‌های مولکولار میکروبیولوژیکی در عفونت‌های پای دیابتی مطرح می‌باشد.

زهرا علامه، مریم تیموری جروکانی، مینو موحدی، مریم حاج‌ هاشمی،
دوره 80، شماره 10 - ( دی 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی روش کربوکسی‌تراپی به‌عنوان یک استراتژی سرپایی و غیرهورمونی برای درمان بی‌اختیاری ادراری استرسی (Stress urinary incontinence, SUI) و اختلال عملکرد جنسی Sexual dysfunction, SD) انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی شاهددار به‌روش بلوک تصادفی روی 60 زن در فاصله سنی 65-35 سال مبتلا به SUI و SD از اردیبهشت 1399تا بهمن 1400 به کلینیکهای دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مراجعه کردند انجام شد. SUI با پرسشنامه ICIQ-UI SF و SD با پرسشنامه PISQ-12 بررسی شد. در گروه مداخله با نیدل گیج 30 (Needle gauge 30)، ml 30 گاز CO2 با زاویه 90 درجه در سه ناحیه از گردن مثانه تزریق شد. هر فرد دوبار در هفته به مدت یکماه تحت کربوکسی‌تراپی قرار گرفت و در گروه کنترل با همان پروتوکل ولی بدون تزریق گاز CO2 مداخله انجام شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد میانگین شاخص کلی عملکرد جنسی و میانگین شاخص عملکرد جنسی بیماران در بعد فیزیکی و بعد مرتبط با شریک جنسی در گروه مداخله طی دو مرحله اندازه‌گیری تفاوت معناداری داشت ولی در گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد. امتیاز کلی عملکرد ادراری، تعداد دفعات نشت ادرار و تاثیر نشت ادرار بر کیفیت زندگی زنان در هر دو گروه کنترل و مداخله بین سه مرحله اندازه‌گیری تفاوت معنادار داشته است درحالی‌که میزان نشت ادرار در گروه مداخله بین زمان‌ها اختلاف معنادار بود ولی در گروه کنترل تفاوتی مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: کربوکسی‌تراپی به‌عنوان یک گزینه درمانی ایمن و موثر می‌باشد و احتمالا با افزایش جلسات درمانی بتوان به نتایج بهتری دست پیدا کرد.

 

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb