جستجو در مقالات منتشر شده


21 نتیجه برای Gene Expression

امیر رشیدلمیر، مهدیه ابراهیم‌نیا، علی اکبر هاشمی جواهری،
دوره 69، شماره 7 - ( 7-1390 )
چکیده

800x600 Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4

زمینه و هدف: ابستاتین، یک پپتید ضد اشتها است. مطالعات نشان می‌دهد که ابستاتین در تعادل انرژی، ترشح هورمون رشد (GH) و تغییرات وزن بدن نقش دارد و مشخص شده که از نظر فیزیولوژیکی عملکرد متضادی با گرلین دارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک جلسه تمرین هوازی (5/1 مایل دویدن) بر بیان ژن ابستاتین لنفوسیت‌های زنان تمرین‌کرده می‌باشد. 

روش بررسی: تعداد 16 زن تمرین‌کرده خراسانی پس از فراخوان انتخاب و به‌طور تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی مسافت 5/1 مایل را با سرعت ثابت (VO2max 70%) دویدند و گروه کنترل نیز در این مدت بدون تمرین (حاضر در شرایط تمرین) بودند. نمونه‌های خونی قبل از پروتکل تمرینی به‌صورت ناشتا و بلافاصله پس از تمرین، به‌میزان ml10 از ورید بازویی جمع‌آوری شد. پس از جداسازی لنفوسیت‌ها به‌روش سانتریفیوژ، بیان ژن ابستاتین در لنفوسیت‌های آزمودنی‌ها با استفاده از روش Semi-quantitative-RT-PCR انجام شد.

یافته‌ها: این پژوهش نشان داد که یک جلسه تمرین هوازی موجب افزایش اندک بیان ژن ابستاتین لنفوسیت‌های آزمودنی‌های گروه تجربی می‌شود که این افزایش نسبت به گروه کنترل، تغییرات معنی‌داری را نشان نمی‌دهد.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه مشخص می‌کند که یک جلسه تمرین هوازی افزایش معنی‌داری در بیان ژن ابستاتین لنفوسیت ایجاد نمی‌کند. ممکن است شدت، نوع و مدت پروتکل تمرینی به‌کار رفته در این تحقیق، بیان ژن ابستاتین لنفوسیت را تحت تأثیر قرار نداده که این نتیجه، هم‌راستا با نتایج سایر مطالعات انجام شده در زمینه تغییرات پلاسمایی ابستاتین می‌باشد.


ناصر شکرزاده، مسعود سعیدی جم، آرش دهقان، فرزانه اثنی عشری، مرضیه فریمانی سنویی، مریم بهمن زاده، زهره علیزاده،
دوره 69، شماره 10 - ( 10-1390 )
چکیده

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: تکنیک‌های کمک باروری در سال‌های اخیر به‌طور قابل ملاحظه پیشرفت کرده است اما هنوز در تعدادی از جنین‌های منتقل شده به رحم لانه‌گزینی انجام نمی‌شود. یکی از دلایل ناباروری، شکست مکرر در لانه‌گزینی و کاهش پذیرش اندومتر می‌باشد. در وضعیت‌های بالینی مانند اندومتریوز و میوم، به دلیل تغییرات اندومتر، کاهش لانه‌گزینی به دنبال انتقال جنین مشاهده می‌شود. در این مطالعه مورد- شاهدی، میزان بیان ژن‌های  HOXA10 و BTEB1 در اندومتر افراد مبتلا به اندومتریوز و میوم ارزیابی شدند.

روش بررسی: مبتلایان به اندومتریوز و میوم (هر گروه هشت نفر) به عنوان مورد و هشت فرد بارور و سالم به عنوان کنترل انتخاب شدند. نمونه‌برداری از اندومتر در فاز میانی ترشحی انجام شد. سپس با روش نیمه کمّی RT-PCR میزان بیان ژن‌های مورد نظر بررسی شدند.

یافته‌ها: جزییات مراحل کار برای انجام روش نیمه کمّی بررسی میزان نسبی mRNA های HOXA-10 و BTEB1 توضیح داده شده است. تعداد سیکل مورد نظر برای انجام واکنش زنجیره‌ای پلیمراز (PCR) برای ژن‌های HOXA10، BTEB1 و     ß-actin به ترتیب 30، 32 و 26 سیکل به‌دست آمد. میانگین شدت بیان ژن HOXA10 و BTEB1 (نرمال شده با ژن     ß-actin) در اندومتر مبتلایان به اندومتریوز به طور معنی‌داری کم‌تر از گروه کنترل بود (05/0P<). نتایج مشابهی نیز در مورد مبتلایان به میوم برای هر دو ژن HOXA10 و BTEB1 به‌دست آمد (05/0P<).

نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد تغییر در بیان تعدادی از ژن‌ها که مقدار آن‌ها به طور طبیعی در زمان لانه‌گزینی افزایش پیدا می‌کند، باعث ایجاد تغییرات اندومتر جهت پذیرش جنین بوده و مسئول کاهش میزان باروری در بیماران مبتلا به اندومتریوز و میوم باشد.


حسین منتخب یگانه، حسین بابا احمدی رضایی، محمود دوستی،
دوره 70، شماره 5 - ( 5-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: عوامل متعددی در ایجاد بیماری‌های قلبی- عروقی دخیل‌اند، از جمله اسیدهای چرب ترانس، که به‌طور عمده طی فرآیندهای اشباع‌سازی روغن‌های گیاهی به‌وجود می‌آیند. این فرآیندها موجب تشکیل روغن‌های نیمه‌جامد می‌شود، امروزه مشخص شده است که این ماده غذایی عامل خطر مهمی در بروز و پیشرفت آتروسکلروز است؛ از طرف دیگر مشخص شده است که، تعدادی از گیرنده‌های هسته‌ای از جمله PPARها (Peroxisome Proliferator Activated Receptor) در هموستاز لیپید و پاتوژنز بیماری‌های قلبی- عروقی دخالت داشته و نقش‌های به‌سزایی ایفا می‌کنند؛ از این رو در این مطالعه تاثیر اسید الاییدیک بر بیان ژن PPARγ مورد بررسی قرار گرفته شد.
روش بررسی: سلول‌های ماکروفاژی RAW264.7 با غلظت‌های mM5/0، یک و دو اسید الاییدیک به‌مدت شش ساعت تیمار گردیدند. گروه کنترل نیز حاوی اتانول 50% (به‌عنوان حلال) معادل مقدار اتانول استفاده شده در غلظت دو میلی‌مولار لحاظ گردید. بعد از استخراج RNA و سنتز cDNA میزان بیان ژن PPARγ با روش Real-Time PCR مورد سنجش قرار گرفت.
یافته‌ها: اسید الاییدیک بعد از تیمار شش ساعته در هر سه غلظت mM5/0، یک و دو میزان بیان ژن PPARγ را در رده سلولی ماکروفاژی RAW264.7 در مقایسه با گروه کنترل، به‌ترتیب 36/1، 68/1 و 24/3 برابر کاهش داد (05/0P<).
نتیجه‌گیری: اسید الاییدیک، از طریق کاهش بیان ژن گیرنده هسته‌ای PPARγ باعث بروز، تشدید و یا تسریع بیماری‌های قلبی و عروقی به‌خصوص آتروسکلروز می‌شود و این یافته اهمیت کاهش مصرف این ماده غذایی را  نشان می‌دهد.


نیوشا صمدائیان، سید محمد حسین مدرسی، مریم مباشری، رضا ابراهیم‌زاده وصال، سید محمد اکرمی،
دوره 72، شماره 5 - ( 5-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: ریز RNAها 23-21 نوکلئوتید طول دارند و بیان بعضی از آنها در بافت نرمال و توموری متفاوت است. در این مطالعه ما بیان miRNA-21 را در بافت تومورال روده بزرگ بیماران با نمونه طبیعی کنار آن مورد بررسی و مقایسه قرار دادیم. روش بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی که از فروردین تا بهمن 1392 در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گردید، 35 نمونه سرطان کولورکتال بر مبنای ویژگی‌های کلینیکی و پاتولوژیکی شامل اندازه تومور، Stage سرطان و متاستاز گروه‌بندی شدند. سپس بررسی بیان با واکنش زنجیره پلیمراز با زمان واقعی (Real Time PCR) انجام شد. یافته‌ها: نسبت بیان miRNA-21 در Stageهای I، II و III به‌ترتیب 804/1 و 574/4 به‌دست آمد اما تنها در Stage III این مقدار از نظر آماری معنادار بود (037/0P=). همچنین در بررسی بر اساس سایز تومور (4 و 4<) نیز افزایش بیان به‌ترتیب 045/2 (505/0P=) و 242/1 (653/0P=) مشاهده شد. از طرف دیگر نمونه‌ها بر اساس متاستاز (+ و -) نیز بررسی شدند که هر دو گروه بیان افزایش یافته‌ی به‌ترتیب 545/2 (423/0P=) و 348/1 (741/0P=) را نشان دادند ولیکن هیچ‌کدام از نظر آماری معنادار نبود. نتیجه‌گیری: miRNA-21 در Stage III سرطان کولورکتال نسبت به بافت نرمال کنار آن بیان افزایش یافته معناداری دارد. این یعنی، شاید بتوان در آینده از miRNA-21 به‌عنوان یک بیومارکر پیش‌آگهی‌دهنده در تعیین نوع درمان در بیماران Stage III سرطان کولورکتال و یا به‌عنوان یک هدف مولکولی در طراحی استراتژی‌های جدید کنترل سرطان استفاده کرد.
سید محمد میریونسی، زینب جمالی، معصومه رضی‌پور، الهه علوی‌نژاد، محمد حسین مدرسی،
دوره 72، شماره 11 - ( 11-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: تولید سلول‌های ژرمینال در محیط آزمایشگاهی می‌تواند نوید‌دهنده درمان تعدادی از موارد ناباروری مردان باشد. مطالعه حاضر ضمن بررسی فرایند تمایز سلول‌های بنیادی جنینی موش به سلول‌های ژرمینال، بیان ژن Testis specific 10 (Tsga10) را نیز برای اولین‌بار در این فرایند مورد بررسی قرار داده است. روش بررسی: این مطالعه یک مطالعه آزمایشگاهی (In vitro) است که در گروه ژنتیک پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران از بهمن 1390 تا اسفند 1391 انجام شده است. سلول‌های بنیادی جنینی موشی توسط رتینوییک اسید (Retinoic acid, RA) به سمت سلول‌های ژرمینال القا شدند. در نمونه سلول‌های در حال تمایز روزهای هفت، 12 و 25 بیان سه گروه از ژن‌های Pre-meiotic، Meiotic و Post-meiotic با استفاده از Reverse transcription polymerase chain reaction (RT-PCR) بررسی شد. برای بررسی بیان ژن Tsga10 به‌عنوان یک ژن اختصاصی اسپرماتوژنز، Real-time RT-PCR انجام گرفت و نتایج تفسیر گردید. حضور پروتیین TSGA10 در سلول‌های تمایز‌یافته با وسترن بلاتینگ و ایمونوسایتوشیمی (Immunocytochemistry) تایید شد. یافته‌ها: در مراحل اولیه روند تمایز (روز 12) میزان نسبی بیان Tsga10 به 32/0 مقدار پایه آن در سلول‌های غیر تمایز‌یافته کاهش یافت. پس از بیان ژن‌های Post-meiotic (روز 25) میزان نسبی بیان Tsga10 به‌مقدار 2/2 افزایش یافت. همچنین میزان بیان نسبی Tsga10 در بیضه موش پنج، 10 و 15 روزه به‌ترتیب 125، 150 و 170 بود. این میزان در بیضه موش بالغ برابر 1650 برآورد شد. نتیجه‌گیری: در طی فرایند تمایز سلول‌های بنیادی جنینی، بیان Tsga10 پس از بیان ژن‌های Post-meiotic نسبت به مرحله Meiotic حدود 6/6 برابر افزایش داشت. افزایش بیان Tsga10 در طی عبور از مرحله Meiotic به Post-meiotic، نقش این ژن و محصول پروتیین آن‌را در مراحل تکامل سلول‌های ژرمینال نشان می‌دهد.
فاطمه گنج زاده، رضا شیرکوهی،
دوره 73، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان، دومین سرطان شایع پس از ریه در جهان می‌باشد. همچنین این بیماری پنجمین علت شایع مرگ در اثر سرطان است. سرطان پستان، رشد مهار‌نشده‌ی سلول‌های غیر‌طبیعی است که در نواحی مختلف پستان ایجاد می‌شود. 90% از سرطان‌ها بر اثر متاستاز رخ می‌دهند و غلبه بر پیوستگی‌های سلولی بدن از جمله پیوستگی‌های محکم یکی از راه‌های ایجاد متاستاز می‌باشد. اوکلودین (Occludin) یک پروتیین سرتاسری غشایی می‌باشد که در محل اتصالات محکم وجود دارد. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی میزان بیان اوکلودین در سرطان پستان انسان بود. روش بررسی: در این پژوهش نمونه‌های تومور 30 بیمار مبتلا به سرطان پستان مراجعه‌کننده به انستیتو کانسر بیمارستان امام‌خمینی (ره) و ذخیره‌شده در بانک تومور ایران از ابتدای فروردین 1392 به‌مدت یک‌ماه، پس از دریافت رضایت‌نامه اخلاقی، مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا استخراج RNA کمی صورت گرفت و سپس با استفاده از رونویسی معکوس و Polymerase chain reaction (PCR) معمولی و Real-time PCR بیان ژن اوکلودین در این بیماران مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها: بیان ژن اوکلودین در بیماران با مرحله بالاتر بیماری نسبت به حالت کنترل بالاتر رفته بود و این افزایش به‌صورت معنادار به‌خصوص میان دو مرحله بالایی و پایینی قابل مشاهده بود. نتیجه‌گیری: افزایش بیان ژن اوکلودین را می‌توان به‌عنوان یکی از فاکتورهای تاثیر‌گذار در روند تبدیل بافت سالم به‌سمت سرطانی شدن دانست.
فرزانه رحمانی‌راد، مریم بیگم مباشری، محمد حسین مدرسی،
دوره 73، شماره 4 - ( 4-1394 )
چکیده

در پژوهش‌های مرتبط با سرطان امروزه توجه خاصی به گروه جدیدی از ژن‌های موثر در سرطان به نام ژن‌های سرطان/بیضه (Cancer/Testis, CT) معطوف گردیده است. وجود سد خونی-بیضه‌ای ویژگی منحصر به فردی را در بیضه ایجاد نموده است. ژن‌هایی که بیان طبیعی آنها محدود به بیضه است و در دیگر بافت‌های طبیعی یا بیان نداشته و یا بیان بسیار اندکی دارند، به سبب وجود این سد برای سیستم ایمنی بدن بیگانه محسوب گردیده و در صورت بیان نابه‌جا در بافت‌های دیگر، مانند آنچه در اغلب بافت‌های سرطانی رخ می‌دهد، می‌توانند محرک سیستم ایمنی و ایجادکننده پاسخ ایمنی باشند. بر این اساس ژن‌های سرطان/بیضه اهداف نویدبخشی برای واکسن‌های سرطان و ایمونوتراپی هستند. در بدخیمی‌ها تنظیم بیان ژن مختل می‌شود و این امر منجر به بیان آنتی‌ژن‌های CTدر انواع مختلفی از تومورها می‌شود. با این حال هنوز مشخص نشده است که بیان نامتعادل این ژن‌ها در انواع مختلف سرطان علت بروز سرطان یا معلول آن است. مکانیسم عملکردی ژن‌های CT اغلب ناشناخته است. فهرست فزاینده‌ای از ژن‌های C‏T مرحله کارآزمایی بالینی را برای به منظور استفاده در پیشگیری و یا درمان سرطان می‌گذرانند. در این پژوهش، ژن TSGA10 به‌عنوان یکی از ژن‌های CT بازنگری می‌گردد. این ژن در بالاترین میزان خود در اسپرماتیدهای در حال طویل شدن بیان می‌شود و محل استقرار آن در Fibrous sheath اسپرم بالغ است و به‌عنوان یک بیومارکر سرولوژیکی در لنفومای پوستی شناخته می‌شود. بیان نامتعادل TSGA10 در لوکمی لنفوبلاستیک حاد (ALL)، سرطان‌های پستان، مغز، معده- روده‌ای و گسترده‌ای از سرطان‌های دیگر در سطح mRNA و پروتیین گزارش شده است. فقدان یا کاهش بیان TSGA10 در مردان نابارور مبتلا به آزواسپرمی غیرانسدادی نیز گزارش شده است.
طیبه باقری، الهام مسلمی،
دوره 73، شماره 6 - ( 6-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: در ایران سرطان پستان دومین سرطان شایع در زنان پس از سرطان پوست می‌باشد. یوبیکوئیتین و پروتیین‌های شبه یوبیکوئیتین ناقلان سیگنال رسانی هستند که عملکردهای سلولی مختلفی برعهده داشته به طوری‌که در بسیاری موارد باعث تسریع پیشرفت سرطان می‌شوند. هدف از این مطالعه بررسی بیان ژن یوبیکوئیتین D (UBD) در زنان مبتلا به سرطان پستان و همچنین بررسی ارتباط پیشرفت بیماری با میزان بیان این ژن بود. روش بررسی: این مطالعه به‌صورت موردی- شاهدی است که در آن 30 نمونه بلوک پارافینه بافت (20 نمونه بیمار و 10 نمونه ماموپلاستی) مربوط به اردیبهشت سال 1389 تا فروردین 1391 پس از بررسی پاتولوژیست از آزمایشگاه بیمارستان‌های پارسیان و کسری واقع در تهران جمع‌آوری گردید. استخراج RNA با استفاده از RNX-plus و سنتز cDNA به کمک آنزیم Moloney murine leukemia virus (M-MuLV) انجام شد. بیان ژن‌ بر روی تمام نمونه‌ها با روش Real-time polymerase chain reaction (RT-PCR) نسبی مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ها: بیان ژن UBD به صورت میانگین، در حدود 11 برابر نسبت به گروه نرمال افزایش یافت که با مراحل (Stage) بیماری نیز افزایش یافت. به‌طوری که در گروه بیماران مرحله 1، بیان ژنUBD 73/2 برابر نسبت به گروه نرمال (001/0P=) افزایش یافت و در مرحله 4 بیماری این عدد به 4/19 برابر نسبت به نرمال (0005/0P=) افزایش یافت. نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج می‌توان بیان نمود بررسی میزان بیان UBD می‌تواند نقش مهمی در تشخیص سرطان پستان، به‌عنوان یک مارکر به عهده داشته باشد. به‌علاوه با توجه به افزایش بیان این ژن با مراحل بیماری، بررسی تغییرات در بیان این ژن می‌تواند در شناسایی و تشخیص مراحل اولیه بیماری موثر باشد.
مریم خانه‌زاد، فرید ابوالحسنی، سید مرتضی کروجی، ایرج راگردی کاشانی، فرشته علی اکبری،
دوره 73، شماره 12 - ( 12-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: اسپرم‎زایی فرآیندی پیچیده و سازمان‎یافته از تکثیر و تمایز سلول‎های بنیادی اسپرماتوگونی است. سلول‎های بنیادی اسپرماتوگونی (SSCs) به‌عنوان سلول‌های بنیادی منحصر به فرد با توان خود نوزایی، تمایز و انتقال داده‌های ژنتیکی به نسل بعد در حفظ باروری نقش اساسی دارند. همچنین سلول‌های سرتولی در تعادل بین تکثیر و تمایز سلول‎های بنیادی اسپرماتوگونی مؤثر هستند. با توجه به اهمیت و کاربرد گسترده SSCs به‌ویژه در درمان ناباروری، هدف از انجام این پژوهش نقش هم‌کشتی با سلول‌های سرتولی در تعیین سرنوشت سلول‌های بنیادی اسپرماتوگونی بود.

روش بررسی: این مطالعه تجربی از آبان 1392 تا آذر 1393 در گروه آناتومی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، بر روی موش‌های ‎ NMRIنابالغ (6-3 روزه) انجام گرفت. ابتدا سلول‌های سرتولی و سلول‎های بنیادی اسپرماتوگونی از موش‌های نوزاد طی دو مرحله هضم آنزیمی جدا شدند. ماهیت سلول‌های سرتولی با نشانگر ویمنتین و SSCs با نشانگر پروتیین انگشت روی لوسمی پرومیلوسیتیک (Promyelocytic leukemia zinc-finger, PLZF) تأیید شد. سلول‎های بنیادی اسپرماتوگونی در دو گروه هم‌کشتی با سلول‌های سرتولی و بدون هم‌کشتی (کنترل) قرار گرفتند. میزان بیان ژن تمایزنیافته مهارکننده اتصال DNA چهار (ID4) و تمایزیافته c-Kit توسط تکنیک واکنش زنجیره پلی‎مراز ارزیابی شدند.

یافته‌ها: درصد خلوص SSCs با روش فلوسایتومتری 66/91% گزارش شد. بیان ژن ID4 در گروه هم‌کشتی نسبت به کنترل افزایش معنا‌داری را نشان داد (045/0P=)، در حالی که بیان ژن c-Kit در گروه هم‌کشتی در پایان هر هفته در مقایسه با کنترل کاهش معنا‌داری داشت (046/0P=).

نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، هم‌کشتی با سلول‌های سرتولی برای مدت بیشتری سلول‎های بنیادی اسپرماتوگونی را در مرحله تکثیر نگه می‌دارد، بنابراین می‌تواند جهت بهینه‌سازی محیط کشت در کلینیک استفاده شود.


زهره سرابی‌نژاد، داود نوری اینانلو، شهرام تیموریان،
دوره 74، شماره 1 - ( 1-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: اینفلیکسیماب (Infliximab) شکلی از آنتی‏بادی‏های نوترکیب کایمریک می‏باشد که هدف مناسبی برای مهار فاکتور نکروز توموری آلفا در بیماری‌های التهابی است. پژوهش کنونی با هدف ارزیابی بیان آنتی‏بادی منوکلونال اینفلیکسیماب در مقیاس نیمه‏صنعتی در سلول تخمدان هامستر چینی انجام شد.

روش بررسی: این مطالعه با هدف تولید نیمه صنعتی، از بهمن 1393 تا مرداد 1394 در مرکز رشد دانشگاه تهران انجام گردید. وکتور حاوی ژن‌های اینفلیکسیماب، به باکتری E.coli انتقال و وجود ناقل پلاسمیدی حاوی ژن برروی ژل 2% آگارز بررسی شد پلاسمید جداسازی و توسط لیپوفکتامین 2000 (Invitrogen, Germany) به سلول تخمدان هامستر چینی ترانسفکت شد. سلول‌ها توسط G-418، دو هفته تیمار و سلول‌های ترانسفکت شده انتخاب شدند. میزان تولید اینفلیکسیماب در کلون‏های انتخابی پس از 48 ساعت با کیت الایزا IgG، مورد سنجش قرار گرفت. کلون با بیان بالا کشت و محصول با ستون افینیتی پروتیین A خالص شد. جهت تایید خلوص، از روش Sodium dodecyl sulfate polyacrylamide gel electrophoresis (SDS-PAGE) و برای تعیین راندمان تخلیص، از تست الایزا استفاده شد.

یافته‌ها: بررسی ژل آگارز، وکتور حاوی ژن را تایید نمود. ارزیابی غلظت اینفلیکسیماب پس از ترانسفکشن با استفاده از تست الایزا IgG در nm 450، بیشترین و کمترین میزان بیان را به‌ترتیب ng/ml 23 و ng/ml 6 نشان داد. در مرحله تخلیص با ستون افینیتی پروتیین A، پیک مربوط به اینفلیکسیماب، در بازه زمانی 7/0 الی 8/0 دقیقه مشاهده و راندمان تخلیص، 70% محاسبه شد و وجود باند‏های 25 و 50 کیلو دالتونی بر روی ژل پس از تخلیص حضور اینفلیکسیماب را تایید نمود.

نتیجه‌گیری: در پژوهش کنونی بیان اینفلیکسیماب در مقیاس نیمه‌صنعتی با استفاده از سیستم بطری غلطان با درصد بیان بالا و راندمان تخلیص حدود 70% انجام شد.


بختیار ترتیبیان، زینب شیخلو، عباس مآل‌اندیش، محمد رحمتی یامچی، رقیه افسرقره‌باغ،
دوره 74، شماره 10 - ( 10-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: نتایج مطالعات نشان می‌دهد که فعالیت ورزشی هوازی با تحریک سلول‌های استخوان‌ساز باعث پیشگیری از پوکی استخوان در دوران یائسگی می‌شود. هدف پژوهش حاضر بررسی اثر 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط بر بیان ژن آلکالین فسفاتاز، سطوح سرمی آلکالین فسفاتاز، هورمون پاراتیرویید و کلسیم در زنان کم‌تحرک بود.

روش بررسی: این پژوهش یک مطالعه نیمه‌تجربی است که در شهریور ماه سال 1394 در دانشگاه ارومیه انجام گردید. زنان یائسه کم‌تحرک 65-50 سال شهرستان ارومیه، جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. 20 آزمودنی داوطلب و واجد شرایط با میانگین سنی 12/2±60 سال و شاخص توده بدن kg/m2 24/3±46/29 به‌صورت تصادفی در دو گروه تمرین (10 زن) و کنترل (10 زن) با روش نمونه‌گیری تصادفی در این پژوهش شرکت نمودند. گروه تمرین به مدت 12 هفته، هر هفته سه جلسه و در هر جلسه به مدت 60-50 دقیقه تمرینات هوازی پیاده‌روی و دوی سبک را با شدت 65 تا 70% حداکثر ضربان قلب تمرین اجرا کردند، در حالی‌که گروه کنترل در هیچ مداخله‌ای شرکت نداشتند. از گروه تمرین و کنترل 24 ساعت پیش و پس از 12هفته برنامه‌ی تمرینی به‌منظور اندازه‌گیری بیان ژن آلکالین فسفاتاز و مارکرهای سرمی استخوان نمونه‌گیری خون به‌عمل آمد. ارزیابی بیان ژنی با دستگاه Real-time RT-PCR (Applied, USA) و مارکرهای سرمی استخوان با دستگاه‌های Auto-analyzer (Biotechnica, Italy) و ELISA reader (Stat Fax-4200, Awareness Inc., USA) صورت گرفت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد بیان ژن آلکالین‌فسفاتاز و هورمون پاراتیرویید پس از 12 هفته تمرینات هوازی شدت متوسط در بین گروهی افزایش معناداری داشتند (به‌ترتیب 027/0=P و 006/0=P)، ولی سطوح سرمی آلکالین فسفاتاز و کلسیم تفاوت معناداری نداشتند (به‌ترتیب 941/0=P و 990/0=P).

نتیجه‌گیری: نتایج بیانگر آن است که 12 هفته فعالیت ورزشی هوازی پیاده‌روی و دوی سبک با 65 تا 70% بیشینه ضربان قلب تمرین بیان ژن آلکالین فسفاتاز و هورمون پاراتیرویید را در زنان یائسه کم‌تحرک افزایش می‌دهد.


نازنین طالب‌آبادی، امیرنادر امامی رضوی، راحله صفائی جوان، حدیث محمدپور، علیرضا عبدالهی،
دوره 75، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: در مورد نقش و میزان بیان ژن Transferrin receptor 2 (TFR2) که ژن رسپتور ترانسفرین است پژوهش‌هایی صورت گرفته که برخی موید ارتباط آن با ایجاد آدنوکارسنوم معده می‌باشد. هدف از این مطالعه بررسی تغییرات بیان ژن TFR2 در سلول‌های تومورال آدنوکارسینومای معده و مقایسه آن با بیان ژن در بافت نرمال مجاور تومور بود.

روش بررسی: این مطالعه به‌روش مورد-شاهدی از مهر ۱۳۹۴ تا تیر ۱۳۹۵ در بخش پاتولوژی انستیتو سرطان بیمارستان امام‌خمینی (ره) تهران انجام پذیرفت. در این مطالعه تعداد ۳۰ نمونه بافت تازه توموری بیماران مبتلا به آدنوکارسینومای معده و ۳۰ نمونه بافت تازه نرمال اطراف تومور و ۳۰ نمونه پلاسمای فریز شده همان بیماران تهیه گردید. پلاسمای بیماران از نظر وجود آنتی‌بادی هلیکوباکترپیلوری (به‌روش الایزا) و بیان ژن TFR2 در بافت تومورال و طبیعی مجاور توسط Real-time polymerase chain reaction (Real-Time PCR) مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: بیان ژن در بافت تومورال نسبت به بافت نرمال افزایش معناداری داشت (۰/۱۲۵P=). بیان ژن TFR2 در افراد مبتلا به سرطان معده که درگیری عفونت همزمان هلیکوباکترپیلوری داشتند نشان داد که در افراد دارای این آلودگی بیان این ژن افزایش یافته است (۰/۰۷۷P=). بررسی ارتباط بیان این ژن با مرحله بیماری نشان داد که بیان ژن tfr2 در مراحل بالاتر بیماری افزایش چشمگیری دارد (۰/۳۹۶P=).

نتیجه‌گیری: بیان ژن TFR2 در بافت تومورال معده افزایش می‌یابد و در افرادی که عفونت همزمان هلیکوباکترپیلوری دارند و یا در مراحل پیشرفته‌تر بیماری قرار دارند بیان ژن بیشتر است. این یافته‌ها می‌تواند موید ارتباط مستقیم میزان بیان ژن با ایجاد و گسترش آدنوکارسینومای معده باشد.


سجاد شفاعی، الهام مسلمی، مهدی محمدی، کسری اصفهانی، امیر ایزدی،
دوره 75، شماره 10 - ( 10-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پروستات یکی از شایعترین سرطان‌هایی است که مردان را مبتلا می‌کند. گرچه سرطان پروستات در اغلب موارد مرگبار نیست، شناخت عوامل موثر در تشخیص و درمان به‌موقع آن اهمیت دارد. افزایش بیان KLK2 در سرطان پروستات رخ می‌دهد و در نتیجه می‌تواند به‌عنوان یک بیومارکر برای سرطان پروستات عمل کند. هدف از این مطالعه بررسی میزان بیان ژن KLK2 به‌عنوان فاکتور احتمالی دخیل در تشخیص سرطان پروستات بود.
روش بررسی: در این مطالعه موردی، تعداد ۵۰ نمونه ادرار افراد مبتلا به سرطان پروستات و ۵۰ نمونه ادرار افراد سالم، مراجعه‌کننده به بیمارستان مهر تهران (دی ۱۳۹۳ تا اسفند ۱۳۹۴)، در بازه سنی ۴۶ تا ۷۱ سال جمع‌آوری گردید. سپس RNA نمونه‌ها استخراج و سنتز cDNA به کمک آنزیم MMuLV و پرایمرهای Oligo dt و Random hexamer  انجام شد.
یافته‌ها: میانگین افزایش بیان ژن KLK2 در افراد کمتر از ۵۰ سال و در افراد بیشتر از ۵۰ سال به‌ترتیب برابر با ۲/۳۲ و ۵/۷۹، ۰/۰۰۰۱P< بود. در بررسی بیماران با گروه‌بندی مرحله بیماری گروه GS6 با کمترین میزان بیان ۳/۴۰ برابر و در گروه GS8 با بیشترین میزان بیان ۱۰/۷۴ برابر نسبت به نمونه‌های نرمال افزایش بیان (۰/۰۰۰۱P<) مشاهده شد.
نتیجه‌گیری: بیان ژن KLK2 در افراد مبتلا به سرطان پروستات بیشتر از افراد سالم است. در نهایت با توجه به نتایج می‌توان بیان نمود که ژن KLK2 می‌تواند به‌عنوان یک عامل موثر و دخیل در سرطان پروستات مطرح شود که افزایش بیان آن با پیشرفت و توسعه بیماری در ارتباط است. 

 

آذر مردی ممقانی، سید جلیل حسینی، الهام مسلمی،
دوره 75، شماره 11 - ( 11-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: هر گونه نقص در روند فرآیند اسپرماتوژنز می‌تواند موجب ایجاد نوعی از اختلالات ناباروری مردان به‌نام آزواسپرم غیرانسدادی ‌شود. بررسی فاکتورهای درگیر در روند اسپرماتوژنز از جمله هورمون‌ها و ژن‌ها می‌تواند به درک مکانیسم ناباروری مردان کمک کند. هدف از انجام مطالعه بررسی بیان ژن کلاسترین در بافت بیضه بیماران آزواسپرمی غیر‌انسدادی می‌باشد. افزون‌بر‌این میزان هورمون‌های LH، FSH و تستوسترون نیز در خون این بیماران بررسی شد.
روش بررسی: این یک مطالعه توصیفی شامل ۴۲ مرد آزواسپرم غیرانسدادی می‌باشد که در پژوهشگاه رویان از خرداد تا اسفند ۱۳۹۵ انجام گردید. این بیماران بر اساس نتایج حاصل از نمونه‌برداری بافت بیضه، به دو گروه TESE+ (دارای اسپرم) و TESE- تقسیم‌بندی شدند. نمونه خون پیش از جراحی TESE از بیماران گردآوری و اندازه‌گیری میزان هورمون‌ها با تکنیک الایزا انجام گردید. RNA ژنومی از نمونه‌های بافت بیضه استخراج و تبدیل به cDNA شده و با تکنیک Rael-time PCR بیان ژن بررسی گردید.
یافته‌ها: بر اساس نتایج کمی به‌دست‌آمده از بررسی میزان بیان ژن کلاسترین، این ژن در گروه TESE+ نسبت به گروه TESE- بیان بالاتری داشت و این تفاوت از نظر آماری معنادار بود (۰/۰۳۵P=). میانگین هورمون‌های FSH و LH در گروه TESE+ به‌صورت نسبی پایین‌تر از گروه TESE- بود (۰/۰۷P= و ۰/۰۸P=). میانگین هورمون تستوسترون در بین دو گروه تفاوت معناداری نداشت (۰/۶۶P=).
نتیجه‌گیری: میزان بیان ژن کلاسترین در گروه TESE+ نسبت به گروه TESE- بالاتر است. به‌دلیل اینکه بیماران TESE+ دارای اسپرم در بافت بیضه خود می‌باشند می‌توان نتیجه گرفت که این ژن ممکن است در فرآیند اسپرماتوژنز نقش داشته باشد.

سیروس نعیمی،
دوره 75، شماره 12 - ( 12-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: از مشکلات اصلی سرطان وجود عدم تعادل مابین رشد سلولی و مرگ سلولی می‌باشد که به‌دلیل تغییر در میزان بیان ژن‌های مربوط به این مکانیسم‌ها است. از جمله ژن‌های دخیل در این امر می‌توان به ژن Death-associated protein kinase (DAPK) اشاره نمود. مطالعات نشان داده است که بیان ژن‌ها تحت تاثیر متیلاسیون نواحی پروموتری قرار می‌گیرد. هدف از این مطالعه، بررسی میزان بیان ژن مذکور و تاثیر متیلاسیون بر میزان بیان این ژن و ارتباط آن با ایجاد سرطان پستان در زنان بود.
روش بررسی: در این مطالعه مورد-شاهدی، ۸۰ بیمار مبتلا به سرطان پستان و ۸۰ نفر به‌عنوان گروه کنترل شرکت داشتند که از شهریورماه ۱۳۹۳ تا اسفند ۱۳۹۵ به بیمارستان‌های شهید فقیهی و نمازی شیراز مراجعه کرده بودند. این مطالعه در مرکز تحقیقات ژنتیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد کازرون انجام گردید. از لنفوسیت‌های خون محیطی افراد مورد مطالعه، جهت استخراج mRNA و ساختن cDNA و جداسازی DNA استفاده شد و جهت تعیین میزان بیان ژن و متیلاسیون به‌ترتیب از روش Real-time PCR و Methylation-specific (MS)-PCR استفاده شد.
یافته‌ها: میزان بیان ژن DAPK در بیماران و افراد سالم تفاوت معناداری را نشان داد به این صورت که بیان آن در بیماران نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری داشت (۰/۰۱۵۶P=). از طرفی ارتباط معناداری میان بیان ژن یاد شده و متیلاسیون پروموتر ژن وجود نداشت (۰/۱۳P=).
نتیجه‌گیری: این پژوهش نشان می‌دهد که، کاهش میزان بیان ژن DAPK در ابتلای افراد به سرطان پستان، نقش موثری را ایفا می‌نماید.  

آرش سلمانی‌نژاد، زهرا گل چهره، محمد باقر اسکندری، اسکندر تقی‌زاده، عباس شکوری،
دوره 76، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده

آنتی‌ژن‌های بیضه‌ای سرطان (Cancer/testis antigen) دسته‌ای از آنتی‌ژن‌ها می‌باشند که در بافت‌های زایای بیضه و نیز ارگان‌های تناسلی فرد مونث و نیز انواع تومورها بیان می‌شوند. از نظر محل قرارگیری آن‌ها بر روی ژنوم، این ژن‌ها به دو دسته آنتی‌ژن‌های بیضه‌ای سرطان واقع بر روی کروموزم X، که حدود نیمی از آن‌ها را شامل می‌شوند و ژن‌های غیر واقع بر روی کروموزم X که در سراسر ژنوم اتوزومی پراکنده می‌باشند، تقسیم می‌شوند. با پژوهش‌های وسیع بر روی عملکرد این مولکول‌های مهم زیستی، وظایف آن‌ها تا حدودی مشخص شده است، که از جمله مهمترین کارکردهای احتمالی آن‌ها، تنظیم رونویسی ژن‌ها و نقش در انتقال پیام می‌باشد. پژوهش‌های صورت گرفته بر روی الگوی بیان این آنتی‌ژن‌ها مشخص‌کننده ویژگی‌های جالبی در آن‌ها می‌باشد، به‌طوری‌که ارتباط بین بیان این آنتی‌ژن‌ها و پیش‌آگهی بیماری سرطان فرضیه‌ای اثبات‌شده می‌باشد. همچنین هتروژنی در بیان این ژن‌ها مشاهده شده است. با توجه به اهمیت این آنتی‌ژن‌های اختصاصی تومور در درمان سرطان، مطالعات وسیعی بر روی تنظیم بیان آن‌ها صورت گرفته و مشخص شده است که مکانیسم‌های متنوعی بر تنظیم بیان آن‌ها تاثیرگذار است، به‌احتمال مهمترین آن‌ها متیلاسیون NAD می‌باشد. در ضمن این مطالعات زمینه‌ساز بهبود روش‌های درمانی علیه سرطان به‌ویژه ایمونوتراپی خواهند بود. از این آنتی‌ژن‌ها می‌توان به‌عنوان بیومارکر برای تشخیص زودهنگام سرطان نیز استفاده کرد. این مقاله‌ی مروری، بر آن است تا با استفاده از منابع معتبر و به‌روز، این آنتی‌ژن‌های اختصاصی را معرفی کرده و تنظیم بیان و توزیع بافتی اختصاصی آن‌ها را مورد بحث قرار دهد.
 

معصومه بابایی، مهرداد هاشمی، بهزاد بنی‌اقبال،
دوره 77، شماره 10 - ( 10-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعات پرشمار نشان داده‌اند که miRNA در میان شاخص‌ها و علایم زیستی مختلف سرطان ریه، مهمترین هستند. با متوقف کردن miRNAهای مسبب بیماری (انکوژن) و ایجاد miRNAهای لازم و عملکردی (بازدارنده‌ی توموری)، این RNAهای کوچک تنظیم‌کننده می‌توانند کاربرد درمانی در سرطان داشته باشند. مرگ‌ومیر بالای ناشی از سرطان ریه این واقعیت را مشخص می‌کند که بیشتر بیماران در مرحله پیشرفته بیماری تشخیص داده می‌شوند. استفاده از بیومارکرهای سرمی می‌تواند به تشخیص زودهنگام کمک کند. از این‌رو در پژوهش کنونی میزان بیان miR-137 در سرم افراد مبتلا به سرطان ریه بررسی گردید.
روش بررسی: این مطالعه تحلیلی-توصیفی از شهریور ۱۳۹۶ تا خرداد ۱۳۹۷ انجام گردید. برای انجام این پژوهش، ۱۰۰ نمونه سرم (۵۰ نمونه سرم افراد سالم و ۵۰ نمونه سرم افراد بیمار) از مراجعه‌کنندگان به بیمارستان مسیح دانشوری تهران تهیه و داده‌های فردی و کلینیکوپاتولوژیکی بیماران توسط پرسشنامه‌ای از تمامی افراد گردآوری گردید. سپس جهت بررسی کیفی میزان تغییرات بیان miR-137 از روش Real-time polymerase chain reaction (RT-PCR) استفاده شد.
یافته‌ها: داده‌های به‌دست آمده نشان داد که تفاوت معناداری بین بیان سرمی ژن miR-137 مراحل اول و دوم بیماری وجود نداشت. درحالی‌که در سرم افراد مبتلا به سرطان ریه که در مراحل سوم و چهارم متاستاز بودند میزان بیان     miR-137 به‌ترتیب ۳/۲ (۰/۰۴۲P=) و ۶/۸ (۰/۰۰۳P=) برابر کاهش داشته است.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج حاصل از پژوهش حاضر، بین بیان miR-137 و سرطان ریه ارتباط معناداری به‌دست آمد.

مجید قلی‌پور، مستانه سیف‌آبادی، محمدرضا اسد،
دوره 77، شماره 11 - ( 11-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: توده عضله اسکلتی عامل مهمی برای حرکت جهت رفع نیازهای روزمره به‌ویژه در شرایط پاتولوژیک و کهولت است. هدف پژوهش کنونی، مقایسه تغییرات بیان ژن‌های درگیر در مسیرهای سیگنالینگ سنتز و تجزیه پروتیین عضله ناشی از انجام دو پروتکل تمرین ورزشی بود.
روش بررسی: رت‌های هشت هفته‌ای به‌طور تصادفی به دو گروه تمرینی مقاومتی و استقامتی و یک گروه کنترل تقسیم شدند و از مرداد تا مهر ۱۳۹۷ به‌مدت هشت هفته، پنج جلسه در هفته، در محل آزمایشگاه حیوانات دانشگاه تهران روی نوارگردان دویدند. ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، عضله نعلی جدا و جهت تجزیه و تحلیل با روش مولکولی واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز- رونوشت معکوس (RT-PCR) و وسترن بلات، در دمای ۸۰- نگهداری شد.
یافته‌ها: نسبت به گروه کنترل، بیان ژن mTORC1 تنها در گروه مقاومتی به‌طور معناداری افزایش یافت (۰/۰۲۲P=)، در‌حالی‌که هر دو پروتکل تمرینی استقامتی و مقاومتی باعث افزایش معنادار Rps6kb1 شدند (به‌ترتیب ۰/۰۰۱P< و ۰/۰۰۱P=). در مسیر تجزیه پروتیین، اگرچه بیان ژن FOXO3a تغییر معناداری نداشت (۰/۴۶۳P=)، بیان ژن eIF4Ebp1 توسط هر دو پروتکل تمرینی استقامتی و مقاومتی مهار شد (به‌ترتیب ۰/۰۰۱P< و ۰/۰۰۱P=). این نتایج، توسط تجزیه و تحلیل وسترن بلات تأیید شد.
نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد پروتکل‌های ورزشی پژوهش کنونی اثرات کمابیش یکسانی بر تغییرات بیان ژن‌های درگیر در مسیرهای سنتز و تجزیه پروتیین عضله اسکلتی دارند. بنابراین، می‌تواند جهت جلوگیری و یا کاهش آتروفی عضلانی در شرایط پاتولوژیک و سالمندی مورد توجه قرار گیرد.

فریده ظفری زنگنه، محمد مهدی نقی‌زاده، مریم باقری، معصومه دهقان،
دوره 78، شماره 3 - ( 3-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: بیشتر مطالعات نشان می‌دهد ۹ تا ۲۴% افرادی که در سیکل لقاح آزمایشگاهی (IVF) قرار می‌گیرند زنانی هستند که پاسخ تخمدانی آن‌ها ضعیف است. زنان با پاسخ ضعیف تخمدانی Poor ovarian response (POR) بیماران ناباروری هستند که ذخیره تخمدان و پاسخ تخمدان به داروها کم و کیفیت تخمک در آن‌ها رو به زوال است. هدف این مطالعه بررسی بیان ژن سه گیرنده آدرنرژیکی در سلول‌های کومولوس زنان پاسخ ضعیف تخمدانی در محیط کشت بود.
روش بررسی: این مطالعه موردی-شاهدی از فروردین تا دی ۱۳۹۶ در مرکز تحقیقات بهداشت باروری بیمارستان امام خمینی (ره) تهران بر روی دو گروه مطالعه و کنترل (اهدا کننده تخمک) انجام شد. هر دو گروه با ضوابط محدوده سنی ۲۰ تا ۴۵ سال و داشتن اندکس توده بدنی زیر m2/kg ۲۸ وارد مطالعه شدند و ضوابط خروج شامل عدم مصرف دارو بجز داروهای تحریک‌کننده تخمدان و عدم ابتلا به بیماری بود. تشخیص پاسخ ضعیف تخمدان با معیار بولونیا (Bologna) انجام شد. پس از پانکچر فولیکول‌ها، کومولوس‌ها از کمپلکس تخمک-کومولوس جدا و با لام نئوبار شمارش و به محیط کشت اضافه شد. استخراج RNA انجام و غلظت RNA خوانده شد. cDNA سنتز و برای ژن‌های B2 و ADRα1,2 پرایمر طراحی و بیان ژن سنجیده شد. 
یافته‌ها: مقایسه نتایج بیان ژن فقط در گیرندۀ آلفا ۱ و ۲ سلول‌های کومولوس در دو گروه مطالعه و کنترل، کاهش معناداری نشان داد. ضریب همبستگی نیز نشان داد که بین گیرنده‌های آدرنرژیک و اثرات آن‌ها بر یکدیگر رابطه معنادار وجود دارد. 
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعۀ حاضر کاهش بیان ژن دو گیرنده آلفا ۱ و ۲ در این زنان را نشان داد.

فریده ظفری زنگنه، صمد محمدنژاد، محمد مهدی نقی‌زاده، مریم باقری، الناز حکمت،
دوره 79، شماره 11 - ( 11-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: کانکسنها (Connexin) پروتیین غشایی در ساختار اتصال شکافی یا گپ‌‌ جانکشنها هستند که عهده‌دار انتقال یون‌ها و مولکول‌های پیام‌رسان به تخمک‌اند. هدف این مطالعه بررسی نقش گیرنده بتا-دو آدرنرژیک در روند رشد فولیکول براساس بیان ژن دو کانکسن (Connexin 37 و 43 گپ‌ جانکشن‌هاست که نقش اولیه را در از سرگیری مجدد روند میوتیک و بلوغ اووسیت دارند.
روش بررسی: این مطالعه موردی-شاهدی از فروردین 98 تا آبان 1399 در مرکز تحقیقات بهداشت باروری بیمارستان امام خمینی تهران در دو گروه مطالعه (زنان با پاسخ ضعیف تخمدان) و کنترل (زنان اهدا‌کننده تخمک) انجام شد. هر گروه با معیار بولونیا (Bologna) و ضوابط ورود اندکس توده بدنی زیر m2/kg 28 و محدوده سنی45-20 سال و ضوابط خروج عدم مصرف دارو به‌جز تحریک‌کننده‌های تخمدان و عدم ابتلا به بیماری وارد مطالعه شدند. سیکل تحریک تخمک‌گذاری اجرا و کومولوس‌ها پس از پانکچر جدا و در محیط کشت سلولی قرار گرفتند. ایزوپروترنول (آگونیست) و پروپرانولول (آنتاگونیست) گیرنده بتا-دو با غلظتnM  100 به محیط اضافه و استخراج RNA انجام و cDNA سنتز گردید. بیان ژن توسط تکنیک Real-time PCR تعیین شد.
یافته‌ها: بیان ژن هر دو کانکسن (Connexin) در گروه مطالعه بدون دارو (001/0P<)، پروپانولول (001/0P<) و ایزوپروترنول (001/0P<) نسبت به گروه کنترل تغییر معنادار داشت. ایزوپروترنول سبب کاهش و پروپانولول منجر به افزایش بیان ژن گردید (001/0P<).
نتیجه‌گیری: این نتایج نشان داد که پاسخ ضعیف تخمدان با فعالیت گیرنده بتا-دو در تعامل معنادار است.


صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb