جستجو در مقالات منتشر شده


64 نتیجه برای کیفیت زندگی

محمد کلانی، حسین فروتن، عارف رحیمی، هادی غفرانی، شیوا احدپور بهنامی،
دوره 68، شماره 6 - ( 6-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: سندرم روده تحریک‌پذیر (IBS) بیماری شایع گوارشی می‌باشد. از عامل احتمالی این بیماری تغییر در فلور میکروبی روده و رشد بیش از حد باکتری‌ها می‌باشد. شواهد مبنی بر نقش علت فوق در حال افزایش است. علایم بالینی IBS و رشد بیش از حد باکتری‌ها مشابه می‌باشد ولی رابطه علیتی بین آنها ثابت نشده است. اینکه اختلال حرکتی روده موجب رشد بیش از حد باکتری‌ها می‌شود و یا بالعکس مشخص نیست.

روش بررسی: جهت بررسی اثربخشی داروی بیسموت ساب‌سیترات در بهبود علایم گوارشی بیماران، مطالعه‌ای به‌صورت کارآزمایی بالینی دوسوکور انجام شد و سه علامت تواتر درد شکمی، تعداد دفعات اجابت مزاج و شدت نفخ بررسی شد.

یافته‌ها: 119بیمار مورد مطالعه قرار گرفتند. تعداد 59 بیمار دارو و تعداد 60 بیمار دارونما دریافت کردند. در انتهای مرحله دوم هر سه علامت به‌طور معنی‌داری بهبودی داشته‌اند (001/0p<) ولی تفاوت آماری معنی‌داری در بهبودی این علایم در گروه دارو با گروه دارونما مشاهده نگردید.

نتیجه‌گیری: با توجه به آنالیزهای انجام شده مشخص گردید که تفاوت آماری معنی‌داری در بهبود علایم بین دو گروه دریافت کننده بیسموت ساب‌سیترات و دارونما وجود ندارد. نقش آنتی‌بیوتیک‌ها در بهبود کیفیت زندگی این بیماران نیاز به مطالعه بیشتری در آینده دارد. مداخله: پس از تقسیم‌بندی تصادفی بیماران به گروه دارو و دارونما در گروه دارو به مدت دو هفته بیسموت‌ساب سیترات به میزان mg120 چهار بار در روز و در گروه دارونما به مدت دو هفته دارونما چهار بار در روز تجویز گردید.


مسعود فشارکی، سید محمد جواد ام‌البنین پاک نژاد، رامین کردی،
دوره 68، شماره 6 - ( 6-1389 )
چکیده

< زمینه و هدف: در زمینه اهمیت و تاثیر ورزش بر بیماری آسم به‌عنوان یکی از معضلات عمده بهداشتی ایران مطالعات کمی انجام شده است. از این‌رو، مطالعه حاضر با هدف مقایسه‌ی تاثیر ورزش هوازی- مقاومتی و هوازی بر حجم‌های ریوی و کیفیت زندگی بیماران آسمی تنظیم شد.

روش‌بررسی: 56 بیمار آسمی بعد از دو هفته جلسات آموزشی از نظر علایم حیاتی و تست‌های ریوی بررسی شدند و پرسشنامه کیفیت زندگی سنت جورج را تکمیل کردند. سپس با تقسیم تصادفی بیماران به دو گروه A و B، به مدت 10 هفته در خانه گروه اول به ورزش هوازی- مقاومتی و گروه دوم به ورزش هوازی تنها پرداختند. در انتها مجدداً علایم‌حیاتی و تست‌های ریوی و پرسشنامه کیفیت زندگی بررسی و تکمیل شدند. نهایتاً 42 بیمار مطالعه را به اتمام رساندند.

یافته‌ها: میزان FEV1 در گروه A از محدوده 98-25 به 105-40 و میزان FVC از 103-49 به 101-69 رسید که به میزان معنی‌داری افزایش داشته است اما در گروه B تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد. نمره کل پرسشنامه سنت جورج در گروه A از 75-8 به 77-2 و در گروه B از 72-11 به 74-6 رسید که نشانگر بهبود معنی‌داری در نمرات هر دو گروه پس از مداخله نسبت به پیش از آن است.

نتیجه‌گیری: یافته‌ها نشان داد که انجام منظم و مشخص ورزش‌های هوازی به تنهایی یا به همراه ورزش‌های مقاومتی در خانه باعث بهبودی در علایم حیاتی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به آسم خفیف تا متوسط می‌شود. البته تنها همراهی ورزش هوازی با ورزش مقاومتی است که سبب بهبود برخی شاخص‌های اسپیرومتری می‌گردد. از اینرو در درمان بیماران آسمی ترکیبی از ورزش‌های هوازی و مقاومتی به‌صورت منظم توصیه می‌شود.


سید‌محمد‌جواد مرتضوی، تقی بغدادی، امیررضا فرهود، غلامرضا توگه، محمد افتخاری، محمد رضا منقچی، رامین اسپندار،
دوره 68، شماره 6 - ( 6-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: سینوویورتز رادیواکتیو که با تزریق رادیوایزوتوپ‌های بی‌ضرر به داخل مفاصل مبتلا به آرتریت مزمن صورت می‌گیرد، از جمله روش‌های جدید در درمان آرتروپاتی هموفیلیک محسوب می‌گردد. این روش درمانی که با هدف اولیه کاهش همارتروز و مصرف فاکتور انعقادی به کار رفته است، می‌تواند تاثیر به‌سزایی در بهبود کیفیت زندگی و کاهش بار اقتصادی ناشی از مصرف فاکتور انعقادی داشته باشد. در این مطالعه تاثیر این روش درمانی بر میزان بروز همارتروز و مصرف فاکتور در آرتروپاتی هموفیلیک بررسی می‌شود.

روش بررسی: در یک مطالعه مداخله‌ای برای 56 مفصل مبتلا به آرتروپاتی هموفیلیک (پس از دارا بودن شرایط ورود به مطالعه و پس از کسب رضایت‌نامه)، تزریق داخل مفصلی فسفر رادیواکتیو صورت گرفت. متوسط سن بیماران 78/16 سال (محدوده 5/2 تا 36، 46/7=SD) و 2/98 درصد آنها مذکر بودند. مفاصل درگیر شامل زانو، 35/80 درصد و مچ پا 5/12 و آرنج هفت درصد بودند. پی‌گیری با متوسط 63/43 (محدوده 3-102) ماه انجام شد که در انتهای پی‌گیری متغیرهای مختلف مانند میزان بروز همارتروز و میزان مصرف فاکتور بررسی گردید.

یافته‌ها: در انتهای پی‌گیری، میزان بروز همارتروز کاهش 62% (000/0p=) و میزان مصرف فاکتور، کاهش 84% (000/0p=)، را نشان می‌داد، اما درگیری مفاصل جدید دیگر باعث کمتر شدن کاهش متوسط مصرف کلی فاکتور شد.

نتیجه‌گیری: سینوویورتز با فسفر رادیواکتیو، می‌تواند روشی مؤثر و به صرفه در کاهش همارتروز و مصرف فاکتور در بیماران مبتلا به آرتروپاتی هموفیلیک باشد.


علیرضا توسلی، محمد جواد قمری، حبیب‌الله اسماعیلی،
دوره 68، شماره 3 - ( 3-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: فتق ناحیه کشاله ران (اینگوینال) یک بیماری شایع در حوزه جراحی عمومی می‌باشد. روش‌های مختلف در ترمیم این فتق‌ها توصیف شده‌اند. در روش‌های نوین از مش صناعی جهت پوشاندن نقص موجود در دیواره استفاده می‌شود که شناخته‌شده‌ترین آن‌ها روش جراحی لیختن اشتاین می‌باشد. روش ترمیم لاپاروسکوپیک خارج صفاقی Totally Extraperitoneal Procedure روش جدیدتر در اصلاح فتق می‌باشد. هدف از این مطالعه مقایسه ترمیم باز فتق به‌روش لیختن اشتاین با روش ترمیم لاپاروسکوپیک TEP و بررسی نتایج و عوارض این دو روش است.
روش بررسی: از 50 بیمار مورد مطالعه، 25 بیمار جراحی لیختن اشتاین و 25 بیمار ترمیم لاپاروسکوپیک خارج صفاقی در فتق یک طرفه اولیه کشاله ران شدند. یافته‌های حین عمل ثبت و از طریق پرسشنامه پی‌گیری 12 ماهه بیماران از لحاظ مختلف انجام و مقایسه شدند.
یافته‌ها: مدت زمان عمل جراحی و میزان عوارض ایجاد شده و فراوانی عود در دو گروه یکسان بوده‌اند، اما مدت بستری در بیمارستان و میزان درد پس از عمل و درد مزمن کشاله ران و زمان لازم جهت بازگشت به فعالیت روزمره به‌صورت معنی‌داری در بیماران عمل شده به‌روش ترمیم لاپاروسکوپیک خارج صفاقی کمتر از بیماران عمل شده به‌روش لیختن اشتاین بوده است.
نتیجه‌گیری:
می‌توان روش ترمیم لاپاروسکوپیک خارج صفاقی را یک روش مطمئن با نتایج مناسب و قابل قبول برای مبتلایان فتق دانست که اثرات قابل توجهی در بهبود کیفیت زندگی بیماران پس از عمل جراحی ترمیم فتق می‌گذارد. نتایج قابل قبول این روش جراحی مستلزم گذراندن منحنی یادگیری جراحی می‌باشد.


زینت قنبری، شیرین گودرزی، مامک شریعت، زهرا مشتاقی، فاطمه زمانی،
دوره 67، شماره 12 - ( 12-1388 )
چکیده

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 زمینه و هدف: بی‌اختیاری استرسی ادرار شایع‌ترین بیماری کاهندۀ کیفیت زندگی در زنان است هر چند که روش‌های جراحی مختلفی تاکنون برای آن به‌کار رفته است اما همیشه پس از درمان جراحی برخی از مشکلات متاثر کننده کیفیت زندگی برطرف نمی‌شود لذا با این فرضیه این مطالعه به منظور بررسی روش جراحی ترانس ابتوراتور (TOT) در درمان و تأثیر آن در بهبود کیفیت زندگی این بیماران به انجام رسید.

روش بررسی: 54 بیمار مبتلا به بی‌اختیاری استرسی ادراری (SUI)، تحت جراحی TOT، با و یا بدون جراحی ترمیم پرولاپس (در صورت نیاز) قرار گرفتند. کیفیت زندگی، قبل و پس از عمل با استفاده از پرسشنامۀ اختصاصی بی‌اختیاری (I-QOL) بررسی شد. عوارض زودرس و دیررس جراحی همچون پارگی و آسیب به مثانه، حالب و روده، همچنین خونریزی و عفونت ارزیابی و ثبت شدند.

یافته‌ها: میزان کلی عوارض حین عمل و عوارض زودرس بعد از جراحی، به ترتیب 5/5% و 7/3% بودند. هیچ موردی از هماتوم، آسیب مثانه یا روده وجود نداشت. نمرات I-QOL به‌طور چشمگیر پس از جراحی بالاتر بودند. متوسط نمرۀ I-QOL، قبل از جراحی 6/23 و پس از عمل 64 بود. این بهبود، ارتباطی به ترمیم همزمان کف لگن، یائسگی، بیماری زمینه‌ای، تعداد زایمان، شاخص بوده بدن (BMI) و سن نداشت. اکثریت زنان از نتایج عمل رضایت داشتند.

نتیجه‌گیری: این مطالعه، ثابت می‌کند که درمان جراحی بی‌اختیاری ادراری در زنان با روش ترانس ابتوراتور (TOT) برای درمان SUI روش ایمن و مناسبی است، که می‌تواند کیفیت زندگی بیماران را نیز ارتقا بخشد.


هایده سمیعی، زهرا طاولی، زینت قنبری، غلامرضا پورمند، شروین تسلیمی، بیتا اسلامی، آزاده طاولی،
دوره 67، شماره 9 - ( 9-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: بی‌اختیاری استرسی ادرار شایع‌ترین مشکل بی‌اختیاری زنان است که روش‌های جراحی مختلفی در درمان آن وجود دارد. هدف مطالعه مقایسه روش لاپاراسکوپیک Burch با Trans-Obturator Tape (TOT) می‌باشد.
روش بررسی: این مطالعه به‌صورت کارآزمایی بالینی تصادفی در 40 بیمار مبتلا به بی‌اختیاری استرسی ادرار در بیمارستان آرش در سال 87-1385 صورت گرفته است. کلیه بیماران به‌طور تصادفی در دو گروه تحت جراحی لاپاراسکوپیک Burch و TOT قرار گرفتند. اطلاعات بیماران توسط پرسشنامه‌های دموگرافیک، 22 سوالی کیفیت زندگی، UDI-6 مربوط به علائم ادراری، ISI مربوط به شدت بی‌اختیاری ادراری و بررسی ارودینامیک به‌دست آمد.
یافته‌ها: داده‌های مطالعه با 19 نفر در گروه TOT و 16 نفر در گروه لاپاراسکوپیک Burch بررسی شد. بهبود ابژکتیو به‌صورت عدم وجود لیک ادراری در تست استرس سرفه و بررسی ارودینامیک نرمال شش ماه بعد از عمل در گروه لاپاراسکوپیک Burch 75% و در گروه TOT 2/84% بود (53/0p=). نتایج پرسشنامه ISI با تعیین بهبود سابژکتیو در هر دو گروه نسبت به‌هم تفاوت معنی‌داری نداشت (23/0p=). پاسخ به سوالات UDI-6 به‌صورت تغییر نسبت به قبل از عمل نشان می‌دهد که علایم Urgency بعد از عمل در گروه TOT نسبت به لاپاراسکوپیک Burch کاهش یافت (04/0p=). نمره کیفیت زندگی IQOL، شش ماه بعد از عمل نسبت به مقدار پایه در هر دو گروه افزایش قابل ملاحظه‌ای داشته است (05/0p<) ولی تفاوت مشاهده شده در دو گروه از لحاظ آماری معنی‌دار نبود.
نتیجه‌گیری: بر اساس معیارهای سابژکتیو و ابژکتیو TOT با کولپوساسپنشن لاپاراسکوپیک Burch تفاوت معنی‌داری ندارد.


زینت قنبری، غزاله رستمی‌نیا، عبدالمحمد کجباف‌زاده، لیلا پیرزاده، فدیه حق‌اللهی، محمد مهدی نقی‌زاده، الهام پیروز، زهرا جباری،
دوره 67، شماره 9 - ( 9-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: پرولاپس ارگان‌های لگنی و علایم ادراری همراه با آن یک اختلال شایع در میان زنان مسن است که جهت افزایش امید به زندگی و بهبود کیفیت زندگی زنان، درمان آن ضروری می‌باشد. لذا با توجه به به‌کارگیری تست‌های یورودینامیک در تشخیص پاتوفیزیولوژی اختلالات سیستم ادراری و نوع درمان مناسب و همچنین دسترسی ناکافی به دستگاه مورد نظر، این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه نتایج این تست و شکایات بیمار در بیماران با پرولاپس لگنی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی، طی 18 ماه، 105 بیمار در درمانگاه ولیعصر، بیمارستان امام خمینی با درجاتی از پرولاپس ارگان‌های لگنی وارد مطالعه شدند و بر اساس پرسشنامه UDI-6 بیماران به دو گروه 66 نفری با بی‌اختیاری ادراری (گروه 1) و 39 نفری بدون آن (گروه 2) با داشتن رضایت‌نامه مورد بررسی تست‌های یورودینامیک قرار گرفتند.
یافته‌ها: بر اساس پرسشنامه، تکرر و نشت ادرار، بی‌اختیاری اضطراری و استرسی در گروه بیماران با بی‌اختیاری بیشتر بود (001/0p<). پارامترهای یورودینامیک به‌جز حجم تمایل به ادرار اولیه و نرمال به‌طور مشخص در دو گروه تفاوتی نداشت. حساسیت و ویژگی نشت اضطراری ادرار در گروه 1 به‌ترتیب: 22 و 8/68 و در گروه 2، 30 و 5/65% و نشت استرسی در گروه 1 به‌ترتیب: 4/25 و 100 و در گروه 2، 1/57 و 9/71% بود.
نتیجه‌گیری: در مطالعه حاضر با توجه به ویژگی و حساسیت به‌دست آمده از شکایات بیمار و تست یورودینامیک به‌نظر می‌رسد، در بیماران پرولاپس لگنی نیازمند به جراحی، به‌منظور ارزیابی بی‌اختیاری ادراری مخفی، بهتر است که بررسی یورودینامیک انجام گردد.


رضا باقری، محمد رضا مجیدی، احسان خدیوی،
دوره 67، شماره 7 - ( 7-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: تنگی‌های خوش‌خیم تراشه بعد از انتوباسیون طولانی‌مدت یکی از مشکلات درمانی بوده و روش ارجح درمانی در تنگی‌های بلند جراحی است. هدف این مطالعه بررسی نتایج درمان جراحی در تنگی طویل تراشه و نقش تکنیک آزادسازی عضلات سوپراهیوئید توام با قطع دو طرفه استخوان هیوئید در این بیماران است.

روش بررسی: در فاصله سال‌های 87-1383، 14 بیمار با تنگی طویل پروگزیمال تراشه که بیش از 40% طول تراشه در آنها رزکسیون شده و مورد بازسازی تراشه قرار گرفته بودند از نظر تکنیک جراحی و کیفیت زندگی یک‌سال بعد از درمان مورد بررسی قرار گرفتند.

یافته‌ها: متوسط سن بیماران 4/0±2/22 سال بود. اتیولوژی عارضه در تمامی بیماران ترومای سر و انتوباسیون طولانی‌مدت بود. متوسط زمان اولین مراجعه تا تصمیم‌گیری درمانی جراحی و رزکسیون ضایعه 5/0±5/4 ماه بود. متوسط طول تنگی 5/0±6/3 سانتی‌متر و متوسط طول رزکسیون تراشه 5/0±3/4 سانتی‌متر بود. متوسط طول اضافه شده به تراشه در حین آزادسازی با این مانور 3/0±1/1 سانتی‌متر بوده است، یک بیمار مبتلا به عفونت زخم و چهار بیمار مبتلا به عود تاخیری تنگی شدند که در سه مورد به دیلاتاسیون پاسخ داد. از نظر کیفیت زندگی 71% از بیماران در گروه خوب و عالی قرار گرفتند. ما در بیماران خود مرگ و میر نداشتیم.

نتیجه‌گیری: نظر به اینکه درمان ارجح تنگی‌های چند قطعه‌ای و طویل تراشه جراحی می‌باشد و یکی از عوامل مهم بروز عارضه جراحی کشش روی خط بخیه است، در رزکسیون‌های طویل پروگزیمال، جهت ایجاد طول بیشتر حین مانورهای آزاد سازی تراشه می‌توان از قطع دوطرفه استخوان هیوئید کمک گرفت.


علی جنگجو، مصطفی مهرابی بهار، محسن علی اکبریان،
دوره 67، شماره 5 - ( 5-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: جراحی سرطان پستان از شایع‌ترین جراحی‌های بانوان می‌باشد و یکی از عوارض آزاردهنده این عمل جراحی تشکیل سروما است. شناسایی و تغییر عوامل مؤثر بر بروز سروما می‌تواند با کاهش میزان عوارض پس از عمل تا حدود زیادی بر نتیجه عمل و کیفیت زندگی بیمار تأثیرگذار باشد. در این مطالعه توصیفی میزان بروز و عوامل مؤثر در بروز سروما را مورد بررسی قرار دادیم.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی که به صورت آینده‌نگر در سال‌های 1386 تا 1387 بر روی 103 بیمار زن صورت گرفت، اطلاعات بیماران در مورد سن، سابقه خانوادگی سرطان پستان، معاینات قبل از عمل، شیمی‌درمانی قبل از عمل، نوع عمل جراحی، وسعت دایسکشن آگزیلا، ابزار مورد استفاده در دایسکشن، گزارش آسیب‌شناسی و مرحله تومور در پرسش‌نامه‌های مخصوصی به‌ثبت رسید و همه بیماران به‌مدت چهار هفته از نظر مدت‌زمان درناژ و عوارض پس‌از عمل به‌خصوص تشکیل سروما مورد پی‌گیری قرار گرفتند.
یافته‌ها: نتایج به‌دست آمده نشان داد سروما در 27 نفر از بیماران (2/26%) ایجاد شد و این میزان به‌طور معنی‌داری با سن بیماران در ارتباط بود (005/0p=) ولی در این مطالعه ارتباط معنی‌داری میان سایر عوامل مورد بررسی با میزان بروز سروما یافت نشد، هر چند دو عامل نوع عمل جراحی و سطح دایسکشن آگزیلا با قبول ضریب اطمینان 90% معنی‌دار شدند (p به‌ترتیب معادل 068/0 و 063/0).
نتیجه‌گیری: با توجه به این مطالعه، سن به‌عنوان عامل تأثیرگذار مستقل در بروز سروما پس از جراحی‌های پستان مطرح می‌باشد در حالی‌که سایر عوامل از نظر آماری تأثیری بر میزان تشکیل سروما ندارند.


کرم الله طولابی، عبدالرضا روئین‌تن، جواد سلیمی، عباس ربانی، علی‌پاشا میثمی،
دوره 65، شماره 11 - ( 11-1386 )
چکیده

هیپرهیدروز می‌تواند اثرات عمیقی بر کیفیت زندگی بیمار بگذارد. هدف از انجام این مطالعه بررسی نتایج سمپاتکتومی توراکوسکوپیک در این بیماران می‌باشد.

روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی، 33 بیمار مبتلا به هیپرهیدروز دست بیش از پنج سال که در طی سال‌های 82 تا 85 در دو مرکز درمانی تحت عمل جراحی قرار گرفتند. بیماران از نظر مدت زمان عمل، مدت زمان بستری، عوارض زودرس و تاثیر بیماری بر کیفیت زندگی بیماران توسط پرسشنامه Dermatology Quality of Life Index (DLQI) و رضایت بیماران توسط Visual Analogue Scale قبل، بلافاصله و شش ماه پس از عمل جراحی بررسی شدند.

یافته‌ها: میانگین سن بیماران SD09/23 بود. سابقه فامیلی هیپرهیدروزیس در 79/78% بیماران وجود داشت. در 73/72% بیماران هیپرهیدروزیس در ابعاد مختلف عملکردی- اجتماعی- بین فردی و احساسی اختلالاتی را ایجاد کرده بود. میانگین زمان عمل جراحی SD 40 دقیقه، میانگین روزهای بستری SD45/1 بود. شایع‌ترین عوارض زودرس پس از عمل شامل آتلکتازی (57/7%)، عوارض کوتاه‌مدت ریوی (03/3%) و پلورال افیوژن (03/3%) بود. هیپرهیدروزیس جبرانی در 60% بیمار بروز کرده بود. در 82/81% بیماران محل مورد نظر در پی‌گیری بلافاصله و تا شش ماه پس از عمل کاملا خشک بود و در 18/18% تعریق نسبی اما قابل قبول بود. میانگین رضایت بیماران پس از عمل 81% بود. در تمامی بیماران بلافاصله و شش ماه پس از جراحی احساس بهبودی در ابعاد عملکردی- اجتماعی- بین فردی- احساسی به‌دست آمد. همه بیماران حاضر به تکرار جراحی در صورت نیاز بودند.

نتیجه‌گیری: سمپاتکتومی توراکوسکوپیک روشی مطمئن و کارآمد برای درمان هیپرهیدروز کف دست می‌باشد که با عوارض بسیار کمی همراه بوده و میزان موفقیت آن بالاست.


زینت قنبری، دنیا پروانه سیار،
دوره 65، شماره 9 - ( 9-1386 )
چکیده

هیسترکتومی شکمی یکی از روش‌های درمانی در درمان انواع بیماری‌های ژنیکولوژیک می‌باشد، که به طرق مختلفی انجام می‌شود. شایع‌ترین آنها هیسترکتومی شکمی توتال و ساب‌توتال می‌باشند. از آنجایی که رضایت جنسی می‌تواند کیفیت زندگی را تحت تاثیر قرار دهد این مطالعه به‌منظور بررسی و مقایسه پیامدهای جنسی در این دو روش طراحی شد.

روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده یک سوکور، بیماران در دو گروه 25 نفری انتخاب و تا 24 ماه پس از عمل جراحی مقایسه شدند. 3، 6، 12 و 24 ماه پس از عمل جراحی کلیه متغیرهای مورد مطالعه در دو گروه به تفکیک ارزیابی گردید.

یافته‌ها: متغیرهای پایه بین دو گروه یکسان بودند. مدت زمان عمل جراحی (007/0=p)، میزان خونریزی (0007/0=p) و مدت زمان بستری پس از عمل (3/0=p) در هیسترکتومی ساب توتال کمتر از توتال بود. هیچ عارضه‌ای حین عمل جراحی در بیماران دو گروه رخ نداد. درد بیش از حد و عفونت‌ محل‌های دیگر در بیماران پس از عمل دیده نشد. مقاربت دردناک، میزان رضایت جنسی بیمار و همسر وی بین دو گروه تفاوت آشکاری نداشت. لکه‌بینی در بیماران هیسترکتومی شکمی ساب‌توتال (STAH) به‌طور معنی‌داری بیشتر از هیسترکتومی شکمی توتال (TAH) بود.

نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه ما نشان داد که TAH در مقایسه با STAH، از نظر رضایت و عملکرد جنسی تفاوت معنی‌داری ندارد.


رضا شبانلوئی، فضل اله احمدی، جلیل واعظ قراملکی، ابراهیم حاجی زاده، یوسف جوادزاده،
دوره 65، شماره 9 - ( 9-1386 )
چکیده

استوماتیت یا موکوزیت دهانی ناشی از شیمی‌درمانی یک عارضه داروهای ضد سرطان است که در درصد بالایی از بیماران مشاهده می‌شود. تنها راه پیشگیری از بروز آن، استفاده از دهان‌شویه مناسب و بهداشت دهان می‌باشد و این مهم در تسکین آلام بیماران اثربخش بوده و منجر به افزایش کیفیت زندگی آنها می‌گردد. این مطالعه به‌منظور بررسی تاثیر دهان‌شویه آلوپورینول بر پیشگیری از استوماتیت ناشی‌از شیمی‌درمانی انجام شده است.

روش بررسی: در این تحقیق نیمه‌تجربی 42 بیمار که به‌طور تصادفی در گروه آزمون (28 بیمار) و شاهد (14 بیمار) قرار داده شدند. بیماران گروه آزمون از دهان‌شویه ترکیبی پنج میلی‌گرم در میلی‌لیتر آلوپورینول با هیدروکسی پروپیل متیل سلولز و گروه شاهد از آب معمولی برای شستشوی دهان به‌مدت 16 روز استفاده نمودند.

یافته‌ها: داده‌های به‌دست آمده و بررسی روزانه مخاط دهان بیماران نشان می‌دهد که دهان‌شویه آلوپورینول توانسته است به‌طور معنی‌داری شدت استوماتیت، شدت درد ناشی از استوماتیت و میزان بقای استوماتیت را کاهش دهد (05/0p<).

نتیجه‌گیری: پیشگیری از بروز استوماتیت در بیماران تحت شیمی‌درمانی موجب پذیرش بهتر درمان از طرف بیمار می‌شود. آلوپورینول می‌تواند به‌عنوان دهان‌شویه مناسب در بیماران تحت شیمی‌درمانی جهت پیشگیری از استوماتیت ناشی از شیمی‌درمانی مورد استفاده قرار گرفته و موجب بهبودی تغذیه و رضایت بیماران گردد.


مژده قبائی، حسین قلیچ‌نیا عمرانی، محسن روستایی‌زاده،
دوره 65، شماره 5 - ( 5-1386 )
چکیده

اسکلروز متعدد (MS) شایع‌ترین بیماری میلین‌زدای سیستم اعصاب مرکزی می‌باشد. این مطالعه با هدف آگاهی از اپیدمیولوژی این بیماری در جامعه ایرانی ترتیب داده شد.

روش بررسی: 70 بیمار با تشخیص قطعی MS بر اساس کرایتریای مک‌دونالد در فاصله زمانی 82-1381 در مرکز تحقیقات بیماریهای مغز و اعصاب ایران مجتمع بیمارستانی امام خمینی وارد مطالعه شدند. پس از اخذ رضایت کتبی، اطلاعات مورد نیاز شامل سن، جنس، سن شروع علایم بالینی، محل زندگی، سابقه مثبت خانوادگی، میزان تحصیلات، استعمال دخانیات، فصل تشدید، شروع یا عود علایم، به‌دست آمد.

یافته‌ها: میانگین سن بیماران 24/10±58/32 با محدوده 42 سال بود. یک سوم بیماران مذکر بودند. علایم بیماری در سن 42/10±55/27 شروع شده بود. 9/92% این بیماران در شهرها زندگی می‌کردند. 6/8% از بیماران سابقه مثبت خانوادگی ابتلا به اسکلروز متعدد و 3/14% تحصیلات دانشگاهی داشتند. درصد مشابهی از بیماران از دخانیات استفاده می‌کردند. علایم بیماران به‌صورت شایعی (4/31%) در بهار شروع شده بود.

نتیجه‌گیری: با توجه به تغییرات درجه حرارت و نور خورشید می‌توان به علت احتمالی بالا بودن میزان بروز بیماری در بهار و پاییز پی‌ برد. الگوی بیماری MS در کشور ما بسیار مشابه با سایر کشورها می‌باشد. لذا بهره‌گیری از روش‌های تشخیصی و درمانی رایج در این کشورها، می‌تواند در بهبود کیفیت زندگی بیماران ما موثر باشد.


ویدا فیضی، پیام قاضی،  مرجان دولتشاهی، زینت نادیا حتمی،
دوره 65، شماره 4 - ( 4-1386 )
چکیده

در این مطالعه بررسی کیفیت زندگی در مبتلایان ویتیلیگو مراجعه‌کننده به بیمارستان رازی در مرداد و شهریور 1384 می‌باشد. این مطالعه بر آن است تا به ارزیابی کیفیت زندگی در مبتلایان ویتیلیگو و تعیین ارتباط آن با یکسری متغیرها از جمله سن، جنس، میزان تحصیلات، محل سکونت، وضعیت تأهل، مدت بیماری، وسعت بیماری، در معرض دید بودن ضایعه و فتوتایپ پوست بپردازد.

روش بررسی: کیفیت زندگی با استفاده از پرسشنامه (DLQI) Dermatology life Quality Index Questionnaire تعیین گردید. 100 بیمار با حداقل یک پچ ویتیلیگو با طیف سنی 14 تا 57 سال به پرسشنامه پاسخ دادند. سوالات دیگر راجع به متغیرهای مذکور نیز پاسخ داده شد. امتیازدهی بر طبق خطوط راهنمای Finlay و Khan انجام شد. در این پرسشنامه هر فرد امتیاز بالاتری به دست‌آورد از کیفیت زندگی پایین‌تری برخوردار است.

یافته‌ها: میانگین score جمعیت مورد مطالعه ما16/8 با انحراف معیار 423/5 می‌باشد (حداکثر score 28 و حداقل صفر). بین score کیفیت زندگی و متغیرهای وضعیت تأهل (033/0P=)، فتوتایپ پوست (SPT)، (001/0P=) و وسعت ضایعه (001/0P=)، ارتباط معنی‌دار آماری وجود داشت ولی با سایر متغیرها ارتباط معنی‌دار آماری وجود نداشت. بین score کیفیت زندگی مردان مجرد و متأهل تفاوت معنی‌دار آماری وجود نداشت در حالی که زنان متأهل نسبت به زنان مجرد از score کیفیت زندگی بالاتری برخوردار بودند و این تفاوت از لحاظ آماری معنی‌دار می‌باشد (001/0P=). بیماران با (SPT-V) و بیمارانی که وسعت ضایعه در آنها بیشتر بود score کیفیت زندگی بالاتری به دست آوردند که از لحاظ آماری معنی‌دار بود.

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان می‌دهد که ویتیلیگو تاثیر عمیقی بر روی کیفیت زندگی این بیماران دارد و گروه‌هایی را که بیشتر تحت تاثیر قرار می‌گیرند مشخص می‌سازد.


جواد پرویزی،
دوره 64، شماره 8 - ( 5-1385 )
چکیده

بیماری پاژه یک اختلال غیر متابولیک مزمن استخوانی است که با افزایش جذب استخوانی،تشکیل استخوان و بازآرایی استخوان مشخص می شود. این فرآیند نامتعادل می تواند منجر به تغییرشکل های استخوانی، ضعف ساختمانی و تغییر بیومکانیک مفصل شود که بازسازی جراحی را مشکل می سازد. درمان جراحی موفق عوارض ارتوپدی شدید کیفیت زندگی این بیماران را بهبود بخشیده است. راه حل های جراحی شامل استئوتومی برای تصحیح دفورمیتی استخوان های بلند وآرتروپلاستی برای تصحیح بیومکانیک تغییر یافته مفصل م یباشد. خطر عوارض جراحی همچون خونریزی و تشکیل استخوان هتروتوپیک در این بیماران بیشتر می باشد. موضوعات مرتبط با درمان جراحی بیماران پاژه از قبیل تشخیص قبل از عمل، اشکالات و معضلات تکنیکی جراحی و راهکارهای بهبود نتایج بلند مدت جراحی در این مقاله بحث شده است.


صنمبر صدیقی، محمدعلی محققی،  فریدون معماری، جهانگیر رأفت، علیرضا موسوی‌جراحی، علی منتظری، زهرا صدیقی، مریم مستقیمی‌تهرانی،  ماندانا زنگنه،
دوره 64، شماره 7 - ( 5-1385 )
چکیده

این مطالعه جهت مقایسه دو رژیم شیمی درمانی برای بیماران مبتلا به سرطان پیشرفته و غیر قابل جراحی معده طراحی گردید.
روش کار: طی مدت سه سال 90 بیمار بالغ با تشخیص آدنوکارسینومای معده غیرقابل جراحی، به طور تصادفی در دو گروه قرارگرفتند. گروه اول شیمی درمانی موسوم به ECF شامل 5FU, Cisplatin, Epirubicin و گروه دوم شیمی درمانی TCF مشتمل بر 5FU, Cisplatin, Docetaxel هر سه هفته یک بار دریافت کردند. هدف اولیه تعیین پاسخ درمانی و ایجاد امکان جراحی کامل و اهداف ثانویه تعیین طول عمر، طول عمر بدون عود، عوارض دارویی وکیفیت زندگی بیماران طرح بود.
یافته‌ها: ارزیابی پاسخ به درمان در 86 بیمار(42 بیمار در گروه اول و44 بیمار در گروه دوم) انجام گردید. پاسخ بیش از50% در حجم تومور به ترتیب در 16 بیمار گروه اول و 19 بیمار گروه دوم بدست آمد. سپس جراحی تومور در شش بیمار در گروه اول و هشت بیمار گروه دوم انجام شد. جراحی کامل تومور در سطح میکروسکوپی در دو بیمار گروه یک و شش بیمار در گروه دوم امکان‌پذیر گردید. مرگ ناشی از درمان مشاهده نشد. واکنش‌های پوستی و اسهال اگرچه خفیف در گروه دوم بیشتر مشاهده شد. به طور کلی بعد از سه نوبت درمان کیفیت زندگی بیماران، درد و بی‌خوابی از نظر آماری بهبودی قابل توجه نشان داد. میانه طول عمر در هر دو گروه 12 ماه بود.
نتیجه گیری: تفاوت معنی‌دار از نقطه نظر آماری بین دو روش شیمی درمانی از نظر پاسخ درمانی و طول عمر بیماران در این مطالعه کوچک فاز سه به دست نیامد.


پریسا آیت الهی، شهریار نفیسی، محمدرضا اشراقیان، آپامه طرازی،
دوره 64، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: سنجش پیامد بیماری‌های مزمن مثل مالتیپل اسکلروزیس، یک عامل مؤثر در شناسایی اثرات سوء این بیماری‌ها بر روی ابعاد مختلف کیفیت زندگی و نیز ارزیابی تأثیر انواع درمان‌ها در بهبودی بیمار می‌باشد. هدف این مطالعه، ترجمه و تطابق فرهنگی یکی از ابزارهای اختصاصی سنجش پیامد بیماری MS با عنوان پرسشنامه MSIS-29 ، برای بیماران ایرانی بود.
روش بررسی: ترجمه و تطابق فرهنگی MSIS-29 برای بیماران ایرانی در طی پنج مرحله انجام شد. برای بررسی قابلیت اعتماد نسخه فارسی، ۹۶ بیمار مبتلا به clinically definite MS که به درمانگاه سرپایی مراجعه می‌کردند به طور متوالی انتخاب شدند و نسخه فارسی را در مرحله تست تکمیل کردند. مرحله تست مجدد با فاصله ۷ روز در زیرگروه ۳۰ نفره از بیماران صورت گرفت. برای بررسی اعتبار نسخه فارسی، زیر گروه ۳۰ نفره بیماران نسخه فارسی SF-36 را نیز تکمیل کردند.
یافته‌ها: آنالیز آماری داده‌ها، نشان‌دهنده سازگاری درونی مناسب (ضرایب آلفا کرونباخ > ۰/۷۰) و قابلیت اعتماد خوب آزمون- باز آزمون (ضرایب همبستگی درون طبقه‌ای > ۰/۷۰) و همچنین اعتبار خوب نسخه فارسی MSIS-29 بود.  
نتیجه‌گیری: نسخه فارسی MSIS-29 یک ابزار قابل اعتماد و معتبر برای سنجش پیامد بیماری MS در بیماران ایرانی است. این ابزار قابل استفاده در مطالعات مداخله‌ای و مقطعی مرتبط با MS می‌باشد.


مهبد کاوه، فاطمه داوری تنها، مرجان پاشائی مقدم،
دوره 63، شماره 12 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: وجود بند ناف دور گردن پدیده شایعی است که ممکن است هنگام تولد دیده شود بطوری که عده ای آن را قسمتی از زندگی طبیعی داخل رحمی می دانند. البته همیشته این سوال مطرح بوده است که آیا این بند ناف دور گردن می تواند باعث دیسترس جنینی شود یا نه؟ هدف از این مطالعه پیدا کردن ارتباط بند ناف دور گردن و تعداد حلقه های آن با وزن جنینی است. یکی از علائم دیسترس طولانی مدت جنین کاهش وزن هنگام تولد می باشد وزن کم هنگام تولد می تواند بازده زندگی آینده فرد را کاهش داده و از کیفیت زندگی بکاهد پس این نوزادان باید شناسائی شده و مراقبت بهتر و بیشتری داشته باشند.
مواد و روشها: در این مطالعه cross sectional 252 نوزاد با بند ناف دور گردن در فاصله سالهای 1382-1381 در بیمارستان میرزاکوچک خان مورد بررسی قرار گرفتند که با توجه به متغیرهای مادری و جنینی مقایسه و طبقه بندی شدند. عوامل مادری مورد بررسی شامل سن، تعداد حاملگی، تعداد زایمان، وجود سابقه بند ناف دور گردن در زایمان قبلی، وزن هنگام تولد، داشتن اضافه وزن، دیابت و فشار خون مادر بود و عوامل نوزادی شامل سن حاملگی، جنس نوزاد، وزن هنگام تولد و تعداد حلقه بند ناف دور گردن است.
یافته ها: کمترین سن مادران 17 سال و بیشترین آن 43 سال بود. مادرانی که در زایمان اخیر نوزاد با بند ناف دور گردن داشتند پاریتی دو یا بیشتر بودند. تعداد حلقه 179(71%) مورد فقط یک دور حلقه دور گردن و 8/25% دو دور بند ناف دور گردن و 7 مورد سه حلقه و یک مورد 4 حلقه دور گردن داشت. از میان 252 مورد تولد 111(44%) نفر دختر و 141(56%) نفر پسر بودند. بیشترین سن حاملگی 42 هفته در 4/2% از نوزادان و کمترین سن حاملگی 30 هفته در 2/1% موارد بود. بیشترین جمعیت موالید در 39 هفته 8/21% و کمترین جمعیت در نوزادان 33-32 هفته 4/0% بود. 185(4/73%) مورد حاصل زایمان طبیعی و 67(6/26%) مورد حاصل سزارین بودند.
نتیجه گیری و توصیه ها: در این مطالعه مشاهده شد که اگر تعداد حلقه های بند ناف دور گردن زیاد باشد به صورت عکس باعث کاهش وزن جنین می شود. جنس نوزاد در این اتفاق تاثیری نداشت البته اندکی در بین پسران بیشتر بود ولی با توجه به اینکه نوزادان عمدتاً ترم بودند شانس وجود بند ناف دور گردن افزایش می یافت. ارتباط بدست آمده از نظر آماری معنی دار نبود که شاید علت آن مراقبت بهتر دوران بارداری در یک مرکز دانشگاهی باشد که در مرکز شهر قرار داشته و مورد توجه افراد نسبتاً آگاه به نظر می رسد.


افشان شرقی، بهروز نبئی، منوچهر پراک، علیرضا فرخی،
دوره 63، شماره 7 - ( 1-1384 )
چکیده

مقدمه: وجود فرزند بیمار یا معلول به عنوان یک عامل استرس زا در خانواده اثر مهمی در میزان افسردگی والدین نشان داده است. مادران قسمت عمده مراقبت ها و امور مربوط به کودک را انجام می دهند لذا استرس بیشتری را نسبت به پدران تحمل کرده و در بیشترین ریسک فشارهای روانی و افسردگی قرار دارند. در این مطالعه به بررسی تاثیر بیماریهای تالاسمی و بدخیمی های خونی فرزند در ابتلای مادران به افسردگی پرداخته ایم.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی - تحلیلی از نوع مقطعی است. تعداد 294 نفر از مادران در سه گروه مادران کودکان مبتلا به تالاسمی، مادران کودکان مبتلا به بدخیمی های خونی و مادران گروه کنترل که جهت مداوای فرزندانشان در زمستان سال 82 به بیمارستان مرکز طبی کودکان مراجعه نموده بودند، بررسی گردیدند. برای سنجش میزان افسردگی از پرسشنامه یک استفاده شد.
یافته ها: در آنالیز رگرسیون لجستیک چند متغیره پس از adjust نمودن متغیرها در مدل رگرسیونی حاصله تنها متغیری که با نمره افسردگی مادر ارتباط معنی دار داشت، بیماری خونی فرزند بود که در مورد تالاسمی OR=2.17 با حدود اطمینان 95%،6/1 تا 0/4 و P=0.015 و در مورد بدخیمی های خونی OR=2.71 با حدود اطمینان 95% ، 48/1 تا 99/4 بود (P=0.001).
نتیجه گیری و توصیه ها: ابتلا کودکان به بیماری تالاسمی و بدخیمی های خونی که از جمله بیماریهای مزمن یا کشنده می باشند برای مادران بعنوان عامل استرسزای مهمی در زندگی مطرح بوده و ریسک ابتلا به افسردگی را بالا می برد، لذا توصیه می شود در مراکز ارائه خدمات به این کودکان واحدهائی به منظور معاینه و مشاوره روانپزشکی جهت غربالگری و درمان زودهنگام مادران احداث گردد تا با مداوای افسردگی ایشان کیفیت زندگی بهبود یافته و از نتایج غیر انطباقی آتی پیشگیری شود. 


مهدی نجفی کوپایی، سعید سمنانیان، امیدوار رضایی، کوروش قره گزلو،
دوره 56، شماره 1 - ( 1-1377 )
چکیده

میگرن به عنوان یکی از شایعترین انواع سردرد با شیوع و بروز بالا تاثیرات قابل توجهی بر شرایط زندگی فرد مبتلا به جای می گذارد. این پژوهش با هدف بررسی آثار میگرن بر وضعیت اقتصادی و کیفیت زندگی بیماران مبتلا انجام شده است. در این تحقیق پرسشنامه بانک اطلاعاتی درد تدوین شده توسط انجمن بین المللی مطالعه درد (IASP) در سال 1995، را به فارسی برگردانده با توجه به ویژگیهای فرهنگی، جغرافیایی و قومی کشور ایران تعدیل اولیه روی آن صورت دادیم. 65 بیمار (55 زن و 10 مرد) از مراجعین به درمانگاه داخلی اعصاب انتخاب شدند. پس از انتخاب مبتلایان به میگرن بدون اورا با تشخیص پزشک متخصص داخلی اعصاب و براساس معیارهای انجمن بین المللی سردرد (HIS)، پرسشنامه به طریقه مصاحبه تکمیل می شد. بیماران از نظر تاثیر درد بر خواب، وزن، رابطه زناشویی (سازگاری)، فعالیت های اجتماعی، تفریح، فعالیت جنسی و همچنین چگونگی مصرف دارو، نوع داروهای مصرفی و استفاده از پاراکلینیک بررسی شدند. تاثیر درد بر ساعات خواب (بطور متوسط 1.9±7.4 ساعت در مواقع عادی، 3.7±6 ساعت در حین درد) قابل ملاحظه بوده است (P<0.001). تاثیر درد بر رابطه زناشویی، فعالیت های اجتماعی، تفریح و فعالیت جنسی براساس مقیاس صفر تا ده بوسیله آزمون Wilcoxon مقایسه شد و اختلاف معنی داری بین فعالیت های اجتماعی، تفریح و فعالیت جنسی در هنگام سردرد و مواقع عادی نشان داد (P<0.02). در مجموع قابل ذکر است که آثار اجتماعی-اقتصادی میگرن بدون اورا و تاثیر آن به عنوان یک درد طولانی مدت بر کیفیت زندگی مبتلایان و بر جامعه قابل ملاحظه بوده و شایسته است در برنامه ریزیهای بهداشتی-درمانی مورد توجه قرار گیرد.



صفحه 3 از 4     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb