جستجو در مقالات منتشر شده


74 نتیجه برای فرهاد

محمود ابراهیمی، محمد کریمی، فرانک دهقانی، امیر بی‌ریایی، نفیسه فرهادیان، شیوا گل محمدزاده،
دوره 77، شماره 3 - ( خرداد 1398 )
چکیده

زمینه و هدف: روغن کنجد می‌تواند در زمینه درمان بیماری‌های قلبی-عروقی مانند آترواسکلروز از طریق کاهش سطح فیبرینوژن و فاکتور هفت مورد استفاده قرار گیرد. هدف از انجام مطالعه کنونی تهیه میکروامولسیون حاوی روغن کنجد به‌عنوان یک نانوحامل دارویی با قابلیت بهبود حلالیت آبی و اثر درمانی مطلوب‌تر در کاهش فاکتور هفت و فیبرینوژن در محیط حیوانی می‌باشد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی از اردیبهشت ۱۳۹۴ تا دی ۱۳۹۵ در دانشکده مهندسی دانشگاه فردوسی مشهد جهت تهیه انواع میکروامولسیون‌ها و نیز دانشگاه علوم پزشکی مشهد جهت بررسی عملکرد نمونه‌ها در محیط حیوانی انجام شده است. در راستای تهیه میکروامولسیون‌ها با روش تیتراسیون، تویین۸۰ و اسپن۸۰ به‌عنوان زوج سورفکتانتی و نسبت‌های سورفکتانتی ۸:۱، ۹:۱ و ۱۰:۱ جهت رسم نمودارهای شبه‌سه‌فازی تعیین شد. در مرحله تست حیوانی خرگوش‌های سفید نیوزلندی در سه گروه دریافت‌کننده رژیم پایه، رژیم پرکلسترول و رژیم پرکلسترول به‌همراه میکروامولسیون دسته‌بندی شدند.
یافته‌ها: میانگین اندازه ذرات نمونه‌ها در محدوده ۰/۱±۱۶/۶۴ تا nm ۰/۲±۲۱/۱۶ با توزیع ذرات یکنواخت، پتانسیل زتا در محدوده ۱۰/۷- تا ۱۸/۴- میلی‌ولت، شاخص شکست نور در حدود ۱/۳۹، ضریب هدایت الکتریکی در محدوده ۳۱۱ تا ۲۹۷ میکروزیمنس و pH تمامی نمونه‌ها معادل ۶/۴۲ تعیین شد. تمامی نمونه‌ها پایداری فیزیکی داشته و نمونه تهیه‌شده با نسبت سورفکتانتی ۹:۱ با توجه به درصد روغن بالاتر نسبت به سایر نمونه‌های پایدار در مدت زمان ۶ ماه، جهت انجام تست حیوانی انتخاب شد. کاهش معنادار سطح فیبرینوژن و فاکتور هفت در سومین گروه خرگوش‌ها در مقایسه با دیگر گروه‌ها مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان‌دهنده عملکرد مؤثر نانوحامل‌های دارویی میکروامولسیونی در بهبود حلالیت آبی و اثرات درمانی ترکیبات آب‌گریز مانند روغن‌های گیاهی می‌باشد.

بهرام فرهادی مقدم، مسعود فریدونی،
دوره 78، شماره 9 - ( آذر 1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سیستم اندوکانابینوییدی با سیستمهای وانیلوییدی و اپیوییدی برهم‌کنش دارد. این تحقیق به بررسی اثر عصاره گل‌های حرارت‌دیده پایه ماده شاهدانه با کپسایسین در سطح‌نخاعی و نالوکسان در سطح سیستمیک بر شدت احساس دردهای شیمیایی و حرارتی می‌پردازد.
روش بررسی: این مطالعه تجربی در گروه زیستشناسی دانشگاه فردوسی مشهد، از فروردین تا اسفند سال 1393 بر روی موش‌های صحرایی نر بالغ ویستار (200 تاg  250) در گروه های هفت‌تایی انجام گردید. علاوه بر گروه‌های کنترل و شم، گروه‌هایی با تجویز صفاقی دوز mg/kg 50 عصاره هیدروالکلی، دوز mg/kg 2 نالوکسان و عصاره به‌همراه نالوکسان ارزیابی گردیدند. همچنین، گروه‌های تجویز نخاعی غلظت μl10/mg01/0 عصاره، غلظت μl10/mg002/0 کپسایسین و عصاره به‌همراه کپسایسین ارزیابی شدند. برای سنجش آستانه درد حرارتی از آزمون پرش دم و برای سنجش شدت درد شیمیایی از آزمون فرمالین استفاده شد و داده‌ها مورد بررسی آماری قرار گرفت.
یافته‌ها: تجویز نخاعی عصاره با کپسایسین موجب کاهش حس پردردی حرارتی (001/0P<) و شیمیایی (001/0P<) ناشی از کپسایسین گردید. از طرف دیگر تجویز صفاقی نالوکسان به‌همراه عصاره تأثیری بر تغییر در آستانه درد حرارتی ناشی از تجویز عصاره نداشت. در حالیکه تجویز نالوکسان شدت درد حاد شیمیایی را نسبت به گروه تیمار شده با عصاره به تنهایی افزایش داد (01/0P<).
نتیجه‌گیری: احتمالاً کانابینوییدهای عصاره با فعال‌کردن گیرندههای کانابینوییدی و غیرحساس نمودن گیرنده TRPV1 پردردی ناشی از کپسایسین را مهار کرده است. همچنین تجویز نالوکسان اثر ضددردی عصاره را در مرحله حاد درد شیمیایی تضعیف کرده است. گمان می‌رود عصاره بخشی از تأثیر ضددردی را از طریق گیرنده های اپیوییدی اعمال نموده است.

امیرحسین فرجی، مهدی نیکخواه، معصومه پولادی، فرهاد زمانی، سید وحید محمودی، خاطره یعقوب‌زاده گتابی،
دوره 79، شماره 8 - ( آبان 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: کلانژیوکارسینوم، سرطان اپی‌تلیوم مجاری صفراوی است که از مجاری صفراوی داخل یا خارج کبدی منشاء می‌گیرد. با توجه به اهمیت ارزیابی عوامل خطر موثر در بروز کلانژیوکارسینوم و اهمیت توجه به آنها جهت کاهش مواجهه با این عوامل، این مطالعه با هدف ارزیابی عوامل خطر ابتلا به کلانژیوکارسینوم در افراد مبتلا به این بیماری انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی-توصیفی بوده و بر روی 276 بیمار مبتلا به کلانژیوکارسینوم مراجعه‌کننده به بیمارستان فیروزگر تهران از فروردین تا اسفند سال 1399 انجام شده است. سپس این اطلاعات به‌صورت توصیفی مورد ارزیابی قرار گرفتند و در انتها به میزان مواجهه با هر یک از عوامل خطر بروز کلانژیوکارسینوم در جمعیت مورد بررسی، پرداخته شده است.
یافته‌ها: میانگین سنی بیماران، 07/13±97/65 سال می‌باشد که 6/65% از آنها را مردان و 4/34% را زنان تشکیل داده‌اند. از بین عوامل خطر مورد بررسی، متغیرهایی همچون استعمال سیگار و تریاک، فشارخون بالا، سابقه سنگ کیسه صفرا، سابقه سایر سرطان‌ها در خانواده، سابقه کوله‌سیستکتومی و دیابت بیشترین فراوانی را داشته‌اند. همچنین استعمال هرویین، IBD، پولیپ کیسه صفرا، پانکراتیت و مصرف شیره و الکل کمترین میزان فراوانی را در افراد مورد بررسی در این مطالعه داشته‌اند. سابقه هپاتیت ویروسی و PSC در هیچ کدام از بیمارن مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که از بین عوامل خطر بررسی شده، مصرف سیگار و فشارخون بالا بیشترین فراوانی و سابقه هپاتیت ویروسی و PSC کمترین میزان فراوانی را در بین افراد مورد بررسی داشتند.

پژمان پورفخر، محمد امین میرزایی، فرهاد اعتضادی، رضا شریعت محرری، محمد رضا خاجوی،
دوره 79، شماره 12 - ( اسفند 1400 )
چکیده

زمینه و هدف: آموزش مهارت اینتوباسیون تراشه و حفظ راه هوایی یکی از مهارت‌های پایه در علوم پزشکی محسوب می‌شود در این مطالعه میزان موفقیت آموزش اینتوباسیون تراشه با ویدیو لارنگوسکوپ ارزیابی می‌شود.
روش بررسی: این مطالعه با شرکت 30 نفر از دانشجویان پزشکی در دو گروه 15 نفره گلایدوسکوپ و مکینتاش در بیمارستان سینا در تیر 1399 تا خرداد 1400 انجام گرفت. گروه اول ابتدا با مولاژ 10 نوبت لوله‌گذاری تراشه را با گلایدوسکوپ انجام دادند و سپس بر روی پنج بیمار در اتاق عمل لوله‌گذاری تراشه را در بیمار ان واقعی آموزش گرفتند. گروه مکینتاش ابتدا اینتوباسیون را با مولاژ 10 نوبت و سپس بر روی پنج بیمار در اتاق عمل آموزش گرفتند. سپس، تمام دانشجویان در اتاق عمل دو بیمار را توسط لارنگوسکوپ مکینتاش اینتوبه کردند. عملکرد آنها توسط اساتید ارزیابی شد و مدت زمان دستیابی به حنجره و زمان صرف شده برای لوله‌گذاری تراشه در دو گروه با یکدیگر مقایسه گردید.
یافته‌ها: 76% افراد گروه گلایدوسکوپ در عرض 20 ثانیه توانستند حنجره را مشاهده کنند ولی در گروه مکینتاش 43% افراد در همین زمان توانستند حنجره را مشاهده کنند. 72% از دانشجویان گروه گلایدوسکوپ در عرض 40 ثانیه در اولین تلاش خود با موفقیت لوله‌گذاری تراشه را انجام دادند ولی در گروه مکینتاش 44% افراد در عرض 40 ثانیه لوله‌گذاری تراشه را انجام دادند (00/0P=). میانگین نمرات ارزیابی اساتید و رضایتمندی فراگیران گروه گلایدوسکوپ بیشتر از مکینتاش بود.
نتیجه‌گیری: استفاده از ویدیو لارنگوسکوپ در آموزش اینتوباسیون دانشجویان سرعت، دقت و رضایتمندی آنها را افزایش می‌دهد.

محمد نصر اصفهانی، عارف جاوری، فرهاد حیدری، مجید جاوری،
دوره 80، شماره 4 - ( تیر 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعات نشان می‌دهند که عوامل متعددی بر نتیجه احیاء قلبی- ریوی موثر هستند، در این مطالعه برآنیم تا فراوانی عوامل مختلف و اثربخشی آنها را بر نتیجه احیاء قلبی- ریوی مشخص نماییم.
روش بررسی: مطالعه به شیوه مقطعی و غیراحتمالی ساده از مراجعین (848 بیمار مورد احیاء) به اورژانس بیمارستان الزهرا اصفهان بین فروردین 1394 تا فروردین 1398 که در اورژانس بیمارستان دچار ایست قلبی-ریوی شده‌اند، انجام شد. برای تحلیل با استفاده از شاخص‌های آماری و روش جداول متقاطع داده‌ها با Chi-squre test و Student’s t-test به تحلیل داده‌ها پرداخته شده است و میزان اثرات متغیرها بر نتیجه احیاء براساس ماهیت متغیرها با استفاده از روش‌های Logistic regression مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: در این مطالعه از 848 بیمار مورد احیاء قرار گرفته، 583 نفر (8/68%) مرد و 265 نفر (2/31%) زن بودند. میانگین سنی تمام بیماران مورد مطالعه 17/21±74/62 سال می‌باشد. در احیاء‌های موفق میانگین سنی بیماران 17/21±74/62 سال، حداکثر سن 116 سال و حداقل سن شش سال و در احیاءهای ناموفق میانگین سنی بیماران 79/21±33/62 سال، حداکثر سن 108سال و حداقل سن یک ماه بوده است. در این مطالعه مشاهده شد که با افزایش سن بیماران میزان عدم موفقیت احیاء افزایش می‌یابد. وجود بیماری زمینه‌ای باعث افزایش عدم موفقیت در نتیجه احیاء خواهد شد.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان می‌دهد که عوامل متعددی در موفقیت احیاء موثر می‌باشد که درجه اثرگذاری آنها بسته به موقعیت و شرایط بیماران متفاوت می باشد و باید باهم در نظر گرفته شود.

 
ابراهیم جعفری‌پویان، حانیه السادات سجادی، مریم تاجور، الهام احسانی چیمه، ایمان فلاح، فرهاد حبیبی،
دوره 80، شماره 6 - ( شهریور 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع بیماری‌های نوپدید و بازپدید و پیش‌بینی ناپذیر بودن آنها منجر به افزایش توجه به‌ضرورت آمادگی مراکز بهداشتی و درمانی در مقابله با این پدیده شده است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی آمادگی بیمارستان‌های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران در مواجهه با کووید 19 انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر با بهره‌گیری از رویکرد کمی به‌صورت توصیفی مقطعی در بازه زمانی مهر تا اسفند 1399 انجام شد. محیط پژوهش شامل همه بیمارستان‌های دولتی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران بود. جامعه پژوهش شامل روسا، مدیران، مسئولین دفاتر بهبود کیفیت و دبیران بحران کلیه بیمارستان‌هایی بود که در مدیریت بیماران کوید 19 مشارکت داشتند. برای جمع‌آوری داده‌ها از چک‌لیست‌های استاندارد تهیه شده توسط مرکز اروپایی پیشگیری و کنترل ویروس کرونا و مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری‌ها شامل هشت حیطه و 21 جزء استفاده شد. حداقل امتیازی که هر بیمارستان می‌توانست کسب نماید 143 و حداکثر امتیاز 429 بود.
یافته‌ها: میانگین نمره آمادگی بیمارستانها (87%)۳۹۱ به‌دست آمد. بیمارستان شماره 1 با کسب 425 امتیاز دارای بالاترین آمادگی و بیمارستان شماره 7 با کسب 349 امتیاز دارای کمترین آمادگی بودند. شش مورد از بیمارستان‌های مورد مطالعه دارای آمادگی بیش از 90% و سه مورد دارای آمادگی کمتر از 90% بوده‌اند. بالاترین میزان آمادگی مربوط به حیطه بهداشت دست، تجهیزات حفاظت فردی و مدیریت زباله‌های بیمارستانی و کمترین میزان آمادگی مربوط به استقرار بیماران، جابجایی بیماران در بیمارستان و دسترسی مراجعه‌کنندگان و ملاقات‌کنندگان بود.
نتیجه‌گیری: میزان آمادگی نسبی بیمارستانها برای مواجهه با کوید 19 براساس نتایج این مطالعه نسبتا مناسب بود. ارزیابی مرتب بیمارستانهای مرجع کرونا و حتی سایر بیمارستانها می‌تواند به آمادگی بیشتر این بیمارستانها و شناسایی، رفع و تقویت نقاط ضعف آنها کمک نماید.

مجید زمانی، مسعوده باباخانیان، فرهاد حیدری، محمد نصر اصفهانی، محمد مهدی زارع‌زاده،
دوره 80، شماره 7 - ( مهر 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: نوار قلب علاوه بر بیماریهای قلبی، در بیماریهای غیرقلبی هم دچار تغییرات میشود که به‌دلیل مشابهت، میتواند باعث تشخیص به اشتباه بیماریهای قلبی در بیماران شود. تغییرات ECG در انواع ضایعات مغزی مانند استروک‌های ایسکمیک و هموراژیک و تروماهای مغزی در مقالات بسیاری بررسی شده‌اند، اما اثرات میدلاین شیفت مغزی بر تغییرات نوار قلب بررسی نشده است. در این مطالعه قصد داریم تا این تغییرات را بررسی کنیم.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه توصیفی مقطعی آیندهنگر است. بیماران با تومور مغزی مراجعه‌کننده به بیمارستان الزهرا (س) و کاشانی اصفهان از فروردین 1398 تا اسفند 1399 انتخاب شدند. پس اخذ رضایت آگاهانه، از بیماران CT scan و یا MRI مغزی گرفته شد و تغییرات نوار قلب(T wave, ST segment, QTc Interval, QRS prolongation) در دو گروه تومور مغزی با و بدون میدلاین شیفت با هم مقایسه شد.
یافته‌ها: 136 بیمار وارد مطالعه شدند که از این تعداد، 69 بیمار در گروه بدون شیفت میدلاین و 67 بیمار در گروه با شیفت میدلاین قرار داشتند. در گروه با میدلاین شیفت 3% بیماران تغییراتST segment  و 9/23% تغییرات موج T داشتند که این میزان در گروه بدون میدلاین شیفت به‌ترتیب 4/1% و 1/10% بود. میانگین QTc Interval در دو گروه بدون و با میدلاین شیفت به‌ترتیب 438/28±26/338 و 855/37±66/388 می‌باشد و میانگین QRS در گروه بدون میدلاین شیفت ms 88/9±09/86 می‌باشد و در گروه همراه با میدلاین شیفت ms 83/12±93/94 می‌باشد.
نتیجه‌گیری: شیفت میدلاین مغزی می‌تواند باعث پهن شدن QRS، طولانی شدن QTc Interval و تغییرات موج T در نوار قلب بیماران شود.

 
سوده حامدی، مرضیه هادوی، فرهاد محمدی، سمیه بهزادی، کوروش سایه‌میری،
دوره 80، شماره 9 - ( آذر 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: همان‌طورکه میدانیم ندول‌های تیرویید رایج هستند، اما بسیاری از آنها خوشخیم هستند و این نشان می‌دهد که نمونه‌گیری از تمام ندول‌ها برای تشخیص خوش‌خیم بودن زیاد ضرورت ندارد. مقاله مورد نظر با هدف تعیین دقت تشخیصی ویژگی‌های سونوگرافی برای تشخیص ندول‌های بدخیم تیرویید در بیماران مراجعه‌کننده به درمانگاه فجر شهر ایلام انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیف مقطعی بر روی 122 بیمار مراجعه‌کننده به درمانگاه فجر ایلام در مهر 1395 تا دی 1398 انجام شده است. وابستگی ویژگی‌های سونوگرافی با بدخیمی تیرویید با استفاده از یک آزمون تجزیه و تحلیل چند متغیره، تعیین شد. این خصوصیت سونوگرافی با نتایج سیتولوژی آسپیراسیون با سوزن ظریف مقایسه شد و شاخص‌های دقت تشخیص برای هر ویژگی سونوگرافی محاسبه شد. این مقاله با استفاده از Chi-square test، Independent samples t‐test، Mann-Whitney U test و Bivariate regression method با استفاده از SPSS software, version 19 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) انجام شد.
یافته‌ها: داده‌های این مقاله شامل (6/24%)30 ندول بدخیم و (4/75%)92 ندول خوش‌خیم بود. متغیرهای هیپواکوژنیسیته و میکروکلسیفیکاسیون در سطح خطای 5% ارتباط مثبت و معناداری با بدخیمی تیرویید نشان داد (05/0>P). هیپواکوژنیسیته دارای حساسیت 3/63% و ویژگی 04/67% و میکروکلسیفیکاسیون دارای حساسیت 60% و ویژگی 93/65% بود. وجود حداقل یک ویژگی سونوگرافی مثبت، بالاترین حساسیت (67/86%) را به همراه داشت، درحالی‌که، وجود هر دو مشخصه دارای ویژگی تقریباً کامل (3/91%) و بالاترین نسبت احتمال مثبت (21/4) بود.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتیجه این مقاله، حضور متغیرهای میکروکلسیفیکاسیون و هیپواکوژنیسیته مهمترین معیار در پیش‌بینی بدخیمی تیرویید هستند، و در طبقه‌بندی TI-RADS نیز قرار گرفته شده‌اند. بنابراین ندول‌های دارای اندازه بزرگتر از cm 1 دارای ویژگی سونوگرافی میکروکلسیفیکاسیون و هیپواکوژنیسیته باید تمرکز اصلی ارزیابی‌های تشخیصی باشند.

 
فرهاد سلطانی، فروغ دورقی، سعید حسام، فرشته امیری،
دوره 80، شماره 11 - ( بهمن 1401 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از چالش‌های بزرگ در بیماران بستری در بخش ICU بروز Sepsis می‌باشد. میزان بروز Sepsis در بیماران بستری در بخش ICU، از 3/39%-3/16 گزارش شده است. عوامل زیادی مرگ‌ومیر بیماران را تحت تاثیر قرار می‌دهد از جمله پروتیین‌های فاز حاد مانند آلبومین.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع گذشته‌نگر بوده که در آن اطلاعات بیماران با تشخیص Sepsis در طی فروردین تا شهریور 1399 که به بیمارستان گلستان اهواز، مراجعه کرده بودند جمع‌آوری گردید. در مطالعه حاضر بیماران مبتلا به Sepsis بستری بخش ICU که پس از هفت روز به درمان پاسخ ندادند ازنظر مدت‌زمان بستری، Survival و ارتباط آنها با میزان آلبومین بررسی شدند.
یافته‌ها: 124 بیمار شامل 64 زن (6/51%) و 60 مرد (4/48%) با میانگین سنی 4/15±4/66 سال وارد مطالعه شدند. میانگین مدت‌زمان بستری 9/18±4/31 روز بوده که در نهایت 24 بیمار (4/19%) فوت و 100 بیمار (6/80%) از بیمارستان مرخص شدند. سن، میزان آلبومین و پروتیین با پیش‌آگهی‌ بیماری ارتباط داشتند (001/0>P). همچنین طول مدت بستری در بیماران فوت شده نسبت‌به بیماران بهبودیافته بیشتر بوده است (25±7/27 در برابر 1/17±32) (04/0=P).
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که آلبومین تاثیر مستقیمی بر شدت Sepsis دارد و این موضوع بیماران مسن را بیشتر تحت ‌تاثیر قرار می‌دهد. لذا توصیه می‌گردد آلبومین به‌عنوان یک ریسک‌فاکتور و یکی از عوامل تاثیرگذار در انتخاب بهترین استراتژی درمانی درنظر گرفته شود که این موضوع با کاهش میزان مرگ‌ومیر، کاهش مدت‌زمان بستری و هزینه‌های درمان همراه می‌باشد.

 
ثمیله نوربخش، محمد فرهادی، سارا مینائیان، مرتضی حقیقی حسن‌آباد،
دوره 81، شماره 3 - ( خرداد 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: سیتومگالوویروس (CMV) شایعترین علت عفونت‌های مادرزادی در جهان بوده که به‌دلیل بروز و نمود دیرهنگام عوارض بیماری و محدودیت زمانی تشخیص عفونت به سه هفته آغازین پس از تولد، متاسفانه غالبا شناسایی نمی‌شود. خوشبختانه اخیرا زمینه تشخیص عفونت از طریق نمونه‌های خون موجود برروی کارت‌های گوتری نوزادان فراهم شده است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان شیوع عفونت در نوزادان بستری در بخش مراقبت‌های ویژه و نیز ارزیابی قابلیت تشخیصی کارت گوتری اجرا گردید.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی و در فاصله زمانی فروردین تا شهریور سال 1396، نمونه‌های کارت‌های گوتری نوزادان بستری در بیمارستان‌های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی ایران جمع‌آوری و سپس جهت استخراج DNA ویروسی و ردیابی آن از روش‌های شوک حرارتی و Nested-PCR استفاده گردید. تایید نهایی نتایج نیز با آزمایش نمونه‌های ادراری به‌روش کمی صورت پذیرفت.
یافته‌ها: از مجموع 63 نوزاد بررسی شده، هشت مورد ابتلا به عفونت مادرزادی سیتومگالوویروس مشاهده گردید (7/12%). میزان ابتلا در نوزادان دارای علایم اختصاصی عفونت به شکل معناداری بیشتر از دیگر نوزادان بود (02/0P=). همچنین مقایسه نتایج به‌دست آمده براساس نمونه و روش انتخابی با نمونه و روش تشخیصی استاندارد، مشابهت 100% نشان داد.
نتیجه‌گیری: با توجه به قابلیت پیشگیری از بروز برخی عوارض بلندمدت بیماری به‌کمک دارو و انجام مداخلات، شناسایی عفونت در نوزادان و به‌ویژه موارد بستری در بیمارستان مکررا توصیه شده است. در این راستا استفاده از توان بالقوه نظام غربالگری موجود در تامین گستره وسیعی از نمونه‌های در دسترس و ارزان، پیشنهاد می‌گردد.

 
هانیه علی‌میری ده‌باغی، کریم خوش‌گرد، حمید شرینی، سمیرا جعفری خیرآبادی، فرهاد نعلینی،
دوره 81، شماره 5 - ( مرداد 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از الگوریتم‌های هوش مصنوعی برای کمک به تشخیص صحیح در تصاویر پزشکی یکی از مهم‌ترین کاربردهای این فناوری در حوزه تصویربرداری است. در این پژوهش امکان جایگزینی رادیوگرافی ساده قفسه سینه بهمنظور تشخیص پنوموتوراکس در مواردی که به‌طور معمول CT درخواست می‌گردد، با هدف کاهش دوز دریافتی بیماران، موردمطالعه قرار گرفت.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه تحلیلی بوده و در بازه زمانی آذر 1401 تا خرداد 1402 در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام شده است. دادههای مورداستفاده در این تحقیق از پروندههای 350 فرد مشکوک به پنوموتوراکس استخراج شده است. تصاویر جمع‌آوری شده در نرم‌افزار MATLAB تحت پیشپردازش قرار گرفتند. سپس سه الگوریتم یادگیری ماشین، شامل رگرسیون لجستیک شبکه الاستیک (LENR)، رگرسیون لجستیک لاسو (LLR) و بوستینگ تطبیقی (AdaBoost) روی دادهها به‌کار گرفته شد. برای ارزیابی عملکرد این مدلها از معیارهای دقت، صحت، حساسیت، ویژگی، سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد سیستم، امتیاز F1 و طبقه‌بندی نادرست استفاده شد.
یافته‌ها: در مدل AdaBoost مقدار دقت در تصاویر رادیوگرافی و CT به‌ترتیب 99/17% و /98/27% محاسبه شد. مقدار AUC برای همین مدل در تصاویر رادیوگرافی برابر 100% و در تصاویر سی‌تی‌اسکن برابر 96/96% به‌دست آمد.
نتیجه‌گیری: باتوجه‌به معیارهای موردارزیابی در مطالعه، دو مدل LLR و AdaBoost دارای عملکرد مشابهی در تصاویر رادیوگرافی و CT از نظر تشخیص افراد با و بدون‌پنوموتوراکس هستند، به‌گونه‌ای که میتوان این عارضه را با دقت بالایی با استفاده از تکنیکهای یادگیری ماشین در تصاویر رادیوگرافی نیز تشخیص داد و به‌این‌ترتیب از دریافت دوز پرتویی بالا ناشی از انجام CT در بیمار اجتناب نمود.
 

کسری مردانی، فرهاد نیکخواهی، فاطمه فردصانعی،
دوره 81، شماره 9 - ( آذر 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: سالمونلا انتریکا زیر گونه انتریکا سرووار انتریتیدیس، یکی از مهمترین عوامل بیماری‌های منتقله از غذا است که در اثر مصرف فراورده‌های غذایی آلوده با منشا حیوانی به‌وجود می‌آید. گاستروانتریت سالمونلایی یک عفونت خود محدود شونده است که بدون‌نیاز به درمان آنتی‌بیوتیکی بهبود می‌یابد. اما بیماری می‌تواند به بیماری‌های سیستمیک تبدیل شود و این افراد نیاز به درمان دارند. هدف از مطالعه ما بررسی الگوی مقاومت آنتی‌بیوتیکی و ژن‌های مقاومت به فلوکوئینولون‌ها می‌باشد.
روش بررسی: در طی این مطالعه در یک مطالعه مقطعی-توصیفی در فاصله زمانی شهریور 1401 تا شهریور1402، 44 جدایه سالمونلا انتریتیدیس از منابع انسانی مورد‌بررسی قرار گرفت. پس از تایید ایزوله‌ها با استفاده از روش‌های استاندارد میکروبیولوژی ومولکولی، الگوی مقاومت آنتی‌بیوتیکی جدایه‌ها و فراوانی ژن‌های مقاومت تعیین شد.
یافته‌ها: در این مطالعه از 44 جدایه سالمونلا انتریتیدیس مورد‌مطالعه، 100% سویه‌ها به ایمی‌پنم ومروپنم حساس بودند و حساسیت به آنتی‌بیوتیک‌های سفتریاکسون، سفتازیدیم و سفوتاکسیم به ترتیب2/93%، 9/90%، 1/94% بودند. 8/81% جدایه‌ها به کوتریماکسازول حساس بودند، حساسیت به آمپی‌سیلین 1/84% بود. تنها 1/9% جدایه‌ها به سیپروفلوکساسین حساس بودند. در بین سویه‌های مقاوم به سیپروفلوکساسین به روش فنوتیپی هیچ کدام از ژن‌های و qnrS, qnrA, qnrB مشاهده نگردید. تمام سویه‌های مقاوم به نالیدیکسیک اسید دارای ژن gyrA بودند.
نتیجه‌گیری: در این مطالعه نشان داده شد، مقاومت به خانواده فلورکوئینولون‌ها در بین ایزوله‌های سالمونلا انتریتیدیس در حال افزایش می‌باشد. از طرفی شاهد کاهش حساسیت و بروز سویه‌های مقاوم به سفالوسپورین‌های وسیع‌الطیف در بین سرووار انتریتیدیس هستیم، که داروی انتخابی عفونت‌های خارج روده‌ای می‌باشد.

 
فرهاد توکلی، ابراهیم اسپهبدی، عباس استاد علیپور،
دوره 81، شماره 9 - ( آذر 1402 )
چکیده

زمینه و هدف: نشت مایع مغزی‌نخاعی (Cerebro-spinal fluid, CSF) به‌علت آسیب لایه دورامتر، به‌دنبال جراحی ستون فقرات از عوارض نادر این جراحی می‌باشد. یکی از روش‌های کنترل علایم آن در صورت شکست درمان‌های حمایتی تزریق خون بیمار به فضای اپیدورال (EBP) در سطوح مجاور محل نشت می‌باشد.
معرفی بیمار: بیمار خانم 56 ساله می‌باشد، که اردیبهشت 1402 به‌دنبال جراحی لامینکتومی مهره چهارم به‌علت هرنی دیسک بین مهره‌ای و تنگی فورامن کمری L4-L5، دچار لیک مایع مغزی‌نخاعی شده است. با‌توجه به وجود برش جراحی در محل لیک و عدم‌دسترسی به فضای اپیدورال از آن محل و علایم آزار دهنده در بیمار به همین دلیل از طریق فضای اپیدورال کودال و ارسال کاتتر به فضای L5، 17 سی‌سی خون به فضای مورد‌نظر تزریق شد.
نتیجه‌گیری: در موارد عدم‌امکان دسترسی به فضای اپیدورال با رویکرد اینترلامینار می‌توان از طریق فضای کودال با قرار دادن کاتتر اقدام به EBP نمود.

 
مریم بهمرام، محمد قاسم حنفی، احمد فخری زاده، مهسا اخوان صباغ، الهام فرهادی،
دوره 82، شماره 1 - ( فروردین 1403 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری کبد چرب غیر‌الکلی (NAFLD) یک بیماری مزمن و پیچیده است که به تجمع نامتعارف چربی در بافت کبد منجر می‌شود. هدف از این مطالعه بررسی سایز کبد و ارتباط آن با درجه کبد چرب در بیماران مبتلا به NAFLD است.
روش بررسی: بیماران از میان مراجعه‌کنندگان به کلینیک رادیولوژی و سونوگرافی بیمارستان گلستان اهواز از خرداد 1401 تا اردیبهشت 1402 جهت سونوگرافی کبد انتخاب شدند. معیار انتخاب بیماران شرایط بالینی stable، و بازه سنی 60-30 سال بوده است. برای تمامی بیماران آنزیم‌های کبدی ALT و AST اندازه‌گیری گردیدند. پس از انجام سونوگرافی در افرادی که نتایج سونوگرافی آنها کبد چرب را نشان داد، grade کبد چرب و span کبد اندازه‌گیری گردید.
یافته‌ها: براساس نتایج سونوگرافی، span تمامی بیماران به‌طور میانگین 7/14±4/148 سانتی‌متر بود که این میزان به‌طور معناداری در بیماران با گرید دو NAFLD بالاتر بود (001/0>P). بین گریدهای مختلفNAFLD، از نظر شاخص توده بدنی (BMI) تفاوت معنادار دیده شد (001/0>P). میانگین BMI در گرید یک به‌طور معناداری از گرید‌های دو و سه کمتر بود (05/0>P). میانگین ALT در گرید یک به‌طور معناداری از گرید‌های دو و سه کمتر بود (05/0>P). بیشترین میزان AST در گرید سه دیده شد (001/0>P).
نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان داد با پیشرفت NAFLD، آنزیم‌های کبدی و سایز کبد افزایش می‌یابند که افزایش سایز کبد بر‌اساس معیارهای سونوگرافی پیشنهاد کننده گرید دو NAFLD می‌باشند، در‌حالی‌که افزایش AST و BMI پیشنهاد کننده گرید سه NAFLD و پیشرفت به سمت سیروز می‌باشد.

 

صفحه 4 از 4    
4
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb