جستجو در مقالات منتشر شده


64 نتیجه برای کیفیت زندگی

مرضیه نجفی، سیما مرزبان، رویا رجایی، بهروز پورآقا،
دوره 81، شماره 12 - ( 12-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: کنترل اضافه وزن و چاقی با کاهش خطر بیماری‌های مزمن مانند دیابت مرتبط است. یکی از کارآمدترین راهکارهای مدیریت وزن استفاده از ابزارهای دیجیتال به‌خصوص تلفن‌های هوشمند می‌باشد. این مطالعه با هدف شناسایی اپلیکیشین‌ها و رویکردهای مدیریت وزن بدن در بیماران دیابتی انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه مروری سیستماتیک می‌باشد که در ابتدا با استفاده از مرور سیستماتیک مطالعات منتشر شده در حوزه سلامت دیجیتال برای مدیریت وزن در بیماران دیابتی از مهر 1401 تا مهر 1402جستجو شدند. جستجو در دو پایگاه داده Web of Science و PubMed با استفاده از کلمات کلیدی مرتبط انجام شد. پس از غربالگری و ارزیابی کیفی مستندات، هشت مطالعه انتخاب شد. سپس وب‌سایت‌های شرکت‌های تولیدکننده اپلیکیشن‌های شناسایی شده برای شناسایی ویژگی‌های هر اپلیکیشن بررسی شد.
یافته‌ها: در این مطالعه هشت برنامه تلفن همراه که برای مدیریت وزن بیماران دیابتی استفاده می‌شدند انتخاب شدند. این برنامه‌ها دارای کارایی بالقوه، مقبولیت بالا و تجربیات مطلوب در کاربران هستند. همچنین مدیریت دیابت و کیفیت زندگی با استفاده از این اپلیکیشن‌ها بهبود یافت.
نتیجه‌گیری: راه حل‌های سلامت دیجیتال بازبینی شده راه را برای رویکردی شخصی‌تر، جذابتر و مؤثرتر برای مدیریت وزن بدن در بیماران دیابتی هموار میکند. با ادامه پیشرفت فناوری، این مداخلات دارای پتانسیل ایفای نقش محوری در بهبود خود مدیریتی دیابت، افزایش کیفیت زندگی و کمک به نتایج سلامت بهتر برای افراد مبتلا به          دیابت است.

 
نگار حیدری، فاطمه رجعتی، مژگان رجعتی، پریا حیدری،
دوره 81، شماره 11 - ( 11-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: مدیریت بیماری‌های مزمن مستلزم برنامه مراقبتی طولانی‌مدت است و تبعیت از رفتارهای خودمدیریتی بیماری‌های مزمن برای بهبود نتایج سلامت و کیفیت زندگی حیاتی است. فناوری سلامت تلفن همراه این پتانسیل را دارد که پیشگیری اولیه و ثانویه از بیماری را بهبود بخشد و مداخلاتی را ارایه دهد که شخصی‌سازی شده باشد، از این ‌رو پژوهش حاضر باهدف تعیین تاثیر مداخلات اپلیکیشن‌های موبایل بر خودمدیریتی پرفشاری خون و دیابت طی یک مطالعه مروری انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک پژوهش مرور سیستماتیک است. در این مطالعه تاثیر مداخلات اپلیکیشن‌های موبایل بر خودمدیریتی پرفشاری خون و دیابت براساس مطالعات انجام شده در بازه زمانی تیر ۱۳۹۲ تا اسفند ۱۴۰۱ مورد‌بررسی قرار گرفت. به این منظور مقالات چاپ شده در پایگاه‌های بین‌المللی pubmed وscopus با کلیدواژه‌های انگلیسی Mobile Health، mHealth، adherence، Hypertension، High Blood Pressure، Diabetes جست‌وجو شد.
یافته‌ها: در مجموع ۱۳۹۸ چکیده یافت شد که ۱۲ مقاله با معیارهای ورود و خروج همخوانی داشت. مطالعات نشان دادند که اپلیکیشن‌های سلامت موبایل (mHealth) می‌توانند فرایندها را بهینه و دسترسی به اطلاعات سلامت را با ترکیب روش‌های درمانی با راه‌حل‌های جذاب تسهیل کنند و راهی برای نظارت بر شرایط سلامتی بیمار، مانند رژیم غذایی، وزن بدن، فشارخون، خلق‌وخو و خواب و غیره ارایه دهند و همکاری بین متخصصان سلامت، بیماران و خانواده‌های آنها را تسهیل کنند لذا می‌توانند در ترکیب با مراقبت‌های بهداشتی سنتی برای تسهیل دسترسی به اطلاعات سلامت مورداستفاده قرار گیرند.
نتیجه‌گیری: باتوجه‌به نتایج مطالعه حاضر و افزایش چشمگیر استفاده از برنامه‌های کاربردی تلفن همراه برای ارتقای سلامتی لازم است به‌منظور درک تاثیر واقعی فناوری در سلامت مطالعات طولانی مدت مدنظر پژوهشگران آینده قرار گیرد.

 
بابک وحدت‌پور، محمد شیروانی، حمیدرضا جهانبانی اردکانی، امید علی‌زاده خیاط، صادق برادران مهدوی،
دوره 81، شماره 4 - ( 4-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه انطباق فرا فرهنگی پرسشنامه کیفیت زندگی روتاتور کاف و تعیین پایایی و روایی پرسشنامه در جمعیت فارسی زبان مبتلا به بیماری روتاتور کاف بود.
روش بررسی: این مطالعه در شهر اصفهان و از اردیبهشت 1401 تا اسفند 1401 انجام شده است. شرکت‌کنندگان شامل 56 فرد مبتلا به پاتولوژی روتاتور کاف بودند. پایایی آزمون-بازآزمون با ضریب همبستگی درون کلاسی ایجاد شد. سازگاری درونی با استفاده از آلفا کرونباخ محاسبه گردید. تخمین خطا در اندازهگیری‌ها با خطای استاندارد اندازه‌گیری محاسبه شد. ارزیابی تکرارپذیری با فاصله سه روز بین تکمیل پرسشنامه آزمون -بازآزمون سنجیده شده است.
یافته‌ها: میزان آلفا کرونباخ 971/0 بود که سازگاری درونی بالایی را نشان داد. ضریب همبستگی درون کلاسی 99/0 بود که نشان‌دهنده پایایی بالای آزمون-بازآزمون است. مقدار همبستگی با پرسشنامه DASH برابر با 907/0 و با پرسشنامه SPADI برابر با 941/0 بوده است.
نتیجه‌گیری: نسخه فارسی پرسشنامه کیفیت زندگی روتاتور کاف ابزاری معتبر و قابل اعتماد برای ارزیابی کیفیت زندگی در بیماران با تشخیص آسیب روتاتور کاف است.

 
نگار صهبا، علیرضا امانی، محمدرضا روحانی، رحمت‌الله مرادزاده، عظیم فروزان، مجتبی احمدلو،
دوره 81، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: ارتقا سطح کیفیت زندگی بیماران، هدف اصلی مداخلات درمانی در بیماری‌های مزمن است که یکی از راه‌های حصول این امر در برخی موارد، کاستن از شدت علایم بیماری است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر کپسول کورکومین بر کیفیت زندگی و علایم سندروم روده تحریک‌پذیر برروی بیماران مبتلابه سندرم روده تحریک‌پذیر مراجعه‌کننده به بیمارستان امیرالمومنین (ع) اراک صورت گرفت.
روش بررسی: این مطالعه کارآزمایی بالینی برروی 60 بیمار مبتلابه سندرم روده تحریک‌پذیر مراجعه‌کننده به بیمارستان امیرالمومنین (ع) اراک از فروردین تا شهریور 1398 با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس و مقیاس شدت علایم خارج روده و ابزار Whoqol_Bref انجام شد. بیماران به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. کپسول کورکومین در کپسول اول و در کپسول دوم دارونما دو بار در روز پس از ناهار و شام به مدت چهار هفته استفاده شد. همه بیماران در ابتدای مطالعه، هفته چهارم و سه ماه بعد، از نظر کیفیت زندگی، شدت علایم و فراوانی و عوارض احتمالی موردبررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: اختلاف معناداری در کیفیت زندگی بین دو گروه کورکومین و دارونما پس از انجام مداخله یافت نشد (05/0P>). درخصوص میزان و شدت علایم سندرم روده تحریک‌پذیر اختلاف معناداری پس از مداخله در گروه کورکومین و دارنما به‌دست آمد (05/0P<).
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه به‌طورکلی نشان داد که در مقایسه بین کورکومین و دارونما در بهبودی علایم بالینی بیماران تفاوت معناداری وجود دارد، ولی کیفیت زندگی بیماران در دو گروه کورکومین و دارونما پس از مداخله تغییر معناداری نداشته است.

 
محسن بارونی، زهره شاکر، زینب شاکر، اسما صابرماهانی،
دوره 80، شماره 10 - ( 10-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: فلج مغزی نوعی سندرم اختلال حرکتی و وضعیتی در اوایل کودکی است. این بیماری به‌دلیل آسیب وارده به مغز یا ناهنجاری‌های مادرزادی ایجاد می‌شود. در سال‌های اخیر، پیوند سلول‌های بنیادی مزانشیمی انسان (hMSC) به یک استراتژی درمانی امیدوارکننده برای CP تبدیل شده است. در این مورد سالانه هزینه‌های زیادی برای درمان و مدیریت این بیماری می‌شود که هدف از این مطالعه ارزیابی ایمنی، اثربخشی این روش بر CP می‌باشد.  
روش بررسی: این مطالعه از نوع متاآنالیز می‌باشد. تحقیق از 24 اسفند 1399 تا هشت فروردین 1400 محیط پژوهش ایران، کرمان بوده است. ابتدا در پایگاه‌های داده‌ای PubMed، Scopus و Scholar، تحقیق سیستماتیک انجام گرفت که معیار ورود و خروج برای آن تعیین شد.
یافته‌ها: پس از انجام مرور نظام‌مند در نهایت به 18 مقاله رسیدیم که نشان داد استفاده از فناوری سلول‌های بنیادی به‌عنوان یک روش علمی می‌تواند باعث بهبود کیفیت زندگی افراد بیمار و بهبود نقص حرکتی گردد.
نتیجه‌گیری: با توجه به شواهد محدود و مطالعات انجام شده فناوری سلول‌های بنیادی در بهبود افراد CP می‌تواند ایمن، کارا باشد ولی درمورد اثربخشی آن شواهد کافی وجود ندارد و مطالعات بیشتری در اینباره لازم است. در مجموع سلول‌های بنیادی ممکن است آینده بسیار امیدوارکننده‌ای در درمان این بیماران داشته باشند. در نهایت اینکه فناوری سلول‌های بنیادی همراه با بیوتکنولوژی‌های نوآورانه ممکن است به‌زودی نتایج نویدبخشی به بیماران دهد.

 

زهرا علامه، مریم تیموری جروکانی، مینو موحدی، مریم حاج‌ هاشمی،
دوره 80، شماره 10 - ( 10-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی روش کربوکسی‌تراپی به‌عنوان یک استراتژی سرپایی و غیرهورمونی برای درمان بی‌اختیاری ادراری استرسی (Stress urinary incontinence, SUI) و اختلال عملکرد جنسی Sexual dysfunction, SD) انجام شد.
روش بررسی: این کارآزمایی بالینی شاهددار به‌روش بلوک تصادفی روی 60 زن در فاصله سنی 65-35 سال مبتلا به SUI و SD از اردیبهشت 1399تا بهمن 1400 به کلینیکهای دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مراجعه کردند انجام شد. SUI با پرسشنامه ICIQ-UI SF و SD با پرسشنامه PISQ-12 بررسی شد. در گروه مداخله با نیدل گیج 30 (Needle gauge 30)، ml 30 گاز CO2 با زاویه 90 درجه در سه ناحیه از گردن مثانه تزریق شد. هر فرد دوبار در هفته به مدت یکماه تحت کربوکسی‌تراپی قرار گرفت و در گروه کنترل با همان پروتوکل ولی بدون تزریق گاز CO2 مداخله انجام شد.
یافته‌ها: نتایج نشان داد میانگین شاخص کلی عملکرد جنسی و میانگین شاخص عملکرد جنسی بیماران در بعد فیزیکی و بعد مرتبط با شریک جنسی در گروه مداخله طی دو مرحله اندازه‌گیری تفاوت معناداری داشت ولی در گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد. امتیاز کلی عملکرد ادراری، تعداد دفعات نشت ادرار و تاثیر نشت ادرار بر کیفیت زندگی زنان در هر دو گروه کنترل و مداخله بین سه مرحله اندازه‌گیری تفاوت معنادار داشته است درحالی‌که میزان نشت ادرار در گروه مداخله بین زمان‌ها اختلاف معنادار بود ولی در گروه کنترل تفاوتی مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: کربوکسی‌تراپی به‌عنوان یک گزینه درمانی ایمن و موثر می‌باشد و احتمالا با افزایش جلسات درمانی بتوان به نتایج بهتری دست پیدا کرد.

 
راحله سموعی،
دوره 80، شماره 8 - ( 8-1401 )
چکیده

سردبیر محترم
بخش بزرگ جامعه جهانی امروز را سالمندان تشکیل داده‌اند، جمعیت بزرگی که روزگاری پیش‌ازاین گرداننده امور بودند اکنون تعاملات متفاوتی با محیط وزندگی دارند. در این خصوص همچنان که پیچیدگی‌ها و پیشرفت‌های ساختاری و کارکردی جوامع، تفاوت‌های بارزتری را در جمعیت سالخورده موجب می‌شوند، می‌خواهیم بدانیم که این متفاوت شدنی گرفتارکننده یا فرصت‌ساز است و آیا در جامعه اشتیاقی برای تبیین این تجارب متفاوت وجود دارد. باوجود گستردگی دیدگاه‌های مرتبط با سالمند شدن، تبیین مفهوم سالمندی خیلی هم آسان نیست. در این زمینه اولین و آشناترین ویژگی که در خصوص سالمند شدن به ذهن می‌رسد، زمان گذرانده شده است. آنچه ازدست‌رفته تا عدد سن (تقویمی) به‌دست آید و با سوال متداول «چند سال دارید» مشخص می‌شود.1 بااین‌وجود، در یک تحلیل عمیق‌تر و جامع‌تر آشکار می‌شود که به‌جز زمان، شاخص‌ها و ابعاد دیگری نیز در شکل‌دهی به این مفهوم نقش دارند ازجمله بعد «زیست‌شناختی» که به‌تناسب یا عدم تناسب سن تقویمی (میزان گذر سال‌های عمر)، با وضعیت بدنی ارتباط دارد و نشان‌دهنده این است که فرد، جوان‌تر یا مسن‌تر از سن تقویمی‌اش به نظر می‌آید. در این خصوص کیفیت و سبک زندگی ازجمله عوامل مهم تاثیر گذار بر بعد زیست‌شناختی هستند و برای دستیابی به آن، هم پاسخگویی جوامع و هم سرمایه‌گذاری خود افراد مهم است. بعد «روان‌شناختی» از ابعاد دیگر مرتبط با مفهوم سالمندی است و معیار آن باور فردی نسبت به سن خود می‌باشد و با این سوال که آیا فرد به‌اندازه سنش احساس جوانی یا پیری دارد مرتبط است. این بعد، با اثرپذیری از باورها و تجارب شخصی افراد نمایان می‌شود که بر احساس توانمندی و ارزشمندی آن‌ها تاثیرگذار است. به‌جز این ابعاد، بعد «جامعه‌شناختی» نیز در شکل‌گیری مفهوم سالمندی نقش مهمی دارد و با این سنجش مرتبط است که آیا هر فرد متناسب با سن خود زندگی می‌کند. این بعد نیز توسط ساختار جامعه و فرهنگی که فرد در آن زندگی می‌کند شکل می‌گیرد. با توجه به موارد گفته‌شده آنچه در اینجا بارز می‌شود نقش تعیین گرهای مختلف در شکل دادن مفهوم سالمندی است. تعیین گرها و ابعادی که زیرپوشش سن تقویمی تاکنون کمتر موردتوجه قرار گرفته‌اند. در این زمینه باید یادآور شد اگرچه سن تقویمی واقعیتی پذیرفتنی در تبیین مفهوم سالمندی است، بدون در نظر گرفتن ابعاد زیستی، روانی و اجتماعی تعیین‌کننده سالمندی، کافی و مفید نخواهد بود. همچنین توجه به این نکته لازم است که از تعامل این ابعاد با یکدیگر، روابط پیچیده‌تری ایجاد می‌شود که نگرش به سالمندی را برای همیشه می‌تواند با تغییر مواجه کند.
ازجمله کارکردهای مثبت تعیین گرهای زیستی، روانی و اجتماعی سالمند شدن، کاهش نرخ مرگ‌ومیر و افزایش امید به زندگی است.2 از طریق بهبود کیفیت زندگی و امیدواری بیشتر موجب می‌شوند انسان‌ها از نظر بدنی و روانی سالم‌تر باشند، به‌طوری‌که اگرچه سنشان افزایش می‌یابد، بدن جوان‌تری دارند، به این مفهوم که باوجود گذشت سال‌های بیشتری از تولد، همچنان تا رسیدن به زمان پایان زندگی، سال‌های قابل‌توجهی پیش‌رو دارند.1
با توجه به آنچه گفته شد درمی‌یابیم برای رسیدن به مزایای طول عمر بیشتر و سالم‌تر، برنامه‌ریزی درزمینه تعیین‌گرهای زیستی، روانی و اجتماعی مرتبط با سالمندی نیاز است و سالم پیر شدن بایستی خواست و مطالبه هر فرد و جامعه باشد. به این صورت که هر چه جوامع، گروه‌های سنی و افراد آن از پویایی بیشتر و باورهای عمیق‌تر برخوردار باشند از مزایای خوب گذران عمر، بیشتر بهره‌مند می‌شوند و این باور مثبت که اگرچه سال‌هایی را گذرانده‌ایم ولی جوان‌تر زندگی می‌کنیم را در مرکز توجه قرار دهند تصویر بهتری از جمعیت سالمند در کل جامعه جریان می‌یابد.

 
مریم تاجور، امیرحسین مرتضایی، علی صادقی‌نیا، سید ناصر عمادی، زینب خالدیان،
دوره 80، شماره 5 - ( 5-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: ویتیلیگو (Vitiligo) با تخریب کامل یا نسبی ملانوسیت‌های پوست در نقاط درگیر تظاهر یافته و زمینه‌ساز مشکلات روانی اجتماعی و نقص در کیفیت زندگی بیماران می‌شود. از آن‌جایی که نقش عوامل روحی روانی در برخی از بیماری‌های پوستی و اختلالات مزمن شناسایی شده است، مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان تاثیر وقایع استرس‌زای زندگی در بروز بیماری ویتیلیگو انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه مورد شاهدی (گذشته‌نگر) در بیمارستان رازی وابسته به دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران از شهریور ماه 1399 تا اسفند ماه 1399 انجام شد. 87 نفر از بیماران ویتیلیگو دارای تشخیص قطعی زیر سه سال با 130 نفر از مبتلایان به سایر بیماری‌های پوستی غیرمرتبط با عوامل روان‌تنی به‌روش در دسترس انتخاب و از نظرحوادث استرس‌زای تجربه شده طی یک سال پیش از تشخیص بیماری مقایسه شدند. بدین منظور از پرسش‌نامه حوادث استرس‌زای زندگی (SLE) استفاده شد. سایر متغیرها شامل مشخصات دموگرافیک و وضعیت اجتماعی اقتصادی، تاریخچه پزشکی و وضعیت بیماری فعلی از پرونده پزشکی افراد استخراج و داده‌ها در محیط نرم‌افزار SPSS software, version 23 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) آنالیز شد.
یافته‌ها: تجربه وقایع استرس‌زای زندگی با بروز بیماری ویتیلیگو با کنترل متغیرهای زمینه‌ای ارتباط معنادار داشت (89/1=OR، 95%=CI، 1/0=P). به‌ازای یک واحد افزایش در میانگین وقایع استرس‌زا، شانس ایجاد بیماری 89% افزایش می‌یافت. در بررسی انواع حوادث، افزایش در تضادهای شخصی (23/2 =OR،00/0=P)، نگرانی‌های تحصیلی (94/1=OR،00/0=P)، امنیت شغلی (28/1=OR، 03/0=P) و زندگی خانوادگی (57/1=OR، 03/0=P) به‌طور معنادار (95%=CI) شانس ایجاد ویتیلیگو را افزایش می‌داد و سایر وقایع استرس‌زا در دو گروه تفاوت معناداری نداشتند.
نتیجه‌گیری: با توجه به نقش استرس به‌عنوان عامل زمینه‌ساز باید به جایگاه مداخلات روان‌شناختی در پیشگیری و درمان بیماری توجه نمود.



زهرا پاپی، ایرج عابدی، فاطمه دالوند، علیرضا عموحیدری،
دوره 80، شماره 4 - ( 4-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: گلیوما (Glioma) متداول‌ترین تومور مغزی اولیه بوده و تشخیص به موقع تومور در برنامه‌ریزی درمان بیماران حایز اهمیت است. قطعه‌بندی دقیق تومور و نواحی داخلی آن در تصاویر تشدید مغناطیسی (Magnetic resonance imaging) توسط رادیولوژیست به‌عنوان گام اول در تشخیص می‌باشد که افزون‌بر زمان‌بر بودن ممکن است توسط پزشکان مختلف تشخیص‌های متفاوتی داده شود. هدف از انجام مطالعه حاضر ارایه روشی خودکار در قطعه‌بندی تومور و نواحی داخلی آن می‌باشد.
روش بررسی: این یک مطالعه بنیادی-کاربردی است که از اردیبهشت 1399 تا شهریور 1400 و بر روی تصاویر مولتی مدالیتی MRI ۲۸۵ بیمار مبتلا به تومور گلیوما از پایگاه داده BraTS 2018 انجام گرفت. در این مطالعه، معماری U-Net دو بعدی با روش مبتنی بر تکه (Patch-based)، شامل یک مسیر رمزگذاری جهت استخراج ویژگی‌ها و یک مسیر رمزگشایی متقارن طراحی گردید. آموزش این شبکه در سه مرحله مجزا با استفاده از داده‌های گلیوما درجه بالا (High grade glioma)، گلیوما درجه پایین (Low grade glioma) و ترکیب دو گروه به‌ترتیب با تعداد 210، 75 و 220 بیمار انجام شد.
یافته‌ها: مدل پیشنهادی نتایج ضریب دایس در مجموعه داده‌های HGG، 85/0، 85/0، 77/0، مجموعه داده‌های LGG، 80/0، 66/0، 51/0 و ترکیب دو گروه، 88/0، 79/0، 77/0 به‌ترتیب برای نواحی کل تومور، هسته تومور و ناحیه افزایش‌یافته در داده‌های آموزش برآورد نمود.
نتیجه‌گیری: با استفاده از شبکه U-Net می‌توان در قطعه‌بندی دقیق تومور و نواحی مختلف آن کمک شایانی به پزشکان انجام داد، همچنین با تشخیص دقیق و درمان زودهنگام نرخ بقای این بیماران را افزایش داد و کیفیت زندگی آنها را بهبود بخشید.

 
مریم حاجی‌هاشمی، نرگس آقا اسماعیلی، آذر دانش شهرکی، فدیه حق‌اللهی،
دوره 80، شماره 3 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: افتادگی یا پرولاپس ارگان‌های لگنی یکی از عوامل افزایش شیوع (Female Sexual Dysfunction) FSD بوده و با اختلال بر عملکرد جنسی بر کیفیت زندگی زنان و همسرانشان و رابطه زناشویی آنان تاثیر می‌گذارد. پژوهش حاضر به بررسی تاثیر پرینئورافی و ترمیم قدامی خلفی واژن روی تصویر بدنی، عملکرد جنسی و کیفیت زندگی زنان پس از عمل پرداخته است.
روش بررسی: این تحقیق از نوع کارآزمایی بالینی بدون گروه کنترل و کور نشده است. تعداد 119 نفر از زنان مراجعه‌کننده به بیمارستان‌های شهید بهشتی و الزهرا شهر اصفهان با سنین 49-28 سال و مبتلا به رکتوسل، سیستوسل، پرولاپس رحم و کاندید جراحی پرینئورافی و ترمیم قدامی خلفی واژن با داشتن شرایط ورود به مطالعه از مهر ماه سال 1399تا مرداد ماه سال 1400 وارد مطالعه شدند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات سه پرسشنامه عملکرد جنسی زنان (FSFI)، تصویر بدنی (MBSRQ) و کیفیت زندگی (SF-36) بودکه پیش و شش ماه پس از جراحی تکمیل شدند. تجزیه و تحلیل داده‌ها توسط t وابسته و با کمک نرم‌افزار SPSS software, version 26 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) انجام گرفت.
یافته‌ها: پرینئورافی و ترمیم قدامی-خلفی واژن روی تصویر بدنی و بهبود عملکرد جنسی و کیفیت زندگی زنان (001/0>P) تاثیرگذار بوده است.
نتیجه‌گیری: به‌نظر می‌رسد جراحی پرینئورافی و ترمیم قدامی خلفی واژن با تاثیرگذاری بر تصویر بدنی بهبود عملکرد جنسی و کیفیت زندگی می‌تواند در ارتقای کیفیت و بهبود روابط زوجینی که نیاز به این عمل جراحی دارند موثر باشد.

 

آنارام یعقوبی نوتاش، پیمان بیات، شهپر حقیقت، علی یعقوبی نوتاش،
دوره 79، شماره 11 - ( 11-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان به‌عنوان دومین عامل مرگ ناشی از سرطان در زنان است. با توجه به اهمیت پیش‌بینی این عارضه، استفاده از روش‌های داده‌کاوی می‌تواند کمک بزرگی در جلوگیری از بروز عوارض لنف ادم در بیماران باشد. هدف از این تحقیق تشخیص ابتلا به لنف ‌ادم می‌باشد.
روش بررسی: در مطالعه کاربردی توصیفی-تحلیلی به‌صورت گذشته‌نگر حاضر، عوامل مرتبط با لنف ادم در1117 بیمار مبتلا به سرطان پستان بررسی و احتمال ابتلا به لنف ‌ادم، با به‌کارگیری الگوریتم‌های یادگیری ماشین پیش‌بینی شد. به طوری‌که پس از جمع‌آوری داده‌ای (فروردین 1388 تا خرداد 1397)، احتمال ابتلا به لنف ادم برای بیمار جدید بررسی و عوامل موثر بر بیماری استخراج شد. بدون احتساب زمان جمع‌آوری داده‌های آماری، مطالعه از شهریور ماه سال 1398 تا اسفند ماه سال 1399 در مرکز توانبخشی سید خندان ادامه داشت.
یافته‌ها: نتایج الگوریتم‌ها، در روش وزن‌دهی یادگیری جمعی دارای صحت 87% و در روش یادگیری جمعی با استخراج ویژگی‌ها دارای صحت 90% ارزیابی شد و نهایتا بر‌اساس ارزیابی نهایی تاثیرگذارترین عوامل خطر لنف ‌ادم استخراج شدند.
نتیجه‌گیری: یکی از مهم‌ترین عوارض در سرطان پستان، لنف ادم در اندام‌های فوقانی است، که می‌تواند کیفیت زندگی بیماران را تحت تاثیر قراردهد. وجود روشی که بتواند با دقت بالا به پزشک متخصص پیشنهاد بدهد که آیا بیمار جدید در آینده، مبتلا به لنف ‌ادم می‌شود یا خیر و یا با چه احتمالی مبتلا می‌شود، ضروری است.

حمیده مولایی، اقلیم نعمتی، احسان شجاعی‌فر، لیلا خدمت،
دوره 79، شماره 9 - ( 9-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از انجام این مطالعه، تعیین فراوانی ضایعات پوستی و بررسی ارتباط آن با مشخصات دموگرافیک بیماران پس از پیوند کلیه بود.
روش بررسی: این مطالعه به ‌صورت مقطعی و بر روی100 بیمار مراجعه‌ کننده به درمانگاه نفرولوژی بیمارستان بقیه‌الله (عج) که طی سال 1394 (از فروردین ماه 1394 تا اسفند ماه سال 1394) تحت پیوند کلیه قرار گرفته بودند انجام شد. اطلاعات بیماران در پرسش‌نامه‌های طراحی شده جمع‌آوری شده و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته‌ها: میانگین سنی بیماران مورد مطالعه 82/11±4/50 سال بود. میانگین مدت زمان ایجاد ضایعه پوستی پس از پیوند 77/5±1/8 هفته بود. شایع‌ترین نوع سرطان‌های غیر ملانومی، سارکوم کاپوسی (4%) و کارسینوم سلول‌های سنگفرشی (2%) بود که از لحاظ آماری بین زن و مرد تفاوت معناداری وجود نداشت. (05/0<P). عفونت پوستی در 66% افراد مشاهده شد که شایع‌ترین آن‌ها به‌ترتیب زگیل (34%) و تینه‌آ ورسیکالر (11%) بود. میزان ابتلا به عفونت‌های پوستی به‌طور معناداری در بیماران مرد بالاتر از بیماران زن بود (004/0=P). فراوانی ابتلا به عفونت پوستی تینه‌آ ورسیکالر در افراد مبتلا به دیابت به‌ طور معناداری بیشتر از افراد غیر دیابتی بود (046/0=P).
نتیجه‌گیری: در مجموع این مطالعه نشان داد که عوارض پوستی در بیماران پس از عمل پیوند کلیه شایع است. آگاه کردن بیماران پیوند کلیوی و کادر درمان از مسایل پوستی، منجر به ارجاع زود هنگام بیماران به متخصص مربوطه و کسب درمان‌های لازم شده و باعث افزایش طول عمر و بهبود کیفیت زندگی آن‌ها خواهد شد.

احمد حرمتی، مجید آزاد، ابوالفضل محمدبیگی، وجیهه مقصودی، سجاد رضوان، محمدحسین مختاریان، محبوبه عفیفیان،
دوره 79، شماره 6 - ( 6-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری التهابی روده (Inflammatory bowel diseases)، شامل کولیت اولسراتیو (Ulcerative colitis)، اختلالی رو به رشدی است که کیفیت زندگی بیماران را متأثر می‌کند. فاکتورهای محیطی متعدد از جمله کمبودهای تغذیه‌ای بر سیر این بیماری تأثیر دارند. مطالعه‌ی حاضر با هدف نقش کمبود ویتامین D با عود این بیماری انجام گرفته است.
روش بررسی: این مطالعه مقطعی در دانشگاه علوم پزشکی قم از شهریور 1396 تا شهریور 1397 بر روی تعداد 50 بیمار مبتلا به کولیت اولسراتیو و در فاز خاموش بیماری که حداقل شش ماه از تشخیص بیماری گذشته باشد، در بیمارستان شهید بهشتی قم انجام شد. بیماران به مدت شش ماه از نظر علایم و عود بیماری مورد بررسی قرار گرفتند و در پایان این دوره سطح سرمی ویتامین D اندازه‌گیری شد. اطلاعات با استفاده از چک لیست گردآوری گردیده و با استفاده از SPSS software, version 18 (IBM SPSS, Armonk, NY, USA) و Independent Samples t-test، Chi-square test و آنالیز واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: از بین 50 بیمار، 23 نفر (46%) مرد و 27 نفر (54%) زن بودند. میانگین سنی بیماران 07/10±24/35 و میانگین طول مدت بیماری از زمان تشخیص 67/6±14/15 ماه بود. میانگین تعداد دوره‌های عود 89/1±34/1 بود. سطح سرمی ویتامین D در بیماران به‌طور متوسط 45/13±30/22 بود که به‌طور معناداری با افزایش دفعات عود ارتباط داشت (001/0>P).
نتیجه‌گیری: کمبود ویتامین D به‌طور معناداری با ریسک بالاتر عود در بیماران مبتلا به کولیت اولسرو همراه است.

نسرین موذن، حمید آهنچیان، مهرداد سرابی، عبدالرضا ملک، زهرا عباسی شایه،
دوره 79، شماره 2 - ( 2-1400 )
چکیده

نقایص ایمنی اولیه یک گروه از اختلالات ارثی می‌باشند که سیستم ایمنی ذاتی یا اکتسابی و یا ترکیبی از این دو را درگیر می‌کنند. این اختلالات بیماران را مستعد عفونت‌های راجعه، اتوایمنی و بدخیمی می‌کند. اختلال زمینه‌ای ممکن است مربوط به کاهش سطح یا کاهش عملکرد و یا به‌طورکلی فقدان کامل یک یا چند جزء از سیستم ایمنی باشد. این بیماری‌ها می‌توانند با شیوعی در حدود یک مورد در 10000 تولد زنده رخ دهند. این گروه از بیماری‌ها طیف وسیعی از علایم را دارند که شناخت سریع و درمان به موقع آنها می‌تواند به مقدار قابل‌توجهی عوارض بیماری‌ها را کاهش دهد. از جمله این علایم، عفونت‌های مکرر یا شدید، سوء رشد، اختلالات اتوایمیون و همچنین تظاهرات اسکلتی مفصلی می‌باشد. تظاهرات اسکلتی متنوعی در بیماران دچار نقص ایمنی اولیه دیده می‌شود که دراین میان، آرتریت سپتیک ناشی از باکتری‌های پیوژنیک یا آرتریت‌های مایکوپلاسمایی شایعترین تظاهرات استخوانی مفصلی محسوب می‌شوند. از آنجا که درگیری‌های اسکلتی مفصلی کمتر به‌عنوان سر نخ نقایص ایمنی اولیه قلمداد می‌شوند و به‌خاطر اهمیت شناخت زودرس این دسته از بیماران در کاهش هزینه‌های درمان و بهبود کیفیت زندگی آنها، در این مطالعه سعی شد تا شایعترین تظاهرات مفصلی و استخوانی بیماران دچار نقص ایمنی اولیه، درمان‌های در دسترس در مورد نظاهرات شایع و نیز علایمی از درگیری‌های مفصلی که ممکن است سر نخی برای نقص ایمنی اولیه باشد مورد مطالعه قرار گیرند.

محمد حسین کمال‌الدینی، خدیجه سراوانی،
دوره 78، شماره 12 - ( 12-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: این مطالعه به‌عنوان یک بررسی ساختار یافته و فراتحلیل در جهت تعیین سطح کیفیت زندگی بیماران تحت درمان با همودیالیز و دریافت‌کنندگان پیوند کلیه در ایران و مقایسه این دو با هم انجام گرفت.
روش بررسی: این مطالعه یک مرور سیستماتیک و متاآنالیز است. از بین پژوهش‌های متعددی که در این زمینه انجام شده بود، تمام مطالعات مرتبط از خرداد ۱۳۷۴ تا تیر ۱۳۹۷ که در ایران انجام شده‌اند مورد بررسی قرار گرفتند. ۹ پژوهش (که از لحاظ روش شناختی، فرضیه‌سازی، روش تحقیق، جامعه آماری، حجم نمونه، روش نمونه‌گیری، ابزار اندازه‌گیری و روش تحلیل آماری) مورد قبول بودند انتخاب شدند و فراتحلیل بر روی آنها انجام گرفت. ابزار این پژوهش، چک‌لیست فرا تحلیل بود.
یافته‌ها: در نهایت، ۹ مطالعه وارد فرآیند متاآنالیز شد. کل حجم نمونه مورد بررسی ۱۷۳۶ نفر بودند. نتایج آنالیز نمره‌های کل کیفیت زندگی بیماران پیوند کلیه و بیماران تحت همودیالیز نشان داد که میانگین کلی کیفیت زندگی بیماران پیوندی 42/66±12/42 و میانگین نمره کلی بیماران همودیالیزی 36/68±9/42 می‌باشد. اختلاف میانگین کیفیت زندگی بیماران پیوند کلیه و بیماران تحت همودیالیز از لحاظ آماری معنادار بود (001/0P=). بیماران پیوند کلیوی کیفیت زندگی بهتری نسبت به بیماران دیالیزی داشتند.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که بیمارانی که تحت عمل پیوند کلیه قرار گرفته‌اند به‌طور معناداری از کیفیت زندگی بیشتری نسبت به بیمران همودیالیزی برخوردارند و می‌توان نتیجه گرفت که پیوند کلیه به میزان قابل‌توجهی QOL را در بیماران تحت درمان با دیالیز بهبود می‌بخشد.

محبوبه شیخ زاده، محسن منادی، یونس لطفی، عبداله موسوی، عنایت‌اله بخشی،
دوره 78، شماره 11 - ( 11-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سرگیجه خوش‌خیم وضعیتی، شایعترین علت سرگیجه و نیستاگموس است . این بیماران از حمله‌های کـوتـاه سرگیجه‌ای درحین تغییرات سریع وضعیت سر شکایت می‌کنند. سرگیجه به‌طور چشمگیری سبب اختلال در کیفیت زندگی فرد می‌شود. این مطالعه جهت بررسی تاثیر کمبود ویتامین D بر نیستاگموس در بیماران سرگیجه خوش‌خیم وضعیتی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مورد-شاهدی از فروردین 1396تا اردیبهشت 1397 کلیه بیماران مراجعه‌کننده به بیمارستان روحانی بابل که واجد شرایط مطالعه بودند از لحاظ سرگیجه خوش‌خیم، نیستاگموس و ویتامین D بررسی شدند. بدین منظور از مانور تشخیصی دیکس-هالپایک و آزمون ویدیونیستاگموگرافی جهت بررسی نیستاگموس و سرگیجه و آزمون الایزا برای سنجش هیدروکسی 25 ویتامین D استفاده شد. در آنالیز آماری بیماران دارای ویتامین D نرمال به‌عنوان گروه شاهد و بیماران مبتلا به کمبود ویتامین) کمتر از ng/ml 20) به‌عنوان گروه کنترل تقسیم شدند.
یافته‌ها: در هرگروه ۲۷ بیمار مطالعه را کامل کردند. میانگین سنی بیماران در گروه شاهد و گروه کنترل به‌ترتیب 8/2±4/48 و 7/5±8/47 (9/0P=). میانگین سطح ویتامین D دو گروه شاهد و کنترل به‌ترتیب 81/33 و41/11 بود که اختلاف معنادار آماری وجود داشت و میانگین شدت نیستاگموس جزء افقی، مایل و عمودی تورشنال در گروه شاهد به‌ترتیب 32/40، 3/5، 86/8 و در گروه آزمون، میانگین شدت نیستاگموس جزء افقی، مایل و عمودی تورشنال به‌ترتیب 98/4 ،93/6 و60/9 بود. مقایسه هریک از این اجزای نیستاگموس در گروه کنترل با شاهد از نظر آماری اختلاف معنادار داشت ( 001/0P<).
نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه نشان داد که بین کمبود ویتامین D و شدت نیستاگموس‌ تورشنال در بیماران سرگیجه خوش‌خیم وضعیتی مراجعه ارتباط وجود دارد.

بیتا اسلامی، رامش عمرانی‌پور، بهاره حسامی‌فر، زهرا بهبودی مقدم، امیرمحسن جلائی‌فر،
دوره 78، شماره 11 - ( 11-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان شایعترین سرطان در خانمهاست و درمان آن شامل جراحیهای مختلفی می باشد. پرسشنامه‌های Breast-Q ابزار جدیدی برای گزارش پیامد‌های جراحی‌های مختلف پستان توسط بیماران می‌باشند. هدف از این مطالعه، ایجاد نسخه فارسی پرسشنامه‌‌ها‌ی Breast-Q و ارزیابی روایی و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه بازسازی پستان می‌باشد.
روش بررسی: این مطالعه به‌صورت مقطعی می‌باشد و جامعه‌آماری این پژوهش به‌صورت نمونه‌گیری آسان از خانم‌های مراجعه‌کننده به کلینیک سرپایی انستیتو کانسر بیمارستان امام‌خمینی در فاصله شهریور 1396 تا مهرماه 1398 و با سابقه سرطان و جراحی‌های مختلف پستان، انتخاب شده‌اند. پس از اخذ اجازه از سازندگان پرسشنامه و ترجمه پرسشنامه‌‌ها‌ به فارسی، روایی صوری و محتوایی و پایایی ماژول بازسازی پستان انجام گردید. در نهایت پرسشنامه جدید در 20 نفر از خانم‌هایی که حداقل شش ماه از بازسازی آنها به روش TRAM flap گذشته بود، به‌صورت پایلوت ارزیابی شد.
یافته‌ها: پس از تهیه نسخه فارسی پرسشنامه‌‌ها‌، طی فرآیند روایی صوری و محتوایی پرسشنامه بازسازی پستان که شامل 116 گویه بود با 72 گویه و با کسب امتیاز ضریب تاثیر بالای 5/1 برای تمامی گویه‌‌ها‌، و نمره  CVR و CVI مطلوب استخراج گردید. پایایی درونی ابزار با محاسبه آلفای کرونباخ 94/0 تایید گردید. نتایج نشان داد که کیفیت زندگی افراد به لحاظ روانی و جنسی و رضایتمندی از پستان پایین است.
نتیجه‌گیری: با توجه به محدودیت پرسشنامه‌‌ها‌ی اختصاصی برای پروسیجرهای مختلف جراحی پستان، پرسشنامه‌‌ها‌ی Breast-Q جهت بررسی کیفیت زندگی و رضایتمندی بیماران بسیار سودمند می‌باشند. از آنجایی‌که ترجمه پرسشنامه، روا و پایا شده است، می‌تواند در تحقیقات آینده سایر محققین مورد استفاده قرار گیرد.

نسیبه روزبه، اعظم امیریان، فاطمه عبدی،
دوره 78، شماره 9 - ( 9-1399 )
چکیده

سردبیر محترم
کروناویروس یک ویروس نوپدید است که به‌تازگی بر زندگی بسیاری از مردم دنیا تاثیر منفی گذاشته و نگرانی‌های زیادی به‌وجود آورده است1. یکی از نگرانی‌هایی که در خصوص این ویروس وجود دارد تاثیر آن بر باروری است، در این مقاله به بررسی تاثیر این ویروس بر سیستم باروری مردان می‌پردازیم. در برخی مطالعات گزارش شده است که تب بیشتر/ مساویC ˚ 39 برای بیش از سه روز می‌تواند منجر به اختلال در کیفیت اسپرم و حتی آزواسپرمیشود. در بین سلول‌های اسپرماتوژنیک، اسپرماتوسیت‌ها و به‌ویژه اسپرماتیدها به دما حساس هستند. به‌دلیل ماهیت چرخه اسپرماتوژنیک، اختلال در کیفیت اسپرم ممکن است بعد از یک دوره نهفته و در عرض چند هفته آشکار شود.2 با توجه به اینکه یکی از علایم اصلی COVID-19 تب بالا است، منطقی است که فرض کنیم مردان آلوده به کرونا ویروس کاهش باروری را تجربه خواهند کرد.
در حال حاضر، اعتقاد بر این است که کرونا ویروس جدید مشابه ویروس آنفولانزای فصلی بر باروری مردان تأثیر دارد. در چندین مطالعه موردی مردان باروری که تب شدید را تجربه کردند، به مدت 45 روز اسپرم غیرطبیعی داشتند. در مورد دیگر، تعداد اسپرم، تحرک و سلامت ژنتیکی آن برای بیش از دو ماه پس از رفع تب بیمار کاهش یافت.3 از طرف دیگر ثابت شده است که بسیاری از ویروس‌ها روی باروری مردان تأثیر می‌گذارند، مانند مواردی که باعث هپاتیت B و اوریون می‌شوند. از آنجایی که SARS و کرونا ویروس از نظر ژنتیکی شبیه به هم هستند و SARS این تأثیر را داشته، در خصوص کرونا هم ممکن است نتایج مشابه وجود داشته باشد. در بیانیه اخیر، محققان نگرانی‌هایی را در مورد پتانسیل کرونا ویروس در ایجاد ارکیت و آسیب به بیضه‌ها و تأثیر بر باروری مردان بیان کرده‌ا‌ند.
نظریه سوم مطرح شده این است که کرونا ویروس می‌تواند از طریق ترکیب پروتیین S و آنزیم تبدیلکننده آنژیوتانسین- 2 (ACE2) به سلول‌ها حمله کند و باعث آسیب بافتی شود. ریه‌ها و بسیاری از اندام‌های دیگر بدن انسان مانند بیضه‌ها، روده کوچک، کلیه‌ها، قلب و تیرویید تحت تأثیر ACE2 قرار دارند. عملکرد تولید مثل مردان ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد، زیرا مقدار زیاد ACE2 در بیضه‌ها نشان می‌دهد که به‌طور عمده در بیضه متمرکز است. اگرچه هیچ تحقیقی تأیید قطعی نکرده است که کرونا ویروس به بیضه‌ها آسیب می‌رساند و بر باروری مردان تأثیر می‌گذارد، اما بسیار شبیه ویروس SARS است و این عفونت‌ها به گیرنده سلولی مشابه یعنی ACE2 حمله می‌کنند. عفونت ویروس SARS می‌تواند باعث آسیب ایمنی شدید به بیضه و ایجاد ارکیت و اختلال در عملکرد برخی سلول‌های مرتبط با تولید مثل شود.4 عفونت COVID-19 ممکن است باعث آسیب به بیضه شود و بر تولید اسپرم و آندروژن تأثیر بگذارد. مطالعات حاکی از آن است که در مردان سنین تولید مثل آلوده به عفونت SARS-CoV-2، هورمون لوتیینی کننده سرم (LH) به‌طور قابل توجهی افزایش داشت، اما نسبت تستوسترون (Testosterone) به LH و نسبت هورمون محرک فولیکولی (FSH) به LH کاهش داشت. سطح پروتیین واکنشی C (C-Reactive Protein, CRP) به‌طور قابل‌توجهی با نسبت T: LH سرم بیماران مبتلا به COVID-19 مرتبط بود.5
با توجه به همه تاثیرات عفونت COVID-19 بر باروری یا سلامت اسپرم، بهتر است اسپرم و هورمون‌های مردان آلوده به این ویروس را ارزیابی کرد و نیاز است تحقیقات بزرگی در این خصوص انجام شود. بر اساس نتایج تحقیقات آینده شاید نیاز باشد مردان نابارور از نظر عفونت COVID-19 نیز بررسی شوند تا کیفیت زندگی خود را حفظ کنند.

محمد صدرا مدرسی، آرتا امیر جمشیدی، محمد رضا مدرسی،
دوره 78، شماره 8 - ( 8-1399 )
چکیده

بیماری سیستیک فیبروزیز (CF)، شایع‌ترین بیماری ژنتیکی اتوزوم مغلوب بوده و با نقص در ژن Cystic fibrosis transmembrane conductance regulator (CFTR) بروز می‌کند. ژن CFTR یک کانال پروتیینی انتقال‌دهنده کلر را به شکل گسترده‌ بر روی سطوح اپی‌تلیالی بدن مثل ریه، پانکراس، روده، کبد و پوست بیان می‌کند. از جمله اثراتی که ژن معیوب CFTR بر روی پروتیین CFTR می‌گذارد می‌توان به نقص در انتقال کلر و کاهش کانال‌های کلر بر سطح سلول اشاره کرد. بروز مشکلات ذکر شده در کانال CFTR باعث بسته شدن و عفونت‌های مکرر مجاری هوایی، ترشح ناکافی غدد برون‌ریز و بد‌جذبی مواد غذایی می‌شود. دانشمندان تحقیقات بسیاری را در راستای شناخت بیشتر بیماری CF و راه‌کارهای بهبود کیفیت زندگی مبتلایان به این بیماری انجام داده‌اند. علیرغم پیشرفت‌های صورت گرفته، به‌دلیل پیچیدگی زیاد این بیماری و درگیری‌ گسترده اندام‌های مختلف بدن هنوز درمان قطعی برای این بیماری یافت نشده است. مطالعه و بررسی این بیماری در تمام سطوح می‌تواند دریچه‌ای را در یافتن روش‌های جدید درمانی بگشاید. در چند سال گذشته داروهای ترکیبی برای تصحیح و تقویت عملکرد کانال CFTR معرفی شده که تاثیر به سزایی در کاهش علایم این بیماری دارند. افزون‌بر دارو، با پیشرفت گسترده روش‌های مهندسی ژنتیک و افزایش دقت ابزار‌های دستکاری ژنتیک، به‌طور مستقیم ژن معیوب CFTR تصحیح شده و علایم بیماری از بین می‌رود. این مقاله با بررسی بیماری CF در حوزه‌ی ژنتیک و تاثیر آن بر روی سطوح پروتیینی و فیزیولوژیک، تصویر جامعی از این بیماری را به نمایش گذاشته و به معرفی درمان‌های معمول و جدید می‌پردازد.
فریده ظفری زنگنه، محمد مهدی نقی‌زاده، معصومه معصومی، مرضیه محبّی،
دوره 78، شماره 8 - ( 8-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم تخمدان پلی‌کیستیک با درجه شیوع 1/13%-5 شایعترین اختلال اندوکرینی در سن باروری زنان است. کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی در این زنان کاهش معناداری دارد. چرا که این کاهش می‌تواند به‌دلیل بسیاری از اختلالات از جمله: اختلالات قاعدگی، اختلالات خواب، هیرسوتیسم، مشکل زناشویی، ناباروری و مشکلات عاطفی/روانی باشد. مطالعه حاضر بیشتر با هدف بررسی نقش دو سویه بین خواب و دیگر عوامل محیطی موثر در کیفیت زندگی بیماران انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه موردی-شاهدی که در فروردین تا اسفند سال 1395 در درمانگاه نازایی ولی‌عصر (عج) بیمارستان امام‌خمینی تهران انجام شد. تعداد 180 زن با محدوده سنی 40-20 سال و شاخص توده بدنی کمتر از 28 شرکت داشتند. پرسشنامه های: کیفیّت زندگی یا سلامت عمومی (General health questionnaire, GHQ)، دموگرافیک، کیفیّت خواب پیترزبورگ (Pittsburgh sleep quality index, PSQI) و روان‌سنجی (Depression Anxiety Stress Scales-DASS-42) به‌همراه فرم رضایت‌نامه در اختیار همه قرار گرفت.  
یافته‌ها: میانگین وزن و شاخص توده بدنی (002/0P=)، موی زاید و سیکل نامنظم در گروه مطالعه بیشتر (001/0P>) از گروه کنترل بود. میانگین امتیاز پرسشنامۀ خواب در مشکل بخواب رفتن (024/0P=)، کفایت خواب (048/0P=) و مصرف دارو (049/0P=) نیز در گروه مطالعه بیشتر بود. تحلیل رگرسیونی کیفیت زندگی و سیکل نامنظم (046/0P=) و حالات عاطفه منفی با در آمد خانواده (به‌ترتیب 035/0، 016/0 و 015/0P=) بین دو گروه معنادار بود.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه تأثیرپذیری کیفیت زندگی زنان مبتلا به تخمدان پلی‌کیستیک را از عوامل محیطی تأیید کرد. الگوی خواب نامطلوب، تأثیر اختلال قاعدگی بر خلق و درآمد کم خانواده موجب عاطفه منفی شد.    


صفحه 1 از 4    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb