جستجو در مقالات منتشر شده


140 نتیجه برای Tem

کبری بامداد مهربانی، محمود اکبریان، منصور ثالثی، زهرا غفلتی، ساناز توسلی،
دوره 66، شماره 6 - ( 6-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: اجزای مسیر کلاسیک کمپلمان در پاتوژنز بیماری SLE دخالت دارند، لذا بر آن شدیم تا برای ارزیابی فعالیت بیماری به بررسی فعالیت مسیر کلاسیک کمپلمان CH50 و اندازه‌گیری C4, C3 C3d, C4d, SC5b-9، در بیماران بپردازیم و نتایج را در بیماران مرحله غیرفعال (inactive) با بیماران مرحله فعال (flare) مقایسه نماییم.

روش بررسی: در این مطالعه تعداد 78 بیمار زن که 24 نفر از آنها در گروه فعال (SLEDAI.2K>6)  و 54 نفر در گروه غیرفعال (SLEDAI.2K≤6) بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. CH50 سرمی بر اساس همولیز و C4, C3، به روش نفلومتری و C3d،C4d ، SC5b-9 با روش ELISA اندازه‌گیری شدند. اطلاعات به‌دست آمده توسط نرم‌افزار آماری  SPSS بررسی شده و نتایج با هم مقایسه گردیدند.

یافته‌ها: با توجه به آنالیز اطلاعات، صرفاً میانگین C4d SE)±(Mean در گروه فعال و غیرفعال اختلاف معنی‌داری را نشان داد. بدین معنی که در گروه غیرفعال میزان C4d در مقایسه با فعال بیشتر بوده است. اما در میانگین سایر فاکتورها یعنی: C3، C4، SC5b-9، CH50، C3dCic-raji، اختلاف معنی‌داری دیده نشد. ضمناً همبستگی معنی‌داری بین سطح C3 و C4 مشاهده شد.

نتیجه‌گیری: چون میانگین C4d در دو گروه فعال و غیرفعال اختلاف معنی‌داری‌ را نشان می‌داد، شاید بتوان از آن به عنوان بیومارکر برای نشان دادن فعالیت بیماری استفاده کرد. به علاوه وجود همبستگی بین سطح C3 و C4 به نوعی می‌تواند موید فعال بودن مسیر کلاسیک در این بیماران باشد.


بهنوش وثاقی قراملکی، منصور کشاورز، شهریار غریب‌زاده، حمیدرضا مروی، جواد مصیب‌نژاد، اسماعیل ابراهیمی تکامجانی،
دوره 66، شماره 6 - ( 6-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: شکل کلی آسیب عضلانی ناشی از انقباضات اکسنتریک، درد عضلانی با تاخیر Delayed-Onset Muscle Soreness (DOMS) و کاهش قدرت عضلانی طولانی مدت است. گرم کردن غیرفعال در کاهش آسیب‌های عضلانی موثر است. به‌علت تداخل اثر عوامل مختلف در موجود کامل، از عضله اسکلتی گاستروکنمیوس داخلی ایزوله پرفیوز شده جهت مطالعه اثر مستقیم دما بر کاهش قدرت متعاقب تمرینات اکسنتریک استفاده نمودیم.

روش بررسی: پس از لوله‌گذاری در شریان رانی و جداسازی عضله گاستروکنمیوس داخلی، کل اندام تحتانی چپ به داخل محفظه‌ای با دمای oC35 انتقال داده شد. دمای محفظه قبل یا در حین انقباض اکسنتریک به 31oC و 39 رسانده شد و مقدار کاهش قدرت ایزومتریک متعاقب پانزده انقباض اکسنتریک اندازه‌گیری گردید و با دمای oC35 مقایسه شد (9-7=n).

یافته‌ها: کاهش در حداکثر قدرت ایزومتریک به‌عنوان شاخصی جهت تعیین آسیب ایجاد شده توسط انقباضات اکسنتریک استفاده می‌شود. در این تحقیق اعمال 15 انقباض اکسنتریک سبب کاهش شدیدی در مقدار حداکثر قدرت ایزومتریک در تمام گروه‌ها گردید.     (01/0oC و 39، در حین یا قبل از انقباض، با دمای 35oC وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: به‌طور کلی نتایج تحقیق حاضر نشان‌دهنده عدم تاثیر تغییر دمای عضله قبل یا در حین انقباضات بر مقدار کاهش قدرت عضلانی متعاقب تمرینات اکسنتریک است.


مهدی قاسمی، احمدرضا دهپور،
دوره 66، شماره 8 - ( 8-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلال نعوظ به‌طور شایعی در 35% تا 75% مردان دیابتی دیده می‌شود. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر اندوکانابینوئیدها بر شل‌شدگی نوروژنیک بافت کورپوس کاورنوزوم موش‌های صحرایی دیابتیک و نقش احتمالی مسیر نیتریک‌اکساید بوده است.

روش بررسی: موش‌ها به دو گروه غیردیابتیک و دیابتیک (تجویز استرپتوزوسین، mg/kg 45،i.p.) تقسیم شدند. هشت هفته بعد، کورپوس کاورنوزوم آنها بعد از دایسکت و گذاشتن در حمام و به‌دنبال انقباض توسط فنیل‌افرین توسط تحریک الکتریکی در فرکانس‌های دو، 10، پنج و 15 هرتز دچار شل‌شدگی شدند و نتایج توسط دستگاه الکتروفیزیوگراف ثبت گردید. اثر آنانداماید (µM1، 3، 3/0) و آنتاگونیست‌های اختصاصی رسپتورهای CB1 µM1، AM251، CB2 µM1، AM630 و وانیلوئیدی VR1 (کاپسازپین، µM3) در حضور یا غیاب آنانداماید و اثر مهارکننده سنتز NO L-NAME، µM 1، بر پاسخ‌های دو گروه بررسی شد. همچنین، اثر تجویز همزمان L-arginine (پیش‌ساز NO، µM 100) و آنانداماید (µM 3/0) بر پاسخ‌ها بررسی شد.

یافته‌ها: شل‌شدگی نوروژنیک (001/0>p) در حیوانات دیابتیک کاهش یافت. آنانداماید باعث تقویت این پاسخ‌ها در گروه‌های دیابتیک شد (01/0>p). اگرچه AM251 و کاپسازپین در گروه دیابتیک بر پاسخ‌ها اثری نداشتند، باعث کاهش اثر آنانداماید شدند. AM630 در هیچ‌یک از گروه‌ها اثری نداشت.  L-NAME پاسخ‌های شل‌شدگی را در حضور یا غیاب آنانداماید در گروه‌های کنترل و دیابتیک مهار کرد. تجویز همزمان دوزهای اندک آنانداماید و L-arginine باعث بهبود سینرژیک (001/0>p) در پاسخ‌های شل‌شدگی شد.

نتیجه‌گیری: تجویز حاد یک کانابینوئید اندوژن به نام آنانداماید می‌تواند از طریق رسپتورهای CB1 و وانیلوئیدی VR1 و درگیری مسیر نیتریک اکساید باعث بهبود پاسخ‌های شل‌شدگی نوروژنیک در بافت کورپوس موش‌های دیابتیک شود.


نوشین علی ملایری، حسین کاویانی، سید محمد اسعدی، فرهاد فرید حسینی،
دوره 66، شماره 9 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف اصلی تحقیق حاضر ارزیابی ابعاد شخصیت به‌وسیله پرسشنامه سرشت و منش کلونینجر
TCI در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه‌کننده به بیمارستان روزبه بود.روش بررسی: نمونه مورد مطالعه 27 نفر زن و مرد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی براساس مصاحبه بالینی DSM-TV-TR، SCIDII بود. میزان اضطراب و افسردگی افراد بر اساس پرسشنامه‌های اضطراب و افسردگی بک BAI، BDI سنجیده شد. ابعاد مختلف سرشت و منش براساس پرسشنامه سرشت و منش شامل 125 عبارت سنجیده شد.
یافته‌ها:
نتایج با جمعیت بهنجار ایرانی مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج نشان‌دهنده نمرات نوجویی و آسیب‌پرهیزی بالاتر و خودراهبری، خودفراروی و همکاری پایین‌تر در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی است. 

نتیجه‌گیری: نتایج بحث تست ارزیابی سرشت و منش کلونینجر (TCI) در این مطالعه و مقایسه آن با جمعیت نرمال ایرانی نشان‌دهنده نمرات نوجوئی و آسیب‌پرهیزی بالاتر و نمرات خود راهبری، خودفراروی و همکاری پایین‌تر در بیماران مبتلا اختلال شخصیت مرزی است. در مطالعه‌ای که انجام شد نتایج منطبق بر نتایج به‌دست آمده در مطالعات کلونینجر است. تنها اختلاف نمره پاداش وابستگی بود که در این مطالعه اختلاف معنی‌داری با جمعیت نرمال ایرانی نشان نداد. علت آن می‌تواند حجم نمونه کوچک و یا مخدوش شدن به‌وسیله متغیرهای دیگر (دارو، مواد و غیره) باشد. در مورد ارتباط بین ابعاد و سرشت و منش با یکدیگر در مطالعه آقای دکتر کاویانی تنها ضریب همبستگی بالاتر از 40/0 متعلق به آسیب‌پرهیزی و خود راهبری است که ضریب آن منفی است. در مطالعه حاضر نیز این مطلب صدق می‌کند.


محسن محمدی، علی میرجلیلی، غلام رضا حبیبی، شیرزاد فلاحی، عبدالفتاح صراف نژاد، افشار اعتمادی، سید مهدی بوترابی،
دوره 67، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: آنتی‌بادی‌های علیه dsDNA به‌صورت فراوان در سرم بیماران لوپوس اریتماتوس سیستمیک وجود دارد امروزه کیت‌های تجاری الایزا از DNAها و اتصال‌گرهای مختلف DNA برای جداسازی آنها استفاده می‌کنند. این مطالعه به‌منظور ارزیابی دو منبع مختلف DNA و نیز دو نوع ماده اتصال‌گر مختلف DNA در سنجش الایزا صورت گرفت.

روش بررسی: در این مطالعه DNA اشریشیا کلی (25922ATCC) و تیموس گوساله را با درجه خلوص بالا استخراج گردید و به‌عنوان آنتی‌ژن جهت کوتینگ و از دو ماده پلی-ال-لیزین و Methylated- BSA جهت پیش کوتینگ مورد استفاده و ارزیابی قرار گرفتند. جهت تعیین حساسیت و ویژگی از نمونه‌های سرمی از بیماران لوپوس اریتماتوس سیستمیک و افراد سالم اهدا کننده خون در مقایسه با تست ایمنوفلورسانس (IF) و کیت تجاری استفاده گردید با استفاده از نرم‌افزار SPSS ویراست 15 و آزمون McNemar به‌منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها استفاده گردید.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که Methylated- BSA واکنش غیر اختصاصی بسیار کمتری نسبت به پلی-ال-لیزین دارد همچنین حساسیت و ویژگی الایزا با DNA تیموس گوساله در مقایسه با تست ایمنوفلورسنس (IF) و کیت تجاری الایزا به‌ترتیب 80%، 88% و 100%، 98% به‌دست آمد و الایزا با DNA اشریشیا کلی در مقایسه با تست ایمنوفلورسنس (IF) و کیت تجاری الایزا به‌ترتیب 73%، 69%، 85% و 79% به‌دست آمد.

نتیجه‌گیری: DNA تیموس گوساله بالقوه منبع آنتی‌ژن مفیدی جهت جداسازی آنتی‌بادی‌های علیه dsDNA توسط آزمون الایزا است. همچنین استفاده از Methylated- BSA می‌تواند نقش موثری در کاهش واکنش‌های غیراختصاصی نسبت به پلی- ال- لیزین داشته باشد.


علی ملکی، کامران منصوری، منوچهر میرشاهی، علی‌اکبر پورفتح‌اله، محمد اکرمی،
دوره 67، شماره 1 - ( 1-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: پلاسمینوژن توسط یک‌سری فعال‌کننده‌ها (PAs) به آنزیم فعال پلاسمین تبدیل می‌شود و نقش خود را که انحلال لخته فیبرینی است به‌انجام می‌رساند. سیستم فیبرینولیز همچنین در فرآیند آنژیوژنز نیز دارای نقش اساسی می‌باشد. فعالیت سیستم فیبرینولیز از طریق پروتئولیز با واسطه فیبرین، مهاجرت و تهاجم سلولی را کنترل می‌کند. به‌علاوه آنزیم پلاسمین رشد تومور و متاستاز را تنظیم می‌کند. آنتی‌بادی‌های منوکلونال به‌عنوان ابزارهای بیولوژیک کارآمد نقش مهمی را در تحقیقات بنیادین ایفاء می‌کنند.

روش بررسی: نخست به روش‌های مختلف چشمی، سنجش کمی قطعات DD/E به‌روش D- دایمر و استفاده از سوبسترای کروموژنیک S-2251 (روش الیزا)، تأثیر آنتی‌بادی‌ها بر فعالیت سیستم فیبرینولیز در حضور فعال‌کننده‌ها بررسی شد. در مرحله بعد اثر آنتی‌بادی‌ها بر فرآیند آنژیوژنز در یک مدل رگزایی در شرایط آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها: نتایج حاصله نشان داد که آنتی‌بادی MC2B8 که مهارکننده فعالیت پلاسمینوژن در حضور فعال‌کننده‌های پلاسمینوژن است، بر فرآیند رگزایی نیز اثر مهاری دارد. A1D12 که یک آنتی‌بادی علیه بخش N- ترمینال پلاسمینوژن است علاوه بر تسریع فعالیت سیستم فیبرینولیز در حضور فعال‌کننده‌ها، باعث فعال شدن فرآیند آنژیوژنز در شرایط آزمایشگاهی می‌شود.

نتیجه‌گیری: تشکیل پلاسمین یک مرحله کلیدی در تهاجم و مهاجرت سلول‌های اندوتلیال جهت تشکیل عروق خونی است. پلاسمین به‌طور مستقیم توسط تجزیه ماتریکس فیبرینی و دیگر ماتریکس‌ها و به‌طور غیرمستقیم توسط فعال کردن ماتریکس متالوپروتئازها و فاکتورهای رشد رگزایی در رگزایی نقش دارد. بر طبق نتایج آزمایشگاهی به‌دست آمده آنتی‌بادی‌های منوکلونال MC2B8 و A1D12 در یک حالت وابسته به دوز در این فرایند نقش دارند.


حسین کاویانی،
دوره 67، شماره 4 - ( 4-1388 )
چکیده

800x600 زمینه و هدف: یکی از ضروریات علم روان‌شناسی در کشور ما پرداختن به موضوع اعتباریابی آزمون‌های روان‌شناختی است. باید توجه داشت که بدون ابزارهای سنجش معتبر و پایا نمی‌توان به درستی نتایج پژوهش‌های روان‌شناختی اعتماد کرد.‌ مقاله حاضر ارائه‌دهنده داده‌های هنجاری مقیاس‌های پرسشنامه سر پرسشنامه شخصیتی کلونینجر (پرسشنامه سرشت و منش) TCI در طبقات سنی مختلف جمعیت مرد و زن ایرانی است.

روش بررسی: نخست پرسش‌گران آموزش کافی را در یافتن آزمودنی و چگونگی اجرای پرسش‌نامه دریافت کردند. سپس آنها به مناطق مختلف شهر تهران فرستاده شدند.به طور تصادفی،1212 نفر زن و مرد در گروه‌های سنی مختلف شهر تهران آزمون شخصیتی TCI را پرکردند.

یافته‌ها: نمرات هنجاری مقیاس‌های نوجویی NS، آسیب‌پرهیزی HA، پاداش‌وابستگی RD پشتکارPer ، خودراهبری SD، همکاری Co و خودفراروی ST به تفکیک سن و جنس در جداول جداگانه ارائه شده است.

نتیجه‌گیری: تغییرات احتمالی وابسته به سن در نمرات هنجاری و توجیه نظری آنها مورد بحث قرار خواهدگرفت. نمونه‌ مورد مطالعه (از طبقات سنی مختلف و از هر دو جنس) به لحاظ آماری امکان تعمیم داده‌ها را می‌تواند فراهم سازد. کاربرد پرسش‌نامه TCI در جامعه ایران مورد بحث قرار خواهد گرفت. این گزارش در تکمیل یک گزارش قبلی است.

Normal 0 false false false EN-GB X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4


شیوا نعمتی، نرگس زارع مهرجردی، حسین بهاروند،
دوره 67، شماره 8 - ( 8-1388 )
چکیده

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: سلول‌های بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان انسانی توانایی تبدیل به انواع مختلف سلول‌ها از جمله سلول‌های چربی، استخوان و غضروف را دارند. به‌علاوه، این سلول‌ها را می‌توان به انواع سلول‌ها مثل سلول‌های نورونی تمایز داد. روش‌های مختلفی برای تمایز دادن این سلول‌ها به نورون‌ها گزارش شده است. با استفاده از یک روش جدید در صدد تولید پیش‌سازهایی هستیم که در آنها میزان بیان مارکرهای نورونی بیش از مطالعات انجام شده باشد.

روش بررسی: آسپیراسیون مغز استخوان، از استخوان ایلیاک یک مرد بالغ سالم انجام شد. سلول‌های بنیادی مزانشیمی مغز استخوان در محیط کشت DMEM حاوی 15% سرم جداسازی و کشت شدند. سلول‌های بنیادی مزانشیمی بین پاساژهای 8-4 به حالت نوروسفر به مدت هفت روز کشت و با فاکتورهای رشد bFGF, EGF, RA القا شدند و هفت تا 14 روز بر روی پلیت‌های پوشیده شده با لامینین و پلی-L- اورنیتین کشت داده شدند. به‌منظور بررسی میزان بیان مارکرهای اختصاصی سلول‌های بنیادی عصبی از روش‌های فلوسیتومتری و ایمونوسیتوشیمی استفاده گردید.

یافته‌ها: فلوسیتومتری نشان داد که سلول‌ها بعد از القا حدود 52/2±90% مارکر نستین، حدود 1±1/41% مارکر توبولین و 05/1±82/67% مارکر GFAP را بیان می‌کنند. مطالعات ایمونوسیتوشیمی و تغییرات مورفولوژیکی نیز در راستای نتایج حاصل از آنالیزهای فلوسیتومتری بودند.

نتیجه‌گیری: تیمار سلول‌های مزانشیمی با bFGF, EGF, RA تعداد نورون‌های Tuj1 مثبت را افزایش می‌دهد. این مطالعه نشان داد که سلول‌های مزانشیمی توانایی تمایز به نورون‌ها را در in vitro دارند و این مسئله به نوع روش القا بستگی دارد.


زهرا احمدی‌نژاد، عبدالرضا سودبخش، عاطفه طیبی،
دوره 67، شماره 10 - ( 10-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: سپسیس یک علت مهم بستری در بیمارستان‌ها و مرگ بیمارستانی است. یک مارکر برای افتراق سپسیس از بیماری‌های غیرعفونی، سطح سرمی پروکلسی‌تونین (PCT) است. هدف از این مطالعه بررسی ارزش تشخیصی تست نیمه کمی پروکلسی‌تونین در افتراق علل عفونی و غیرعفونی در بیماران مبتلا به سندروم پاسخ التهابی سیستمیک (SIRS) بود. روش بررسی: در یک مطالعه مقطعی سطح سرمی PCT در بیماران با علائم احتمالی سپسیس، که طی سال‌های 87-1385به اورژانس مجتمع بیمارستانی امام‌خمینی تهران مراجعه کردند با روش نیمه کمی سنجیده شد. یافته‌ها: از 263 بیمار مورد مطالعه 8/65% مرد و 2/34% زن بودند. میانگین سنی بیماران 7/20±9/46 سال بود. در 104 بیمار (6539%) 5/0PCT< و در 49 بیمار (6/18%) 2>PCT≥5/0 و در 74 بیمار (1/28%) 10>PCT≥2 و در 36 بیمار (8/13%) 10≤PCT (نانوگرم در میلی‌لیتر) بود. علت SIRS در اکثر بیماران (6/60%) با 5/0PCT< (نانوگرم در میلی‌لیتر) بیماری‌های غیرعفونی بود در حالی که بیماران با 10≤PCT نانوگرم در میلی‌لیتر همه در گروه SIRS با علت عفونی قرار داشتند. سطح PCT در بیماران با SIRS عفونی به‌طور معنی‌داری بالاتر از بیماران با SIRS غیرعفونی بود. (0001/0p<) حساسیت تست برای آستانه‌های 5/0 و 2 و 10 (نانوگرم در میلی‌لیتر) به‌ترتیب 2/89% و 1/67% و 8/22% بود و ویژگی آن برای آستانه‌های 5/0 و 2 و 10 (نانوگرم در میلی‌لیتر) به‌ترتیب 9/82%، 2/96% و 100% بود. نتیجه‌گیری: اندازه‌گیری سطح PCT در همراهی با یک ارزیابی بالینی مناسب، می‌تواند راهنمایی برای شروع به موقع درمان آنتی‌بیوتیکی باشد و پیش‌آگهی بیماران مبتلا به سپسیس را بهبود بخشد.


محمد مهدی سلطان‌دلال، محمد حسین یزدی، زهیر محمد حسن، مرضیه هولاکویی، ترانه پیمانه عابدی محتسب، فرزانه امین هراتی، سولماز آقا امیری، مهدی مهدوی،
دوره 67، شماره 11 - ( 11-1388 )
چکیده

800x600 زمینه و هدف: با توجه به خواص تنظیم‌کنندگی سیستم ایمنی پروبیوتیک‌ها و اثر تنظیمی آنها بر عملکردهای سیستم ایمنی هدف این مطالعه بررسی این خواص در موش‌های مبتلا به سرطان پستان است که روزانه به‌صورت خوراکی لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس دریافت می‌کنند.

روش بررسی: تعداد 30 سر موش ماده شش تا هشت هفته‌ای با وزن تقریبی 30-25 گرم در شرایط یکسان به‌طور تصادفی در دو گروه تقسیم شدند که هر گروه شامل 15 عدد موش بود. یکی از گروه‌ها به‌عنوان کنترل در نظر گرفته شد. موش‌های گروه اول به‌مدت دو هفته قبل از توموری شدن روزانه به‌میزان نیم میلی‌لیتر سوسپانسیون لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس (CFU/ml108´7/2) را دریافت کردند و بعد از توموری‌شدن هم با وقفه‌های سه‌روزه به‌صورت دوره‌های هفت‌روزه لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس را دریافت نمودند. گروه دوم (کنترل) در طول مطالعه با حجم یکسان و شرایط مساوی بافر فسفات نمکی (PBS) دریافت کردند. 

یافته‌ها: موش‌های دریافت‌کننده پروبیوتیک لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس دارای میزان IFnγ بیشتری در کشت سلول‌های طحالی خود در مقایسه با موش‌های کنترل بوده (005/0p<) و همچنین میزان IL4 نیز که به‌عنوان سایتوکایین ایمنی هومورال و مربوط به سلول‌های Th2 می‌باشد، در موش‌های گیرنده پروبیوتیک کمتر می‌باشد (347/0p=). "بقا" در موش‌های گیرنده پروبیوتیک به‌طور معنی‌داری در مقایسه با گروه کنترل افزایش داشت (001/0p<). نتیجه‌گیری: مصرف روزانه لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس به‌عنوان یک عامل تنظیم‌کننده و محرک سیستم ایمنی در کمک به درمان افراد مبتلا به سرطان که دچار ضعف سیستم ایمنی می‌شوند می‌تواند مفید باشد.

Normal 0 false false false EN-GB X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4


سارا نیک‌سرشت، سحابه اعتباری، حمیدرضا صادقی‌پور رودسری، محمد رضا زرین‌دست، مرتضی کریمیان، فاطمه نبوی‌زاده،
دوره 68، شماره 5 - ( 5-1389 )
چکیده

800x600 زمینه و هدف: افسردگی پس از زایمان یک اختلال خلقی است که اثرات زیان باری بر نوزاد و روابط خانوادگی دارد. کاهش پروژسترون به‌دنبال زایمان می‌تواند علتی برای این نوع افسردگی باشد. این هورمون می‌تواند بر عملکرد نوروترانسمیترها موثر باشد. روی و منیزیم از طریق مسیرهای نوروترانسمیتری اثرات خود را اعمال می‌کنند. از طرفی کمبود تیامین نیز در مدل‌های حیوانی منجر به افسردگی می‌شود. هدف این مطالعه ارزیابی اثرات روی، منیزیم و تیامین بر افسردگی پس از زایمان و بررسی دخالت مسیر نیتررژیک می‌باشد.

روش بررسی: در این مطالعه 110 سر موش سوری ماده در پنج گروه مورد بررسی قرار گرفتند، افسردگی پس از زایمان با تزریق هورمون پروژسترون مدل‌سازی شد، ترکیبات کلراید روی، کلراید منیزیم و تیامین نیم‌ساعت پیش از ارزیابی سیستم حرکتی و تست شنای اجباری به موش‌ها تزریق شدند و برای بررسی نقش سیستم نیتررژیک از L-arginine و L-NAME استفاده شد. 

یافته‌ها: تمام گروه‌های درمانی زمان بی‌حرکتی کمتری از گروه کنترل داشتند (٠٥/٠p<). تجویز ترکیبی روی، منیزیم و تیامین موجب بیشترین کاهش در مدت زمان بی‌حرکتی شد. تجویز L-NAME در گروه روی، منیزیم و تیامین باعث کاهش مدت زمان بی‌حرکتی شد (٠٥/٠p<) در حالی‌که تجویز L-arginine در همان گروه باعث افزایش مدت زمان بی‌حرکتی شد (٠٥/٠p<).

نتیجه‌گیری: روی، منیزیم و تیامین می‌توانند از طریق سیستم نیتررژیک در بهبود علایم افسردگی موثر باشند. این عناصر می‌توانند به‌عنوان یک مادۀ مکمل، جایگزین مناسبی برای داروهای ضد افسردگی در دورۀ پس از زایمان باشند.

Normal 0

محمدمهدی سلطان‌دلال، هدروشا ملاآقامیرزایی، جلیل فلاح مهرآبادی، عبدالعزیز رستگارلاری، آیلار صباغی، محمدرضا اشراقیان، عاطفه فرد صانعی، روناک بختیاری، مجتبی حنفی ابدر،
دوره 68، شماره 6 - ( 6-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: آنزیم‌های بتالاکتامازی، مهم‌ترین عامل مقاومت به آنتی‌بیوتیک‌های خانواده بتالاکتام در میان باکتری‌های گرم منفی می‌باشند. امروزه شاهد افزایش روز افزون عفونت‌های ناشی از آن‌ها در جهان هستیم که این امر به عنوان یک موضوع مهم مورد توجّه محققین در آمده است. آنزیم‌های بتالاکتامازهای TEM به علت شیوع بالا و AmpC به‌دلیل ایجاد اختلال در تست‌های فنوتیپی از اهمیت زیادی برخوردارند. از آنجا که ژن‌های خانواده بتالاکتامازی دارای زیرگروه‌های فراوانی بوده بر این اساس به‌کارگیری روش‌های مولکولی به ویژه استفاده از پرایمرهای یونیورسال به منظور شناسایی کامل این زیرگروه‌ها ضروری است، هدف از این تحقیق شناسایی و بررسی شیوع ژن‌های بتالاکتامازی TEM و AmpC (DHA, MOX) در ایزوله‌های بالینی Escherichia coli با استفاده از پرایمرهای یونیورسال می‌باشد.

روش بررسی: تعداد 500 نمونه بالینی از بیمارستان‌های شهر تهران جمع‌آوری گردید که با استفاده از تست‌های بیوشیمیایی، تعداد 200 ایزوله E.coli غربال شد و از طریق تست‌های فنوتیپی Disk diffusion method و Combined disk، از لحاظ تولید آنزیم‌های بتالاکتامازی مورد ارزیابی قرار گرفتند. سویه‌های فنوتیپ مثبت، جهت جستجوی ژن‌های مذکور توسط پروسه PCR بررسی شدند.

یافته‌ها: از 200 ایزوله مورد بررسی (64%)، 128 سویه از طریق تست‌های فنوتیپی برای PCR ژن‌های TEM وAmpC  انتخاب شد، (8/57%)74 و (9/3%)5 ایزوله به ترتیب حاوی ژن‌های TEM و  DHAبود و ژن MOX در هیچ ایزوله‌ای شناسایی نشد.

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاصله، به کارگیری روش‌های مولکولی در کنار روش‌های فنوتیپی جهت تشخیص کامل این نوع مقاومت‌ها امری ضروری بوده و به علت شیوع بالای این مقاومت، بهتر است که نسبت به استفاده از پروتکل‌های درمانی رایج در کشور اقدامات مناسب‌تری به عمل آید.


منصوره تقاء، عبدالرضا ناصر مقدسی، بهارک مهدی‌پور آقاباقر،
دوره 68، شماره 8 - ( 8-1389 )
چکیده

مقدمه: انسفالیت بیکراستاف Bickerstaff (BBE) یک بیماری نادر در سیستم عصبی مرکزی با علت ناشناخته می‌باشد. اگرچه تشخیص این بیماری دشوار است و تاکنون موردی در ایران گزارش نشده است اما با تشخیص به موقع قابل درمان می‌باشد. معرفی بیمار: خانم 83 ساله‌ای با اختلال تعادل همراه با تکلم دیس آرتریک و شروع سرگیجه از هفته گذشته مراجعه کرد. در MRI انجام شده افزایش سیگنال در ناحیه پونز مشاهده شد. بیمار با تشخیص استروک ایسکمیک تحت درمان قرار گرفت. چند روز بعد ضعف عضلانی به صورت قرینه در اندام‌های تحتانی به وجود آمد. در معاینه کاهش رفلکس‌های وتری و بروز اختلال حس عمقی دو طرفه مشاهده گشت. در بررسی مایع مغزی- نخاعی افزایش پروتیین و در EMG-NCV انجام شده پلی‌نوروپاتی حاد گزارش شد. بیمار با تشخیص انسفالیت بیکراستاف تحت درمان با IVIG و سپس کورتیکواستروئید قرار گرفت و بهبود نسبی پیدا کرد. نتیجه‌گیری: علی‌رغم علایم شدید اولیه انسفالیت بیکراستاف پیش‌آگهی مناسبی داشته اگر به درستی تشخیص و درمان گردد و اگر چه تظاهرات بالینی بسیار مهم می‌باشد ولی اقدامات پاراکلنیک نیز برای تشخیص این سندرم ضروری است.
ندا خانلرخانی، محمدعلی اطلسی، ایرج راگردی کاشانی، همایون نادریان، علی‌اکبر طاهریان، حسین نیکزاد،
دوره 69، شماره 2 - ( 2-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: سلول‌های بنیادی برگرفته از بافت چربی قابلیت تزاید زیادی داشته و به رده‌های مختلف سلولی همچون آدیپوسیت، استئوبلاست، کندروسیت و میوسیت تمایز داده شده‌اند. با توجه به نقش پروژسترون در میلین‌سازی سیستم اعصاب محیطی، ما در این مطالعه بر آن شدیم تا تاثیر آن را بر روی بیان ژن‌های P0, S100, Krox20 در سلول‌های بنیادی برگرفته از بافت چربی در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی قرار دهیم.
روش بررسی:
در این مطالعه تجربی سلول‌های بنیادی مزانشیمی گرفته شده از بافت چربی ناحیه اینگوینال موش صحرایی بالغ، جهت تایید با فلوسیتومتری مورد بررسی قرار گرفتند. سپس سلول‌های بنیادی مزانشیمی ابتدا تحت تاثیر بتا مرکاپتواتانول و سپس رتینوییک اسید قرار گرفتند و در ادامه سلول‌های حاصله در چهار گروه مختلف شامل دو گروه کنترل مثبت و منفی حاوی فاکتورهای رشد بدون پروژسترون و دو گروه آزمایش حاوی فاکتورهای رشد و پروژسترون تقسیم شدند. بیان مارکرهای سلول شوان شامل S100, P0, Krox20 در با استفاده از واکنش زنجیره پلیمراز معکوس نیمه کمی semi-quantitative PCR بررسی گردیدند.
یافته‌ها:
سلول‌های بنیادی مزانشیمی برگرفته از بافت چربی آنتی‌ژن‌های سطحی CD90 ،CD73 و CD31 را بیان نمودند. در گروه‌های چهارگانه، ژن‌های S100, P0, Krox20 در گروه‌های حاوی پروژسترون بیان شدند. نسبت بیان ژن‌های S100 و Krox-20 در گروه‌های حاوی پروژسترون نسبت به گروه کنترل مثبت بدون پروژسترون کمتر بود (0001/0P<).
نتیجه‌گیری:
پروژسترون به عنوان یک عامل القایی می‌تواند سبب بیان ژن‌های S100, P0, Krox20 در سلول‌های بنیادی چربی شود.


فاطمه تنهای کلاته سبز، فرح فرخی، نوروز دلیرژ، شهرام جوادی، حوا چاپاری،
دوره 69، شماره 4 - ( 4-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: سلول درمانی یکی از روش‌های درمانی امیدوارکننده برای دیابت نوع 1 می‌باشد، مونوسیت‌ خون محیطی دارای قابلیت تمایززدایی و دسترسی آسان در مقایسه با سلول‌های بنیادی می‌باشد، هدف از مطالعه حاضر بررسی امکان تمایز مونوسیت‌های خون محیطی رت به سلول‌های سازنده انسولین تحت تاثیر عصاره پانکراسی (دو روز بعد از 60% پانکراتومی) می‌‌باشد.

روش بررسی: مونوسیت‌ها از خون محیطی رت جدا شده و کشت می‌شوند. مونوسیت‌ها به مدت شش روز در محیط کشت تمایززدایی در حضور M-CSF وIL-3  و بتا مرکاپتواتانول کشت داده شدند. سلول‌ها تمایززدایی شده و به سلول‌های قابل برنامه‌ریزی (PCMOs) تبدیل شدند. سلول‌های تمایززدایی شده زیر میکروسکوپ معکوس بررسی شدند. کشت سلول‌های حاصل از تمایززدایی (PCMOs) به مدت 15 روز در محیط کشت RPMI حاوی عصاره پانکراسی، گلوکز و10% FBS ادامه پیدا می‌نمود و هر سه روز محیط کشت تعویض می‌شد. غلظت انسولین و پپتید-c  ترشح شده مورد سنجش رادیوایمونواسی قرار گرفت. تولید انسولین این سلول‌ها با رنگ دیتیزون (DTZ) که به‌طور اختصاصی انسولین را رنگ می‌کند مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: سلول‌هایی که در محیط حاوی عصاره پانکراسی کشت شدند به طور معنی‌داری قادر به تولید و ترشح انسولین و پپتید- c بودند (05/0>P). رنگ‌آمیزی اختصاصی با دیتیزون (DTZ) نیز تولید انسولین توسط این سلول‌ها را تایید کرد.

نتیجه‌گیری: براساس نتایج به‌دست آمده می‌‌‌توان نتیجه گرفت که مونوسیت‌های خون محیطی رت تحت درمان عصاره پانکراسی توانایی تمایز به سلول‌های سازنده انسولین را دارند که می‌تواند گامی در جهت سلول درمانی دیابت باشد.


بابک رمضانی، زهرا مجد، مریم کدیور، سعادت مولانایی،
دوره 69، شماره 9 - ( 9-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: اولین ایزوفرم آنزیم آلدهید دهیدروژناز (ALDH1) مارکر سلول‌های بنیادی و سرطانی پستان بوده و بروز آن احتمالا با پروگنوز بدتر تومور همراه می‌باشد. انجام مطالعاتی در جهت شناسایی سلول‌های ALDH1+ می‌تواند به درمان بیماران سرطان پستان کمک نماید. هدف از این مطالعه تعیین میزان فعالیت آنزیم ALDH1 در سرطان پستان و ارتباط آن با خصوصیات پاتولوژیک تومور می‌باشد. 

روش بررسی: میزان فعالیت ALDH1 در نمونه‌های بافتی پارافینی 121 بیمار مبتلا به کانسر پستان مراجعه‌کننده به بخش پاتولوژی بیمارستان میلاد تهران توسط آزمایش ایمونوهیستوشیمی سنجیده شد، سپس ارتباط آن با خصوصیات پاتولوژیک تومور (سایز، Grade، درگیری لنف نود یا عروق) مورد بررسی قرار گرفت. 

یافته‌ها: 1/85% از نمونه‌های سرطان پستان مورد بررسی با درجات متفاوتی (ضعیف، متوسط، قوی) ALDH1 را در سیتوپلاسم بیان می‌کردند. 18 مورد (9/14%) نیز از نظر ALDH1 منفی بودند. ALDH1 در اکثر موارد (1/97%) در استرومای نمونه‌های تهیه‌شده مثبت بود که شدت آن از رنگ‌آمیزی ضعیف (9/2%) تا قوی (5/73%) متغیر بود. ALDH1 H-score (درصد سلول‌های ALDH1 مثبت ×Intensity ) در سلول‌های تومورال از صفر تا 240 متغیر بوده و میانگین آن 80 بود. میزان ALDH1 H-score در 62 مورد (2/51%) کم‌تر یا مساوی 80 و در 59 مورد (8/48%) بیش‌تر از 80 بود. اما بین ALDH1 H-score با سن بیماران (358/0P=)، سایز تومور (375/0P=Grade تومور (207/0P=)، و میزان تهاجم به لنف نود (125/0P=) یا عروقی خونی (190/0P=) ارتباط معنی‌داری وجود نداشت.

نتیجه‌گیری: فعالیت ALDH1 در 1/85% از موارد تومور پستان مثبت است و میزان فعالیت آن با ویژگی‌های پاتولوژیک تومور رابطه معنی‌داری ندارد.


زهراالسادات هاشمی، مهدی فروزنده مقدم، مسعود سلیمانی، مریم حفیظی، ناصر امیری زاده،
دوره 70، شماره 2 - ( 2-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: خون بندناف در پیوند مغز استخوان، به‌علت دوز پایین سلول‌های CD34+ دارای محدودیت‌هایی است که می‌بایست این سلول‌ها مورد تزاید قرار گیرند. تکثیر سلول‌های بنیادی با استفاده از افزایش فعالیت خود تکثیری آن‌ها در شرایط آزمایشگاهی روی داربست DBM (ماتریکس استخوانی معدنی‌زدا شده) پوشیده شده با سلول‌های پروژنیتور مزانشیمی یعنی سلول‌های بنیادی سوماتیک غیر محدود شده (USSC) پیشنهاد می‌شود. مسیر TGF-b از عوامل مهم مهاری برای فعالیت خود تجدید شوندگی سلول‌های بنیادی است که در این تحقیق از هم‌زمانی کشت برون تن (Ex vivo) و مهار مسیر TGF-b با کمک تکنیک RNAi استفاده شد.

روش بررسی: سلول‌های USSC، از خون بندناف جدا شده و سپس روی داربست DBM و هم کف پلیت، به عنوان لایه مغذی، پوشش داده شدند. سلول‌های CD34+ با روش Magnetic-Activated Cell Sorting (MACS) از جفت انسانی تخلیص و در شرایط دو بعدی و سه بعدی هم کشتی، با siRNA علیه TGFbR2 تیمار شدند. میزان سرکوب بیان ژن مربوطه باReal-Time PCR  کمی بررسی شدند. در نهایت شمارش سلولی، فلوسایتومتری و فعالیت کلنی‌زایی سلول‌ها مورد ارزیابی قرار گرفت.

یافته‌ها: کشت سه بعدی به‌همراه مهار ژن TGFbR2 موجب افزایش قابل توجه 7/0±41 برابر سلول‌های CD34+ شد. ولی افزایش نسبت تزاید در دو بعدی ساده بیش از سه بعدی بود و نیز بیش‌ترین مهار بیان ژن، بیش‌ترین افزایش در مارکر سطحی با آنالیز فلوسایتومتری در حالت کشت دو بعدی ساده نشان داده شد (05/0P<).

نتیجه‌گیری: بنابراین از نظر موثر بودن سیستم انتقال RNAi، کشت دو بعدی ساده نسبت به سه بعدی کارآمدتر بود به‌طوری که سلول‌ها آزادی کم‌تر داشته و بیش‌تر با سلول‌های لایه مغذی درگیر بودند.


فاطمه گنجی، سعید آبرون، حسین بهاروند، مرضیه ابراهیمی، ناصر اقدمی،
دوره 70، شماره 3 - ( 3-1391 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: قابلیت تمایز سلول‌های بنیادی جنین انسان به‌عنوان سلول‌های پرتوان، به انواع سلول‌های مختلف از جمله سلول‌های عصبی، قلبی و کبدی بررسی شده است. در این مطالعه با توجه به توانمندی سلول‌های بنیادی جنین انسان (Royan H5) که در پژوهشگاه رویان به‌صورت رده سلولی تهیه شده، بررسی قابلیت تمایز این سلول‌ها به سلول‌های خونی مورد توجه قرار گرفت. هدف مطالعه بررسی توانمندی سلول‌های بنیادی جنین انسان  (Royan H5) در تمایز به سلول‌های همانژیوبلاست بود. 

روش بررسی: سلول‌های بنیادی جنین انسان به‌صورت سوسپانسیون در محیط کامل DMEM/F12 و در حضور (ngmL100) bFGF کشت و تکثیر شدند و در روز هشت در حضور ترکیبات القاکننده به سلول‌های بلاست تمایز داده شدند. شاخص‌های سلول‌های بلاست KDR، CD31 و CD34 توسط فلوسیتومتری و بیان ژن‌های TAL-1، Runx-1 و CD34 توسط Quantitative Real Time-PCR نشان داده شد و توان کلونی‌زایی بلاست‌ها (Colony forming unit-assay) در محیط حاوی متیل سلولز ارزیابی شد.

یافته‌ها: سلول‌های بنیادی جنین انسان در طی تمایز به پیش‌سازهای خونی، جمعیتی از سلول‌های (5/12%±79) KDR+، (8/2%±6/5) CD31+-CD34+ و (12/2%±6) KDR+-CD31+ را به‌وجود می‌آورند. افزایش معنی‌دار بیان ژن‌های (01/0P، 05/0P) TAL-1, RUNX-1, CD34  در کلونی‌های چهارده روزه شاهدی بر تشکیل سلول‌های بلاست بود. هم‌چنین کلونی‌های شش روزه تولیدشده بر سطح ماتریژل و با ویژگی‌های شبه همانژیوبلاست در محیط حاوی متیل سلولز شبه کلونی‌های مختلط خونی و سلول‌های شبه اندوتلیال را ایجاد کردند.

نتیجه‌گیری: سلول‌های بنیادی جنینی Royan H5 قادر به تولید سلول‌های پیش‌ساز خونی با توانمندی دوگانه در شرایط آزمایشگاهی می‌باشند که می‌توانند کلونی‌های شبیه به کلونی‌های مختلط خونی و سلول‌های شبه اندوتلیال را تولید کنند.


محمدپارسا حسینی، حمید سلطانیان‌زاده، شهرام اخلاق‌پور، علی جلالی، مهرداد بخشایش کرم،
دوره 70، شماره 4 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هد ف: بیماری های ریوی و در رأس آن سرطان ریه از شای ع ترین و خطرنا ک ترین بیماری هایی هستند که روزانه افراد زیادی را به کام مرگ م ی کشانند. در این مقاله یک سیستم کمک تشخیصی مکانیزه جهت شناسایی ندول های ریوی به عنوان یکی از علایم اصلی بیماری های ریه ارایه خواهد شد. روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی 25 بیمار ریوی مراجعه کننده به بیمارستان مسیح دانشوری تهران که در تصاویر آن ها ندول ریوی مشاهده گردید به طور تصادفی به دو گروه مورد با جمعیت پانزده ( 9 زن و شش مرد با HRCT 39 سال ) ±4/ 43 سال ) و گروه ناظر با جمعیت ده (شش زن و چهار مرد با میانگین سنی 91 ±5/ میانگین سنی 63 تقسیم شدند . با اعمال روش های پردازش و تحلیل تصاویر پزشکی و استفاده از الگوریتم های شناسایی آماری الگو سیستمی مکانیزه جهت شناسایی خودکار ندول ریوی ارایه گردید. یافت هها: به وسیله رو ش های بخش بندی تصاویر پزشکی نسج اصلی ریه ها از بقیه تصاویر دو بعدی جدا شدند . در مرحله بعد موارد مشکوک شامل رگ، برونش، ندو ل و غیره به صورت رنگی برچسب گرفتند . سپس ویژگی های مشخصه ندول ها به دست آمدند . در نهایت جهت کلاسه بندی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی ندو لهای موجود در تصویر از بقیه موارد تفکیک و مشخص گردیدند. .در مرحله بعد موارد مشکوک شامل رگ، برونش، ندو ل و غیره به صورت رنگی برچسب گرفتند . سپس ویژگی های مشخصه ندول ها به دست آمدند . در نهایت جهت کلاسه بندی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی ندو لهای موجود در تصویر از بقیه موارد تفکیک و مشخص گردیدند نتیجه گیری: با توجه به پیچیدگی و ساختارهای متنوع ندو ل ها و تعد اد زیاد تصاویر س ی تی مربوط به کات های مختلف ریه، پیدا کرد ن ندول ریوی از میان موارد مشکوک کاری دشوار، زمان بر و با احتمال خطای انسانی برای پزشکان ندول ریوی را از موارد مشکوک آشکار ساخته است. (P<0/ متخصص می باشد. خروجی سیستم پیشنهادی به خوبی..
حمید زاهدی، آناهید ملکی،
دوره 70، شماره 4 - ( 4-1391 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه: داروهای توپیکال چشمی می‌توانند با درجات متفاوتی به‌طور سیستمیک جذب شوند و قابلیت ایجاد عوارض سیستمیک جدی را دارا هستند. به‌ویژه کودکان در برابر بروز عوارض سیستمیک داروهای توپیکال چشمی که دوز آن‌ها مطابق با وزن آن‌ها تجویز نمی‌شود، آسیب‌پذیر هستند.

معرفی‌بیمار: در این گزارش عوارض سیستمیک ناشی از استفاده هم‌زمان داروهای توپیکال فنیل افرین، تتراکایین، تروپیکامید و آتروپین را در یک پسر 17 ساله کاندیدای ویترکتومی عمیق در بیمارستان فارابی در سال 1389 بررسی می‌کنیم. پس از چند بار استفاده از ترکیب این قطره‌ها بیمار دچار علایم افزایش فشارخون و کاهش هوشیاری می‌شود.

نتیجه‌گیری: تعداد قطره‌ها و چندین بیمار استفاده پیاپی از قطره‌ها می‌تواند سبب بروز عوارض ناشی از مصرف زیاد این قطره‌ها شود استفاده از غلظت پایین دارو، استفاده از یک نوع دارو، قطره‌های کوچک دارو و مسدود کردن سوراخ مجرای اشکی برای به حداقل رساندن جذب دارو نتایجی هستند که از این مطالعه به‌دست آمد و لازم است که جهت پیشگیری از دوز توکسیک در بدن بیمار رعایت شوند.



صفحه 2 از 7     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb