28 نتیجه برای بقا
حسین باقریان، شقایق حقجوی جوانمرد، مهران شریفی، محمد ستاری،
دوره 79، شماره 3 - ( 3-1400 )
چکیده
این مقاله مروری نظاممند در سال 98 در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام شده است. بررسی مطالعات مختلف مشخص کرد که از چه تکنیکهای دادهکاوی برای پیشبینی احتمال بقا، از چه ریسک فاکتورهایی برای این پیشبینیها، ازچه معیارهایی برای ارزیابی تکنیکهای دادهکاوی و در نهایت چه منابع دادهای برای پیشبینی احتمال بقا مبتلایان به سرطان پستان استفاده شده است. این مطالعه از نوع مروری نظاممند است. مطابق با بیانیه پریزما، مطالعات منتشر شده در حوزهی پیشبینی احتمال بقا بیماران مبتلا به سرطان پستان با استفاده از تکنیکهای دادهکاوی به زبان انگلیسی و در فاصلهی سالهای 2005 تا 2018 در پایگاههای داده Medline Science direct، Web of science و Embase و پایگاه استنادی Scopus مورد جستجو و بازیابی قرار گرفت. پس از جستجو، تعداد 527 مقاله بازیابی شد. پس از حذف موارد تکراری و ارزیابی مقالات در نهایت 21 مقاله مورد استفاده قرار گرفت. سه تکنیک رگرسیون لجستیک، درخت تصمیم و ماشین بردار پشتیبان بیشترین کاربرد را در مقالات داشته اند. در بیشتر مطالعات، ریسک فاکتورهای سن، گرید تومور، استیج تومور و اندازه تومور استفاده شده بودند. معیار صحت در مطالعات بیشتری استفاده شده بود. اکثر مطالعات مورد بررسی از پایگاه داده برنامهی نظارت، اپیدمیولوژی و نتایج نهایی که متعلق به کشور آمریکا میباشد، استفاده کرده بودند. بهطور معمول در حوزهی پیشبینی احتمال بقا، تکنیکهای دادهکاوی در حوزهی کلاسهبندی بهدلیل انطباق با این حوزه بیشتر مورد توجه قرار میگیرند. بر همین اساس، تکنیکهای درخت تصمیم، رگرسیون لجستیک و ماشین بردار پشتیبان در مطالعات مورد بررسی، بیشترین کاربرد را داشتهاند.
سعید ناطقی، فروغ گودرزی، صمد تقوی نمین، عاطفه رسولی، اکرم خلیلی نوشآبادی، صفیه محمدنژاد،
دوره 79، شماره 9 - ( 9-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: سن، ریسک فاکتور قوی در افزایش خطر شدت و مرگ ناشی از بیماری COVID-19 است. از آنجایی که سالمندان بخش بزرگی از بیماران COVID-19 را تشکیل میدهند، بنابراین مطالعه حاضر جهت ارزیابی شدت بیماری در سالمندان بستری بهدلیل COVID-19 و تاخیر در مراجعه به بیمارستان و مرگ ناشی از آن برای مدیریت بهتر بیماری انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه کوهورت گذشتهنگر حاضر برروی 444 سالمند مبتلا به COVID-19 بستری از اول فروردین 1399 تا اواخر مهر سال 1399 در بیمارستان بهارلوی تهران انجام گرفت. بیماران براساس شدت بیماری به سه گروه متوسط، شدید و خیلی شدید تقسیم شدند. ازآزمون Analysis of variance برای مقایسه دادههای کمی و از آزمون Chi-square test برای بررسی متغیرهای کیفی در گروههای بیماری استفاده شد.
یافتهها: از بین 444 شرکتکننده، 73% به نوع متوسط و 15% به نوع شدید و12% به نوع بسیار شدید بیماری مبتلا شده بودند. میانگین سن 42/8±90/72 بود. زمان شروع علایم تا مراجعه به بیمارستان بهطور متوسط هفت روز بود. در سالمندان با فرم بسیار شدید بیماری، دیسپنه تنفسی(002/0P=) و افت سطح هوشیاری (0001/0P<) بالاتر بود. زمان بستری در بیمارستان بهطور متوسط هفت روز بود. در فرم بسیار شدید تا 11روز ادامه داشت. مرگ و بستری در ICU در بیماران فرم بسیار شدید بیماری بیشتر بود. با افزایش تاخیر در روزهای مراجعه به بیمارستان شدت بیماری و مرگومیر افزایش پیدا کرده است.
نتیجهگیری: نتایج حاصل ازمطالعه نشان داد که طولانی شدن زمان شروع علایم تا مراجعه به بیمارستان پیشآگهی را در سالمندان بدتر کرده و همچنین باعث تشدید بیماری و افزایش مرگومیر در سالمندان میشود.
زینب عساکره، الهام مراغی، بیژن کیخایی، امل ساکی مالحی،
دوره 80، شماره 7 - ( 7-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: در بسیاری از تحقیقات پزشکی، رگرسیون خطرات متناسب کاکس برای بررسی توزیع بقای بیماران سرطانی، مبتنی بر گروهبندیهای دموگرافیک و کلینیکی بهکار برده میشود. هدف از این مطالعه تعیین عوامل موثر بر بقای بیماران مبتلا به لنفوم هوچکین با استفاده از روش ناپارامتری جنگل تصادفی بقا (RSF) و مقایسه آن با مدل خطرات متناسب کاکس است.
روش بررسی: در این مطالعه کوهورت گذشتهنگر، پروندههای تمامی بیماران مبتلا به لنفوم هوچکین که در طی سالهای 1381 (فروردین) تا 1391 (اسفند) به مرکز آنکولوژی و هماتولوژی بیمارستان شفای اهواز مراجعه نمودند، مورد بررسی قرار گرفتند. بقای بیماران از زمان تشخیص اولیه بیماری تا عود بیماری محاسبه شد. برای ارزیابی روند بیماری، ویژگیهای جمعیتشناختی و متغیرهای مربوط به بیماری (شامل مرحله بیماری، شیمی درمانی، محل درگیری لنف و غیره) از پرونده 387 بیمار مبتلا به لنفومهوچکین استخراج شد. تحلیل دادهها با نرمافزار R4.0.3 و با استفاده بستههای survival و RandomForestSRC انجام شد.
یافتهها: نتایج حاصل از مدل کاکس نشان میدهد که LDH (001/0=P) و طبقهبندی کلاسیک لنفوم (001/0P<) معنادار میباشند. نتایج برازش مدل RSF نشان داد که مهمترین متغیرهای موثر بر عود بهترتیب مرحله بیماری، شیمی درمانی، طبقهبندی کلاسیک لنفوم و هموگلوبین بودند. همچنین مدل RSF براساس شاخصهای مناسبت مدل (شاخص هماهنگی=9/84) نسبت به مدل کاکس ( شاخص هماهنگی=6/57) عملکرد بهتری داشت.
نتیجهگیری: در صورتیکه تعداد متغیرها زیاد بوده و بین متغیرها رابطه وجود داشته باشد، مدل RSF، متغیرهای مهم و تاثیرگذار بر بقای بیماران را بدون نیاز به پیشفرضهای محدودکننده با دقت بالا نسبت به مدل کاکس شناسایی میکند.
فاطمه غفاری، شهرام آگاه، شیوا ایرانی، مرجان مخترع، علی محمد علیزاده،
دوره 80، شماره 8 - ( 8-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان معده از دلایل اصلی مرگومیر ناشی از سرطان در سراسر جهان بهشمار میرود. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط عوامل دموگرافیک و پاتولوژیک بر میزان بقاء بیماران مبتلا به سرطان معده انجام شد.
روش بررسی: در مطالعه توصیفی-تحلیلی حاضر، 56 بیمار مبتلا به سرطان معده، از مهر 1395 تا مهر 1396، مراجعهکننده به بیمارستانهای رسولاکرم (ص) و امامخمینی (ره) شهر تهران وارد مطالعه و به مدت پنج سال پیگیری شدند. میزان بقاء بیماران با استفاده از روش کاپلان مایر محاسبه گردید. برای تعیین ارتباط عوامل دموگرافیک و پاتولوژیک بر میزان بقاء بیماران، نظیر جنس، سن، محل تومور، نوع و درجه تمایزیافتگی تومور، متاستاز، مرحله بیماری و عفونت هلیکوباکتر پیلوری، از آزمون لگ- رتبه (Logrank test) و مدل رگرسیون کاکس(Cox regression model) استفاده شد. دادهها توسط SPSS software, version 22 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) و در سطح معنادار 05/0 آنالیز شدند.
یافتهها: بیماران شامل 73% مرد و 27% زن بودند. میزان بقاء یک، سه و پنج ساله بیماران بهترتیب 67، 35 و 26% بود. همچنین میزان بقاء افراد بالای 60 سال و در مراحل پیشرفته سرطان معده، پایینتر از سایرین بود. متغیرهای سن، نوع تومور، درجه تمایزیافتگی تومور، متاستاز و مرحله تومور بر میزان بقاء بیماران موثر بودند.
نتیجهگیری: نتایج ما نشان داد که میزان بقاء بیماران مبتلا به سرطان معده نسبتاً پایین و تشخیص زودهنگام، فاکتور قوی در افزایش بقاء محسوب میشود. بنابراین بکارگیری یک برنامه غربالگری مناسب جهت افزایش میزان بقاء مبتلایان به سرطان معده ضروری میباشد.
وحید ورمزیاری، امیررضا رشتی، علی درخشنده، آیدا مقدس، آزاده مقدس،
دوره 80، شماره 10 - ( 10-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: رژیم Hyper-CVAD یکی از مهمترین رژیمهای مورد استفاده در درمان بیماران مبتلا به لوکمی حاد لنفوسیتی (ALL) در ایران میباشد.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی در طول بازه زمانی فروردین 1395 تا فروردین 1398، در بیمارستان سیدالشهدا (ع) اصفهان بر روی 90 بیمار مبتلا به ALL تحت درمان با رژیم Hyper-CVAD صورت گرفت. اطلاعات دموگرافیک، بالینی و همچنین اطلاعات مربوط به بقای کلی، بقای بدون پیشرفت بیماری و میزان پاسخدهی کلی بیماران مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: میانگین بقای کلی و بقای بدون پیشرفت بیماران بهترتیب 93/2±48/44 ماه و 30/3±44/44 ماه تخمین زده شد. از بین بیماران، 4/84% وارد بهبودی کامل شدند. متغیر بهبودی کامل به تنهایی بر میزان بقای کلی بیماران موثر میباشد. 40% از بیماران در این مطالعه در نهایت فوت کردهاند.
نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده با سایر مطالعات صورت گرفته در این زمینه همخوانی داشت و قابل استفاده جهت مقایسه با رژیم های درمانی جدید است.
طیبه لکزایی، نیلوفر خوشنام راد، مریم عدالتیفرد، حمیدرضا ابطحی،
دوره 81، شماره 3 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: با وجود پیشرفت علم پزشکی و پیوند اعضا، پیوند ریه با عوارض و مرگومیر قابلتوجهی همراه است. در ایران، اولین مورد پیوند ریه در سال ۱۳۷۹ در بیمارستان امام خمینی تهران انجام شد. تاکنون بررسی جامعی از بیماران این مرکز صورت نگرفته است، هدف اصلی این پژوهش بررسی وضعیت پیوند ریه در این مرکز است.
روش بررسی: در این مطالعه طولی، بیماران پیوند در مرکز تحقیقات پیوند ریه بیمارستان امام خمینی تهران از فروردین 1379 تا اسفند 1401 موردبررسی قرار گرفتند. دادههای دموگرافیک، بالینی، و اطلاعات مرتبط با وضعیت کنونی و پیگیری بیماران از پروندهها ثبت و استخراج شد. آنالیز آماری مرتبط انجام شد.
یافتهها: در مدت مطالعه، تعداد 20 پیوند ریه در این مرکز انجام شده است. 20% از گیرندگان پیوند، زن و 80% مرد بودهاند. میانگین سن بیماران در زمان پیوند 4/11±3/39 سال بود. جوانترین بیمار در زمان پیوند 22 ساله و مسنترین بیمار 60 ساله بود. بقای یک ساله 70% گزارش شد. مقدار FEV1 میانگین بیماران در سال اول حدود 50% بود. اندیکاسیون پیوند در 70% از بیماران، بیماری بینابینی ریه بود. میانگین بقای بیماران پس از پیوند 6/4±75/5 سال و علت اصلی مورتالیتی، ابتلا به عفونتها بوده است.
نتیجهگیری: وضعیت بقا و عوارض بیماران قابلمقایسه با گزارشهای جهانی مراکز پیوند ریه است. باتوجهبه توسعه پیوند ریه در جهان باید توجه بیشتری به کنترل عفونت، انتخاب صحیح بیماران و مراقبتهای حول جراحی شود تا پیامدهای پیوند ریه بهبود یابد.
علی تقیزاده، لیلا پورعلی، مونا جودی، بهاره مکوندی، الهه حسنزاده، سعیده احمدی سیماب، گلشید نوری حسینی، مهرداد گزانچیان،
دوره 81، شماره 3 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین بدخیمی در میان زنان است بهطوریکه عامل 18% از تمام سرطانهای زنان میباشد. متوسط سن بیماران در هنگام تشخیص 4/48 سال است و رایجترین سن این بیماری در محدوده 49-40 سال است. در ایران، اطلاعات محدودی درمورد الگوهای عود و بقا براساس نوع زیرگروه سرطان پستان در مراحل اولیه بیماری موجود است. هدف مطالعه حاضر، بررسی عود و بقای بیماران سرطان پستان اولیه (بدون درگیری لنفاوی) براساس انواع زیرگروههای آن میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه گذشتهنگر پروندهی 500 بیمار مبتلا به سرطان پستان که درمدت 10 سال (فروردین 1385 تا اسفند 1395) به درمانگاههای بیمارستان امام رضا (ع) و امید مشهد مراجعه کرده بودند بررسی شد. آنالیز آماری با SPSS software, version 16 (SPSS Inc., Chicago, IL, USA) انجام گردید. 05/0P˂ از نظر آماری معنادار درنظر گرفته شد.
یافتهها: 230 بیمار وارد مطالعه شدند. میانگین بقای کلی 7/130 ماه و بقای کلی پنج و 10 ساله بهترتیب 2/83% و 8/78% بود. ارتباط معنادار بین مرحله بالینی بیماری با عود و متاستاز وجود داشت (000/0P=). زیرگروه سرطان پستان بهطور معناداری با عود و متاستاز (01/0P=) مرتبط بود بهطوریکه بیماران تریپل نگاتیو در مقایسه با سایر انواع، بیشترین میزان عود و متاستاز را داشتند.
نتیجهگیری: زیرگروه سرطان پستان بهطور معناداری با عود و متاستاز بیماری در ارتباط بود بهطوریکه بیماران با سرطان پستان تریپل نگاتیو بیشترین میزان عود و متاستاز را دارا بودند. همچنین این گروه از بیماران، کمترین میزان بقای کلی و نیز بقای بدون بیماری را داشتند.
راضیه یوسفی، پیام ساساننژاد، عیسی نظر، علی هادیانفر، محمد تقی شاکری، زهرا جعفری،
دوره 81، شماره 11 - ( 11-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: شناسایی عوامل تاثیرگذار بر طول مدت بستری بیماران مشکوک به سکته مغزی، میتواند در بهینهسازی استفاده از منابع بیمارستانی موثر باشد. لذا این مطالعه با هدف تحلیل بقای عوامل مرتبط با زمان بستری بیماران مشکوک به سکته مغزی، که با اورژانس به بیمارستان قائم (عج) مشهد انتقال داده شده بودند، انجام شد.
روش بررسی: در این کوهورت تاریخی، اطلاعات کلیه بیماران مشکوک به سکته مغزی که از ابتدای فروردین تا آخر اسفند 1397 با اورژانس 115 مشهد تماس گرفته و به بخش اورژانس بیمارستان قائم (عج) مشهد منتقل شده بودند جمعآوری شد. دادههای اورژانس پیش بیمارستانی با استفاده از شناسه ماموریت با سوابق بیمارستانی ادغام شدند. پیامد نهایی مطالعه، طول مدت بستری بیماران بود. برای تحلیل دادهها، از نرمافزار Stata استفاده شد.
یافتهها: میانه طول مدت بستری بیماران هفت روز بود. از بین 578 بیمار شرکتکننده 386 مورد (67%) بهبود یافته و 190 مورد (33%) سانسور شده بودند. در تحلیل چند متغیره، رگرسیون کاکس بهدلیل عدمبرقراری فرض خطرات متناسب، نامناسب شناخته شد. پس از برازش مدلهای پارامتری لگ نرمال، لگ لجستیک، نمایی و وایبل، مدل لگ نرمال با کمترین مقادیر AIC و BIC به ترتیب برابر 909/1273و 740/1356 بهعنوان بهترین مدل انتخاب شد. از بین متغیرهای موردبررسی اولویت پذیرش بیماران، بیمه، فصل بستری و حاشیهنشینی بهعنوان متغیرهای معنادار شناخته شدند.
نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد مدلهای بقا میتوانند به خوبی جهت تحلیل دادههای طول عمر بهکار گرفته شوند و براساس معناداری متغیرها، به نظر میرسد که با تمرکز بر آمادگی بیشتر مراکز و تخصیص منابع، برنامهریزیهای مفیدتری قابلاجرا باشد.