552 نتیجه برای مو
طیبه روئینفرد، علی اوغازیان، محمد حسین ساقی، مهدی قربانیان، ایوب رستگار، شهرام نظری،
دوره 81، شماره 4 - ( 4-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: این مطالعه با هدف ارزیابی خطرات سرطانزایی و غیرسرطانزایی برای سلامتی فلزات سنگین در تنباکوهای پرمصرف از طریق قرار گرفتن در معرض استنشاق انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی از فروردین 1401 تا مهر 1401 در شهر بجنورد بر روی مسیر دود هفت برند پرمصرف تنباکو انجام شد، غلظت فلزات سنگین در مسیر دود تنباکوها با استفاده از طیفسنجی نشر نوری پلاسما با جفت القایی تعیین شد. از نرمافزار مونتکارلو برای ارزیابی ریسک احتمالی استفاده شد.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد غلظت فلزات سنگین در مسیر دود تنباکوها Fe>Zn>Mn>Ba>Pb>Ni>Cu>Mo>Cr>As>Cd بدین ترتیب بود. تجزیه و تحلیل Kruskal-Wallis نشان داد که غلظت فلزات سنگین بین تنباکوهای مختلف از نظر آماری تفاوت معنادار دارد (05/0P<). مقادیر شاخص خطر (HI) برای مسیر دود تنباکوهای الراح، آموردوسیب، الفاخر، الروبی، مزایا، سنتی بدون طعم و نخل بهترتیب 64/2، 41/2، 05/2، 7/1، 49/1، 46/1 و 44/1 بود. مقادیر خطر سرطانزایی یا خطر افزایشی سرطان مادام العمر (ILCR) آمور دوسیب، الراح، نخل، مزایا، الروبی، الفاخر و سنتی بدون طعم بهترتیب10-3×8/2، 10-3×43/2، 10-3×72/1، 10-3×58/1، 10-3×43/10، 1-4×58/9 و 10-4×08/8 بود. سرب در مسیر دود تنباکو الراح، با مقدار 59/1 بیشترین مقدار ریسک غیرسرطانزایی داشت.
نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده بیانگر این است که مسیر دود تنباکو الراح ریسک سرطانی و غیرسرطانی بالایی نسبت به سایر تنباکوها دارد و میتواند خطرات غیر سرطانزا و سرطانزا برای مصرف کنندگان ایجاد کند. بنابراین، نظارت منظم بر کیفیت تنباکوی رایج برای کاهش سطح خطرات سلامت انسان ضروری است.
هانیه علیمیری دهباغی، کریم خوشگرد، حمید شرینی، سمیرا جعفری خیرآبادی، فرهاد نعلینی،
دوره 81، شماره 5 - ( 5-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: استفاده از الگوریتمهای هوش مصنوعی برای کمک به تشخیص صحیح در تصاویر پزشکی یکی از مهمترین کاربردهای این فناوری در حوزه تصویربرداری است. در این پژوهش امکان جایگزینی رادیوگرافی ساده قفسه سینه بهمنظور تشخیص پنوموتوراکس در مواردی که بهطور معمول CT درخواست میگردد، با هدف کاهش دوز دریافتی بیماران، موردمطالعه قرار گرفت.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه تحلیلی بوده و در بازه زمانی آذر 1401 تا خرداد 1402 در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه انجام شده است. دادههای مورداستفاده در این تحقیق از پروندههای 350 فرد مشکوک به پنوموتوراکس استخراج شده است. تصاویر جمعآوری شده در نرمافزار MATLAB تحت پیشپردازش قرار گرفتند. سپس سه الگوریتم یادگیری ماشین، شامل رگرسیون لجستیک شبکه الاستیک (LENR)، رگرسیون لجستیک لاسو (LLR) و بوستینگ تطبیقی (AdaBoost) روی دادهها بهکار گرفته شد. برای ارزیابی عملکرد این مدلها از معیارهای دقت، صحت، حساسیت، ویژگی، سطح زیر منحنی مشخصه عملکرد سیستم، امتیاز F1 و طبقهبندی نادرست استفاده شد.
یافتهها: در مدل AdaBoost مقدار دقت در تصاویر رادیوگرافی و CT بهترتیب 99/17% و /98/27% محاسبه شد. مقدار AUC برای همین مدل در تصاویر رادیوگرافی برابر 100% و در تصاویر سیتیاسکن برابر 96/96% بهدست آمد.
نتیجهگیری: باتوجهبه معیارهای موردارزیابی در مطالعه، دو مدل LLR و AdaBoost دارای عملکرد مشابهی در تصاویر رادیوگرافی و CT از نظر تشخیص افراد با و بدونپنوموتوراکس هستند، بهگونهای که میتوان این عارضه را با دقت بالایی با استفاده از تکنیکهای یادگیری ماشین در تصاویر رادیوگرافی نیز تشخیص داد و بهاینترتیب از دریافت دوز پرتویی بالا ناشی از انجام CT در بیمار اجتناب نمود.
علیرضا راسخی، علی وطنخواه، سعید سلوکیموتاب، بنفشه زینلیرفسنجانی،
دوره 81، شماره 5 - ( 5-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: استئومای استئویید یک ضایعه خوشخیم استئوبلاستیک دردناک است که عمدتا در استخوانهای بلند ایجاد میشود. هدف مطالعه حاضر ارزیابی ویژگیهای تصاویر استئومای استئوییدی پیش/پس از ریشهکنی توسط امواج رادیویی با/بدون کورتاژ در طول دوره پیگیری است.
روش بررسی: در این مطالعه گذشتهنگر 27 بیمار مبتلا به استئومای استئویدی که از طریق ریشهکنی توسط امواج رادیویی با/بدون دریل و کورتاژ درمان شدند و از اسفند 1393 تا آذر 1398 به بیمارستان نمازی دانشگاه علوم پزشکی شیراز مراجعه کرده بودند، بررسی شدند.
یافتهها: در (5/81%)22 بیمار از امواج رادیویی با دریل استفاده شد و برای بقیه (5/18%)5 نفر امواج رادیویی با کورتاژ و دریل بهعنوان روش درمانی استفاده شد. میزان کلی موفقیت بالینی 6/92% و میزان عوارض کم 4/7% بود. میانگین قطر نیدوس در پیش و پس از درمان بهترتیب02/2±46/3 و 75/1±22/2 میلیمتر بود. استخوان ران شایعترین استخوان در بیماران بود ((4/44%)12 مورد). تفاوت معناداری بین معاینات پیگیری پیش و پس از درمان در اندازه نیدوس (03/0P=)، قطر ندول (02/0P=) و استخوان و اندازه کلسیفیکاسیون (05/0P=) مشاهده شد. علاوهبراین، مطالعه نشان میدهد که مقادیر متوسط اندازه تومور و ضخیم شدن کورتیکال پس از درمان کاهش یافته است.
نتیجهگیری: اگرچه در تصویربرداری پیش و پس از درمان تفاوت معناداری وجود داشت، اما نیازی به پیگیری مداوم تصویربرداری در بیماران تحت درمان بدون عوارض بالینی مانند درد وجود ندارد. این موضوع میتواند در کاهش خطرات دوز پرتو و هزینههای مراقبتهای بهداشتی موثر باشد.
احمد کچویی، منیره میرزایی، امراله سلیمی، مصطفی واحدیان، شیما رحیمی، علی قلعهنویی،
دوره 81، شماره 7 - ( 7-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: باتوجه به شیوع بالای تودههای پستان و اهمیت غربالگری و پیگیری بدخیمیهای آن در زنان و از آنجاییکه دو عامل سن و تغییرات هورمونی در یائسگی در تعیین نوع پاتولوژی و پیشآگهی تودهها نقش دارند، هدف این مطالعه تعیین ارتباط میان وضعیت یائسگی و پاتولوژی تودهها بود.
روش بررسی: این مطالعه بهروش مقطعی تحلیلی بر روی 350 زن مبتلا به توده پستانی بدونسابقه بدخیمی قبلی، مراجعهکننده به مرکز بهداشتی–درمانی شهید بهشتی طی فروردین 1392 تا 1398 انجام شد. چکلیست محققساخته برای گردآوری دادهها ازجمله (نوع بدخیمی، سایز توده، مکان توده، وجود یا عدموجود متاستاز) مورداستفاده قرار گرفت. در نهایت مقایسه دادهها بین دو گروه یائسه و غیریائسه با استفاده از SPSS software, version 22 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) انجام شد.
یافتهها: میزان شیوع بدخیمیها در سنین پساز یائسگی و در خانمهایی که یائسه شدهاند، نسبت به سنین پیش از یائسگی بیشتر بود. همچنین ارتباط معناداری بین سایز توده، وجود و یا عدموجود متاستاز با یائسگی یافت شد (05/0P<)، اما بین مکان تومور با یائسگی ارتباط معناداری یافت نشد (05/0P>).
نتیجهگیری: بدخیمیهای پستان (کارسینوم مهاجم مجرا، کارسینوم میکس مهاجم، کارسینوم موسینوس، مدولاری و پاپیلاری) در خانمهای یائسه نسبت بهغیریائسه بیشتر بود. در هر دو گروه اتساع مجاری و التهاب مزمن بیشترین یافته خوشخیم بود و فیبروآدنوم در خانمهای یائسه نسبت به خانمهای غیریائسه به میزان بسیار پایینتر یافت شد.
مریم فاکهی، مرجان قائمی، نسیم اشراقی، ملینا پورکاظمی، مریم مظلومی، فدیه حقاللهی،
دوره 81، شماره 8 - ( 8-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: باتوجه به بار ناشی از عوارض پارگی زودرس پردههای جنینی بر زنان باردار و نظام سلامت و همچنین نبود مطالعات کافی پیرامون این موضوع، هدف از انجام این مطالعه تعیین عوامل خطر مرتبط با PROM و PPROM است.
روش بررسی: در این مطالعه گذشتهنگر مورد-شاهدی، اطلاعات 90 نفر از بیماران با PROM یا PPROM که به بخش زنان بیمارستان فیروزآبادی که از فروردین 1398 تا شهریور 1400 مراجعه کردند (گروه مورد)، جمعآوری شده و سپس تحت بررسی و مقایسه با 90 نفر اززنان که بدون این عارضه بودند (گروه شاهد)، قرار گرفتند.
یافتهها: سن مادران و میانگین وزنی آنها در گروه بیمار بهطور معناداری از لحاظ آماری پایینتر از گروه شاهد بود (بهترتیب 02/0P= و 001/0P=). بین دو گروه از نظر سابقه PROM و PPROM اختلاف آماری معنادار وجود داشت (001/0P>). همچنین مصرف سیگار و قلیان بهطور معناداری در گروه بیمار بیشتر از گروه شاهد (بهترتیب 04/0P= و 008/0P=) بود. سابقه عفونت ادراری در بارداری و کوریوامینوتیت نیز در بیماران بهطور معناداری بالاتر از گروه شاهد بود (001/0P>).
نتیجهگیری: یافتههای مطالعه حاضر نشان داد که سن کمتر مادر، سابقه PROM و PPROM، وزن کمتر مادر، سن بارداری کمتر، سابقه دیابت بارداری، سابقه خونریزی سه ماه اول، سابقه مصرف سیگار و قلیان، ترشحات غیرطبیعی واژن و عفونت ادراری بهطور معناداری از لحاظ آماری در گروه PROM و PPROM بیشتر است.
مهناز صفری، پونه رحیمی، اکرم سادات طباطبایی بفروئی،
دوره 81، شماره 8 - ( 8-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: شناخت فرآیندهای پیچیده سیستم ایمنی در مقابله با عفونت کووید-19 که احتمالاً مربوط به پلیمورفیسم در ژنهای سایتوکین و کموکاین است، میتواند وضعیت پیشالتهابی بیماران را توضیح دهد. بنابراین در تحقیق حاضر همبستگی بین میزان فراوانی پلیمورفیسمهای تکنوکلئوتیدی در ژن پیشالتهابی IFNAR2 با شدت بیماری کووید-19 بررسی شد.
روش بررسی: این تحقیق توسط کمیته اخلاق انستیتو پاستور ایران بررسی و با کد اخلاقی IR.PII.REC.1400.042 به تایید این کمیته رسید و از دی ۱۴۰۰ تا آذر ۱۴۰۱ به طول انجامید. این مطالعه بر روی 954 بیمار مبتلا به کووید-19 انجام شد که به دو گروه بهبودیافته و فوت شده تقسیم شدند. پس از اخذ نمونه خون از بیماران و استخراج DNA، ژن IFNAR2 با استفاده از پرایمرهای اختصاصی تکثیر شد. سپس پلیمورفیسمهای rs2236757 در ژن IFNAR2 با روش RFPL و آنزیم محدود کننده Cac8I بررسی شدند. ژنوتیپ افراد با توجه به الگوی باندهای تشکیل شده، مشخص گردید.
یافتهها: ژنوتیپهای AA، GA، و GG به ترتیب با فراوانی 21%، 47% و 32% مشخص شدند. فراوانی آللی این پلیمورفیسم نشان داد که 56% موارد دارای آلل G و 44% دارای آلل A بودند. بررسی همبستگی پلیمورفیسم rs2236757 در ژن IFNAR2 با شدت بیماری کووید-19، عدم نقش این پلیمورفیسم در شدت بیماری (1=OR) را نشان داد. از طرفی آلل A در افراد بهبود یافته بهطور معناداری بیشتر از افراد فوت شده بود و مقدار 1OR< نیز این مساله را تایید نمود.
نتیجهگیری: نتایج حاصل نشان داد که پلیمورفیسم rs2236757 در ژن IFNAR2 با کاهش شدت بیماری در ارتباط است که این مساله نشاندهنده نقش مهم ژنهای مرتبط با پاسخهای التهابی و همچنین نقش واریانتهای ژنتیکی این ژنها در شدت بیماری کووید-19 میباشد.
احمد طهماسبی قرابی، زهرا حیدری فرد، بهروز نعمتی، مجید داوری، علیرضا دلاوری، حمیده سلیمزاده، علی اکبری ساری،
دوره 81، شماره 9 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: غربالگری یک روش هزینه اثربخش برای پیشگیری از سومین سرطان کشنده در جهان یا سرطان کولورکتال میباشد. این مطالعه با هدف تحلیل هزینه اثربخشی غربالگری کولونوسکوپی در مقایسه با سیگموییدوسکوپی برای سرطان کولورکتال در افراد پرخطر در ایران انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه ارزشیابی اقتصادی در بازه زمانی تیر تا بهمن 1395 انجام گرفت. ارزیابی اثربخشی روشهای غربالگری با استفاده از یک مرور نظاممند انجام گرفت. ارزیابی هزینهها نیز با استفاده از هزینههای بهدست آمده از تعرفه مصوب وزارت بهداشت ایران در سال 1395 برای کولونوسکوپی و سیگموییدوسکوپی انجام شد. در نهایت برای ارزیابی هزینه اثربخشی از مدل ترکیبی درخت تصمیمگیری و مارکوف استفاده شد. برای تحلیل هزینه اثربخشی با در نظر گرفتن پیامد نهایی بقای پنج ساله افراد پرخطر از فرمول ICER و نرمافزارهای Excel و TreeAge استفاده شد.
یافتهها: اثربخشی سیگموییدوسکوپی و کولونوسکوپی در افزایش بقای پنج ساله نسبت به عدمغربالگری به ترتیب 11% و 7/15% و غربالگری کولونوسکوپی نسبت به سیگموییدوسکوپی نیز 7/4% بیشتر است. هزینه غربالگری کولونوسکوپی و سیگموییدوسکوپی بهترتیب 100 و 1992 میلیارد تومان محاسبه شد. براساس تحلیل هزینه اثربخشی، هزینه درمان بیماران در صورت غربالگری با کولونوسکوپی و سیگموییدوسکوپی نسبت به عدمغربالگری کمتر است. نسبت ICER کولونوسکوپی و سیگموییدوسکوپی نسبت به عدمغربالگری بهترتیب 444،138،916- و 475،795،494- تومان و کولونوسکوپی نسبت به سیگموییدوسکوپی 369،978،588- تومان بهدست آمد.
نتیجهگیری: غربالگری به روش کولونوسکوپی و سیگموییدوسکوپی در کاهش بروز و مرگ ناشی از سرطان کولورکتال اثربخش هستند. غربالگری کولونوسکوپی در مقایسه با عدمغربالگری و غربالگری به روش سیگموییدوسکوپی برای جمعیت در معرض خطر بالا در ایران یک گزینهی غالب میباشد.
نوید امیدیفر، رضا معصوم زاده، منصوره شکریپور، یوسف نیکمنش،
دوره 81، شماره 9 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سیتومگالوویروس عامل مهمی در عفونتهای ویروسی مادرزادی است. اثرات آلودگی با این ویروس از بیعلامت در افراد سالم تا علایم شدید در نوزادان و افراد دارای سیستم ایمنی ضعیف است. این مطالعه با هدف تعیین میزان شیوع سیتومگالوویروس سرم و بررسی ارتباط بالقوه بین سن، جنس و شیوع CMV در بیماران مراجعهکننده به درمانگاه شهید مطهری شیراز انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی مقطعی بر روی 2469 نفر که درطی فروردین 1398 تا اسفند 1401 در درمانگاه شهید مطهری شیراز که سطح آنتیبادی سیتومگالوویروس را چک کردهاند، انجام شد. سطوح سرمی IgM و IgG در برابر CMV با روش ELISA ارزیابی شدند. دادهها توسط SPSS software, version 19 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) و آزمونهای کای دو پیرسون و آزمون دقیق فیشر برای بررسی ارتباط نتایج مثبت آنتیبادی با سن و جنسیت موردارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: از 2469 نفر، تیتر آنتیبادی در 1157 نفر (9/46%) مثبت گزارش گردید و 1312نفر (1/53%) تیتر آنتیبادی منفی داشتند. بیشترین تعداد مثبتها مربوط به IgG میباشد و در IgM عمدتا جوابها منفی بودند. شیوع IgM هیچ ارتباط جنسیتی را نشان نداد اما ارتباط معناداری با سن بیمار نشان داد. شیوع IgG با سن و جنس ارتباط معناداری نشان داد.
نتیجهگیری: نظر به اینکه شهرستان شیراز بهعنوان یکی از قطبهای درمانی مهم در سطح کشور مطرح است، همچنین باتوجه بهشیوع 9/46% عفونت CMV در منطقه، توصیه به استفاده از روشهای پیشگیرانه مانند واکسن و ایمونوتراپی علیه عفونت CMV در بیماران میشود.
کسری مردانی، فرهاد نیکخواهی، فاطمه فردصانعی،
دوره 81، شماره 9 - ( 9-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سالمونلا انتریکا زیر گونه انتریکا سرووار انتریتیدیس، یکی از مهمترین عوامل بیماریهای منتقله از غذا است که در اثر مصرف فراوردههای غذایی آلوده با منشا حیوانی بهوجود میآید. گاستروانتریت سالمونلایی یک عفونت خود محدود شونده است که بدوننیاز به درمان آنتیبیوتیکی بهبود مییابد. اما بیماری میتواند به بیماریهای سیستمیک تبدیل شود و این افراد نیاز به درمان دارند. هدف از مطالعه ما بررسی الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی و ژنهای مقاومت به فلوکوئینولونها میباشد.
روش بررسی: در طی این مطالعه در یک مطالعه مقطعی-توصیفی در فاصله زمانی شهریور 1401 تا شهریور1402، 44 جدایه سالمونلا انتریتیدیس از منابع انسانی موردبررسی قرار گرفت. پس از تایید ایزولهها با استفاده از روشهای استاندارد میکروبیولوژی ومولکولی، الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی جدایهها و فراوانی ژنهای مقاومت تعیین شد.
یافتهها: در این مطالعه از 44 جدایه سالمونلا انتریتیدیس موردمطالعه، 100% سویهها به ایمیپنم ومروپنم حساس بودند و حساسیت به آنتیبیوتیکهای سفتریاکسون، سفتازیدیم و سفوتاکسیم به ترتیب2/93%، 9/90%، 1/94% بودند. 8/81% جدایهها به کوتریماکسازول حساس بودند، حساسیت به آمپیسیلین 1/84% بود. تنها 1/9% جدایهها به سیپروفلوکساسین حساس بودند. در بین سویههای مقاوم به سیپروفلوکساسین به روش فنوتیپی هیچ کدام از ژنهای و qnrS, qnrA, qnrB مشاهده نگردید. تمام سویههای مقاوم به نالیدیکسیک اسید دارای ژن gyrA بودند.
نتیجهگیری: در این مطالعه نشان داده شد، مقاومت به خانواده فلورکوئینولونها در بین ایزولههای سالمونلا انتریتیدیس در حال افزایش میباشد. از طرفی شاهد کاهش حساسیت و بروز سویههای مقاوم به سفالوسپورینهای وسیعالطیف در بین سرووار انتریتیدیس هستیم، که داروی انتخابی عفونتهای خارج رودهای میباشد.
حمیدرضا چوبداری، محمدعلی قرائت،
دوره 81، شماره 10 - ( 10-1402 )
چکیده
سکته مغزی یک عامل تهدیدکننده سلامتی است. این عارضه به دو نوع ایسکمیک با شیوع بسیار بالاتر و هموراژیک با شیوع پایینتر دستهبندی میشود. سکته ایسکمیک ناشی از پارگی پلاکهای شریانی عروق مغزی، انفارکتوس مغزی-قلبی و انفارکتوس عروق کوچک است. التهاب، استرس اکسیداتیو، مرگ سلولی و اتوفاژی از عوامل تشدیدکننده این عارضه هستند. در حالیکه سکته هموراژیک ناشی از خونریزی خودبهخودی درونمغزی و زیر عنکبوتیه و در مردان شایعتر است. کاهش عوامل خطرزا همچون تروما، فشارخون بالا، الکل، لیپوپروتیین چگالی پایین و گلیسیرید، دخانیات و مواد مخدر میتواند در پیشگیری از این عارضه موثر باشد. فعالیتهای بدنی از عوامل بازدارنده و موثر در بازتوانی پس از سکته هستند. فعالیتهای هوازی، ترکیبی یا شدید با برقراری تعادل بین مسیرهای آپوپتوزی و ضدآپوپتوزی، رگزایی، کاهش استرس اکسیداتیو و افزایش فعالیت آنتیاکسیدانی از بافت مغز محافظت میکنند. مکانیزمهای درگیر در بازتوانی پس از سکته مغزی ایسکمیک با فعالیت بدنی، بیشتر به بهبود عملکرد دندریتها و سیناپسها، انعطافپذیری سیناپسی، تنظیم گیرندههای یونوتروپیک، افزایش فاکتور رشد شبه انسولینی برمیگردد. در بیماران سکته ایسکمیک حاد، تمرین شدید موجب بهبود توجه، استقلال، توانایی راه رفتن و توان هوازی میشود. همچنین اثرات مثبت آغاز تمرین یک روز پس از بروز سکته مغزی نشان داده شده است. در سکته مغزی هموراژیک نیز، ورزش موجب کاهش فشارخون سیستولی، تنظیم پاراسمپاتیکی فشارخون استراحتی و رگزایی در سیستم عصبی میشود. ورزش سبک تا متوسط میانمدت یا طولانیمدت در مقایسه با ورزش کوتاهمدت با شدت زیاد در این عارضه توصیه میشود. همچنین آغاز زودهنگام فعالیت بدنی در دوران ریکاوری پس از سکته میتواند مفید باشد.
المیرا حاجیزاده، حسین کریمی مونقی، جمشید جمالی، هانیه مستور،
دوره 81، شماره 10 - ( 10-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: در زمینه مراقبتهای بهداشتی کارکنان اتاق عمل با توجه به ماهیت پر استرس کار آنها موضوع تابآوری از اهمیت بالایی برخوردار است. لذا این مطالعه با هدف تعیین تأثیر آموزش رواقی بر تابآوری کارکنان اتاق عمل انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه نیمهتجربی مداخلهای از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود که بین 67 نفر از کارکنان اتاق عمل شاغل در بیمارستانهای امام علی (ع) و امام حسن (ع) شهرستان بجنورد در مهر ۱۴۰۲ و بهمدت شش روز بهصورت آنلاین انجام شد. در این مطالعه از چکلیست جمعیتشناختی و پرسشنامه (1402) استاندارد تابآوری کانر و دیویدسون برای جمعآوری اطلاعات استفاده شد. مداخله آموزشی نیز با استفاده از بسته آموزش رواقی “SeRenE” اجرا شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از SPSS software, version 24 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) و در سطح معناداری 05/0 انجام شد.
یافتهها: براساس نتایج نمره کل تابآوری پس از انجام آموزش رواقی (۳۱/۸±۰۳/۷۲) افزایش یافت و اختلاف آماری معناداری را با گروه کنترل (۱۶/۱۱±۰۳/۶۵) نشان داد (005/0P=). پس از آموزش رواقی نتایج نشان داد که میانگین زیر مقیاسهای تصور از شایستگی فردی، اعتماد به غرایز فردی تحمل عاطفه منفی، پذیرش مثبت تغییر و روابط ایمن، کنترل و نمره کل تابآوری در گروه آموزش افزایش پیدا کرد. میانگین بعد تأثیرات معنوی اگرچه پس از آموزش افزایش پیدا کرد، اما این افزایش از نظر آماری معنادار نبود (097/0=P).
نتیجهگیری: یافتهها نشان میدهد که آموزش رواقی تأثیر مثبتی بر جنبههای مختلف تابآوری در بین کارکنان اتاق عمل داشته است. توصیه میشود برنامههای آموزش رواقی در آموزشهای کارکنان و مراقبین سلامت گنجانده شود.
شیدا برات، خسرو ایرانفر، مهسا قنبری،
دوره 81، شماره 10 - ( 10-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: استعداد خاص برخی از بیماران به موکورمایکوزیس به اهمیت جذب آهن در پاتوژنز موکورمایکوز اشاره میکند. از اینرو بر آن شدیم تا ارتباط بین سطح آهن سرم و فریتین و ابتلا به بیماری موکورمایکوزیس در بیماران دارای فاکتورهای زمینهای مستعدکننده کووید-19 را بررسی کنیم.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مورد-شاهدی (Case-control) میباشد که در آن 38 بیمار در دو گروه بیماران مبتلا به موکورمایکوزیس بههمراه کووید-19 و دیابت در گروه مورد (19 نفر) و بیماران مبتلا به کووید-19 و دیابت در گروه کنترل (19 نفر) مورد بررسی قرار گرفتند و در هردو گروه سطح سرمی آهن و فریتین اندازهگیری و مقایسه و براساس نتایج بهدست آمده، Outcome پژوهش مشخص خواهد شد.
یافتهها: در این مطالعه بین میانگین سن در دو گروه مورد مطالعه تفاوت معناداری وجود نداشت. اما بین سطح آهن سرم و فریتین در دو گروه تفاوت معناداری مشاهده شد.
نتیجهگیری: هایپرفریتینمی نه تنها بهعنوان یک نشانگر فرآیند التهابی سیستمیک در عفونت COVID-19 در نظر گرفته میشود، بلکه نشاندهنده افزایش آهن آزاد است که در نتیجه به رشد و گسترش قارچ (موکورمایکوزیس) کمک میکند.
نگار حیدری، فاطمه رجعتی، مژگان رجعتی، پریا حیدری،
دوره 81، شماره 11 - ( 11-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: مدیریت بیماریهای مزمن مستلزم برنامه مراقبتی طولانیمدت است و تبعیت از رفتارهای خودمدیریتی بیماریهای مزمن برای بهبود نتایج سلامت و کیفیت زندگی حیاتی است. فناوری سلامت تلفن همراه این پتانسیل را دارد که پیشگیری اولیه و ثانویه از بیماری را بهبود بخشد و مداخلاتی را ارایه دهد که شخصیسازی شده باشد، از این رو پژوهش حاضر باهدف تعیین تاثیر مداخلات اپلیکیشنهای موبایل بر خودمدیریتی پرفشاری خون و دیابت طی یک مطالعه مروری انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک پژوهش مرور سیستماتیک است. در این مطالعه تاثیر مداخلات اپلیکیشنهای موبایل بر خودمدیریتی پرفشاری خون و دیابت براساس مطالعات انجام شده در بازه زمانی تیر ۱۳۹۲ تا اسفند ۱۴۰۱ موردبررسی قرار گرفت. به این منظور مقالات چاپ شده در پایگاههای بینالمللی pubmed وscopus با کلیدواژههای انگلیسی Mobile Health، mHealth، adherence، Hypertension، High Blood Pressure، Diabetes جستوجو شد.
یافتهها: در مجموع ۱۳۹۸ چکیده یافت شد که ۱۲ مقاله با معیارهای ورود و خروج همخوانی داشت. مطالعات نشان دادند که اپلیکیشنهای سلامت موبایل (mHealth) میتوانند فرایندها را بهینه و دسترسی به اطلاعات سلامت را با ترکیب روشهای درمانی با راهحلهای جذاب تسهیل کنند و راهی برای نظارت بر شرایط سلامتی بیمار، مانند رژیم غذایی، وزن بدن، فشارخون، خلقوخو و خواب و غیره ارایه دهند و همکاری بین متخصصان سلامت، بیماران و خانوادههای آنها را تسهیل کنند لذا میتوانند در ترکیب با مراقبتهای بهداشتی سنتی برای تسهیل دسترسی به اطلاعات سلامت مورداستفاده قرار گیرند.
نتیجهگیری: باتوجهبه نتایج مطالعه حاضر و افزایش چشمگیر استفاده از برنامههای کاربردی تلفن همراه برای ارتقای سلامتی لازم است بهمنظور درک تاثیر واقعی فناوری در سلامت مطالعات طولانی مدت مدنظر پژوهشگران آینده قرار گیرد.
مریم مختاری، سید رضا عطارزاده حسینی، ناهید بیژه، محمد مسافری ضیاءالدینی،
دوره 81، شماره 12 - ( 12-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کبد چرب شایعترین علت بیماریهای مزمن کبدی در جهان است که میتواند باعث بروز بیماریهای قلبی- عروقی شود، از اینرو این پژوهش با هدف بررسی تاثیر یک دوره تمرین تناوبی شدید و تزریق هورمون رشد بر PGC1α میتوکندریایی قلبی و برخی شاخصهای استرس اکسیداتیو موشهای سوری مبتلا به آسیب کبدی، انجام پذیرفت.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع بنیادی و بهروش تجربی-آزمایش بنیان است. شروع پژوهش تا جمعآوری دادهها، از شهریور ۱۴۰۱ تا اسفند ۱۴۰۱ در آزمایشگاه تخصصی تربیت بدنی دانشگاه فردسی مشهد به طول انجامید. تعداد 21 سر موش بهصورت تصادفی به سه گروه هفتتایی، کنترل (c)، تمرین (HIIT) و تمرین+ هورمون رشد (H-GH) تقسیم شدند. تمرین تناوبی شدید و تزریق هورمون رشد طبق پروتکل انجام گرفت. شاخصهایی نظیر PGC1a،SOD ، MDA، مقاومت به انسولین، نسبت ALT/AST و LDL/HDL مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت ارزیابی دادهها از آزمون آماری تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی (Tukey post hoc) استفاده شد.
یافتهها: مقادیر PGC1a و SOD در هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل افزایش معناداری داشت. اما مقادیر MDA در هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری داشت. کاهش مقاومت به انسولین تنها در گروه HIIT نسبت به گروه کنترل معنادار بود. نسبت ALT/AST در هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری داشت. نسب LDL/HDL (Lipid profile ratio) تنها در گروه HIIT کاهش معنادار داشت.
نتیجهگیری: تمرین تناوبی شدید توانست پاسخ بهینهتری در مقایسه با پپتید GH در بهبود شاخصهای مرتبط با NAFLD ایجاد کند. تزریق این هورمون به تنهایی ممکن است تبعات نامطلوبی بر برخی شاخصهای این ناهنجاری داشته باشد.
مهرو رضایینژاد، فدیه حقاللهی، نسیم اشراقی، حسین غلامزاده، مرجان قائمی، زینت قنبری،
دوره 82، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: باتوجه به حساسیت بیماران در رشته زنان و زایمان و نیاز به بیشترین بازدهی علمی و عملی، بر آن شدیم که میزان رضایت دستیاران دانشگاه علوم پزشکی تهران را در رشته زنان و زایمان از برنامه آموزشی دستیاری بررسی کنیم.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی-توصیفی، دستیاران سال اول تا چهارم رشته زنان و زایمان دانشگاه علوم پزشکی تهران (77 دستیار) از چهار بیمارستان آموزشی و درمانی امام خمینی (ره)، شریعتی، محب یاس و آرش با رضایت آگاهانه و با رعایت اصول اخلاقی از فروردین تا مهر ماه سال1402 وارد مطالعه شدند. پرسشنامه محقق ساخته رضایتمندی از برنامههای آموزشی شامل 62 سوال آنلاین بود و با استفاده از ملاک بین یک تا پنج طبقهبندی شد. آمار توصیفی با استفاده از میانه و بازه تغییرات برای متغیرهای پیوسته (تعداد جراحی و امتیاز رضایت هر بخش، امتیاز کل رضایت) و فراوانی و درصد برای متغیرهای اسمی(کیفیت رضایت) براساس سه سطح مناسب و مطلوب، نسبتا مناسب و نامطلوب استفاده شد.
یافتهها: رضایت از تعداد جراحیهای انجام شده و کیفیت آموزشی درمانگاهها، در بیمارستان امام خمینی بالاتر میباشد (007/0P=) دستیاران در دو بیمارستان امام خمینی و آرش از آموزش در دو بخش جراحی زنان و پلویک رضایت بالاتری داشتند (018/0P=، 036/0P=) برنامه کنفرانس و مورنینگهای آموزشی، در بیمارستان شریعتی میزان رضایت از این حیطه بالاتر گزارش شده است (047/0P=).
نتیجهگیری: رضایت دستیاران از وضعیت آموزشی درحیطههای مختلف، در 5/64% نمونههای بیمارستان امام خمینی در سطح مناسب و مطلوب، 60% در بیمارستان آرش در سطح نسبتا مناسب و 25% در محب یاس در سطح نامطلوب در نظر گرفته شد.
عرفان دهقانی، پژمان باقری، زهرا منتصری، نیلوفر سهرابی، مهدی شرفی،
دوره 82، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری کرونا جدیدترین عفونت انسانی شناخته شده است که منجر به یک پاندمی جهانی با میزان ابتلا و میرایی بالا در سراسر جهان شد. این مطالعه به ارزیابی خصوصیات بالینی و اپیدمیولوژیک موجهای اپیدمی کرونا در قالب یک نظام مراقبت دانشگاهی در جنوب ایران پرداخته است.
روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه مقطعی بود که بر روی دادههای 24132 نفر مبتلا به کووید 19 انجام گردید. در این مطالعه کل دادههای به ثبت رسیده در مورد بیماران مبتلا مشتمل بر سن، جنسیت، تعداد ابتلا، میرایی، بستری و میزان بهبودی همراه با سویه غالب، درصد رعایت پروتکلها پیش از رخداد اپیدمی، به تفکیک هر یک از پیکهای رخ داده در طول مدت اپیدمی در بازه زمانی اسفند ماه سال 1399 تا پایان اسفند ماه سال 1400 اخذ و تحلیل گردید.
یافتهها: میزان بروز تجمعی بیماری 36/11% و فراوانی نسبی بستری در طول مطالعه 7/11% و بهطور میانگین هفت روز بوده است. ارتباطات معناداری بین طول مدت بستری، فراوانی بیماری به تفکیک بیماریهای زمینهای و علایم بالینی بین موجها مشاهده گردید (001/0P<). علایم سیستمیک شایعترین علایم بودند. از نظر ارزیابی رادیولوژیک بین موجها اختلاف معناداری مشاهده شد (001/0P<).
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه بر تاثیر قابلملاحظه بیماریهای زمینهای و شدت علایم بالینی بر پیامدهای بستری شدن در بیمارستان تاکید میکند و نیاز به استراتژیهای مدیریتی مبتنی بر شواهد مناسب و در نظر گرفتن تغییرات بالینی و الگوهای رادیولوژیکی را هنگام ارزیابی بیماری در گروههای مختلف برجسته میکند.
شهره بهروز، علیرضا ابراهیمی، احسان موسی فرخانی،
دوره 82، شماره 2 - ( 2-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان از مهمترین سرطانهای زنان است. باتوجه به اهمیت برنامهریزی صحیح بهمنظورحفظ و ارتقاء سلامت جسمی، روحی و روانی جمعیت آسیبپذیر زنان، مطالعه حاضر با هدف بررسی مطالعات کارآزمایی بالینی انجام شده در زمینه تاثیرات خنده در ارتقاء سلامت زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.
روش بررسی: در این مرورسیستماتیک، بهمنظور دستیابی به مقالات مرتبط از پایگاه دادههای فارسی و انگلیسی SID،Magiran ، Cochrane PubMed ، Scopus و Science direct استفاده شد. برای جستجوی مقالات از کلیدواژههای شوخیدرمانی، خندهدرمانی، سرطانپستان، Humor therapy، Laughter therapy و Breast Cancer با همه ترکیبات احتمالی کلمات، استفاده شد. تمامی مقالات در فاصله-زمانی بهمن 1386 تا بهمن 1401 مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت ارزیابی کیفیت مقالات از معیار جداد استفاده شد.
یافتهها: از میان 975 مقاله در جستجوی اولیه، 525 مقاله بهعلت تکراریبودن عنوان و 442 مقاله بهدلایلی مانند عدم اختصاص شوخیدرمانی در سرطان پستان و عدم اجرای برنامه مداخلهای شوخی و خنده حذف شدند و در نهایت تعداد هشت مقاله که نمره جداد بالاتر از سه کسب نمودند، وارد مرور سیستماتیک شدند. نتایج مطالعات نشان داد که خندهدرمانی در بهبود کیفیتزندگی، بهبود ابعاد مختلف سلامت روان، کاهش احساسات منفی، تقویت احساسات مثبت و خستگی نقش موثری داشته است، درحالیکه بر درماتیت ناشی از رادیوتراپی و فعالیت سلولهای ایمنی و سطح سرمی کورتیزول تاثیر غیرمعناداری داشته است.
نتیجهگیری: باتوجه به تاثیر مثبت خندهدرمانی، توصیه میشود مدیران پرستاری و روانشناسان، از این مداخله آسان، مفرح، بدون عارضه و در دسترس در راستای بهبود وضعیت سلامت جسمی و روانی و عاطفی زنان مبتلا به سرطانپستان استفاده کنند.
اعظم ظفربخش، الهام فاطمینیا، آناهیتا بابک، سمیه خانجانی، مامک شریعت، فدیه حقاللهی،
دوره 82، شماره 2 - ( 2-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: پارگی زودرس پردهها (PPROM) یکی از مهمترین علل مرگومیر پریناتال است که عوارض آن در دو دستهی مادری و جنینی میباشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی فراوانی عوامل خطر مادری، پیامدهای مادری و جنینی و بررسی نقش مراقبت در بروز پیامدها میباشد.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی گذشتهنگر میباشد که بر روی 317 زن باردار مبتلا به پارگی زودرس پردهها (PPROM) با سن حاملگی کمتر از 37 هفته از فروردین 1398 تا فروردین 1400 در بیمارستان شهید بهشتی شهر اصفهان انجام شد. کلیه اطلاعات لازم شامل متغیر دموگرافیک، عوامل خطر و پیامدهای مادری و نوزادی از پرونده بیماران جمعآوری و به دو گروه تحت مراقبت (34-24 هفته بارداری) و ختم بارداری (بیشتر از 34 و کمتر از 24 هفته) تقسیم شدند. برای تجزیهوتحلیل متغیرهای کیفی از Chi-square test و برای متغیرهای کمی از Student’s t-test استفاده شد.
یافتهها: نتایج این مطالعه نشان دادکه وجود سوابق سقط 2/20%، عفونت ادراری 2/20%، نارسایی سرویکس 18%، دیابت بارداری 6/13%، از بیشترین موارد عوامل خطر PPROM میباشد. از نظر پیامدهای مادری کوریوامنیونیت و سزارین اورژانس در گروه مراقبت بیشتر گزارش شد (0001/0P=). بستری در NICU در گروه مراقبت بیشتر بود (001/0P=).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سابقه سقط، عفونت ادراری، نارسایی سرویکس، دیابت بارداری از بیشترین عوامل خطر در بروز PPROM میباشد. درمان انتظاری PPROM در مقایسه با گروه ختم بارداری دارای عوارض نوزادی و مادری بیشتری میباشد.
رضا صحرایی، احمد بستانی، موسی زارع، نوید کلانی، فاطمه افتخاریان،
دوره 82، شماره 3 - ( 3-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: جراحی آب مروارید شایعترین جراحی در جهان است. شیوع آب مروارید وابسته به سن با افزایش سن افزایش مییابد و شیوع آن با هر دهه از سن پس از چهل سال افزایش مییابد. داروهای مختلفی جهت کنترل بیدردی و همودینامیک در بیماران تحت عمل جراحی کاتاراکت بکار میرود. هدف از انجام این مطالعه مقایسه دکسمدتومدین و لیدوکایین در کنترل بیدردی و تغییرات همودینامیک در اعمال جراحی کاتارکت میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوبه کور در بازه زمانی آذر تا اسفند 1400 بر روی 52 بیمار تحت عمل جراحی کاتاراکت مراجعهکننده به بیمارستان مطهری شهرستان جهرم انجام شد. بیماران بهصورت تصادفی به دو گروه لیدوکایین و دکسمدتومدین قرار گرفتند. چکلیست جمعآوری اطلاعات در این مطالعه شامل سن، جنسیت، سابقه مصرف آسپرین، فشارخون سیستول و دیاستول، ضربان قلب، میزان فشار داخل چشم، عوارض پس از عمل و میزان درد بیماران پس از عمل بود.
یافتهها: نتایج آزمون من ویتنی نشان داد که گروه دکسمدتومدین میزان درد کمتری از گروه لیدوکایین در ساعت اول پس از مداخله داشتند (012/0P=) در بررسی IOP پس از از انجام بلاک رتروبولبار در گروه دکسمدتومدین شاهد افزایش معناداری در فشار IOP از مقدار 12/3±56/16 به 68/2±96/17 میلیمتر جیوه نسبت به پیش از بلاک بودیم (001/0P=).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دکسمدتومدین با لیدوکایین بهصورت رتروبولبار نسبت به لیدوکایین توانسته بود میزان درد بیماران پس از عمل و فشارخون سیستول و دیاستول در حین عمل را کنترل کند.
نوید کلانی، حسن ضابطیان، شهرام شفا، عرفانه علیرضایی، فاطمه افتخاریان، رضا صحرایی،
دوره 82، شماره 4 - ( 4-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: به تازگی از اپینفرین برای افزایش عمق و طولمدت بیدردی حاصل از بیحسکنندههای موضعی استفاده میشود و بهصورت موضعی برای کاهش انتشار بیحسکننده موضعی و کاهش خونریزی ناشی از جراحی بهطور گسترده مورد استفاده قرار میگیرد. بنابراین این مطالعه با هدف بررسی تاثیر افزودن دوزکم اپینفرین بههمراه بوپیواکایین داخل نخاعی و فنتانیل بر ثبات همودینامیک بیماران تحت عمل جراحی ارتوپدی اندام تحتانی انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سویهکور بر روی 30 بیمار 18 تا 85 سال تحت عمل جراحی ارتوپدی اندام تحتانی مراجعهکننده به بیمارستان پیمانیه شهرستان جهرم از شهریور تا آذر1400، انجام شد. بیماران بهروش تخصیص تصادفی به دو گروه، A (اپینفرین+فنتانیل+ بوپیواکایین) و گروه B (بوپیواکایین+ فنتانیل)، تقسیمبندی شدند. فشارخون سیستول، فشارخون دیاستول، فشارخون متوسط شریانی، ضربان قلب و میزان اشباع اکسیژن خون شریانی در زمانهای پیش و پس از بیحسی، حین عمل و ورود و خروج از ریکاوری ثبت شد.
یافتهها: میانگین فشارخون سیستولیک، دیاستولیک، متوسط شریانی و ضربان قلب در زمانهای پیش و پس از بیحسی، 15، 45،30، 60،75، 90، 120 دقیقه پس از تزریق دارو و در ورود به ریکاوری و خارج از ریکاوری، بین دو گروه اپینفرین+ فنتانیل+بوپیوکائین و فنتانیل+بوپیوکائین تفاوت معنادار نداشت. میانگین O2SAT در زمانهای قبل از بیحسی، 15، 30 و 75 دقیقه پس از تزریق دارو، بین دو گروه اپینفرین+ فنتانیل+بوپیوکائین و فنتانیل+بوپیوکائین تفاوت معنادار وجود داشت (05/0>P).
نتیجهگیری: استفاده از ترکیب اپینفرین+ فنتانیل+بوپیوکائین داخل نخاعی نسبت بهترکیب فنتانیل+ بوپیواکایین تفاوت قابلتوجهی در متغیرهای بررسی شده علایم حیاتی بیماران نداشته است.